سه شنبه سی ام بهمن ۱۴۰۳ ساعت 14:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه سی ام بهمن ۱۴۰۳ ساعت 14:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه سی ام بهمن ۱۴۰۳ ساعت 14:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜علاالدین بطیار از اکابر بندپی در کتاب تاریخ خاندان مرعشی

#آگاهی_بخشی
#کتاب
#تاریخ #سادات #مرعشی
#بندپی #بطیار #لدار #لپور

📜تاریخ خاندان مرعشی
۲۰۹
فدای تو بادا سر و جان ما
همین است تا هست پیمان ما

{{چون اعتقاد آن سيد پاك طينت نيك محضر ظاهر و باهر گردید، میر علی خان حسن عقیدت و خلوص طويت او را تيمناً به فال نيك حمل نموده ، به طلب میرحسین پازواری که از اجله سادات قدیم و اکابر اسپهبدان مازندران بودند چنانچه در تاریخ حضرت میر ظهیر نور مرقده مزبور است، کس فرستاده مومی الیه نیز به خدمت شتافته محرم اسرار گشته، بغایت شادکام گردید و در تعجیل آن عمل عاقبت محمود مبالغه به ظهور رسانید.
همچنین #علاء_الدین_بطیار از #اکابر_بندپی که از معتبران اعیان شرقی بود و #بیجن_رئيس_لپوری که احوال او مکرر مرقوم قلم خجسته رقم گردید و ساير احباء و يك جهتان معتمد را طلب داشته، تهیه سفر گرفته در اسعد ساعات عازم گشتند.

📌اما علاء الدین #بطیار در باب عیال و اطفال متعهد گردید که حراست ایشان نموده، اگر میرزاخان ارادۀ گرفتن ایشان نماید، ایشان را از #مشهد_گنج_افروز به #بندپی و از آنجا به #لپور نقل نماید که دست تعرض احدی بدیشان و اموال ایشان نرسد و بیجن رئيس متعهد شد که ایشان را از لپور به بالای #فیروزکوه رساند تا دست تعرض والی #مازندران از ایشان کوتاه باشد و بعد از این مراتب این هر دو نفر خود را در قزوین به ایشان رسانند.
اما ایشان به قول خود عمل نموده بعد از آن مراتب [۹۲ ب] روانه قزوین شدند در آنجا به شرف ملاقات مشرف گشتند و به مراتب ارجمند سرافراز گشتند.

📚منبع:
تاریخ خاندان مرعشی مازندران، به تصحیح دکتر منوچهر ستوده، چاپ دوم، موسسه اطلاعات، ۱۳۵۶، ص ۲۰۹
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:50 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:49 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#شعر
🏴دراین دنیای فانی نیک زیستن هنراست🖤
🏴خلق وخو و سیرت نیکو داشتن هنراست🖤
🏴محبت را پیشه خود در زندگانی ساختن🖤
🏴دل به دست آوردن و دل دادن هنر است🖤
🏴چوحاج رضا مردی رئوف و مهربان🖤
🏴صرف فعل مهرودوست داشتن هنر است🖤
🏴او رضا بودو راضی به خواست پروردگار🖤
🏴مردمان را از کار خود راضی کردن هنراست🖤
🏴او باصبوری، عشق و عاشقی را معنی کرد🖤
🏴معنی عشق خدمت به مردم را دانستن هنراست🖤
🏴عمری را در راه ترویج فرهنگ و دین🖤
🏴شاگردان را دین و فرهنگ آموختن هنراست🖤
🏴دائم المسجد بود وخادم آل رسول (ص)🖤
🏴خادم اولاد زهرا و دراین راه ماندن هنراست🖤
🏴مهرحیدردر دلش شعله میکشیدتابه عرش🖤
🏴عرش راتسخیراین ارادت ساختن هنراست🖤
🏴خواندن شعر محتشم در عاشورا آقام حسین(ع)🖤
🏴با دلی پر ز غم،به چشم اشک ریختن هنر است🖤
🏴مدینه،جوار قبر پیغمبر روضه خواندی باشجاعت🖤
🏴درمیان وهّابیون ضدشیعه روضه خواندن هنراست🖤

🏴با تن بیمار،از برای کار مسجد روزو شب🖤
🏴این همه تلاش و کوشش ، باسر دویدن هنراست🖤
🏴آخرش درد و بیماری زمین گیرت کرد🖤
🏴تحمل بر درد و رنج جسمانی ،صبرکردن هنراست🖤
🏴عاقبت روز موعودآمدو نوبت دیدار یار🖤
🏴با دلی روشن به دیدار خالق ،شتافتن هنراست🖤
🏴علی جان شمه ای بود ازهزارصفات نیکوپدر🖤
🏴این صفات نیکورا تا همیشه پاس داشتن هنراست🖤
🏴سیدمازنی تو که رفیقش بوده ای این همه سال🖤
🏴چو او باش که مانند او خوب ماندن هنر است🖤
این چند بیت دروصف دوست عزیزم دبیر فرهیخته مرحوم حاج رضا خیری سروده شده امیدوارم روحش با ائمه اطهار ع محشور گردد.
🖊#سیدقاسم_صیادمنش (سیدمازنی)
۱۴۰۳/۱۱/۲۹

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:2 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌿طایفه کردون | کِرد | کردمحله

📜تاریخچه #کردون #کِرد

✍قسمت اول تهيه كننده آقاي #چنگيز_سلطانزاده

✍#کردمحله نام روستایی است در بخش بندپی شرقی از شهرستان بابل ( بارفروش ، قدیمی تر مامطیر) یکی از شهرهای مهم و تاریخی استان مازندران ( ماز + اندرون – اشاره به کوه درونی همان دماوند است ) یا همان طبرستان قدیم است .

در زبان شناسی نام کردمحله ، کلمه ای مرکب است از کُرد + محل = به معنای محل کردها ( کِردون ) ، بنیان اوليه این محله (روستا) بوسیله چند نفری بوده که دارای پیشینه نژادی کرد هستند . کُردهای ساکن مناطق جنگلی البرز به کردون (kerdon) معروفند .

تبارشناسی و شجره نامه برای من (چنگیز) و دیگر دوستانم رحمت اله و همت بسیار جالب است و تلاش بنده اين بوده تا با تحقیقاتی شفاهی (میدانی) و کتابخانه ای (مدارک و اسناد) تا حد امکان ، بانیان روستایمان را ردیابی کرده تا نشان دهیم به کجای تاریخ این مرز بوم (ایران) وصل هستیم . من و دوستانم به موضوع فوق خیلی علاقمندیم . همت در جمع آوری اطلاعات به من یاری داد . پدرم (جانعلی) و نیز پدر همت (علی مدد) در تهیه و تنظیم اطلاعات میدانی فوق ، مطالب کلیدی و ارزشمندی به من ارائه نمودند بعلاوه افراد و دوستان دیگری هم در این زمینه به بنده یاری رساندند که از همه تقدیر نموده و سپاسگزارم .

مطابق تحقیقات ، اولین فردی که پا به روستای ما گذاشته ، شخصی به نام «کبلی باهو» نامی بود ،زمان تقریبی او حدود ۱۱۰۰ ه . ش است . فرزندش « کبلی نور علی» (حدود ۱۱۴۰ خورشیدی) و نوه اش «کبلی گِل علی» (حدود ۱۱۷۰ خورشیدی) بوده و همین شخص است که به همراه سه نفر دیگر «حسن کرد ، ذوالفقار کرد و امیرخان» بانیان نخستین این روستا نام گرفتند . این رویداد همزمان است با آغاز سلطنت قاجار در ایران . ( آقا محمد خان در سال ۱۱۷۴ هو. ش در تهران تاجگذاری کرد) ما از نسل فرزند گل علی کرد یعنی « کبلی بابجانی » هستیم . روایتی دیگری هست که ورود کردون به روستای ما و اطراف آن را حدود ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ ه ش میدانند که مربوط به دوره حکوت سلسله صفویان در ایران است . (در سال ۸۷۲ ه ش شاه اسماعیل صفوی در تبریز سلسله صفویان را بنیان گذارد)

📌بنابراین قبل از اینکه بنیان و تاریخچه محلمان را از جد دوم مادریم و جد سوم پدریم و نیز جد دوم رحمت اله و همت «کبلی بابجانی» پی بگیریم ، ابتدا در مقدمه ای پیرامون اقوام کرد ایرانی و چگونگی مهاجرتشان در دوره صفویه به اختصار می پردازم.

🌿 آغاز مهاجرت کردها از غرب کشور و یا پراکندگی آنان از منطقه کردستان را می توان به دوره شاه عباس یکم نزدیکتر دید . با سیاست خاص شاه عباس مبنی بر جابجایی اقوام و قبایل کُرد و به دلایل امنیتی ، جنگهای مکرر با عثمانیها که در مرزهای غربی ایران ساکن بودند ، بسیاری از اقوام کرد ، دست به مهاجرتهای اجباری و تحمیلی زدند . حرکت آنان به سمت جنگلهای البرز و سواحل دریای مازندران عمدتاً به دلیل امنیت و امکانات طبیعی آن بوده است . در بیشتر مناطق استان مازندران و بخصوص در اطراف قله دماوند هم اکنون ساکنین آن ، مخلوطی از کردان سابق هستند . نقل است که سکونت کِردون در محل فیروزجاه و #شیخ_موسی کنونی – حواشی گلوگاه بندپی پررنگتر و بارزتر است ، و از آنجاها حرکتشان برای سکونت دائمی به سمت شمالی تر تا به سمت سواحل دریا شکل می گیرد . در شمالی ترین منطقه بندپی شرقی کنونی ، روستای صورت را پایه گذاری کردند . سپس احمدکلاه را بنیان گذاشتند ، به همین دلیل روستای کرد محله حدود پنجاه سال قبل به پائین احمدکلاه معروف بوده است . حرکت مهاجرین از مناطق جنگلی که دارای امنیت بیشتری بود ، آرام آرام به سمت سواحل دریای مازندران امتداد پیدا کرد . به همین ترتیب ردپای کردون را می توان در نواحی مختلف فیروزکوه ، قائمشهر ، بهشهر ، گنبد ، تنکابن ، کردکوی و غرب مازندران کنونی ، ردیابی کرد .

📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

همانطور که اشاره شد بانیان نخستین کردمحله چهار نفر بودند؛ حسن کرد ، ذوالفقار کِرد ، امیرخان و گِل-علی کِرد. آنها روستای ما را که بصورت جنگل بوده ، آباد کرده ساکن شدند. آنان در ابتدا چوپان بودند یا همان دامداران دسته های بزرگ قبایل کرد که زندگی ایلاتیشان به یکجا نشینی تبدیل شد . با داشتن اندک دامهای خود و مهاجرت محدود ، به کار کشاورزی سنتی پرداختند . سکونت آنان در روستای کردمحله و بنیان آن مربوط به عصر سلسله زندیان یا اواخر دوره افشاریان ( ۱۱۵۰ خورشیدی یا ۱۱۷۵ خورشیدی ) است . از رویدادهای مهم زمان نوادگان گل علی کرد در این روستا که مربوط به دوره رضا شاه پهلوی است ، اینگونه بود که یکی از اربابان معروف آن زمان، شاهرخ خان با نفوذی که در منطقه داشت، فرزندان و نوادگان چهارنفر یاد شده را فاقد مالکیت زمین و غاصبان روستا معرفی کرد .

گر چه عصر مدرنیته و اواخر دوره فئودالی است و تمرکز قدرت در حکومت مرکزی تهران نهادینه شده و شکل گیری تدریجی طبقه بورژوا در ایران است ، ولی در بخشها و روستاهای ایران همچنان نظام ارباب رعیتی حاکم مطلق بود .

ارباب شاهرخ خان سه فرزند کبلی بابجانی را ( قهرمان ، سیف اله و بابخان ) احضار کرد . بنابراین من و دوستانم از نسل سه نفر احضار شده هستیم ، سعی خواهم کرد موقعیت آنان بخصوص پدرشان را پیگیری کنم . از آنجائی که در فرهنگ اجتماعی ایران نظام پدرسالاری – فرهنگ آریایی ، اصالت خون – حاکم بوده ، من ناچاراً در سلسله نسب ها یا شجره نامه ها ، سعی خواهم کرد از افراد مرد – مذکر – استفاده کرده و اصالت خون در مردان را پیگیری کنم . اما در جاهایی که الزام آور شود ، اسامی زنان هم آورده خواهد شد . ضمن اینکه شجره نامه های مختلف بصورت کامل و به شیوه نمودار ترسیم شده و توصیفات آنها در متن مرقوم گردیده است .

کبلی بابجانی دارای پنج همسر بود : « گل صنم کرد » که مادر سیف اله کرد است . " بیگم " مادر کبلی قهرمان کرد است. « گوهر پادشاه امیری » که یکی از فرزندان دختری اش بنام « انبر » به حاجی کلا مهاجرت کردند . « حیفه » مادر سه فرزند : حمزه علی ، علی آقا و رقیه بود . رقیه مادر صادق نامی بود که در کوندون آمل (کوندون وجه تسمیه کهنه آب بندان ) ساکن شد . بخشی از کردون هم اکنون در مکان مذکور ساکن هستند . اصلیت حیفه احتمالاً از آهنگرکلا بوده است . همسر پنجم کبلی بابجانی نامش در دسترس نیست ولی همان مادر لیلا است که به همسری سید ابراهیم ولوکلایی درآمد که در وصف آن خواهیم گفت .

کبلی بابجانی دو برادر داشت " رضا علی " و " روح اله " که در توضیحات بعد به آنها اشاره خواهیم کرد . او دارای نه فرزند بود ، شش دختر و سه پسر که درباره آنان به قدر اطلاعات مطلب گفته می شود .

در نمودار زیر فرزندان کبلی بابجانی و فرزندان ونوادگان دو برادرش نشان داده شده است .

* کبلی گل علی بهمراه حسن کرد ، ذوالفقار کرد و امیرخان بانیانِ نخستینِ کردمحله هستند .

كبلي بابجاني بنا به روايتي سه بار به زيارت كربلا ( عتبات و عاليات ) رفت ، لازم به ذكر است سفر زيارتی در آن زمان كه به شكل پياده يا با استفاده از اسب صورت مي گرفته ، بسیار سخت و خطرناک بوده است . تاریخ تولد و مرگ تقریبی وی بین سالهای ۱۲۱۰ تا ۱۲۸۰ هو. ش است . ( احتمالاً قبل از وقوع انقلاب مشروطیت در ایران ۱۲۸۵ خ فوت شدند ) .

📌خانه سراي كبلي بابجاني بعد از خودش به یکی از فرزندانش کبلی قهرمان رسیده ، دوران پیری قهرمان و زمان مرگش هم زمان با دوران کودکی من و حرمت اله و همت بوده است . همت دوران کودکی خود را به همراه برادر بزرگش مسعود ( معروف به کبلی برزو ) در منزل پدربزرگشان یعنی کبلی قهرمان سپری کرد و اکنون همچنان آخرین کبلی در همان خانه سرا ساکن است البته خانه و کاشانه همان نیست . همانطور که در نمودار نشان داده شده ، کبلی بابجانی دارای دو برادر به نامهای رضاعلی و روح اله بوده است . رضاعلی سه فرزند داشت دو دختر و یک پسر که نوادگان پسری او هم اکنون در روستای حاجی کلا واقع در کیلومتر 5جاده بابل- آمل سکونت دارند . روح اله دارای دو پسر بوده که همگی آنان در جدول صفحه قبل بیان گردید .

📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

#کردون #کرد

اکنون موقیعت فرزندان و نوادگان و نبیره های کبلی بابجانی را پی خواهیم گرفت كه شجره نامه آنها نيز بطور کامل ترسیم گردیده است . است . بابخان جد دوم پدریم است . قهرمان جد اول حرمت اله و همت است . سیف اله جد اول مادری بنده دارای دو همسر و ده فرزند(چهار پسر و شش دختر ) بود ، كه از میان آنان فقط شیرآقا ، گلون و ستاره ( دایی و خاله هام ) در قید حیات می باشند . مادرم « مقدسه » در نهم تیرماه ۱۳۸۵ در حالی که در تهران مهمان من بود ، بر اثر سکته دوم مغزی در بیمارستان سوم شعبان ، پس از چهار روز بستری در Icu به رحمت خدا پيوست . ( روحش شاد ) .

کبلی قهرمان دارای سه همسر و چهار فرزند ( دو پسر و دو دختر ) بوده که ، فرزند بزرگش علیمردان است که در ۲۴ آذرماه ۱۳۷۲ بر اثر بیماری سرطان کبد دار فانی را وداع گفت . علیمردان پدر حرمت اله در دوره حیات خود به عنوان یکی از بزرگان و ریش سفیدان محله دارای مقبولیت و احترامي خاص بود كه شوخ طبعی وی نيز زبانزد خاص و عام بوده است . مرگ وي شوک بزرگی بر پیکر فرزندانش بخصوص حرمت و برادر بزرگترش ، همکار و استادم حاج بهمن وارد آورد . علی مدد برادر کوچکتر کبلی علیمردان ، پدر همت می باشد که در جمع آوری اطلاعات فوق کمک فوق العاده ای به بنده نمود .

بابخان فرزند سوم بابجانی دارای دو همسر و ۷ فرزند ( ۶ پسر و یک دختر ) بوده است . از میان فرزندان بابخان هیچ کدام در قید حیات نیستند . کلیه فرزندان وی به جز اصغر به حاجی کلا مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شده بودند . بعد از تولد پدرم جانعلی که فرزند ارشد علیجان است ، خانواده او به کردمحله نقل مکان کرده و در خانه سرای اصغر ساکن شدند . کلیه فرزندان و نوادگان بابخان که هم اکنون در حاجیکلا ساکن هستند در نمودار بعدی به طور کامل نشان داده شده است . فقط فرزندان علیجان ( پدربزرگم ) در روستای کردمحله ساکن هستند . بنابراین اغلب ساکنین فعلی حاجیکلا ، نام خانوادگیشان « کُردی » است که برگرفته از کلمه « کِردون » می باشد . تنها پسر اصغر ، اسماعیل کردی هم اکنون در کتی بابل ساکن مي باشد كه نامبرده از شخصیت های معتبر و بانفوذ در شهرک مذكور محسوب می شود .

اکنون وضعیت دختران کبلی بابجانی را مورد بررسی قرار میدهیم . « بمانی » یکی از دخترانش است که شوهرششخصی به نام ملا یوسف از اهالی گردرودبار بود ایشان دو دختر داشت یکی شهربانو و دیگری صدیقه . که صدیقه همسر سادات از بزرگان و مشاوران اکبرآقا فتاحی ( یکی از اربابان منطقه ، ساکن احمدکلا ) بوده است . شهربانو مادر حسن کوچک تبار گردرودباری است كه ظاهراً مادربزرگ دکتر سروش از همکاران برجسته بنده است . « انبر » مادر «ننه مار» بوده که وی همسر میرآقاجان لطفی نیا است .

« لیلا » را به شخصی بنام سیدابراهیم اصلیتش از ولوکلا به همسری دادند . گویند که سید ابراهیم فردی پرتلاش و زحمت کش بوده ، کبلی بابجانی وی را به کردمحله آورده و در خانه سرای دایی اش (خیراله) به عنوان وارث ساکن کرده و خواهرش لیلا را به ازدواج او درآورد . حاصل ازدواج آنها دو دختر و دو پسر بود ؛ میرآقاجان ، میرموسی ، اولیا و سیدنساء . سید ابراهیم دو برادر بنامهای آقا رجبعلی و سید اسماعیل داشت که در این محل ساکن شدند . « هاجر » چند بار ازدواج کرده و سرانجام بی خانمان شده و چون خواهرش « انبر » در حاجیکلا ساکن بوده ، پیش او رفته و تا پایان عمرش در همان جا ماند . وضعیت دو دختر دیگر کبلی بابجانی ( ربابه و حیفه ) را متعاقباً بررسی خواهیم کرد .

📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

#کردون #کرد
آنچه که در نمودار ۲ آمده ، نسب نامه فرزندان و نوادگان و نبیره های پسری کبلی بابجانی است .

* همانطور که در جدول مشخص شده ، پدربزرگ پدرم بابخان کرد و پدربزرگ مادری پدرم بابخان گلاری است که راجع به دومین نفر توضیح خواهیم گفت .

بابخان گلاری از داردکاشت می باشد و در بالامرزناک ساکن بود . فرزندان وی ؛ ننه بزرگ ، مادربزرگ پدریم و خاله حرمت اله است . در نمودار سوم بابخان گلاری ، فرزندان و نوادگانش آمده است .

اکنون به پیشینه و انساب یکی دیگر از بانیان روستای کردمحله « حسن کرد » می پردازیم .

« حسن کرد » دارای دو پسر به نامهای کبلی خداداد و جان برار بوده است . علی اکبر فرزند کبلی خداداد است . او دو پسر و یک دختر داشت : حسین کرد ، حسنجان کرد و نساء .

جان برار دارای سه پسر بود ، بنامهای ؛ ابوالقاسم ، عباسعلی و محمدعلی .

حسن کرد و فرزندان و نوادگانش در نمودار شماره ۴ نشان داده شده است .

📌سومین بانی کردمحله « ذلفقار کرد » است . نام پدرش ‹‹هادی یا هادیا›› بود . او دارای دو پسر بنام های حسینقلی و علی گدا بوده كه شجره او ، فرزندان و نوادگانش در نمودار پنجم آمده است .

علت اینکه حسینقلی فرزند ذلفقار کرد كه از بانی های اوليه کردمحله است چرا معروف به گلاری می شود ،دقیقاً مشخص نیست همانگونه كه قبلاً ذكر شد گلاریها از منطقه داردکاشت هستند كه امیدوارم با بدست آمدن اطلاعات جدید این مسئله مبهم روشن شود .

نمودار ۵ نسب نامه ذلفقار کرد ، فرزندان و نوادگان او را نشان میدهد .

چهارمین بانی کردمحله « امیرخان کرد » بود . دارای دو پسر بنام های غلامرضا و حسین است . غلامرضا پدر نظرعلی ، ذبیح اله و حبیب اله است و حسین پدر جانمار است ، که همسر مسلم کردی از حاجیکلا می باشد .

نمودار شش گویای اين شجره نامه است .

📝توضيح :
شايان ذكر است به دليل کمبود اطلاعات و احتمال بروز اشتباه ،در این مطلب به یکی از خاندان های مطرح فعلی محله مان ( تقی زاده ها ) اشاره ای نکردم . از آنجائیکه این خاندان از نسل تقی معروف به « اسّا تقی » هستند كه سکونت نخستینشان در احمدکلا بوده ، فعلاً در حال جمع آوری مطالب مربوطه در اين خصوص مي باشم که انشاء اله در آینده ارائه خواهد شد .(توضیح مدیریت وبلاگ : در اینخصوص آقای ناصر تقی زاده مطالب تکمیلی را ارائه نمودند که لینک آن در پایین همین مطلب آورده شده است).

*یادآوری یک نکته : احتمال خطا در متن وجود دارد ، اگر چنانچه خواننده ای اطمینان به نقصی در متن دارد ، برای تصحیح آن با راقم همکاری نماید ، قبلاً سپاسگزار خواهم بود .

لازم به ذکر است که تاریخچه فوق ادامه دارد . ....

🖊نویسنده : #چنگیز_سلطانزاده

*****
براي ديدن قسمت دوم تاریخچه کردون تحت عنوان جغرافیای تاریخی کردمحله که توسط آقاي ناصر تقي زاده تهيه گردیده ، كليك نماييد

"تاریخچه کردون قسمت اول تهيه كننده آقاي چنگيز سلطانزاده" https://kordmahaleh.blogfa.com/post/12
+ نوشته شده در بیستم آبان ۱۳۸۸ ساعت 12:14 توسط #امیرحسین_روح_الله_زاده_کردی | نظرات

#کردون #کرد
📜تاریخچه کردون

📎قسمت دوم تهيه كننده #ناصر_تقی_زاده

🌍«جغرافياي تاريخي روستاي كردمحله»

۱- موقعيت جغرافيايي و جمعيت روستاي كردمحله:

كردمحله، دهي است از بخش بند پي شرقي شهرستان بابل در استان مازندران كه در حدود ۱۸ كيلومتري جنوب شهرستان بابل واقع شده و آخرين روستاي بند پي شرقي مي‌باشد. روستاي كردمحله از شمال به روستاي آهنگركلاي بزرگ و بالامرزبال، از طرف غرب به زمينهاي كشاورزي ، از طرف شرق به باغات و مزارع و سجادرود و از طرف جنوب به روستاي احمدكلا متصل است. اين روستا هم اكنون با توجه به آمار شورا و دهيار و بهداري محل در سال ۱۳۸۸ حدود ۱۸۵ خانوار و ۷۰۵ نفر جمعيت ثابت دارد كه علاوه بر اين حدود ۱۳۷ خانوار در بيرون از روستا و در شهرهاي مختلف مشغول كار و زندگي‌اند. اگر بطور متوسط اين خانوار را (۳)نفر حساب آوريم، جمعيت كل كرد محله ۱۱۱۶ نفر خواهد بود و طريق ارتباط با شهرستان بابل از جاده شهيد صالحي ( حبيبي سابق) انجام مي‌گيرد.

۲- وجه تسميه كردمحله:

چنانكه از نامش پيداست، كلمه‌اي مركب از كرد + محل تشكيل شده كه به معناي محل كردها مي‌باشد. با توجه به فرهنگ لغات دهخدا، معين، آنندراج، برهان قاطع و... مي‌توان چنين تعبير كرد كه كَرد: يعني راندن- دوركردن دشمن و كِرد : يعني كردار، كار و عمل، كرت: زميني را گويند كه براي كاشتن سبزي يا ميوه آماده كنند يا چيزي بكارند.

📌در جايي هم، كرَد- كرِد :‌شاخه‌اي است كه از درخت بريده باشند، آمده است و همچنين كُرد: به چوپان و گوسفند چران نيز اطلاق مي‌شد و اين به مناسبت شباني كردن اين طايفه است.

«« در معايب ناله كم كن كاين جزع ماند بدانگ- بره را مي‌برد گرگ واشتلم مي‌كرد كُرد.»»

📌حمزه اصفهاني، جغرافي دان معروف ايراني (۳۶۰-۲۷۰) گويد: ايرانيان قديم ديلميان را«اكراد طبرستان » مي‌ناميدند و اعراب را «كردان سورستان» مي‌خواندند.

۳- سابقه تاريخي شكل گيري روستاي كردمحله

با توجه به معاني و دريافت اطلاعات از منابع تاريخي و جغرافياي، شايد شغل بعضي از آنها چوپاني بوده است ولي دليل اين نيست كه همه آنها چوپان بوده‌اند. با توجه به روند زندگي تاريخي كه از مرحله شكار اوليه (غارنشيني) به دامداري ( چادرنشيني) كه براي يافتن چراگاه جديد و بهتر به مهاجرت پرداخته و سپس به كشاورزي و يكجانشيني روي آورده با تشكيل خانه‌هاي چوبي و گلي روستاهاي اوليه را پديد آورده‌اند اگر چوپاني كردن دليل كُرد بودن آنهاست چه بسا خيلي از چوپانان و چوبداران و دامداران امروزي هستند كه اصلاً همچنين نامي ندارند و حتي نشنيده‌اند. با اين حال ما از دوره تاريخي مهاجرت كه به واقعيت نزديكتر است صحبت مي‌كنيم. در روزگاران حاكميت صفويه ، افشاريه، زنديه و تا دوره قاجار ( از حدود ۹۵۰ هـ . ش به اينطرف) ما باسياست جابجايي اقوام و قبايل كرد و لر و ترك،‌به دليل امنيتي و جلوگيري از اتحاد و شورش آنها و همچنيني مرزداري دست به مهاجرت اجباري و تحميلي مي‌‌زدند ( گرچه اين اواخر مهاجرت‌هاي اختياري از برخي قبايل مختلف سر زده براي زندگي بهتر، كه ما هجوم آنها را در مازندران بيشتر مي‌بينيم مثلاً در سرشماري ۱۳۷۵ حدود ۵۰۰۰۰ نفر مهاجر كه از استانهاي مختلف كشور وارد شهرستان بابل شده‌اند را دارم و آمار دقيق آنها را در پايان نامه خودم براي كارشناسي ارشد تاريخ آوردم) بنابراين آنهايي كه آزادتر بودند به سمت رشته كوههاي البرز كه مأمن و پناهگاه خوبي براي مهاجرين بود را ما پررنگتر مي‌بينيم.
👇👇
👈بدين خاطر ما اسامي روستاهاي متعددي را در مازندران به نام هاي #كردمحله در بهشهر، #كردكلا در جويبار، #كردخيل در دهستان لاريم، #كردي_چال و #كرد_محله در كلاردشت، #كردخيل در رامسر، #كرداب درنكا، #كردآباد و #كردخيل از توابع ساري، #كردمحله در چالوس، #كردمحله در مناطق ييلاقي فيلبند و سر آخر روستاي #كردمحله كه در بخش بندپي شرقي شهرستان بابل واقع است.

📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

#کردون #کرد

✍قابل ذكر است با توجه به گفته اهالي كه بانيان روستاي #كردمحله از مناطق شمالي رشته كوههاي البرز آمدند، اينحانب را برآن داشت تا راهي آن ديار شده و با تحقيقات ميداني، مشاهده بنمايم.
بدين خاطر در تابستان ۱۳۸۸ به اتفاق يكي از دوستان راهي مناطق كوهستاني سل بن، انيردون، ون بن، شالدركاه و... كه چند كيلومتر بالاتر از منطقه كوهستان حاج #شيخ_موسي قرار داشته، رفتيم و از نزديك با اهالي به گفتگو نشسته و نكاتي را يادداشت كه شنيدن آن خالي از لطف نيست.

📌ارتفاع آن مناطق كوهستاني از سطح دريا حدود ۱۵۰۰ الي ۱۸۰۰ متر و از #كردمحله فعلي تا محل كردهاي ون بن حدود ۶۷ الي ۷۰ كيلومتر كه بجز ۱۰ كيلومتر تا گلوگاه بقيه راهها كوهستاني مي‌باشد.

📌در نخستين برخورد تحقيقي با حاج علي بهمن نژاد اهل تهمتن كلا و ساكن در منطقه كوهستاني سل بن و انيردون روبرو شدم كه بيان مي كرد از فرزند #ميرزا_رستم كد خداي محل و ۷۵ ساله بود. ادامه داد بله همانطور كه كردها درون بن ساكن هستند كه از نژاد كردهاي كردستان و كرمانشاه مي‌باشند همچنين طالشي ها در شالدركاه و ما هم از گروه تهمتن، از سيستان و بلوچستان و از نسل رستم هستيم. از ميرزا حسن تهمتن كه عمومي باباش بوده نامبرده كه منشي دفتر ناصرالدين شاه بوده است.

📌بعد از آن راهي ون بن شده كه بالاتر از منطقه سل بن و انيردون واقع بود بعد از دو ساعت و نيم پياده روي در سربالايي به #ون_بن رسيديم كه متاسفانه اكثر اهالي چون چوبدار بودند به صحرا رفته و ما توانستيم فقط با سه نفر از اهالي كه در نزديكي محل به چراي دام هايشان مشغول بودند به صحبت بنشينيم.

🔎آقايان مهربان كردفيروزجايي ۵۰ ساله و پدرش موسي فرزند علي گل كرد ۸۰ ساله شغل چوبدار كه حدود ۱۰۰ راس گاو نر و ماده و گوساله داشتند و به اتفاق جمعلي كرد عباسي ۷۵ ساله ، كه هر سه اينها مدعي بودند، كردهاي اين منطقه از كردستان يا از كرمانشاه آمده‌اند. ( نكته قابل توجه اينكه ساكن ون بن به دو گروه كرد عباسي و كردفيروزجائي معروفند)

۴-شرحی بر خاندان هاي معروف كردمحله:

🌿خاندان هاي معروف كردمحله بنام تقي زاده، باباجانزاده، سلطان زاده، روح الله زاده و برارزاده و.. می باشند که با توجه به اینکه قبلاً تحقيقاتي در مورد برخي از آنها توسط دوستان صورت گرفته که در مطالب قبلی در ۲۰ آبان ۸۸ در همین وبلاگ نیز ارایه شد ، اينجانب نیز وظیفه شناسايي خاندان معروف تقي زاده را بر عهده گرفتم كه با توجه به بررسي‌هاي بعمل آمده و به نتايج دلخواه رسيده، نسب نامه اي را تدوين تا اين خاندان قابل شناسايي و اقوام از همديگر غافل نباشند.

👈اولين فرد از خاندان تقي زاده بنام استاد اسحاق كه با خانواد‌ه‌اش از استان سمنان (حدود تقريبي ۱۱۲۸ هجري شمسي) به مازندران آمده و در روستاي آهنگر كلاي بزرگ شهرستان بابل ساكن و به كار آهنگري مشغول شد (با توجه به سابقه تاريخي هر روستا، معمولاً صنعتگران (آهنگران) در كنار يا وسط محل ساكن مي‌شدند تا وسايل و ادوات مورد نياز كشاورزان و دامداران را برآورده سازند) در اواخر عمر استاد اسحاق، يكي از فرزندانش بنام استاد تقي ( به سال تقريبي ۱۱۷۸ هـ .ش ) براي تامين وسايل مورد نياز كشاورزان كردمحله به اين روستا آمده و در خانه سراي فعلي حاج رضاعلي برارنياء ساكن شد استاد تقي سه فرزند داشته بنام هاي شعبان، غلامعلي و استاد غلامحسين از ميان فرزندان استاد تقي، شعبان معروف به شعبان عمو به احمد كلا رفته و در آنجا ساكن شد. او تنها يك پسر داشته بنام محمدجان تقي زاده كه فرزندانش هم اكنون در احمد كلاي بندپي شرقي ساكن مي‌باشند غلامعلي فرزند ديگر استاد تقي، شغل پدران را ادامه نداده و به دنبال كشت و كار از اين روستا به آن روستا مي‌رفت تا سرانجام در #اجباركلا يا #نوشيروانكلا مرحوم و در همان جا مدفون است.

👈از غلامعلي دو دختر باقي مانده كه يكي رقيه بوده با حسن نامي در حاجي كلا ازدواج كرده است دختر ديگرش بنام محَرم بود كه به همسري سيدسليم مرتضوي ساكن گتاب [#گتو] درآمده قابل ذكر است كه از ثمره ازدواج محرم هم دو دختر بوده كه يكي بنام سيدننه در كرد محله به همسري عباس علي كرد
( خاندان برارنياء) درآمد و ديگري كه نامش سيدليلا بود، همسر اسماعيل اسماعيلي در گتاب شد.
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

#کردون #کرد

✍استاد غلامحسين (۱۲۲۸ هـ . ش ) فرزند ديگر استاد تقي مي‌باشد كه همه تقي زاده‌هاي كرد محله از نسل ايشان هستند. از استاد غلامحسين دو پسر و يك دختر باقي مانده است دخترش بنام مِثِل كه همسر ابوالقاسم برارزاده از نوادگان حسن كرد و مادر مالك و صنمبر و شيرافكن و معصومه و حاج گنجعلي مي‌باشد.

📌از فرزندان پسر استاد غلامحسين، يكي رمضانعلي بود كه داراي 6 فرزند بوده ولي متاسفانه سه فرزند او بنامهاي نورعلي درجواني و ميرزا علي و عليرضا در كودكي از دنيا رفتند و تنها حاج علي تقي زاده به همراه دو خواهرش صغري و فاطمه باقي ماندند.

📌از ديگر فرزندان غلامحسين، مختار تقي زاده (۱۲۸۷ هـ . ش) بود كه علاوه بر شاگردي باباش به مكتب خانه رفته و خيلي زود با سواد شد و از آن پس مختار كه پدرم باشد ( نگارنده) كارآهنگري را رها كرده به شغل كشاورزي و سپس مكتب خانه داير كرده و توانسته صدها نفر را قرآن خوان و با سواد تحويل جامعه دهد. از حاصل ازدواج او با سرور مرد علي دخت حدود ده فرزند بوده كه سه فرزند دخترش بنامهاي طاووس ، جده و پروانه از دنيا رفتند و تنها يك دختر بنام فرزانه باقي مانده كه در روستاي آمل به همسري هدايت براري (پسرخاله) درآمد و شش فرزند پسر مختار تقي زاده به نامهاي حاج مردادعلي، حاج يارعلي، حاج غلامحسين و مشهدي خانعلي و حاج كاظم و حاج ناصر مي‌باشند ( همه اين خانواده را بصورت نمودار نشان خواهم داد.)

📌قابل توجه است كه پدرم ( مختار تقي زاده) خدايش رحمت كند، نوحه خوان و مرثيه سراي محل و همجوار بود و براي كاروان‌هاي عازم مشهد و كربلا، هم موقع رفت و برگشت چاووشي مي‌خواند. علاوه بر اين تنها با سواد ماهر از لحاظ نوشتاري بود كه اكثر شكايات و دادخواستها را تنظيم مي‌كرد. و جالب است كه شبها در عادت شب نشيني اهالي محل، كتابهاي امير حمزه ، ملك ارسلان رومي و ملك جمشيد و.. توسط پدرم خوانده ميشد و در پايان شب نشيني، اسامي آقايان و حتي شب چره ( دِسِر) معمول آنزمان را در گوشه صفحه‌اي قيد مي‌كرد. اينجانب (ناصر) همه آنها را مشاهده كردم . كتابها به ترتيب خوانده مي‌شد تا اينكه راديو باب شد كه پدرم اولين راديوي ترانزستيوري آلماني بنام MEDYTOR را با 600 تومان ( حدود ۵۰ سال پيش ) كه همه از سكه‌هاي ده شاهي بودند خريداري كرد. از اين به بعد در شب نشيني‌ها به راديو گوش مي‌كردند.

📌ناگفته نماند كه از فرزندان استاد اسحاق كه در ميراب محله آهنگر كلا ساكن بودند بنام استاد گدآقا معروف به ( اِسّاقا) و بعد از او فرزندش استاد علي اكبر بود كه در همان محله، آهنگري مي‌كرد و اينجانب به خانه پسرش حاج غلامعلي كه ۸۰ سال سن داشت رفته و با استقبال گرم مواجه شدم. بعد از آن مغازه استاد علي اكبر را هم مشاهده نمودم. استاد علي اكبر فرزنداني داشته به نامهاي غلامعلي، بشير، نامدار و ملك ابراهيم كه به نام فاميلي آهنكوب معروفند از اين فرزندان تنها غلامعلي زنده بود كه ديدار داشته‌ام. همچنين با فرزندان بشير، بنام محمدآقا ( ۷۰ ساله) و حسن آقا، ملاقات داشته و مطالب مفيدي را از محمدآقا دريافت نمودم كه حرفهاي حاج علي تقي زاده را تاييد مي كرد. بنا به گفته حاج علي كه از شعبان عمو شنيده ، بعد از آمدن استاد تقي به كردمحله، از كل ميراث پدري يك درخت ليمو رسيده بود كه تا پدر حاج علي ( مرحوم رمضانعلي) زنده بود از محصول آن درخت ليمو استفاده مي‌كردند.

🔎پایان
********
📜تاریخچه کردون قسمت دوم تهيه كننده آقاي ناصر تقی زاده
https://kordmahaleh.blogfa.com/post/20
+ نوشته شده در یازدهم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 15:30 توسط امیرحسین روح الله زاده کردی | نظرات
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#کردون#کرد

🌍معرفی روستای #کردمحله بابل

📌روستای کردمحله جزو بخش بندپی شرقی بوده که در فاصله ۲۰ کیلومتری جنوب شهرستان بابل واقع در استان مازندران قرار دارد.

📌این روستای ۱۷۵ خانواری با جمعیت حدود ۷۵۰ نفر از شمال به روستاهای آهنگرکلابزرگ و بالامرزبال و از جنوب به احمدکلا بندپی و از شرق به سجادرود [#سجرو] و بالامرزناک و از غرب به روستاهای اطاقسرا و صورت منتهی میگردد.

📌کردمحله دارای یک مدرسه ابتدایی و یک خانه بهداشت و یک باب حمام عمومی است که در پائین محله در کنار جاده اصلی قرار دارد. دو تکیه بنام های پائین تکیه و بالاتکیه (در کنار کچیک ساقنفار) و همین طور دو مسجد که معروف به مساجد حاج حسین علیزاده و حاج فتحعلی سلطان زاده می باشد نیز در محله قرار دارد. نهر نه چندان زیبایی هم در وسط محله عبور می کند.
درضلع شمال غربی محله ، روستای بالامرزبال که کاملا به کردمحله وصل است و ارتباط بسیار تنگاتنگی بین دو محله وجود دارد بطوری که در محله اکثر اوقات در کنار هم خطاب می شود.


🌍مکان ها و مناطق قدیمی مصطلح محله :

روآر - کچیک ساقنفار - جدید تکیه پیش - اغوزرجی - مسجد حاج حسین - مسجد حاج فتحعلی - رزی پر - اسپه اتر - میون ویشه - دنگ چالک - چاکه - باغ صمدخان!! - چفت سر - پا - .....
+ نوشته شده در نهم فروردین ۱۳۸۸ ساعت 14:59 توسط #امیرحسین_روح_الله_زاده_کردی | نظرات

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 15:57 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 15:57 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 15:57 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📚#آوات_قلمܐܡܝܕ

🇮🇷پژوهش محسن داداش پور باکر

📲اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

eitaatwitterfacebookmail

بسم الله الرحمن الرحیم

#فرهنگ_عامه
#مشاغل_قدیمی
#قدیما

📜عناوین ۱۱۰ شغل قدیمی

●صبّاغ: رنگ‌رز، رنگ‌فروش
●سکّاک: چاقوساز، سکه‌زن، آهنگر
●بزّاز: پارچه فروش
●دقّاق: آرد فروش
●خرّاط: تراشکار، چوب تراش

●نجّار: درودگر، چوب‌ساز
●بقّال: تره‌فروش غله‌فروش
●حدّاد: آهنگر، آهن‌فروش‌، زندان‌بان
●صیّاد: شکارچی
●قنّاد: شیرینی‌‌پز

●دبّاغ: پوست‌فروش
●رزّاز: برنج‌فروش‌، برنج‌‌کوب
●خزّاف: سفالکار
●علّاف: علوفه فروش
●سرّاج: سازندهٔ زین اسب

●قصّاب (جزّاز): گوشت فروش
●طبّاخ: آشپز
●خبّاز: نانوا
●فصّاد: رگ‌زن-حجامت‌ کننده
●نبّاش: قبرکـَن‌، کفن‌ دزد

●دلّال: واسطه معامله
●خرّاز: فروشنده لوازم خیاطی
●کفاش: دوزندهٔ کفش، مشک‌دوز،
●دلّاک: کیسه‌کِش حمام و سلمانی
●غسّال: مرده شوی

●غو‌ّاص: مرواریدیاب، فرورونده در‌ آب
●سمّاک: ماهی‌فروش
●طیّار: خلبان
●عقّاد: عقدکننده، سازنده نخ و تکمه
●طراح: طرح‌ریز، نقشه‌کش

●سیّاح: جهانگرد و گردشگر
●بنّاء: خانه‌ ساز
●جلّاد: مجری فرمان قتل
●جرّاح: شکافنده بدن بیمار برای علاج
●رقّاص: رقصنده در مجالس

●حجّار: سنگ‌ تراش
●حلّاج: پنبه‌ زن
●ندّاف: پنبه‌ زن، لحاف‌ دوز
●صفّار: رویگر، روی‌فروش، مس‌گر
●عطّار: عطرفروش، داروفروش

●جبّار: شکسته‌ بند
●سقّاء: آب فروش
●هزّال: دلقک، لطیفه‌پرداز
●ختّان: ختنه‌کننده
●خمّار: باده‌ فروش

●طنّاز: خنداننده
●تمّار: خرمافر‌ش
●عصّار: روغن ساز
●رمّال: فال‌گیر
●خطّاط: خوش‌نویس، خوش‌نگار

●رحّال: آنکه کجاوه و پالان شتر سازد
●سبّاک: لوله‌کش
●حمّال: باربر
●همّاز (لمّاز): آبرو ریز و عیب‌جو
●نمّام (درّاج): سخن‌چین

●زیّات: روغن‌فروش
●شجّار: دانشمند گیاه‌ شناس
●کفّاش: سازنده یا تعمیرکار پاپوش
●ضرّاب: سکه‌ زن

●مدّاح: ستایشگر، خواننده شعر آیینی
●نسّاج: بافنده پارچه و جامه
●کنّاس: رفتگر‌، تخلیه‌گر آب چاه
●مشّاط: آرایشگر

●سنّان: دندان‌ساز
●فرّاش: خدمت‌کار
●فنّان: هنرمند
●نقّاش (رسّام): تصویر گر

●سلّاخ: آنکه پوست حیوان را میکـَنـَد
●شمّاع: شمع ساز
●ملّاح (بحّار): ناخدا، کشتی‌بان
●فلّاح: کشاورز، برزگر

●نرّاد: نرد باز
●نقّال: قصه‌‌گو، افسانه‌‌گو
●جمّال: شتربان
●صرّاف(فلّاس): داد و ستدکنندهٔ‌ پول
●صیّاغ: زرگر، جواهرساز، ریخته‌‌گر

●کسّاح: برف‌ روب‌، خاک‌ روب
●ثمّار: میوه‌ فروش
●لبّاد: نمد مال، نمد‌فروش
●دبّاس: دوشاب‌ ساز، شیره‌ پز
●طبّال: طبل زننده‌ دهل‌ زن

●خیّاط: دوزنده
●قصّاف(لعّاب): بازیگر
●حرّاض: گچ‌کار، آنکه گچ در کوره پزد
●عکّاس: آنکه عکس برمی‌دارد

●ورّاق: کسی که کتاب را صحافی کند
●صحّاف: مصحف‌‌ساز، دوزندهٔ ‌کتاب

●فخّار: سفال‌گر، سفال‌پز
●حکّاک: نگین‌ساز، مُهرساز
●دوّات: سازنده آلات از مس

●فحّام: ذغال فروش
●طرّاز: نگارگر جامه، زینت‌گر
●خشّاب: چوب‌فروش
●حفّار: چاه‌کن، گورکن، کاوشگر
●طرّار: راهزن، دزد، جیب‌بر

●نقّار: آنکه‌ بر سنگ‌ یا چوب‌ کنده‌‌کاری‌ کند.
●خطّاب: سخنران، مسلط به خطبه
●لحّام: جوش‌کار، لحیم کار

●طحّان: آسیابان
●سیّاف: شمشیرگر شمشیر ساز
●نعّال: نعل بند
●خیام: چادر دوز، خیمه‌ دوز
●نصّاب: نصب‌‌کننده

●سبّاح: آب‌ ورز، شناگر
●عشّاب(حشّاش): ادویه‌ساز، گیاه‌شناس
●خشّاب: چوب‌فروش

●جشّار:ستوربان، صاحب چراگاه اسب
●لبّاف: جوال‌باف، پلاس باف
https://eitaa.com/edmolavand/20990
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 15:53 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🖨انتشار برای نخستین بار

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۲۸۱۴۳۲

🌍#بندپی #کِردمحله

📜گزارش ملا نورعلی کرد بن ملامحمد از روستای کردمحله بندپی:

{{...[ناخوانا] مقصود که #چفت_سر ۱ که آسایش عباد کِرد۲ به موافق خان #ویشه ۳ موجب شمول کمال مراحم آن والا شد ...[ناخوانا] رخت عزا #محرم تمامت احدی کراهت نباشد که #خان_احمدکِرد مرحوم۴ چنین توصیه۵ کرد. ...[ناخوانا] عرش نشین #آخوندملامحمدباقرکِرد ۶ ...[ناخوانا] یا ابا عبدالله الحسین ...[ناخوانا] چون #بِرمِه_گلی ۷ باران شد. #مختارکِرد ۸ با جمعی به هتک آشوب کَرد و بر سبیل جهل قدم نهاد که تباهی خاطرش معلوم خاص و عام گشت. فوراً روانه #بارفروش ۹ شد و بالجمله آتش فتنه ...[ناخوانا] در #اغوزرجی ۱۰ از گرفتاری به #چالِک ۱۱ گریخت و در #چاکه ۱۲ با استغراق وقت۱۳ در تدبیر و توفیقات حاصله از #جماعت_کِردون ۱۴ #بن_پی ۱۵ به افاضات #امیرخان_کِرد ۱۶ ، #ذوالفقارکِرد ۱۷ ، #ملاحسن_کِرد ۱۸ ، #حاجی_علی_رضاکِرد ۱۹ و #درویش_بابجان_کِرد ۲۰ گوی سبقت از اغیار بُرد. ...[ناخوانا] و رجا واثق وفقهم الله تعالی بر ادای وظایف شرعیه و اعلا کلمه حق به سلامت خدّام الشریعه کهف الحاج #میرزاقلی_کِرد ۲۱ با اعیال در پرتو بزرگی تبار به #اصفهان روی آورد و فضلا آن شهر چون نگین در دورش حلقه بستند و در حکمت اُنس. الیوم فواضل نصاب؛ حجج الاسلام #حسینعلی_رئیس ۲۲ و #محمدتقی_کالی ۲۳ و #محمدکاظم_عالمی ۲۴ دامت برکاتهم العالی عن #اهالی_دارالتاریخ_لفور ۲۵ به مساوات امر به حرمت و تثبیت تعزیه داری حضرت سیدالشهدا ابی عبدالله الحسین علیه السلام و سایر ائمه معصومین سلام الله علیهم و شهدا فائزین رضوان الله علیهم به روش متعارف فرقه ناجیه اثنا عشریه کثرهم الله کتابت نمودند. چندی از #عقلای_کِردون مناصب شمردند تا اسباب نیاز اطعمه و اشربه به مقتضی بر شان #طایفه فراهم باشد. مدت مدید #روار ۲۶ به خیالات خصم اعتنا و اعتبار نیفتد. "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"}}
📝پانویس:
۱/ویشه: ازمحلات قدیم کردمحله بندپی
۲/عبادِکرد: جماعت کِرد | تبار کِرد طایفه ای از ایل #پریجا در بندپی هستند | و یا شاخه ای از #کُرد در ایران
۳/ویشه: مکانی قدیمی در کردمحله بندپی
۴/خان احمدکردمرحوم: به نظر می رسد وی از واقفین روستا بوده است.
۵/توصیه: وصیت
۶/آخوندملامحمدباقرکرد: روحانی | هویت نامشخص
۷/بِرمِه گلی: اصطلاح مازنی | بغض خاموش و غم انگیز
۸/مختارکِرد: مخالف با اکثریت | یا مخالف با اجرای نامناسب موقوفه مزبور| هویت نامشخص | نیاز به تحقیق
۹/بارفروش: بابل
۱۰/اغوزرجی: از مکانهای قدیمی روستا
۱۱/چالِک: همان👆
۱۲/چاکه: #سجرو | حوالی رودخانه سجرو
۱۳/استغراق وقت: زمان زیاد و مفید
۱۴/جماعت کِردون: طایفه کرد بندپی یا روستای کِردمحله
۱۵/بن پی: بندپی
۱۶/امیرخان کِرد: از بزرگان طایفه
۱۷/ذوالفقارکِرد: همان👆
۱۸/ملاحسن کِرد: همان👆
۱۹/حاجی علی رضا کِرد: همان👆
۲۰/درویش بابجان کِرد: همان👆
۲۱/میرزاقلی کِرد: از علمای مُتقن تبار کِرد. | نیاز به تحقیق
۲۲/ملاحسینعلی رئیس: رییس کلای لفور | نیاز به تحقیق
۲۳/ملامحمدتقی کالی: کالی کلای لفور | نیاز به تحقیق
۲۴/ملامحمدکاظم عالمی: عالم کلای لفور | نیاز به تحقیق
۲۵/دارالتاریخ لفور: لفور سرزمین تاریخ، وقایع و اتفاقات در عصر قارن، مازیار و... بوده است.
۲۶/روار: رودخانه |نهری در روستا

🖊#خوانش: #محسن_داداش_پور_باکر
۱۴٠۳/۱۱/۲۸
📚منبع:
کتاب خطی التاریخ العزا الحسین علیه السلام فی بلوک البندپی
📝به قلم #ملانورعلی_کرد
🗓۱۳۴۱ قمری برابر با سال ۱۳٠۱ خورشیدی

🟨نکته: به نظر می رسد اسامی و وقایع کتابت شده در این اثر خطی، مربوط به زمانهای دورتر و یا هم عصر مولف مزبور باشد که نیاز به تحقیق جامع دارد.
📸هیچگونه نمایه ای از این کتابت خطی در اختیار پژوهش ادملاوند نیست.
🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و کتابت و یا نام دارنده ی این اسناد و کتابت به خودشان واگذار شده است.
⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


📩#علی_حسین_صادقی:
سلام
محمد کاظم عالمی در عالم کلا نداشتیم.
ممکنه عالمی های درونکلا باشند و حسینعلی ریس احتمالا از خاندان رییس بودند که در لفور و رئیس کلای بابلکنار به دنبال چراگاه مهاجرت می کردند و هم عصر شیر زاد بیجن و تیمور ریس بودند...

📚منبع تاریخ طبرستان و رویان. ابن اسفندیار

Mohsen Baker:
درود و سپاس فراوان از توجه شما به موضوعات و محتوای مستندات

در کتابت ملانورعلی کرد به صراحت آمده است:
{{...حجج الاسلام.....عن #اهالی_دارالتاریخ_لفور...}}
یعنی هر سه تن را مقیم لفور دانسته است.

📌فاصله ی مکانی عالمکلای لفور تا عالمی های درونکلا، قابل تامل هست و از طرفی همین مطلب بر رییس کلای بابلکنار و رئیس کلای لفور نیز متصور هست.
چرا که نگارنده همگی را اهل لفور معرفی کرده است و این در حالی است که محدوده ی جغرافیایی لفور در متون تاریخی و روایی غالبا مشخص و معین بوده است.
ارادت

📩#علی_حسین_صادقی:
ضمنا ریس کلا بابلکنار از مناطق حاکمیت مازیار و خاندان ریس بوده که در زمستان در رئیس کلا بابل و پاییز در رئیس کلای لفور و در تابستان ییلاق قرای چهارگانه و غیره بودند و اکثر مراتع از آن لفور بوده و زمان قاجاریه برعکس لفور حوزه بابلرود جزو حوزه شش ثبتی بابل بوده بعضی دست نوشته خطی وجود دارد که از دسترسی به آن عاجزم.

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:54 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
1⃣
جغرافیای تاریخی
واژه شناسی لفور

لپور تلخیصی است از «لپ» و «روت» یا «لپورت» و از دو جزء تشکیل شده است: جزء اول «لپ»
پهلوی است که به معنی اخص همان «لب» فارسی یا دهانه می‌باشد. جزء دوم «روت» (Avarot) یا «اوروت» به
معنی رود است، مجموعاً به آبادی یا منطقه‌ای اطلاق می‌شود که در مجاورت آب، رود، جنگل و درخت باشد
(حجازی کناری، ۱۳۷۲، ص ۱۹۲).

در گویش مازندرانی، واژهٔ «لپ» به معنای پهن است. واژه‌هایی مانند «لایه» به معنای نیمی از چیز کروی یا بیضوی، «لپربزوئن» یعنی پهن نشستن و «لپو» به معنای آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است
معنی «لپور» از این واژه‌ها آمده باشد.

قصبات یا دهات یا دهات لپور در زمان حاکمیت قارنوندی در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار در رابطه با خراج حاکم منطقه لفور می‌نویسد به منطقه امیدوارکوه هفتاد و دو پارچه ده وجود داشت که هزار هزار و ششصددرهم از محصول منطقه به طاهریان می‌پرداختند. در همین صفحه ابن اسفندیار و رابطه با میزان خراج حوزه لفور و امیدوارکوه می‌نویسد: حدود مُلک مازیار هزار پاره دیه که پانصد هزار درهم سهمیه بوده است.»

ادامه.....
@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
2⃣
📌در زمان حکومت وندان هرمزد از خاندان سوخرا (آل قارن) شهری در لفور ساخته شد که به نام او هرمز آباد خوانده شد او در این شهر کاخی بزرگ گرمابه و ساختمانهای بسیاری بنا نمود این شهر پس از وی نیز مرکز فرمانروایی خاندان قارن به ویژه مازیار بن قارن بوده است. ابن اثیر هرمزد آباد را در میان راه آمل و ساری می داند.

امروزه از شهر هرمزآباد نشانی بر جای نیست اردشیر برزگر نیز دچار اشتباه شده که آن را با روستای و رمز آباد یکی دانسته چرا که و رمز آباد در دهستان فریم از بخش دودانگه ساری قرار دارد ولی در منابع بطور روشن و صریح محل هرمز آباد در لفور ذکر شده است دیگر اینکه در زمان فرمانروایی وندان هرمزد فریم در دست آل باوند بود و خاندان قارن بر این ناحیه استیلایی نداشتند که در آن شهری بنا کنند.
برخی از نویسندگان نام و نداند هرمزد را به بخشی از کوه قارن که بر آن فرمانروایی داشته داده اند و آن ناحیه را به نام کوه و نداد هرمزد خوانده اند دکتر عبدالحسین زرین کوب در مورد جبال قارن چنین می نویسد:
در مشرق ولایت رویان جبال قارن بود با نزدیک ده هزار آبادی که دامنه شمالی آن به نواحی آمل و ساری می رسید و بلندی های جنوبی آن بر دشتهای قومس اشراف داشت و تمام آن شامل نواحی هزار جریب و سوادکوه و جبال لاریجان کنونی بود از این جمله جبال وندان هرمزد شامل قسمتی از کوه های هزار جریب می شد.
لفور ( لیوره و هرمزآباد دژهای عمده آن به شمار می آمد و هرمز آباد که قصر برخی فرمانروایان خاندان قارن از جمله مازیار در آنجا بود و با ساری و آمل به یک اندازه فاصله داشت نیز به همین کوه ها مربوط میشد.

پاره کوه دیگر از این جمله که جبل شهریار یا شهریار کوه خوانده میشد نیز بخشی از دودانگه هزار جریب به شمار می آمد شهر عمده آن شهمار بود اما قلعه آن که تختگاه فرمانروایانش محسوب میشد، پریم ( فریم) نام داشت و در جنوب ساری واقع بود محلی هم به نام طاق در این پاره کوه وجود داشت که از قدیم جایگاه خزاین و پایگاه دفاع این جبال به شمار می آمد.

بخش دیگری از جبال قارن در محل سواد کوه کنونی شروین کوه یا جبل شروین خوانده می شد و دامنه های جنوبی آن تا به حدود قومس گسترش داشت گردنه ای به نام شلفین نیز که سوادکوه و فیروزکوه را از هم جدا میسازد گویا هنوز نام آن را در تلفظ عامیانه و ضبط تحریف یافته خویش نگه داشته باشد.

✍️ ادامه..... ۲

@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
3⃣
✍وجه تسمیه لپور یا لفور

ناحیه لپور که مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی آن را لفور نوشته اند مقر و مرکز فرمانروایی خاندان قارن در سرزمین باستانی پتشخوارگر و جبال قارن واقع شده است.

واژه لپور به نظر میرسد فشرده و یا تخلیص است از لپ اوروت) یا (لپوروت) و از دو جزء تشکیل شده است جزء اول (لپ) پهلوی که به معنی اخص) همان (لب) فارسی یا دهانه میباشد. جزء دوم (أوروت =
(ovarot یا (اورود به معنی (رود) مج به آبادی ای اطلاق میشود که در مجاورت آب رود جنگل و
اشجار باشد. اگرچه در ساختمان ظاهری کلمه اشاره به جنگل سبزه و چمن نشده ولی چون در هر نقطه کوهستانی تبرستان وجود آب آبشار و تالاب وجود جنگل بیشه و چمن را تداعی میکند از این نظر در تعریف از جزء (اوروت) تلویحاً اشاره ای به آنها شده لپ (اوروت) به شرحی که در بالا آمده یعنی لب رود و (اوروت) هم در زمان هخامنشها به معنی رود) که در دوران اصلاح زبان پهلوی به (روت) تبدیل و در زمان ما (رود)
شد» حجازی ،کناری ۱۳۷۲ ، ص ۴۴ در گویش مازندرانی واژه ی لپ به معنی پهن است. واژه هایی مانند
«لایه» به معنی نیمی از چیز کروی یا بیضوی لپر بزوئن (Lapper bazuen) پهن نشستن و «لپو»
(Lapu) به معنی آب آرام و کم حرکت کاربرد دارد. ممکن است معنی «لپور» از این واژه ها آمده باشد. «لپ» و

«او» و «روآور» در معنی زمین زراعت آبی و منطقه ی کنار رودخانه و خود رودخانه است» (حدود العالم من
المشرق الى المغرب، ۱۳۶۲، ص ۴۹)

از این رو میتوان گفت لپور سرزمین یا ناحیه ای حاصل خیز پوشیده از جنگل و جویبارها و رودهای فراوان است. اگر به سیمای جغرافیای طبیعی منطقه بنگریم این واقعیت بیشتر محسوس خواهد شد. در گذشته نیز جغرافیدانان از وضع طبیعی و جنگلی این ناحیه و رودهای آن سخن گفته اند؛ مولف حدود العالم از بابل رود که از کوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر دریای خزران افتد سخن میگوید بنا بر نوشته این اسفندیار ناحیه امیدوار کوه و لفور در زمان مازیار هزار پاره آبادی داشته که پانصد هزار درهم محصول سالانه اش بوده است. به جز شهر هرمزآباد و لفور ابن اسفندیار از روستای ما وجکوه لفور که امروزه نشانی از آن نیست یاد می کند مولف تاریخ طبرستان همچنین از پادگانی در حد لفور که به سال ۱۴۲ هـ ق هزار نفر سپاهی داشته نیز سخن می گوید.

✍️ ادامه..... ۳
@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
4⃣
📜قدمت باستان شناسی منطقه لفور

لفور از مناطق بسیار قدیمی و تاریخی مازندران و ایران است (حیدری سوادکوه شمالی، ۱۳۸۱، ص ۳۳). گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی منطقه سد لفور هستند که بر اساس کاوش های باستان شناسی حدود سال ۶۵۱ آغاز دوره اسلامی و پس از آن بنا نهاده شدند. گورستان لفورک و تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسپوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که بر اساس کاوشهای باستان شناسی حدود ۳ هزار سال قدمت دارند و باستان شناسان موفق به کشف سه تدفین منحصر به فرد از دوره عصر آهن ۱۵۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد در این گورستان ها شدند. راز گورستان لفورک در نخستین فصل از کاوشهای باستان شناسی آشکار شد و در آن چندین نوع جدید از تدفین سه هزار سال قبل ایران مورد شناسایی قرار گرفت. کشف گوشوارههای از جنس طلا و نقره و اجسادی که میان پوششی از سفال تدفین شده اند از جمله یافته های باستان شناسی در این گورستان است. همچنین از این گورستان اجسادی بدست آمده که به نژاد هایپر دولیکو سفال (سر درازهای کامل) مشهورند و این نژاد اکنون دیگر در مازندران بکلی دیده نمی شود. ناگفته نماند؛ که تپه چاشت خوران از دوره عصر آهن، گورستان اسبوکلا و آهه از دوره اواخر ساسانی و اوایل اسلامی و گورستانهای نرگس جار و اوتی سر از دوره های اسلامی از جمله گورستانهای باستانی و تاریخی محوطه هستند که در آخرین مطالعات باستان شناسی و مستند نگاری محوطه پشت سد البرز کشف شده اند و ۶ گورستان باستانی و تاریخی به همراه ۹ روستا و چندین امامزاده قربانیان آبگیری سد البرز هستند. تصویر مقابل کوزه ای با قدمت بیش از ۲۸۰۰ سال کشف شده در گورستانهای تاریخی لفور روستای کالیکلا بر اساس شنیده هایی از قول بزرگان و تاریخدانان محلی در حدود سالهای ۸۹۰ (حدود ۵۰۰ سال قبل) توسط گروه هایی از منطقه شور مست سوادکوه شمالی معروف به کاله (نریمانیهای فعلی) که به این منطقه مهاجرت نموده اند، بنا نهاده شده است. بعدها افرادی از طوایف دیگر (گالش و بنار و ....) نیز به آنها پیوستند. برخی از اهالی معتقدند که در آن زمان چند ایل و تبار (کاله، گالش، بنار) به طور همزمان وارد این روستا شدند. سال ها پس از شکل گیری اولیه روستای کالیکلا مردم آن بر اثر بیماری وبا در گوشه و کنار منطقه پخش شدند و اکثرا در چلن (زمین کشاورزی فعلی روستاییان) رفتند و بعد از بهبودی دوباره به روستا برگشتند. همچنین به علت وجود شیب در روستا در گذشته نه چندان دور سیلابها باعث از بین رفتن زمینهای کشاورزی حاشیه روستا شده است و زمینهای اطراف رودخانه با بلک بطور کامل از بین رفته است. زلزله سال ۱۳۳۴ باعث تخریب اکثر منازل روستای کالیکلا شده و بعضی از اهالی نیز در این زلزله جان باختند.
از سوی دیگر، جاده ابریشم یا راه ابریشم یکی از راههای معروف قدیم است که بسبب حمل ابریشم چین از این راه بدین اسم شهرت یافته است. این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو می آمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی می شد و از طریق بیش بالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا می رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو سرخس نیشابور گرگان و مازندران (شیرگاه پل بالو امیدوار کوه لفور) به ری می آمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان می رفت و از ایروان به طرابوزان یا یکی از بنادر شام منتهی می گردید.

✍️ ادامه..... ۴

@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
5⃣
#پتشخوارگر

در سال ۶۷۳ ق م سپاهیان آسار حارون شاه آشور در یک سلسله عملیات جنگی به سرزمینی موسوم به پاتوش آری یا پاتشوعار رسیدند که جزئی از کشور مادهای دور دست بوده است (دیاکونوف، ۱۳۷۷، ص ۲۴۳ و توینیی، ۱۳۷۹، ص ۶۸). آسارهارون در کتیبه خود از سرزمین پاتوش آرمی چنین سخن می گوید: «اما سرزمین پاتوش آری بر کران کویر نمک در خاک مادهای دوردست که کوه بیکنی (دماوند) در کنار آن نهاده است. کوه سنگ لاجورد که هیچ یک از نیاکان پادشاه من پا در خاک آن نگذاشته بودند» (کامران، ۱۳۷۴، ص ۱۳۲). این نام در زمان هخامنشیان تحت عنوان پیشوارش یا پتشوارش در کتیبه داریوش آمده و در زمان ساسانیان بر اساس کارنامه اردشیر بابکان نام آن پتشخوارگر بوده است. در اوستا بخشی از رشته کوههای اوپی ری ستنا یا اپارسن دانسته شده است. در کتاب جغرافی دان یونانی استرابون با عنوان پراخوتراس ذکر شده که همان
رشته کوههای البرز بوده و اقوام گیل، کادوسی و آماردی در نواحی شمالی آن مسکون بوده اند. پروکوپیوس مورخ بیزانسی نیز از کیوس برابر انوشیروان تحت نام پتشخوار شاه یاد می کند (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳). منوچهر شاه حدود این منطقه را به شهرهای فرشواذ جر ختم نمود (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶). فرشواذ جر را به معنی فرش یعنی هامون دشت و منطقه پهن و واز را به معنی کوهستان و گربا جر را به معنی دریا معنی نموده و به زبان بومی منطقه لفور جر یا جول به معنی پایین یا عمیق یا جمل یا غلزم یا دریا می باشد و در اصطلاح فرشواذ جر یعنی پادشاه دشت و کوهستان و دریا و پادشاه طبرستان از محدوده شهرهای زیر حاکمیت می کردند.
در کتب مورخان اسلامی به صورت فرشوادگر فراشو ذخر و بدشوارگر آمده است. در تاریخ تبرستان ابن اسفندیار راجع به نام فرشوادگر چنین می خوانیم حد فرشوادگر آذربایجان سر تبرستان گیل دیلم، رویان، قومش دامغان و گرگان باشد و اول کسی که این حد را پدید کرد منوچهر شاه بود (همان، ص ۵۶). اولیاء الله آملی فرشوار جر را لقب تبرستان دانسته است (اولیاء الله آملی، ۱۳۱۳، ص ۲۷). میر ظهیرالدین تبرستان را درون فرشوارگر و فرشوارگر را شامل آذربایجان گیلان تبرستان ری و قومش (سمنان) می داند (مرعشی، ۱۳۶۱، ص ۱۱). ابن اسفندیار معنی فرشواذ را باش خوار ای عیش سالماً صالحاً بیان می کند (ابن اسفندیار، ۱۳۶۶، ص ۵۶) یعنی عیش کن به سلامت وی همچنین فرشواذ جر را از سه جزء فرش + واذ گر بر شمرده و فرش را هامون واد را کوهستان و گر یا جر را دریا و سرزمین فرشواذ جر را سرزمین کوه و دشت و دریا می خواند. همچنین خاطر نشان می سازد به لغت قدیم جر یا گر معنی کوهستانی را که بر آن کشاورزی می کرده اند نیز می داده است (مارکوارت، ۱۳۷۳، ص ۲۴۵). از این رو به خاندان قارن آل سوخرا که حاکم بخشی از فرشوادگر بوده اند جرشاه یا گرشاه یا ملک الجبال می گفتند (اعتماد السلطنه، ۱۳۶۷، ص ۲۲). بر اساس نامه ی تنسر در زمان به سلطنت رسیدن اردشیر یکم ساسانی چشنسف یا گشنسب شاه گشتاسب بر پتشخوارگر حکمرانی داشته و عنوان پشتخوارگر شاه را داشته است. بنابر کارنامه اردشیر بابکان پشتخوارگر از بخشهایی بوده که برای اردوان شاه اشکانی سپاه تهیه می کرده است. به نظر محمد حسن خان اعتماد السلطنه لغت فرشوات گر به مرور زمان دچار تحریف و تخفیف شده به سوات یا سواد تبدیل شده و نام سوادکوه ماخوذ از آن است. ابن خردادبه در المسالک و الممالک بد شوارگر را یکی از شهرهای تبرستان بر شمرده است (ابن خردادبه، ۱۳۷۰، ص ۹۶). البته واضح است که او دچار اشتباه شده زیرا در هیچ یک از منابع از شهری بدین نام یاد نشده بلکه همواره تاکید شده که بدشوارگر یا همان پتشخوارگر منطقه وسیعی بوده است.
پتشخوارگر از سه جزء پتش + خوار + گر تشکیل یافته و کوهی است که در پیش ولایت خوار واقع بوده (مشکور، ۱۳۷۱، ص ۳۲۳) و یا کوههای کم درخت است که روبروی دره خوار قرار دارد (عمادی، ۱۳۸۲، ۱۷۰).
برخی آن را از سه جزء پئیتیشخ + وار + گر به معنی ناحیه ای که در بر دارنده کوه و دشت و دریاست خوانده اند (حجازی کناری، ۱۳۷۲، صص ۴۵-۴۴). بنابراین با توجه به منابع تاریخی سرزمین پتشخوارگر منطقه ای وسیع بوده که شامل رشته کوه البرز میشده اما به تدریج این نام تنها برای بخش مرکزی و شرقی آن یعنی کوههای لاریجان، بندپی، لفور، سوادکوه، هزار جریب باستانی، دودانگه، چهاردانگاه و هزار جریپ و بخشی از فیروزکوه و دماوند به کار رفته است.
برخی پژوهندگان بر این باورند که نام سوادکوه با تغییر واژه کهن فرشوادگر به فرشواد کوه سپس تبدیل آن به سوادکوه پدید آمده است. در برخی از اسناد و کتب تاریخی اسامی دیگری مانند قارن کوه، شروین کوه، جبال شروین و کولاچی نیز برای این ناحیه بکار رفته است.

✍️ ادامه.... ۵
@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🇮🇷#ایران_شناسی
🌍#مازندران #سوادکوه #لفور
6⃣

📖مهمترین دهات لفور در عصر باستان (قارن)

۱- جاوه چال (جعفر چال)

این آبادی در پایین دست قلعه مازیار در قسمت شمالی روستای مزدیدره با مازیار دره واقع بوده که به مرور زمان و حملات خلفای عباس از جمله معتصم و همراهی طاهریان قلع و قمع گردیده که از مصالح بجا مانده از آن جهت استفاده از حسینیه و سفاتالار و حمام و مکتب خانه روستاهای همجوار استفاده نموده و در حاضر هم باقی میباشد.

۲- بازیر کلاء

از نظر علم جامعه شناسی اصطلاح کلا به معنی محل اجتماع انسانها یا ده میباشد. این روستا در قسمت غربی روستای عالم کلاء در قبرستان و زمین فوتبال فعلی واقع میباشد. قبور قدیمی و گلهای لاله و درختان آزاد یا اذاردار و دفن اجساد بسوی خورشید یا آفتاب نشان از گیری یا زرتشتی بودن ساکنین این منطقه را نشان میدهد.

۳- گونی کلاه

این پارچه ده در مرتعی به همین نام در مسیر عبور جاده ای روستای تمر فعلی وجود دارد و قبور این روستا توسط جاده تمر که احداث گردیده نابود شد و استخوانها و سفالهای به دست آمده از جاده نشان دهنده این میباشد که انسانهای سر دراز در این مناطق زندگی می کردند.

۴- خنه سری (خانه سرا)

این ده از دهات عصر گذشته بوده که در مرتعی به همین نام در حد فاصل روستای عالم کلا و کالی کلاء واقع میباشد از قبور و سفال شکسته و اجرهای پیدا شده و مقایسه با آجر و سفالهای کاخ مازیار در بالای روستای مزدیدره با نشان از هم عصر بودن حتی قدمت بیشتر عصر آهن را نشان می دهد. تحقیقی که باستان شناسان استان مازندران واحد میراث فرهنگی قبل از احداث سد لفور در منطقه انجام دادند در مرتع جنگلی آهه روبروی روستای کالی کلا آثاری یافتند که نشان از انسانهای عصر آن و استخوانهای آنها از جنس آدمهای نئاندرتال یعنی انسانها سر دراز بوده است و همچنین به روایت گذشتگان محلی که صاحبان همین مرتع بوده اند روایت کردند که اجدادشان در حین چرای گاو در قبرستان همین منطقه دیگ بزرگ پر از سکه و کوزه و آثار زینتی پیدا نمودند که به صورت مستند و مکتوب مشهود نمی باشد.

۵- تسی کلا

این ده در قسمت غربی روستای کالی کلاه در مرتعی به همین نام معروف و موجود میباشد. کوزه شکسته و سفالها و پیلکا به زبان طبری و قبور رو به آفتاب نشان از موجودیت آن در زمانهای گذشته را می نماید که گاهی به طمع گنج چاله و چوله های در این موقعیت ایجاد میشود اداره میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ با مجوز رسمی حفاری انجام داده که استخوانهای بدست آمده نشان از سکونت عصر آهن می باشد.

نقل از جهانگیر عباسی که ایشان از جد مادری اش به نام مشهدی حیدر محرابی گالش نقل میکرد که من ۴ الی ۵ ساله بودم در تاریک و روشن خاطرات ذهنم بیاد می آورم که پدرم یک عدد زنبیل را با دو عدد سیخ آهنی به دستم سپرد و پابه پای آنها بعد از یک بیماری واگیردار احتمالاً «وبا» از خانه و کاشانه ی مان روستای تسی کلا به سمت پایین دست حاشیه رودخانه از رود حرکت کردیم و در آنجا ساکن شدیم که در حال حاضر موسوم به روستای کالی کلاست. جهانگیر عباسی متولد سال ۱۳۰۳ ش بود و اگر پدر بزرگشان ۷۵ سال عمر داشته باشند تا به امروز میشود حدس زد عمر روستای کالی کلا نباید از ۱۵۰ الی ۱۷۵ سال تجاوز کند.

۶- نرگس چال
۷- اوتی سر
۸- آرسوسر
۹- آهه
۱۰- اسکلیم

✍️ در ادامه..... ۶

@KalikolaVillage1403
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#ایران_اسلامی

تصویر

🇮🇷#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم

sayedhmirmaryam@

🌍#بارفروش #بابل
🌸#علما #شهدا
❤️#سعیدالعلما
🟡#فتنه #بهائیت

📝شمه‌ای از همایش سعیدالعلماء بارفروشی و شهدای فتنه بابیت و بهائیت مازندران در بابل

🔹 امروز شنبه؛ بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ همایش بزرگداشت سعیدالعلما در سالن همایش دانشگاه آزاد بابل برگزار شد و با وجود تبلیغات و اطلاع‌رسانی محدود استقبال باشکوهی شده بود.
#آگاهی_بخشی
🔹 از ویژگی این همایش حضور دو نجات یافته از این فرقه و سخنرانی آنان بود آقای عطاالله قادری و خانم مهناز رئوفی که حدود ۳۰ سال گذشته از فرقه‌ی بهاییت جدا و شهادتین را به زبان جاری کردند.

🔹 عطاالله قادری متولد آذربایجان شرقی و بزرگ‌شده‌ی آذربایجان غربی، برادرش از مبلغین آن فرقه در میان مسلمانان کشورهای حوزه خلیج فارس بود به همین سبب جایگاه ویژه‌ای در میان بهاییت داشت خودش نیز برای تبلیغ فرقه به سراسر ایران می‌رفت حتی در نارمک تهران از طریق ارتباط گرفتن با یکی از روحانیون شیعه پس از سه سال موفق به بهایی نمودن او شد و او را جهت تبلیغ به سایر شهرهای ایران می‌برد.

🔹 عطاالله نماینده تام‌الاختیار بهاییت در شمال غرب کشور بود، مورد مشورت بیت‌العدل نیز قرار داشت. در سن ۴۱ سالگی چون در بطن کار بود دریافت سیاست‌های اعمالی آن فرقه با سیاست‌های اعلانی آنها زمین تا آسمان تفاوت دارد و این عامل اصلی تحول او بود.

🔹 حدود ۳۰ سال است که با جدا شدن از فرقه همه‌ی اقوام، او را طرد کرده و حتی در فوت پدر، پدرخانم و مادرخانمش اجازه‌ی حضور نداشت، یکی از برادرانش در مازندران سکونت دارد و اصلاً نمی‌داند در کدام شهر و محله سکونت دارد و فرزندانش که هستند و چه می‌کنند، شبانه در لوله‌ی بخاری منزلش شن و ماسه ریختند تا او و همسر و فرزندانش در عالم خواب خفه شوند و بمیرند، می‌گفت آیا محبت عالم انسانی که بهاییت از آن دم می‌زنند این است و آیا این معنای صلح‌طلبی است؟!

🔹خانم مهناز رئوفی دیگر جدا شده‌ی این فرقه نیز می‌گفت بهاییت که دم از تساوی حقوق زن و مرد می‌زنند چرا در بیت‌العدل‌شان، جایگاهی برای خانم‌ها ندارند؟ و چرا مهریه‌ی خانم‌های بهایی اگر اهل روستا باشند باید ۱۹ مثقال نقره و مهریه‌ی خانم‌های بهایی اهل شهر ۱۹ مثقال طلا باشد؟ چرا در میان زنان در آن فرقه هم این تفاوت، ملاحظه می‌شود؟

✍ #حامد_ابراهیم‌زاده_بازگیر
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 17:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 17:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 17:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🖨انتشاربرای نخستین بار

📝انجامه ملامحسن علی | دومیرکلا | ازر | گنج افروز بابل

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۳۹۴۰۴۱۱۱۶۰۶
📜#اسناد_مازندران
🔎#روخوانی_سند
📝#انجامه #ملامحسن_علی
🗓۲۳ جمادی الاولی سنه ۱۲۵۸ قمری برابر با ۱۱ تیر سال ۱۲۲۱ شمسی

🌍اشاره به گنج افروز بابل | روستای دومیرکلا مازندران |#ازِر

3⃣پست چهارم
🧷با اندکی فاصله از پست قبلی

در بخشی از انجامه مرحوم #ملامحسن_علی در سنه جمادی الاولی ۱۲۵۸ قمری آمده است:

((...#میرعبدالله ۱ که قیاس جمالش در #بارفروش۲ منظوم بود در پس حادثه جراحت برداشت...[ناخوانا] در #اَزِر ۳ قشون #قلی_داراب ۴ مقاتله بر صاحب نفس المومن بالله بسیار روا امر کرد تا چهار یوم۵ که دعوای بر آن ذوات محترمه به کتابت نشود لکن عرض تا فلک جایز است ((عم یتسائلون))۶ به شوارع ناامن #یوسف_حاجی ۷ گریخت و #میرعبدالصمد ۸ به استمداد در مزار فیض آثار، شریعتمدار، عالی افاضت مآب، بهجه قلوب پرجی ها۹ حاجی موسی۱۰ علیه الرحمه اعتکاف۱۱ برگزید و مرقوم داشت که الیوم تا یوم الحساب حکم قطعی جهاد صبر است...}}🔎 ..... ⬅️ادامه دارد.

👇
👈این خوانش ادامه دارد.

📜#خوانش_سند #روخوانی_سند
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۳۹۲/۰۴/۱۱
📝پانویس:
۱/میرعبدالله: از سادات | به نظر می رسد وی از متعلقین و منسوبین امامزاده سید طاهر مدفون آبادی دومیرکلا گنج افروز بابل باشد.
۲/بارفروش: بابل
۳/اَزِر: به نظر می رسد نام قدیم روستای دومیرکلا باشد. | نام تپه ای در دومیرکلا
۴/قلی داراب: مهاجم | نماینده ی حکومتی | نامشخص و قابل تحقیق
۵/چهاریوم: جنگ و درگیری به چهار روز طول انجامید.
۶/عم یتسائلون: سوره نبا آیه یکم قرآن
۷/یوسف حاجی: فرد حقیقی یا حقوقی در زمان خودش| شاید از خاندان حاجی تبارها و یا سادات حاجی باشد | نیاز به تحقیق
۸/میرعبدالصمد: از سادات | به نظر می رسد وی از متعلقین و منسوبین امامزاده سید طاهر مدفون دومیرکلا گنج افروز بابل باشد.
۹/#پرجی ها: به نظر می رسد ایل پرجایی های مقیم بندپی باشند | #پرجایی | فیروزجایی فعلی
۱۰/حاجی موسی: به نظر می رسد حاجی #شیخ_موسی مدفن در بندپی شرقی باشد| این شخصیت وارسته بسیار مورد احترام ایل پرجایی مقیم بندپی و اطراف می باشد.
۱۱/اعتکاف: شخص به منظور عبادت در مسجد متوقف شود.

📌روستایی شبیه #دومیرکلا در دهستان فریم بخش دودانگه ساری واقع شده است که به نام #دمیرکلا می باشد.

🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است.
📙📘📓📗📒📕📔
💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نام نگارنده و منبع پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.

🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 13:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💝دعوت به همکاری

💝دعوت به همکاری در شناسایی علمایی از لفور در عصر قاجاری

🌸سلام وقت بخیر

📩پرسش:
آیا در عصر قاجاری علمایی به نام های حسینعلی رئیس، محمدتقی کالی و محمد کاظم عالمی در متطقه ی لفور سوادکوه سراغ دارید؟

📝چرا که در کتاب خطی مرحوم #ملانورعلی_کرد که کتابت آن به سنه ۱۳۴۱ قمری طی وقایعی در #کردمحله بندپی به آن روحانیون اشاره شده است. و صراحت دارد.👇👇
[در این کتابت به مسایل روز و گذشته #بندپی بویژه تاریخ عزای حسینی پرداخته شده است.]

‼️و عجیب آنکه مولف در معرفی آنان می نویسد:👇👇
{{....از اهل #دارالتاریخ_لفور...}}

🔎این خوانش پس از تطبیق، جمع آوری اطلاعات و تلفیق با یافته های شفاهی برای نخستین بار منتشر خواهد شد.

💌از کلیه ی پژوهشگران بومی، محلی ، فراگیر، دانش پژوهان، علاقمندان به تاریخ تقاضا می شود چنانچه اطلاعاتی در این خصوص [شنیده ها، کتابت، اسنادخطی و...] دارید با من ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱ محسن داداش پور باکر گفتگو کنید.
مطالب شما به نام شما در پژوهش ادملاوند ثبت و منتشر خواهد شد.
۱۴۰۳/۱۱/۲۷

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#شعر #شاعر #نویسنده

از خیر سرت حال خوشی باز ندارم
من خسته ام و میل به پرواز ندارم

هفت بن(د)ترین بودم و ازخیر وجودت
دربند به بند تنم آواز ندارم

یک مصرع دردم که مرا خوب سرودند
ای شعر برو بیت غزلساز ندارم

یک شهر سکوتم که لبم مهر نمودند
یک شهر که یک کوچه دلباز ندارم

من پیرم و این پیری ما مسئله ساز است
من پیرم و هی حوصله ناز ندارم

ای نیل که پر آبترین رود جهانی
هارونیم و ترکه اعجاز ندارم

🖊#مریم_شیروانی_راد
#شویار
۱۳۹۱
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:57 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#بابل #علما #سعیدالعلما

🔲بابل‌شناسی؛ مسجد و مقبره سعیدالعلما

🎥جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

🔹 یکی دیگر از بناهای باارزش و تاریخی شهرستان بابل مسجد و مقبره سعیدالعلما می‌باشد که در محله مسجدجامع این شهر قرار گرفته است.

🔹 اگر چه این بنای آجری بندکشی شده با قدمتی قاجاری به تنهایی حائز اهمیت است اما آنچه که بر اهمیت این مکان می‌افزاید مقبره سعیدالعلماء بارفروشی از اعاظم علمای شیعه در قرن سیزدهم قمری است که زندگی او از دو حیث علمی و سیاسی دارای ارزش تاریخی است.

🔹 در سال ۱۳۹۰ شمسی به دستور مقام معظم رهبری کنگره‌ای عظیم برای این شخصیت بزرگوار گرفته شد که تعمیر و مرمت این مکان به بهترین نحو، یکی از ثمرات آن کنگره بود.

🔹 این اثر تاریخی در ۲۴ اسفند سال۱۳۸۳ با شماره ۱۱۵۱۷ در فهرست آثار ملی کشورمان به ثبت رسیده است.

🎤#حامد_ابراهیم‌زاده_بازگیر

🎥 مهدی رجب‌پور
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 14:50 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

✍گزارش
#سادات #صفویان #اردبیل

⏰جدیدترین کشف باستانشناسی سند سیادت صفویان در دارالارشاد اردبیل

POSTED ON JANUARY 5, 2014 BY ADMIN

همزمان با برگزاری همایش بین المللی شیخ صفی الدین اردبیلی جد اعلای سلسله ی صفوی در تهران، قدیمی‌ترین #سنگ_نوشته مرتبط با گرایش مذهبی صفویان و سیادت آنها در دارالارشاد اردبیل کشف و شناسایی شد.

📌 براساس نتیجه بررسی های علمی آقای #حسن_یوسفی؛ باستانشناس دوره اسلامی و صفویه پژوه اردبیلی این سنگ نگاره با ابعاد ۱۱۷ در ۴۳ در ۶ سانتیمتر از جنس رسوبی آهکی سبز تیره بوده و متن آن متشکل از ۱۰ سطر می باشد. ۸ سطر سنگ نوشته تقریباً سالم و خوانا ‌بوده، ادامه متن در سطرهای نه و ده، به خاطر فرسودگی با عوامل طبیعی بیش از چند حرف آن مشخص نیست. طول و عرض هر یک از سطرها ۱۰ در ۴۳ سانتیمتر بوده که در داخل کادرهای چهارگوش با خطوط نواری ۲ سانتیمتری از هم متمایز می شود.

📜این سنگ نگاره منحصر به فرد که توسط حسن یوسفی تحت عنوان کتیبه سیادت نامگذاری شده تا دهه ی ۱۳۷۰ شمسی در سمت غربی بدنه مناره برجی شکل مسجد جامع عتیق نگهداری می شد که در نیمه ی دوم دهه موردنظر برای حفاظت بهتر به محوطه شهیدگاه بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی منتقل گردید. اثر مورد نظر که به زمان برادر ارشد بنیانگذار سلسله صفویه یعنی #سلطانعلی_الصفوی سال ۸۹۵ هجری تعلق دارد، در ۱۳۸۱ توسط این باستانشناس اردبیلی شناسایی و متن آن خوانده شده است.

🔎بازخوانی و بازنگری متن کتیبه توسط این پژوهشگر صفویه شناس نه تنها به وجود سیادت در صفویان در دوره پیش صفوی دلالت دارد بلکه بیانگر قدرت رو به رشد نوادگان صفوی در عصر قراقویون لوها و اوج گیری اقتدار سیاسی مذهبی فرزندان سلطان حیدر الصفوی مقارن با حاکمیت رو به زوال آق قویون لوها در اردبیل، برای تشکیل دولت ملی ایران در آینده ی نزدیک است.
#خوانش
◻️ با کشف و شناسایی و بازخوانی متن فرمان سنگی که از سلطانعلی با عبارت: #حضرت_هدایت_سماء، #ولایت_آثار_و_کرامت_پناه، #سیدالسادات نام برده شده است، فرضیه ی گزاف مورخانی چون احمد کسروی و ولیدی توغان -که اعتقاد داشتند در منابع رسمی، شیوخ صفوی قبل از شاه اسماعیل از عنوان شیخ یا خواجه استفاده می‌کردند و هیچ عنوان افتخارآمیز دیگری که دلالت بر سیادت و نسبت علوی صفویان باشد وجود نداشتند- زیر سوال می رود.

◻️ نکته قابل توجه در ارتباط با تاریخ فرمان سنگی انطباق تاریخ آن با یکی از نه نسخه موجود استنساخ شده صفوهالصفا است که اصل آن در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه (استنساخ ۸۹۶ هجری) به شماره ۳۰۹۹، و میکروفیلم آن به شماره ۱۱۱۸ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نگهداری می شود.

📌این نسخه که در ۱۸ جمادی الاخر ۸۹۶ هجری، همزمان با حیات سلطانعلی پادشاه و قبل از تشکیل دولت صفوی مقارن با کتابت فرمان و کتیبه ی سنگی سیادت تحریر شده است.

✍به هر حال چنین مدارک ارزشمند تاریخ تشیع که از فراز و نشیب تاریخ جان سالم به در برده است نیازمند حفاظت با بهترین شیوه های نگهداری و در مهم ترین و برجسته ترین موزه های کشور است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 14:39 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#امام_زمان
((در انتظار نوید ))

نظر به وادی ِنور و ستاره‌ها دارم
ز برگ و بار ِگذارم، شراره‌ها دارم

سراب ِ نور ز نار و نشان ِدیده خطاست
اگر به رؤیت ِماهم، نظاره‌ها دارم

خطا بُوَد ز گنه، در نگه خطایی نیست
جفا بُوَد که خطایم، ز دیده‌ها دارم

نبوده آه ، که با ناله‌اش کنم سودا
فروغ ِ آه و نگاهم، ز ندبه‌ها دارم

ندیدمش به غروب و شبانه‌ی خورشید
ز سوگ ِاین و گناهم، چه مویه‌ها دارم

به ماه و مهر، چو دیدی در انتظار ِنوید
خمید جام ِ روانم ، گلایه‌ها دارم

تو را به مهر، قسم، در دعات یاد آور
ز نور و نار ِ کلامم، کنایه‌ها دارم

📩#سیدمهدی_بیژنی
شاعر: مادرم استاد معصومه سادات (پریچهره) حبیب زاده بیژنی فرزند مرحوم استاد آ سید عبدالجواد شاعر

📌مادر چندین دفتر و دیوان شعر دارند و در کتاب تاریخ بندپی به نام ایشان اشاره شده است.

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:44 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜انجامه احمد بن قنبر صورت | خانواده صورتی

#انجامه
#احمد_بن_قنبر_صورت

۲۹۸ / اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی
📜.....
📄شماره ۳۹:
انجامه یک نسخه خطی که کتابت آن در مدرسه زرگریه پایان پذیرفت.

انجامه یکی از نسخه های خطی که کتابت آن در روز پنج شنبه چهاردهم جمادی الاولی سال ۱۲۳۴قمری برابر با ۲۰ اسفند ۱۱۹۷شمسی در مدرسه زرگریه توسط احمد بن قنبر صورت۱ به پایان رسیده است.

۱.#صورت نام یکی از روستاهای بندپی شرقی بابل می باشد.

📚منبع:
#کتاب ( اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی )، گردآورنده #حامدابراهیم‌زاده_بازگیر ، چاپ اول، بهار ۱۴۰۳، شابک ۱_۰_۹۱۴۱۶_۶۲۲_۹۷۸، انتشارت طرح و نشر ص ۲۹۸

✍#اَنْجامه در نسخه‌شناسی، به شناسنامه‌ای گفته می‌شود که رونویس (کاتب) پس از پایان کتابت در آخر نسخه خطی می‌نوشته‌است. در انجامه‌ها معمولاً نام و نشان کتاب و پدیدآور و زمان و مکان رونویسی یاد می‌شده‌است. اعلام پایان یافتن کتاب، عموماً با واژه‌های «تمّ»، «تمّت»، «قَد فَرَغ»، و «قَد اِتّفقَ الفِراغ» در عربی، و تعبیرات فعلی «تمام شد»، «پایان یافت»، «سپری شد»، و مانند آن در فارسی نشان داده می‌شده‌است. درج نام مؤلف کتاب معمولاً با جمله و عبارت دعایی همراه بوده‌است. انجامه، واژه‌ای نوساخته در زبان فارسی است، که به‌جای ترقیمه و خاتمه به کار می‌رود.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۲۶۱۲۲۵

🌍روستاهای صورت بابل | صورت کلا آمل | چهره بابل | گونه کلا بابل

🌍روستای #صورت بابل:
این روستا در دهستان سجادرود، بخش #بندپي_شرقي شهرستان بابل استان مازندران قرار دارد و وضع طبیعی این روستا دشتی می باشد.(مرکز آمار)
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آبادی صورت ۱۰۱۳ نفر (۲۷۶خانوار) بوده‌است.

روستای صورت اولین روستای بندپی شرقی شهرستان بابل می‌باشد و با روستاهای احمدکلا، زریوران، مشهدسرا و ابوالحسن‌کلا هم‌مرز می‌باشد.

فاصله این روستا تا شهر بابل ۱۸ کیلومتر می‌باشد و جاده ی حبیبی که بابل را به بندپی شرقی وصل می‌کند از وسط روستا می‌گذرد.

روستا در محوطه ی شهر باستانی #ترجی قرار دارد که در منابع به #صورت_ترجی، #ترنجه، #تژیر و #تریجه نیز ضبط شده‌است.
به قول مؤلف «حدودالعالم»، توجی قدیم‌ترین شهر مازندران بوده‌است. بنای این شهر که شهری ساسانی بود و محل آن پیش از آن #توران_جیر خوانده می‌شد، به #فرخان نسبت داده شده‌است. سرانجام این شهر با قلعه‌اش توسط #تیمور_لنگ در سنه ۸۸۰ ه‍جری قمری ویران شد.

📌بقایای قلعه شاهنشاهی ترجی هم‌اکنون به صورت تپه بین روستای صورت و ابوالحسن‌کلا قرار دارد و به #قلعه_کتی معروف است.🏛

📌#خندق به جا مانده از شهر ترجی هم‌اکنون در شرق روستا قرار دارد و با نام ((#دره_لو)) معروف است و حد فاصل روستای صورت با احمدکلادشت است.
در اوایل دوره رضا خان پهلوی روستای صورت تحت مالکیت #چراغعلی_خان (#امیراکرم) پسر عموی رضا خان درآمد. پس از مرگ امیر اکرم این روستا به دامادش #اسفندیار_خان_پهلوان به ارث رسید.

📌شهرک صنعتی رجه بخش از این روستا محسوب می‌گردد که کارگاه‌های زیادی در آن مشغول کار هستند

🏞این روستا طبیعتی زیبا دارد و اکثر زمین‌های آن باغ مرکبات است.

#انجامه
#احمد_بن_قنبر_صورت

۲۹۸ / اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی
📜.....
📄شماره ۳۹:
انجامه یک نسخه خطی که کتابت آن در مدرسه زرگریه پایان پذیرفت.

انجامه یکی از نسخه های خطی که کتابت آن در روز پنج شنبه چهاردهم جمادی الاولی سال ۱۲۳۴قمری برابر با ۲۰ اسفند ۱۱۹۷شمسی در مدرسه زرگریه توسط احمد بن قنبر صورت۱ به پایان رسیده است.

۱.#صورت نام یکی از روستاهای بندپی شرقی بابل می باشد.

📚منبع:
#کتاب ( اسناد بارفروش؛ از صفوی تا پهلوی )، گردآورنده #حامدابراهیم‌زاده_بازگیر ، چاپ اول، بهار ۱۴۰۳، شابک ۱_۰_۹۱۴۱۶_۶۲۲_۹۷۸، انتشارت طرح و نشر ص ۲۹۸


🌍#صورت_کلا آمل:
آبادی صورت کلا در شهرستان آمل و بخش دابودشت و دهستان دابوئ جنوبی استان مازندران واقع می باشد.
این روستا براساس سرشماری مرکز آمار ایران سال ۱۳۹۰ دارای جمعیت کل ۲۴۳ و جمعیت مرد ۱۳۰ و جمعیت زن ۱۱۳ می‌باشد. تعداد خانوار این روستا ۷۳ خانوار و دارای تعداد واحد مسکونی ۶۸ می‌باشد.


🌍روستای #چهره بابل:
چهره {chahre} نام روستایی است در #بابلکنار که در گذشته محل چراء دام هایی که قصد کوچ کردن به ییلاق را داشتن بود و به همین دلیل به نام #چرع که به معنی محل چراع دام است نام گرفت، که به مرور زمان به نام چهره تبدیل شد و دارای ۱۰۰۰ تن جمعیعت است.
👈این روستا از سمت جنوب به روستای #دراز_کلا و از سمت شرق به روستای #بالف_کلا شرقی (کاردکش kardekash ) , شمال به شهر #مرزیکلا و از سمت غرب به #ازارسی و از سمت شمال غرب به روستای #کلاریکلا و جنوب غرب به روستای #هلی_خال همسایه است . همچنین در این روستا دو #تپه رشکش و موزی کتی قرار دارد و یک رود در وسط این روستا به نام #چهره_درکا ('درکا (derka)'به زبان مازندرانی به معنی رود خانه است ) و در ظلع شرقی آن بابل رود قرار دارد .


🌍روستای #گونه_کلا بابل:
جمعيت اين روستا بر اساس سرشماري نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ تعداد ۳۵۷ خانوار و ۱۳۱۱ نفر بوده که از اين تعداد ۶۴۷ نفر مرد و ۶۶۴ نفر زن مي‌باشد .
شغل اکثر مردم روستا کشاورزي و دامداري بوده که سطح باغات آن ۱۷۰ هکتار و شاليزار ۲۳۶ هکتار که اين روستا بزرگترين توليد کننده برنج در سطح بخش مي‌باشد .

📌سابقه تاريخي اين روستا به حدود ۴۵۰ سال پيش بر مي‌گردد که وجود تکيه سقانفار که حدود ۳۷۰ سال قدمت دارد و جزء آثار باستاني روستا مي‌باشد و در دفتر آثار باستاني شهرستان بابل ثبت گرديده مبين اين موضوع مي‌باشد که روستاي فوق داراي قدمت چندين ساله مي باشد.

🌿اولين طايفه مقيم و مسکون شده اين‌آبادي #گون بودند که از ايالت فارس مهاجر به اين نقطه شدند و معمور اين نقطه اقدام نمودند. محل زندگي اين طايفه ابتدا در ضلع شرقي روستا که رودخانه‌هاي #سنبل_رود و #موزو از آن عبور مي‌نمايد بوده و کم کم بر جمعيت آنها افزوده شد با وجود چندين سيل و طغيان رودخانه و خسارات وارده به اين ساکنين آنها تصميم گرفتند رفته رفته به سمت شمالي روستا که داراي ارتفاع بود کوچ کنند و اين امر باعث شد جمعيت اين روستا به صورت پراکنده باشد. نام اين روستا در ابتدا به نام گونه به معني (نژاد و قبيله، افراد) و بعد به نام گونه‌کلا نامگذاري گرديد. چون اين روستا در بين تمام آباديهاي منطقه دشت‌ترين و پهن‌ترين و هموارترين آبادي مي‌باشد.
سپس بعد از اصلاحات ارضي نام اين روستا را #گاوانکلا نامگذاري کردند.

🖊بازنگری و جمعبندی:
#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۲۶
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 5:54 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#آگاهی_بخشی
#پرسش_و_پاسخ

🔲سوال:
چرا امام زمان (علیه السلام)، قائم آل محمد ناميده می شود؟

✅پاسخ:
ابوحمزه ثمالى مى گويد از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) پرسيدم: اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نيستيد؟ حضرت فرمود: بلی. عرض كردم: پس چرا فقط امام دوازهم، قائم ناميده شده است؟

حضرت فرمود:
هنگامى كه جدم حسين بن على (عليه السلام) به شهادت رسيد، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند و گريستند و عرض كردند: پروردگارا! آيا كسى را كه برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟ خداوند متعال به آنها وحى فرستاد: آرام گيريد! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهد كشيد، هر چند بعد از گذشت زمانى باشد.آنگاه پرده حجاب را كنار زده و فرزندان حسين (عليه السلام) را كه وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائكه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند. يكى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود: "به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت."

📚 علل الشرايع، باب۱۲۹، ح ۱
📖 بحار الانوار، ج۵۱، ص ۲۸

♥️میلاد #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر منتظران حضرتش مبارک🌹🌹
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽💚❤️ دلناله های شرم محضر حضرت آقا عجل الله ❤️💚

💥با تپش‏های امید 💥

از حضورت آقا ،
در پیِ فرصتِ آه،
رخصتی می‏طلبم.
ای امام ِغائب،
ای تو آگاه از غیب،
ای که از هر خبری، باخبری؛
خبر از صدقِ خبر، یا از ریب؛
باخبر، زان‏که به گه‏گاه شود،
همرهِ ندبه‏گزارانِ حزین،
با نوایی غمگین،
ز لبم ناله زنم،
اگر این جمعه نیایی،
ز فِراقت چه کنم؟ ...
آه ! مولای رحیم ،
همچو جریان ِنسیم،
جمعه‏ها در گذر است.
و من از بیم ِگناه،
ز فراسوی نگاه،
نه به لب، گاه ز دل می‏نالم؛
آه! آقا (عج) ...
اگر این جمعه بیایی، چه کنم؟
تو، در آن روز ِسپید،
که شمیم ِرویت،
همه جا گسترده ست.
من و این روی سیاه،
در حریم ِکویت،
به صفِ حکمِ عدالت،
به چه رو، پای گذارم از شرم؟
آه! مولای نجیب ،
ای وجودت رحمت.
ای تو، دنیای شکیب،
از گناه ِامّت.
تا که در باورِ من،
می‏شود با دل ِبی‏تاب و تنگ،
از نظرگاهِ مُحال!...
چنگ بر بال ِخیال!...
ز تمنّا و نصیب،
بشود تا بشوی یاور من!
می‏شود تا ز عنایت،
به دعایت بشود،
ز حصارِ چه کنم‏هایِ شعاری،
بِرَهم؟ ...!
بِرَهم از خودِ بی‏خود،
وَ بدانم چه کنم؟...
نه! ...
بدانم، چه کنم؟ تا نکنم...!
کمکم کن، آقا (عج) ...
به فروغ ِخورشید،
به خداییِ خدا و توحید،
کمکم کن،
که به هر بار، صدایت چو زنم،
خواهشِ دل، ز دلم برخیزد؛
بدمد از ره ِعشق ...؛
وَ به پاکیِ خلوص،
بتپد از رهِ صدق ...؛
تا به شوقِ قدم تو،
به دلم لرزه بیفتد چون بید؛
تا دلِ تشنه‏ی من،
تشنه‏ی تو،
دور از هر چه ریا،
از رهِ سبزِ صفا، ناله زند:
اگر این جمعه نیایی،
ز فِراقت چه کنم؟ ...
کمکم کن،
ز فَراغت، نشود،
دلِ من درخواب و
ز لبم ناله و آوای فریب!
آه! مولای غریب ؛
چو شود وعده‏ی موعود، قریب،
چه کنم؟...
وای به من!...
من و پروای گناه؛
من و آزرم ِتباهی، تنها؛
وای بر غربتِ راه!...
وای بر ندبه‏ی آه!...
کمکم کن، آقا (عج) ...
ای تو رؤیای نوید،
روشنایِ امّید،
من به سودای پناه،
شود آیا، به هوای تو و
مهتابِ نگاه،
که ز مهرِ نگهت، می‏بخشد؛
نکنم، آن چه نباید می‏کرد؟!
گر چه پیداست چه باید می‏کرد!
کمکم کن، آقا (عج) ...
ای ز خوبی سرشار،
ای حبیبی که صبورانه،
به هر کوی و گذر، در گذری،
با نگاهی پربار؛
به فروغت، قَسَمت،
شود آیا، ز گذارِ نظرت،
نگهی بر دلِ من، در قدمت؟
ای که قلبم-
به دخیلی ز مسیرت پیوند،
من که، در خاکِ رهت،
تا به ظهورت به حضورت پابند؛
تا هماره ز تپش‏های امیدم،
به نگاهی ز تواَم حاجتمند؛
نگهم کن، آقا (عج) ...
به قدومت سوگند،
لحظه‏هایِ دل من، بال زند،
تا به یک لحظه‏، ز تو،
بشود، تا بشوم آن که،
تو گردی خرسند؛
مهربان مولایم،
به امیدی که
نشانم به نگاهت لبخند؛
کمکم کن، آقا (عج) ...
💥نگهم کن، آقا (عج) ...💥

《 قم : #بیژنی 》

@Lavazem_Arbaeen

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 13:50 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

#شعر_مازنی
#دلنوشته

🌳مژده هادم تِرِ دل خِش روزگار اِنِه کم کم🌳

🌴درد و رنج وغم سر بونِه، بهار اِنِه کم کم🌴

☘️آسوک آسوک دارِ چِلِّه سبزِ نوج دَر اِنه☘️

🌺وَنوشِه چکِّه سِما کِنِّه، سبزه زار اِنِه کم کم🌺

🖐️سلام دوستان جان صبحتون به روشنایی آفتاب و روزگارتون خوش آب وتاب🌅
#دِل سَروشته شعر یا بِداهه

🖊#سیدقاسم__صیادمنش
۱۴۰۳/۱۱/۲۵

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 9:18 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۱۱۲۵۰۹۱۰
💞#منظومه
❤️#معصومه_باکر #تقی_لفوری♥️
سلام و سپاس.

⚠️تبارباکر در صیانت و نشر منظومه معصومه باکر احساس مسئولیت نمایند.


⚠️شوربختانه در برخی از نوشتارها، بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه های دیگر از جمله منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد.

🔲شوربختانه پژوهشگران و محققین محترم در نگارش منظومه معصومه باکر و تقی لفوری حتی از یک شخصیت حقیقی یا حقوقی در طایفه ی مشهور باکر در ایران سوال نکردند.
با اینکه تبار باکر مقیم انند سوادکوه، باکر سره و خرم آباد باکر دودانگه ساری، باکرمحله بندپی شرقی بابل؛ ادملا تا مرحمت آباد آذربایجان زادگاه #شهید_مهدی_باکری مطرح و در دسترس بوده و هستند.!!!

از طرفی این منظومه از ارتفاعات جنوبی آمل، اهالی بندپی، سوادکوه و حتی در دودانگه ساری نیز رواج یافته و جماعت باکر به رسم احترام آن را سینه به سینه محفوظ داشتند، اما معمای بزرگ آن است که چرا نویسندگان در تثبیت این منظومه ی جذاب به سراغ تبار باکر نرفته و به اشتباه این دُخت زیبا روی باکر را مقیم #لدار [اکثریت ساکنین لدار از تبار بتیار و مهاجر از بطاهرکلا نور هستند] معرفی کردند. در حالی او و خانواده اش زاده و ساکن روستای باکرمحله؛ #ادملا بندپی بودند. البته شاه ظله سلطان باکر در روستای لدار مرتعی به مالکیت داشته که خانواده ی معصومه باکر پس از خروج از لفور در آن چند صباحی اسکان و سپس به #گوتلار [از اراضی مزروعی و جنگلی در شمال شرقی ادملا] ادملا و در نهایت وارد محله ی ادملا شدند. خانه سرای معصومه و برادرانش در حموم سر موسوم به پیت قبرسون ‌واقع شده بود.

از جمله اشتباه واضح در نوشتار های منتشر شده واژه ی #شاه_درکا میباشد که جایگزین کلمه ی #چادرکا شده است.

{{ ته خنه ی پشت ره گنّه شاه درکا
شاه مراد علی سرره بده لا}}

خانه ی اجدادی #معصومه_باکر در کنار رودخانه ی چادرکا در ادملا واقع شده است که هم اکنون نیز آن محیط در اختیار برادرزادگان آن مرحومه با نام خانوادگی #علیجان_زاده_باکر می باشد.
معصومه باکر پس از آنکه با مخالفت برادرش مواجهه شد به امر خانواده به عقد پسر کدخدای ادملا درآمده و عروس کدخدا اباذر باکر شد، که این موضوع نیز در غالب نوشتار منتشر شده مغفول مانده و شوهر معصومه باکر را #گیلا معرفی کردند. این بیان صحیح نیست و با واقعیت تضاد دارد. همچنین باید توجه کرد که عدم توجه ی پژوهشگران به منظومه خوانی جماعت باکر، اهالی بندپی، آمل و حتی در منطقه ی سوادکوه موجب گردید که بخش مهمی از ابعاد زندگی معصومه باکر دیده نشود، چرا که مستندات صوتی و تصویری قابل توجهی در #پژوهش_ادملاوند جمع آوری شده است که از این نکات اساسی پرده برداشته بطوری که موجب بازنویسی و بازنگری این منظومه خواهد شد.
🖊محسن داداش پور باکر ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:49 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💞مرور بخش هايي از منظومه شاباجي | منظومه معصومه باکر و تقی لفوری | خانواده

🌍#لفور
💞منظومه شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0

💌لفور شاه‌باجي و مازرون موندگار

مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي

مازندنومه:

منظومه عاشقانه شاباجي به منطقه سوادکوه تعلق دارد."شاه باجي جعفري"بين سال هاي ۱۲۵۵ تا ۱۲۶۰ شمسي در روستاي "دهکلان"لفور به دنيا آمد.

در ييلاق گالش بچه اي به نام"ملاخان جان حيدري"دلباخته شاه باجي مي شود.در همين گير و دار "عبدالعلي خان پهلوان"به خواستگاري باجي مي آيد.

شاباجي جاافتاده به عقد پسري ۱۶ ساله درمي آيد.تفاوت سني اين دو نفر سبب مي شود که بعدها شوهر باجي دوباره ازدواج کند.منظومه عاشقانه شاباجي سروده همان گالش بچه عاشق است.

بخشي از اشعار اين منظومه را در وبلاگ"عادل جهان آراي"-روزنامه نگار سوادکوهي- يافتيم که در پي آمده است.

---------------------------

اي دادا بيدادا اي برادرون (اي برادرها فرياد مرا بشنويد)

شاه باجي نازدار مه چنه مهربون (شاه باجي ناز دار من چقدر مهربان است)

اسپه دسا بال آ صورت شير و خون(دست‌هايش سپيد و صورتش گلگون است)

قد بلن بالا و مه چنگ ميون[1](بلند بالا و كمر باريك است)

كمند گيس آ ترز مازرون(كمند گيسوي او ترز مازندران است)

ته اسپه گندم من اسپه آرد نون(تو گندم سفيد و من آرد سفيد هستم)

ته منه خرش آ عسل آ راغون (تو خورش و روغن و عسل من هستي)

ته سور چنار و من ته ساهه بون(تو چون چنار بلند و من سايه‌بانت هستم)

من مشكي دستمال و ته سوال ميون(من مانند دستمال سياه بر پيشاني تو بسته‌ هستم)

ته مسجد شاه و من ته چراغون(تو مانند مسجد شاهي كه تو را چراغان مي‌كنم)

نردبون بهلم بوريم آسمون(نردبان بگذارم به آسمان بروم)

سرجان خداره بئي‌ريم دس دامون(دست به دامان خداوند دراز مي‌كنم)

اول ياعلي، ديوم ونه وچون(اول مولا علي(ع) دوم دست به دامان فرزندان او مي‌شوم)

سوار بويم من ته بوريم خراسون(من و تو براي زيارت امام رضا به خراسان برويم)

زرهه آقاره بئيريم دس دامون(ضريح آقا امام رضا(ع) در بگيريم)

امه كار در بوره سوكا و آسون(دعا كنيم تا كار ما راحت و آسان تمام شود)

***

وسوي[2] كوه ره آ بئيته مي‌ها(كوه وسو را ابر گرفته است)

مه دل تنگ هائيته شومه گليا[3](هر گاه كه دل تنگ شوم به روستاي گليا مي‌روم)

علي جان آمي زنا كاهنه كار(زن عمو علي جان بسيار داناست)

ته كجه دئيا و چچيه ته كار(تو كجا بودي و كار تو چيست)

عزب خاخره ته شه خنه نار(خواهر عزب را در خانه نگه ندار)

من بكردمه بوردمه لدار[4](من نگران شدم و به روستاي لدار رفتم)

شومه سر نيشت بيمه بوردمه كنار(هنگام خوردن شام ياد يار كردم و دست از شام كشيدم)

به مثل وره كا مار هايتمه مار[5](مانند بره‌اي كه به آغوش مادرش برود)

ككي[6] بئيمه دار هايتمه دار(مانند كوكو به سر درختها رفتم تا آواز فراق بخوانم)

هر چي بئوتمه شه زاريه زار(هر چه گفتم از زاري و بدبختي خود)

اي داد و بيداد و اي جان برار(اي داد و بيداد اي برادر عزيز)

لفور شاه‌باجي و مازرون موندگار(شاه‌باجي در منطقه لفور هست و ماندگار در مازندران)

مه دلِ بورده موندگار مار(دل من را مادر ماندگار از من گرفت)

به قربون سر آهو مزه دار(من فداي سر شاه‌باجي شوم)

امسال زمستون يك روزه قرار(زمستان امسال روزي است كه قرار ندارم)

هر روز ورف زنه صدمات بسيار(هر روز برف زياد مي‌زند و صدمه زيادي مي‌بينم)

د سه تا گت و خورد هاكردمي بهار(با دو سه بزرگ و كوچك بهار شد)

سه تا چهار تا «[7]نو» ره هاكردمه پامال(سه چهارتا عدد نو را زير خاك گذاشتم)

گو ره راه بدامه شومه كوي «لار»[8](گاوها را به طر ف كوه لار حركت دادم)

انه بوردمه تا لفوره روآر(آنقدر رفتم تا به رودخانه لفور رسيدم)

از اون سر در بمو كيجاي برار:(از روبه رو برادر دلدارم را ديدم)

«خداقوت هاده چه هسي تنار»[9](به من گفت خسته نباشي چرا تنها هستي؟)

:«گالشون د سه تا درنه دمال(گفتم كه گالشها عقب‌تر دارند مي‌آيند)

بوري جونكا مه بكرده زنهار(از گاو نر من كه به رنگ خرمايي است ترسيد)

بته سن چچيه؟ بتمه «چار بهار»[10](گفت گاو نر شما چند ساله است)

ونه رخت و قالب مثال تلار(كه شكل و قامت آن به اندازه خانه است)

اتا شاخ نيزوه اتا شاخ پيشدار(كه شاخ‌هايش مانند نيزه )

گوره كه بزوئه گو نئونه خار(اگر شاخش به گاوي بخورد امكان ندارد كه آن گاو سالم بماند)

صلوات برمحمد و دارنه پيشدار[11](بر محمد كه چنين متاعي داري)

⚠️[شوربختانه در این نوشتار بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد. محسن داداش پور باکر]
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

«شو منزل كجوئه اي جان برار؟‌»(بعد گفت شب كجا منزل مي‌گيري؟)‌

جواب بئوتمه« موزي‌ين روآر(به او گفتم: در منطقه موزي‌ين)

مه كهر يابو و منزل بار(اسب كهرم بار مرا مي‌آورد)

سه تا تاچه بار با ونه سربار(نزديك به 300 كيلو بار به اضافه سرباري هم دارد)

گوي دل دره نارنه چارودار»(نيازي به كسي ندارد، خودش ميان گاوها مي‌آيد)

روز بعته چچيه؟ روز «ميرزانهار»[12](گفت ساعت چند است؟ گفتم نزديك ظهر است)

خداحافظ شما الله نگه‌دار(با من خداحافظي كرد و رفت)

موزي‌ين رو آر بوردم كنار(تا به رودخانه موزي‌ين رسيدم)

گوك جا هاكردمه دكردمه تلار(گوساله‌ها را از گاوها جدا كردم)

اتا خو بختمه بئيمه بيدار(گرفتم خوابيدم و بعد بيدار شدم)

بيرون بوردمه بزومه مارمار(بيرون رفتم و دوباره گوساله‌هارا پهلوي مادرانشان براي دوشيدن بردم)

كشت[13] مه دوش سرا جوله[14] مه چنگال(ريسمان روي كتف من وجوله در دست من)

صد تا گو بمونه همه ته نمار[15](صد رأس گاو شيرده رادوشيدم كه همه سرحال‌وچاق بودند)

پيش پيش دئيه غلفر[16] جانمار(جلوتر از همه غلفر بود كه گاوي شيرده و قبراق است)

جوله مشت بئيه شيركنه قارقار(آنقدر شير داشت كه جوله پر شد و صداي آن به گوش مي‌رسيد)

كاكر و ببو جلو پيش بيار(برادر و بابا بياييد ببينيد و تماشا كنيد)

خدا بركت هاده غلفر توار(خدا بركت بدهد به تبار و نسل غلفر)

سركه دگرسه بونه دمس مار(وقتي كه پاييز شود دوباره آبستن مي‌شود)

انه بدوشتمه افتاب بورده مار(آنقدر گاوها را دوشيدم كه آفتاب غروب كرد)

گو ره بدوشتمه آ بوردمه تلار[17](گاوها را دوشيدم و به تلار رفتم)

اونجه هنيشتمه هاكردمه خيال(آنجا نشستم و به فكر فرو رفتم)

فردا تيغ افتاب خرمه نهار(فردا هنگام ظهر ناهار مي‌خورم)

تلك[18] مه دوشه‌سر تو گيرنه گلار(چاشت روي كف من تاب مي‌خورد)

سنگرج كوه را بوردمه كنار(وقتي كه كوه سنگرج رسيدم)

بوري شاخ بزوئه من بئيمه خشحال(از صداي گاو نرم خوشحال شدم)

بوري شير نر آ و چرخ گيرنه لار(گاو نرم مانند شير نر در ميان كوه مي‌گردد)

كريكه[19]‌ي نو ره هاكردمه قطار(چند عدد نو را كنار هم قطار كردم)

ماه پانزده لتر[20] بكشيمه بهار( هر ماه پانزده لتر كره مي‌گيرم)

پاييز بموئه من بئيمه گركي[21](پاييز كه شد به طرف گر مي‌روم)

هلي‌يشت ملك مه درسي وازي(به ملك هلي يشت مي‌روم كه همه سنگ ريزه است)

ونه دله ي دار دمبل و موزي(درختهاي مخصوص اين منطقه موزي و دمبل است)

هادم بخرنا بوَِن په‌كلي(به گاوها و گوساله‌ها مي‌دهم كه چاق شوند)

سنه‌ي ديگر و بون صدوسي(تا سال آينده بيشتر از صد كيلو شوند)

سال اتا ره من كمه قربوني(هر سال يك رأس گاو را قرباني مي‌كنم)

تصدق ته سر جان شاباجي(تصدق سر شاباجي)

صد داغ و فراق من دارمه ته ارمون(صد داغ و فراق من آرزوي تو را دارم)

ته كه دوني مه دل چنه دره خون(تو مي‌داني كه دلم چقدر خون است)

انار ترش و شيرين مه شاه باجي(شاباجي مانند انار ترش وشيرين است)

ستاره ماه دور بين مه شاه باجي(مانند ستاره و ماه است شاباجي من)

اتا روز دئيمه كجب[22] گو پلي(روزي در منطقه كجب پهلوي گاوها بودم)

راه دكردمه بوردمه خمنون‌سي[23] (راه افتادم به طرف كوه خمنون)

اونجه هنيشتمه پلنگ دسوري (آنجا مانند پلنگي چمباتمه زدم)

گوش تير هاكردمه سون د بهري (گوش را مانند پلنگ تيز كردم)

نظر بهشتمه ميمن سي[24] (كوه ميمن را نگاه كردم)

كيجائون بمونه فكشون[25] تلي (دخترها آمدند در ميان درختچه هاي فكشون)

هدانه شواش و دل بئه پلي(شاباش سر دادند و دلم ريخت)

پيش پيشْ د هيه مه جان شاباجي(جلوتر از همه دخترها شاباجي من بود)

دس كمر هزه و دب خانومي(مانند خانم خانها دستش به كمر بود)

اسپه اوسي سرْ رج پولك دچي(آستين سفيدداشت كه رويش‌دكمه‌هاي زيبايي نقش بسته بود)

شاباجي هيمه شاخ اشكاري(هيزم شاباجي به بزرگي شاخ گوزن است)

رفيقون هيمه زرشك و تلي (اما هيزم رفقايش مانند شاخههاي نازك زرشك است)

پاييز بموئه م غم فراوون(فصل پاييز آمد و غم من زياد شد)

مه جان دلخواها بورده دهكلون[26] (دلخواه من به طرف دهكلون رفت)

اينجه دنينه ته سر و همسرون (اينجا كسي سر و هم اندازه او نيست)
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0

ادامه👇👇

ماه سه دفه ته سر هادم پيغوم (سه بار در ماه به تو پيغام دادم)

ته غصه نخر كه بئيمه پشيمون (تو غم نخور من پشيمان شدم)

از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا مي‌خواهم بميرم و نامم گم شود)

جان شاباجي ته برو مه پلي (شاباجي عزيز تو بيا پهلوي من)

چن ساله ته وسه من بئيمه ككي[27](چندسال‌است‌كه‌من براي‌تو مانند فاخته سرگردان شدم)

گهي در ييلاق و لرگه چال[28] سي (گاهي در ييلاق و يال لرگه چال)

نامه بنويسم و پيش آ بديع (نامه بنويسم براي آقا ربيع)

آبديع‌، آربيع هنيشن هئئي (آقا بديع و آقا ربيع كنار هم بنشينن)

وشون شه كلا ره هاكنن قاضي (كلاه هم را قاضي كنند)

برسنْ بيارن م مار و حاجي (قاصد بفرستند مادر و من باباي من بروند)

حرف د و سه م جان شاباجي (سخن از شاباجي بگويند)

م مار كج نظرو پرنئونه راضي(مادرم سخت گير است و پدرم راضي نمي‌شود)

هر كس خانه بئيرن ته اسم و ته نوم (هر كس مي‌خواهد نام تو را ببرد)

از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا مي‌خواهم كه او بميرد و نامش گم شود)

صدف لو شه و رز رزه دندون (لبش مانند صدف و دندان‌هاي ريزي دارد)

چمند سوال و يك اسب ميدون (پيشاني‌‍‌اش چندان كشيده است كه شبيه ميدان اسب‌دواني است)

قوا(كت)چار وردي و چاشني ايرون (كتش مانند چادر است)

پرك الماس و نوار كرمون (مانند الماس است و لباسش نوار كرمان دارد)

مهريه بنويسم ملك مازرون (ملك مازندران را مهريه او مي‌كنم)

رسوا نوويم بين سرو همسرون(بين يار و رفقا رسوا نشويم)

اي داد و بيداد و هاكنم چتي(اي داد و بيداد چه كار كنم)

اتا قصر بسازم چهل تا دري(قصري بسازم كه چهل تا در داشته باشد)

ونه بالا ر من بسازم هشتي(در بالاي آن بهار خوابي بسازم)

ونه دله دوه جان شاباجي(كه در درون آن شاباجي منزل كند)

بادخنك بند جان شاباجي(باد خنك به سروروي شاباجي بوزد)

چتر زلف بزنم قيچي فرنگي(زلف را قيچي فرنگي شكل بدهم)

دشمنون خله نه د كنيم كلي(تمام دشمنان را در لانه‌اي حبس كنم)

اي داد و بيداد وهاكنم چكار(اي داد و بيداد چه كار كنم)

شاباجي ر بورده عبدل خميار(شاباجي با عبدالله خميار ازدواج كرد)

عبدل ر كشمه كونك رو آر(عبدالله را در كنار رودخانه مي‌كشم)

ونه نعش ر اهلمه كهر سربار(جسد او را روي اسب كهر مي‌گذارم)

كهره بزنم اسبكي اوسار(كهر را افسار سفيد مي‌زنم)

و ره بورما لفوره روآر(او را به طرف رودخانه لفور مي‌برم)

اونجه پيدا بوه نعش خريدار(شايد آنجا كسي نعش او را بخرد)

صواحي سر مه شاباجي نگار(هنگام صبح شاباجي زيباي من)

ابر داشته هوا مه چش وارشي(هوا را ابر گرفت و چشم من باراني است)

چنه هاكنم من گو و گالشي(چقدر من گالشي و دامداري كنم)

كار هاكردمه من زمستون و تابستون(من در زمستان و تابستان كار كردم)

سير و پياز بئيه منه خرشي(غذاي من فقط سير و پياز شد)
🌍#لفور
💞#منظومه #شاه_باجی
🗓دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0

ادامه👇👇

📝پانویس:
[1] كمر باريك

[2] كوهي‌ست در حدود 10 كيلومتري شمال الاشت

[3] يكي از روستاهاي بندپي بابل بخش ييلاقي كه به الاشت نزديك است

[4] لدار نام محلي است

[5] مانند بره در آغوش مادر قرار گرفتم

[6] نام پرنده‌اي است وبه كوكو يا فاخته مي‌گويند كه معمولا آواز بي‌قراري مي‌خواند. كوككي هم مي‌گويند

[7] ظرفي چوبي كه گالشها ماست و شير را در آن نگهداري مي‌كنند.

[8] منطقه‌اي ييلاقي و خنك در سوادكوه

[9] تنها

[10] چهار ساله

[11] صلوات فرستاد كه با تعريفي كه از گاو نرش كرد؛ گاوش چشم نخورد

[12] نزديك ناهار يا چاشت

[13] -ريسماني كه با دم گاو درست مي‌شود.

[14] - ظرف مخصوص شيردوشي كه معمولا با چوب درست مي‌كنند

[15] - چاق و سرحال

[16] - نام گاو ماده است

[17]- جايگاه مخصوص دامدارها است

[18] - چاشت نيم راه

[19] - محل مخصوص نگهداري لبنيات دامداران

[20] - مقياس وزن است

[21] - منطقه‌اي گرم

[22] - نام مكان است

[23] - كوهي در اطراف آلاشت

[24] - ملكي در اطراف آلاشت

[25] - فكشون نام منطقه‌اي در اطراف الاشت

[26] - نام روستايي در لفور سوادكوه

[27] - فاخته يا كوكو

[28] - لرگه چال نام مرتعي است در اطراف لفور
🌍#لفور
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۸۷-0:0
💞#منظومه #شاه_باجی
❤️لفور شاه‌باجي و مازرون موندگار
📖مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي
http://www.mazandnume.com/fullcontent/9010/
📎پیوست:
سلام و سپاس.
⚠️شوربختانه در این نوشتار بخش زیادی از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری به نام منظومه ی شاه باجی معرفی و منتشر شده است. با تطبیق اشعار دو منظومه متوجه ی این رخداد نامطلوب خواهید شد.

🔲شوربختانه پژوهشگران و محققین محترم در نگارش منظومه معصومه باکر و تقی لفوری حتی از یک شخصیت حقیقی یا حقوقی در طایفه ی مشهور باکر در ایران سوال نکردند.
با اینکه تبار باکر مقیم انند سوادکوه، باکر سره و خرم آباد باکر دودانگه ساری، باکرمحله بندپی شرقی بابل؛ ادملا تا مرحمت اباد آذربایجان زادگاه #شهید_مهدی_باکری مطرح و در دسترس بوده و هستند.!!!

از طرفی این منظومه از ارتفاعات جنوبی آمل، اهالی بندپی، سوادکوه و حتی در دودانگه ساری نیز رواج یافته و جماعت باکر به رسم احترام آن را سینه به سینه محفوظ داشتند، اما معمای بزرگ آن است که چرا نویسندگان در تثبیت این منظومه ی جذاب به سراغ تبار باکر نرفته و به اشتباه این دُخت زیبا روی باکر را مقیم #لدار [اکثریت ساکنین لدار از تبار بتیار و مهاجر از بطاهرکلا نور هستند] معرفی کردند. در حالی او و خانواده اش زاده و ساکن روستای باکرمحله؛ #ادملا بندپی بودند. البته شاه ظله سلطان باکر در روستای لدار مرتعی به مالکیت داشته که خانواده ی معصومه باکر پس از خروج از لفور در آن چند صباحی اسکان و سپس به #گوتلار [از اراضی مزروعی و جنگلی در شمال شرقی ادملا] ادملا و در نهایت وارد محله ی ادملا شدند. خانه سرای معصومه و برادرانش در حموم سر موسوم به پیت قبرسون ‌واقع شده بود.

از جمله اشتباه واضح در نوشتار های منتشر شده واژه ی #شاه_درکا میباشد که جایگزین کلمه ی #چادرکا شده است.

{{ ته خنه ی پشت ره گنّه شاه درکا
شاه مراد علی سرره بده لا}}

خانه ی اجدادی #معصومه_باکر در کنار رودخانه ی چادرکا در ادملا واقع شده است که هم اکنون نیز آن محیط در اختیار برادرزادگان آن مرحومه با نام خانوادگی #علیجان_زاده_باکر می باشد.
معصومه باکر پس از آنکه با مخالفت برادرش مواجهه شد به امر خانواده به عقد پسر کدخدای ادملا درآمده و عروس کدخدا اباذر باکر شد، که این موضوع نیز در غالب نوشتار منتشر شده مغفول مانده و شوهر معصومه باکر را #گیلا معرفی کردند. این بیان صحیح نیست و با واقعیت تضاد دارد. همچنین باید توجه کرد که عدم توجه ی پژوهشگران به منظومه خوانی جماعت باکر، اهالی بندپی، آمل و حتی در منطقه ی سوادکوه موجب گردید که بخش مهمی از ابعاد زندگی معصومه باکر دیده نشود، چرا که مستندات صوتی و تصویری قابل توجهی در #پژوهش_ادملاوند جمع آوری شده است که از این نکات اساسی پرده برداشته بطوری که موجب بازنویسی و بازنگری این منظومه خواهد شد.
🖊محسن داداش پور باکر ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:14 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#شعر #شاعر #نویسنده
#دلنوشته

⏰یکی آمد
به شعرم سرک کشید و رفت🏃

آن یکی آمد
کلاهم راسیخک کشید و رفت🤷

بنده که شاعر نیستم
و کلاهی برسرم نیست 🤦

پس چرا یکی سیخک،
یکی سرک کشید و رفت؟💁‍♂

من که در کار خویش هستم
و کاری ندارم👨‍💻

به کار دیگران، صفحه شانسم را
یکی میخک کشید و رفت🕺

روزگار، نامروّت گشت
و مردمانش بی محبت❤️‍🔥

جای دلداری به قلبم
چنگک کشید و رفت💘

📝#بداهه_یهویی

🖊#سیدقاسم_صیادمنش
۲۴بهمن۱۴۰۳
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:39 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💠پژوهش علی حسین صادقی | منظومه معصومه باکر و تقی لفوری ♥️

#فرهنگ_عامه
#بندپی #ادملا #سوادکوه #لفور #امامزاده_حسن

💝#منظومه
💞#معصومه_باکر #تقی_لفوری

💠پژوهشگر جناب آقای #علی_حسین_صادقی می نویسد:

{{از مهمترین منظومه های عاشقانه که در لفور خوانش می شد منظومه معصومه باکر بوده که از دامدار بندیی جهت تعلیف دام به چاشتخوران آمده و تقی نوروزی چاشتخورانی عاشق این دختر می شود و اشعاری در رثای این عشق می سراید و همچنین اشعاری عليه خوانین منطقه از جمله منوچهر خان و پدرش میرزا محمدخان و سرهنگ علی مردان خان برادر خانم امیر اکرم که ساکن آلاشت بودند، می سروده است.

🌸نمونه ای از اشعار عاشقانه ی [#تقی_لفوری در وصف محبوب و مرادش؛ #معصومه_باکر] از این قرار است:
👇👇
ای داد و بیـ ــداد و ای بـرادرون
معصومه باکر مه چنده مهربون

معصومه باکر چنده خشن زبون
ونه لب و لوشه مثل تیرنگ زبون

🔴و شعر زیر را در محبوسگاه میرزا محمدخان سروده است: 👇👇

ای داد و بیداد، ای پروردگار
میرزا محمدخان و وجود برقرار

مقصر بیتی در بابل کنار
نُخسه بیرم این چهار گُنج دیوار

میرزامحمدخان ته وجود برقرار
تِه مِن خان آمِن تِه کاکُل دار

تره سه تیغ بکشم بــه مثــل بخار
دِ تا دست دارمه تره ؟؟؟؟؟

میرزا محمدخان ملا درد یُون
زین قاشق طلا بو راه دار زنون

آلاشت گته شهر نکنّه میون
صدتا خان درنّه به غیرِ سلطون

ابوالحسن خان مسکن در تهرون
صاحبخانه داشته وِ هیفده تا نشون

میرزا محمدخان ته وجود برقرار
ته م باغ شاه و سن ته سُر دار

ته من خانم و مـن تـه کاکل دار
اون عرش و کرسی یه خوانی تبار


🟡[تقی لفوری] و شعری دیگری در یکی از عروسی های آلاشت، عروسی پسر حاجی محمد قلی، دایی صمصام سلطان؛ پدر خانم فضل اله خان دعوت بود.

📌خیاط نسبت به اشعار تقی اهانتی نموده، در جایی دیگر در نزاع بین گاوها نر ((جونكا) سره انجام شد که فی البداهه تقی اشعار زیر را می سراید:

اِسا ایی بمو كوفه عيد مـاه
خروج ها کرده آن شیخ عبیداله

کمر شش لول و سرما هوت کلو
هِر خال پشتامِ گو ره سر بداه

کچل شاخ بزونه دشمن له بداه
برمه بمونه اون شرخان و عیسی

انده بردنه تاشِ آقاجا
اون پسر مأمور بیه برخوردار شوکا

اون باجر خانم ته وجود بی بلو
دارنی بزرگی چه کندی صدا

ایوون شش دری در هاکن وا
اون آقا زری خان آلاشت اعلی

اون شهر ملعون صحرای کربلا
نسل امامان کرده سر جدا

📌[مرحوم] تقی نوروزی در زمان قاجاریه در منطقه ساکن بوده و حدوداً ۱۳۰ سال پیش ؟؟؟ بود.

📚منبع: کتاب منتشر نشده: گذری بر تاریخ و تمدن لفور، علی حسین صادقی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📎#ضمیمه:
💌Mohsen Baker:
سلام این مطالب نوشتار شماست. اجازه انتشار می فرمایید؟
ارادات محسن داداش پور باکر
۱۴۰۳/۱۱/۲۴

📩استاد علی حسین صادقی لفور:
سلام صاحب اختیار .ذکر منبع

💌Mohsen Baker:
ذکر منبع نام شما را نوشتم.
نام کتاب شما چیه؟
لطف می کنید؟

📩استاد علی حسین صادقی لفور:
#گذری_بر_تاریخ_و_تمدن_لفور

💌Mohsen Baker:
بسیار عالی
این اثر منتشر نشده درسته؟
از چه سالی پژوهش شده؟

📩استاد علی حسین صادقی لفور:
حدود پانزده سال پیش بعضی از مطالب از جمله روستاها و طوایف، پژوهش و جمع آوری شده. در متن قرارندادم.

💌Mohsen Baker:
بصورت اجمالی دیدم.
نوع نوشتار شما خردورزی، محققانه و بر اساس اطمینان صورت گرفته است.
آرزوی موفقیت بیشتر دارم.

📩استاد علی حسین صادقی لفور:
سلام این نظر لطف شماست قطعا ایرادات پژوهشی وجودارد راهنمایی فرمایید.
💌Mohsen Baker:
سپاس فراوان و مانا باشید.

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 13:58 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

فارسی نوین


💥محسن_داداش_پور_باکر

live
در پیامرسان ایتا با ما همراه باشید

🇮🇷به آوات قلم زیر مجموعه ی#پژوهش_ادملاوند edmolavand@ خوش آمدید

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
@bakershenasi
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

💞نشانی پیوند مطالب منظومه تقی لفوری و معصومه باکر در پژوهش ادملاوند💞

📎پیوندها #معصومه_باکر | #تقی_لفوری
در وبلاگ آوات قلم محسن داداش پور باکر در گوگل
👇👇
🔎جستجو کنید

۱/♥️در جمع آوری مستندات منظومه معصومه باکر و تقی لفوری با من همکاری کنید.
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4089
۲/📜منظومه تقی لفوری و معصومه باکر اِدمُلّائی💞 | خانواده
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/11
۳/💞عشاق معروف بومی و ملی ایران💞
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1420
۴/💠نگاهی به منظومه شاباجی و منظومه معصومه باکر
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/5
۵/📜 بازخوانی منظومه معصومه باکر و تقی جنگن در کانال ادملاوند در ایتا
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1113
۶/منظومه عاشقانه تقي نوروزي و معصومه باكر
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1234
۷/📜واخوانی منظومه معصومه باکر و تقی لفوری[جنگن]
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1642
۸/📜معصومه وَرف جور او بَیمِه تِه وِسِه
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1945
۹/📜منظومه تقی لفوری معصومه باکر اِدمُلّائی💞💞 | خانواده
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1448
۱۰/📜منظومه محلي شاباجي...منظومه تقی جنگن [محمدی] و معصومه باکر؟
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2191
۱۱/📜بازنگری منظومه تقی جنگن معصومه باکر💞
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2502

۱۲/📜بازنگری منظومه معصومه باکر و تقی جنگن💞
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2444
۱۲/💝منظومه معصومه باکر و تقی لفوری در کتاب بندپی | خانواده باکر و محمدی و نوروزی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4093
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 13:0 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💝منظومه معصومه باکر و تقی لفوری در کتاب بندپی (سرزمین، تاریخ، فرهنگ)، یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی | خانواده باکر و محمدی و نوروزی

#فرهنگ_عامه
#بندپی #ادملا #سوادکوه #لفور #امامزاده_حسن

💝#منظومه
💞#معصومه_باکر #تقی_لفوری

📖فرهنگ مردم - ۵۰۹

ب) منظومه ی تقی و معصومه:
یکی از منظومه های قدیمی منطقه است که به خاطر بیان عاشقانه های تقی لفوری و معصومه باکر، در میان مردم بندپی و سوادکوه رایج بود.

📌درباره ی عاشقی تقی نقل های بسیاری می باشد. بین دو برادر معصومه اختلافاتی به وجود آمد.
یکی از برادرها به اتفاق معصومه از لدار [ادملا] بندپی به چاشتخارون لفور آمد. تقی که ساکن چاشتخارون ، بود معصومه را دید و دل داده شد.

📌معصومه و برادرش دو سال در چاشتخارون ساکن بودند.
تقی از برادرش حسین تقاضا کرد که معصومه را برایش خواستگاری کند اما برادر تقی نپذیرفت.
معصومه به اتفاق برادرش به لدار برگشت. تقی نیز به دنبال آنها به راه افتاد.
تقی از ((گِلکتی)) که تپه ای در کنار روستای چاشتخارون است به مرتعی به نام ((کَهلوچال)) و از آن جا به بندپی رفت در لدار با زن برادر معصومه ملاقات کرده و متوجه شد که معصومه نامزد گرفته است.
🟡نامزد معصومه از طایفه ی گیلا [معصومه باکر به اجبار خانواده اش نامزد پسر کدخدا ادملا، ابوذر باکر شد و هیچ وصلتی با طایفه گیلا رخ نداده است. محسن داداش پور باکر ] بود تقی به سفارش زنِ برادر معصومه از ادملا و لدار خارج شد و به لارجون و از آنجا به آمل رفت.
مدت دو ماه در آمل ماند و بعد از آن به لفور بازگشت.

📌شوهر معصومه، که کارگر یکی از دامدارهای سوادکوه بود معصومه را در گردنه سر ـ محلی در نزدیکی چاشتخارون - مسکن داد.
دو سالی از برگشتن تقی نگذشته بود که معصومه سر زا رفت.

🖤خبر مرگ معصومه باکر را برای تقی آوردند و تقی با ناراحتی به گردنه سر رفت. در غیبت شوهر معصومه، بچه را در گردنه سر و معصومه را به امامزاده حسن به خاک سپرد.
👇👇
👈تقی بعد از برپا کردن مراسم سوگواری به چاشتخارون برگشت و پس از چند سال در اثر سقوط از درختی درگذشت.

[تقی بعد از مرگ غم انگیز معصومه باکر تا مدتها مجرد ماند ولی در نهایت ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. امروزه نسل وی به نام خانوادگی محمدی و نورزی شهرت دارند. محسن داداش پور باکر ]


📜#منظومه:
ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باگر مه چنه مهربون

اسم كيجا جان من ها کنم بيون
همه از قلم آمن گوش زوون

پلنگ سردست وه شیر اصفاهون
ته لب و لوشه وه تیرنگ زوون

چش ته نرگسی، ته رنگ کرده ناخون
دست مه کاغذ ته آنگوس قلمدون

ته اسپه گندم، من اسپه آرد نون
قميص شلوار ته شَلیته کتون

بند ته ابروشم و سر گلابتون
کلاغی ته دسمال ته مهر ملائون

۵۱۰ - بندپی

چهل گیسه دارنی رز مازرون
بوربورِ کمند، من دارمه ته ارمون

ته خنه ی پشت ره گنّه شاه درکا
شاه مراد علی سرره بده لا
👇👇
📍[#شاه_درکا نیست: کنار خونه ی معصومه باکر رودخانه ی #چادرکا قرار گرفته که هم اکنون این رودخانه در حریان است. شوربختانه هیچ یک از محققین، نویسندگان و پژوهشگران به سراغ طایفه ی باکر چه در سوادکوه و همچنین در باکرمحله بندپی؛ ادملا نرفته و حتی اشعاری که جماعت باکر از این منظومه سینه به سینه نگهداری نمودند هیچگونه پرسش و مواجهه ی حضوری بعمل نیاوردند. محسن داداش پور باکر]

دیر شر بموما بخردمه سرما
شه کشه پیله ته مره بده جا

ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باکر مه چنه مهربون
داروَن بَزُومِه من ندیمه ته نوم
گل کتی سر ره دَوّم بِهْلِم دُوم

نردبون دَوِندِم بورم آسمون
سر جانِ خدا ره بهیرم دامون
ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باکر مه چنه مهربون

محمد نیشتبی به تخت سلیمون
اول یا علی و جمع ونه وچون
هسه امرخیر و نویّین پشیمون
کار ره در بکنین سَوِک - آآسون

مرتضی علی با ونه ذو الفقار
بیه در دنیا و صورت بدهکار
ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باکر مه چنه مهربون

خنه نیشتبی مه در فکر و خیال
بورده بندپه مه کیجا جان نگار
اگر سر زنّومه اِمِه ته دنبال
پلی ها کردمه مِلکِ کهلو چال

#گلییا به جور و اون بزرگوار
بیمه مشرف، مه صورت بیره کار
ته آب طلا، من نئیرمه آروم
ته مسجد شاهی، من ته چراغون

ته بواش سوار و شومی خراسون
ضریح آقاره بئیریم دامون
داد و بیداد، مره دکته چی کار!
پای پیاده من بوردمه #لدار

بوردمه خِمِت کاکوجان برار
روز چه وقت بییه !؟، دَرِ میرزا ناهار
اتا زن داشته وه خله کهنه کار
شغل چی بی یه آ در این وقت کار !؟

بوتمه هسی آ ته صاب اختیار
شی خواخر عزب، وه دارنه چی خیال؟
ها کرده جهاز وه ده تا مالِ بار
مِرِه سَرِاشتِه، بمه ونه دمال

ماه دکته شو هسمه باغبون
نَشوئم گل باغ، دل گیرنه تکوم
ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باکر مه چنه مهربون

اول اون ماه بزومه دارون
عاشق گوم بکردما بوردمه #لارجون
#آمل بازار من بوردمه درون
زلف خالِ په جرِ امو بارون

کلاج و کوتر ره دِمِه ته پیغوم
معصومه باکرره بیارین میدون
چش مه بوینه مه دل سوته راغون
وصف كيجا جان من ها کنم بيون

ای داد بیداد و ای برارون
معصومه باکر مه چنه مهربون
اول بهار من شومه کوچِ سر
سِرخانّه ها کنم رکاب و قمطر
اسماعیل اسبوره برسم چپر
ددا ناز بانو ره هـا کنـم خـَوِر

خاله و خرزا وه دیدار آخر
د نفر کتنا یک بالین سر
بورین و بهووین مه ننه گوهر
د تا شم ها کنه کیجا جان ور

خنه بساتمه کو گردنه سر
راه ره بیتمه من طرف كمر
گو امام زاده و گوک گردنه سر
کیجاره دپوشین مه اسپه چادر

وره بوریم - آ امام زاده ی در
حرمت آقا وه بوئه مجاور
کوه همساده مه اون ملاعلی
خوندنه قرآن وه همه صواحی

په کونه محله ره دَکِته غاغا
خور بموئه که یار بورده شورا
په کونه محله من نکمّه گذر
اِسپه مَکِنا دار که نِنِه مه نظر!

پرتاس شاقرائیچ و منسر آروس پل
هر کجه نیشتما کِمّه درد و دل
کِرِه بپرسم شه لیلیِ خور؟
سراغ مه لیلی هسه زیرِ گل (۱۶)

(۱۶)فریده یوسفی، فرهنگ مردم سوادکوه، ساری، انتشارات شلفین، ۱۳۸۰، چاپ سوم، ص ۴۸_۱۳۸

📚منبع:
بندپی (سرزمین، تاریخ، فرهنگ)
#یوسف_الهی | #شهرام_قلی_پور_گودرزی | طرح جلد و صفحه آرایی علیرضا علی نژاد | ناشر رسانش نوین | لیتوگرافی: فیلم گرافیک | چاپ متین: صحافی افشین | شمارگان: ۱۵۰۰ نسخه | چاپ اول، تهران ۱۳۹۳
شابک ۱ - ۴۳ - ۶۸۲۶ - ۶۰۰ - ۹۷۸
صص ۵۰۹_۵۱۰_۵۱۱
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#بندپی
#چهره_ها
#دکترمحمدامین_الهی

🔲دکتر محمدامین (یعقوب) الهی در ششم دی ماه ۱۳۵۱ش در بابل دیده به جهان گشود.

📌در ۱۳۶۹ش پدرش(محمدحسن) در اثر حادثه¬ای در حین کار خیر درگذشت و از آن پس تحت سرپرستی مادری سخت-کوش، ایثارگر و صبور پرورش یافت.

📌او نیز به همت و پایمردی خود برای دستیابی به قله های رفیع آرزوهایش در برابر دشواری ها ایستاد و توانست علی¬رغم همة محرومیت های پیشِ رو در ۱۳۷۱ش در رشته ی پزشکی دانشگاه اصفهان پذیرفته شود. از همان زمان بورسیه نیروی زمینی ارتش گردید.

❤️در ۱۳۷۶ ش ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام آرمان شد.

📌در ۱۳۷۸ش فارغ‌التحصیل گردید. چندی در مراکز درمانی #ارتش در اصفهان و عجب‌شیر خدمت کرد. سپس به تهران منتقل شد و در مرکز آموزشی بهداشت و درمان نیروی زمینی به تدریس پرداخت و مدیریت گروه پزشکی آن مرکز را در دست داشت. آخرین درجة او در نیروی زمینی ارتش، سرهنگ رسته ی بهداری بود.

📌دکتر الهی در #خوش_نویسی و #شعر دستی داشت و به ادبیات فارسی عشق می‌ورزید. او خوش نویسی را از دایی خود امیر سرلشکر شهید محمدباقر روحی آموخته بود و همراه وی نزد استاد منوچهر اسکندری با الفبای آن آشنا شد.

📌همچنین وی در رشته های ورزشی فوتبال، شنا و کوهنوردی مهارت داشت و توانست بیشتر قله‌های رشته¬کوه البرز به ویژه مناطق کوهستانی بندپی، سوادکوه و برخی مناطق ایران را فتح کند و موفق به صعود قله ی دماوند در دو مرحله شد.

🖤این جوان خوشنام اما سرانجام در ۲۳ شهریورماه ۱۳۹۸ش در اثر تصادف در جاده ی هراز ناباورانه خاک را بدرود گفت.

🧡طبیعت مازندران و کوهساران البرز، سوگوارانه یکی از دوستداران خود را از دست داد و دوستدارانش را دریغاگوی ابدی خویش ساخت.

💝از ایشان افزون بر آثار خوش نویسی، نوشته های دیگری بجا مانده است که عبارتند از:
کوهیار، مجموعة آثار ادبی و هنری،۱۳۹۹ش (بابل:انتشارات اکسیر قلم).
حج نامة الهی، روزنگاشت های حج تمتع، ۱۴۰۰ش (بابل:انتشارات اکسیر قلم).
خاطره های ناتمام (۱۴۰۲).
مار بوته مثال، مجموعة ضرب المثل های مازندرانی، با همکاری برادرانش یوسف و یونس الهی (در حال آماده سازی)
همچنین یادداشت‌هایی دیگر درباره ی تجربیات پزشکی، خاطرات دیگر سفرها بخشی از آثار قلمی ایشان است.
روحش شاد و یادش گرامی باد

📩دکتر #یوسف_الهی ۱۴۰۳/۱۱/۲۳
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

♥️در جمع آوری مستندات منظومه معصومه باکر و تقی لفوری با من همکاری کنید.

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

📩جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهش ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

🎥فیلمی کوتاه اما جذاب از پیرمرد سالخورده، مقیم لفور سوادکوه که با عشق و دانایی اشعاری از منظومه ی نام آوازه ی مازندران مربوط به دو دلداه ی عاشق؛ مرحوم تقی لفوری و مرحومه معصومه باکر ادملایی را نجوا میکند.

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

#سوادکوه #لفور #بندپی #ادملا #باکر

📌نوادگان تقی لفوری امروزه با نام خانوادگی #محمدی و سایر بستگانش به #نوروزی شهرت دارند.

📌عموزادگان و نسل اجدادی معصومه باکر در ادملا به نام خانوادگی #علیجان_زاده_باکر شهرت دارند.

🏡خانه ی معصومه باکر در حوالی #پیت_قبرسون_ادملا ،مشهور به #حموم_سرادملا که رودخانه ی #چادرکا در ضلع غربی آن در جریان است، منعقد بوده است.

⚰مزار این دو عاشق ناکام در جوار مزار #امامزاده_حسن سوادکوه شمالی واقع شده است.
✨روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

💞#منظومه
❤️#معصومه_باکر
❤️#تقی_لفوری

💌سلام
من محسن داداش پور باکر هستم؛ پژوهشگر اسناد خطی و فرهنگ عامه، چنانچه از منظومه معصومه باکر و تقی لفوری مستنداتی [عکس، فیلم و دست نوشته] دارید با من تماس بگیرید.
۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
سپاس فراوان💝

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و سوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#فرهنگ_عامه
#عهدنامه
#آیین #سنتها #رسوم
#لرستان

✅حذف رسوم غلط در مجالس جشن و عزا | خانواده و اقتصاد
✅حذف رسوم غلط

‏تصمیم گیری و امضاکردن عهدنامه برای حذف تمام مراسمات. سوم ؛ هفتم ؛ چهلم؛ و سالگرد در استان لرستان توسط همه بزرگان اقوام و مسئولین و صاحب نظران!
فقط تشیع جنازه و تدفین.

🌹🌹🌹🌹🌸

📩یکی از مخاطبین محترم نوشتند:

عروسی هم بورن عقد هاکنن تموم بوه بوره😁 چشیه صدتا مراسم گیرنه به اسمای مختلف
اَمِه اتا فامیل ریکا سه زن بیاردنه هنو عروسی نیتنه😂 ولی تا الان ۵ بار فقط فامیلا ره دعوت هاکردنه به اسم رسم های مختلف مله و شهر و داماد فامیلا رسم و عاروس فامیلا رسم😁😂 الکی نیه عروسی کم بیه رسماش زیاد بیه همه نتوننه 😉😉چشم و هم‌چشمی باعث بیه ریکا و کیجا هم گردن دکفن جشنای مختلف بخواهن
قدیم با ۱۰ میلیون جشن گیتی همه چی تموم بیه 😁😁قدیم منظورم اوایل دهه ۹۰ هسه ۱۰ سال قبل
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#فرهنگ_عامه
#آیین #سنتها #رسوم

📢 قابل توجه همشهریان گرامی

📍 کمپین «نه به غذای مراسم ختم»

با هدف حذف تشریفات غیرضروری در مراسم ترحیم و کاهش فشار مالی و روحی بر خانواده‌های داغدار، این کمپین را راه‌اندازی شده.

✅ اهداف کمپین:
🔹 حذف رسم غلط پذیرایی ناهار و شام در مراسم ختم و نخوردن غذا در این مراسم.
🔹 کاهش هزینه‌های اضافی مانند توزیع بسته‌های خوراکی و برگزاری مراسم شبانه.
🔹 عدم نصب پارچه‌نوشته‌ها و بنرهای متعدد که هزینه‌های بی‌مورد را به خانواده‌ها تحمیل می‌کند.
🔹 تشویق بازماندگان به انجام امور خیریه به یاد عزیز از دست‌رفته، به‌جای صرف هزینه‌های سنگین در مراسم.

📜 حکم اسلامی درباره غذا خوردن در خانه متوفی

🔹 امام صادق (ع) می‌فرماید:
"الأَكْلُ عِندَ أَهْلِ الْمُصِيبَةِ مِنْ عَمَلِ الْجَاهِلِيَّةِ"
(غذا خوردن نزد مصیبت‌زدگان با خرج آنان، از رفتارهای جاهلیت است.)
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۲

🔸 سنت پیامبر(ص) نیز برعکس این رسم نادرست است. پس از شهادت جعفر بن ابی‌طالب، پیامبر اکرم (ص) دستور داد تا برای خانواده جعفر غذا ببرند تا آن‌ها جز غم از دست دادن عزیزشان دغدغه دیگری نداشته باشند.

🔹 در #روایات شیعی و سنی آمده است:
وقتی جعفر طیار (ع) در جنگ موته شهید شد، پیامبر (ص) از حضرت فاطمه (س) خواست که به نزد اسماء (همسر جعفر) برود و برای آن‌ها غذا تهیه کند. از آن زمان این کار به‌عنوان یک سنت حسنه میان مسلمانان رواج یافت.

🔸 اما متأسفانه امروزه این سنت نبوی به فراموشی سپرده شده و جای خود را به رسوم جاهلی داده است.

🔴 چرا این رسم را تغییر دهیم؟

📌 آداب مجالس ترحیم از مسیر اصلی خود خارج شده است.
📌 تحمیل هزینه‌های گزاف بر خانواده داغدار، از نظر اسلام غیرعقلانی است.
📌 مهم‌ترین وظیفه جامعه، حمایت از بازماندگان و کمک به آن‌ها است، نه تحمیل مخارج اضافی.

🔹 بعد از دفن، مستحب است به صاحبان عزا تسلیت گفت و برایشان غذا فرستاد، نه اینکه از آن‌ها انتظار پذیرایی داشت.
🔹 غذا خوردن در منزل متوفی و بر عهده گذاشتن هزینه پذیرایی بر بازماندگان، از رفتارهای ناپسند و جاهلی است که باید اصلاح شود.

#فرهنگ_عامه
#آیین #سنتها #رسوم

📩#درخواست_مردمی

🌐همه با هم یک یا علی دیگر بگویید چند تا دیگه رسم و رسوم غلط را حذف کنیم..

📌اگه ۵ سال پیش می گفتن کسی فوت کرد بعدظهر تشییع میشه اونم تو گلزار و همون شب مراسم می گیرند و همه میرن دنبال کارشون با چوب دنبالت میکردن
ولیکن الحمداله با آگاهی مردم و فضای مجازی شد و خیلی هم عالی شد .
البته امیدواریم امیدواریم هر صد نفر یکی پیدا میشه کمی مراسمات رو تغیر میده در حالیکه همه خانواده ناراحت هستن اونا هم به خرد جمعی بپیوندند ،قانون برای همه است احترام بگذاریم .

📌و اما چند رسم غلط که تعداد زیادی از همشهریان درخواست دارند اینا رو درج کنیم و امیدواریم همه همشهریان مثل سابق رعایت کنند.
رفتن به صورت کاروانی به مراسم ترحیم فرد دیگه توسط خانواده ای که تازه یکی از بستگان به رحمت خدا رفته واقعا چه کاریه ؟؟؟
👈بخدا باید طرف تو رودربایسی گوشی برداره زنگ بزنه به اقوام بیان که بریم عزا که چی بشه ؟؟
مگر رفتن به صورت تکی و دو نفری اشکال دارد ؟؟
خواهش می کنیم یکبار این کار هم بزارید کنار مردم ناراحتن..

💥_ رسم بسیار غلط دیگر تو مراسم شادی و دور دور کردن ماشین عروس و همراهان تو خیابان های اصلی شهر که باعث ناراحتی و مزاحمت و ترافیک میشه
این کار هم واقعا کار غلط و ناخوشایندی است البته این کار تو بعضی از خانواده ها حذف شده ، خواهش می کنیم این کار هم حذف کنید ،مردم ناراحتن...
پرس
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#فرهنگ_عامه
#آیین #سنتها #رسوم

✅اقدام ارزشمند طوایف جانقلی و کاکعلی از ایل کورد
برای حذف زوائد مراسمات ختم وعمل به میثاقنامه استانی

✍️#زینب_هواسی
چندی پیش شاهد کارزار یک میثاقنامه
در کل استان بودیم که در ان مقرر شد که هزینه های مراسمات تا حداقل امکان کاهش یابدو سران طوايف هم پذیرفته و هم مورد امضا قرار گرفت جهت رسمیت دادن و فرهنگ سازی مصوبات میثاقنامه، لذا در پیرو سلسله دیدارهای قبلی این میثاقنامه

دیروز شاهد اقدام ارزشمند دو طوایف نامبرده در فوق بودیم
که با وجود وضع مالی بسیار خوب به میثاقنامه که چندی پیش بین سران طوايف نگاشته شده بود ومورد امضا بزرگان قرار گرفت دیروز اجرایی گردد و ثابت شود که این میثاقنامه فقط در حد گفتمان نبوده است و دو طوايف با احترام بپذیرفتند که موارد اضافی را حذف نمایند به منظور کاهش هزینه های مراسمات
برای الگو سازی برای سایر جامعه دیروز اولین مراسم بدون حضور مداح، حذف نهار از برنامه برای عموم، سرنبریدن گوسفند در جلوی میت و همچنین اعلام ختم کلیه برنامه بعد از خاکسپاری از جمله، حذف هفتم، چهلم، سالگرد.

✔️لازم به ذکر است علی رغم اینکه در محل خاکسپاری این دوطایفه اعلام کردند که دیگر مراسمی در منزل و مسجد ندارند اما باز هم مردم به منزل آنها هجوم بردند و امیدوارم مردم به نظرات و برنامه بازماندگان اموات توجه نمایند.
ورود رسوم غلط در برگزاری مراسم ختم در استان ایلام و شهرستان ها سبب به انحراف کشیده شدن این مراسم و تحمیل هزینه‌های سنگین به خانواده عزادار شده درحالی‌که این رسوم تطابقی با سبک زندگی مان ندارند بزرگان وصاحبان اندیشه را بر این وا داشت که فرهنگ سازی را لازمه جامعه نمایند
و مطمئناً به مرور زمان مردم نیز استقبال می‌کنند و بار سنگین مالی در این خصوص از دوش مردم برداشته می‌شود
همگی مستحضر هستند که حضور در مراسم خاکسپاری به منظور ابراز و اعلام تاسف و همدردی موجب کاهش آلام و اندوه عزادار می شود این کار اگر به قصد قربت انجام گیرد در کارنامه ی عمل، حسنه به حساب می آید و بسیار ثواب دارد.
در پذیرایی نیاز به افراط نیست و
تعارف کردن یک لیوان آب کفایت می کند و بدانند که پخش انواع نوشیدنی ها و شربت های رنگین و چای و کیک و شیر و شیرینی هم زاید است و هم هزینه بر و هم وقت گیر و هم بسار مضحک است و باید گفت هیچ فضیلتی در بر ندارد.
یا مداحی
شخصی که از دنیا می‌رود، بازماندگان او نمی‌دانند غم از دست رفتن عزیزشان را بخورند یا به فکر تأمین هزینه‌های مراسم او باشند؛ البته برخی هزینه‌ها مثل هزینه‌های کفن‌ودفن، اجتناب‌ناپذیر است ولی برخی هزینه‌ها از آن کارهای اضافی است که باید سعی کنیم این هزینه‌های بی‌خود و اضافی را حذف و صرف امور خیریه گردد
و در صورت امکان صرف آنچه امروزه باعث هجوم سرسام‌آور هزینه‌ها به سوی بازماندگان فرد متوفی شده ناشی از دو مسئله است: مسئله اول رسوم غلط در مراسم ختم و مسئله دوم تجمل‌گرایی که خود ناشی از فرهنگ غلط یست که نهادینه شده است

بنابر آن چه که گفته شد باتوجه به همفکری های به عمل آمده ، بزرگان و فرهیختگان قوم ما برآنند که مراسم عزیزان خود را خلاصه کنند فقط به مراسم خاکسپاری اکتفا شود لذا بعد از آن مراسمی در مسجد و خانه ی بازماندگان برگزار نخواهد شد.

باشد که رهاورد آن موجب خشنودی و راحتی اخروی برای مردگان و زندگان ما باشد.

و طبیعی است که برگشت به زندگی و اعمال عادی مثل برگزاری محافل شادی و جشن و سرور لازم نیست با اجازه ی بازماندگان شخص متوفی باشد.

📌شرایط اقتصادی روز ما اقتضایش سهل گیری است و نه سخت گیری های بی مورد که نتیجه ی آن به گناه افتادن جوانان و تشدید مشکلات جامعه ی ماست.

📄این میثاقنامه دارای ۲۴ بند است که لازم است یادآوری نمایم که با پیگیری بعمل آمد متن میثاقنامه تا کنون به امضای بزرگان ۱۰ شهرستان مختلف استان ایلام رسیده و پس از تکمیل امضای بزرگان ۲ شهرستان دیگر متن میثاقنامه کاهش مراسم اموات و هزینه ها برای دسترسی عموم منتشر خواهد شد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📚#آگاهی_بخشی
🌍#ایران
🇮🇷#ایران_قوی
💥#دهه_فجر

🇮🇷تاریخ ایران را بازخوانی کن

📝از ایران جدا شد۰۰۰

🔴 حدود ٢١۱ سال پیش در زمان فتحعلی شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال ١١٩٢ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) کشورهای فعلی: «قفقاز، ارمنستان، گرجستان، داغستان، چچن و اینگوش و سواحل ارزشمند دریای کاسپین» به مساحت حدود ٢٣٠ هزار کیلومتر مربع از ایران جدا شده و به روسیه تزاری تقدیم گردید.

2️⃣ حدود ١٩۶ سال پیش و باز هم در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ١٢٠٧ شمسی (۱۸۲۸ میلادی)، منطقه‌ی «ایروان، نخجوان و بخش‌هایی از تالش و آذربایجان» و در مجموع حدود ۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر از ایران جدا شد و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!

3️⃣ حدود ١۶۸ سال پیش در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب معاهده ننگین پاریس در سال ١٢٣۵ شمسی (۱۸۵۶ میلادی) مناطق: «هرات و افغانستان و بلوچستان و مکران» به مساحت ٩٧۵/۲۲۵ کیلومتر مربع با فشار انگلیس از ایران جدا شد!

4️⃣ حدود ١۵۳ سال پیش و باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب قرارداد ننگین حکمیت «گلد اسمیت» در سال ١٢۵٠ شمسی (۱٨٧١ میلادی)، و باز هم تحت فشار انگلیس مناطقی از: «پاکستان و سیستان» به مساحت ٣۵٠/٠٠٠ کیلومتر مربع از ایران جدا شد!

5️⃣ حدود ١۴۳ سال پیش باز هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار به موجب «پیمان آخال» در سال ١٢۶٠ شمسی (۱۸۸١ میلادی) کشورهای فعلی: «ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان» به مساحت ١/٢٢۶/۵٠٠ کیلومترمربع از ایران جدا شده و باز هم به امپراتوری روسیه تقدیم شد!

6️⃣ حدود ١٠۵ سال پیش در سال ١٢٩٨ شمسی (١٩١٩ میلادی) در زمان احمد شاه قاجار و دولت وثوق‌الدوله براساس پیمان منطقه‌ای مستشاران انگلیس، جزایر نفت خیز خلیج فارس از جمله کشورهای فعلی: «امارات، قطر، عمان و چند جزیره بسیار ارزشمند دیگر» به مساحت ۴٠۵/٢٨٧ کیلومتر مربع رسماً از ایران جدا شد!

7️⃣ حدود ٨۷ سال پیش در سال ۱۳۱۶ شمسی (۱۹۳۷ میلادی) در زمان رضا شاه پهلوی با امضای پیمان ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه (عراق، ترکیه و افغانستان) بخش‌های عظیمی از ایران با دسیسه انگلیس جدا شد؛ از جمله: «ارتفاعات سوق‌الجیشی آرارات» به ترکیه؛ بخش عظیمی از «اروندرود» و اداره کامل آن را به عراق‌؛ و «دشت وسیع نااُمید» به مساحت ۳ هزار کیلومتر به افغانستان بخشیده شد!

8️⃣ حدود ۷۰ سال پیش در سال ١٣٣٣ شمسی (١٩۵۴ میلادی) در زمان محمد رضا شاه پهلوی، بندر استراتژیک «فیروزه» در شرق دریای خزر از ایران جدا و به شوروی واگذار گردید!

9️⃣ و باز هم در زمان محمدرضا شاه در سال ١٣۵٠ شمسی (١٩٧١ میلادی) با فشار انگلیس، مجمع الجزایر بحرین به مساحت بیش از ٧٠٠ کیلومتر مربع با انبوهی از مخازن نفت و گاز از ایران جدا شد!

👈 و با کمال تأسف باید این حقیقت تلخ را بدانیم که این مقدار تجزیه و جدایی بیش از ٣ میلیون و ۵٠٠ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به واسطه سستی و سستی پادشاهان در کل تاریخ جهان بی‌سابقه است و ایران امروز با مساحت ١/۶۴٨/١٩۵ کیلومتر مربع کمتر از یک سوم مساحت ایران بزرگ دویست سال قبل را دارد!

🇮🇷 در دوران اخیر ایران پس از هشت سال دفاع مقدس، یک سانتیمتر از خاک کشور عزیزمان را هم از دست ندادیم ..

این را برای فرزندان و اطرافیان بازگو کنیم

حال جالب است که طرفداران قاجار و پهلوی در کنار اسرائیل ایستاده اند و آمریکا و این رژیم را تحریک می کنند که به ایران حمله کنند.
پان ترکها و پان عرب ها و پان کردها و پان بلوچ ها هم در کنارشان ایستاده اند.

حال باید چگونه جوانانمان را متقاعد کنیم که مسئله ما با اینها، موجودیت ایران و ایرانی است نه فیلترینگ و گشت ارشاد؟
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:41 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:41 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:41 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 23:40 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#آگاهی_بخشی
#فرهنگ
#هویت_ایرانی

📝 #یادداشت_هفته | تلألؤهای رنگارنگ یک حقیقت واحد
👈 «هویّت ایرانی» چیست و چه نسبتی با وجوه مختلف زندگی ایرانیان دارد؟

🔸پیگیری معنای لغوی و تحت‌اللّفظی «هویّت» در فرهنگ‌های لغت فارسی، تقریباً حول یک محور مشترک دُور می‌زند. فرهنگ لغت عمید کلمات «ماهیّت»، «وجود»، «هستی» و «تشخّص» را مترادف‌های «هویّت» می‌داند و معادل فارسی این کلمه را هم واژه‌هایی مانند «شناسه»، «چیستی»، «کیستی» و «نام‌ونشان» می‌داند. لغت‌نامه‌ی دهخدا هم چنین نگاهی دارد و آن را معادل «تشخّص» می‌داند. فرهنگ لغت معین کلماتی مانند «شخصیّت»، «ذات» و «حقیقت یک چیز» را معادل معنایی «هویّت» تعریف می‌کند. جستجو در دیگر فرهنگ‌های لغات هم، کمابیش، به چنین واژه‌ها و کلماتی ختم خواهد شد. همین کالبدشکافی معنایی و لغوی بهترین نقطه‌ی شروع برای صحبت کردن درباره‌ی «هویّت» است.نگاه جامعه‌شناسانه به مفهوم «هویّت» هم چیزی نزدیک به همان معنایی را در ذهن پژوهشگران تداعی می‌کند که فرهنگ‌های لغت فارسی مراد کرده‌اند. از نگاه علمای علوم اجتماعی، هرگاه یک فرد یا جامعه‌ی انسانی پیگیر هویّت خودش است یعنی به دنبال آن است که ببیند چه پاسخ‌هایی می‌تواند به کیستی و چیستیِ خود بدهد؛ اینکه «من» یا «ما»ی انسانی چیست و متأثّر و متشکّل از چیست و ریشه در چه مفاهیمی دارد.

🔹پاسخ به این سؤال‌ها، قطعاً و یقیناً، از تاریخ و جغرافیای فرد یا اجتماع انسانی جدا نیست. انسان‌ها در عین اینکه در بعضی از نیازها و مسائل زیستی و فکری مشابهند، امّا آنگاه که پای نوع زیست فرهنگی و اجتماعی آن‌ها به میان کشیده می‌شود دچار تفاوت‌های جدّی با هم می‌شوند. این تفاوت‌ها که در شکل و شمایل زیست و تفکّر و عادات و رسوم فردی و اجتماعی و حتّی آئین‌های روزمرّه‌ی حیات انسانی متبلور می‌شود، برخاسته از یک نظام معنایی است که ریشه در هویّت انسان‌ها دارد.

🔸با این مقدّمه مشخّص می‌شود وقتی که از «هویّت انسان ایرانی» سخن می‌گوییم، از چه چیزی سخن می‌گوییم. پرسش از «هویّت انسان ایرانی»، در واقع، پرسش از کیستی و چیستیِ انسانِ ایرانی است؛ برای پاسخ به این پرسش باید به فرهنگ انسان ایرانی رجوع کرد، فرهنگ هم متأثّر از فکر و تاریخ و جغرافیایی است که انسان ایرانی، در طول هزاران سال، در آن زندگی کرده است.حال، با این نگاه، مشخّص می‌شود که هویّت انسان ایرانی جدا از تاریخ او و جدا از جغرافیای او نیست. انسان ایرانی بیش از هزار سال است که با فرهنگِ متأثّر از جهان‌بینی اسلامی، در این نقطه از دنیا، ادامه‌ی حیات داده و پیش از ورود اسلام به ایران هم یکتاپرست و موحّد بوده. در کنار این فرهنگ توحیدی، زیّ و زیست فرهنگ ایرانی هم قرار دارد که او را در عین اشتراکات توحیدی، از دیگر تیره‌های مسلمانان هم متفاوت می‌کند؛ تفاوت‌هایی که به تعبیر کتاب وحی، مایه‌ی شناسایی ابناء بشر است. پس هویّت انسان ایرانی جدا از دین و توحید و فرهنگِ ملّیِ برآمده از جهان‌بینی توحیدی جامعه‌ی ایرانی نیست. هر پاسخی به کیستی و چیستی انسان ایرانی اگر این موضوع را از دایره‌ی تحلیل حذف کند، حتماً پاسخی نادرست و غلط به مسئله‌ی «هویّت ایرانی» داده است.

🔹 غربگرایان علیه هویّت ایرانی
🔸با وجود تلاش جریان غربگرا در دو قرن اخیر برای شکاف بین «اسلامیّت» و «ایرانیّت»، مرور تاریخ ایران ــ به‌خصوص در دو سه قرن معاصر ــ نشان داده این دو نه‌تنها از یکدیگر جدا نیستند، بلکه هر یک مقوّم دیگری بوده و خدمات متقابلی به هم ارائه کرده‌اند. شهید آیت‌اللّه مرتضیٰ مطهّری، در کتاب گران‌قدر خدمات متقابل اسلام و ایران، به بررسی خدمات متقابل این دو وجه هویّتی در طول قرن‌ها در جامعه‌ی ایرانی پرداخته است؛ موضوعی که رهبر معظّم انقلاب اسلامی هم بارها به آن اشاره کرده‌اند:

🔸 «از اوّل انقلاب، یک گروهی سعی میکردند گرایش به ملّیّت را و نام ایران را و بزرگداشت ایران را در مقابل گرایش اسلامی و انقلابی قرار بدهند و تفکیک کنند بین مسئله‌ی ملّیّت و مسئله‌ی اسلامیّت. ... امتحانِ بزرگِ جنگ پیش آمد، به مرزهای کشور حمله شد، ایران مورد تهاجم قرار گرفت ... چه کسی از مرزها دفاع کرد؟ بچّه‌مسلمان‌ها، نمازشب‌خوان‌ها، چیت‌سازیان‌ها، سلگی‌ها، لشکر انصارالحسین؛ اینها دفاع کردند، اسلام دفاع کرد از مرزهای ایران. اسلامیّت و ایرانیّت دو قطب متضاد نیستند، یک حقیقتند. هر کسی طرف‌دار اسلام شد، هر کسی سرباز اسلام شد، از هر ارزشی ــ از جمله ارزش میهن و وطن ــ به طور طبیعی دفاع میکند.» ۱۴۰۲/۷/۵

🔸اگر تاریخ فرهنگ اسلامی و موحّدانه‌ی ایرانی‌ها را سرچشمه‌ی پاسخ به سؤال درباره‌ی چیستی و کیستیِ انسان ایرانی قرار دهیم، پس تحریف و ایجاد اعوجاج در تعریف «هویّت ایرانی» هم زمانی رقم خواهد خورد که بخواهد انسان ایرانی را از این سرچشمه جدا کند. هر اقدام و عمل و طرحی که بخواهد پاسخی بریده از تاریخ ایران و فرهنگ توحیدی آن به کیستی و چیستیِ انسان ایرانی بدهد و او را از تاریخ و جغرافیای ایران جدا کند و تاریخ و جغرافیای دیگری را اصل قرار دهد، باعث تحریف در «هویّت ایرانی» خواهد بود. قرار دادن تاریخ و جغرافیای دیگری غیر از تاریخ و جغرافیای ایران باعث ایجاد یک هویّت دیگر خواهد شد؛ هویّت دیگری که هرچه باشد، قطعاً هویّت ایرانی نیست. اینجا است که حفظ و حراست از تاریخ و جغرافیای ایران اهمّیّت مضاعف پیدا می‌کند.

🔹 مراقب هویّت‌زدایی باشیم
🔸 تحریف «هویّت ایرانی» مقدّمه‌ی هویّت‌زدایی از انسان ایرانی است و هویّت‌زدایی هم مقدّمه‌ی پذیرش و برتری دادن بیگانه بر خود است؛ چیزی که به آن، در ادبیّات علوم سیاسی، «استعمار» می‌گویند: «هویّت‌زدایی یعنی این: مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی ‌یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد ‌و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛ هویّت‌زدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومه‌ی فکری غرب جایگزین ‌بشود که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی ‌یکی از نمونه‌هایش این است‌.»۱۴۰۱/۲/۶ برای مقابله با تحریف هویّتی باید وجوه مثبت و نقاط قوّت تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را تقویت و برجسته کرد تا انسان ایرانی به تاریخ و فرهنگ و جغرافیای خود مباهات کند؛ فرقی هم نمی‌کند که تشییع باشکوه یک قهرمان ملّی مانند شهید سلیمانی باشد یا مبارزه‌ی ورزشی بانوی ورزشکار ایرانی با حجاب اسلامی در میادین برجسته‌ی بین‌المللی؛ همه‌ی این‌ها تجلّی‌های متفاوت و متنوّع یک مفهوم واحدند و همه دارند هویّت ایرانی را به ارزش‌ها و تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران پیوند می‌زنند:

🔸«‌از قبل از انقلاب، از مبارزات دوران ستم‌شاهی بگیرید تا حوادث انقلاب، تا حوادث دفاع مقدّس، تا حوادث بعد از آن، تا کرونا؛ در ‌همه‌ی اینها این هویّت متعهّد و دارای احساس مسئولیّت در ملّت ایران خودش را نشان داده؛ همان طور که در دوران مبارزات ‌ستم‌شاهی بود، در دوران دفاع ‌مقدّس بود، در دوران بعد بود، در دوران کرونا و در حرکت علمی عظیم کشور، یک جریان مهمّی ‌است که نشان‌دهنده‌ی [هویّت] ملّت ما است‌.‌‌ این، هویّت ملّت ما را نشان میدهد؛ این حرکت، حرکت هویّت‌ساز است برای ملّت؛ ‌این همان چیزی است که قهرمانانی مثل شهید سلیمانی، مثل شهید فخری‌زاده، مثل شهید شهریاری، از درون این هویّت بیرون ‌می‌آیند؛ این یک حقیقت است که به شکلهای مختلف و به جلوه‌های گوناگون، خودش را نشان میدهد: هویّت ملّت ایران؛ این ‌حقایق هویّت‌ساز و نشانه‌های هویّت؛ هم نشانه‌ی هویّت است، هم خودش تقویت‌کننده‌ی هویّت و سازنده‌ی هویّت ملّت ایران است‌.»۱۴۰۰/۹/۲۱

🔹 جلوه‌های متنوّع یک حقیقت واحد
🔸 با این نگاه، همه‌ی آن‌هایی که دل در گرو ایران و هویّت ایرانی دارند بخشی از سربازان هویّت‌ساز ایران بزرگند؛ از رزمنده‌ی خطّ مقدّم نبرد در جنگ تحمیلی گرفته، تا تولیدکننده‌ای که در پی قطع وابستگی ایران به ممالک بیگانه است، تا قهرمان ورزشکاری که به مانند یک سرباز در میادین ورزشی می‌جنگد تا نام و پرچم ایران و، در ادامه، تاریخ و فرهنگ آن را به رخ بکشد: «شما [ورزشکاران] در میدان مبارزات ورزشی ... هویّت ایرانی‌ ‌و اسلامی خودتان را به معنای واقعی کلمه نشان دادید؛ شخصیّت ‌اسلامی و ایرانی، هم در کارهای شما مردها، هم در کارهای این خانمها نشان داده شد. سجده کردید؛ دعا کردید؛ دختر ایرانی ما با ‌رئیس‌جمهوری که میخواست به او دست بدهد، چون نامحرم بود، دست نداد؛ اینها خیلی ارزش دارد، اینها خیلی مهم است. ... اینها نشان‌دهنده‌ی هویّت انقلابی و اسلامی و ایرانی شما است؛ اینها است که یک ملّت را بالا میبرد. ... قهرمان اصیلی که از دل ملّت برخاسته، میتواند ملّت خودش را نمایندگی کند و نمایش بدهد هویّت ملّت خودش را؛ این کار را ‌شماها کردید، و این خیلی با‌ارزش بود‌.»۱۳۹۷/۷/۲

🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله

https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:46 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🎼 #نواجش
📹 #مریم_امیری

💠#فرهنگ_عامه

🔹🌸قسمت اول🌸
#نواجش خانم سیده عالیه تابشی #بورخانی

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

🌍#سوادکوه #لفور

🔹پیشنهاد می شود این نواجش محلی خانم روستایی که به سبک #لفوری اصیل خوانده شد را این بار در سایه ساز و موسیقی ملایم که به‌صورت بسیار هنرمندانه تنظیم شده است، ببینید و بشنوید.
#مادرانه
👈متن آواز نواجش و برگردان فارسی آن به شرح زیر تقدیم می‌شود.👇
#شعر_مازنی
▪️جان آفتاب هاده تو بلاره
آفتاب عزیز گرم تر بتاب دورت بگردم
▪️رد بئوه این بلیه بلاره
(ان شاءالله) این بلاها رفع بشود.
▪️اما بئیمی خسَو بلاره
همه ما دیگر خسته شدیم
▪️جوونا بی ین محل و بلاره
جوان ها بتوانند به محله شون بیایند
▪️همه بوین یا خدا بلاره
همه صدا بزنید یا خدا دورت بگردیم
▪️بزن اتا جانه وا بلاره
باد رحمتت را بگو بوزد
▪️رد بووه این بلائه بلاره
تا این بلا رد شود.
▪️خاطر جمع بویم اما بلاره
تا همه مردم خاطر جمع شوند
▪️بیمه کوکی صحرا بلاره
دیگر از بیقراری کوکوی صحرا شدم
▪️هادم شه دل ره وا بلاره
این دل گرفته ما نیاز به آرامش دارد.

📌در پایان این بند از نواجش بغض از سر دلتنگی بانوی نواجش خوان لفوری می ترکد و دیگر نمی‌تواند ادامه دهد.
انگارگوهر وجود زنان و مردان این سرزمین سرشته و سرشار از عشق، احساس، نجابت و ایمان است فقط و دگر هیچ!
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍سوادکوه لفور بورخانی 🔶 ببوگل کیست ؟ | خانواده و فرهنگ عامه

🔶 #ببوگل کیست ؟

🔷 جناب اکبر رستگار قطعه‌ای دارد بنام "ببوگل"
که اکثر مخاطبان موسیقی تبری این قطعه را گوش داده‌اند و با این قطعه خاطرات خوبی برایشان شکل گرفته‌ است و مخاطب موسیقی باید بداند قطعه‌ای که گوش می‌دهد خالق آن کلام کیست.

✍ شاعر این قطعه جناب کاظم صداقتی‌ بورخانی می‌باشد،

📌جناب صداقتی این شعر را برای پدر نوشته است، و ببوگل یعنی پدر.

📌اما پدری که در این شعر حضور دارد پدری است که در ابتدای شعر در آخر فصل ییلاق (په کو) چشم به راه نشسته و چشم دوخته به "اَرسوک‌سی ( راه ورودی روستای لاکوم) برای آمدن فرزندش.
اینجا دیگر نمی‌توان ورود کرد به احساسات شاعر، زیرا شاعر در خاطراتی زندگی می‌کند که فقط بازتابش را ما می‌خوانیم و می‌شود این گونه توصیف کرد: 👇👇

( تو را سنگ و کوه و گل و خار می‌شناسند،
تو را ملج‌ها و نمدارها می‌شناسند،
تو را دشت و زمین،حوضچه‌ها،برکه‌ها و ستاره‌های شب تار می‌شناسند،به نگرانی و مهربانی)

📌و در ادامه می‌خواهیم ببوگل را بیشتر معرفی کنیم، 👇👇
ببوگل گالش بود،
و پسرش کاظم در زندگی بسیار از او درباره جنگل و مهر و آیین اجدادی آموخت و لمس کرد ،
شاید اینگونه می‌توان گفت که از نگاه پدر به درختان و زمین و دشت انگار سخنانی که در دل جاری بود و به زبان نمی‌آمد را پسر درک و به شعر خلق کرد.
#شعر
(تروک بوسندی تن داشتی همیشه،
تا من سر دارم و سامون و ریشه)

📌و می‌رسیم به قسمتی که شاید آمیخته با اشک و ناله است برای پدر و می‌گوید با تمام سختی‌هایی که در زندگی کشیدی دلت برای دل غم دار من غمگین‌تر می‌شد و برای اینکه از چشمان من اشک نبارد عمر و سلامتی‌ات را برایم سوزاندی تا من سرافراز باشم و بدانم کیستم
و با تمام این‌ محبت‌ها حالا در آخر فصل زندگی‌ات که خانه نشین شده‌ای چشم دوخته‌ای به راه و به انتظار آمدنم نشسته‌ای
و من می‌آمدم و برایت مثنوی‌ها می‌سرودم...
و امروز هر نقطه از کوه و جنگل را که گذر میکنم صدای "اویای" تو را می‌شنوم و از کنار ایوان خانه‌ که رد میشوم تو را می‌بینم با آن چشمان پر از عشق و نگرانی‌ات
و بارها بر "چهارسنگ منزل سر" متروکه‌مان نشسته‌ام و بغضی به وسعت دلت از چشمانم جاری شد.

#شعر_مازنی

✍در پایان...
این قطعه موسیقی به اندازه‌ای قوی و پر از احساس بود که هر تبری زبانی که حتی تجربه زندگی در کوه و جنگل را ندارد یا ببوگل را نمی‌شناسد با آن عمیقا ارتباط برقرار کرده است زیرا همه‌ ما پدری سختی کشیده داشته‌ایم.
و باید هم از شاعر و هم خواننده این قطعه سپاسگزار باشیم که برایمان اینگونه اثری جاویدان خلق کردند که هزار زبان آن را در دل خود برای مقام پدر زمزمه می‌کنند.

🖋# بلال_اصغری

https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍#لفور #بورخانی

🗣 خاطره گویی
ایاب ذهاب اهالی روستای بورخانی و روستای شرق لفور از راه جنگلهای ترز و شیرگاه

🎤 خبرنگار رسانه :#مریم_امیری

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

📄#شعر_مازنی

گته مِه ذهنِ جه ،یُور بورده قدیمای ِ خِشی
بُورده مِه خاطر جا ،اون همه آواز و سرود
گِته دیگه مِره خُونش دنی یه
#ترز ِ بلبل و برمه؟!
من کِجه ،برمه کجه؟!
دیگه اون وَلگِ سما، خوشِ وارش
دَره لَس لَس شونه مِه خاطرِ جا
دَیمه "لوشکا " ملج تِک
مِه نفس تازه،مِه دل مَشتِ امید
ناشته فرقی مِه پَلی، شو یا روز
وارشی ،آفتابی
اون #ترز ِ پِر بیه مِه خونِش و سوت
مِه دهون بوی خدا دا ،دل وجان بوی امید
بال و پَر بوی اناریجه و اوجی و زولنگ
منا غِرصه،منا بِرمه؟!
#ترز ِ بلبل آ، بی خوننش و لال؟!
اسا من، سر خنه نیمه، کجه شومه، کجه دَرمه
دیگه اون محله کَش،گوی چِمر هم نِنه مه یاد
عمه و خاله یِ پَنٌُونی دَوسٌِن بُورده
سینه پوش با ونِه انگِل بَزه پول
یا مثلِ نقره کلای دَده گل
شل شله شلوالِ گلون
ته گمون ،یُور شونه مِه خاطرِ جا؟!
اگر بورده چی اسا موندنه ، مِه دَئین وِسه؟!

🖊#حجت‌الله_حیدری


پژوهش اِدمُلّاوَند:
🇮🇷یادواره شهدای لفور سال ۱۳۷۷ روستای بورخانی سخنران شهید مظلوم آیت الله سلیمانی جهت شادی روحش صلوات
#لفور #بورخانی #شهیدآیت_الله_سلیمانی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🎙 سخنرانی شهید حضرت آیت‌الله سلیمانی در مراسم مرحوم حاج محمدحسن زرنژاد
مداح روستای بورخانی و ذاکر اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام

🗓 فروردین ماه ۱۳۷۸ قائمشهر

🕯 روحشان شاد و يادشان گرامی باد

🌍#لفور #بورخانی #شهیدآیت_الله_سلیمانی
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🎥 چهارمین یادواره شهدای منطقه لفور در روستای #بورخانی، سال ۱۳۷۷

🌍#لفور
#شهیدآیت_الله_سلیمانی

🎥 حتما این ویدئو را ملاحظه بفرمایید و استقبال باشکوه مردم منطقه را در مراسم شهدای خود در روستای بورخانی ببینید
📌و چهره همه عزیزانی که از آن موقع تا کنون از دست داده‌ایم و از دنیا رفته‌اند از جمله مرجع فقید #حضرت‌آیت‌الله‌العظمی‌صالحی‌مازندرانی و شهید ترور #حضرت_آیت‌الله‌عباسعلی_سلیمانی و سایر عزیزان.
#فضا‌بوی‌عطر‌شهیدان‌گرفت
#که‌یارانم‌ازکربلاآمدند

🌹 نثار روح ملکوتی همه درگذشتگان فاتحه‌ای قرائت فرمایید
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
#اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وآل‌محمدوعجل‌فرجهم
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پژوهش اِدمُلّاوَند:
🎼 تصنیف زیبای " ببوگل (پدر) "

🎤 خواننده : اکبررستگار
✍ شاعر : کاظم صداقتی بورخانی
🎹 تنظیم : محمد زمان اسماعیلی
💌آلبوم: ته خاطری

#ببوگل
#اکبررستگار
#سوادکوه #لفور #بورخانی

https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#سوادکوه #لفور #بورخانی

🔶 #ببوگل کیست ؟

🔷 جناب اکبر رستگار قطعه‌ای دارد بنام "ببوگل"
که اکثر مخاطبان موسیقی تبری این قطعه را گوش داده‌اند و با این قطعه خاطرات خوبی برایشان شکل گرفته‌ است و مخاطب موسیقی باید بداند قطعه‌ای که گوش می‌دهد خالق آن کلام کیست.

✍ شاعر این قطعه جناب #کاظم_صداقتی‌_بورخانی می‌باشد،

📌جناب صداقتی این شعر را برای پدر نوشته است، و ببوگل یعنی پدر.

📌اما پدری که در این شعر حضور دارد پدری است که در ابتدای شعر در آخر فصل ییلاق (په کو) چشم به راه نشسته و چشم دوخته به "اَرسوک‌سی ( راه ورودی روستای لاکوم) برای آمدن فرزندش.
اینجا دیگر نمی‌توان ورود کرد به احساسات شاعر، زیرا شاعر در خاطراتی زندگی می‌کند که فقط بازتابش را ما می‌خوانیم و می‌شود این گونه توصیف کرد: 👇👇

( تو را سنگ و کوه و گل و خار می‌شناسند،
تو را ملج‌ها و نمدارها می‌شناسند،
تو را دشت و زمین،حوضچه‌ها،برکه‌ها و ستاره‌های شب تار می‌شناسند،به نگرانی و مهربانی)

📌و در ادامه می‌خواهیم ببوگل را بیشتر معرفی کنیم، 👇👇
ببوگل گالش بود،
و پسرش کاظم در زندگی بسیار از او درباره جنگل و مهر و آیین اجدادی آموخت و لمس کرد ،
شاید اینگونه می‌توان گفت که از نگاه پدر به درختان و زمین و دشت انگار سخنانی که در دل جاری بود و به زبان نمی‌آمد را پسر درک و به شعر خلق کرد.
#شعر
(تروک بوسندی تن داشتی همیشه،
تا من سر دارم و سامون و ریشه)

📌و می‌رسیم به قسمتی که شاید آمیخته با اشک و ناله است برای پدر و می‌گوید با تمام سختی‌هایی که در زندگی کشیدی دلت برای دل غم دار من غمگین‌تر می‌شد و برای اینکه از چشمان من اشک نبارد عمر و سلامتی‌ات را برایم سوزاندی تا من سرافراز باشم و بدانم کیستم
و با تمام این‌ محبت‌ها حالا در آخر فصل زندگی‌ات که خانه نشین شده‌ای چشم دوخته‌ای به راه و به انتظار آمدنم نشسته‌ای
و من می‌آمدم و برایت مثنوی‌ها می‌سرودم...
و امروز هر نقطه از کوه و جنگل را که گذر میکنم صدای "اویای" تو را می‌شنوم و از کنار ایوان خانه‌ که رد میشوم تو را می‌بینم با آن چشمان پر از عشق و نگرانی‌ات
و بارها بر "چهارسنگ منزل سر" متروکه‌مان نشسته‌ام و بغضی به وسعت دلت از چشمانم جاری شد.

#شعر_مازنی

✍در پایان...
این قطعه موسیقی به اندازه‌ای قوی و پر از احساس بود که هر تبری زبانی که حتی تجربه زندگی در کوه و جنگل را ندارد یا ببوگل را نمی‌شناسد با آن عمیقا ارتباط برقرار کرده است زیرا همه‌ ما پدری سختی کشیده داشته‌ایم.
و باید هم از شاعر و هم خواننده این قطعه سپاسگزار باشیم که برایمان اینگونه اثری جاویدان خلق کردند که هزار زبان آن را در دل خود برای مقام پدر زمزمه می‌کنند.

🖋# بلال_اصغری

https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🎼 #نواجش
📹 #مریم_امیری

💠#فرهنگ_عامه

🔹🌸قسمت اول🌸
#نواجش خانم سیده عالیه تابشی #بورخانی

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

🌍#سوادکوه #لفور

🔹پیشنهاد می شود این نواجش محلی خانم روستایی که به سبک #لفوری اصیل خوانده شد را این بار در سایه ساز و موسیقی ملایم که به‌صورت بسیار هنرمندانه تنظیم شده است، ببینید و بشنوید.
#مادرانه
👈متن آواز نواجش و برگردان فارسی آن به شرح زیر تقدیم می‌شود.👇
#شعر_مازنی
▪️جان آفتاب هاده تو بلاره
آفتاب عزیز گرم تر بتاب دورت بگردم
▪️رد بئوه این بلیه بلاره
(انشاءالله) این بلاها رفع بشود.
▪️اما بئیمی خسَو بلاره
همه ما دیگر خسته شدیم
▪️جوونا بی ین محل و بلاره
جوان ها بتوانند به محله شون بیایند
▪️همه بوین یا خدا بلاره
همه صدا بزنید یا خدا دورت بگردیم
▪️بزن اتا جانه وا بلاره
باد رحمتت را بگو بوزد
▪️رد بووه این بلائه بلاره
تا این بلا رد شود.
▪️خاطر جمع بویم اما بلاره
تا همه مردم خاطر جمع شوند
▪️بیمه کوکی صحرا بلاره
دیگر از بیقراری کوکوی صحرا شدم
▪️هادم شه دل ره وا بلاره
این دل گرفته ما نیاز به آرامش دارد.

📌در پایان این بند از نواجش بغض از سر دلتنگی بانوی نواجش خوان لفوری می ترکد و دیگر نمی‌تواند ادامه دهد.
انگارگوهر وجود زنان و مردان این سرزمین سرشته و سرشار از عشق، احساس، نجابت و ایمان است فقط و دگر هیچ!
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4079
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🌍#لفور #بورخانی

🗣 شعرخوانی زیبای " گُم بَئی کوتِر " توسط #محمدرئیسی نوجوان اهل روستای بورخانی منطقه لفور سوادکوه

📝 نام شعر : "گوم بئی کوتر"

✍ شاعر : #علی‌حسن‌نژادسوادکوهی

#شعرمازندرانی
#گُم_بَئی_کُوتِر
#شهیدگمنام
#جاویدالاثر

📲جهت تماشای این فیلم به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 1:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜انجامه ملانجف لزوری | تاریخی از لفور | قلعه و جنگ نوذر و اسکندر

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۲۰۲۳۱۷
#انجامه
#ملانجف_لزوری
#لفور | لفور | سوادکوه

📖در بخشی از انجامه ملانجف لزوری آمده است:
{{...تیمور کالی۱ بعد از انتظام امور در دیوا۲ با افراد لشکر نوذر۳کرسنگ۴ را توجه نهاد و تسی۵ به وصف زر سکّه زد. جاوه۶ را با معدودی از رجال بازیر۷ و گانی۸ و اوتی۹ و آرسو۱۰ و آهه۱۱ و اسکلم۱۲ به عهد وفا ابقا سلطنت کرد. به ایشان که مازیارنشان۱۳ است اسکندر۱۴ نه اسباب جدال باشد و نه تدارک بر قتال ...[ناخوانا] نوذر به بابلک۱۵ تافت و نیزه از کمان بر خصم بر قلک۱۶ لپور۱۷ اردو نهاد. به مازین۱۸ دمی لشکریان در کرسنگ استحمام به نو خرام امر شدند. چون پاسی از شب بگذشت اسکندر به لشکریان ...[ناخوانا] به اسپرغازک۱۹ شبیخون بردند گویی رودبار۲۰ به اوساخ انحا خبائث و آثام ۲۱ ابلیس تسخیر آمد. اسباب جدال و تدارک ادوات قتال به امارت شالان۲۲ و قاران۲۳ جهانی برافروخت که معمّرین قبیله و محترمین طایفه در لپور به اشارت خوف دارند. نوذر دیا۲۴ با جمعی از لشکریان جعفر رئیس۲۵ و متعلقان بنار۲۶ روی توجه به غازک۲۷ نهاد که "إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ" آن فعل و قول ناپسند به خنجر حق به درک امحا شد.}}

📜تاریخ نگارش انجامه👆:👇
سنه ۱۲۱ قمری برابر با آبان ماه ۱۰۸۸ خورشیدی
👇👇
{...فی شهر شعبان المعظّم فلسنه ۱۲۱ [سال ۱۱۲۱ قمری] کتبه اقل الطلاب لزور ملانجف غفرالله ...[ناخوانا] لوالدیه و لمن له حق علیه تمّت بعون الله}
📚ک خطی انجام نامه محسن صص ۱۰۱ و ۱۰۲
🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است.
📝پانویس:
۱/تیمورکالی: تیمور کالیکلایی لفور سوادکوه
۲/دیوا: شهری قدیمی در لفور | آبادی در کنار قلعه کرسنگ در بالادست سد البرز در حوضه رودخانه کرسنگ | آبادی به همین نام در بندپی غربی بابل وجود دارد.
۳/نوذر: از فرماندهان محلی لفور
۴/کرسنگ: قلعه کرسنگ در لفور | نام رودخانه
۵/تسی: تسی کلا: آبادی در ضلع غربی کالیکلا لفور
۶/جاوه: جاوه چال/جعفرچال : آبادی که در پایین دست قلعه مازیار در ضلع شمالی روستای مزی درّه لفور
۷/بازیر: بازیرکلا: ضلع غربی آبادی عالم کلا لفور
۸/گانی: گونی کلا: در مسیر عبور حوالی آبادی تمر لفور
۹/اوتی: اوتی سر: از دهات لفور در عصر قارن /باستانی
۱۰/آرسو: آرسورسر: همان👆
۱۱/آهه: همان👆
۱۲/اسکلم: اسکلیم: همان👆
۱۳/مازیارنشان: فردی که به اقتدار و اخلاق شبیه مازیار بود | مازیار از حاکمان لفور
۱۴/اسکندر: از مهاجمین وقت در لفور
۱۵/بابلک: رودخانه بولک یا بابلک
۱۶/قلک: قلعه قَلِک روبروی آبادی عالمکلا لفور در مرتع جنگلی کاهنه که نزدیکی رودخانه ی بابلک یا بولک واقع شده است.
۱۷/لپور: لفور سوادکوه
۱۸/مازین: قلعه مازیار در آبادی مزی درّه یا مازیار حوالی دربند در جنگل چاوه چال لفور
۱۹/اسپرغازک: قلعه اسپر درّه در کنار رودخانه ی اسپردرّه آبادی غوزک رودبار لفور
۲۰/رودبار: آبادی غوزک رودبار لفور
۲۱/اوساخ انحا خبائث و آثام: تمامی صفات رذیله و چرکها و گناهان | شیطان صفت
۲۲/شالان: نامشخص | قصری در لفوز
۲۳/قاران: قارن | دارالحکومه متعلق به قارنها در گذشته
۲۴/دیا: در شماره ۲ توضیح داده شد.
۲۵/جعفررئیس: نام رییس قبیله در لفور
۲۶/بنار: از طوایف لفور
۲۷/غازک؛ آبادی غوزک رودبار | قلعه غوزک
🔎#خوانش:
#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۲۰
📙📘📓📗📒📕📔
💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع #پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


📩استاد علی حسین صادقی:

سلام و تشکر. اینجا نقاش طبیعت رخت سفید پوشانده

🔲در بند ۱ احتمالا #تیمور ریس از حاکمان لفور بودند به نام های تیمور رئیس. شیرزاد ریس. بیجن ریس و نوذر رییس و حوا رییس و غیره

📌بند ۴ #قلعه_گرسنگ به زبان طبری و محلی کر یعنی پرتگاه با شیب زیاد باجنس سنگ لات به زبان محلی یا رسوبی صابونی و در زیر قلعه رودی به نام قلعه بعد از انقلاب در زمان فعالیت شرکت کارسنگ رود معروف شده است.

📌بند ۶ روستای #مزدیدره یا #مازیار دره صحیح است.

📌بند ۸ #گونی_کلا نام مرتعی در عبور روستای تمر.گانی صحیح نیست طایفه گونی باتوجه به اسکلت بیرون آمده در حین احداث جاده نشان از قدمت قبل از میلاد انسان های عصر اندر تال دراز قد و کله دروش یا دوسر یا هالیکو دوسپال را می دهد ضمنا در کتاب لفور قید شده است.

📌بند ۱۰ #ارسیو یا #ارسو سر همان آسیاب می باشد که با آب رود گرسنگ گندم و برنج را آسیاب می کردند.

📌بند ۱۲ #اسکلیم و در گویش بومی اسپه یعنی سفید ولیم یعنی سنگ های رسوبی نرم که هنوز سفت نشدن یا به زبان علمی استلکمیت و استلکتید چکیده و چکانده قندیلی در کتاب آوردم.

📌بند ۱۴ #اسکندر_مقدونی صحیح است.

📌بند ۱۸ #موزین در زیر قلعه گرسنگ مرتعی تخت و همن به زبان محلی که محل بارگیری و استراحت و چاشتخوران بوده و دامداران پنو می گفتند.

📌بند ۱۹ #اسپر_غوزک_رودبار یعنی #اسپر_دره در روستای غوزک رودبار واقع است غازک صحیح نیست.

📌بند ۲۲ #شارقلد مقارن بود با حمله اعراب به لفور و حاکمیت قارنوندان اسمی ترکیبی عربی و طبری. شارع یعنی راه بزرگ و با اهمیت سوق الجیشی قلد به زبان بومی باریکه مهم و نظر دیگری هم هست به دلیل وجود درخت شار به شارقلد معروف شده است.

باتشکر
🖊#علی_حسین_صادقی
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
Mohsen Baker:
✍سپاس فراوان از توجه شما
حضرتعالی مستحضرید که در خوانش سند و تطبیق آن با عرصه و اعیان سخت باید پژوهش و تحقیقات میدانی صورت گرفته و از یافته ها نباید غافل شد.
📌توجه به انجامه مرحوم ملانحف لزوری در سنه ۱۱۲۱ قمری در حالی است که قطعا خودش در منطقه حضور فیزیکی نداشته و از منابع نوشتاری تاریخی، یافته های شفاهی و صاحب نظران وقت بهره جسته است.

در خوانش کلمه #گانی صراحت دارد و بصورت #گونی مکتوب نشده است. محتمل است که در آن دوران به الف تلفظ میشده و یا اینکه محقق اینگونه تصور نموده و دچار اشتباه و خواسته باشد آن را به گویش فارسی مکتوب کند.
بند ۱۰:
صاحب انجامه می گوید که تیمور کالی به همراهی #نوذر سکه ضرب نموده و پس از آن در محلات و آبادی که متن پشت سر هم صراحت داره از جمله بازیر و گانی (گونی) قرار حکومت برقرار کرده است. در آسیاب #اسیو که نمی شود حکومت برقرار کرد؟!👈 ((....به عهد وفا سلطنت کرد.)) هرچند #آرسو شبیه #اسیو و قرین هست اما وجود حرف #را در این واژه این محتمل را دور میکند.
آر+سو : آرسو
آ+سو: اسیو

اسکلم یا اسکلیم : به نظر می رسد اشاره به همان دهی از دهات قدیم و باستانی در لفور باشد چرا که تیمور کالی و نوذر با اتحاد هم سطلنت را در محلات توسعه و برقرار کردند و این مفاهیم از خواندن انجامه اقتباس میشود.
از طرفی درآمیختن این واژگان با طبیعت، اصلاحات بومی، گویش محلی و نام رودخانه ها، چشمه ها و مرتع نیز دور از تصور نخواهد بود.

واژه ی #غازک در متن انجامه صراحت دارد [بدون #واو] و قطعا به دلیل عدم شناخت کافی ملانجف لزوری و فاصله ی مکانی از منطقه لفور و تمایل به گویش رایج ؛ فارسی آن را اینگونه بیان نموده است.
و یا شاید در آن زمان اینگونه در نزد حاکمان مکاتبه میشده است؟

📌شالان: شارقلد 👈 سپاس فراوان

💌حتما از نکات ارزشمند شما بهره خواهم برد.
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📩#نامدار_عموزاده:

کار شما بسیار عظیم و با ارزشه
موفق باشید.
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📩 استاد محمدصادق طهملسب پور:

درود جناب داداشپور عزیز .
خدا قوت خدا قوت ،
مثل همیشه عالی، خیلی جالبه ،
یه کتابچه..... بنام .... #دیوا تو منطقه لپور داریم. برام جای سوال بود چرا کتابچه اونجا رو بنام دیوا گذاشتن؟ پس نگو اونجا هم در قدیم روستا یا شهری و هم اکنون منطقه یا جنگلی بنام دیوا داریم.
چه جالب، واقعا مطالب و اسنادی رو که تهیه می‌کنید قطعا بسیار سخت و مشقت بار و بعضاً سنگین که جنابعالی با مهارت تفسیر می کنید.
قطعا اثری فوق‌العاده ماندگار از خود بجا خواهید گذاشت.
ان شاالله موفق باشید.
درود بر شما سپاس فراوان.
۱۴۰۳/۱۱/۲۱
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📩استاد محمد عابدی:
سلام و عرض ادب
ممنون از لطف شما
بسیار مطلوب مرقوم فرمودید.
اما به نظر می رسد که سال قمری و شمسی فوق الاشاره با هم تطبیق ندارند.
۳/ #نوذر از طوایف ساکن در #میرارکلا ی لفور می باشند.
۶/ #مرزیدره یا #مازیار دره صحیح تر هست.
۱۱/ #آهه نام آبادی یا مرتع جنگلی واقع در ضلع جنوبی روستای #درزیکلا لفور و ضلع شمالی روستای گالشکلای لفور می باشد.
۱۲/ #اسکلیم نام مرتعی واقع در ضلع جنوبی گالشکلا لفور که فعلا آبشاری به همین نام معروف در لفور معروف می باشد. ضمن اینکه رودخانه #گالشکلا به همین نام مشهور هست ، اسکلیم رود.
۱۵/ بابلک با #بولک فرق دارد. از درازترین مسیر رودخانه بابل، #بابلک هست که از ییلاقات: برون، گلیران، کریوش، کالی بن، ضلع شمالی قله تاریکلی، امام زاده حسن و ضلع جنوبی #قله_وسو سرچشمه می گیرد و در پایین دست روستای مرزیدره پس از پیوستن اجتماع رودخانه های سه گانه (اسکلیم رود، آذر رود و کارسنگ رود) به آن ، نام رودخانه بابل را می گیرد
و اما بولک نام رودخانه ای در بندپی شرقی هست که از روستای #ویتله سرچشمه گرفته و پس از عبور از روستاهای #درزاکش و #شاه_زاده_رضا و #لدار و #امیرده در روستای #گردرودبار به #سجرو می پیوندد.
۲۵/ #جعفر_رئیس یا همان جعفری، در روستای رئیسکلای لفور ساکن بوده اند.
۱۴۰۳/۱۱/۲۱

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#لفور
📩نویسنده: #علی_فیروزجائی
یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
ساعت: ۱۲:۱۱

✍سلام خیلی جالب و ارزشمند بود. برای شناسایی دیرینه و قدمت منطقه لفور و مناطق همجوار بسیار راهگشا خواهد بود.
دست مریزاد
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜نسب برخی سادات گم‌شده است |خانواده سادات

📩بازنشر

https:/mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1261

کد خبر: ۴۱۱۶۲۵۵

تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۱

معارف » حوزه علمیه

آیت‌الله سید منذر حکیم در گفت‌وگو با ایکنا:

نسب برخی سادات گم‌شده است/ راه‌اندازی رشته دکتری نسب‌شناسی در قم

آیت‌الله سید منذر حکیم، رئیس پژوهشکده ذریة النبویه، بیان کرد: در گذشته شاهد دستگاه نقابت بودیم که از زمان صفویه برچیده شد و انساب سادات بدون مرجع و سرپرست بود و الان ثبت احوال، که موظف است سیادت افراد را ثبت کند، در بحث نسب‌شناسی و اعتبار آن با چالش مواجه است. از این رو رشته نسب‌شناسی می‌تواند به پالایش و حفظ نسل سادات کمک کند.

منذر حکیم

پژوهشکده ذریه نبوی در سال ۱۳۹۴ به عنوان اولین و یگانه پژوهشکده تخصصی حوزوی رسمی در حیطه انساب و با مجوز حوزه علمیه قم، فعالیت خود را آغاز و یک دوره‌ تخصصی در بحث نسب‌شناسی با حضور استادان برجسته برگزار کرد.

آغاز اولین دوره تربیت استاد نسب‌شناس با حضور دکترغلامرضا جلالی، مدیر گروه انساب بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی و همکاری بنیاد علمی فرهنگی آستان قدس رضوی در قم برگزار شد. خبرنگار ایکنا به همین بهانه گفت‌وگویی با آیت‌الله سید منذر حکیم، رئیس پژوهشکده الذریة النبویه انجام داده است که در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا ـ در ابتدا درباره فعالیت این پژوهشکده به خصوص در زمینه سیادت و نسب‌شناسی توضیح دهید.

اولین و یگانه پژوهشکده تخصصی حوزوی رسمی در رشته انساب فعالیت خود را آغاز کرده است و این پژوهشکده اقدام به برنامه‌ریزی و تهیه زیر ساخت‌های برگزاری دوره‌های تخصصی نسب‌شناسی با تاکید بر ذریه نبوی آن هم با مجوز وزارت علوم در سطح کارشناسی ارشد و با مجوز حوزوی در سطح سه کرده است.

در سه روز آخر دی ماه ۱۴۰۱ اولین دوره تخصصی تربیت استاد در رشته‌ نسب‌شناسی را با تاکید بر ذریه نبوی برگزار کردیم و دوره‌های دیگری هم در این راستا از سوی پژوهشکده الذریة النبویه و با هدف تعمیق مباحث مرتبط با این موضوع و تربیت استاد در این رشته خواهیم داشت.

ایکنا ـ پرداختن به بحث نسب‌شناسی چه ضرورت و چه کارکرد و اهدافی دارد؟

در گذشته ما دارای دستگاه نقابت بودیم که از زمان صفویه جمع شد و انساب سادات بدون مرجع و سرپرست قرار گرفت و الان هم ثبت احوال که موظف است سیادت افراد را ثبت کند با چالش جدی در نسب‌شناسی و اعتبار آن مواجه است.

موضوع اصلی این دوره‌ها، روش‌شناسی مطالعات خاندانی و انساب بود؛ روش‌شناسی در هر کار علمی حرف اول را می‌زند. با توجه به رویکرد تمدنی پژوهشکده ذریه نبوی و نیاز مبرم نظام جمهوری اسلامی به داشتن اطلاعات جامع و دقیق در مورد انساب برپایی چنین دوره‌هایی و پرداختن به بحث نسب‌شناسی امری ضروری است.

الان نسب برخی سادات گم‌شده و برخی مدعی سیادت هستند و با روش‌های مختلف خود را وارد حوزه سیادت می‌کنند که کار بسیار خطرناکی است و از طرفی ثبت احوال هم با خلا جدی روبرو است و این پژوهشکده می‌تواند با تربیت نیروهای متخصص و امین و متعهد بار بزرگی را از دوش نظام اسلامی بردارد ضمن اینکه نقش مهمی در حفظ سیادت صدهاهزار ساداتی دارد که در سراسر جهان و به خصوص در کشورهای اسلامی پراکنده‌اند، خواهد داشت.

ایکنا ـ الان اگر کسی مدعی سیادت باشد آیا متخصصانی که شما تربیت می‌کنید می‌توانند آن‌ها را مورد شناسایی و تایید یا رد قرار دهند؟

بله؛ امیدوارم با تربیت نیروهای متخصص در نسب‌شناسی بتوانیم این کار را انجام دهیم؛ این یکی از وظایف پژوهشکده است و البته چشم‌انداز پژوهشکده بسیار فراتر از این است. ما رویکرد تمدنی به این بحث داریم لذا معتقدم پژوهشکده باید نقش خود را در این راستا ایفا کند.

به این دلیل در پژوهشکده چند گروه علمی ایجاد شده است. گروه تاریخی انساب، گروه معاصر انساب و گروه تمدنی انساب؛ همچنین برنامه‌های آموزشی طراحی شده و مورد تصویب کلی وزارت علوم قرار گرفته است و طلاب ایرانی و غیرایرانی را تحت پوشش قرار می‌دهد و البته برنامه‌های ما هم پژوهش‌محور است.

ایکنا ـ روایاتی وجود دارند که انساب را به عنوان علم به رسمیت نشناخته یا مثمر ثمر نمی‌داند، حضرتعالی چه نظری دارید؟

این وظیفه ما است که علم‌بودن و میان‌رشته‌ای بودن آن را روشن کنیم و نشان دهیم؛ تاکنون در کشور چنین چیزی سابقه نداشته است و ما برای اولین بار وارد این عرصه شده‌ایم و تلاش داریم تا علمی بودن آن و میان‌رشته‌ای بودن را ثابت کنیم و خروجی‌های این علم به گونه‌ای باشد که ثمردهی آن را بتوانیم در حفظ شجره تنومند سیادت و نقش آن در تقویت نظام جمهوری اسلامی و حفظ و گسترش تشیع نشان دهیم.

ایکنا ـ آماری دارید که چه تعداد سادات در ایران و سراسر دنیا داریم؟

ما وقتی ابزار و زمینه مناسبی حتی در داخل ایران برای شمارش سادات نداریم نمی‌توان آماری هم بیان کرد و این همان خلایی است که ما برای رفع آن اقدام به تربیت نیروی متخصص کرده‌ایم البته برخی کشورها سازمان نقابت و مرکز تخصصی انساب دارند از جمله مصر، اندونزی، اردن، مغرب عربی، الجزایر و یمن و... . ما هم در تلاش هستیم که در داخل ایران این کار انجام شود لذا ما آمار دقیقی از سادات نداریم ولی ثبت احوال می‌تواند آمار سادات ثبت‌شده را بیان کند.

ایکنا ـ اشاره به بحث روش‌شناسی در بحث انساب داشتید. آیا نوع فامیلی افراد مدعی سیادت می‌تواند در تایید و یا رد سیادت فرد مؤثر باشد؟ آیا در آموزش روش‌شناسی در بحث انساب چنین مقوله‌ای هم آموزش داده می‌شود؟ مثلا فامیلی‌هایی چون موسوی و حسینی و ... عموما سادات هستند ولی آیا اگر فردی فامیلی گندمی و کبابی و ... داشت و مدعی سیادت بود باز احتمال تایید سیادت آنان وجود دارد؟

آنچه ما دنبال ارائه آن در این دوره‌ها و آموزش‌ها هستیم تبیین و تحلیل روش علمی تایید یا رد سیادت سادات است و وقتی شفاف شد براساس آن این نوع فامیلی‌ها قابل بررسی است، مثلا مواردی داریم که چنین افرادی شجره‌نامه قطعی ارائه می‌دهند و هیچ خدشه‌ای ندارد ولی مواردی داریم که قطعا باطل است و برخی موارد هم نیازمند تحقیق جدی‌تر برای اثبات یا انکار است. افرادی مدعی هستند و اسناد و مدارکی ارائه می‌کنند ولی واقعا برخی موارد نیازمند تحقیق جدی است.

الان در این پژوهشکده عناوین و سرفصل دروس و تعداد واحدها و ساعات آموزش به روشنی برنامه‌ریزی شده است و در حال تولید منابع درسی هستیم و منابع پژوهشی هم فراوان است و هدف ما از تربیت طلبه و استاد برای این رشته کاهش مشکلات این‌گونه‌ای است. الان سطح سه را در پژوهشکده داریم و حتی امکان برگزاری دوره دکتری در سه گرایشی که عنوان شد هم داریم.

ایکنا ـ اینکه در برخی احکام شرعی مانند خمس تمایزی بین سادات و دیگران وجود دارد ریشه در کرامتی است که دین برای آنان قائل شده است؟

بله. احکام سیادت و سادات از باب‌های مهم فقه است و وظیفه همه فقهاست که وقتی می‌خواهند در خمس تصرف کنند بخشی از آن مخصوص سادات فقیر است و در حقیقت خمس برای سادات وضع شده تا شان و کرامت ایشان حفظ شود و نیازمند صدقه نباشند. در خیلی از کشورها در مورد سادات، مراکزی بسیار پویا و فعال و بالنده دارند و بودجه‌های خوبی هم برای آنان تعریف شده است و همه سادات را هر سال یکبار و یا ده سال یکبار ثبت کرده و شناسنامه ویژه‌ای هم برای آنان صادر می‌کنند. در برخی کشورها و فرهنگ‌ها هم تا جایی این مسئله جلو می‌رود که دختران سادات فقط به خانواده سادات شوهر داده می‌شوند و به غیر سادات نمی‌دهند و این هم برای حفظ نسب سادات است که این رویه در شرق ایران، افغانستان، پاکستان، هندوستان، اندونزی و یمن و ... رواج دارد.

گفت‌وگو از علی فرج‌زاده

🌿نسب برخی سادات گم‌شده است👇
https://iqna.ir/fa/news/4116255/%D9%86%D8%B3%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%B3%D8%A8%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D9%85

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:19 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه ۱۴۰۳۱۱۱۹۲۳۰۴

⭕️ بازدید و تحقیق میدانی از اماکن متبرکه منطقه لفور سوادکوه | نشست اختصاصی پژوهشی | نشست خاندانی در بابل

🔸به گزارش روابط عمومی پژوهش ادملاوند، جمعه نوزدهم بهمن ۱۴۰۳، آقایان سیدمهدی بیژنی پویا، سید محمود مقیم پور بیژنی و محسن داداش پور باکر، به همراه میثم داداش پور باکر، از بقاع متبرکه در روستاهای نفت چال و بورخانی دهستان لفور بازدید کردند.

📌این بازدید با هدف بررسی فرهنگ عامه، ارزیابی یافته های شفاهی و تحقیق میدانی از حضور سادات کیا، وجود احتمالی اسناد مکتوب و یا کتابت مرتبط با آنان امامزادگان محترم انجام شد.

📌همچنین در ادامه طی دیدار با پژوهشگر محترم جناب علی حسین صادقی؛ نویسنده ی کتاب منتشر نشده "گذری بر تاریخ و تمدن لفور" نشست تخصصی پژوهشی در منزل ایشان در روستای رئیس کلا لفور برگزار شد. وی ضمن ارائه گزارشی از اقدامات و تحقیقات پژوهشی انجام‌ شده خود، از همکاری و همدلی بر لزوم تاسیس گروه یا رسانه ی واحد پژوهشگران منطقه ی لفور در فضای مجازی تأکید کرد.

📌نویسنده ی محترم کتاب "زین الدین مهدی" ؛سیدمهدی بیژنی پویا در این نشست، ضمن قدردانی از تلاش‌های محققین و پژوهشگران منطقه به ویژه آقای صادقی، همراهی آقای محسن داداش پور باکر را در راستای جمع آوری اسناد و پژوهش میدانی، مثبت ارزیابی کرد و ابراز امیدواری نمود که با تدابیر لازم، وفاق و ایجاد گروه تخصصی در فضای مجازی با دعوت از همه ی علاقمندان به امر پژوهش خاصه پژوهش در نسبنامه ی امامزادگان و سادات کرام، تخصیصا سادات کیا و منتسبین، منجر به چاپ کتاب جامع خواهد شد.

📌در پایان امروز راس ساعت ۲۰ مورخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ جلسه ی منتخبین از خاندان مشهور به سادات کیا حاجی از شهرستان های آمل، بابل و قم در شهر بابل در منزل شخصی میزبان محترم وابسته به این خاندان با حضور مدعوین هدف برگزار شد.

🔺در این جلسه آقای محسن داداش پور باکر ضمن تشکر از حاضرین از تلاش‌های علمی و پیوسته ی پژوهشگر محترم جناب سید مهدی بیژنی پویا و اهدای نمایه ی صدها اسناد خطی ایشان [که عمدتا این اسناد مربوط به فکچال و بندپی می باشد] به پژوهش ادملاوند تقدیر به عمل آورد.
📚روابط عمومی پژوهش ادملاوند

📩پایان گزارش
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:18 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

✍✍✍ گاهی اوقات لازمه از پشت میز کار پاشی و بری تو دل طبیعت...

🌲🌲🌲طبیعت؛ همون‌جایی که هر ذره‌ی کوچیکش یه کتاب بزرگه و هر نقطه‌اش تصویری از بی‌نهایتی پروردگار...

💪💪💪 اون‌وقته که به نامتناهی بودن خودت پی می‌بری و مطمئن می‌شی که می‌تونی بهترین‌ها رو رقم بزنی...

🤗🤗🤗 منم امروز اومدم اینجا، تو گوشه‌ای از طبیعت بکر و دلنشین #روستای_زیبای_ادملا

🙃🙃🙃 چند روز پیش یه بخش‌نامه‌ی مهم وزارتی برای یه جشنواره دستم رسید و وقتی خوندمش دیدم که خیلی خاصه و تو این چند روز هیچ ایده‌ای به ذهنم نرسیده بود...

😊😊😊 اما مدیرمون معتقده که من می‌تونم و ازم خواسته که بازم روش وقت بذارم...

🤔🤔🤔 بالاخره امروز خوندن این بخش‌نامه و فکر کردن به بندهای مختلفش و سعی در پیدا کردن روش‌های خلاقانه، وسط این طبیعت زیبا و صدای دلنشین آب و پرنده‌ها، نتیجه داد و یک بار دیگه ایمان آووردم به قدرت خدا و برام یادآوری شد که اشرف مخلوقاتم.

👌👌👌#انسان_اشرف_مخلوقات

✍ #بنفشه_حسینی
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
🌍#ادملا
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه هجدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 0:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#شعر #شعر_مازنی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
تِوِسّهِ ، غَـشِ ضـعف کِمبِه بِرو تِه ؛؛
چَـکِ پِه زَمـبِه ، کَـف کِمبِه بِرو تِه ؛؛

زَرین وِرزا رِه ، سَر زَمبِه کِه تا بی ؛؛
اَگـر نـی ، تَرکِ حَـرف کِمبِه بِرو‌تِه ؛؛

🌹 تبری به پارسی

برایت غش و ضعف می کنم تا بیایی ؛؛
دشت وپا می زنم و کف می کنم بیایی ؛؛
گاو نر طلایی را سرمی بُرم برایت ؛؛
لال می شم حرف نمی‌زنم اگر نیایی ؛؛

✍ #علیرضا_رحمانی_کوتنایی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

پَئیزِ ولگِ شَندون ره ، بِیاردی

مه سامونی زِمسّون ره ، بِیاردی

مَگر خَنده خِشی اینجه حَرومه ؟

که غَم فَتّا فِراون ره ، بِیاردی

#خسرو_نورانی_کوتنایی ✍🍁🍂
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

#غزل: کی بمو دنیا بمونده🍂🍂

کی بمو دنیا بمونده، اَتّه جا نشون نیّه
اینجه تا خش نوم نوُشی نومْ سرِ زِوون نیّه

هج کَسِ نون ره نئیرْ، زِوونِ جا نیشدر نزن
روزگار اینتی ته وسّه تا خدا خندون نیّه

تا که توندی ته بموندی؟ عمرِ نوح دانی مگر
تازه شل خوانه بمونده مردِنِ خواهون نیّه

هر وَری نیشتی هنیش و برفه ره بالا نزن
رَج بِئیر شی مرزِ سر، هر کجه ته سامون نیّه

رُخ نکش داشتی ره شه، دِنیا مگِر ته خرمنه؟
تاچه ره شی ور نَئیر، هج عقلِ جا میزون نیّه

«مـــال دنیــا» اته گــــردِ وای بنــده، آی بشر
ات دَقه پر گیرنه شونه ،دیگه ته مهمون نیّه
🍁🍁🍁
✍#_خانلری_المشیری_*مدد* بهمن ماه ۱۴۰۳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

کبـوتِـــــر بــــومبه آ، وا کمبه بالّه
خـــــشالی ونـگ و وا کمبه، خیالّه
مه ارمون اویِ سر نیشتا ته خاطر
دَوُش مـــــه پـــرِ بن، نشکمبه قالّه
🍁🍁🍁
✍️#_خانلری_المشیری_*مدد*
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

کُنِه منزل ره اَسّر نو هاکرده (هَکرده)

حیاطِ حوض ره مشت او هاکرده

بهارِ کِلِ شو خو چِک نَزوئی

شه دل خِشی ره اینتی رو هاکرده

#خسرو_نورانی_کوتنایی✍🍁🍂
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

بِهـار بِمــو ، وَنوشِــه بـو نِدانّهِ ؛؛
اَمِـه کیلِـه اُ ، چِشـمِه او نِـدانّـهِ ؛؛

مِیـاهـم اَمِـه وَر ، گِردِش نَکِندِه ؛؛
گِمـون اِفتاب بَمِـردِه ، تـو نِدانّهِ ؛؛

🌹 تبری به پارسی

بهار آمد گل بنفشه بو نداره ؛؛
چشمه و نهر مون آب نداره ؛؛
ابر هم سمت ما دور نمیزنه ؛؛
گمانم آفتاب مُرد گرما نداره ؛؛

✍ #علیرضا_رحمانی_کوتنایی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍اندریه‌ فیروزکوه

#پرسش_و_پاسخ
#اندریه
سلام
دبیر وقت بخیر
ممکنه اطلاعات زیر را لطف بفرمایید؟

۱/از تاربخ اندریه
۲/اماکن متبرکه اندریه
۳/وجه تسمیه
۴/تعداد شهدای اندریه
۵/چشمه ها
۶/کوههای اندریه
۷/نام مراتع و قطعات اندریه به گویش محلی
۸/نام رودخانه
۹/تعداد طوایف و خاندانهای موجود در اندریه
۱۰/وقایع مهم در اندریه
۱۱/پهلوانان اندریه
۱۳/آیا در اندریه منظومه خاصی شهرت دارد؟
۱۴/آیا در اندریه حمام قدیمی احداث است یا بود؟
۱۵/آیا تا کنون احدی اقدام به شجره نامه نویسی در اندریه کرده حتی خیلی ساده؟
۱۶/آیا در اندریه وقفنامه وجود داره؟
۱۷/آیا تا کنون کسی اقدام به نوشتن کتاب در اندریه نموده؟ مولف یا مولفین و نام آثار؟
۱۸/آیا در اندریه کتیبه یا سنگ نوشته ی خاصی وجود داره؟ آیا خوانش شده اند و یا در صورت وجود آیا به ثبت رسیده اند؟
۱۹/در اندریه غار طبیعی یا دست ساز وجود داره؟
۲۰/نخبگان اندریه؟
سپاس
#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#فیروزکوه
#اندریه
📩پاسخ ارسالی دبیر محترم رستمی از اندریه

تاریخ از‌ دوره قاجاریه‌
بی بی‌خورشید-‌علم‌خانه‌ابوالفضل

◻️وجه تسمیه:
اسم‌ اولش‌ #منظریه‌ بود به‌ علت‌ جابه‌جایی‌ در این‌ طرف‌ محل‌ شد اندریه

🌷۲۰ شهید شهدای‌ جنگ‌ تحمیلی-‌مدافع‌حرم -‌ شهید امنیت-‌شهید ترور‌ و یک‌ خلبان میگ‌ شکاری ‌F4

🔷چشمه‌ زیاد دارد اسم‌هاش‌ یادم‌ نیست.

🏔کوه‌ قره‌ داغ‌ از رشته‌کوه البرز- زرینه‌کوه

🏕مرتع‌ کلک -‌ ساهون - زرین‌کوه - تارینزا - موش‌دره

🔵رودخانه‌ قزقنچای‌

🌿طائفه‌ها:‌
رستمی؛‌ اسکندری؛‌ عشریه؛‌ خدادادی؛‌یعقوبی؛‌ امیری; دیری

🤼پهلوانان‌قدیم:‌
یوسف‌پهلوان‌ کسی‌ که‌ در مازندران‌ با‌ فرستاده‌ ی ناصرالدین‌شاه‌ سرشاخ‌ شد و مدال‌ گرفت‌ و‌ جدید هم‌ زیاد داریم.

🏠دو تا‌ حمام‌قدیمی‌ داشتیم‌ که‌ امروز‌ آثاری‌ از آن‌ نیست‌ فقط‌ یک‌ حمام جدید سرجای‌ حمام‌قدیم‌ احداث‌ شد که‌ امروزه‌ قابل‌ استفاده‌ست.

📜موقوفات:
بله‌ اکثر زمین‌ها‌ وقف‌ است‌.

🌋غار:
بله‌ غار هم‌ دارد. یک معدن‌ سرب‌ و‌ ذغال‌سنگ‌ هم‌ داریم.

🌍در اندریه‌ از‌ دبیر گرفته‌ تا‌ پزشک‌ عمومی‌ و متخصص‌ و‌ نخبگان‌ زیادی‌ داریم‌ که‌‌ در شهرهای‌ تهران؛‌ ساری; قائمشهر؛ فیروزکوه‌؛‌ نکاء' و بهشهر ساکن‌ هستند. یک‌ هنرپیشه‌ تلویزیون‌ به نام‌ مرتضی‌رستمی‌ که‌ در شبکه‌های‌ تلویزیون‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کند مثل:‌ خنده‌بازار‌ و‌ نون‌خ‌ بازی‌ کردند.
💌سپاس فراوان از جناب رستمی
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📩بازنشر

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه ۱۳۹۱۰۳۱۷۱۲۵۶

🔲سرزمین باشکوه #اندریه

🌍اندریه، روستایی از توابع بخش ارجمند شهرستان فیروزکوه "بلوک #قزنچای" که رودخانه قزنچای از آن می گذرد.

📜اندریه . [ اَ دَ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش فیروزکوه شهرستان دماوند با ۷۸۰ تن سکنه . آب آن از رودخانه #قزقانچای و محصول آن غلات و بنشن است .
📚منبع: از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱

📌زبان رایج در اندریه مازندرانی [مازنی] است.

📌این روستا براساس سرشماری مرکز آمار ایران سال ۱۳۹۰ دارای جمعیت کل ۳۲۵ و جمعیت مرد ۱۷۱ و جمعیت زن ۱۵۴ می‌باشد. تعداد خانوار این روستا ۱۰۹ خانوار و دارای تعداد واحد مسکونی ۱۰۹ می‌باشد.

⚪️این روستا در استان تهران واقع شده و دارای تاریخچه‌ای بسیار قدیمی است. تاریخچه روستای اندریه به دوران باستان بازمی‌گردد.
این روستا در گذشته با نام “اندریه” شناخته می‌شد و در طول سال‌ها تحت تأثیر فرهنگ و تمدن‌های مختلف قرار گرفته است.

📌 از جاذبه‌های مهم اندریه، آبشار زیبای آبیانه است. جنگل اندریه نیز یکی دیگر از جاذبه‌های طبیعی این روستاست.
یکی دیگر از جاذبه‌های گردشگری اندریه، قلعه تاریخی این روستاست، که در قسمت بالای روستا قرار دارد، با سنگ‌های قدیمی و زیبا ساخته شده است و به عنوان یک آثار تاریخی مهم شناخته می‌شود.

💠وجه تسمیه اندریه:

۱/برخی اندریه را تغییر یافته #هَندَریه [مانند هَندوَری] یا #حندرة. [ ح ُ دُ رَ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) دانسته اند که این نظر مستند نبوده و صحیح نمی باشد.

۲/گروهی اما آن را اقتباس از واژه ی {{اون+در}} یا {{اون+درّه}} بر شماردند که نیاز به منابع دارد و حتی در یافته های شفاهی نیز شنیده نمی شود. هر چند موقعیت جغرافیایی اندریه این فرضیه را باورپذیر می کند اما استناد به آن نیاز به تحلیل منطبق بر اصول دارد.

۳/برگرداندن اندریه به #عندرة. [ ع َ دَ رَ ] (ع مص ) سخت باریدن باران . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) از دیگر تصورات است که آن را به موقعیت کوهستانی آن نسبت می دهند.

۴/از جمله نظر قابل تامل وجه نامگذاری اندریه را می شود در {آهن+دری} دانست. وجود منابع معدنی، آثار باستانی، قلعه و صنایع فلزی تمدنی در این سرزمین این امر را باور پذیرتر می کند.

۵/ عده ای می گویند حضور مهاجمان افغان ها به گویش دَری در برهه ای از زمان در این روستا موجب شکل گیری آن آبادی به این نام شده است. #دریة. [دَ ری ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث دَری (در تداول منشیان قدیم ). به نظر می رسد این تصور نیز دور از پژوهش مبتنی بر قواعد پژوهشی باشد، 👈چرا که واژه ی #اندریه ریشه در تمدن، تاریخی ژرف و متونی استوار دارد.

۶/از جمله وجه نامگذاری اندریه می شود به واژه ی #دریئة_کلا در انجامه ی خطی مربوط به سنه ۱۱۲۱ قمری #ملانجف_لزوری اشاره کرد. دریئة [ دَ ءَ] (ع اِ) حلقه ای که به تیر و نیزه بربایند آن را برای آموختن . (منتهی الارب ) در بخشی از این انجامه آمده است: {دریئه کلا در خزاین و دفاین سلطان #قزونجای [#قزونچای | #قزم_چای | #قزقان_چای] کنج تپه [ناخوانا] خنجر صوب لپور [لفور] فرو کوفت که سردار لرز جنابش بر حسب تسخیر لارک ثابت ماند...}
[لرز /لارک: قلعه ای در رشته کوه قره داغ فیروزکوه حوالی روستای آسور و اندریه] به نظر می رسد حکومت بومی اندریه در گذر زمان به علوم مدوّن ساخت صنایع و ابزار جنگی متمایزی نسبت به سایر مناطق دسترسی پیدا کرده باشد که نیاز به پژوهش دقیق علمی و کارشناسی تخصصی مرتبط دارد.

۷/ برخی از اهالی معتقدند که نام قدیم این روستا #منظریه بوده است.

💞سرزمین اجدادی:
از جمله زادگاه یکی از اجداد مادریِ مادربزرگِ مادرم، مرحومه خانم خانم جان خدادادی باکر و خواهرانش به نام های جیحون، ایرون، عروس خانم و برادرش روح الله فرزندان نبی الله باکر، همین روستای دلپذیر اندریه در فیروزکوه بوده است. آنان اقوامی در روستای #انند سوادکوه داشتند و به دلایل نامعلوم به روستاهای لمسوکلا، گنجکلا، پاشاامیر در بندپی شرقی بابل و هولار ساری پناهنده شدند.
#محسن_داداش_پور_باکر
۱۳۱۹۱/۰۳/۱۷
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/538
📙📘📓📗📒📕📔
mohsenedmollahi@gmail.com
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 11:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍معرفی روستای پادشاه امیر | بندپی

#پادشاه_امیر
🌍بخش اول معرفی روستا

روستای سید نظام الدین در ابتدای جادۀ اصلی بندپی شرقی به بابل و در فاصله ۲۵ کیلومتری جنوب شهر بابل قرار دارد. از شمال به روستاهای پایین گنج کلا و کیامحله، از جنوب به سجاد شهر، از شرق به سجاد رود و از غرب به مزارع کشاورزی محدود می شود.

📌 این روستا در ۱۹ دقیقه و ۳۶ درجه عرض جغرافیایی و ۳۷ دقیقه و ۵۲ درجه طول جغرافیایی قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۰ متر است. (۱)

📌ترکیب جمعیتی روستا را طوایف مختلفی تشکیل داده که عمدهٔ آنها عبارتند از طایفهٔ #پاشا، طایفه #فیروزجایی [پریجایی] #سماکوش، #اسبکیان، نائیج، #کاشی، #گاوزن لاریجانی ها، طایفهٔ پاشا به عنوان متولیان آستانه سيّد نظام الدین واقع در این روستا بیشترین جمعیت را به خود اختصاص داده اند و عمده مسئولیت های اجرایی و مدیریتی روستا را عهده دار هستند.

📌موقوفه بودن روستا و تولیت بر آن موقوفات نیز از دیگر دلایلی است که طایفه پاشا تلاش نموده است تا تمامی مقامات اجرایی روستا را در اختیار بگیرد و از واگذاری این مناصب به دیگران جلوگیری کند.
شاید تصدّی دیگر طوایف را بر امور اجرایی روستا دخالتی در تولیت خود و تضعیف جایگاه آن به شمار می آورد.

📌در کنار تلاش زیاد طایفهٔ پاشا برای تصدی بر امور اجرایی و مدیریتی روستا حضور نه چندان قوی دیگر طوایف که اتحادی با یکدیگر نداشته، همچنین به علت نداشتن نیروی انسانی و فکری کافی قادر به رقابت با طایفهٔ پاشا نبوده اند، سبب شد تا همواره به صورت اقلیت باقی بمانند.
در این بین موقوفه بودن روستا به عنوان عاملی در افزایش قدرت طایفهٔ پاشا می توانست در دور نگه داشتن دیگر طوایف که حق تولیت بر موقوفات نداشتند و در حکم مستأجرین آن املاک محسوب می،شدند، در مدیریت بر روستا موثر باشد.
هر چند که در سالهای اخیر اقداماتی از سوی آنها برای برعهده گرفتن مناصب اجرایی روستا صورت گرفته، اما تاکنون به نتیجه مطلوب و مورد نظر آنها نرسیده است.

📌بافت فکری و فرهنگی روستا متأثر از تقسیم قدرتی است که در اثر تولیت بر آستانه و موقوفات آن به وجود آمده بود.
در واقع، برعهده داشتن تولیت آستانۀ سید نظام الدین و موقوفات آن - که می توانست منافع اقتصادی و مالی فراوانی برای متولیان آن به همراه داشته باشد - و همچنین تسلط بر مدیریت اجرایی روستا توانست طایفهٔ پاشا را در سطحی برتر و جایگاه عالی تری در برابر دیگر طوایف قرار دهد.

فعالیت تجاری روستا شرایط مناسب ، اقتصادی پیشرفت تحصیلی و تصدی پست های مهم منطقه ای از جمله نتایج حاصل از این تفاوت فکری و فرهنگی به شمار می رود.

با توجه به قرار گرفتن روستا در محیطی با شرایط اقلیمی مساعد و همچنین در اختیار داشتن زمین های کشاورزی موقوفه - که خود تولیت آن را بر عهده دارند - شغل اکثر مردم روستا کشاورزی و باغداری است. عمده کشاورزان به کشت برنج و مرکبات می پردازند.

📝پانویس
۱. محمد حسین پاپلی یزدی، فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۶۷، ص ۱۲۰
#سیدنظام_الدین
#سیدصاعدحسینی
#پادشاه_امیر
📙پادشاه امیر، معرفی امامزاده سید نظام الدین بندپی بابل، نبی اله باقری زاد گنجی، چاپ پیمان نواندیش، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۳، ص ۱۱
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 10:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#بندپی
#تبارشناسی
#پادشاه_امیر

🌿تبارشناسی پادشاه امیر

✍منطقة بندپی در جنوب شهرستان بابل قرار دارد. از شمال به بخش گتاب [#گتو]، از جنوب به رشته کوه های البرز و استان تهران، از شرق به بخش بابلکنار و از سمت غرب به شهرستان #آمل محدود می شود.

📌ویژگی های جغرافیایی منطقه که آن را به سه قسمت کوهستانی، کوهپایه ای و جلگه ای تقسیم کرده، زمینه ساز حضور بسیاری از علویان در این منطقه شده است.

🕌وجود بقعه های چون آستانه امامزاده عباس»، امامزاده ابوالحسن گنج کلا، امامزاده عبدالله شیخ موسی، امامزاده یحیی ادملا و.... بر این مسأله گواهی می دهند که این منطقه توانسته است علویان بسیاری را به خود جذب کند.
در این بین امامزاده سید نظام الدین با توجه به قرار گرفتن در شاهراه ارتباطی بندپی به بابل، جایگاه حکومتی و هم چنین داشتن موقوفات بسیار از ویژگی خاصی برخوردار است تا حدی که توانسته به عنوان قطب مذهبی در منطقه نقش بارزی داشته باشد.
#سیدنظام_الدین
#سیدصاعدحسینی
#پادشاه_امیر
📙پادشاه امیر، معرفی امامزاده سید نظام الدین بندپی بابل، نبی اله باقری زاد گنجی، چاپ پیمان نواندیش، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۳، ص ۱۱

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:32 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

آگاهی بخشی

فرهنگ عامه

📌 واحد وزن به زبان تبری یا مازندرانی:

🖍️واحد های اندازه گیری و سنجش و عیار در روستاهای مازندران با توجه به پیشه ی دامداری «چوپانی ، گالشی »و کشاورزی و ،اسباب و اثاثیه ی منازل مسکونی و.کارها و استفاده از ابزارهای گوناگون ، به شرح ذیل مرقوم و تقدیم میگردد ⬇️⬇️⬇️
🔹اتا تِب شیر =قطره
🔸اتا غلتانگ شربت =غلوب
🔹اِتا کِل مِرغنه=واحد شمارش تخم مرغ
🔸اِتا انگوس تِک راغون=باتوجه به اینکه در گذشته مادران روستایی از کره و روغن حیوانی بعد از شست و شوی سر استفاده میکردند هروقت اگر میخواستند از کسی دیگر مقدار اندک روغن بگیرند. از واحد شمارش «بند انگشت »استفاده میکردند. و میگ گفتند «انگوس تِک »-
🔹اِتا پِشته هیمه= واحد شمارش هیزم
🔸اتا رسن زمین یا ملک= واحدی در متر بود ، برای مساعی و محاسبه ی زمینهای کشاورزی و مراتع و... از رسم و ریسمان استفاده میکردند
🔹اتا کرب ماست سر = گالشهاخامه را برروی تخته چوب مخصوص قرار می دادند ،
گاهی هم در ظروف چوبی مخصوص ،که آن را «کشکول یا کجکول »می گفتند
🔸اتا توره جو= توپره که برای اسب و.گاو به کار می رفت
🔹اتا خیک پنیر= واحد شمارش تعداد در کار چوپانی کاربرد دارد
🔸اتا دُم لور=واحد شمارش یک وعده شیری که از گوسفند می دوشند و از آب پنیر آن را می جوشانند«لور»می نامند
🔹اتا تِلِم راغون= واحد معیار گالشها در نصاب کره هست
🔸اتا کَلِز ماست= واحد اندازه گیری و پیمانه ی گالش هست
🔹اتا افتوبه او= واحد و پیمانه ی آب هست
🔸اتا قدره دونه=واحد شمارش و پیمانه کار کدبانوی خانه هست ،قاشق ،کَچه ، پلاکر ، ملاقه ، آبکش. و باشاب ، و بایه و بایدوک و قَدره و....
🔹اتا استکان چای= واحد شمارش و پیمانه ی چای هست
🔸اتا گِنّه می= واحد شمارش تعداد در پشم گوسفند هست
🔹اتا قلیون هنیشتن= در قدیم با توجه به برنامه ی شب نشینی ،برای بزرگان تهیه و تدارک و چاق کردن قلیان بود .برای تعیین مدت و زمان. می گفتند در حد و اندازه «یک قلیون چاق کردن »قلم کس میهمان ما بود یا میهمانش بودیم
🔸اتا پرقال (دقاله) داهون خال= واحد شمارش و اندازه گیری حریم و.حصار و دیوار
🔹اتا خاک انداز جَره= واحد شمارش و واحد اندازه گیری بود
🔶اتا کیله بینج:واحد شمارش و.پیمانه ی برای محصولات کشاورزی مثل شالی و برنج
🔷اتا دسته کَمِل :واحد شمارش برای تعداد بسته های کاه
🔶اتا فیه جو،گندم،بینج : واحد شمارش در کار محصولات کشاورزی ،
🔷اتا دستِ دِله دو :اندازه ی یک کف دست دوغ
🔶اتا سسکه راغون :کمترین واحد شمارش در مایعات و جامدات است
🔹اتا چکه و اتا بنه سیرو پیاز :واحد شمارش، سیرو پیاز
🔶اتا چکه و اتا کِل اغوز :
واحد شمارش گردو
🔷اتا شاب :
واحد شمارش در طول
🔶اتا سفره نون :
واحد شمارش نان در بسته های پارچه های سنتی بافته ی شده کدبانوهای روستایی بود
🔷اتا تِل نون :واحد شمارش،در مقیاس کوچکترمعادل «تِکّه» در زبان فارسی
🔶اتا تاچه آرد :واحد شمارش،و پیمانه برای بار اسب بود ، تاچه و خِروار،
🔷اتاجوله شیر :واحد اندازه گیری مایعات و ابزار کار چوپان و گالش ،
🔶اتا سِوار نال ، اتا سوار مِخ :واحد شمارش نعل و میخ اسب و قاطر
🔹اتا کِپین چِنّک: واحد شمارش ریسندگی و بافندگی
🔸اتا تَپی پول :یک بسته پول
🔹اتا جینگ کَر:واحد خرمن زدن شالی، در شیوه ی سنتی با اسب ،
🔸اتا لاک «خِرد خار »پِلا :واحد اندازه گیری در خورد و خوراک
🔹اتا بره داهون او :واحد اندازه گیری آب به نسبت زمین کشاورزی
🔸اتا دست لاسه گوشت :واحد شمارش یک تکه گوشت به اندازه ی کف دست
🔹اتا میس چفا:واحد اندازه گیری مشت ، که در حکم پیمانه بود
🔸اتا لول تریاک : واحد شمارش برای تریاک و توتون
🔹اتا چفتر چای :واحد شمارش بسته ی چای
🔸اتا لَفتِکا دونه :واحد شمارش برای مقدار
🔹اتا گوال گنِّم :واحد شمارش کیسه و گونی برای اندازه و مقدار گندم. جو، برنج و...
🔹اتا سِپوک نمک :واحد شمارش برای مقدار بسیار ناچیز.
🔹اتا کارد عسل :واحد شمارش عسل
🔹اتا کَنِّل ماز:واحد شمارش کندوهای عسل
🌹
🖊گرد آوری: #محمد_کجوری
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#آگاهی_بخشی

🔎شماره #پلاک_ماشین ها، استان و شهرهای مربوط به هر کدام : برا اینکه بدونی مسافران مال کجان 🛣

🔹ایران ۱۰ – تهران
🔹ایران ۱۱ – تهران
🔹ایران ۱۲ – مشهد
🔹ایران ۱۳ – اصفهان
🔹ایران ۱۴ – اهواز
🔹ایران ۱۵ – تبریز
🔹ایران ۱۶ – شهر قم
🔹ایران ۱۷ – ارومیه
🔹ایران ۱۸ – همدان
🔹ایران ۱۹ – کرمانشاه
🔹ایران ۲۱ – کرج (حرف و برای کرج و بقیه حروف حومه کرج)
🔹ایران ۲۱ – ورامین (حرف س)
🔹ایران ۲۲ – تهران
🔹ایران ۲۳ – حومه اصفهان
🔹ایران ۲۴ – حومه خوزستان
🔹ایران ۲۵ _ استان آذربایجان شرقی – حومه
🔹ایران ۲۶ _ استان خراسان شمالی – حومه (بجنورد(ب ج د س)شیروان(ص)اسفراین(ط)آشخانه(ل)جاجرم و گرمه(ق) فاروج(م) (این پلاک قدیم برای قم بود)
🔹ایران ۲۷ _استان آدربایجان غربی – حومه
🔹ایران ۲۸ استان همدان – حومه
🔹ایران ۲۹ استان کرمانشاه – حومه
🔹ایران ۳۱ _استان لرستان – خرم آباد
🔹ایران ۳۲ _استان خراسان – حومه
🔹ایران ۳۳ _استان تهران – تهران
🔹ایران ۳۴ _استان خوزستان – حومه
🔹ایران ۳۵ _استان آذربایجان شرقی – تبریز
🔹ایران ۳۶ _استان خراسان رضوی، مشهد – حومه (ب، ج، د ، س، ص، ط، ه) (این پلاک قدیم برای قم بود) – حرف ق کاشمر، حرف ل نیشابور، حرف م سبزوار، حرف ن تربت حیدریه
🔹ایران ۳۷ _استان آذربایجان غربی – حومه
🔹ایران ۳۸ _استان البرز ، کرج
🔹ایران ۳۹ _استان کرمان – حومه
🔹ایران ۴۱ _استان لرستان – حومه
🔹ایران ۴۲ _استان خراسان – حومه
🔹ایران ۴۳ _استان اصفهان – حومه
🔹ایران ۴۴ _استان تهران – تهران
🔹ایران ۴۵ _استان کرمان – کرمان
🔹ایران ۴۶ _استان گیلان – رشت
🔹ایران ۴۷ _استان مرکزی – اراک
🔹ایران ۴۸ _استان بوشهر- بوشهر
🔹ایران ۴۹ _استان کهکلویه و بویر احمد – یاسوج و حومه
🔹ایران ۵۱ _استان کردستان – سنندج
🔹ایران ۵۲ _استان خراسان جنوبی
🔹ایران ۵۳ _استان اصفهان – اصفهان
🔹ایران ۵۴ _استان یزد – یزد
🔹ایران ۵۵ _استان تهران – تهران
🔹ایران ۵۶ _استان گیلان – حومه
🔹ایران ۵۷ _استان مرکزی – حومه
🔹ایران ۵۸ _استان بوشهر – حومه
🔹ایران ۵۹ _استان گلستان – گرگان
🔹ایران ۶۱ _استان کردستان – حومه
🔹ایران ۶۲ _استان مازندران – ساری
🔹ایران ۶۳ _استان فارس – شیراز
🔹ایران ۶۴ _استان یزد – حومه
🔹ایران ۶۵ _استان کرمان – حومه
🔹ایران ۶۶ _استان تهران – تهران(کد ذخیره)
🔹ایران ۶۷ _استان اصفهان
🔹ایران ۶۸ _استان تهران – کرج
🔹ایران ۶۹ _استان گلستان – حومه
🔹ایران ۷۱ _استان چهارمحال و بختیاری – شهر کرد
🔹ایران ۷۲ _استان مازندران – حومه
🔹ایران ۷۳ _استان فارس – حومه
🔹ایران ۷۴ استان یزد – یزد – حرف ب شمهد
🔹ایران ۷۵ _استان کرمان – حومه
🔹ایران ۷۶ استان گیلان – حومه (ذخیره)
🔹ایران ۷۷ _استان تهران – تهران(ذخیره)
🔹ایران ۷۸ _استان تهران – لواسان، پاکدشت، ورامین و شهرستانهای حومه
🔹ایران ۷۹ _استان قزوین – قزوین
🔹ایران ۸۱ _استان چهارمحال و بختیاری – حومه
🔹ایران ۸۲ _استان مازندران – حومه
🔹ایران ۸۳ _استان فارس – حومه
🔹ایران ۸۴ _استان هرمزگان – بندرعباس
🔹ایران ۸۵ _استان سیستان و بلوچستان – زاهدان
🔹ایران ۸۶ _استان سمنان – سمنان
🔹ایران ۸۷ _استان زنجان – زنجان
🔹ایران ۸۸ _استان تهران – تهران(کد ذخیره)
🔹ایران ۸۹ _استان قزوین – حومه
🔹ایران ۹۱ _استان اردبیل – اردبیل و حومه
🔹ایران ۹۲ _استان مازندران – حومه
🔹ایران ۹۳ _استان فارس، شیراز – حومه
🔹ایران ۹۴ _استان هرمزگان – حومه
🔹ایران ۹۵ استان سیستان و بلوچستان – حومه
🔹ایران ۹۶ _استان سمنان – حومه
🔹ایران ۹۷ _استان زنجان – حومه
🔹ایران ۹۸ _استان ایلام – ایلام و حومه
🔹ایران ۹۹ _استان تهران – تهران

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 12:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#فرهنگ_عامه
#مازنی #گویش #واژگان #اصطلاحات

❤️ زیبائی های زبان مازندرانی ها ،
واژه هائی که در کمتر زبانی یافت می شود‼

کیا کیمی=چه کسانی هستیم؟
کیا کینی=چه کسانی هستید؟
کیا کینِه = چه کسانی هستند؟
کیا کی بینِه = چه کسانی بودند؟

شی = شوهر
شی می= می رفتیم
شی نی = می رفتید
شی نِه = می رفتند
بی بو = بوده باشد
بَی بو = اگر می شد
نَی بو = انجام نشده باشه
نِمو = نیامد
نَئونی = نمی گوئی
نی می = نیستیم
نی نی = نیستید؟
نِنی = نمیای
نَی مِه= نمی گیرم
دَیمِه = بودم
مِن نَیمِه = من نبودم
نَدیمِه = ندیدم
نَی نِه = نمی گیرد
نَی نی= نمی گیری
دَی نِه= بودند
بی می = بودیم
بَی می= شدیم
شِ شی= کاش می رفتی
بی شی = بیوه
دَی بی نی = بودید
تِ نَی بی= تونبودی
دَی بُوئی = می موندی
پِ پِ = کناره
پِ بِ پِ = لنگه به لنگه
خِ خِ = وقت تلف کردن
کِمین : کدام؟
کِمینتا = کدامیک؟
بِشتی= تَه دیگ
زَنّی(زَندی) = می زنی
وَنّی(وَندِنی)=می بندی
پِنّیک ( پِندیک ) = نیشگون
پِریک = اندک

سُوس سِه = می سائید
سُوس سِه = پودر شده چیزی مثل پودر نخود
خا : باشه
خا : ادامه بده
خا: ولش کن
خا : خالی نبند
خا : چه خبر
خا اِسا : ادامه نده
خا : آه و افسوس
خا : طعنه و کنایه
خا = خفه شو
جُوس سِه = می جَوید
بِخواس سِه = خواست
بُوس سِه = پاره شد
بُوس سِه=خسته شد
نُوس سِه= پاره نشد
نَوسِ سِه= نبست
نَوِس سِه = میل نداشت
دَوِس سِه= بست
تی کا = نوعی پرنده
کا تی =نردبان
تی سا = خالی ، برنج بدون خورشت
تا سا = تا الان
نا اِسا= نه حالا
داسا = گذشته
اِسا= الان
اِس سا= ایستاده
اِس سا = استاد
نِس سا= نه ایستاد
پِس سا = بلند شد
وَس سِه اِسا= تمامش کن
پِ: پاشو
دَرِه پِ: ادامه امتداد دره
شو پِ : شب پائی مزرعه
گوکِه پِ : مسئول مواظبت
از گوساله ها
او پِ: ادامه امتداد رودخانه،جوی و...
دارهِ پِ: قسمت ریشه درخت
پِ : پی ساختمان ، درخت و...
بور شِ کارِ پِ : برو دنبال کارت
پِ هائیر : باز کن
اون پِ : اون پشت
هِداره پِ : حرکت کردن در مسیر آدرس
پِ نماز : بعد از ظهر
کِنِ پِ بوردی: به کی رفتی
کفشِ پِ : لنگه کفش
پِ به پِ : لنگه به لنگه
پِ رِس : از جایت پا شو
دَرِ پِ : پشت درب
پِ نِ : می پاید
پِلِ پِ : زیر پل
پِ پیش هاکِن : باز و بسته کردنِ درب
در رِ پِ هاکِن : درب را باز کن
پِ زَندِه : پس می زند ، مورد قبولش نیست
پِ کَت : پَس گردن پشت گردن
پِ شُوم : بعد از شام
پِ نماز : بعد از ظهر
پِ نِمِه : شرمگاه
پِ سو : پارو کردن
ها پِ : هوشیار باش

شِ زِبون مادری رِ یاد نَکِنین ، خا...!!!
شِ وَچون رِ یاد هادین‼

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 11:58 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 11:58 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 11:56 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📡آگاهی بخشی

🎙جهادتبیین

📊خانواده و معلومات اجتماعی

فرقه های عجیب و جهان ماوراء:
نگاهی به تاریخچه و اعتقادات فرقه ذکری ها 🔻

بخش اول (قسمت: اول) 1️⃣

♦️ ذکری ها فرقه مذهبی باطنی گرایی اند که در بلوچستان پاکستان آشکارا و در بلوچستان ایران پنهانی زندگی می کنند .

🔷 به رغم اینکه باورهای آنان همانند فرقه های باطنی است، از صوفیه نیز بسیار تأثیر پذیرفته اند؛ چنان که عقایدشان را آمیزه ای از اعتقادات متصوفه اسماعیلیه و مهدویت تشیع و فرهنگ و آداب و سنتهای محلی می توان دانست.

🔶 آنان بر پایه آمیزش عقاید باطنی فلسفه وحدت وجود، تأويل قرآن و غیبت حضرت مهدی (عج) و عقاید صوفیانه مذهب ذکری را پدید آورده اند. ذکری ها به تحریف بسیاری از مناسک و عبادات مذهبی پرداخته و بدعت هایی آورده اند.

♦️ آنان بیشتر به ذکر می پردازند و عقاید ویژه ای دارند میان ذکری ها و اهل سنت بلوچستان ایران در دوره رضاشاه اختلاف هایی پیش آمد که به درگیری آنان با یکدیگر نیز انجامید، اما کوشش های آنان کم شد و اکنون در بلوچستان، بندر عباس، سرباز و برخی از دیگر جای ها پنهانی زندگی می کنند.

به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻

http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

ادامه دارد....🔻🔻

نگاهی به تاریخچه و اعتقادات فرقه ذکری ها 🔻

بخش اول (قسمت: دوم) 2️⃣

♦️ ذکری های بلوچستان پاکستان از نفوذ فراوانی برخوردارند و به ویژه در مبارزه های پارلمانی و حزبی تأثیر می گذارند و تا کنون چندین بار کرسی های پارلمانی مناطق زیر نفوذشان را به دست آورده اند.

🔷 این مسئله قابل تأمل است که عربستان در سالهای اخیر به رغم گرایش های شیعی ذکری ها، در جلب و جذب آنان بسیار کوشیده است.

🔶 جامعه بلوچستان از دید اجتماعی و فرهنگی همواره گوشه گیر بوده و این ویژگی، به انزوای مذهبی آن نیز انجامیده و در بطن اوضاع تاریخی و اجتماعی اش، نمونه هایی از فرقه های اسلامی پدید آمده است که رنگ و بوی محلی داشته اند.

🔷 این مقاله نحلـه مذهبی و مهم فرقه «ذکری را در آن سامان برسی می کند. مذهب ذکری (ذکریسم)، برداشت ویژه ای از اسلام با سنت ها و فرهنگ بومی بلوچستان به شمار میرود و از این روی که تا کنون پژوهش جامعی درباره فرقه های مذهبی بلوچستان سامان نیافته است،.

🔶 تنهـا حضور دو گروه مذهبی تشیع و تسنن را در آنجا گمان زده اند، اما فرقه ها ومشرب هایی مانند «سهروردیه»، «قادریه»، «نقشبندیه» و «مولویه» نیز در آن منطقه فعالند.

🔷 اسلام از این روی که طریقتی اهل مدارا تساهل و گذشت و ساده گیری بوده، در محیط ساده ای مانند ،بلوچستان بیش از دیگر طریقت ها نفوذ کرده است و ذکریان نیز در خط موجودیت خود بر پایه مدارا و سهل انگاری زندگی می کنند، سادگی زندگی اجتماعی و نگرش ساده به مذهب و فرهنگ در جامعه هایی مانند بلوچستان، به خوبی نمایان است؛ چنان که کمال الدین غراب پس از سفرش به بلوچستان (۱۳۶۲) در این باره می نویسد:

🔶 در روستای زیارت عده ای خود را شیعه میدانستند اما حتی امامان شیعه را نمی شناختند قبله را نمی شناختند از وضو و غسل نیز چیزی نمیدانستند و از جزئی ترین آداب مذهبی ناآگاه بودند (غراب، ۱۳۶۴، ۱۵۷).

🔷 شاید اسلام صوفیانه با توجه به دل بسته نبودنش به نهادهای ثابت مذهبی و سازگاری اش با گوشه گیری طبیعی و زندگی متحرک و کوچ نشینی مردم بلوچستان، میان آنان بیش از دیگر فرقه ها پذیرفته شده باشد .

🔶 بلوچ در مذهب خود نیز همچون دیگر نمودهای زندگی اش ساده و طبعش با تعصب مذهبی ناسازگار است و از این رو، مقام مذهبی در بلوچستان کمتر یافت میشود؛ یعنی قوم بلوچ به صورت منفرد از پاره ای حساسیت های مذهبی بر کنار است.

🔷 صوفیان در سرزمین بلوچستان دور از تعصبات و حساسیت های مذهبی با مردم همراه بودند و از خود آنان به شمار میرفتند و از این رو میانشان نفوذ کردند. مذهب در بلوچستان هرگز از جایگاهی برخوردار نبود تا بر پایه آن بتواند خود را نهادینه کند.

🔶 چنان که پاستنر نویسنده انگلیسی: به حضور فراگیر صوفیان در زندگی مردم چنین اشاره می کند:

🔷 «صوفیان مقدس، حلال مشکلات دنیایی مردم هستند و بیماری های آنان را معالجه می کنند و در مقابل دشمنان مدافع مردم هستند و قضاوت را در بین مردم بـر عهده دارند (pastner,1973, p306).

🔶 بیماری هایی در بلوچستان شایع بوده است که مردم به علت ضعف مالی و اقتصادی، نمی توانسته اند برای علاج آنها نزد پزشک بروند و با خوردن دارو، خود را درمان کنند. از این رو، بیشتر به صوفیان و قلندران دوره گرد روی می آورده و آنان از جایگاه مؤثری در زندگی مردم و پیدایی باورهای آنان برخوردار بوده اند.( برای آگاهی بیشتر از تأثیر صوفیان در رفع بیماریها و گرفتاریهای مردم این سرزمین، ر.ک: علی ریاحی (۱۳۵۶)، زار و باد و بلوچ؛ غلامحسین ساعدی (۱۳۴۵)، اهل هوا.)

♦️ البته علت روی آوردن بلوچ به صوفیان، همیشه رفع مشکلات جسمی و دنیایی نبوده، بلکه نیاز درونی او به برقراری رابطه مستقیم با مبدأ وجود و معبودش نیز در این مسئله تأثیر گذارده است؛ رابطه ای دوسویه (خدا – انسان) که رشته ای هر دو سوی را به یک دیگر می پیوندد. این رابطه پناهگاه انسان از محدودیت ها و تقیدهاست که او را از خدایش جدا می کنند (زرین کوب، ۸۰ ،۱۳۶۹)

به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻

http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

ادامه دارد....🔻🔻

نگاهی به تاریخچه و اعتقادات فرقه ذکری ها 🔻

بخش اول (قسمت: سوم) 3️⃣

🔻 رابطه ذکری ها و اسماعیلیه

🔷 نظام های صوفیانه بلوچستان، بیشتر انتقالی بـود کـه از افغانستان، هند، شبه جزيره عربستان یا ایران پدید آمده اند.

🔶 فرقه ذکری کمابیش از سده شانزدهم میلادی در بخش جنوبی بلوچستان و پاکستان و ایران پیدا شد پیروان این فرقه بیشتر با تکرار نام های مرتبط با وحدانیت خداوند به ذکر (عبادت) او می پردازند و به همین دلیل ذکری - در برابر «نمازی»؛ یعنی اهل سنت حنفی بلوچستان - نام گرفته اند.

🔷 ذکری ها را «داعی» یا «داهی» نیز می نامند که «داه» به معنای پیام و مانند اصطلاحات اسماعیلیان است. شاه طاهر انجدانی اسماعیلی که دعوی امامت داشت پس از ظهور شاه اسماعیل اول صفوی به هند گریخت (حقیقت، ۱۳۶۱ ۹۵۵) انجدان روستایی از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک ایران در بخش پایانی دشت فراهان و دامنه کوه های «هفتاد قله» است.

🔶 این ده زمانی مرکز امامان اسماعیلیه بود و قبرهای آنان در آنجا قبه و بارگاه و صندوق و دستگاهی نیز دارد از این رو دوره فعالیت اسماعیلیان را در ایران «دوره انجدان نیز می نامند که که در تاریخ نزاریان از انجدان آغاز میشود و از آن با نام «دوره تجدید حیات و «نوزایی یاد کرده اند( دفتری، ۱۳۸۶، ۵۲۱).

🔷 کیش نزاری و تصوف در ایران پس از دوره «الموت» با هم آمیختند؛ زیرا کیش نزاری آرام آرام با آموزه های صوفیه و اصطلاح های آن ممزوج شد و مشایخ و متفکران صوفیه نیز که همچون اسماعیلیه به تأویلات باطنی نظر داشتند، به استفاده از اندیشه های منسوب به اسماعیلیان پرداختند.

🔶 اسماعیلیان نزاری در این التقاط از دید ظاهری نیز زندگی صوفیانه ای در پیش گرفتند و از همین ،روی گفته اند شمس الدین محمد از امامان اسماعیلی و جانشینان پس از او کمابیش پنهانی و به صورت پیران صوفیه می زیستند و پیروانشان نیز خود را «مرید» می نامیدند که از عنوان های برجسته صوفیان است(۱۸p ,۱۹۳۳,wladimir).

🔷 این رویداد بر وجود زمینه های مشترکی میان طریقت باطنی (اسماعیلی) و طریقت صوفیانه خبر میدهد؛ چنان که امامان اسماعیلی به سادگی خود را بـه ظـاهـر صوفیان در می آوردند. یافتن رابطه میان نزاریه و صوفیه در ایران دشوار است، اما این رابطه در شبه قاره آشکارتر است.

🔶 از کتابی به نام پندیات جوان مردی نام برده اند که خطابه های امام اسماعیلی مستنصر بالله دوم را در بردارد و گزارش میدهد که نزاریان با اصطلاحات صوفیه مانند اهل حق و اهل حقیقت یاد شده اند و امامشان «پیر»، «مرشد» و «قطب» خوانده شده است. این اثر، بر پایه اندیشه های صوفیانه پندهایی در بردارد (دفتری، ۱۳۸۶، ۵۳۳).

🔻 عراق

🔷 شاه طاهر انجدانی معروف به طاهر ،دکنی از اخلاف اسماعیلیانی بود که از مصــر بــه عراق آمدند و به خواندیه شهیر شدند و در اراک ایران مسکن گزیدند. وی به سبب اسماعیلی بودنش از شاه اسماعیل اول صفوی ترسید و به دکن رفت و به گستراندن مذهب خویش پرداخت او و برادرش در آغاز به حکم نظام شاه دکنی به زندان افتادند، اما پس از آزادی شان از زندان در جرگه نزدیکان نظام شاه در آمدند.

♦️ گـویـی نـظـام شــاه به کوشش کسی به نام جمال خان به آیین مهدوی گراییده بوده است. برخی از باطنیان و اسماعیلیان نیز در دوره شاه اسماعیل اول به بلوچستان آمدند و در ناحیه «سرباز» ساکن شدند و بعدها زمینه های گسترش مذهب اسماعیلی و باطنی و پس از ارتباط با محمدمهدی اتکی زمینه پیدایی مذهب ذکری را فراهم آوردند.

به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻

http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

ادامه دارد....🔻🔻

نگاهی به تاریخچه و اعتقادات فرقه ذکری ها 🔻

بخش اول (قسمت: چهارم) 4️⃣

♦️ بنیادگذار فرقه ذکری

🔻 چند دیدگاه درباره مؤسس این فرقه عرضه شده است:

1️⃣ بنیادگذار این فرقه شخصیتی اسطوره ای و دارای حرمت بسیار است که همه ذکری ها او را «مهدی» می خوانند و معتقدند. پیروان قـديـم و سنتی ذکـری، چنین دیدگاهی دارند و میگویند کسی به نام «محمداتکی با نام مهدی، فرقه ذکری را تأسیس کرده است. منابع ذکری مانند (در وجود) نوشته محمد در افشا و مهدی نامه نوشته ملانورالدین ،کمالان او را« محمد عتقی» خوانده اند؛

2️⃣ مؤسس مذهب ذکری، «سید محمد جونپوری» است که نسب نامه ای ویژه نیز دارد؛

3️⃣ سید محمد جونپوری و محمد اتکی یکی اند.

🔶 گفتنی است برخی از منابع در این باره از کسان دیگری نیز نام برده اند. برای نمونه، هوگز انگلیسی« ملا رحمت الله»، «دوست «محمد» و «خدادابه» را بنیادگذار فرقه ذکـری گمان زده است ( Hughes1902 p243) حاج عبدالنبی کابلی که از سیاحان ریزبین و هشیار بوده و به نزدیک بلوچستان و مکران سفر کرده (۱۸۳۹) نیز رهبر این فرقه را کسی به نام حسین الدین یا پیرروشن دانسته است اهل سنت او را با نام «پیر تاریک» ریشخند می کرده اند (Haj I Abdulnabi,,1844 p810).

🔷 دیدگاه کسانی که محمد اتکی را بنیادگذار این فرقه میداند مستندتر می نماید؛ چنان که منابع ذکری نیز از او یاد کرده اند. هم چنین بیشتر ذکریها از رهبر خود به نام مهدی یاد میکنند و زادگاه او را «اتک» می دانند که ناحیه ای در پنجاب پاکستان است.

🔶 ذكرى ها معتقدند مذهبشان شاخه ای از مهدویت هند است که آن را محمد جونپوری یا محمدداناپوری بنیاد گذارده اند منابع هندی از سرگذشت او چنین گزارش می دهند که وی در ناحیه چشت پرورش یافت و از این روی که عرفان اسلامی در آنجا گسترش داشت؛ چنان که به «شیراز هند» شهیر بود او نیز به عارفی پرآوازه و سرآمد بدل گشت.

🔻 تاریخ پیدایی ذکری ها

🔷 کسی به نام سید عثمان در آغاز سده نهم هجری از سمرقند به هندوستان هجرت کرد که پسری به نام عبدالله داشت عبدالله با دختری به نام «بی بیآ ن آمنه» ازدواج کرد و از آنان فرزندی به نام محمد زاده شد. سید محمد در هفت سالگی قرآن را حفظ کرد و در دوازده سالگی علوم دینی را فراگرفت و واعظ معتبری شد و به سخنرانی های مذهبی پرداخت.

🔶 او از سقوط حکومت جونپوریان و پایان عصر فرمانروایی شاهان شرقیه هند (۸۸۲ ق / ۱۴۷۷ م) تأثیر پذیرفت و این رویداد را نشانه پایان یافتن کار جهـان دیـد و بنابراین، مدعی مهدویت شد و به قصد زیارت حج به مکه رفت (۹۰۱ ق / ۱۴۹۵ م) و در آنجا نخستین دعوتش را آشکار کرد رشید احمد، (۱۳۷۳، ۱۸۹).

🔷 او در ۹۰۵ قمری (۱۴۹۹ م) در بازگشت به احمدآباد هند بار دیگر خودش را مهدی موعود خواند و مردم را به خودش فراخواند و گروهی به وی گرویدند و گروهی به دشمنی با او پرداختند. علمای دینی نیز با او دشمنی و تعقیبش کردند.

🔶 سرانجام دشمنانش بیشتر روحانیان او را از شهر بیرون راندند و از این زمان، دوره هجرت پنج ساله وی آغاز شد. او تا (۹۱۰ قمری ۱۵۰۴ م)؛ یعنی سال مرگش هجرت می کرد و به نشر باورهایش می پرداخت و شمار فراوانی از مردم به کیش وی گرویدند. پیروان سید محمد این دوره سرگردانی را عصر «هجرت» نامیده اند.

🔷 او در این زمان حتی تعدادی از فرمانروایان و حکـام هـنـدی و شاه بیگ ارغون قندهار و میرزنون حکمران فراه را هم به پیروی از آیین خود در آورد. سید محمد در سن ۶۳ سالگی در سال ۹۱۰ قمری ( ۱۵۰۴ میلادی) در شهر «فراه» در جلگه هیرمند در افغانستان امروزی درگذشت (جعفری ۱۳۴۳، ص ۲۶۱ )

♦️ نام و سن سید محمد و نام پدر و مادرش (عبدالله و آمنه)، با نام و سن حضرت محمد و نام پدر و مادر آن حضرت همانند بود و از سوی دیگر، اهل سنت و جماعت چشم به راه مرد سیدی بودند که نامش محمد و نام پدرش عبدالله باشد. از این رو، بیش تر آنان دعوت سید محمد جونپوری را پذیرفتند.

به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
🔻🔻

http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

ادامه دارد....🔻🔻

یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 7:50 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

📗📘📙📓📒📕📔📚📖📃📑📰📄📜🗞

💌 آنچه فرا روی شماست اختصاری از پژوهش محسن داداش پور باکر است.

💻🖥🖨📠📟💽💾💿📀📸🎥📡

پژوهش اِدمُلّاوَند:
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━═━⊰❀⊱
بِسْـــــمِ‌الـلَّـهِ‌الرَّحْـمَنِ‌الرَّحِیـــــمِ
{{ن وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرون}}
•✾•••┈•

🌺#امام_علی علیه السلام:
((هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.))

•✾•••┈•
🇮🇷#امام_خامنه_ای:
((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.))

•✾•••┈•
اگر میخواهید بعد از مرگتان فراموش نشوید، یا چیزی #بنویسید که قابل #خواندن باشد؛ یا کاری انجام دهید که قابل #نوشتن باشد.
•✾•••┈•
🇮🇷با درود بر شهدای شاخص تبار باکر: شهیدان مهدی ،علی ،حمید و حسن باکری 🥀🌷🥀🌹

💌سلام. آنچه فرا روی شماست بخش کوچکی از تحقیقات و پژوهش بیش از ۲۵ ساله ی من است که توانستم با جمع آوری اسناد و تحریر یافته های شفاهی، مجموعه ی پژوهشی اِدمُلّاوَند {اَشاداد ،تبارشناسی و..} را گردآوری نمایم. با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، نگارنده ادعایی بر نگارش اثری جامع ، کامل و بدون عیب و نقص ندارد و مطالب ارائه شده در این پژوهش تا زمانی دارای اعتبار خواهد بود که اسناد و مدارک جدیدی که دارای اصالت باشد، آن را نفی نکند. رسالت ما در پژوهش ادملاوند تاریخ پژوهی، معرفی آثار فرهنگی، پاسداشت ارزشها و فرهنگ عامه، ارتقا سطح سلامت و آموزش در چهارچوب جهاد تبیین است.
🔺
چاپ و نشر مطالب بدون نام بردن از #پژوهش_ادملاوند شرعا جایز نبوده و پیگرد قانونی دارد.
🔺اشتراک گذاری مطالب و نوشتار مخاطبین در زیر مجموعه های رسانه
#آوات_قلمܐܡܝܕ منوط به احراز هویت واقعی مخاطبین و متقاضیان است.
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
Mohsen Baker
📍 مرکز پایش و پژوهش‌های آوات قلمܐܡܝܕ
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📩ارتباط بدون واسطه با مدیر👇
📲۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
@mohsendadashpourbaker
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💌نشانی و آدرس فعالیت های ما بدین شرح است:
💠کانال سیده میرمریم در پیامرسان ایتا👇
@sayedhmirmaryam
💠کانال اِدمُلّاوَند در پیام رسان ایتا 👇
@edmolavand
💠کانال تبارشناسی باکر در ایران در پیام رسان ایتا 👇
@bakershenasi
#باکر👇
http://baker1400.blogfa.com
#تبارشناسی_بازخوانی_اَسناد
http://edmollah.blogfa.com
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
http://baker1400.blogfa.com
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
http://edmollah.blogfa.com
#شجره_نامه_اَشاداد
http://andishemehvar.blogfa.com
#آوات_قلمܐܡܝܕ
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#قرارگاه_فرهنگی_میر_مریم
http://mzm22mzm.blogfa.com
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ܐܡܝܕ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ܐܡܝܕ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📚 گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن؛ انتهای بعضی فکرهایت نقطه بگذار که بدانی باید همان جا تمامش کنی ... بین بعضی حرفهایت ، ویرگول، بگذار که بدانی باید با کمی تامل بیانشان کنی ... پس از بعضی از رفتارهایت هم !!علامت تعجب!! که از تو این حرکت درست است !! و آخر برخی عادت هایت نیز علامت سوال بگذار؟؟ تا فرصت ویرایش هست خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن حتی بعضی از عقایدت را حذف کن
اما بعضی را پر رنگ .... خودت را ویرایش کن تا دست سنگین
روزگار ویرایش نکند زندگیت را ...
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🌺#امام_علی علیه السلام: هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.
#تبارشناسی_بازخوانی_اسناد
http://edmollah.blogfa.com
📚ادملاوندرسانه مرجع📡

📩ارتباط با مدیر کانال
👇👇
@mohsendadashpourbaker
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟
‌ـ✨﷽✨ـ
🖊ن والقم و ما یسطرون
سـلام
دوستان جدیدی که به #پژوهش_ادملاوند پیوستنـد,
مقدم تون گلباران 🌸🍃

اینجا با هم و در کنار هم با نمایه ها، محتواها و حتی نواها روز یا شبی فقط ده دقیقه، با آگاهی بخشی، آموزش، تاریخ ، فرهنگ ، دین، سیاست، علوم اجتماعی، گویش و آداب و سنن آشنا میشوید و حتی در برخی پست ها راه‌های منحصر به فرد پرورش فرزندان سالم و صالح را می‌آموزیم 🌼🍃

📌هدف #جهادتبیین و چشم انداز ما در ترویج فرهنگ مطالعه و دانایی به نیت داشتن زندگی شاد است که منتج به شناخت بیشتر در زمینه سازی ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. 🌷🍃

‌فرزند ما منِ‌دیگرِما است💕

📚ادملاوند کتابخانه اسناد منتشر نشده بدون خدمات عمومی

✏️✒️🖋🖊🖌🖍📝📥✉️📁📂🗂📤
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_ادملاوند
@edmolavand
@sayedhmirmaryam
@bakershenasi
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#بازخوانی_خوانش_اسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی

📱📲📞🎙🔊🎤🎧📻📩🗂📝🖍🖋

یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 7:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📩بازنشر

📜چهارشمین

محسن داداش پور باکر

١٦:٥٢ - ١٤٠١/٠٨/١٤

چهارشمین واژه مازنی است که به شاخه ای از رود چادرکا در روستای ادملا بخش بندپی شرقی بابل استان مازندران گفته می شود که برای هدایت آب در زمین کشاورزی اقدام به حفر این نهر ( ( چهارشمین ) ) نمودند.
نیاکان تبار باکر در روستای ادملا که اطلاعات دقیقی از زمان احداث این راهکار مهندسی ( ( چهارشمین ) ) در دسترس نیست، با هوشیاری و تدبیر عالی اقدام به احداث نهر چهارشمین نمودند.
این نهر شاخه ای از رودخانه ی ( ( چادرکا ) ) ادملا بوده که در محل ( ( جورسره ) ) انشعاب گرفته و پس از عبور از ضلع شمالی مقبره ی ( ( پادشاه علی مرعشی ) ) و عبور از ورودی محل به دو شاخه تقسیم میشود. در ضلع غربی ورودی ادملا به رودخانه ی ( ( متالون یا زر جا ) ) ور در ضلع شمالی به زمین کشاورزی ادملا در جریان است.
نهر چهارشمین به واسطه ی آنکه از کنار و وسط مقبره ی حضرت پادشاه علی علیه السلام ادملا عبور میکند به آن ( ( چهارشمین و یا روار ) ) نیز می گویند.
روار یا چهارشمین از گذشته دارای ماهیان بومی و آب آن قابل شرب بوده است به گونه ای که تا اواخر دهه ۱۳۷۰ شمسی در آن حتی اهالی شنا می کردند.
متاسفانه در سالهای اخیر به حریم ( ( نهر چهارشمین یا روار ) ) تجاوز شده و آب آن نیز بدلیل ورود فاضلاب انسانی و حیوانی کاملا غیربهداشتی شده است.

🌹ماجرای چهارشمین ادملا در برخی اسناد خطی قدیمی مشهود و صراحت دارد. وجه تسمیه ی آن مربوط به ایام محرم و سنت گل مالی توسط نیاکان باکر بوده که اهالی پس از اجتماع در تکیه پیش ادملا به پیت قبرستان محل می رفتند. در این مکان اما خانواده های مُعزّی که قبل از محرم عزیزی را از دست می دادند با روشن کردن آتش و سوزاندن شیئی از متوفی در واقع صفحه ی جدیدی به زندگی خویش می گشودند. سپس حاضرین با تقدم چهار آخوند [ملا] یا سید که سوار بر مرکب اسب بودند، روانه ی مزار حضرت سید پادشاه علی مرعشی ادملا می شدند. قبل از ورود به مزار آن چهار نفر مشک های خود را از آب روآر که منشعب از رودخانه ی چادرکا بوده پُر می کردند و سایر مردم خود را در همین مکان که حدوسط بین مزار سیده نرگس و سیده پادشاه علی علیهما الرحمه می باشد گل مالی نموده و با حالت حزن و اندوه حسینی علیه السلام وارد قبرستان موسوم به شهر می شدند. آنان طی مراسم عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش در کنار مزار جناب پادشاه علی مرعشی ادملا با پخت شیرآش [شیربرنج] آن روز را جلوه ی خاصی می دادند.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 19:9 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📩بازنشر

🌍#رودخانه #متالون #متالان #مطالون #مطالان #زریجا #روار #نهر_سجرو #نهر_متالون #زریجاکیله #ادملا

📜موقعیت رودخانه متالان | متالون در روستای ادملا:

🔷نهر متالون در ضلع شرقی روستای ادملا قرار گرفته است که از چشمه های مراتع اطاقسر و برف چالسی سرچشمه می گیرد.

📜در اسناد خطی نام این نهر #مطالان [سنه ۸۶۷ قمری ] و مطالون [ربیع الاول سال ۱۱۱۴ قمری ] آمده است.

✍اهالی روستای ادملا در گویش محلی از آن به متالان و متالون بیشتر استفاده می کند.
این نهر اما در ادملا نام دیگری بواسطه ی دو چشمه ی معدنی #زریجاچشمه به زریجاکیله نیز شهرت دارد. این دو چشمه [آب گرم و سرد] تا دهه ی ۱۳۶۰ بسیار مورد توجه اهالی و حتی مسافرین بودند، اما شوربختانه در پی هجمه ی نابخردانه ی برخی قاچاقچیان میراث فرهنگی مورد تجاوز قرار گرفتند و این موجب امحا چشمه گردیده و در تاریخ به فراموشی سپرده شدند.

🔹زریجا چشمه در پشت خانه سرای فعلی مرحوم علی اعظم محمدزاده باکر و ضلع جنوبی مرتع کرات ادملا واقع شده است.

📌نیاکان باکر جهت ارتزاق آب مصرفی کشاورزی خود، انشعابی از رودخانه ی #چادرکا، نهر #روآر را احداث کردند که این نهر در مرتع بالا کرات؛ خانه سرای فعلی مرحوم غلامعلی محمدزاده باکر به متالون متصل می شود.

📌از سوی دیگر جماعت #باکر در گذشته ی دور با احداث #نهر_سجرو در مرتع #سِه_بِن و اتصال آن به متالون در محل کرات ادملا، بر شدت و حجم میزان آب نهر متالون تاثیر نهادند. هر چند امروزه آبی از آن نهر به ادملا نمی رسد اما آثار این نهر باستانی و مهندسی شده باقی است به طوری که هنوز در مسیر #سِه_بِن تا ادملا نهر کم و بیش با آجرهای خشتی قدیمی اش نفس می کشد و از هویت خویش دفاع می کند.
اهالی ادملا بویژه کشاورزان با تعصب خاصی در احیای #نهر_سجرو تلاش دارند، اما بدلیل شرایط جغرافیایی، عدم هماهنگی، مخالفت روستاهای پیرامون، فقدان اعتبارات مالی و...امکان این امر در حال حاضر ممکن نیست.

🔷روار واژه مازنی است که به شاخه ای از رود گفته می شود که عمدتا برای استفاده در زمین کشاورزی اقدام به حفر این نهر ((روار)) می نمایند.
نیاکان تبار باکر در روستای ادملا که اطلاعات دقیقی از زمان احداث این راهکار مهندسی ((روار)) در دسترس نیست، با هوشیاری و تدبیر عالی اقدام به احداث روار نمودند.
این نهر شاخه ای از رودخانه ی ((چادرکا)) ادملا بوده که در محل ((جورسره)) ، موسوم به #سَدِّسَر انشعاب گرفته و پس از عبور از ضلع شمالی مقبره ی ((پادشاه علی مرعشی)) و عبور از ورودی محل به دو شاخه تقسیم می شود.
در ضلع شرقی ورودی ادملا به رودخانه ی ((متالون یا زریجا)) می رسد و در ضلع شمالی به زمین کشاورزی ادملا گره می خورد.
نهر روآر به واسطه ی آن که از کنار مقبره ی حضرت پادشاه علی مرعشی علیه الرحمه ادملا عبور می کند به آن ((#چهارشمین)) نیز می گویند.
در گذشته روار دارای ماهیان بومی و آب آن قابل شرب بوده است به گونه ای که تا اواخر دهه ی ۱۳۷۰ شمسی در آن حتی اهالی شنا می کردند. شوربختانه در سالهای اخیر به حریم ((نهر روار)) تجاوز شده و آب آن نیز به دلیل ورود فاضلاب انسانی و حیوانی کاملا غیربهداشتی و حتی به نظر می رسد استفاده ی آن در اراضی کشاورزی نیز شاید دارای محدودیت های بهداشتی داشته باشد.

🖊#محسن_داداش_پور_باکر ۱۳۹۹/۱۲/۲۴

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 17:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🔵رودخانه متالون که از روستای سرسبز و جنگلی ادملا سرچشمه می گیرد در برخی محلات از ادملا تا کلسمان کلا به نام های زریجا، رآور، متلوم و حتی در برخی منابع مقالان یاد شده است.

🖋#محسن_داداش_پور_باکر ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ | بازنگری

🟦رودخانه ها:

بابل به علت قرار داشتن در ناحيه جنگلي و ارتفاعات البرز، از چند رودخانه و نهر استفاده مي کند و آب همه آنها براي کشاورزي در اطراف شهر ودهات به مصرف مي رسد. اين رودخانه ها عبارتند از رودخانه بابل، نهرکاري، کلارو، سجادرو، نهر متالون، آقارو، رودخانه تالار، شازده رو، و شهرو. اغلب آنها، قبل از رسيدن به پل محمدحسن خان، به يک ديگر متصل مي شوند و در بابلسر به دريا مي ريزند. شهرو به مصرف آب آشاميدني مي رسد و به چاه خانه ها متصل مي شوند.

🔵رودخانه بابل:

«رودخانه بابل از کوه فيروزکوه جاري است و در مشهدسر، چهار فرسخ از بارفروش دورتر وارد درياي مازندران مي شود. طول آن تقريباً ۲۰ فرسخ است و در فصل طغيان آب، به واسه کشتي هاي کوچک از مشهد سر به بارفروش مي توان عبور کرد.»

مسعود کيهان هم مي نويسد:
رودخانه بابل از ارتفاعات جنوبي سوادکوه و بندچي سرچشمه مي گيرد و با ضميم شدن سجادرود، کلارود و نهر کاري، دهستانهاي لپور، گنج افروز، بيشه و پازوار رامشروب مي سازد و در بابلسر به درياي مازندران مي ريزد. طول اين رودخانه ۷۸ کيلومتر و عرض آن، در مصب، ۷۹ متر است».

اين رودخانه در قديم به «باول رود: معروف بود. مؤلف حدودالعالم مي نويسد: «رودي است که ]آن را[ رود باول خواننده از کوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر درياي خزران افتد». و به نوشته ظهيرالدين: ]حسام الدوله اردشير[ فرمود که او را ]فخرالدوله گلپايگاني را[ به خانه او بريد و خانه او، آن طرف رود باول بود وي در جاي ديگر مي نويسد: «چون در سنه اربعين و ثمان مائه ] ۸۴۰ ق[ دعوت مردم ساري به اين حقير ]ظهيرالدين مرعشي[ رسيد؛ عزم جزم نموده روان گشته آمد... توجه رفت به کنار باول رود ... به گذرگاه زيار فرود آمده گشت و مردم بار فروش ده ... آمدند و عهده کردند.

درباره ميزان آب اين رودخانه، افضل الملک مي نويسد: «در تابستان اين رودخانه ها ] تالار ـ هراز ـ تجن ـ بابل[ فاضلاب ندارد که به دريا بريزد ولي در بهار و زمستان آب بي اندازه داردک ه اسب و راکب و بار را غرق مي کند و صحراها را انباشته از آب دارند. در بهار رودخانه داراي صدهزار و دويست هزار سنگ آب است».

سابق بر اين، رودخانه بابل قابل قايق راني با کرجي بود کما آن که «آمده ژوبر» سياح فرانسوي هنگام عبور از اين رودخانه ] ۱۸۰۷ م [، قايقها و کشتي هايي براي حمل و نقل در آن ديده است. وي مي نويسد: «من در رودخانه ] بابل [، چهارده پانزده قايق ديدم و سه کشتي کوچک که کمي بزرگتري از آنها بود. چندتايي از آنها بر روي رودخانه بابل نزديک چند دهکده سر راه بودند. رودخانه تقريباً ۳۰ «تواز» پهنا و ۱۲ تا ۱۳ «پاگودي» دارد و شيب خود را تقريباً تا مصب حفظ مي کند.» دمورگان هم از عميق بودن اين رودخانه صحبت مي کند و مي گويد «بابل رود بسترش عميق است و جز با گدار نمي توان از آن عبور کرد؛ حيوانات را با شنا عبور مي دهند و با روبنه را به وسيله کشتي رانان ترکمن، به ساحل ديگر حمل مي کنند. به مانند همه رودخانه هاي مازندران، بابل رود در مصب تغيير جا مي دهد. اگر از روي تپه هاي شني ساحلي قضاوت کنيم، اين جابه جايي در حدود ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ متر است. در جنوب تپه ها، باطلاقهايي که منطقه را بسيار ناسالم مي دارند، ديده مي شود». وي در جاي ديگر کتاب خود مي نويسد: «در ابتداي رود بابل در داخل شهر بود. مردم کم کم جمع شدند و خانه ساختند، رود بابل را بيرون شهر بردند.»

🖊نوشته شده در چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۸۷ ساعت 10:47 توسط کارشناس تکنولوژى و گروه آموزشی عمومی

"پژوهشی در تاریخ بابل" http://edugroup.blogfa.com/post/23
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

امروزه رودخانه بابل عمق زيادي ندارد وجريان آب آ ن کند است و حجمش حداکثر ۲۱۰ متر مکعب ثبت گرديده است. کف رودخانه، مخصوصاً در زير پل محمدحسن خان، خطرناک است چنان که مؤلف تاريخ بيهقي، که در خدمت سلطان مسعود غزنوي از آنجا عبور کرد، مي نويسد: «روز يکشنبه اول جمادي الاول [۴۲۶ ق) امير ]اميرمسعود غزنوي[ از ساري برفت تا به آمل رود و اين راه ها که آمديم، و ديگر که رفتيم، سخت تنگ بود و ازچپ و راست همه بيشه بود ناهموار، تاکوه و آبهاي روان، چنان که پيل را گذر نبودي، و در اين راه پلي آمد چوبين، بزرگ، ورودي سخت بوالعجب و نادر، چون کماني خماخم، و سخت رنج رسيد لشگر را تا از آن پل بگذشت و آن رود سخت بزرگ نه، اما زمينش چنان بود که هر ستوري بر وي برفتي، فروشدي تا گردن و حصانت آن زمين اين است.»

به همين جهت، با آن که عمق رودخانه بابل زياد نيست، شناگران ناشي، غالباً در اين رودخانه غرق مي شوند. اما همشهري ارجمند: استاد دکتر سيدباقر قائميان رئيس اسبق دانشکده پزشکي دانشگاه کرمان شاهان، براي «نويسنده» نقل کرده است که غرق شدن شناگران در زير پل رودخانه بابل علت ديگري داردکه آن را يکي از ورزشکاران برجسته بابل، به نام مصطفي طهراني، که شناگر ماهري بود، در سال ۱۳۱۲ ش کشف کرده است بدين تفصيل که در آن سال رجب پلنگ هنگام شنا در زير پل، در آب فرو رفت و نتوانست به بالا بيايد. عده اي شناگر به سرپرستي مصطفي طهراني، به جست و جو پرداختند و سرانجام، جنازه او را، که غرق شده بود، از زير پل بيرون آوردند. به گفته مصطفي طهراني، در يکي از پايه هاي درپل در کف آب، بقر اثر فشار آب در طول زمان، يا به علل د يگر، شکاف و دخمه اي پديد آمده است که اگر شناگر ناشي در آن دخمه بيفتد، امکان خروج از دخمه و بالا آمدن از آب را نخواهد داشت. لاجرم، درهمان دخمه گير مي کند وبر اثر صابت سرش به سنگ دخمه، مجروح و بي هوش مي گردد و خفه مي شود.

بدون شک ، آن دل داده روستايي، که در ساحل شمالي رودخانه منزل داشت، اگر از موضوع چسبندگي کف رودخانه با اطلاع بود، هرگز براي نامزد مهربانش پيغام نمي فرستاد که:


بــابـــل اُو تـــا زانـوئــه
تـه گره تــو امشـــو برو
کچک برار مـرگ خوئـــه
گــت برار دشتــــه شوئه
امــه سره کــوچه دلــوئه
گـــت دروازه نشونــوئـه
امــه پرده اطـاق بالا خونه
سـگ کلي، چشت خنوئه
سگ گــردن زنجير بـزوئه
امــه پـــلا آبکش بزوئــه
کــرسي تــش خاک بزوئه
لمپــا امشــو مشت سوئه
تنها خاس کيجا ته نومزوئه
کفتــال مــار مرگ خوئـه
امشــوي شو مهتابه شوئـه
لمپاي نفت تا نصف شوئه
ته گره تو امشو برو


نيما يوشيج در سفرنامه بارفروش، شب ۸ آبان ۱۳۰۷، درباره رودخانه بابل مي نويسد: «دفعه اول نيست که به تماشاي منظره قشنگ ]رودخانه[ بابل مي آيم. تاکنون بارها با عاليه ]همسرخودم[ به اين جا آمده ايم و نو نشسته ايم. شبي که ابرهاي سياه آسمان را گرفته بود، از ساحل آن عبور کرديم. گاوها را که از يک طرف آن به طرف ديگر شنا مي کردند، تماشا کرديم... شکوه و رفتار وحشت آميز طبيعت از کوه ها و دره هاي بلند و سراشيب گذشته، سنگلاخ هاي صعبالعبور و عقب گذارده است. به سنگهاي بزرگ بر خورده، با موانع بسيار جنگيده، بارها غضبناک شده، به خروش آمده است، ملتهب شده، کف بسته است. فاتح پيروزمندي است که از ميدان هاي مهيب جنگ خود بازگشت مي کند. کي به آن مي گويد: بابل؟ پهلواني است که اکنون از پيمودن راه هاي دور و دراز خود، بسيار خرد و خسته شده .. اي رودخانه بزرگ، چند قرن است به اين طريق مي روي؟ از کجا مي آيي؟ چه اشخاصي که درکنا تو نشسته؟ تو چه اشخاصي را بي باکانه به خود غرق ساختي؟ ... به من بگو چه قلبهايي تو را دوست داشته اند؟

🖊نوشته شده در چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۸۷ ساعت 10:47 توسط کارشناس تکنولوژى و گروه آموزشی عمومی

"پژوهشی در تاریخ بابل" http://edugroup.blogfa.com/post/23
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#بابل #رودخانه #متالون

🟦حوضه آبریز بابل رود از رودخانه‌های اصلی حوضه آبریز دریای مازندران است که بین ۳۶ درجه و ۴۵ دقیقه عرض شمالی از استوا و ۵۲ درجه و ۲۵ دقیقه تا ۵۲ درجه و ۵۵ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرارگرفته است (شکل ۱).

📌حد شمالی حوضه آبریز بابل رود به دریای خزر و حد جنوبی آن کوه‌های سوادکوه و حد شرقی آن حوضه آبریز رودخانه تالار و حد غربی آن حوضه آبریز رودخانه هراز است.

🔵شاخه‌های مهم رودخانه بابل عبارت‌اند از: #سجاد_رود، #رود_بابلک، #رود_آذر و کلارود که پس از به­هم پیوستن رود بابل را تشکیل می‌دهند که این رود پس از آبیاری شالیزارهای بابل در بابلسر به دریای خزر می‌ریزد (خانی سدهی، ۱۳۷۴).

🔷شاخه‌ اصلی این رودخانه به نام بابل رود است که جهت جریان آن از جنوب به شمال است.

📌شاخه سجاد رود [#سجرو] از سمت غرب رودخانه‌ اصلی سرچشمه گرفته و پس از طی مسیری حدود ۵۰ کیلومتر، از شروع جلگه به بابل رود می‌ریزد.

📌در وسط مخروط افکنه رود و در بالادست شهر بابل، شاخه‌ خوش­رود که خود از زیرشاخه به نام‌های #متالون رود، #کلارود و #بزرود تشکیل گردیده از سمت غرب به آن می‌پیوندد (یمانی و همکاران، ۱۳۸۵).
📄مقاله پژوهشی
🖊نویسندگان:
مجتبی یمانی | ابوالقاسم گورابی | زهرا عابدینی
"تحلیل روند تغییرات مورفولوژیکی الگوی آبراهه بابل رود از طریق نیمرخ‌های متساوی‌البعد (ترانسکت)" https://hyd.tabrizu.ac.ir/article_4265.html

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#رودخانه
#متالون
#بندپی
#ادملا
#گنجکلا📘گنج کلاپایین - ۳۱

الف) رودخانه:
دو رودخانه به نام های #سنگه_رو و #متالون از وسط و غرب
روستا عبور می کنند.

🔷سنگه رو، شاخه ای از #سجرو است که با گذر از روستای پینگ در قسمت غربی «#گلیا» به سه شاخه تقسیم می شود. شاخه ای برای زمین های کشاورزی روستای سید نظام الدین، شاخۀ دوم برای زمین های کشاورزی «اسپیار» (espiār) و «تسکا» (taska) متعلق به روستای بالا گنج کلا و شاخۀ سوم برای مزارع کشاورزی پایین گنج کلا و روستای بالا گنج کلا.
شاخه ی سنگه روی پایین گنج کلا در پشت بازار روز سمت غربی بازار روز روستای سید نظام الدین به نام «پیته سنگه رو» (pita-sangaru) به دو شعبه تقسیم می شود:
۱- شعبه اول به سمت مزارع غربی در جریان است. این شعبه با اندکی طی مسیر در مکانی به نام «پلیا» (palia) به دو قسمت می شود. (۱)

قسمت اول در ابتدای روستای بالا گنج کلا و در نزدیکی خانه سرای استاد مسیب آهنگر به دو نهر تقسیم می شود: نهر اولی به سمت بالا گنج کلا برای سیراب کردن زمین های کشاورزی «آلوسونک» و «ســازیـر» امتداد دارد و نهر دوم به سمت پایین گنج کلا برای آبیاری مزارع «دِه گل آغوزه بن»، «هلی بن»، «کراته بن»، «سنگه روپشت»، «آرنیم»، «کوِزچال»، «هَش خئیز» و «سازیر» در حرکت است که این نهر در ۱۳۷۸ش برابر با پنجمین دوره انتصابی شورای اسلامی (۷۸_۱۳۷۴ش) به صورت بتنی درآمد.

👈 قسمت دوم با عبور از روستای #کیا_محله وارد بخش مرکزی روستای پایین گنج کلا می شود و آن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می کند و سرانجام در پایین دست روستا در مکانی به نام «ده اوتک» با رودخانه #متالون پیوند می خورد.
آب این قسمت از «سنگه رو» بدان علت که در ارتفاع پایین تری از مزارع قرار گرفته است مصرف کشاورزی ندارد.
در گذشته از آب آن برای مصارف خانگی استفاده میشد سیراب کردن حیوانات و صید ماهی نیز در آن رواج داشت.

۲ - شعبه ای دوم «سنگه رو» به سمت مزارع شرقی روستا حرکت می کند. این شعبه بعد از گذر از میانه روستای #سیدنظام_الدین در ابتدای ورود به محدوده روستای پایین گنج کلا به دو گذر (#کیله) تقسیم می شود:
یکی به سمت «بالا نارنجــه بــِن پایین نارنجه بِن»، «ازاره بِن»، «سنگک «هیجده خئیز»، «مِجیله کتی» و «شجاع کتی» و دیگری نیز به سمت «اِفراتخت»، «کل کِتی»، «سنگک»، «جِنِه»، «مِن شُوار»، «اِنّون»، «اِنّونه بِن»، «پِه هَکِرد» و «دَرِه سَر» در جریان است.

📝پانویس:
۱- مصاحبه با محمد جعفر آقاجان زاده در ۲۹/ ۵/ ۱۳۹۶ش.

📘گنج کلا (پایین)، #نبی_الله_باقری_زاد_گنجی، اکسیرقلم، ۱۳۹۹، صص ۳۱_۳۲_۳۳

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#رودخانه
#متالون
#بندپی
#ادملا
#گنجکلا

📘۳۲ - گنج کلاپایین

🔷رودخانه دیگر «#متالون» نام دارد که از شاخه های #کلارود به شمار می رود.

📌این رودخانه از ارتفاعات جنوب شرق روستای ادملا سرچشمه می گیرد و از سمت غرب وارد روستای بالا گنج کلا می شود.
سپس با گذر از منطقهٔ «يَلِمِسّون» (palemassun)، «لپر»، «سازیر»، در جهت غربی روستا در حد فاصل جنگل و مزارع به مسیر خود ادامه می دهد و سرانجام در محل ده اوتک» با رودخانه «سنگه رو» پیوند می خورد و پس از آن با گذر از روستاهای گری محله ولیک ،پوستکلا کتی ،سر کاشی کلا، کاوندکلا، بالامیر کلا، خراب کلا، گل چوب، کاسمان کلا، دونه سر، نوشیروان کلا و آهنگر کلا به رودخانه کلارود می ریزد. (۱)

🔷از آب رودخانه متالون، برای مصارف خانگی صید ،ماهی شنا و سیراب کردن حیوانات می شد.
در دو دهه اخیر این دو رودخانه به عللی چون کاهش نزولات جوی تخلیه زباله های خانگی و حیوانی در آن و کمتر شدن عرض آن امکان استفاده خانگی صید و شنا را از دست داده است که بی تردید ادامۀ این جریان موجب مرگ همیشگی این اکوسیستم می گردد.

🔷رودخانه دیگری نیز به نام «اودنگه کیله» u-dange) ki) در گذشته در روستا وجود داشت که امروزه از بین رفته است.
این رودخانه کوچک که از رودخانه «سنگه رو» در مکان «پیته سنگه رو» (pita-sanga-ru) سرچشمه می گرفت، به موازات مسیر شرقی رودخانهٔ «سنگه رو» وارد روستای پایین گنج کلا می شد.
از آب آن برای فعالیت «اودنگ» (شالیکوبی) واقع در ابتدای بخش شرقی روستای پایین گنج کلا (پایین دست خانه سرای سیّد حسین حسینی) استفاده می شد.
آب اضافی این رود وارد انونه دشت می شد که بعد از گذر از انونه «مرز» و «انونه بن» به متالون ختم می شد.

📝پانویس:
۱.فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور (۱۳۸۲)،ج۲، معاونت سنجش از راه دور و جغرافیا، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ص۲۳۲

📘گنج کلا (پایین)، #نبی_الله_باقری_زاد_گنجی، اکسیرقلم، ۱۳۹۹، صص ۳۱_۳۲_۳۳

🌍#کاسمان
🔷رودخانه ی #متالون چسبیده به کاسمان است و اهالی به آن «#مِتلوم» (Metalom) می گویند.
در گذشته زنان کاسمانی رخت هایشان را در متالون می شستند، مردان از رودخانه شن برداشت می کردند و ماهیگیری نیز از گذشته تا حال در آن انجام می شود.
آب رودخانه نسبت به گذشته بسیار کمتر شده، در مواقع پرآب زمستان رودخانه طغیان می کند اما به خاطر پایین بودن حدود ۱۵ متری سطح آن از سطح کاسمان آسیبی به روستا نمی رساند، در فصل تابستان هم بسیار کم آب می شود.

🖊 نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 8:33 توسط #مرتضی_حسین_زاده_کاسمانی

📌...این چشمه که هم اکنون آب مناسبی دارد در کنار رودخانه متالون و در کنار پل متالون قرار دارد که داخل محدوده باغ شخصی قرار گرفته است.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#رودخانه #متالون #متلوم #روآر

✍در حاشیه روستا [#کاسمانکلا] رودخانه مِتالون (metalon) قرار دارد که در نقطه ای کاملا به روستا می چسبد.

📌منشا این رودخانه در داخل نقشه توپوگرافی منطقه ، کوهستان بندپی شرقی است اما در نقشه دقیقتر و معتبرتر دیگر منشا آنرا منطقه کوهستانی نِشِل (neshel) #آمل نشان می دهد.

📌این رودخانه با در نظر گرفتن منشا بندپی شرقی با طی مسافت ۲۰ کیلومتر و عبور از ۱۰ روستا به کاسمانکلا می رسد که با محاسبه منشا #نشل این مسافت بیشتر می شود و پس از طی ۵ کیلومتر در سادات محله به رودخانه #کلاررود می پیوندد.
از محل بند بتونی که محدوده رودخانه به روستا وارد می شود تا انتهای آن در شمال روستا که از مرز ده عبور می کند ۲ کیلومتر می شود.

📌متالون در زمستان پرآب می شود و در مواقع پرباران حالت طغیانی پیدا می کند (این امر در گذشته بیشتر مشاهده شده اما در سالهای اخیر بندرت اتفاق می افتد) اما به علت تفاوت ۱۵ متری سطح روستا از بستر رودخانه خطری برای مردم بوجود نمی آورد اما به زمین هایی که در بستر رودخانه قرار دارد و در سالیان اخیر اکثر این زمین ها تبدیل به باغ مرکبات شده اند #هراز چندگاه صدمات کمی وارد می آورد.

📌ماجرای استفاده این روستاها از آب رودخانه در داخل کاسمانکلا به حدود یک سده پیش برمی گردد در زمانی که فرزند #مشیرالدوله_قاجار به نام #علی_اکبرخان به بابل آمد و در روستای #دونه سر زمینی برای خود مهیا کرد که اکنون با نام باغ مستوفی نگهداری می شود.
این زمین مدتی بین اشخاص حقیقی و حقوقی دست به دست می گشت. وزارت علوم و تحقیقات و فناوری آخرین ارگانی است که مالک این زمین شده است.
علی اکبرخان چندی در آنجا ساکن شد و با اهالی این روستا نشست و برخاست داشت و به علت زندگی در کنار آنها حق آب را برای این روستا اخذ کرد و از آن زمان تا به حال این سه روستا از روستای کاسمانکلا آب مورد نیاز خود را به اراضی خود می برند.

کشاورزان کاسمان کلا نیز تا حدودی از این آب برای زمین های زراعی شان استفاده می کنند. که مقدار استفاده نسبت به اراضی سطح کشت روستا پائین است.

📌در سالهای میانی دهه ۵۰ خاک شناسانی به روستا آمده و چند روزی در کنار رودخانه #متالون چادر زده و به بررسی خاک منطقه پرداختند و دو نقطه از این ناحیه بتون کاری شده است که هنوز آثار آن بجا مانده است. این امر به منظور کانال کشی تمام رودخانه های مازندران به سمت #گرگان و دشت بوده است اما با حادثه ی انقلاب اسلامی ۵۷ این طرح فراموش شد.

📌بستر رودخانه متالون که با نام #روآر (رودبار) خوانده می شود تا اواخر دهه ۶۰ طبیعت بسیار زیبا و بکر با درختان بزرگ داشت که در این سال اهالی روستاهای دارای حق آب به بهانه بهسازی کانال آب با بولدوزر به جان درختان بلند قامت افتاده و تخریب گسترده ای صورت دادند.
علاوه بر آن در سالهای اخیر نیز آن تعداد درختانی که از آن حادثه جان سالم به در بردند با نگاه تجاری قطع شده و جای آن درختان آلوچه و پس از آن درختان پرتغال کاشتند.
به صورتی که در حال حاضر کل حاشیه رودخانه دارای مالک هستند و اکثریت مطلق آن به باغات مرکبات تبدیل گشت. و این امر سهمی در درآمد خانوار داشته است.

📌آبزیان رودخانه انواع ماهی ها، غورباقه، مار، خرچنگ و لاک پشت را شامل می شوند. مهمترین ماهی هم ماهی سفید است آبزیان بخصوص ماهیان در سالهای قبل با توجه به پرآب بودن متالون زیاد بود و ماهیان درشتی وجود داشت که از طریق تور ماهیگیری و قلاب یا با دست صید می شد و به مصرف می رسید.
گاهی برای صید آن از سم استفاده می شد یک نمونه سم از برگ درختی بدست می آمد که با جوشاندن به رودخانه می ریختند و حالت گیجی و مرگ به ماهی ها دست می داد.
از برق هم مواقعی برای صید ماهی استفاده می شد در سالهای اخیر هم به علت ریختن سم و استفاده از برق برای صید ماهی و همچنین کم شدن آب رودخانه ماهیان کم و کوچکی در رودخانه یافت می شوند و گاهی برخی از اهالی بیشتر بخاطر تفریح با قلاب به ماهیگیری می پردازند.

📌آبتنی در رودخانه از جمله کارهایی بوده است که در سالهای دهه ۶۰ و اوائل دهه ۷۰ به شدت رونق داشت و تعداد زیادی از بچه ها، نوجوانان و جوانان و حتی برخی بزرگسالان تنی به آب می زدند. در این سالها اکثر وقت بیکاری و اوقات فراغت این افراد در روآر (رودبار) که حاشیه رودخانه است، می گذشت که با آبتنی، ماهیگیری، گردو بازی و... روزگار می گذراندند.

🖊 نوشته شده در دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۶ ساعت 12:3 توسط #مرتضی_حسین_زاده_کاسمانی

"وضعیت طبیعی و اقلیمی Natural and ecological situation" http://kasmankola.blogfa.com/post/17

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#دونه_سر #دینه_سر #متالون

🌍دونه سر از آبادی‌های تاریخی و با قدمت طولانی از شهرستان بابل می‌باشد که از شمال به روستای شیرسوار، جنوب به درزی‌کلا آخوندبابا و بنگرکلا، شرق به بالا سرست و میرکلا و غرب به نوشیروانکلا و آهنگرکلا و قمی‌کلا، متصل است.
از خندق برداری نسخ‌های زراعی کشان معروف به (کتی) و (اودنگ سر) و همینطور تسطیح اراضی مزبور در سال‌های اخیر و خروج دفینه‌ها از جنس مفرق اینگونه بر می‌آید که ابتدا محل قدیمی روستای دونه سر در ضلع جنوب شرقی محل فعلی گسترش داشته‌است.

همچنین در این خاک برداری‌ها پیدا شدن جمجمه انسان‌ها و همچنین استخوان اسب‌ها در کنار ابزار رزمی آن دوران حاکی از این است که مردمی که در اینجا زندگی می‌کردند جنگجوبوده و دفن انسان به همراه ابزار رزمی بیانگر اهمیت دادن مردم قدیم این روستا به جنگ آوری و سلحشوری است. مکان فوق جزء آثار باستانی کشور به ثبت رسیده‌است.

#رودخانه

📌همچنین این روستا در کنار رودخانه #متالون بنا شده‌است و منطقه‌ای که به #اودنگ_سر معروف است،نشان از احداث آسیاب آبی با بهره گیری از آب این رودخانه می‌دهد.

📌سینه به سینه نقل شده‌است که دونه سر قدیم دارای ۱۲ تکیه (حسینیه) بوده‌است این در حالی است که در حال حاضر علارغم اینکه روستای دونه سر از روستاهای اطراف خود بسیار بزرگتر است تنها ۳ تکیه دارد. دونه سر فعلی کمی پایین‌تر از منطقه (کتی) ایجاد گردیده است و علت تخلیه محله قدیم بیماری وبا و طاعون و افزایش مرگ و میر بوده طوری‌که نقل شده، در هر خانواده چندین نفر فوت نموده‌اند.

📌نام قدیم دونه سر #شهنه_کلا بوده‌است و در گذشته #شهنه به افراد نظامی نسبت داده می شد.
این نام و آن تعریف ابتدای معرفی #دونه_سر، نظامی گری و جنگجویی مردم قدیم دونه سر را تداعی و اثبات می‌کند.

📌در حال حاضر نیز قشر زیادی از خانوارهای دونه سر به نام #عسکری یا #عسکردون می‌باشند. احتمالا پس از حمله اعراب به ایران و رواج لغات عربی واژه شهنه به عسکر که همان معنی (نظامی) را می‌دهد جایگزین گشته است.

اما دونه سر که در برخی نوشته‌ها به اشتباه دونسر یا دون سر نوشته می‌شود و معمولاً در پسوند بعضی از اهالی به اختصار (دون) ثبت شده غیر معنای لغوی خود در زبان فارسی که به معنای کوچک است مفهوم متولد دونه سر را تداعی می‌کند.

روستای دونه سر از زمان قاجاریه محل بیتوته خان‌ها بوده و علیرضاخان عضدالملک (نایب‌السلطنه احمدشاه) فرزند موسی خان و از بستگان مهدعلیا، که از مخالفان جدی اعدام شیخ فضل‌الله نوری بود و پس از این واقعه دستور داد تا مراسم تعزیتی برای وی برپا دارند توجه ویژه‌ای به این روستا داشت. و فرزندش امیر مصطفی امیر سلیمانی معروف به مشیر السلطنه که دربار احمدشاه سمت‌ هایی احراز کرده بود وی عمارتی در این روستا بنا نمود که تاکنون باقی است و این ملک و عمارت تقریباً ۲۰ هکتاری بعد از مشیر السلطنه توسط فرزندانش علیرضا خان که جزء سناتورهای انتصابی زمان پهلوی دوم بوده و برادرش علی اکبر خان، به فردی به نام محمد مستوفی الممالکی فرزند میرزا حسن خان مستوفی که از نخست وزیران مشهور عصر قاجار بود فروخته شد. به همین دلیل به لحاظ فرهنگی و آبادانی از گذشته تاکنون نسبت به نواحی اطراف پیشرفته تر بوده‌است. بطوری‌که در زمانهایی که حتی بابل برق نداشت معابر این روستا دارای چراغ روشنایی بود، و اولین اتومبیل‌های وارداتی به این روستا رفت‌وآمد می‌کردند.

مفهوم اصلی دونه سر برگرفته از واژه محلی (دونه) به معنی برنج می‌باشد و دونه سر یعنی محلی که شلتوک‌های برنج به برنج سفید و به زبان محلی دونه تبدیل می‌شود گفته شده‌است. درزمان حکومت حجاج ابن یوسف ثقفی که وی شدیداً دشمن علویان بود و شیعیان در زمان حکومت او امنیت جانی و مالی نداشتند، دو برادر به نام‌های درویش سید محمد و سید وقر از سبزوار متواری و به دونه سر، شهنه کلای قدیم، مهاجرت کردند. این دو برادرسید، افرادی پاکدامن و مورد احترام اهالی بودند، آن‌ها در کنار رودخانه متالون آسیاب آبی، بنا کرده و با تبدیل شلتوک به برنج امرار معاش می‌کردند. از آنجایی که این صنعت در روستاهای اطراف وجود نداشت علاوه بر مردم روستای دونه سر روستاهای دیگر نیز برنج‌های خود را به محل آسیاب می‌آوردند و در جواب سؤال دیگران که به کجا می‌روید می‌گفتند به دونه سر-یعنی محلی که شلتوک‌ها به برنج تبدیل می‌شود- می‌رویم. بدین صورت کم‌کم شهنه‌کلا به دونه سر تغییر نام یافت.

دونه سر در ۸ کیلومتری جنوب شهر بابل و ۴ کیلومتری شمال غرب شهر گتاب قرار دارد. این روستا که در حال حاضر نقش مرکزیت روستاهای اطراف را دارد، از شمال به روستای شیرسوار, جنوب به درزی‌کلا آخوندبابا و بنگرکلا، شرق به بالا سرست و پایین میرکلا و غرب به نوشیروانکلا و آهنگرکلا و قمی‌کلا، متصل است.
"دونه سر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد"

"دونه سر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد" https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%88%D9%86%D9%87_%D8%B3%D8%B1

#گاوان_کلا #متالون #رودخانه

🌍روستاهای سرسبز و دیدنی بسیاری در بابل وجود دارند که یکی از آنها روستای گاوان کلا بوده که یکی از مقاصد توریست هایی است که به این شهر سفر می کنند.

📌روستای گاوان کلا در فاصله ی ۱۸ کیلومتری شهرستان بابل و ۵ کیلومتری بخش #گتاب، یکی از نوزده روستای دهستان گتاب جنوبی است که به دو قسمت بالا محله و پایین محله تقسیم شده است.

📌این روستا از جنوب به تپه سرسبز رجه از بخش بندپی شرقی، از شمال به روستاهای بالا میر کلا و کوتیج کلا، از شرق به رودخانه ی #متالون و روستاهای ابوالحسن کلا و اتاقسرا و از غرب به رودخانه #کلارود و روستاهای سنگرودپی و کرکنار منتهی می گردد.

📌 اهالی این روستا به کشاورزی و باغداری مشغول‌اند و محصولات اصلی شامل برنج، انواع مرکبات و صیفی‌جات است که بخش قابل توجهی از اقتصاد روستا را تشکیل می‌دهد.

📌گاوان‌کلا دارای دبستان، مسجد، حسینیه، سقانفار و خانه بهداشت است.
تکیه گاوان‌کلا که قدمت آن به دوره قاجار بازمی‌گردد، با شماره ۸۸۰۴ در سال ۱۳۸۲ ش به ثبت ملی رسیده است. مردم این روستا به زبان طبری سخن می­‌گویند.

🌍#گتاب #گتو

✍در مورد وجه تسمیه شهر گتاب نظرهای مختلفی وجود دارد اما بیشترین فرضی که در بین مردم مرسوم می باشد این است که با توجه به موقعیت جغرافیای منطقه که درمحدود رودخانه های #سجادرود [#سجرو]، #متالون،#کلارود و #بابلرود قرار دارد به دلیل طغیان رودخانه سجادرود ( دارای زیر شاخه های بسیار در محدود گتاب می باشد ) که از البرز مرکزی سرچشمه می گیرد به بابلرود می پیوندد وسعت و گستردگی آب جاری شده به اندازه ای اعجاب آور و حجیم بوده که نام گتو ( گت+او = آب بزرگ ) براین واحد نام نهادند که از زبان طبری عامیانه مردم به معادل فارسی خود به نام گتآب تغییری پیداکرده است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#متالون #پل_متالون

پل متالون با طول ۱۵ و عرض ۳ متر بر روی رودخانه ی متالون واقع است و راه ارتباطی بین روستای #کاسمانکلا و #درزیکلای_آخوند_بابا را برقرار می سازد.

📌این پل که در ابتدا چوبی بوده ۱۰۰ سال پیش توسط «قلی قلی زاده» به صورت آجری با پایه های قطور بتونی درآمد، وی که پولی تهیه کرده بود و قرار بود به حج برود بخاطر مشکلات اهالی در رفت و آمد به آن طرف #رودخانه با مشورت با یک طلبه، پولش را خرج ساختن این پل کرد تا نام نیکی از خود به جای گذارد.

📌قبل از احداث پل آجری، پلهای چوبی چندی در اطراف پل فعلی ساخته شده بود که پس از پرآب شدن رودخانه و طغیانی شدن آن ویران می شد، این پل تا کنون چندین بار مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.

📌پایه های بتونی بزرگ و قطور این پل به علت گذر زمان و فرسایش ایستادگی خود را از دست داده و هم اکنون پایه های فلزی نه چندان محکم جای آن را گرفته است، پل قدیمی و آجری متالون پس از سالها استفاده و تخریب در چند دهه گذشته به صورت فلزی درآمده که آثار قدمت و کهنگی فلز هم در روی آن نمایان است و با وصله و پینه ای که هر از چند وقت به آن بسته می شود تا کنون سر پا مانده است. چند سالی بود که کناره های پل نرده ای نداشت اما در ۵ سال گذشته نرده ای در کناره های آن نصب شده و آنرا ایمن تر کرده است.

🖊+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۸۷ ساعت 16:22 توسط #مرتضی_حسین_زاده_کاسمانی
"تصاویری از پل متالون" http://kasmankola.blogfa.com/post/52
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#رودخانه #متالون

د) متالون
یکی از شاخه های کلارو بوده که از تپه های خاوری دیوا واقع در ۲۷ کیلومتری جنوب باختری بابل سرچشمه میگیرد در جهت شمال جریان یافته و پس از مشروب نمودن روستاهای پادشاه ،امیر پشتِکا کاشی کلا در حوالی روستای نوشیروان کلا وارد کلارو میشود. طول آن ۲۰ کیلومتر بوده و حوزه ی آبریز آن بیشتر در مناطق پست و هموار قرار دارد. (۱۵)

📝پانویس
۱۵. برای آگاهی بیشتر نک بخش: جغرافیای تاریخی ((رود متالون))


جغرافیای تاریخی - ۷۹

رود متالان
به گویش محلی آن را «متالون» میگویند. این رود از ارتفاعات بندپی سرچشمه گرفته و پس از پیوستن به کلارود به بابل رود راه مییابد میرتیمور مرعشی (معاصر) صفویان از این رود در دو جای کتابش یاد میکند ولی در ثبت نام آن اشتباهی رخ داده است و اسمش «مقالان» (۶۳) چاپ شده که به نظر خطا از جانب کاتب یا مصحح کتاب می باشد.

📝پانویس
۶۳. میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی، ص ۱۴۸ و ۳۸۷

📚منبع:
بندپی (سرزمین، تاریخ، فرهنگ)
#یوسف_الهی | #شهرام_قلی_پور_گودرزی | طرح جلد و صفحه آرایی علیرضا علی نژاد | ناشر رسانش نوین | لیتوگرافی: فیلم گرافیک | چاپ متین: صحافی افشین | شمارگان: ۱۵۰۰ نسخه | چاپ اول، تهران ۱۳۹۳
شابک ۱ - ۴۳ - ۶۸۲۶ - ۶۰۰ - ۹۷۸
صص ۲۱_۲۲_ ۷۹
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📩بازنشر

🌍#رودخانه #متالون #متالان #مطالون #مطالان #زریجا #روار #نهر_سجرو #نهر_متالون #زریجاکیله #ادملا

📜موقعیت رودخانه متالان | متالون در روستای ادملا:

🔷نهر متالون در ضلع شرقی روستای ادملا قرار گرفته است که از چشمه های مراتع اطاقسر و برف چالسی سرچشمه می گیرد.

📜در اسناد خطی نام این نهر #مطالان [سنه ۸۶۷ قمری ] و مطالون [ربیع الاول سال ۱۱۱۴ قمری ] آمده است.

✍اهالی روستای ادملا در گویش محلی از آن به متالان و متالون بیشتر استفاده می کند.
این نهر اما در ادملا نام دیگری بواسطه ی دو چشمه ی معدنی #زریجاچشمه به زریجاکیله نیز شهرت دارد. این دو چشمه [آب گرم و سرد] تا دهه ی ۱۳۶۰ بسیار مورد توجه اهالی و حتی مسافرین بودند، اما شوربختانه در پی هجمه ی نابخردانه ی برخی قاچاقچیان میراث فرهنگی مورد تجاوز قرار گرفتند و این موجب امحا چشمه گردیده و در تاریخ به فراموشی سپرده شدند.

🔹زریجا چشمه در پشت خانه سرای فعلی مرحوم علی اعظم محمدزاده باکر و ضلع جنوبی مرتع کرات ادملا واقع شده است.

📌نیاکان باکر جهت ارتزاق آب مصرفی کشاورزی خود، انشعابی از رودخانه ی #چادرکا، نهر #روآر را احداث کردند که این نهر در مرتع بالا کرات؛ خانه سرای فعلی مرحوم غلامعلی محمدزاده باکر به متالون متصل می شود.

📌از سوی دیگر جماعت #باکر در گذشته ی دور با احداث #نهر_سجرو در مرتع #سِه_بِن و اتصال آن به متالون در محل کرات ادملا، بر شدت و حجم میزان آب نهر متالون تاثیر نهادند. هر چند امروزه آبی از آن نهر به ادملا نمی رسد اما آثار این نهر باستانی و مهندسی شده باقی است به طوری که هنوز در مسیر #سِه_بِن تا ادملا نهر کم و بیش با آجرهای خشتی قدیمی اش نفس می کشد و از هویت خویش دفاع می کند.
اهالی ادملا بویژه کشاورزان با تعصب خاصی در احیای #نهر_سجرو تلاش دارند، اما بدلیل شرایط جغرافیایی، عدم هماهنگی، مخالفت روستاهای پیرامون، فقدان اعتبارات مالی و...امکان این امر در حال حاضر ممکن نیست.

🔷روار واژه مازنی است که به شاخه ای از رود گفته می شود که عمدتا برای استفاده در زمین کشاورزی اقدام به حفر این نهر ((روار)) می نمایند.
نیاکان تبار باکر در روستای ادملا که اطلاعات دقیقی از زمان احداث این راهکار مهندسی ((روار)) در دسترس نیست، با هوشیاری و تدبیر عالی اقدام به احداث روار نمودند.
این نهر شاخه ای از رودخانه ی ((چادرکا)) ادملا بوده که در محل ((جورسره)) ، موسوم به #سَدِّسَر انشعاب گرفته و پس از عبور از ضلع شمالی مقبره ی ((پادشاه علی مرعشی)) و عبور از ورودی محل به دو شاخه تقسیم می شود.
در ضلع شرقی ورودی ادملا به رودخانه ی ((متالون یا زریجا)) می رسد و در ضلع شمالی به زمین کشاورزی ادملا گره می خورد.
نهر روآر به واسطه ی آن که از کنار مقبره ی حضرت پادشاه علی مرعشی علیه الرحمه ادملا عبور می کند به آن ((#چهارشمین)) نیز می گویند.
در گذشته روار دارای ماهیان بومی و آب آن قابل شرب بوده است به گونه ای که تا اواخر دهه ی ۱۳۷۰ شمسی در آن حتی اهالی شنا می کردند. شوربختانه در سالهای اخیر به حریم ((نهر روار)) تجاوز شده و آب آن نیز به دلیل ورود فاضلاب انسانی و حیوانی کاملا غیربهداشتی و حتی به نظر می رسد استفاده ی آن در اراضی کشاورزی نیز شاید دارای محدودیت های بهداشتی داشته باشد.

🖊#محسن_داداش_پور_باکر ۱۳۹۹/۱۲/۲۴

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:57 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 22:56 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۱۱۱۰۲۲۵۱

#محمد_صوفی_آملی_مازندرانی

🔲مولانا محمد صوفی آملی مازندرانی از سرایندگان بزرگ سده یازدهم ایران

تخلص: «محمد» و «صوفی»
زادهٔ: آمل، مازندران، ایران
رحلت: ۱۰۳۵ قمری
درگذشت: گجرات، هندوستان
پیشه: شاعر، صوفی، جهانگرد
محل زندگی: آمل، ری، اصفهان، شیراز، کازرون و هند
آثار: بت‌خانه (مجموعه اشعار منتخب از قدما) | ساقی نامه | دیوان غزلیات | همچنین دیوان اشعار (که خود او این دیوان را از اشعار خویش انتخاب و تدوین کرده است) او در ایران در سال ۱۳۴۹ به کوشش محمدعلی جمال‌زاده و در سال ۱۳۴۷ به کوشش طاهری شهاب به چاپ رسید.

✍صوفی مازندرانی در آمل تولد یافت و در جوانی بنای جهانگردی گذاشت. چندی در شهرهای ایران به سیاحت گذرانید و در کازرون از محضر شیخ ابوالقاسم کازرونی، از مشایخ صوفیان مرشدیۀ آن روزگار، بهره‌مند شد. بعد از آن قصد حج کرد و گویند ۱۵ سال در مکه ماند و سپس به هند رفت. تقی‌الدین اوحدی و ملا عبدالنبی فخر الزمانی قزوینی او را در هند ملاقات کرده‌اند و نظیری نیشابوری با وی معاشر بوده است. در هند جلال‌الدین صدر متخلص به رضایی، از میان رجال و مشاهیر هند، بیشتر با وی انس داشت و از وی کسب فیض می‌کرد، ولی با این حال او در هند مسافرت های بسیار کرده و ظاهر در احمدآباد گجرات از دنیا رفته است.

آن کله که آرزو در او انبار است
روزی بینی که جای مور و مار است

نمونه ای از اشعار طبری وی:

دل آراما اِدی ماه ناتوانِم جگر پر خار و پر خس دیدگان مهمان دستان که باتَم بی به گردنکنونش چون زنان بر سر زنانم

(ای دل آرام باز ماه ناتوانم، جگر پر از خار و پر از خس است چشمانم، همان دستان که گُفتم باشد به گردنم، اکنون مانند زنان به سر می زنم)

🌍مهاجرت به کازرون:

آب و هوای شیراز و مردم ادب‌دوست آن سرزمین، تجلی بخصوصی به شعر و ذوق عرفانی وی بخشید، اما دیری نپایید که او را طرفه‌حالتی دست داد که در میان علما و فضلا به سوء اعتقاد و زندقه و روش الحاد متهم گشت؛ بنابراین مجبور شد شیراز را به صوب کازرون ترک و در این مکان، منزل نماید.

📌مؤلف «تذکره لطائف الخیال»، شیخ مفید شیرازی، در این‌باره می‌نویسد: ملا محمد صوفی در کازرون به صحبت شیخ المحققین ابوالقاسم مشرف شده و دست ارادت به وی داده است و شیخ قصیده‌ای درباره کمالات صوفی سروده و ملا محمد هم متقابلا پاسخ او را ضمن چکامه‌ای به ردیف «سخن» داده است.

📌او که در سال ۱۰۰۰ ه.ق عازم هندوستان شد و در گجرات رحل اقامت افكند. علت اقامت صوفی در گجرات بیشتر به دلیل آن بود که میرسید جلال الدین صدر متخلص به «رضایی» كه از بزرگان آن دیار و مردان متنفذ بوده، او را نزد خود نگه داشت تا از محضرش كسب فيض نمايد (صوفي، ۱۳۴۷: ۴- ۳؛ صفا، ۱۳۷۱: ۵/ ۱۰۴۸؛ زماني شهميرزادي، ۱۳۷۱: ۱۶۷)

📌از جمله کارهای صوفی در احمدآباد گجرات انتخاب ابیاتي از شاعران گذشته بود که مجموعه­ ی آن را بتخانه نام نهاد. از مریدان محمد صوفی می­توان به عبداللطیف بن عبدالله عباسی که وطن ثانوی او احمدآباد گجرات بود، اشاره كرد که او مقدمه­ای بر بتخانه نوشت (صفا، ۱۳۷۱: ۵/ ۱۰۴۹).

📌صوفي در گجرات مورد توجه اشراف و اعيان بود ولي از ورود به جرگه­ي ملازمان آن­ها پرهيز مي­كرد. او سال­هاي عمر خود را به سرايندگي و انتخاب اشعار و كتابت گذرانيد و گاهي به مناطق مجاور گجرات مي­رفت چنان كه مدتي در اجمير نيز اقامت گزيد (ثبوت، ۱۳۸۷: ۵۱).

📌گویند وی در زمان اکبرشاه به هندوستان رفت و در احمدآباد گجرات اقامت گزید. به قصد زیارت شیخ معین الدین چشتی به اجمیر رفت و مریدان و پیروانی پیدا کرد ولی خوی عزلت گزین او را به گجرات بازگرداند. جهانگیر شاه وی را فرا خواند و او در راه در «سرهند» به علت بیماری و پیری در سال ۱۰۳۵هـ از دنیا رفت.

🟣با آن كه صوفي مازندراني در نيك­محضري يكي از سرآمدان اقران بود، هميشه ميل به تواضع داشته و از خودستايي پرهيز مي­كرده است. (طاهري شهاب، ۱۳۳۶: ۳۰۸)

📄ادعا شده است که از دیوان صوفی ۶ نسخه موجود است.

📜قصاید؛ شامل هفت قصیده مانند:
نصیرا بس ز محنت چو باد مهرگان
بدگوارست ناسازگارست
خوش آوازست و چو مار مهره‌دار و
بد ذات و گزنده زهردارست...

📜غزلیات؛ شامل ۹۱ غزل:
ز حضرت تو مرا ننگی
که این گدایی کمتر ز
از گدایی نیست
پادشاهی نیست
از آن زمان که درآمد
درون دیده من جای
بدیده تا رخ او
روشنایی نیست

📜رباعیات؛ شامل ۷۵ رباعی:
یاری که زما همه
پیوسته ز ما تهی کند پهلو
گریزست او را را
روزی ناگه بگیرم آن
زآنگونه که یوز گرسنه
بدخو را آهو را

📜ساقی‌نامه:
الا ای دل مانده از
بمستی و دیوانگی سر برآر
کار و بار
ندیدیم خیری ز
نبستیم طرفی ز دیوانگی
فرزانگی
بیا تا سر خویشتن
ز مغز خود این هر دو
بشکنیم
بیرون کنیم

🖊گرداورنده: #محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۱۱/۱۰
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 16:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 16:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 16:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📝قارن کوه کجاست؟ | با استفاده از متون تاریخی و نظر پژوهشگران

#مازندران_شناسی
#کوه
#قارن
قارن_کوه

📝قارن کوه کجاست؟

✍بخش باستانی و کوهستانی طبرستان است که از چلاو تا مرز شهریار کوه (پریم) را در بر می گرفت و شاهان آن را ملوک الجبال می خواندند.
قسمت کوهستانی #بندپی نیز زیرمجموعه ی آن بود چنانکه در حدود العالم تألیف (۳۷۲ ق) درباره ی رود بابل که از کوه های بندپی سرچشمه می گیرد آمده است: «دیگر رودیست باول خوانند از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد» (۵) و در جای دیگر کوه قارن را چنین می شناساند ناحیتی ست کی مر او را ده هزار و چیزی ده ست و پادشایی او را سپهبد شهریار کوه خوانند و این ناحیتی ست آبادان و بیشتر مردم وی گبرکانند و از روزگار مسلمانی باز پادشایی این ناحیت اندر فرزندان با و است» (۶) وجه تسمیه ی آن به نام اسپهبد قارن پسر اسپهبد سوخرا است که در روزگار انوشیروان به همراه او در ۵۷۱ - ۵۷۰ میلادی به #آمل آمد و به فرمان وی به پادشاهی آن ناحیه منصوب شد و بیش از ۲۵۰ سال حکومت وی و جانشینانش پایید. آخرین شان اسپهبد مازیار بود که در ۲۲۴ ق به دست سپاه عباسیان (طاهریان) فرو کوفته و در بغداد بر دار شد. (۷)
با توجه به قرار گرفتن بندپی در جبال قارن از رخدادهای آن نیز بی نصیب نبود.
(ص ۶۸)

📝پانویس:

۵. ....حدود،العالم به کوشش منوچهر ستوده ،تهران طهوری، ۱۳۶۳، ص ۱۰۱.
۶. همان، ص ۱۴۷
۷. اردشیر ،برزگر ، تاریخ ،تبرستان ج ۲ تصحیح و پژوهش محمد شکری ، فومشی چاپ دوم، ۱۳۸۸، ص ۲۷۳ و ۷ -۶۴۲.

📚منبع:
بندپی (سرزمین، تاریخ، فرهنگ)
#یوسف_الهی | #شهرام_قلی_پور_گودرزی | طرح جلد و صفحه آرایی علیرضا علی نژاد | ناشر رسانش نوین | لیتوگرافی: فیلم گرافیک | چاپ متین: صحافی افشین | شمارگان: ۱۵۰۰ نسخه | چاپ اول، تهران ۱۳۹۳
شابک ۱ - ۴۳ - ۶۸۲۶ - ۶۰۰ - ۹۷۸

🖊#علی_اکبر_عنایتی، دانشجوی دکترای تاریخ ایران دوره اسلامی:
از زمان خسرو اول شاهنشاه ساسانی و به واسطه حکومت قارن پسر سوخرا بر بخشی از سرزمین کوهستانی پتشخوارگر، این بخش کوهستانی به کوه قارن شهرت یافت .در قرون اولیه اسلامی کوه قارن به بخشهای دیگری چون کوه شروین، شهریار کوه ، کوه ونداد هرمزد ،هزار گری یا هزار جریب تقسیم شد.

پتشخوارگر در زمان ساسانیان بنابر روایت بند هشن به کوههای تبرستان و گیلان گفته می شد و حاکمان آن لقب پتشخوارگر شاه داشته اند که اسپهبدان تبرستان پس از اسلام این لقب را حفظ کرده،به طوری که آل باوند و آل قارن را گرشاه یا ملوک الجبال نامیده اند .در منابع تاریخی و جغرافیایی کوه قارن ناحیتی آبادان ذکر شده که فریم و شهمار از شهرهای آن به حساب می آمده است .سرزمین باستانی کوه قارن از لاریجان تا کوههای استرآباد را در بر می گرفته است .

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🖊#حامد_خلیلی_ازنی:

📝جغرافیای تاریخی کوه قارن
#کوه
#قارن
#قارن_کوه

📜مورخان وجغرافیا نویسان قرون اولیه اسلامی ومورخان طبری رشته کوههای شرقی البرز راپایگاه ومقر دو خاندان قارن و باوند برشمرده اند. وبدین سبب آنان را «گرشاه» و «ملوک الجبال» خوانده اند . همچنین از پریم یا #فریم به عنوان دژ یا شهری در کوه قارن یاد کرده اند که گویا مرکز فرماندهی این دو خاندان بوده است .

📌رشته کوههای شرقی البرز را با نامهایی چون کوه قارن ،کوه شروین ،شهریار کوه ،هزارگری یا هزار جریب ذکر کرده اند که بخشی ازسرزمین بزرگ کوهستانی « پتشخوارگر» بوده است . به واسطه این نام اسپهبدان قارنوندی و باوندی لقب «پتشخوارگرشاه» نیز داشته اند .

📌از آنجاییکه شناخت این نواحی وقلمرو فرمانروایان آن محقق تاریخ را در بررسی حوادث و رویدادهای تاریخی منطقه به راه صواب رهنمون می سازد . لذا در فصل نخست سعی بر شناسایی وبررسی جغرافیای تاریخی این سرزمین وجستجو درباره نامهایی چون پتشخوارگر ، کوه قارن ،شهریار کوه ،و هزار گری (هزار جریب) شده است .

🏔#پتشخوارگر :

✍درسال ۶۷۳ ق . م سپاهیان آسار حادون شاه آشور در یک سلسله عملیات جنگی به سرزمین موسوم به #پاتوش_آری (Patush Arri) یا پاتشوعارا ، که جزئی از کشور مادهای دور دست بوده ، رسیدند.(۱)

📌آسار حادون در #کتیبه خود از سرزمین پاتوش آری چنین سخن می گوید: «اما سرزمین پاتوش آری بر کران کویر نمک در خاک مادهای دور دست که کوه بیکنی (دماوند) در کنار آن نهاده است، کوه سنگ لاجورد ، که هیچ یک ازنیاکان پادشاه من پادر خاک آن نگذاشته بودند.» (۲)

📌این نام درزمان هخامنشیان تحت عنوان پیشوارش یا پتشوارش در کتیبه داریوش اول آمده و در زمان سامانیان ، براساس کارنامه اردشیر بابکان نام آن پتشخوارگر بوده است . این سرزمین در اوستا بخشی ازرشته کوههای « اوپی ری سئنا» یا اپارسن دانسته شده است .
در کتاب جغرافیدان یونانی ، استرابون با عنوان « پراخواتراس» ذکر شده که همان رشته کوههای البرز بوده واقوام گیل ، کادوسی و آماردی در نواحی شمالی آن سکونت داشته اند. پروکوپیوس مورخ بیزانسی نیز از کیوس برادر انوشیروان تحت نام پتشخوار شاه یاد می کند .(۳)

📌این نام درنوشته های مورخان اسلامی به صورت فرشوا ذگر، فرشوازجر وبدشوارگر آمده است.

📌در تاریخ تبرستان ابن اسفندیار راجع به نام فرشوادگرچنین می خوانیم:«حد فرشوادگر، آذربایجان وسرو تبرستان وگیل ودیلم وری وقومش ودامغان وگرگان باشد واول کسی که این حد پدید کرد منوچهر شاه بود .» (۴)

📌اولیاء الله آملی فرشوارجر را لقب تبرستان دانسته است .(۵)

📌میر ظهیر الدین مرعشی نیز تبرستان را درون فرشوارگر و فرشوارگر راشامل آذربایجان ، گیلان ، تبرستان ،ری وقومش(سمنان) می داند. (۶)

📌ابن اسفندیارمعنی فرشواذ را « باش خوار ای عش سالماً صالحاً » بیان می کند. (۷) یعنی عیش کن به سلامت. (۸) وی همچنین فرشواذگر را از سه جزء_ فرش + واذ + گر_، برشمرده وفرش را هامون ، واذ را کوهستان وگریا جر را دریا و سرزمین فرشواذجر راسرزمین کوه ودشت ودریا می خواند ،همچنین خاطر نشان می سازد، به لغت قدیم جر یا گر معنی کوهستان را که برآن کشاورزی می کرده اند نیز می داده است .(۹) ازاین رو به خاندان قارن (آل سوخرا ) که حاکم بخشی از فراشواذ گر بوده اند جرشاه یا گرشاه یا ملک الجبال می گفتند .(۱۰)

📌براساس نامه تنسر در زمان به سلطنت رسیدن اردشیر یکم ساسانی ، جُشنسف یاگُشنسب شاه(گشتاسب) بر پتشخوارگر حکمرانی داشته و عنوان پتشخوارگرشاه راداشته است .
بنابر کارنامه اردشیر بابکان پتشخوارگر از بخشهایی بوده که برای اردوان شاهنشاه اشکانی سپاه تهیه می کرده است. (۱۱)

📌سعید نفیسی بر اساس داستانی از کارنامه اردشیر بابکان« پذشخوار» را از مقامات مهم عصر سامانیان بر شمرده است که وظیفه اش مراقبت از خوراک شاهنشاه بوده وپیش از او خوراک وی می خورده تا ازعدم آلودگی به زهر اطمینان حاصل کند . به نظر نفیسی « پذش» به معنی پیش و «خوار» از فعل خوردن است. (۱۲)
ولی براساس نوشته های دیگر محققان «خوار» نام سرزمین ورامین فعلی است وپذش یا پتشخوارکوه روبروی خوار را می گفته اند.

📌به نظرمحمد حسن خان اعتمادالسطنه، فرشوات گر به مرور زمان دچار تحریف وتخفیف شده به سوات یا سواد تبدیل شده و نام سوادکوه مآخوذ ازآن است.
سعید نفیسی نیز برهمین عقیده است ونام سوادکوه امروزی را برگرفته از فرشوادگر یا پتشخوارگر باستانی می داند . (۱۳)
این تعبیر به نظر درست نمی آید زیرا بنابه قول ابن اسفندیار پتشخوارگر سرزمین کوهستانی وسیعی بوده و سوادکوه که درروزگار قرون اولیه اسلامی کوه قارن خوانده می شد بخشی ازآن بوده است.
@edmolavand
"جغرافیای تاریخی کوه قارن" http://chahardangeh.blogfa.com/post/143
ادامه👇👇

#مازندران_شناسی
#کوه
#قارن
قارن_کوه

دیگر اینکه نام پتشخوارگر عصر ساسانی که در قرون اولیه اسلامی ازآن به فرشواذگر نام برده شده دیگر استفاده واستعمال نشده وبه تدریج ازرونق ورواج افتاده است.

📌ابن خرداد به در المسالک و الممالک «بدشوارگر» رایکی از شهرهای تبرستان برشمرده است .(۱۴) البته واضح است که او دچار اشتباه شده ، زیرا درهیچ یک از منابع از شهری بدین نام یاد نشده بلکه همواره تاکید شده که بدشوارگر یاهمان پتشخوارگر منطقه وسیعی بوده است .
پتشخوارگر از سه جزء­ _پتش+ خوار + گر­_ تشکیل یافته و کوهی است که در پیش ولایت خوار واقع بوده(۱۵) و یا کوههای کم درختی است که روبروی دره خوار قرار دارد. (۱۶) برخی آنرا ازسه جزء _پئیتیشخ + وار + گر_ به معنی ناحیه ای که در بردارنده کوه ودشت ودریاست خوانده اند. (۱۷)

📌بنابراین باتوجه به منابع تاریخی سرزمین پتشخوارگر، منطقه ای وسیع بوده که شامل رشته کوه البرز میشده ، و به تدریج این نام تنها برای بخش مرکزی وشرقی آن یعنی کوههای لاریجان،بندپی،لفور،سوادکوه ، هزارجریب وبخشی ازفیروزکوه ودماوند به کار رفته است .

🏔 #کوه_قارن :

نام این کوه از اسپهبد قارن فرزند سوخراگرفته شده(۱۸) واز زمان خسروانوشیروان ساسانی بدین نام خوانده شده است. برخی از مورخان این سرزمین را مقر فرمانروایی آل قارن وعده ای دیگر آنرا مرکز حکومت باوندیان دانسته اند. این ناحیه، سرزمینی کوهستانی است که از کوههای لاریجان شروع شده، بخش بندپی، لفور و سوادکوه وهزارجریب باستانی را دربر می گرفته که همان پتشخوارگر بوده است .(۱۹)

📌در کتاب جغرافیای حدودالعالم درمورد کوه قارن چنین میخوانیم:« کوه قارن، ناحیتیست کی مراورا ده هزار وچیزی دهست وپادشاهی او را سپهبد شهریارکوه خوانند واین ناحیتیست آبادان وبیشتر مردم وی گبرکانند واز روزگار مسلمانی باز پادشایی این ناحیت اندر فرزندان باو است.» (۲۰)

📌مسعودی جای کوه قارن را بین سرزمین قومس وتبرستان میداند،(۲۱) ابودلف آن را متصل به ری ودماوند (۲۲)ومحمدحسن خان اعتمادالسطنه آن را درحدود ری ومازندران دانسته میگوید:«و آن را جبل عام والبرز خوانند،کوهی عظیم وممتد است وآن راکوه قارن وکوه قاف نیز گفته اند.»(۲۳) یاقوت حموی کوه قارن را محلی در جبال دیلم ومقر آل قارن ذکر میکند. (۲۴)

📌لسترنج ناحیه کوهستانی قارن را نزدیک فادوسبان ومرکز حکومت دودمان قارن برشمرده است.(۲۵)

📌بنابر نوشته های پیشینیان،کوه قارن ناحیه ای آبادان بوده که بیش از ده هزار آبادی داشته است.(۲۶)البته اصطخری ذکر کرده که درکوههای قارن شهرها ودیه های بسیاری نبوده به جز شهرهایی چون سهمار( شهمار یا سامار)و #فریم(پریم) که به یک منزل از ساری فاصله داشته اند.(۲۷) ابن حوقل درصورة الارض مینویسد:« سراسر جبال قارن قریه هاست وجز شهمار که دریک منزلی ساری است شهردیگری ندارد ومسکن آل قارن در سرزمینی به نام بریم است که مرکز فرمانروایی آنان است وقلعه و ذخایرشان درآنجاست و از روزگار ساسانیان حکومت به دست مردم کوهستان است.»(۲۸)

📌یاقوت حموی نیز به همین مطلب اشاره داشته وشهمار وفریم را از شهرهای کوه قارن دانسته است.(۲۹)

📌مؤلف حدود العالم در مورد شهمار گوید:«شهریست خرد هم ازاین ناحیت و از وی آهن وسرمه وسرب بسیار خیزد»(۳۰)ولی لسترنج آنرا آبادترین شهر کوه قارن دانسته که مسجد جامع منحصر به فردی داشته است.(۳۱)

📌اردشیر برزگر محل شهر شهمار را چسبیده به روستای میانا در دودانگه شهرستان ساری معرفی کرده است.(۳۲)

📌شهر فریم را برخی از مورخان دژی دانسته اند،درحدود العالم می خوانیم:«قصبۀ این ناحیتست مستقر سپهبدان بلشکرگاهی است بر نیم فرسنگ ازشهر و ... »(۳۳)

📌ابن اسفندیار پریم را یکی از شهرهای کوهستانی که دارای مسجدجامع ومصلی وبازار است نام میبرد.(۳۴)

📌یاقوت حموی فریم را مرکز فرمانروایی آل قارن دریک منزلی ساری بر شمرده است.(۳۵)

📌حمدالله مستوفی درمورد فریم مینویسد:«بعضی از قومس گرفته اند وبعضی ازتوابع مازندران واکثر اوقات داخل ساری میباشد وبه والی او تعلق دارد.»(۳۶)

📌ولادیمر مینورسکی فریم را اقامتگاه شاهزادگان بنی قارن واقع در کنار شاخه غربی رود تجن دانسته است.(۳۷)

📌سیدحسین بنافتی درشجره الامجاد فریم را چنین معرفی میکند:« پریم و آن شهر کوچکی بود باحصار آجری شبیه به قلعه واقع در جلگه ای موسوم به پریم، جنب رودخانه اشک سمت شرقی شمالی که این مکان فعلا معروف است به شهر دشت فی الجمله آثار در آن مکان باقی است.»(۳۸)

📌بارتولد فریم رادر جبال قارن وقلعه آن رامقر خداوندان محلی این ناحیه برشمرده.(۳۹) مایلز نیز فریم را دژی در کوههای قارن در دامنه های شمالی دماوند در جنوب آمل معرفی کرده است.(۴۰)

📌لسترنج ، فریم را استوارترین دژ دودمان قارن که از زمان ساسانیان درتصرفشان بوده میداند. وی ذکر میکند در هیچ یک از کتب مسالک به طور دقیق محل آن تعیین نشده است .(۴۱)
@edmolavand
ادامه👇👇

#مازندران_شناسی
#کوه
#قارن
قارن_کوه

✍اعظمی در مقاله خود درمورد فریم چنین نتیجه می گیرد :« می توان قبول کرد که فریم دژی در کوههای مشهور به قارن بوده چه شهریارکوه که ابن اسفندیار آنرا کوهی واقع در فریم در جنوب ساری وسرراه دامغان به تبرستان ذکر کرده،کوهی ازرشته جبال قارن بوده است .»(۴۲)

📌ابن رسته نام وندادهرمز اسپهبد آل قارن را به بخشی از کوه قارن که برآن فرمانروایی داشته، داده وآن ناحیه را به نام او کوه وندادهرمز خوانده است .(۴۳)

📌زرین کوب درمورد جبال قارن چنین می نویسد :«در مشرق ولایت رویان،جبال قارن بود با نزدیک ده هزار آبادی، که دامنه شمالی آن به نواحی آمل وساری می رسید و بلندیهای جنوبی آن بر دشتهای قومس اشراف داشت وتمام آن شامل نواحی هزارجریب وسوادکوه وجبال لاریجان کنونی بوده . از این جمله جبال ونداد هرمزد شامل قسمتی از کوههای هزار جریب می شد. #لفور(= لبوره) وهرمزآباد دژهای عمده آن به شمار می آمد وهرمزآباد که قصر برخی ازفرمانروایان خاندان قارن ـ ازجمله مازیارـ درآنجا بود وبا ساری وآمل به یک اندازه فاصله داشت نیز به همین کوه ها مربوط می شد . پاره کوه دیگر از این جمله که جبل شهریار ، شهریارکوه خوانده می شد نیز بخشی از دودانگه هزارجریب به شمار می آمد . شهر عمده آن شهمار بود اما قلعه آن که تختگاه فرمانروایانش محسوب می شد پریم(= فریم) نام داشت ودر جنوب ساری واقع بود. محلی هم به نام طاق دراین پاره کوه وجود داشت که از قدیم جایگاه خزاین وپایگاه دفاع این جبال به شمار می آمد. بخش دیگری از جبال قارن،در محل سوادکوه کنونی،شروین کوه یا جبل شروین خوانده می شد و دامنه های جنوبی آن تابه حدود قومس گسترش داشت . گردنه یی به نام شلفین نیز که سوادکوه وفیروزکوه را از هم جدا می سازد گویا هنوز نام آن را درتلفظ عامیانه ضبط وتحریف یافته خویش نگه داشته باشد . درقلمرو جبال قارن لاریجان از قدیم ترین شهرهای کوهستانی تبرستان محسوب می شد و قلعه یی استوار داشت.»(۴۴)

📌در ده تالیور در پریم اسپهبد سرخاب پسر باو قصر وگرمابه ومیدان ساخت واسپهبد شروین باوندی عمارتهای بیشتری درآن ساخته که ابن اسفندیار آن آثار را در اواخر قرن ششم هجری دیده است .(۴۵)

📌از دژهای مهم فریم قلعه کوزا دارای اهمیت بوده است، ابن اسفندیار محل این قلعه را در نزدیکی روستای تالیور ذکر کرده می گوید : «دهکده تالیور به پایان قلعه کوزا است»(۴۶)

ذکریا قزوینی در آثار البلاد و اخبارالعباد آنرا این گونه توصیف می کند : «قلعه ای است درتبرستان، ازعجایب دنیا. بسیار بلند وعالی . ابر، به قلۀ او نرسد وبا ستاره سرگوشی کند. چندان منیع وحصین است که فکر متین ازترتیب مقدمات استخلاص او عاجز ماند. هیچ چشم بیننده ای چنین جایی وحصنی ندیده وهیچ گوشی چنین قلعه ای متین در ربع زمین نشنیده .»(۴۷)
برزگر در تاریخ تبرستان نام کنونی قلعه کوزا را کیزا در دودانگه ساری و در سمت جنوبی روستاهای میانا وپاچی ذکر می کند .(۴۸)

📌بخش دیگر از جبال قارن ،هزار گری یا هزارجریب است. ابن اسفندیار هزارگری را یکی از شهرهای کوهستانی تبرستان دانسته که دارای مسجد جامع ،مصلی وبازار بوده است .(۴۹)

📌برزگر در مورد هزارگری چنین نوشته است :« دومین بخش خاوری غارنکوه است واز خاور به شاهکوه وباختر به سوادکوه وشمال به شهرهای شاهی [قائم شهر] وساری وبندرگز واز جنوب به سمنان ودامغان وبستام چسبندگی دارد ورودهای تجن و تلار و نکا ازکوه های هزار گری سرچشمه گرفته واز نزدیکی های ساری و شاهی ونکا گذشته،به دریای خزر ( مازندران ) می ریزد. کوه تاریخی شهریار کوه به نام اسپهبد شهریارباوند(یکی از شاهان دسته یکم از خاندان باوندی درهزارگری) دراین بخش جای دارد .»(۵۰) هزارجریب امروزه به نواحی کوهستانی شهرستانهای نکا و بهشهر اطلاق می شود .

📌از آنچه تا به حال آورده شد می توان نتیجه گرفت، کوه قارن سرزمین کوهستانی وسیعی بین لاریجان تا استراباد(گرگان امروزی) بوده وتا قرن نهم هجری نیز بدین نام خوانده می شده است. (۵۱)

📌همانطور که پیشتر آمد، نام کوه قارن ازقارن پسرسوخرا (سوفزا) وزیر قباد شاهنشاه ساسانی گرفته شده که در عصرخسروانوشیروان به حکومت این ناحیه گمارده شد،حکومت فرزندان قارن تازمان مرگ مازیار (۲۲۴ هـ ) به طول انجامیده است. از سوی دیگر دربخشی ازکوه قارن، باو که مورخان نسبتش را به قباد ساسانی رسانده ا ند درسال ۴۵ هـ . ق حکومت خاندان باوند را آغاز نموده که تا سال ۷۵۰ هـ .ق به درازا کشیده است. در دوره نخست حکومت خاندان باو بر جبال قارن، نام بخشهای مرکزی آن به کوه شروین وشهریارکوه تغییر یافته است. این نامها نیز ازاسپهبدان آل باوند یعنی اسپهبد شروین و اسپهبد شهریار برگرفته شده است . بدین ترتیب کوه قارن که خود بخشی از سرزمین بزرگ و باستانی پتشخوارگر بوده‏ کوههای آمل ،بابل ، سوادکوه ، ساری ، نکا و بهشهر امروزی را در بر می گرفته است .
@edmolavand
ادامه👇👇

#مازندران_شناسی
#کوه
#قارن
قارن_کوه

📝پاورقی فصل اول :

۱-تاریخ ماد، دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز ، علمی فرهنگی، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۷۷،ص۲۴۳ وجغرافیای اداری هخامنشیان، آرنولد توین بی،ترجمه همایون صنعتی زاده،بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران،۱۳۷۹،ص۶۸
۲- ایران درسپیده دم تاریخ،جورج کامرون،ترجمه حسن انوشه، علمی وفرهنگی،تهران، ۱۳۷۴،ص۱۳۲
۳- جغرافیای تاریخی ایران باستان،محمدجوادمشکور،دنیای کتاب،تهران،۱۳۷۱،ص۳۲۳
۴-تاریخ تبرستان،ابن اسفندیار،تصحیح عباس اقبال،پدیده خاور،تهران،۱۳۶۶،ج ۱، ص۵۶
۵- تاریخ رویان،اولیاءالله آملی،تصحیح عباس خلیلی،کتابخانه اقبال،تهران،۱۳۱۳،ص۲۷
۶- تاریخ تبرستان ورویان ومازندران،میر ظهیر الدین مرعشی،به کوشش محمد حسین تسبیحی،شرق ،تهران، ۱۳۱۶،ص
۷- تاریخ تبرستان،ج۱،ص۵۶
۸- تاریخ تبرستان ورویان ومازندران، ص
۹- تاریخ تبرستان،ج۱،ص۵۶
۱۰- تاریخ رویان،ص۲۷ وآثارالباقیه عن القرون الخالیه،ابوریحان بیرونی،ترجمه اکبر دانا سرشت،ابن سینا، تهران،۱۳۵۲،ص۶۳
۱۱- ایرانشهر برمبنای جغرافیای موسی خورنی،یوزف مارکوارت،ترجمه مریم میر احمدی،اطلاعات،تهران ، ۱۳۷۳، ص۲۴۵
۱۲- تاریخ تمدن ایران ساسانی،سعید نفیسی،به اهتمام عبدالکریم جربزه دار،اساطیر،تهران،چاپ اول،۱۳۸۳،ص۳۰۵
۱۳- التدوین فی احوال الجبال شروین(تاریخ سوادکوه مازندران)،محمد حسن خان اعتماد السطنه،تصحیح مصطفی احمد زاده،فکر امروز، تهران، چاپ اول،۱۳۷۳،ص۲۲ وتاریخ تمدن ایران ساسانی،ص۳۰۶
۱۴- المساک والممالک، ابن خردادبه،ترجمه دکترحسین قره چانلو،ناشر مترجم،تهران،چاپ اول،۱۳۷۰،ص۹۶
۱۵- جغرافیای تاریخی ایران باستان،ص۳۲۳
۱۶- «ریشه یابی نام های مازندران ،تبرستان وپتشخوارگر»اسدالله عمادی، دوفصلنامه پژوهشی علوم انسانی ره آوردگیل،سال اول،شماره یکم اسفند۱۳۸۲،ص۱۷۰
۱۷- پژوهشی در زمینه نامهای باستانی مازندران،سید حسن حجازی کناری، روشنگران،تهران،۱۳۷۲،ص ۴۵و۴۴
۱۸- تاریخ تبرستان و رویان ومازندران،ص۵۹
۱۹- مازندران واستراباد،یاسنت لوئی رابینو،ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی،علمی وفرهنگی، تهران، ۱۳۸۳،ص۲۳
۲۰- حدودالعالم من المشرق الی المغرب،مؤلف مجهول،به کوشش دکتر منوچهر ستوده،طهوری،تهران، ۱۳۶۲،ص۱۴۷
۲۱- التنبیه والاشراف،ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده،علمی فرهنگی،تهران،۱۳۸۱، ص۴۹
۲۲- سفرنامه ابودلف درایران،با تعلیقات وتحقیقات ولادیمیر منیور سکی،ترجمه ابوالفضل طباطبایی، فرهنگ ایران زمین،تهران،۱۳۴۲،ص۷۶
۲۳- مرآة البلدان ، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه،تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی ومیر هاشم محدث، دانشگاه،تهران،۱۳۶۷،ج۲،ص۱۰۱۱
۲۴- معجم البلدان،یاقوت حموی،داراحیاءالتراث العربی،بیروت لبنان،۱۹۷۹م۱۳۹۹ه،ج۴،ص۲۶۰
۲۵- جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی،لسترنج،ترجمه محمودعرفان، علمی فرهنگی، تهران،چاپ۳ ،۱۳۶۷،ص۳۹۸
۲۶- حدودالعالم من المشرق الی المغرب،ص۱۴۷
۲۷- ممالک ومسالک،ابواسحق ابراهیم اصطخری،ترجمه محمدبن اسعدبن عبدالله تستری،به کوشش ایرج افشار،بنیادموقوفات دکتر محمود افشار ،تهران،۱۳۷۳،ص۲۱۵
۲۸- صوره الارض،ابن حوقل،ترجمه دکترجعفرشعار،بنیاد فرهنگ ایران،تهران،؛۱۳۴۵،ص۱۱۹
۲۹- معجم البلدان،ج۴،ص۲۶۰
۳۰- حدودالعالم من المشرق الی المغرب،ص۱۴۸
۳۱- جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی،ص۳۹۸
۳۲- تاریخ تبرستان،اردشیر برزگر،تصحیح محمد شکری فومشی، رسانش،تهران،چاپ۱ ،۱۳۸۰،ج۲،ص۶۶
۳۳- حدودالعالم من المشرق الی المغرب،ص۱۴۷
۳۴- تاریخ تبرستان،ابن اسفندیار،ج۱،ص۷۴
۳۵- معجم البلدان،ج۴،ص۲۶۰
۳۶- نزهة القلوب،حمدالله مستوفی،ص۲۲۹
۳۷- سفرنامه ابودلف درایران،ص۱۳۴
۳۸- شجره الامجاد فی تاریخ میرعماد،سید حسین بنافتی،تصحیح فریده یوسفی،شلفین،ساری،۱۳۴۸،ص۲۰
۳۹- تذکره جغرافیای تاریخی ایران،بارتولد،ترجمه حمزه سردادور،توس،تهران،چاپ۲، ۱۳۵۸،ص۲۳۶
۴۰- «فریم پایگاه اسپهبدان باوندی کجاست؟»چراغعلی اعظمی سنگسری،مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۱،سال هفتم،۱۳۵۱،ص۴۹
۴۱- جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی،ص۳۹۸
۴۲- «فریم پایگاه اسپهبدان باوندی کجاست؟»ص۵۶
۴۳- الاعلاق النفیسه،ابن رسته،ترجمه وتعلیق حسین قره چانلو، امیرکبیر،تهران،۱۳۶۵،ص۱۷۸
۴۴- تاریخ مردم ایران،عبدالحسین زرین کوب،امیرکبیر،تهران ، ۱۳۷۱،ج۲،ص۳۴۵
۴۵- تاریخ تبرستان،ج۱،ص۱۵۶
۴۶- همان جا
۴۷- آثار البلادواخبارالعباد، ذکریابن محمدبن محمودقزوینی، ترجمه بااضافات ازجهانگیرمیرزاقاجار،به تصحیح وتکمیل میرهاشم محدث،امیرکبیر،تهران،چاپ اول ۱۳۷۳،ص۳۰۶
۴۸- تاریخ تبرستان برزگر،ج۲،ص۶۸
۴۹- تاریخ تبرستان ابن اسفندیار،ج۱،ص۷۴
۵۰- تاریخ تبرستان برزگر،ج۲،ص۶۵
۵۱- تاریخ تبرستان ورویان و مازندران،ص۶۰

📚گردآوری و پژوهش :
_ انجمن جوانان سپيد پارس
_ بخش ديده ور سازه های کهن
_ بانو مهندس ونوشه شکری

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 13:26 توسط حامد خليلي ازني

🖋بازنگری محسن داداش پور باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 20:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#آگاهی_بخشی
#طبیعت
#کوهها
﷽ن و القلم و ما یسطرون

«أَلَمْ نَجْعَلِ الاَْرْضَ مِهَاداً ـ وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً»: «آيا زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم؟! ـ و كوه ها را ميخ هايى (براى زمين)؟!»

از کوه‌ها می‌توان به‌عنوان خانه و پناهگاهی برای انسان‌ها و دیگر جانداران استفاده نمود.
کوه‌ها به تسبیح و ستایش خداوند می‌پردازند.
آنان نقشی میخ‌گونه برای زمین دارند.

⛰🏔🗻🌋🏕🛖🏡

✍حفاظت از کوه‌ها نه تنها برای حفظ زیبایی‌های طبیعی و تنوع زیستی، بلکه برای بقای بشر نیز حیاتی است. کوه‌ها نقش مهمی در تأمین آب شیرین، حفظ اکوسیستم‌ها و تعدیل آب‌وهوا ایفا می‌کنند. در ادامه به برخی از دلایل اهمیت حفاظت از کوه‌ها و راه‌های انجام این کار اشاره می‌شود:

🔲دلایل اهمیت حفاظت از کوه‌ها:

۱. تأمین آب شیرین:
کوه‌ها منشأ بسیاری از رودخانه‌های بزرگ و نیمی از آب‌های شیرین جهان هستند. ذخایر برف و یخچال‌های طبیعی در کوه‌ها، آب مورد نیاز برای کشاورزی، صنعت و مصرف انسان‌ها را فراهم می‌کنند.

۲. تنوع زیستی:
کوه‌ها زیستگاه گونه‌های بی‌شماری از گیاهان و جانوران هستند. بسیاری از این گونه‌ها منحصر به فرد بوده و در دشت‌ها قادر به ادامه حیات نیستند.

۳. تعدیل آب‌وهوا:
کوه‌ها در تنظیم آب‌وهوا و جذب دی‌اکسید کربن نقش مهمی دارند. جنگل‌های کوهستانی به عنوان ریه‌های زمین عمل می‌کنند.

۴. جاذبه‌های گردشگری و ورزشی:
کوه‌ها مقاصد محبوب برای گردشگران و ورزشکاران هستند. این مناطق با داشتن چشم‌اندازهای زیبا و هوای پاک، فرصت‌هایی برای تفریح و ورزش در طبیعت فراهم می‌کنند.

۵. فرهنگ و تاریخ:
بسیاری از کوه‌ها دارای ارزش فرهنگی و تاریخی هستند و برای جوامع محلی مقدس محسوب می‌شوند.
بسیاری از آثار باستانی مانند قلعه های نظامی و پادشاهان در بالای کوههای بلند و صعب العبوربه خاطر موانع طبیعی و مستحکم در مقابل حجمه دشمنان ساخته شده که الان به عنوان سازه های ارزشمند برای هر منطقه ای تخت حفاظت میباشند.

🔲راه‌های حفاظت از کوه‌ها:

۱. مدیریت پایدار منابع:
سازمان‌های دولتی و محلی باید برنامه‌هایی برای مدیریت پایدار منابع طبیعی در کوه‌ها تدوین کنند. این شامل کنترل بهره‌برداری از معادن، جنگل‌ها و منابع آب است.

۲. آموزش و آگاهی‌رسانی:
افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت کوه‌ها و تأثیر فعالیت‌های انسانی بر آنها ضروری است. کوهنوردان و گردشگران باید آموزش ببینند تا کمترین آسیب را به محیط زیست وارد کنند.

۳. مشارکت جامعه محلی:
جوامع محلی که در نزدیکی کوه‌ها زندگی می‌کنند، نقش کلیدی در حفاظت از این مناطق دارند. حمایت از این جوامع و مشارکت دادن آنها در برنامه‌های حفاظتی بسیار مهم است.

۴. قوانین و مقررات:
دولت‌ها باید قوانین محکمی برای جلوگیری از تخریب کوه‌ها وضع کنند. این شامل ممنوعیت ساخت‌وسازهای غیرمجاز، معدن‌کاوی بی‌رویه و آلودگی محیط زیست است.

۵. حفاظت از گونه‌های در معرض خطر:
ایجاد مناطق حفاظت‌شده و پارک‌های ملی در کوه‌ها می‌تواند به حفظ گونه‌های در معرض خطر کمک کند.

۶. کاهش آلودگی:
گردشگران و کوهنوردان باید زباله‌های خود را جمع‌آوری کرده و از آلوده کردن محیط زیست خودداری کنند.

📝نتیجه‌گیری:
حفاظت از کوه‌ها نه تنها برای نسل حاضر، بلکه برای نسل‌های آینده نیز ضروری است. این مسئولیت بر عهده همه ماست، از سازمان‌های دولتی گرفته تا افراد عادی. با همکاری و تلاش جمعی می‌توانیم این گنجینه‌های طبیعی را برای آیندگان حفظ کنیم. 🌲🌳🏔️
💌سپاس از جناب #سیدقاسم_صیادمنش شیاده
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 20:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 20:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 20:0 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#فرهنگ_عامه
#صنایع_دستی
#ابزار
#چوبخط

✍آثار و لوازم جا مانده از قدیم خودش به نوعی بیان کننده فرهنگ قدیم است #چوبخط یه ابزار ساده معاملات بوده و در عین ساده گی اش دنیای از حرفهای نگفته پُشتش نهان شده است. و به ما می گوید که آدمها در طول همین چندین سال چقدد عوض شده اند..!!

📌در حقیقت چوب خط کار دسته چک های امروزی را می کرده با این تفاوت که ضمانت قانونی محکمی نداشته ولی یه ضمانت محکم عرفی و شرعی و وجدانی داشته و هیچ کس یاد نداره که بگن چوبخط فلانی برگشت خورد...

📜قدیما لقمه حلال خوردنا خوب بلد بودن..
در زیر به معرفی چوقخط یا چوب خط می پردازیم...
👇👇

#چوقخط

✍چوب خط به تکه ای چوب ۳۰ تا ۴۰ سانتی از درخت بید گفته می شد که ته آن را به صورت مورب می تراشیدند و نام صاحب چوبخط بر آن نوشته می شد...

📌این وسیله برای خرید کردن از کسبه های که فروش تک محصولی داشتن بکار می رفت و برای هر کدام چوب خط متفاوتی وجود داشت مثلا چوب خط قصاب یا چوب خط نانوا...
چوب خطها بر حسب وزن طبقه بندی می شدند.
مثلا مرسوم چوبخط ۱۰ نار و چوبخط ۲۵ تایی و چوبخط ۱۰۰ درمی بوده و بیشتر رواج داشته است..

👈هنگامی که از قصاب ۱۰ نار گوشت خریداری می شد علامتی به اندازه یک لوبیا بروی چوب خط هک می شد و این عمل تا آنجا صورت می گرفت تا علامتها تا سر چوبخط برسد و در اصطلاح می گفتند:
((چوبخط فلانی پُر شده...))

👈بعد از پُر شدن چوبخط، صاحب چوبخط با طرف قرارداد تسویه حساب می کرد...

✍ابزار استخوانی (Bone tool):
اولین ماشین حساب که از استخوان که ۲۰ هزار سال پیش از میلاد ساخته شده‌است. اولین چوب‌خط یافته‌شده یک استخوان است که به "استخوان ایشانگو" مشهور شده‌است. این استخوان مشهور در واقع استخوان نازک‌نی یک بابون است که در روی آن خطوطی خراشیده شده‌است. خراش‌های موجود روی این استخوان به احتمال فراوان برای شمارش و محاسبه مورد استفاده قرار می‌گرفت. باستان شناسان اعتقاد دارند که از این خطوط به منظور شمارش استفاده می‌شد.

✍استخوان لبامبو (lebombo bone):
از سایر چوب‌خط‌های دوران پارینه سنگی می‌توان به استخوان لبومبو (lebombo) که در حدود ۴۴ هزار سال پیش توسط انسان‌ها ساخته شده بود. این استخوان بسیار قدیمی تر از استخوان ایشانگو است اما دانشمندان مطمئن نیستند که خراش‌های موجود بر سطح آن به منظور محاسبه به کار می‌رفته یا خیر.

✍چوب‌خط تکی:
چوب‌خط تکی (Single tally): چوب خط‌های تکی اشیایی بلند مانند استخوان، شاخ، چوب یا سنگ هستند که تعدادی خراش یا علامت سازمان یافته توسط انسان بر روی آن وجود دارد. این چوب‌خط‌ها بیشتر به عنوان وسیله‌ای برای به خاطر سپردن اطلاعات به کار می‌رفته‌است. می‌توان طناب‌های گره‌دار، کیپوهای بومی‌های آمریکا و … را هم به عنوان چوب خط‌های مجرد در نظر گرفت.

👈هرودت تاریخ‌نویس یونانی، در نوشته‌های خود به نوعی طناب گره دار اشاره می‌کند که توسط داریوش بزرگ مورد استفاده قرار می‌گرفت.

💠چوب خط و آموزش مفاهیم پیچیده‌تر ریاضی:
با توجه به این که چوب خط چیست و چه کاربردی دارد چوب خط نه تنها برای آموزش مفاهیم اولیه شمارش مفید است، بلکه می‌تواند پایه و اساس درک مفاهیم پیچیده‌تر ریاضی مانند:

عملیات ضرب و تقسیم:
با استفاده از چوب خط می‌توان مفهوم ضرب را به عنوان جمع تکراری نشان داد. مثلاً برای ضرب ۳ در ۴، سه گروه چهار تایی از چوب خط‌ها را می‌کشیم و سپس تعداد کل آن‌ها را می‌شماریم.

کسر‌ها:
می‌توان با تقسیم یک گروه از چوب خط‌ها به قسمت‌های مساوی، مفهوم کسر را به صورت تصویری نشان داد.

نمودارها:
با استفاده از چوب خط می‌توان نمودارهای ساده‌ای برای نمایش داده‌ها رسم کرد. مثلاً تعداد سیب‌های قرمز و سبز را با کشیدن چوب خط نشان داده و سپس با مقایسه تعداد چوب خط‌ها، مقایسه‌ای بین دو نوع سیب انجام داد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 11:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#چهره_ها
#مازنی
#شیخ_علی_نصیری_ولیکچالی

🖤شیخ علی نصیری وليکچالى، [دودانگه ساری] پیر روشن ضمیر حرم مطهر رضوی دارفانی را وداع گفت.

🔹شیخ علی، پیرمرد مازندرانی ۲۰ سال پیش خانه و کاشانه خود را رها کرده و به حرم امام رئوف پناهنده شده بود.

❤️وی اما بدون همسر و فرزند بود و اقوامش بارها به سراغش رفتند تا او را به شمال برگردانند اما این مرد عارف می‌گفت: دور شدن از حرم و بارگاه آقا برایم سخت است.

شیخ علی در شهر مشهد، داخل یک اتاق در حسینیه ابوالفضلی‌ها زندگی می‌کرد.

🔹سرانجام شیخ علی نصیری وليكچالی در سن ٨٩ سالگی درگذشت و با موافقت تولیت آستان قدس رضوی در رواق دارالحجه حرم امام رضا علیه السلام دفن شد.

🌍روستای #ولیکچال از نظر تقسیمات كشوری جز دهستان بنافت از توابع بخش دودانگه شهرستان ساری می باشد.

این روستا از شمال به جنگل های محور محمدآباد،از جنوب به روستا های سنگده،درزیكلا و وزملا،از مشرق به روستای جورجاده و از مغرب به روستای دادكلاوسودکلا و نهایتا به روستای ولیك بن ختم می شود.

راه دسترسی این روستا از طریق محور ارتباطی محمدآباد (فریم)به سوادكوه(پل سفید) بوده و فاصله آن تا شهر ساری حدود ۱۰۰ كیلو متر و با شهر پل سفید حدود ۲۵ كیلو متر می باشد

ولیک چال . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بنافت بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری . سکنه ٔ آن ۲۱۰ تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳)
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:48 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه نهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 8:48 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

╲\╭┓
╭‌🌺🍂🍃
┗╯\╲
﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩#شناسه ۱۴۰۳۱۱۰۹۰۰۶
𖣫〚#مهــــــــــــطن༆]🌿꙰

♥️𖥓 #اشــــــــــــکنامــــــــــــه ⸙჻ᭂ࿐
🪶#شعــــــــــــردوســــــــــــت
🪶#مهــــــــــــرب_قلــــــــــــم

♥️𖥓#قلـــــــــــم⸙჻ᭂ࿐

🖊‌‌‌‌‌ "قلــــــــــــم"
مثــــل باران است
هر بار که می نویسد
سیراب می شود دفترم.
میان قلم و قلبم
فاصله ای نیست جز حرف بــــــــــــ

بــــــــــــ برایت

✍ بـرایـت نوشتم با واژه گان
امشب عیــــــــــــد است بیا
آواز ِ#میشکا نمی رسد به گوشم
اما هم اکنون تصور میکنم
که پرهای ریخته بر زمین
نوید زندگی، شور و نشاط است
چونان حس قدیم
برای باهم بودن
دسته دسته نذر و ثواب است.

⏰با من باش ای خاطرات
حضورت چیـزی شبیـه ِسوردار اسـت
دوردست اما اُستوار
اندک اما با قِدمت
که نکاهد هرگز قیمت!!

♥️قـدری #محــــــــــــسن بخنـد
که خنـده هـایـت جـانِ #پژوهش است
بنویــــــــــــس عید است
بخوان شاد است تقدیر
در نگارت سرنوشت پایش است.

🔲هر چند سکــــــــــــوت
پس از رویـــــــــــت حُکم
و صبر در پس اطمینان
لطفی بی حد و چون است
اما زمین خسته است
از چرخش و تــــــــــــاب
از مرگ و التـــــــــــهاب
از نبرد رستم و سهراب
از فتنه و جنگ و عذاب
از ظریفی که مانده در خواب
از #دوکزوری که مانند حُباب
خون به شیشه کرده این عقاب
اَی خبیــــــــــــث! 😡
وَی #سییوسَگ! 🐶
هوی #شالمونا!🦊
مسلک پَرست!
#کنگِلی خو!🦟
بَپـــــــــــیسِّ چو!
بی ریشه و اصل و نسب!
#شَلمون بی قرار مواجهه
هیکل میّتی ات را نوید میدهد!
به حُــــــــــــکم
به عــــــــــــدل
به تفیهم اتهامی انبوه از ناگفته ها.
از گسترش ظلم هایت
از نفوذ #اَجیـــــــــــک وارت
از پشم و یالـــــــــــت
از خشم و قالـــــــــــت
چه گویم از پرسش ها؟!
از وحشت و دهشت ها
از کینه ها و زخم دلها
قاتل! جـــــــــــعده خواه
عبدالرحمان پیـــــــــــشه
بن عمرو خویـــــــــــشه
ملجم مرادی ریـــــــــــشه
در بیان شجره ی تو
صف به صف گشته معمّاه
این درازِ وِنیِ عُمر الهی کِتاه👺

🔴خیلی زود #گوزنگو می رسد🪳
به جمع #لیسک و #لَل!🦟
با گروهی از #گَـــــــــــل!🐀
و جمعیتی از #کورمـــــــــــاس!🪰
شرم نکردن از #وَنّـــــــــــالی🕸
که دشمن را فریب داد
و به خدمت آمد آن حیوان
چو سگ اصحاب کهف تدبیر کرد
اما اینان نان خور ابوجهل مونا
نام دار #خـــــــــــی بِزا🐷
چه خواب و بیداری
در فکر آشوبند به هر راهی
افسوس که #گوزنـــــــــــگو به حُکم
طبیـــــــــــب چند #موچکِل
نورچشمی#وَگـــــــــــسان است!

🪳گوزنـــــــــــگو به طمعه
از #کِشـــــــــــتیل بیرون آمد
به قتل شاه دین
خلعِ جامه ستان
می تازد #یابو با شـــــــــــاهِ پور
گهی می نالد به زخم
٪۷۰مولِ خـــــــــــی، هزار رقم ادعا!
دل در شهوت و چشم به ماست دارد
همیانش به زر، دستی در داس دارد
این #توس_بِتین کفتالِ سگ است
گهی در سجده، مجالی بی رگ است.
صحبت #عمروعـــــــــــاص است!
یا حرف از دیانت #ابوسفیان؟!
نمی دانم از این خصم پر تکرار
که #غـــــــــــدیر را ندانند
#مبـــــــــــعث را نفهمند
شِکوِه به #جمعه می برم
تا انتظارِ فرج حاصل شود
همان لحظه ای که به قیام
در جهت قبله تکبیر بلند شود
عدل گستر می رسد
به امید و تدبیـــر
همه جوان و پیر
در یک صف و به یک امـــــــــــیر
می شود عید مبعث و عید غدیر
میخواند مظلوم همی جوشن کبیر
به حج باشیم، پایان رسد این تـــــــیر
که محمد ص در رسالت پایدار است
پایان شبِ تار، موســـــــمِ بهـــــــــــار است.

♥️𖥓#محسن_داداش_پور_باکر⸙჻ᭂ࿐
‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۱/۰۹༆]🌿꙰
✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر منبع الزامی است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M