شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ ساعت 15:20 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

بنام دادار دادگار

دنیا ... به " شایستگی هایت " پاسخ میدهد نه به "آرزوهایت" پس شایسته ی آرزوهایت باش.
چه بسیار انسانها دیدم تنشان" لباس "نبود !
و چه بسیار لباسها دیدم که درونش" انسانی" نبود!

به هر کس" نیکی "کنی او را" ساخته ای" و به هر کس" بدی "کنی به او "باخته ای" پس بیا بسازیم و نبازیم.

#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران

bakershenasi@
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ ساعت 12:36 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📍حرف زدن انسانهای اولیه فقط با اشاره نبود/اجداد انسان صوت هم داشتند

📝ایسنا نوشت: گروه سه نفره‌ای از محققان دانشگاه‌های ویسکانسین-مدیسون و دانشگاه کالیفرنیا در مرسد دریافتند که زبان انسان‌های اولیه تنها ایما و شاراه نبوده، بلکه در کنار آن از برخی اصوات نیز برای برقراری ارتباط استفاده می‌کردند.

مارکوس پرلمان، ریک دیل و گری لوپیانبا، بررسی گویش انسانی به نتایج جدیدی دست یافتند و دریافتند که انسان‌ها برای شروع تنها از حرکات دست برای صحبت کردن استفاده نمی‌کردند. این محققان اظهار کردند: انسان برای صحبت کردن، علاوه بر حرکات اشاره از صدا هم استفاده کرده است.

هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید انسان برای اولین‌بار چگونه صحبت کرده است، اما قطعا این فرایند تدریجی بوده و در بین گروه‌ها و افراد با استفاده از تماس چشمی، زبان بدن، اشاره با بازو، دست و انگشتان انجام گرفته است.

🕛محققان در تلاش هستند تا ثابت کنند برخی از صداهای انسان‌ها برای انتقال مفاهیم و معانی مختلف بوده است.

در این بررسی از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا برای انتقال معنی کلمات مختلف فقط از صدا، بدون استفاده از زبان بدن و حالات صورت استفاده کنند. سپس از ۹ زوج داوطلب خواسته شد تا در بازی کلمات شرکت کنند و از ۱۸ کلمه متضاد مثل بالا، پایین، بزرگ، کوچک و کلمات دیگر برای ارتباط با یار خود استفاده کنند. محققان نتایج را ثبت و با نتایج دیگر زوج‌ها مقایسه کردند.

📌این بررسی در محیط غیرآزمایشگاهی انجام شد و 82.2 درصد از کلمات بیان شده برای زوجین قابل فهم بود. این صداها از تلفن برای افراد پخش می‌شد و آنها 35.6 درصد از این صداها را تشخیص دادند.

نتایج بدست آمده نشان داد به احتمال زیاد اجداد ما از هر دو حالت ایما و اشاره و صدا برای برقراری ارتباط استفاده کرده‌اند که در نهایت این فرایند پیشرفت کرده و به حالت صحبت کردن امروزی درآمده است. نتایج این بررسی در Royal Society Open Science منتشر شده است.

💠حضرت آدم به چه زبانی سخن می‌گفتند؟

💠در خصوص زبانی که حضرت آدم(علیه السلام) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما قرآن کریم در اینباره توضیحاتی ارائه کرده است.

✍️ در خصوص زبانی که حضرت آدم(علیه السلام) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما به شکل خداوند هنگام وحی و سخن گفتن با انبیاء قطعا باید به یکی از زبان ها با آنان سخن می گفتند. قرآن نسبت به کیفیت ارسال پیامبران و ابلاغ پیام‏های خویش می فرماید: "و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه لیبین لهم ...؛ (۱)

ما هر فرستاده ای را با زبان مردمش فرستادیم تا بتواند حقایق را برای آنان به روشنی بیان کند".
🔵ممکن است زبان سخن گفتن خداوند با حضرت آدم، همان زبان محاوری آدم و حوا باشد.
با توجه به توضیحات بالا، نظرات گوناگونی در خصوص زبان حضرت آدم(علیه السلام) بیان شده است.

📌نخست اینکه برخی می گویند، خداوند همه زبان ها را به آدم(علیه السلام) آموخت. قرآن مى گوید: «و علّم الادم الأسماء کلّها؛ (۲) خداوند همه نام ها را به او آموخت... » برخى از مفسران در تفسیر آیه گفته اند: "خداوند جمیع لغاتى را که فرزندان آدم تا روز قیامت به آن تکلّم مى کنند، به او آموخت. (۳)

📌دیگر اینکه برخی می گویند: زبان سریانی قدیم، یعنی مادر زبان های سامی و عربی زبان آدم ابو البشر است. (۴)

📌سومین گروه می گویند که احتمال می رود با توجه به این که در برخی روایات عنوان شده که اهل بهشت با زبان عربی سخن می گویند و روایت شده که زبان حضرت آدم(علیه السلام) عربی بوده ..»،(۵) بتوان این احتمال را دادکه ایشان با زبان عربی سخن می گفتند.

📚پی نوشت ها:

۱. ابراهیم (۱۴) آیه ۴.
۲. بقره (۲) آیه ۳۱.
۳. علامة المجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ج ۱۱، ص ۱۴۶.
۴. عبدالحجت‏ بلاغی، حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، ناشر: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت، ج ۱، ص ۷.
۵. محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، ج ۱۱، ص ۵۶، روایت ۵۷.


📜هر زبانی در دنیا از انگلیسی گرفته تا ماندارین چینی از یک زبان ماقبل تاریخ که صدها هزار سال پیش در افریقا صحبت می شده است گرفته شده است.

📌به گزارش سرویس علمی خبرگزاری انتخاب Entekhab.ir ، پس از آنالیز کردن بیش از ۵۰ زبان، دکتر کوئنتین اتینکسون شواهدی را پیدا کرد که بر اساس آن منشا تمام زبان ها به یک زبان واحد بر می گردد.


این یافته ها تنها منشا زبان را نشان نمی دهد بلکه نشان می دهد که صحبت کردن خیلی پیش از ان چیزی که فکر می شد یعنی حداقل ۱۰۰ هزار سال پیش تکامل پیدا کرده است.

در حال حاضر شواهدی قوی مبنی بر اینکه اولین انسان مدرن در افریقا در حدود ۲۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش تکامل پیدا کرد، وجود دارد.

حدود ۷۰ هزار سال پیش، این انسان های اولیه شروع به مهاجرت به قاره های مختلف کردند و سرانجام در سراسر دنیا پخش شدند.

البته بیشتر دانشمندان با تئوری "بیرون از آفریقا" موافقند، اما انها در مورد اینکه چه زمانی اجداد ما شروع به صحبت کردند، اطمینان کمتری دارند.

📌برخی استدلال کرده اند که زبان ها به صورت مستقل در قسمت های مختلف جهان تکامل پیدا کرده اند، در حالی که برخی می گویند زبان تنها یکبار تکامل پیدا کرد و همه ی زبان ها از یک زبان مادری اجدادی گرفته شده اند.

📌"دکتر اتینکسون" از دانشگاه آکلند، با شواهدی قوی ثابت می کند که تمام زبان های از یک زبان افریقایی ما قبل تاریخ گرفته شده اند.

📌به گزارش سرویس علمی خبرگزاری انتخاب Entekhab.ir ، تعداد "آواها" از زبان به زبانی دیگر به شدت متفاوت است. برای مثال، زبان انگلیسی حدود ۴۶ "آوا" دارد، اما زبان ها در افریقای جنویی کمتر از ۱۵ "آوا" دارند.


این دانشمند می گوید که این تفاوت ها منعکس کننده الگوهای مهاجرت اجدادمان که در ۷۰ هزار سال پیش آفریقا را ترک کرده اند، است.

زبان ها همچنان که از نسل به نسل دیگر انتقال پیدا می کتد تغییر می کنند. دانشمندان دریافته اند که هر زبانی در هر جای دنیا به زبانی که توسط اجدادمان در آفریقا صحبت می شده است، بر می گردد.


📜انسان‌های اولیه ممکن است خیلی زودتر از آنچه که قبلا تصور می‌شد، آموختن را فرا گرفته باشند. یک متخصص زبان ادعا کرده که توانایی انسان‌های راست قامت برای عبور از آب نشان می‌دهد که، آنها قادر به گفت و گو با یکدیگر بودند.

📌پروفسور دانیل اوورت در این خصوص ایدۀ جنجالی خود را در نشست سالانه انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم اعلام نمود.

📌 منشا زبان در هاله‌ای از رمز و راز نهفته است، و بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که این یک ویژگی، ویژگی منحصر به فرد گونۀ ما یعنی انسان خردمند است. اما یافته‌های جدید نشان می دهد که زبان به قبل‌تر از انسان خردمند، یعنی فراتر از ۲۰۰،۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد. در واقع، اولین شواهد از انسان راست قامت، به حدود ۱.۹ میلیون سال پیش می‌رسد، و لذا زمان‌بندی زبان اولیه می‌تواند به شدت تحت تاثیر قرار گیرد.

📌پروفسور اوورت استدلال می‌کند که شکل ِ اولیۀ گفتگو برای انسان‌های راست قامت به منظور دستیابی به آنچه که می‌خواستند، ضروری بود. فرضیه او مخصوصا بر روی عبور آنها از آب و دریا، متمرکز است. پروفسور اوورت، که استاد زبان و زبان‌شناس دانشگاه بنتلی است در، کنفرانس علمی آستین، تگزاس، گفت: «اقیانوس هرگز مانع سفر انسان‌های راست قامت نشد. آنها به جزیره کرت و جزایر مختلفی سفر کردند و برای این کار به ساخت قایق نیاز داشتند و نیاز داشتند تا برای رسیدن به این مکان‌ها، گروه‌هایی حداقل ۲۰ نفری را تشکیل دهند.»

“انسانهای راست قامت”، پس از به وجود آمدن در شرق آفریقا، در سراسر زمین پخش شدند. بقایای آن‌ها که در سراسر اروپا و آسیا کشف شده، حاکی از این امر است. برخی از کارشناسان معتقدند که یک گونه اسرارآمیز مانند “هابیت‌ها”، انسان‌های فلورسی که در جزیره فلورس در اندونزی کشف شدند، از انسان راست قامت به وجود آمده‌اند. لذا هنگامی که انسان‌های راست قامت با قایق‌های خود به سوی جزیرۀ فلورس می‌رفتند برای برقراری ارتباط با یکدیگر به زبان نیاز داشتند. آنها نمی‌توانستند به سادگی سوار بر تخته الواری شوند و از اقیانوس عبور کنند؛ چرا که در این صورت، در برخورد با امواج غرق می‌شدند.

آنها برای گذر از اقیانوس به پارو نیاز داشتند. و اگر پارو می‌زدند پس نیاز داشتند که به هم بگویند هم اکنون پارو بزنید و یا پارو نزنید. در واقع آنها باید عباراتی را به زبان می‌آوردند نه فقط صداهایی مانند صدای خرخر. در حالی که این ایده توسط بعضی از دانشمندان مورد استقبال قرار گرفته، پروفسور اوورت با انتقادهایی از جانب متخصصان سرمنشا انسانی نیز مواجه شده است.

📌پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی در این خصوص اذعان داشته است: “من قبول ندارم که انسان‌های راست قامت باید برای رسیدن به فلورس، قایق می‌ساختند”، بلکه سونامی‌های اولیه می‌توانست این انسان‌های اولیه را بین جزایر و جنگل‌های مختلف، پراکنده کرده باشد. پروفسور اوورت افزود: در حالی که این انسان‌های اولیه می‌توانستند برای خود زبانی داشته باشند، قطعا این زبان پیشرفته‌تر از آنچه که توسط انسان‌های مدرن استفاده می‌شود، نیست. او این تلاش‌های اولیه را به عنوان “مدل زبان تی‌فورد” در مقایسه با “فرم تسلا” که برای انسان خردمند به کار گرفته می‌شده، توصیف کرد.


راسخون

بازدید : 38073

|

تاریخ : چهارشنبه، 21 ارديبهشت 1390

چگونه انسان صحبت کردن را آموخت

چگونه انسان صحبت کردن را آموخت


📜چگونه انسان صحبت کردن را آموخت

✍️زبان بزرگترین دست‌آورد بشر است. اما برخی با این عقیده مخالف‌اند از جمله نوام چامسکی متفکر و زبان‌شناس صاحب‌نام آمریکایی از مؤسسه‌ی تکنولوژی ماساچوست. او زبان‌آموزی را کار خارق‌العاده‌ای نمی‌داند.


📌به عقیده چامسکی، زبان نیز مانند توانایی پرواز که در جوجه‌عقاب به ودیعه گذاشته شده، در نوزاد انسان وجود دارد. از نگاه او کودکان سخن گفتن را نمی‌آموزند بلکه بیشتر، ضرورت پاسخ‌گویی به محرک‌های خارجی است که آنها را مجبور به سخن گفتن می‌کند. بحث چگونگی زبان و زبان‌‌آموزی از دیرباز با انسان همراه بوده و هنوز نیز رازی است نگشوده که تئوری‌های مختلفی را پدید آورده است.

📌ایجاد ارتباط با دیگران، انگیزه‌ی قوی برای سخن گفتن در سال ۱۸۶۶ «انجمن زبان‌شناسی پاریس» بحث در باره‌ی چگونگی پیدایش و تکوین زبان را ممنوع اعلام کرد. اما این ممنوعیت نتوانست، جلوی کنجکاوی انسان در کشف خویشتن را بگیرد. عقاید گوناگونی تکوین یافت و هر کس به فراخور درکش این موضوع را تعریف کرد. از تئوری تقلید گرفته تا تکرار اصوات ساده و کلمات شگفتی، مطرح شد تا به این پرسش پاسخ داده شود: چگونه انسان نخستین، سخن گفتن را آموخت و واژه‌ها و اصواتش قانونمند شد و زبان پدید آمد؟
📌برخی می‌گفتند، انسان‌های اولیه در انجام کارهای گروهی مانند غلتاندن سنگی بزرگ مجبور به ارتباط کلامی بودند، کلماتی بر زبان می‌راندند، مانند همنوایی در یک گروه. این همنوایی سرانجام معنا یافت و به سخن گفتن انجامید.
📌گروهی دیگر، تکرار اصواتی ساده مانند سینگ‌سانگ کودک را پیش ‌می‌کشیدند و می‌گفتند که انسان‌ها برای بیان منظور و احساس خویش انگیزه‌ای قوی برای ایجاد کلمات و ربط دادنشان داشتند.

🔵زبان، حاصل احتمالی تکامل مغز؟

اما هیچ کدام این‌ها این پرسش را که «زبان چرا به وجود آمد» پاسخ نمی‌دهد. Drek Bickerton «درک بیکرتون» از دانشگاه هاوایی در کتابش Language and Spices «زبان و انواع آن» می‌نویسد: زبان حاصل احتمالی تکامل مغز است. وجود ساختارهای نورولوژیک اولیه، انسان نخستین را قادر ساخت،‌ دریافت‌هایش را بیان کند و رفته رفته علائم و اصوات معنی‌دار را به وجود بیاورد. بدین ترتیب زبان نخستین به وجود آمد، زبانی که کلماتی معنادار داشت، اما قانونمند نبود و از قواعد گرامری خاصی تبعیت نمی‌کرد.ا این پاسخ هنوز قادر نیست،‌ سیر پیچیده‌ی جهش از زبانی ابتدایی به زبان صرفی (در این زبا‌ن‌ها کلمات از یک یا چند هجای تغییرپذیر درست شده‌اند. یعنی ریشه‌ی کلمات تغییر می‌کند و به صورت‌های مختلف درمی‌آید. علاوه بر این پیوند پیشوند و پسوند با کلمات در این زبان‌ها فراوان است. زبان‌های مهم دنیا از جمله زبان فارسی از این نوعند) را توضیح دهد.


📌بیکرمن رخدادی ژنتیک را به یاری می‌گیرد و با کمک آن این جهش را تعریف می‌کند. او می‌گوید، همراه با تغییرات ژنتیک، اندازه‌ی مغز نیز تغییر یافت و سیناپس‌ها یا اتصال‌های نورونی جدیدی به وجود آمد و دستگاه صوتی نیز بهبود و تکامل یافت و اینچنین شد که زمینه‌های پیدایش زبان به وجود آمد.

🔵جهش ناگهانی، عامل سخن گفتن

چامسکی نیز بر همین باور است. او نیز جهشی ناگهانی را در سیر تکامل انسان، عاملی می‌داند که باعث شده سخن گفتن در قالب زبان‌های کنونی دنیا برایمان امکان‌پذیر گردد. از نظر او تنها از این راه می‌توان توضیح داد، چرا کودکان می‌توانند هر زبانی را بیاموزند، بی‌آنکه به قواعد گرامریش ‌آگاه باشند. چرا که چنین توانمندی را می‌توان تنها از موجودی برنامه‌ریزی شده انتظار داشت . هفت تیر
در آغاز هیچ نبود!


📌دکتر مریم نوروزیان، متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب و دانشیار نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص چگونگی پیدایی تکلم می‌گوید: «انسان اولیه هنوز سخن گفتن را نمی‌دانست و حرف نمی‌زد. ارتباطات اول با حرکات دست بود و بعد vocal یعنی با تولید صدا و بعد verbal شد یعنی با تولید کلام. انسان اولیه برای انتقال مفاهیم از دست استفاده می‌کرد. اما اینکه چطور شد تکلم بوجود آمد،‌ این بود که وقتی انسان اولیه شروع کرد از دست‌هایش استفاده کند، آن دستی که بیشتر کار می‌کرد، و شروع کرد با دست حرف بزند، مرکز تکلم در مغز طرف مقابل ‌شکفته شد و این مرکز با دست طرف مقابل ارتباط پیدا کرد. ولی اول هم تکلم نبود، یک چیز نامفهوم بود، فقط تولید صدا بود و بعد کم کم لحن کلام، خشم، عشق، نفرت، تهدید و وحشت به آن اضافه شد و کم کم به صورت زبان درآمد.»

🔵مرکز تکلم در مغز در چپ دست‌ها و راست دست‌ها

اما مرکز تکلم انسان، با این سیر پیچیده،‌ در کجای مغز قرار دارد. دکتر نوروزیان در این خصوص می‌افزاید: مرکز تکلم در مغز، بستگی به این دارد که آن فرد راست‌دست یا چپ‌دست است. با توجه به اینکه بین ۹۰ تا ۹۵ درصد افراد جامعه راست‌دست هستند، بنابراین ما الان در مورد افراد راست‌دست می‌توانیم بگوییم که مرکز تکلم در این افراد در نیمکره‌ی چپ مغز قرار دارد، در اکثر موارد، درصد خیلی کمی ممکن است که در نیمکره‌ی راست باشد.


📌به گفته نوروزیان، دو نوع مرکز تکلم وجود دارد: «یکی از آنها برای تولید کلام هست که فرد را قادر می‌سازد، روان صحبت کند که این مرکز حرکتی تکلم هست که در ناحیه‌ی فرونتال یا لب پیشانی قرار دارد. به این ناحیه ناحیه‌ی بروکا می‌گویند. مرکز دیگر، مرکز درک تکلم هست که فرد را قادر می‌‌سازد، درک کند که خودش و دیگران چه می‌گویند. این مرکز درک یا ورنیکال نامیده می‌شود و در قسمت تمپورال مغز (گیجگاهی) قرار دارد و چپ یا راست بودنش بستگی به Handelness و این دارد که آن فرد عمدتا در برخی کارها مانند نوشتن، گرفتن قاشق، پرتاب دارت یا چیزهایی شبیه به آن از چه دستی استفاده می‌کند. اما در افراد چپ‌دست داستان به طرز جالبی متفاوت هست. اینجور نیست که در افراد چپ‌دست هم برای تکلم نیمکره‌ی راست غالب باشد. افراد چپ‌دست، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصدشان، در آنها هم نیمکره‌ی چپ،‌ نیمکره‌ی غالب تکلم هست. ولی در ۵۰ درصد موارد دیگر که باقی می‌ماند، تقریبا نیمی از آن یعنی ۲۵ درصد نیمکره‌ی راست غالب است و در نیم دیگر یعنی در ۲۵ درصد دیگر هر دو نیمکره با هم تعامل دارند. می‌توانیم بگوییم، در افراد راست‌دست مغز خیلی lateralize (جانبی‌ یا یک‌طرفه) عمل می‌کند و بیشتر برای تکلم از طرف چپ استفاده می‌کند. ولی در افراد چپ‌دست،‌ مغز دوطرفه کار می‌کند و از هر دو نیمکره‌اش استفاده می‌کند.»
و درباره اینکه آیا این موضوع نقشی هم در زندگی و سلامت انسان دارد، خاطرنشان می‌سازد: «افرادی که سکته‌ی مغزی می‌کنند و راست‌دست هستند، اگر اختلال تکلم دارند و نمی‌توانند بعد از سکته صحبت کنند، ما حتما حدس می‌زنیم که اینها نیمکره‌ی چپشان آسیب دیده. ولی در افراد چپ‌دست، داستان تا حدی برعکس هست. معمولا می‌گویند، افراد چپ‌دست از سکته‌های مغزی زودتر جان سالم به در می‌برند، برای اینکه مغزشان دوطرفه عمل می‌کند و خیلی وابسته به یک نیمکره نیستند.»

🔵سیر تکاملی که ببه تفاوت میان زن و مرد انجامید

سیر تکامل انسان به گونه‌ای پیش رفت که نه تنها به سیستم عصبی مرکزی مختصاتی ویژه بخشید، بلکه میان آناتومی مغز زن و مرد نیز تفاوت‌هایی به وجود آورد. دکتر نوروزیان در زمینه‌ی تفاوت آناتومی مغز زن و مرد می‌‌گوید: «مغز زن و مرد با هم تفاوت‌های آناتومیک دارد، از نظر توانایی‌های کلامی و دیگر توانایی‌ها. مثلا مردها پرتاب دارت را خیلی بهتر انجام می‌دهند. اگر از مردی بخواهیم که ۱۸ کتاب را در یک قفسه جوری قرار بدهد که در طبقه‌ی اول دو برابر طبقه‌ی سوم و در طبقه‌ی سوم یک‌سوم طبقه‌ی دوم باشد این task کار را مردها بهتر انجام می‌دهند. ولی اگر ۲۰ تا ۳۰ تا شیی را روی میز بریزید و به خانم‌ها بگویید که سریع آنهایی را که شبیه به هم هستند، پیدا کنند، آنها خیلی زودتر از مردها اینها را پیدا می‌کنند.


📌نوروزیان درباره علت وجود این تفاوتها می‌گوید: «فرضیه‌های مختلفی داریم. مثلا گفته می‌شود، اگر چه صد در صد نیست، که این یک چیز تکاملی است. مثلا مردها در دوران‌های اولیه‌ مجبور بودند، برای شکار بیشتر پرتاب را تقویت کنند و زنها برای گردآوری غذا و چیزهای دیگر مجبور بودن، این چیزها را پیدا بکنند. مثلا دانه‌های غذایی و چیزهایی شبیه به این، ولی تفاوت‌های مغز زن و مرد به معنای توانایی‌های کمتر یا بیشتر آنان نیست. این کاملا نشان می‌دهد، همانطور که در زنها تفاوت‌های فیزیکال دیگری داریم، در مغز هم همین مسئله وجود دارد.»

📌انسان، تنها موجودی که واژه می‌سازد و دروغ می‌گوید

تطبیق دیگری که انسان را از دیگر موجودات متمایز کرد و او را قادر به بیان کلمات ساخت، توانایی مغز برای تفکیک صداها بود. تنها انسان است که از این توانایی برخوردار است. انسان تنها پستانداری است که نمی‌تواند همزمان بنوشد و نفس بکشد. این نقیصه در سیر تکامل دستگاه صوتی انسان و حنجره پدید آمد. در حالیکه دستگاه صوتی انسان نئاندرتال این خصیصه را نداشت و شبیه به میمون بود. او می‌توانست همزمان تنفس کند و بنوشد. در سیر تکامل، Homo sapiens derthalensis (هومو ساپینس نئاندرتالنسیس) که نمی‌توانست سخن بگوید، منقرض شد و Homo sapiens sapiens (هومو ساپینس ساپینس) یا انسان اندیشه‌ورز بقا یافت و سخن گفت. سگ تنها می‌تواند پارس ‌کند، شامپانزه سعی می‌کند، اصوات بی‌هدف را مهار کند و موفق نمی‌شود،‌ اما انسان، این انسان توانا واژه می‌سازد و دروغ می‌گوی
📚منبع:www.ertebati.persianblog.ir
📝ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh


📜منشأ زبان از دیدگاه قرآن

نوع مقاله : علمی تخصصی

نویسنده

  • قدرت جاودانی

کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

https://doi.org/10.22054/ls.2019.37293.1150

📌چکیده

منشأ زبان راز سربه ­مهری است که ذهن بسیاری از زبان­شناسان را درگیر کرده است. مقالۀ حاضر پس از نقد و بررسی نظریه­های مطروحه در این زمینه، نظریۀ جدیدی بر اساس تفسیر و تحلیل علمی آیات قرآن کریم ارائه می­کند که ترکیب­شدۀ دو مورد از نظریه­های پیشین است. بر مبنای منطق دینیِ این نظریه، ابداع تدریجی زبان و وجود خانواده­های متعدد زبانی رد می­شود. به موجب نظریۀ یادشده زبان به صورت دفعی در دو مرحلۀ صرف و نحو به حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) القا گردید، اما فرزندانشان زبان­ها را به طور تدریجی و با تکیه بر توانش زبانی خود و داده­های زبانی محیط پیرامون فرامی­گیرند. عوامل اجتماعی و جغرافیایی حاصل از مهاجرت انسان­ها به شکل­ گیری گونه­های زبانی مختلف منجر شده است. ارائۀ مصادیق جدید از ابعاد اعجاز بیانی و علمی قرآن، دستاورد مهم این یافته ­ها به شمار می­آید.

📍کلیدواژه‌ها

  • منشأ زبان
  • قرآن
  • اعجاز بیانی
  • اعجاز علمی

📝عنوان مقاله [English]

The Origin of Language from the Quran Perspective

✍️نویسنده [English]

  • Qodrat Javdani

Master of Persian language teaching to non-Persian speakers, Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran

✍️چکیده [English]

The origin of language is veiled in mystery which has been running in many linguists’ minds. Having reviewed and criticized the presented theories in this regard, the current study introduces a new theory based on the interpretation and scientific analysis of the Holy Koran verses that is a combination of two previous theories. According to the religious rationale of this theory, gradual coinage of language and existence of the various language families are rejected. On the basis of the aforementioned theory, a language was received suddenly in two morphological and syntactic steps by Adam and Eve (peace be upon them); however, their children acquired languages gradually relying on their linguistic competence and inputs around them. Social and geographical factors resulted from people’s migration have led to the formation of different linguistic varieties. The present study concludes with introducing new exemplifications of the rhetoric and scientific aspects of the Koranic miracles

📍کلیدواژه‌ها [English]

  • the origin of language
  • the Qur’an
  • rhetoric miracle
  • scientific miracle

📒اصل مقاله

  1. مقدمه

زبان­شناسان همواره به دنبال پاسخ این سؤال بوده­اند که زبان­ها از کجا نشأت گرفته و چگونه به وجود آمده­اند. نظرات متنوعی از جمله تئوری­های منشأ الهی یا آفرینش، اصوات طبیعی و حیوانی، سازگاری جسمانی، ژنتیکی و غیره در این­ باره ایراد شده­اند که در بخش بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت. اگرچه تئوری آفرینش[1] یا منشأ الهی[2] با رویکرد مذهبی به این مقوله پرداخته، اما از مآخذ اسلامی در این راستا استفاده نکرده است. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این مهم از منظر قرآن نگاشته شده است. تصدیق نظریۀ فعلی، مستلزم تبیین اصالت و حقانیت این کتاب آسمانی است.

معرفت (1378) سه مورد از ابعاد اعجازی قرآن را با عناوین اعجاز بیانی، اعجاز علمی و اعجاز تشریعی برمی­شمارد. او اعجاز بیانی قرآن را به پنج بخش تقسیم می­کند: نخست گزینش کلمات، دوم سبک و شیوۀ بیان، سوم نظم­آهنگ قرآن، چهارم وحدت موضوعی یا تناسب معنوی آیات و پنجم، نکته­ها و ظرافت­ها. بنابراین، به­کارگیری صحیح واژه­ها و ترتیب دقیق مطالب از ویژگی­های بارز قرآن به شمار می­روند که بر صحت و دقت نظریۀ حاضر تأثیرگذارند. آیت­الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه به 14 مورد از اعجاز علمی قرآن در حوزه­های فیزیک، کیهان­شناسی، زیست­شناسی و زمین­شناسی اشاره کرده است (رضایی اصفهانی و رضایی آدریانی، 1392). مراد از اعجاز تشریعی قرآن هم مربوط به احکام حقوقی پیچیدۀ مندرج در آن است (بلاغی نجفی، 1420 ق.). قطعاً یک فرد امی در بیش از 1400 سال پیش، قادر به خلق اثری مملو از ظرافت­های ادبی و حقوقی، و همچنین سرشار از اسرار علمی نبوده است.

یکی از اسرار خلقتِ حیوان ناطقی به نام انسان، قوۀ نطق اوست. این نگارنده بر پایۀ واکاوی واژه­ها و بافت متنی چهار آیه از قرآن و نیز استدلال­های دینی به نتایج قابل توجهی در زمینۀ منشأ زبان دست یافته است. کاربرد این نتایج در علوم اسلامی بر اهمیت و ضرورت این مقاله می­افزاید. در ادامه به نقد گفتمانی آیات مورد نظر و نتایج مربوطه پرداخته خواهد شد.

  1. بحث و تحلیل

پیش از پرداختن به نظریۀ این مقاله سایر نظریه­های طرح­شده را مورد نقد و بررسی قرار می­دهیم. یول[3] (2006) به چهار نظریۀ ذیل در باب منشأ زبان اشاره می­کند:

1) منشأ الهی: بیشتر ادیان به یک منشأ الهی برای زبان قائل هستند. کتاب مقدس بیان می­دارد که «خداوند، آدم را آفرید و آدم نام همۀ موجودات زنده را بر زبان جاری ساخت»[4]. هندوها معتقدند زبان از جانب ساراسواتی[5]، همسر برهما که اصطلاحاً خالق هستی است، به انسان اعطا شده است. چنانچه این نظریه درست باشد، هر نوزاد سالم باید پس از یک دورۀ بدون معاشرت زبانی، قادر به تکلم زبان خدادادی باشد. در طول تاریخ، آزمایش­هایی به منظور سنجش این نظریه صورت گرفته است. در حدود 2500 سال پیش، یک فرعون مصری دستور داد تا دو نوزاد در نزد یک چوپان لال و گلۀ بزهای او زندگی کنند. پس از دو سال، کودکان تنها قادر به ادای آوایی بودند که شبیه واژۀ نان در زبان فریقی بود. در سال 1500 میلادی، یکی از پادشاهان اسکاتلند نیز دست به چنین آزمایشی زد که نهایتاً ادعا شد کودکان به زبان عبری سخن می­گفتند. لکن در سایر آزمایش­های تاریخی کودکان نمی­توانستند به هیچ زبانی صحبت کنند (Yule, 2006). بدیهی است که در مورد اول، بیان یک آوای واژه­گونه پس از دو سال به معنای فراگیری زبان نیست و با توجه به نتایج آزمایش­های دیگر نمی­توان صحت و سقم ادعای حاصل از آزمایش شاه اسکاتلندی را تأیید نمود و بر درستی این نظریه صحه گذاشت. شایان ذکر است که نظریۀ مقالۀ پیش رو با این نظریه در خصوص حضرت آدم (ع) اشتراک نظر دارد.

2) منشأ اصوات طبیعی[6]: این نظریه اعتقاد دارد که انسان­ها با تقلید اصوات محیط پیرامون یا اصوات خودشان در هنگام کار گروهی به خلق زبان پرداختند. به­عنوان مثال، برای بیان مفهوم باد صدای آن را تقلید کردند. اگرچه از سویی وجود نام­آواها[7] در زبان­های زندۀ امروز بر اعتبار این نظریه می­افزاید، اما از سوی دیگر، وجود مفاهیم انتزاعی موجب تضعیف این نظریه می­گردد (Yule, 2006).

3) منشأ سازگاری جسمانی[8]: انسان در طول تاریخ متحمل تغییرات جسمانی بسیاری شده است. تکامل جسمانی او در اعضایی همچون دندان­ها، لب­ها، دهان، زبان، حنجره، حلق و مغز، بستر مناسبی برای تکلم فراهم آورده است. گرچه شرایط جسمانی مناسب، شرط لازم برای تکلم محسوب می­شود، اما هرگز کافی نیست (Yule, 2006). گفتنی است خداوند در آیۀ سی­ام سورۀ بقره، تلویحاً به وجود نسل­های پیش از آدم و تکامل آن­ها اشاره کرده است که در تشریح نظریۀ مقاله بیان خواهد شد.

4) منشأ ژنتیکی[9]: به دلیل توانایی کودکان ناشنوا در برقراری ارتباط از طریق زبان اشاره برخی دانشمندان بر این باورند که چیزی فراتر از جنبۀ جسمی بر توانش زبانی انسان تأثیر می­گذارد. به عقیدۀ آنان انسان از یک قابلیت ویژۀ درونی و ذهنی برای یادگیری زبان برخوردار است (Yule, 2006). در نظریۀ این نگارنده نحوۀ فراگیری زبان توسط فرزندان آدم و حوا نیز دقیقاً با این نظریه مطابقت دارد.

فرنچ[10] (2004) نیز به معرفی شش نظریۀ زیر پرداخته است:

1) نظریۀ صوت حیوانی[11]: بعضی دانشمندان معتقدند که زبان حاصل اصوات حیوانی است. انسان­ها پس از تکامل خود صداهای بیشتری تولید کردند که رفته­رفته به واژه ­های معنادار تبدیل شدند. سپس قواعد نحوی را توسعه دادند و این گونه زبان به وجود آمد، اما اصوات حیوانی نه برای بیان ایده ­ها بلکه برای ابراز احساسات به کار می­روند که غیر قابل کنترل هستند، درحالی­ که ارتباط با واژه ­ها قابل کنترل است. بنابراین، احتمال صحت این نظریه بسیار پایین است (French, 2004). در باب تفاوت اصوات حیوانی و زبان، لازم است ذکر گردد که رفتارهای زبانی غیرقابل­کنترل، مانند فحاشی، متأثر از احساسات است که از طریق زبان انتقال می­یابند.

2) نظریۀ هوش انسانی[12]: بسیاری بر این باورند که هوش انسان او را قادر به ایجاد زبان کرده است، اما بیشتر زبان­شناسان و دانشمندان آن را رد می­کنند. از جملۀ آنان دوایت بولینگر[13] است که در مطالعات زبانی با شامپانزه­ ها کار کرده است. شواهدی مبنی بر احتیاج زبان به هوش وجود ندارد و در واقع، مشاهدات زیادی ضد آن موجود است. شامپانزه­های هوشمند، ارتباط با زبان اشاره را می­آموزند، درک می­کنند و حتی به کار می­بر­ند، اما قادر به ابداع زبان و ارتباط کلامی با سایر همنوعان خود نیستند (French, 2004).

3) نظریۀ تقلید[14]: سوزان بلکمور[15] در کتاب ماشین تقلید[16] خود بیان می­کند که انسان به سبب توانایی بی­نظیر خود در تقلید، قادر به ساخت زبان بوده است. مطالعات متعدد نشان داده­اند که میمون­ها از قابلیت بیشتری در این زمینه برخوردار هستند. نیز پرندگانی چون طوطی و کاسکو نه­تنها تقریباً هر صدایی را می­توانند تقلید کنند بلکه حتی قادر به درک معنای آن­ها هستند، اما تمام این حیوانات از تولید زبان عاجزند (French, 2004).

4) نظریۀ پدیدۀ ظهوریافته[17]: برخی می­گویند که زبان بر اثر پدیدة ظهوریافتۀ ناگهانی پا به عرصۀ وجود گذاشته است؛ بدین معنا که پیش­تر در مغز انسان وجود داشته و انسان با تکامل خود آن را کشف کرده و به استفاده از واژه­ها یا نشانه­ها جهت انتقال پیام پرداخته است. حامیان این نظریه معتقدند که همزمان با تکامل انسان تغییراتی شانسی در دی­ان­ای[18] او رخ داده که به توانش ارتباطی او انجامیده است. براساس این نظریه، زبان به صورت اتفاقی و غیرنظام­مند به وجود آمده است، در صورتی که زبان دارای ساختاری بسیار نظام­مند و منطقی است. انتقاد دیگری که به این نظریه وارد شده آن است که چرا تنها انسان از این نعمت بهره­مند بوده یا تنها او قادر به کشف آن بوده است (French, 2004). انتقاد نخست نیازمند این توضیح است که وقوع دفعی یک پدیده با توجیه متافیزیکی یا به تعبیری معجزه، امکان­پذیر است. در شرح آیۀ 30 سورۀ بقره به انتقاد دوم نیز پرداخته خواهد شد.

5) نظریۀ زبان اشاره[19]: مطابق این نظریه انسان ابتدا با زبان اشاره و بدن به برقراری ارتباط با همنوعانش پرداخته و سپس اصوات را به آن اضافه کرده است که چگونگی آن با ایدۀ ماکس مولر[20] در سال 1880 به اسم نام­آواها توجیه می­شود (French, 2004). این ایده همان نظریۀ منشأ اصوات طبیعی است که پیشتر به نقاط ضعف آن اشاره گردید.

6) آفرینش: تنها یک نظریه دربارۀ منشأ زبان انسان وجود دارد که با مخالفت­های شدید مواجه نشده است و آن نظریۀ آفرینش است. برطبق این نظریه، خداوند موهبت زبان را فقط به انسان ارزانی داشته است، زیرا به تعبیر کتاب مقدس، او جلوه­ای از وجود خداوند است[21] (French, 2004). این نظریه همان نظریۀ منشأ الهی است که تا حدودی مورد تأیید نظریۀ این مقاله است. در تصحیح نقد مذکور باید گفت که اتفاقاً افراد بی­دین و به­ویژه ضد دین شدیداً مخالف این نظریه هستند، چون غالباً اعتقادی به خدا و معجزات پیامبران ندارند. در قرآن، تعبیر کتاب مقدس از انسان به جلوه­ای از وجود خدا به شکل دیگری بیان شده است که در آیۀ 30 سورۀ بقره به آن اشاره خواهد شد.

اکنون نوبت به تشریح نظریۀ قرآنی منشأ زبان با استناد به تفاسیر المیزان، اطیب البیان، مجمع البیان، نمونه و نور، و نقدهای علمی این نگارنده می­رسد. خداوند در چهار آیه از کلام ­الله مجید به موضوع زبان انسان پرداخته است. یکی از این موارد، آیۀ چهارم سورۀ الرحمن است:

﴿خَلَقَ الْإِنسَٰنَ: [خداوند] انسان را آفرید﴾ (الرحمن/ 3).

﴿عَلَّمَهُ الْبَیَانَ: و به او بیان را آموخت﴾ (الرحمن/ 4).

دربارۀ فعل «علّم» مفصلاً در توضیح آیۀ 31 سورۀ بقره صحبت خواهد شد. طباطبائی (ره) (1374) و طیب (ره) (1386) مشترکاً بر این باور هستند که بیان به ­معنی پرده­برداری از هر چیز، خاصتاً در اینجا نیات درونی است که از بزرگترین نعمات الهی به انسان محسوب می­گردد. به نقل از این دو، بعضی­ها انسان را به حضرت آدم (ع) و بیان را به اسماء ذکرشده در آیۀ 31 بقره، و عدۀ دیگری انسان را به پیغمبر اسلام (ص) و بیان را به قرآن تفسیر کرده­اند (طیب، 1386). طباطبائی پیچیدگی زبان انسان را از وجوه تمایز او با سایر حیوانات برمی­شمارد. به نقل از او، برخی­ها بیان را خیر و شر و بعضی نیز راه­های هدایت و ضلالت تعبیر نموده­اند که خدا تشخیص آن­ها را به انسان آموخت.

قرائتی (1387) از توان سخنوری به عنوان یک هدیۀ الهی و تجسمی از رحمت خداوند یاد می­کند که با کمک والدین به فعلیت می­رسد. طبرسی (1387) حضرت آدم (ع) را مصداق واژۀ انسان می­داند و بیان را سرنوشت­سازترین موهبت الهی قلمداد می­کند. او آراء سایرین را نیز در این باره نقل می­کند: گروهی معتقد هستند که واژۀ انسان اسم جنس است و کل انسان­ها را شامل می­گردد. از دید جبایی، بیان سخنی است که مبیّن اهداف و مقاصد گوینده، و وجه تمایز انسان از حیوان است. ابن کیسان نبی مکرم اسلام (ص) و دانش گذشته و آینده را به­ترتیب مصادیق انسان و بیان می­داند.

مکارم شیرازی (1374) واژۀ انسان در آیۀ سوم الرحمن به نوع بشر برمی­گردد. او حول آیات بالا دیدگاه دو امام معصوم را نیز نقل می­کند: از دید امام رضا (ع) اولین آیه بر آفرینش امیرالمؤمنین (ع) صدق می­کند، و منظور دومین آیه بیان تمام امور مورد نیاز مردم است. امام صادق (ع) بیان را اسم اعظم می­نامد که به وسیلۀ آن همه چیز دانسته می­شود.

واژۀ بیان در زبان عربی علاوه بر نطق و سخن، به کتابت، خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی دلالت می­کند اما شاخص­ترین معنی آن همان سخن گفتن است، زیرا که انسان بدون این نعمت هرگز قادر به انتقال تجربیات و علوم خود به نسل­های دیگر نبوده و پیشرفت دانش، تمدن، دین و اخلاق مستلزم زبان است (مکارم شیرازی، 1374).

بنا بر آخرین تفسیر، آدم ابوالبشر، نخستین پیامبر الهی، برای هدایت دینی و تربیت اخلاقی همسر، فرزندان و نوادگان خود نیازمند زبان مشترک کامل و جامعی بوده است. طبعاً، شناخت همۀ موجودات محیط پیرامون و مفاهیم انتزاعی و ساخت واژه­ها و قواعد نحوی که شالودۀ زبان مترقی به حساب می­آیند، کار دشواری است و توسط جامعه­ای دو نفره یا چندنفره امکان­پذیر نیست. چه بسا عمر طولانی انسان نیز این فرایند طولانی را کفاف ندهد و همت نسل­های متمادی را می­طلبد. حتی اگر در درازمدت نیز چنین امکانی فراهم می­شد جامعه تا مدت­ها از نعمت هدایت بی­بهره می­بود و چه­ بسا در این بازه بسیاری از مردم بدون بهره­مندی از این نعمت از دنیا می­رفتند که این امر خلاف عدل الهی است. ازاین­رو، به نظر می­رسد که خداوند از بدو خلقت آدم و حوا نعمت بالفعل زبان را به آنان عطا کرد. در آیات 31 و 37 سورۀ بقره به چگونگی این مسأله اشاره شده است.

در خلال آیات 30 تا 38 سورۀ بقره به داستان آفرینش و سرنوشت آدم و حوا پرداخته شده است که آیات 30 تا 37، برای تشریح ادامۀ نظریه کافی هستند. پیش از ارائۀ تفسیر و نقد این آیات، می­بایست تکلم در عالم معنا و دنیا را از یکدیگر متمایز نمود. طباطبائی (1374) و طیب (1386) در تفسیر آیۀ 105 سورۀ هود[22]، بیان می­دارند که تکلم دنیوی به واسطۀ اصوات و ترکیب آن­ها روی می­دهد، زیرا انسان­ها از احاطۀ بر اذهان و قلوب یکدیگر عاجزند، حال ­آنکه در عالم قیامت [یا آخرت] که عاری از غیب است، نیازی به تکلم و نطق [به روش عالم ماده] وجود ندارد. لذا این نگارنده خاطرنشان می­کند که تکلم خدا و فرشتگان در آیات فوق­الذکر به مثابۀ تکلم مرسوم در این دنیا نیست.

﴿وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَٰٓئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَآءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّیٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ: (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: پروردگارا! آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم». پروردگار فرمود: من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید﴾ (البقره/ 30).

در آیۀ بالا به دو موضوع جانشینی، و فساد و خونریزی آدمیان در زمین اشاره شده است. طباطبائی (1374) و طیب (1386) اعتقاد دارند که فرشتگان می­دانستند بشر مادی است و قوای غضبی و شهوی دارد. قرائتی (1387) سه فرضیۀ دریافت اخبار الهی[23]، پیش­بینی و درک انسان­های ماقبل را مطرح می­کند. به نقل از مکارم شیرازی (1374) بعضی از مفسران معتقدند پیش از آدم و حوا (علیهما السلام)، فرشتگانی در زمین ساکن بودند[24] و منظور از موضوع نخست، جانشینی آدم (ع) به جای آن­ها بوده است. برخی دیگر، انسان­های اولیه یا سایر حیوانات را مراد آن می­دانند. مکارم شیرازی و سایر محققان[25] نیز بر خلافت الهی و نمایندگی خدا تأکید دارند.

از نگاه این نگارنده، آخرین تفسیر قرائتی (1387) و دو تفسیر آخر نقل­شده از مکارم شیرازی (1374) منطقی­تر به نظر می­رسند. عنوان جانشینی خدا مشابه تعبیری است که در نظریۀ آفرینش از کتاب مقدس نقل شده است: «انسان [کامل] جلوه­ای از وجود خداوند است»، اما اگر با عینک انتقاد گفتمانی یا زبان­شناختی به تحلیل متن بپردازیم، به انسان­های اولیه خواهیم رسید. با توجه به این که در این آیه با زمان حال ساده به فساد و خونریزی انسان اشاره شده است در حقیقت فرشتگان در حال بیان این عادت دیرباز انسان­های اولیه هستند. در ادامه، خداوند می­فرماید حقیقتی را می­داند که آن­ها نمی­دانند. این حقیقت بایستی خصلتی از انسان نوین باشد که ضد فساد و خونریزی است. به راستی چه خصوصیتی جز منطق و گفتگو مانع بروز جنگ و برقراری صلح می­گردد؟

﴿وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَٰٓئِکَةِ فَقَالَ أَنۢبُِٔونِی بِأَسْمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِن کُنتُمْ صَٰدِقِینَ: سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی این­ها را به من خبر دهید»﴾ (البقره/ 31).

مکارم شیرازی (1374) فعل علّم را به تعلیم استعداد و ویژگی­های فطری برای سخن گفتن تفسیر می­کند. همچنین به گفتۀ او امام صادق (ع) از واژۀ اسماء به نام تمامی موجودات و حتی مصنوعات بشری تعبیر کرده است. بنا بر نظر مکارم شیرازی، تعلیم این اسماء به نام آن­ها منحصر نیست، بلکه دربرگیرندۀ معانی، مفاهیم و مسماهایشان هم هست. او در ادامه بیان می­دارد که:

علم اسماء چیزی شبیه علم لغات نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است[26] ... [خدا] همچنین استعداد نامگذاری اشیاء را به او [آدم (ع)] ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نامگذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام، آن­ها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد (مکارم شیرازی، 1374/1: 176).

طباطبائی (1374) در تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن معتقد است مقصود از تعلیم بیان به انسان، وضع واژه­ها برای او نیست، بلکه خداوند فطرت او را به­گونه­ای آفریده است که بنا به ضرورت زندگی اجتماعی مجبور به وضع واژه­ها شود. طبق نظر او اسماء در آیۀ حاضر، موجوداتی زنده و دارای عقل، علم و شعور هستند که در پس پردۀ غیب قرار دارند. وی زبان را ملاک نادرستی برای برتری انسان بر ملائکه می­داند و ادامه می­دهد «... علمی که برای آدم دست داد حقیقت علم به اسماء بود که فراگرفتن آن برای آدم ممکن بود و برای ملائکه ممکن نبود ...» (طباطبائی، 1374/1: 180)، اما در عین حال از امام صادق (ع) نقل می­کند که این اسماء شامل دواها، گیاهان، درختان و کوه­های زمین، و همچنین دره­ها، تنگه­ ها و بیابان­ها می­شوند. سپس، این گونه نتیجه می­گیرد:

... هیچ فرقی نیست بین این که گفته شود خدا آن­چه در خزائن غیب هست یعنی غیب آسمان­ها و زمین را به آدم تعلیم داد و بین این­که گفته شود خداوند اسم همه­چیز را که باز غیب آسمان­ها و زمین است به آدم بیاموخت، چون روشن است که نتیجۀ هر دو یکی است. (1374/1: 185).

طیب (1386) نیز در این زمینه با طباطبائی (1374) اتفاق نظر دارد. طبرسی (1387) به نقل از برخی مفسران می­آورد خداوند همۀ واژه­ها و اسامی تمام پدیده­ها را به آدم آموخت. او متذکر می­شود حتی پاره­ای بر این باورند که خدا خط و نوشتار را نیز به انسان آموخته است. وی به نقل از سایر مفسرها این امکان را می­دهد که خدا این واژه­ها را به آدم الهام کرده یا او را به آموختن آن­ها وادار کرده است.

طبرسی (1387) چند تفسیر برای اسماء نقل قول کرده است. از دید مفسرانی مانند ابن عباس و سعید بن جبیر، اسماء عبارتند از نام همۀ صنایع و رشته­های علمی مربوط به آنها، رموز کشاورزی و تمام امور دینی و دنیوی فردی و اجتماعی. علی بن عیسی همۀ زبان­ها و فرهنگ ­ها را به عنوان اسماء تلقی می­کند. اعتقاد او بر آن است که پس از گسترش خانواده ­ها و پراکندگی انسان­ها هر گروه به زبانی سخن گفتند. عده­ای دیگر نام همۀ پدیده­ های آفرینش را مصداق این واژه می­دانند. امام صادق نیز نام زمین­ها، کوه­ها، دره­ها، دشت­ها، پدیده­ها، موجودات، فرشتگان، فرزندان آدم و همچنین نام و فواید حیوانات را مصادیق این واژه عنوان کرده است. قرائتی (1387) هم با استناد به فرمایش امام صادق (ع)، کلیۀ موارد فوق، بستر رودخانه­ها و حتی فرش زیر پایمان را از مصداق­های این واژه مثال می­زند و تصریح می­کند که خداوند اسماء و اسرار هستی را مشتمل بر نام اولیای خود و جمادات به آدم تعلیم داد.

تعابیر مکارم شیرازی (1374)، طباطبائی (1374) و طیب (1386) از فعل علّم، به معنای تعلیم بالقوۀ زبان به آدم هستند که با استنتاج به­دست­آمده از تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن توسط مکارم شیرازی و مضمون آیۀ 33 همین سوره در تضاد است. لذا از دید این نگارنده تعلیم بالفعل مدنظر است. در رابطه با واژۀ اسماء، حدیث امام صادق (ع) با روایت کتاب مقدس همخوانی دارد، با این تفاوت که وی اشیائی مثل قالی زیر پای خود را هم به این فهرست می­افزاید. از منظر این نگارنده، واژۀ مذکور مفاهیم ذهنی و انتزاعی را نیز دربرمی­گیرد. عبارت اسماء الله در زبان عربی به معنای صفات و مفاهیمی انتزاعی همانند بخشنده، مهربان، دانا و جز آن است که برازندۀ وجود خداوند هستند. در بخش نتیجه­گیری نیز به این قسمت پرداخته خواهد شد.

﴿قَالُوا۟ سُبْحَٰنَکَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ: فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی»﴾ (البقره/ 32).

فرشتگان در پاسخ خدا برابر این استعداد و قدرت شگرف آدم ابراز عجز می­کنند و به برتری او بر خودشان اعتراف می­نمایند (مکارم شیرازی، 1374).

﴿قَالَ یَٰٓ ادَمُ أَنۢبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّآ أَنۢبَأَهُم بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّیٓ أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَٰوَٰتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ: فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن». هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمان­ها و زمین را می­دانم؟! و نیز می­دانم آنچه را شما آشکار می­کنید، و آنچه را پنهان می­داشتید﴾ (البقره/ 33).

﴿وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِکَةِ اسْجُدُوا۟ لِءَادَمَ فَسَجَدُوٓا۟ إِلَّآ إِبْلِیسَ أَبَیٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَٰفِرِینَ: و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده و خضوع کنید. همگی سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد﴾ (البقره/ 34).

﴿وَ قُلْنَا یََٰٓٔادَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّٰلِمِینَ: و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمت­های) آن از هر جا می‌خواهید، گوارا بخورید، (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد﴾ (البقره/ 35).

﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَٰنُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا۟ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَٰعٌ إِلَیٰ حِینٍ: پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و (در این هنگام) به آن­ها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید. درحالی­که بعضی دشمن دیگری خواهید بود و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیلۀ بهره­برداری خواهد بود»﴾ (البقره/ 36).

طباطبائی (1374) می­نویسد آدم (ع) در نزدیکی کوه صفا و حوا (س) در حوالی کوه مروه که هر دو در محدودۀ شهر مکه واقع هستند، هبوط کردند. طبرسی (1387) نیز به نقل از حضرت محمد (ص) می­گوید که مقصود از ارض، سرزمین مکه بوده است.

﴿فَتَلَقَّیٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَٰتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ: سپس، آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبۀ او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است﴾ (البقره/ 37).

برخی از مفسران معتقدند که منظور از واژۀ کلمات، جملات آیۀ 23 سورۀ اعراف[27] یا سایر ادعیه است. روایاتی نیز مبنی بر توسل به نام پنج تن آل عبا، یعنی محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام) مطرح شده است (طباطبائی، 1374؛ طبرسی، 1387؛ قرائتی، 1387؛ مکارم شیرازی، 1374). طباطبائی (1374) نیز با استناد به آیۀ 45 سورۀ آل عمران[28] اولیاء الهی(علیهم السلام) را مقصود این واژه می­داند. طیب (1386) مانند طباطبائی معتقد است چه ­بسا کلمات با اسماء مرتبط باشند. مطابق با نظر طبرسی (1387) کلمه یا کلام اثری است که بر معنی و مفهوم (اسماء) مد نظر گوینده دلالت می­کند، یعنی به ­تعبیر این نگارنده معانی و مفاهیم ذهنی (واژه­ها) در قالب کلمات متجلی می­شوند.

در نظر مفسران به واژۀ جملات اشاره شده است که این نگارنده هم بر این نکته تأکید دارد. عبارت کلمات قصار نیز در نهج البلاغه به معنای جملات کوتاه امام علی (ع) است که حاوی نکات نغز و پندآموز هستند. تعریف طبرسی (1387) نیز مفهوم جمله را به ذهن متبادر می­سازد. بنابراین، کلمات در سطحی فراتر از اسماء جای دارد و به قواعد قرارگیری واژه­ها در کنار همدیگر اطلاق می­گردد. در بخش نتیجه­گیری نیز به این نکته پرداخته خواهد شد.

در آیات 27 تا 29 سورۀ مائده مکالمه­ای از دو پسر نخست آدم و حوا یعنی هابیل (ع) و قابیل نقل شده است:

﴿وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْءَاخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ: و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آن­ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت. (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد﴾ (المائده/ 27).

﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَآ أَنَا۠ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّیٓ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَٰلَمِینَ: اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم﴾ (المائده/ 28).

﴿إِنِّیٓ أُرِیدُ أَن تَبُوٓأَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَٰبِ النَّارِ وَ ذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُا۟ الظَّٰلِمِینَ: من می‌خواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی) و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران﴾ (المائدة/ 29).

این گفت­و­گو نشان می­دهد که نخستین فرزندان آدم و حوا در زمان بزرگسالی از قدرت تکلم برخوردار بوده­اند.

بر اساس یکی دیگر از روایات تاریخی قرآن (آیات 30 تا 33 سورۀ مریم)، حضرت عیسی(ع) در زمان نوزادی به اذن خدا برای اثبات پاکی حضرت مریم (س) لب به سخن گشوده است.

﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا۟ کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا: (مریم) به او اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم»﴾ (مریم/ 29).

﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَیٰنِیَ الْکِتَٰبَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا: (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بندۀ خدایم. او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است﴾ (مریم/ 30).

﴿وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَ أَوْصَٰنِی بِالصَّلَوٰةِ وَ الزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیًّا: و مرا هر جا که باشم، وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است﴾ (مریم/ 31).

﴿وَبَرًّۢا بِوَٰلِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا: و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است﴾ (مریم/ 32).

﴿وَ السَّلَٰمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا: و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم و در آن روز که می‌میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد»﴾ (مریم/ 33).

پاره­ای آورده­اند که حضرت مسیح (ع) پس از آن رخداد، دیگر سخن نگفت و به مانند سایر کودکان در وقت معیّن، تکلم را آغاز نمود (طبرسی، 1387).

در آیۀ 22 از سورۀ مبارکۀ روم نیز به واژۀ زبان اشارتی شده است:

﴿وَ مِنْ ءَایَٰتِهِ خَلْقُ السَّمَٰوَٰتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَٰفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَٰنِکُمْ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَءَایَٰتٍ لِّلْعَٰلِمِینَ: و از آیات او آفرینش آسمان­ها و زمین و تفاوت زبان­ها و رنگ­های شماست. در این نشانه‌هایی است برای عالمان﴾.

فخر رازی زبان­ها را به لحن صدا و رنگ­ها را به ویژگی ­های ظاهری انسان­ها تفسیر کرده است که موجب تمایز آنان از یکدیگر می­شود، اما بعضی دیگر از مفسران این دو واژه را همان زبان­ها و نژادهای گوناگون بشریت قلمداد نموده­اند (مکارم شیرازی، 1374). قرائتی (1387) از جملۀ این مفسرین است. طباطبائی (1374) و طبرسی (1387) لهجه­ها را نیز مصداق تفسیر السنة می­دانند. بنا به تفسیر طیب (1386) گوناگونی زبان­های اقوام مختلف به علت تفاوت­های نژادی یا فردی است.

از نظر این نگارنده موارد اشاره شده بعد از تعبیر فخر رازی به واقعیت نزدیک­تر است. کنار هم قرارگرفتن این دو واژه حاوی نکته­ای لطیف در حوزۀ جامعه­ شناسی زبان است. در تاریخ به کَرات از مهاجرت انسان­ها سخن به میان آمده است. انسان­ها با زاد و ولد و گسترش جمعیت خود یا در پی بهره­ مندی از امکانات بهتر به سرزمین­های جدید سفر می­کرده­اند. دوری مهاجران از سرزمین مادری و سکونت در سرزمینی با آب و هوای متفاوت موجب بروز تغییرات تدریجی در ظاهر آنان از قبیل رنگ پوستشان شده است. همچنین دوری از هموطنان سابقشان و تغییرات زبانی صورت­گرفته توسط خود آنها و نسل­های آتی موجب شکل­گیری لهجه­ها، گویش ­ها و نهایتاً زبان­های دیگر شده است. مدرسی (1391) به دو عامل جغرافیایی و اجتماعی در ایجاد گوناگونی­های زبانی اشاره می­کند. در بخش نتیجه­ گیری نیز به این نکته پرداخته خواهد شد.

  1. نتیجه­­ گیری

همان­گونه که در تفسیر چهارمین آیۀ سورۀ الرحمن گفته شد، لازمۀ هدایت مؤثر قوۀ ناطقه و زبان کامل میسر است که شاید ساخت مصنوعی آن نیازمند تلاش نسل­های متمادی باشد. بر اساس آیات 31 و 37 سورۀ بقره، زبان دفعتاً در دو مرحله به نخستین انسان نسل نوین و همسر وی انتقال یافت؛ در مرحلۀ نخست، واژگان به آنان عرضه شد و در مرحلۀ بعدی، قواعد نحوی در اصطلاح قرآنی به آنان تلقین گردید؛ فرایندی که در روند فراگیری زبان توسط کودکان نیز مشاهده می­شود. ولی فرزندانشان نیازی به فراگیری این گونۀ زبان ندارند، چرا که تا اوایل دوران کودکی از لحاظ فقهی مشمول هدایت و انجام تکالیف دینی نیستند و به­لحاظ زبان­شناختی از توانش زبانی بالقوه برخوردارند که ناخودآگاه در یک دورۀ طلایی[29] فعال می­گردد. بدین­ترتیب، آنان با اتّکا به استعداد زبانی نهفته در ذهنشان به مرور بر داده­های زبانی اطراف خود تسلط می­یابند و زبان اطرافیان خود را می­آموزند. به نظر می­رسد که عیسی مسیح(ع) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تکلم او در زمان طفولیت صرفاً معجزه­ای برای اثبات بی­گناهی مادرش بوده است.

بر اساس آموزه­های اسلام و سایر ادیان الهی، سرمنشأ همۀ انسان­های نوین به آدم و حوا (علیهما السلام) بازمی­گردد و فرضیۀ آدم و حواهای متعدد مردود است (رواسانی، 1377). طباطبائی (1374) نیز در تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن بیان می­دارد که سرمنشأ زبان­های امت­ها و طوایف مختلف از یک امت است و تفاوت­های اقلیمی در اختلاف زبان­ها اثر مستقیم دارد. بنابراین تمام گونه­های زبانی انسان در جهان از ریشۀ یک زبان مادری یعنی همان زبان اعطا شده به این زوج است.

به اعتقاد موریتس و گریفیتس[30] (2014) خانوادۀ زبانی آفریقایی ـ آسیایی یا سامی ـ حامی کهن­ترین خانوادۀ زبانی است. به نقل از مندنهال[31] (2006) برخی اندیشمندان با استناد به تاریخ هرودوت معتقدند که گویشوران زبان­های سامی از سرزمین حجاز به مناطق دیگر هجرت کرده­اند و زبان اجدادشان عربی بوده است. هرچند، نظر دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که عناصر زبانی سامی توسط بومیان سرزمین شام به آن جا منتقل شده است. یاکوب[32] (2014) بر اساس شواهد زبانی به این نتیجه رسید که عربی مادر تمام زبان­های سامی باستانی است.

نظر به این که مفسران معتقدند محل نزول آدم و حوا در سرزمین عربستان کنونی بوده و بنا بر الوا[33] (2004) خاستگاه زبان عربی نیز از آن سرزمین بوده است، می­توان مدعی شد که عربی زبان اعطاشده به آنان و سرچشمۀ سایر زبان­ها است. قرائتی (1387) و طبرسی (1387) در تفسیر آیۀ دوم سورۀ یوسف[34] به استناد روایات، بیان داشته­اند که عربی زبان اهل بهشت (یعنی همان محل آفرینش آدم و حوا (علیهما السلام) و تعلیم اسماء به آنان) است.

[1]. creation

[2]. the divine source

[3]. Yule

[4]. عهد عتیق، سِفر پیدایش 19:2

[5]. Sarasvati

[6]. the natural sound source

[7]. onomatopoeia

[8]. the physical adaptation source

[9]. the genetic source

[10]. French

[11]. the animal sound theory

[12]. the human intelligence theory

[13]. Dwight Bolinger

[14]. the Meme theory

[15]. Susan Blackmore

[16]. the Meme Machine

[17]. the emergent phenomenon theory

[18]. DNA

[19]. the sign language theory

[20]. Max Müller

[21] عهد عتیق، سِفر پیدایش 27:1

[22]. ﴿یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ: آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمی‌گوید؛ گروهی بدبختند و گروهی خوشبخت﴾!

[23]. طبرسی (ره) (1387) نیز به نقل از ابن عباس می­گوید خداوند پیشتر و در ضمن این آیه از سفاکی نسل آدم به فرشتگان خبر داده بود.

[24]. طبرسی (1387) جنیان را نیز در کنار فرشتگان نام برده است. طیب (1386) هم از امام حسن (ع) نقل می­کند پیش از آدم، اجنه در زمین ساکن بودند که فساد و خونریزی می­کردند.

[25]. علامه طباطبائی و طیب اصفهانی نیز جزء این افراد هستند.

[26]. بهتر است این جمله بدین گونه اصلاح شود: «علم اسماء منحصر به علم لغات نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آن­ها نیز بوده است».

[27] ﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَٰسِرِینَ: گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود»﴾.

طباطبائی (1374) ضمن رد این ادعا معتقد است آیۀ مورد نظر مربوط به پیش از هبوط آدم به زمین بوده است.

[28] ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْءَاخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ: (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای [وجود باعظمتی‌] از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است، درحالی­که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان (الهی) است﴾.

[29]. critical period

[30]. Maurits & Griffiths

[31]. Mendenhall

[32]. Yaacob

[33]. Elewa

[34]. ﴿إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ قُرْءَٰنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ: ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید) ﴾.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#فرهنگ_عامه
🥔
✍بر طبق فرهنگ عامه مردمان #اسکاندیناوی، دانه‌های بلوط خوش شانسی می‌آورند.

📌کاهنان معبد نیز در گذشته به چنین چیزی معتقد بودند.

📌باور عامه این است که داشتن تعدادی بلوط در جیب، شما را از سردرد و بیماری‌های مختلف مصون نگه می‌دارد.

🌍اِسکاندیناوی (به دانمارکی: Skandinavien) منطقه‌ای جغرافیایی با جزئیات خاص تاریخی و فرهنگی در شمال اروپا است.
اسکاندیناوی در معنای محدود آن دربرگیرندهٔ سه کشور سوئد، نروژ و دانمارک (شبه‌جزیره اسکاندیناوی) است و در معنای گسترش یافته آن فنلاند، ایسلند، جزایر فارو و جزایر الند را نیز شامل می‌شود.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:6 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#پرسش_و_پاسخ

📝سلام عرض ادب و احترام خدمت همه ی بزرگواران و دوستان

✍متاسفانه دوستان ما در فضای مجازی بیشتر به ارسال مطالب اهمیت می دهند تا به گفتمان ها و پرسش و پاسخ، این یک ضعف جدی هستش که رفته رفته این ضعف در حال پُررنگ شدن است، و بایستی بدانیم که تحقیق و سوال کردن از خصوصیات اهل تفکر است،

📌طبیعتا کسی که تفکری نکند سوالی هم برایش پیش نمیاد؛ این ارزش و این نعمت رو لازم است از خداوند حکیم بخوایم،

🟢همین طور که خداوند در قران کریم نیز فرموده:
((اکثرهم لا یتفکرون... ))؛
باید مراقب بود،

📚احادیث زیادی نیز در این مورد از اهل بیت (علیهم السلام) است من جمله حدیث معروف امام علی(علیه السلام) که فرمودن:
{سوال کردن نیمی از ایمان است}

🟡صرفا ارسال مطالب کافی نیست و اگه نسبت به این موضوع دغدغه مند نباشیم لازم است که به نیت و خدمت مان شک کنیم.

🟣لذا خواهشی دارم از دوستان، اساتید محترم و انقلابیون که بایستی بیشتر به این موضوع اهمیت و مدیریت کرد.

✍فاطمی نسب

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘🌱☘
💥حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:

🌺🍃 فَلیَعمَل کُلُّ امرِئِِ مِنکُم بِما یَقرُبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا، وَلیتَجَنَّب ما یُدنیهِ مِن کَراهَتِنا و سَخَطِنا، فَإِنَّ أَمرَنا بَغتَةٌ فُجأَةٌ حینَ لا تَنفَعُهُ تَوبَةٌ ولا یُنجیهِ مِن عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوبَةٍ،

🌹🍃هریک از شما باید کاری کند که به محبّت ما نزدیک شود و از کاری که او را به نفرت و خشم ما نزدیک می سازد، دوری کند؛ زیرا که قضیه [ظهور] ما ناگهانی و بی خبر اتفاق می افتد به طوری که دیگر نه توبه ای به حالش سودمند می افتد و نه پشیمانی از گناه از کیفر ما می رهاندش.

📚الاحتجاج: ج ۲ ص ۵۹۹ ح ۳۵۹؛ د
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
@sayedhmirmaryam
•●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

🌟اَی صِواحی بِمو کِلیِّ سر تِلا وَنگِه🌟 اِفتاب ته بَزو مِنزِِلِ سر صدای زنگه🌟🌼🌼گالش کالچَم به لینگ و جولِه به دست🌼 گوگِّ مار هِاده ،گو رِ بَدوش صواحی تنگِه🌼💮🌸🏵️🌺💐
.✋سِلام شِمِه صِواحی بخیر و شادی✋
💙الهی در صِواحی زمستونی و خِنِک هِوا به هر چِه شِمه دِلِ اَرمونِه بَرِسین و خار تن و دِلِ خِش شِمِه روزی بَوُشِه ♥️
👐الهی آمین👐

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:3 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#معرفی_کتاب

ناقوس ها به صدا درمی آیند

📕ناقوس ها به صدا در می آیند

✍کتاب ناقوسها به صدا درمی آیند، داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در #مسکو زندگی می کند.
👇
📌او کتاب ها و آثار خطی و قدیمی بسیاری دارد و به این کار عشق می ورزد.

📌وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او می رسد، علاقه مند می شود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک به دست کسانی که دنبال این کتاب ارزشمند هستند، کشته می شود.
👇
📌از اینجا به بعد #کشیش روسی پا در مسیری می گذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین، علی علیه السلام منتهی می شود.
#امام_زمان
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:59 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📜#ایل پریج در آیینه شعر

#ایل_پریجا

شما شاهد هسنی از کوه تا مازرون
تمام زندگی قشنگ #پرجائیون

#پرجائی زن و مرد همه اهل کار
اَتی کشاورز اَتی مال دار

مرد مرد چرم و شِله کردنا پَشکار
روز و شو همه بینه مشغول کار

#پرجائی کیجا کِرده سبز پیرَن
سرخ جِمه کرده وقتی بَیبو زَن

سر اِسبه مِکنا، تَن شِله شلوار
نقره سر چِنک داشتا گوشوار

پیر مردی وقتی دَس گیته کِتلوم
اَتّا دَسًینه می ره کرده تموم

#پرجائی زنا کرچال دِله بافته
دلجی گلج و پارچه ی تافَته

اَتی بافته کشی و گو آل و تنگ
اَتی بافته چادرشب خش رنگ

📚منبع:
کتاب برگی از تاریخ عابدی فیروزجایی، محمدعابدی، ۱۳۸۹، ص ۱۶۰

✍ادامه دارد...

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📕کتاب برگی از تاریخ عابدی فیروزجائی [پریجائی]

📝بقلم محمد عابدی

📖سال انتشار ۱۳۸۹

📄۱۷۰ صفحه

📎معرفی کتاب :
برگی از تاریخ (عابدی فیروزجائی)

مؤلف: محمّد عابدی فیروزجائی

سرشناسه: عابدی، محمد، 1347.

عنوان و نام پدیدآور: برگی از تاریخ عابدی فیروزجائی/ مولف محمد عابدی.

مشخصات نشر: بابل: محمد عابدی، 1388.

مشخصات ظاهری: 170 ص: جدول.

شابک: 9- 9924- 06- 964- 978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

موضوع: عابدی فیروزجائی (خاندان)

رده بندی کنگره: 1388 42 ر 22 ع/ 1419 cs

رده بندی دیویی: 20955/ 929

شماره کتابشناسی ملی:
1993573

تیراژ: 1000 نسخه
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📕کتاب برگی از تاریخ عابدی فیروزجائی [پریجائی]

📝بقلم محمد عابدی

📖سال انتشار ۱۳۸۹

📄۱۷۰ صفحه

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📸پژوهشگر استاد محمد عابدی فیروزجایی
⏰۱۴۰۲/۱۰/۲۸

📎نظر مخاطبین:👇

آرزوی موفقیت روزافزون وتندرستی برای دبیر فرهیخته وارزشی ودغدغه مند در زمینه های مختلف از جمله مسائل اجتماعی.
افتخاری است برای ما؛ و خداوند عمر طولانی و عاقبت بخیری در شب لیله الرغائب به ایشان عطا فرماید.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

معرفی کتاب : برگی از تاریخ (عابدی فیروزجائی)

« بنام خدا »

معرفی کتاب : برگی از تاریخ (عابدی فیروزجائی)

مؤلف: محمّد عابدی فیروزجائی

سرشناسه: عابدی، محمد، 1347.

عنوان و نام پدیدآور: برگی از تاریخ عابدی فیروزجائی/ مولف محمد عابدی.

مشخصات نشر: بابل: محمد عابدی، 1388.

مشخصات ظاهری: 170 ص: جدول.

شابک: 9- 9924- 06- 964- 978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

موضوع: عابدی فیروزجائی (خاندان)

رده بندی کنگره: 1388 42 ر 22 ع/ 1419 cs

رده بندی دیویی: 20955/ 929

شماره کتابشناسی ملی: 1993573

شناسنامه کتاب

نام کتاب: برگی از تاریخ عابدی فیروزجائی

مولف: محمّد عابدی

طراحی نمودار: بابل، موسسه کامپیوتری عسکری

امور رایانه: حامد عابدی فرزند محمّد

طرح پشت جلد: بالا؛ تصویر چهار شهید گرانقدر طایفه عابدی فیروزجائی

پایین؛ تصویر سقّاخانه ی روستای تیرکن (اثر حاج نبی اله عابدی)

چاپ: سال1389

قطع و صفحه: 170 صفحه وزیری

تیراژ: 1000 نسخه

قیمت: 000/ 100 ريال

تلفن: 01112252715

شماره همراه: 09112181732

آدرس اینترنتی:.com shajareh_abedi@yahoo

لیتیوگرافی، چاپ و صحافی: هنرالتحریر بابل 2- 01112267501

فهرست مطالب :

صحفه

1. فهرست علائم............................................................................................................ 7

2. مقدّمه ....................................................................................................................... 8

3. توضیح........................................................................................................................ 9

4. شرح ايل بزرگ فيروزجایی.......................................................................................... 12

5 . نام خانوادگی در عابدی فیروز جایی............................................................................ 16

6. اسکان (محلّات عابدی نشين)..................................................................................... 16

7. شرح نوادگان کربلائی زین العابدین............................................................................... 18

8 . نوادگان حاج محمّد قلی.............................................................................................. 19

1-8 . رمضانعلی................................................................................................................ 19

2-8 . تاریخ تولّد و وفات کربلائی زین العابدین.......................................................................... 21

3-8 . شاه خانم ............................................................................................................... 26

9. نوادگان حیدرقلی....................................................................................................... 35

1-9. علی اکبر................................................................................................................. 35

2-9. وجه تسمیه عابدی فیروزجائی...................................................................................... 42

3-9. قربان ...................................................................................................................... 48

4-9. علی اصغر ............................................................................................................... 54

5-9. قاسم...................................................................................................................... 57

6-9. مهدی .................................................................................................................... 59

10. نوادگان ملّا علی ..................................................................................................... 61

1-10. مشهدی محمّد........................................................................................................ 61

2-10. ملّا احمد ................................................................................................................ 68

3-10. اله قلی.................................................................................................................. 70

4-10. کربلائی ابوالقاسم.................................................................................................... 74

5-10. ملّا محمود .............................................................................................................. 76

11. نوادگان داوود............................................................................................................ 79

12. نوادگان حاج عبداله................................................................................................... 81

1-12. حسینجان ............................................................................................................... 82

2-12. ابراهیم ................................................................................................................... 82

3-12. ملّا یعقوب ............................................................................................................... 93

4-12. کربلائی نادعلی ....................................................................................................... 97

13. آمار ........................................................................................................................ 102

14. تصاویر اماکن، اشخاص و نمودار سلسله ی دوّار ...................................................... 104

15. شرح بنچاق ییلاق روجی کلوم ................................................................................ 143

16.نمودار قدرالسّهم شرکای روجی کلوم...................................................................... 144

17. ییلاق اونیسیّه........................................................................................................ 153

18. آرامگاه .................................................................................................................. 154

19. آداب و رسوم و خصوصیّات عامّه در عابدی فیروزجائی.............................................. 160

1-19. آشنایی با آداب و رسوم فیروزجائی به صورت منظوم .................................................... 160

2-19. محاوره در طوایف فیروزجائی و آشنایی با الفاظ............................................................. 164

3-19. آشنایی با خصوصیات بارز در عابدی فیروزجائی ........................................................... 169

20. فهرست منابع ........................................................................................................ 170

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

خداوندا! هرکه تو را دارد چه نـدارد وهرکه تو را ندارد چه دارد؟

چه داند جز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

"مقدمه"

حافظه ی انسان برای ماندگاری مطالب اندك است. بعضی از آموخته ها به گونه‌ای است كه مبنايی برای معلومات و يافته های جديد می‌گردد. در صورتی كه علم انساب[1] و شناخت سلسله خانوادگی را هر چند كه تا مدّت ها می توان سينه به سينه و نسل به نسل و تعاريف ذهنی به ادوار بعد انتقال داد ولی اين آموخته های ذهنی در هر دوره سنّی كه نقل قول می‌گردد شايد همه يا قسمتی از آن دچار فراموشی و يا تحريف شود. برای اينكه آموخته های ذهنی افراد در انتقال دچار اشكال و فراموشی نشود لازم است كه در قالب كتاب به رشته تحرير در آيد، تا اثر مفيدی در خواننده بگذارد، سهل الوصول باشد و معلومات محفوظ بماند.

سالمندان هر جامعه منشاء معلومات و حلقه ی واسط در انتقال سلسله خانوادگی گذشتگان به نسل جديد بوده و هستند. امّا زندگی ماشينی امروزی به طروق مختلف عرصه بيان خاطرات پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها را برای نوادگان خود چنان تنگ نمود كه بيم آن می رود فرد ده ساله امروزی به علّت ارتباط آنگونه ی اسلاف مان، برای شصت سال بعد، از نقل داستان زندگی و بيان خاطرات گذشته و شرح بدون نقص و صحيح سلسله اجداد خود عاجز بماند.

بدين منظور دست به قلم شده و كنكاش و پرسش از نسل حاضر را روی يافته های گذشته خود گذاشته و در قالب كتاب تقديم نسل حاضر و آينده می نمايم. باشد روزی كه برای پرسشهای زير پاسخی مناسب داشته باشيم.

* جوانی و توان فكری خود را در چه زمينه‌ای صرف كرده ای؟

* در قبال زحمات پدر و مادر خويش كه به نيت «فراگيری علم و دانش، ادب و اخلاق و تأ ثير فراگيری اين عوامل در جامعه» از جان و مال خود مايه گذاشته‌اند. توچه كرده ای؟

"من لب فرو نبندم!"

توضيح: اين كتاب مشتمل بر 5 بخش است.

بخش اول = ماجراهای قبل وبعد کربلائی زین العابدین

الفـ ذكر شرح ايل بزرگ فيروزجایی و كيفيت مهاجرت جدّ اعلای عابدی فيروزجایی.

بـ بيان نام خانوادگی سجلی نوادگان كربلایی زين العابدين.

جـ ذكر محلّات عابدی نشين در بابل و سواد كوه.

دـ شرح نام افراد، همسر و فرزندان، محلّ زندگی، شغل و حرفه، سال سفر به سرزمين وحی و بعضاً تاريخ فوت كه در مورد ذكر فرزندان ذكور بيشتر دقّت به عمل آمد ولی در مورد دختران هر نسل به ذكر همسر و بعضاً به ذكر نام فرزندانشان اكتفا گرديد. از آنجايی كه درصد قابل توجّهی از فرزندان اناث در درون طايفه عابدی فيروزجائی ازدواج نموده اند، نام فرزندانشان از طريق شوهرانشان نقل شده است. ولی آن تعداد از دختران عابدی كه در اين طايفه ازدواج ننموده اند، هم جمع آوری اطلاعات مشكل بوده و هم باعث تداخل در آمار و مشخصات طوايف ديگر می گرديد. اگر قصوری در بيان مشخصات و نام فرزندان و ديگر معلومات سلسله هر فردی مشاهده گرديد، عفو موجب امتنان است.

بخش دوم = آمار، عکس و نمودار

الف ـ آمار

دو جدول آماری مربوط به فرزندان پسر مرحوم كربلائی زين العابدين و تعداد نوادگان متوفی و در قيد حيات كه مبنای زمانی آن از دوره جد اعلای ما «كربلائی زين العابدين» تا پايان سال 1387 است و از آغاز سال، 1388 وفات و مواليد جديد لحاظ نشده است.

ب ـ عكس

شامل عكس اشخاص و اماكن و محلّات عابدی نشين كه با همّت و همكاری بستگان جمع آوری و گنجانده شد و سعی بر آن بود عكس افراد متوفی يا در قيد حيات ميان سال و

بالاتر لحاظ شود. اگر جای عكسی را خالی می‌بينيد از عدم وجود يا از عدم ارائه آن بود.

كه اين بخش قبل از هر نمودار سلسله دوّار لحاظ گرديد.

ج ـ نمودار های دايره ای

نمودارهای دايره ای با عنوان «سلسله و شجـــره» كه به بيان نام اولاد ذكور كربلائی زين العابدين و نواده‌های پسری پنج فرزند او پرداخته شد كه راهنمای هر جدول دوّار، كار خواننده را از مطالعه و مرور آن آسان می‌نمايد.

بخش سوم = روجی کلوم و اونیسّیه

جد اعلای عابدی ها برای بازماندگانش ميراث متعدد بر جای گذاشته از جمله ييلاق «روجی كلوم» واقع دربندپی شرقی (مرز سواد كوه) و «اُنیسّيه» واقع در ييلاق "سواد كوه"، كه به صورت مشاع و مشترك، مورد بهره ‌برداری قرار می گيرد كه شرح كيفيت و كمّيت اين ميراث ارزشمند و قدر السّهم هر يك از شركا در اين بخش قيد شده است.

بخش چهارم = آرامگاه

قبل از سال 1345 قبرستان خاصّی برای تدفين درگذشتگان عابدی فيروزجائی وجود نداشت و متوفّيان قبل از آن تاريخ و گاهاً بعد از آن، در آرامگاه "امام كلا لفور" و ييلاق "امام زاده حسن بندپی" و قبرستان محلاتی نظير"فيروزجاه"، "رئيس كلا ی لفور" و... دفن می‌شدند ولی با تخصيص زمين توسط متولّيان امر برای قبرستان روستاهای تيركن، آبندان، ريكو، لمّارون و خركاك از سال 1345 هـ. ش به بعد، هر متوفی عابدی فيروزجائی در آرامگاه محل سكونت خويش دفن می‌گردد كه در اين بخش به شرح مد فونين و موقعيّت قبور در قبرستان محلات عابدی نشين (روستاهاي: تيركن، آبندان، ريكو) اشاره شد.

بخش پنجم = آداب و رسوم و خصوصيت عمومی

الف ـ آشنايی با آداب و رسوم فيروزجائی به صورت منظوم.

بطور مثال :

شما شاهد هسنّی از کوه تا مازرون تمام زنــدگی قـَشنگ پرجـائیون

پرجائی زن و مرد همه اهل کــــار اَتـی کـــشـاورز اَتــی مــالـــدار

مرد مرد چرم و شِلِه کردنا پـشکـار روز شــو هــمه بینه مـشغول کـار

پرجائـی کیجا کِرده سـبز پیـــــرَن سِرخ جِمِه کِــرده وقتـی بَیبـو زَن

ب ـ محاوره در طوایف فیروزجائی و آشنایی با الفاظ.

الفاظ مورد استفاده طوایف فیروزجائی همان لهجه ی اصیل مرسوم در مازندران می باشد و وجه اشتراک با دیگر نواحی و شهرستان ها بسیار زیاد است. از آنجایی که محل سکونت طایفه ی بزرگ عابدی فیروزجائی در نقطه ی تلاقی بندپی شرقی، لفور و بابلکنار می باشد لهجه ی شان نیز مخلوطی از لهجه های ساکنین فوق می باشد نه خاص یک منطقه. امّا تکلّم به لهجه بندپی به جهت اصالت، ملموس تر از دو نقطه ی دیگر است. هر چند که درحفظ لهجه ی خود کوشا هستیم ولی شرایط زندگی مدرن و ماشینی به گونه ای است که به مرور زمان کلمات جدید جای الفاظ قدیم را می گیرد.

مثلا در یک زمینه :

چوبی: کَچه- کَچه شَن- جوله- آشّه بیلک- شِل- کَلِز- فییِه- کِترا- دونه پاچ- کَنِّل- شورکَر- پِلاکَر- چَل- چَلیجه- اُدَنگ- اَسیو- شیش- چوبِق- کیله- لَلِوا- لیفا- خِلَنگ- نون مرزِه- چِلی- کوما- دِکَل- توردَسّه- کول- لَد- مَکو- ماسرِ- دوش کرچو- پِرقال-داغله- جِز- چَلِسک- سیکارچو-کَچِب- خِردِخوار- کِرک چَپی- هَلتِک- گِلِر- پِسپِسی.

آهنی: اوسار- رکاب- نال- مِخ - دَهره - هَرِه- رَنِّه- میجِه- داز- تور - تاشه- لَوِرَگ- دیزنون- ماشِه- وَلزَرین- اَنبرگاز- مِخراز- شونسَر- هوکا- دِروش - بَلو- گرواز- اِزّال – دَر رزّه.

مسی: لَوِ- کَرِک لَوِ- لاقِلی-قِرِک- اَفتو- مَشبه- شیردون-اَفتوبه- مَجمه- دوری-قَدرِه- قِراچه- بایّه - دونه شور - لَگِن - اَفتوبه لگن- دَسشورلگن- لَمپا - فِنِر- دَس چِراغ- مَشَل.

ج ـ آشنای با خصوصيت بارز و عامّه در عابدی فيروزجائی.

عابدی ها كه تيره ای از ايل بزرگ فيروزجائی می‌باشند در آداب و رسوم همانند ديگر طوايف می باشند. شايد تفاوت های جزئی در اين طايفه با طوايف ديگر ديده شود ولی از ديدگاه كلّی شباهت ها با ديگر طوايف بسيار مشهود و ملموس بوده و هست. قصد بر آن بود شيوه كار و زندگی، عبادت و زيارت، گراميداشت مناسبت ها و روش برپايی جشن عروسی يا سوگواری عزای عزيزان و... طوايف فيروزجائی را در قالب نثر به اين مجموعه اضافه نمایم كه به جهت تجميع اثر و تاثير بيشتر و حلاوت بهتر، از كتاب «سجرو منظومه ای مازندرانی» بهره گرفته و چكيده ای از آن، در 72 بيت به زبان محلّی مازندرانی به نيابت هفتاد و دو شهيد كربلا تقديم خوانندگان می شود. ضمن اينكه جمع بندی منظوم از كل مجموعه كتاب«سجرو» مستلزم كم يا زياد شدن ابيات بوده تا به هدف لازم دست يافتم.

«وجه تسميه عابدي فيروزجائي»

¢ ملّاعلی

ملّاعلی آخرين پسر از همسر اوّل علی اكبر و از بزرگان عابدی فیروزجائی در دوران حيات خود و ساكن لمّارون بود. هنگامی كه دولت وقت مصمّم به تنظيم و ارائه شناسنامه[2] توسط مأمورين سيّار به ساكنان منطقه شد. حاج ملّا علی عابدی طی پيغامی به پسر عموهای خود اطلاع داد كه چون جدّ ما«زين العابدين» بود در صورت مراجعه مأمورين مربوطه، نام خانوادگی خود را عابدی فيروزجائی اعلام كنيد. اگر فاميلی گرگانی، گری زاد، تيما، خيّر، تويلی در ميان نوادگان زين العابدين وجود دارد. ممكن است كه آن پيغام را از ايشان نشنيده باشند. و یا اینکه ماموران ثبت احوال با دادن نام خانوادگی های عجیب وغریب درتوابع بندپی ولفور، به نوعی این امر مهم را به بازی و سُخره گرفته بودند. پس مسبّب عنوان عابدی فيروزجائی حاج ملّاعلی بود، كه روحش شاد باد.

حاج ملّا علی درسال 1372 دار فانی را وداع گفت كه در قبرستان لمّارون مدفون می‌باشد. همسر سومش(کلثوم) در پاييز 1387 در گذشت و در آرامگاه کتی غربی بابل مدفون گردید.

او سه زن در سه دوره زندگی خود داشت.

1ـ جان مار: مادر بانو وننه

2ـ نور خانم: مادر شعبان، فريدون، زيغم، علی اكبر، آغاننه.

3ـ كلثوم: مادر همّت، جواد، عبدالرزّاق، حوريه، مريم.

š آغاننه همسر پسر عمویش اسنفدیار عابدی فرزند جعفر قلی بود.

š حاجيه بانو همسر حاج موسی حاجی تبار و مادر علیجان آقا، عليرضا، قمر، زهرا، اوليا بوده است.

© علی اصغر

علی اصغر فرزند سوم حيد رقلی، كه دارای شش پسر به نام های: محمّدجان، خانجان، كريم، رحيم، ابراهيم و حسن بود.

¢ محمّدجان

او از ازدواج با گل ابرو عابدی دختر ابراهیم فرزند حاج عبداله داراي فرزندانی به نام های: ميرزا جان و محترمه (همسر پسر خاله اش برار غلامعلي تبار) بود.

¥ميرزا جان ساكن دراز كلا كه در سال 1376 اعمال حج تمتّع را به جاي آورد. او از ازدواج با ننه مار دختر کربلائی ابوالقاسم عابدی فرزنداني به نام هاي: محمّدجان، جواد، وجيهه (همسر جلال عابدي فرزند شعبان فرزند حاج ملّاعلي)، گل باجي (همسر غلامرضا عابدي پسر نورعلي)، زهرا ((صديقه)) (همسر حاج غلامحسن عابدي فرزند غلامحسين فرزند داوود فرزند کربلائی زین العابدین) دارد.

¤محمّدجان از ازدواج با دختر خاله‌ي خود آغا دده فرزند نورعلي عابدي فرزنداني به نام هاي: صمد، رحمت، حميد، مهدي، كاظم، فاطمه ((آرا)) (همسر پسردایی اش، علیرضا فرزند رضا) دارد. او ساكن كاردركلا است.

— صمد داراي فرزنداني به نام هاي: محمّدرضا و عاطفه مي باشد.

— رحمت داراي فرزنداني به نام هاي: حميدرضا و فاطمه مي‌باشد.

— كاظم داراي پسری به نام امير است.

— مهدی با زینب عابدی فرزند حسینعلی فرزند اسداله ازدواج نمود.

¤ جواد ساكن دراز كلا با شغل رانندگي از همسرش سكينه خاتون عابدي دختر حاج ملّا آقا داراي فرزنداني به نام هاي: عارف، بهرام، وحيد و سميّه (همسر محمّد آقاجانی) مي‌باشد.

¾ قهرمان

آخرین فرزند نادعلی و آخرین نتیجه کربلائی زین العابدین، قهرمان بود. او چهل روزه بود که مادرش مرصع از دار دنیا رخت بر بست و خواهرانش مخصوصاً رقیّه او را بزرگ کردند. از لطف خداوند و تلاش و کوشش فراوان خود و همسرش قمر عابدی دختر حاج موسی دارای تمکّن مالی لازم گردید. در سال 1355 و در 35 سالگی که در آن ایّام بجای آوردن اعمال حج تمتّع در سنّ کم،کمتر مرسوم بود اعمال تمتّع را به اتّفاق بستگانی چون:حاج تقی عابدی و حاج عزت اله عابدی به جای آورد.

اهل کار و تلاش، عبادت و صداقت و در زمینه ی توجّه مالی و معنوی به فرزندان شهره ی منطقه بوده است. پدری بود که نخواست دسترنجش را فرزندان بعد از فوت او تصاحب کنند. بلکه از صمیم قلب دوست داشت در زمان حیات با دست خود برای فرزندان هزینه نماید، که کرد و کم نکرد. حاج قهرمان در 58 سالگي دراثر ابتلا به بیماری در تاریخ (18/ 10/ 1378 هـ ش) مصادف با روز عید فطر سال 1420 هـ ق دار فانی را وداع گفت که مزار ابدیش آرامگاه تیرکن است.

او نه فرزند به نام های: مرضیه (همسر بهروز فرزندکربلائی علی اکبر عابدی)، فاطمه (همسر پسر عمّه اش عبدالرّزاق فرزند مشهدی کریم عابدی)، مقدّسه (همسر حشمت فرزند صفر عابدی)، معظّمه (همسر پسرخاله اش علی مراد فتح تبار فرزند حاج محمّدعلی)، محمّد، علی، حسین، حسن و قاسم داشت.

š معظمه مادر فرزندانی به نام های: فاطمه،فرشته، عاطفه،کاظم و بهرام می باشد.

¥ محمّد معلّم مدارس ابتدایی بابل و ساکن کتی غربی است و در سال 1385 هـ ش به نیابت مادر در قید حیات خود، اعمال حج تمتّع را بجای آورد. او ازثمره ی ازدواج با منیره عموزاده فرزند مختار، فرزندانی به نام های: سامره، منصوره (همسر پسر عمویش عبداله فرزند علی)، حامد و حمید دارد. {مؤلف}

¥ علی با داشتن شغل دامپروری و رانندگی، در درازکلای بابلکنار ساکن است. او از ازدواج با محرّم عابدی فرزند حاج اصغر، فرزندانی به نام های: عبداله ((رمضان))، تقی ((رجب))، ربابه (همسر عبّاس گرگانی عابدی فرزند اصغر) و راضیه دارد.

¤ عبداله با دختر عمویش منصوره فرزند محمّد عابدی ازدواج نمود.

¥ حسین با اشتغال به دامداری درسوزی کتی تیرکن ساکن است. او از ازدواج با دختر دایی اش خیرالنّسا عابدی فرزند موسی الرّضا،دارای فرزندانی به نام های: کلثوم، سکینه و قهرمان ((رضا)) می باشد.

¥ حسن در کتی غربی بابل ساکن بوده و در آنجا فروشگاه ابزار و یراق ساختمانی دارد. او از ازدواج با دختر خاله اش ثریّا عابدی فرزند مهدیقلی فرزند حاج تقی دارای پسرانی به نام های: سبحان و اشکان می باشد.

¥ آخرین نبیره ی کربلائی زین العابدین، قاسم می باشد. او با اشتغال به دامداری درسوزی کتی تیرکن ساکن است و از ازدواج با فاطمه عابدی فرزند حاج کاظم فرزندانی به نام های: احمدرضا ، حمیدرضا وامیررضا دارد.

والسلام علیکم و رحمه اله و برکاته ./ .


1ـ نسب شناسی

1ـ تاريخ تنظيم وارائه شناسنامه مربوط به سال 1303 هـ.ش است.

+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۹ ساعت 12:51 توسط امیدبابانیا |

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 11:17 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#نسب_نامه

#امام_شناسی

#نسب_نامه_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام

🕌نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب با چهار واسطه به مولا امام علی(علیه السلام) می‌رسه.

🌸 پدر ایشام امام جعفر صادق (علیه السلام)، ششمین امام شیعیان و مادر بزرگوارشان #حمیده_بربریه [حمیده فرزند صادعد مغربی، کنیزی از اهالی مغرب یا اندلس (اسپانیا) بود.]هستند.
دیگر برادران امام موسی (علیه السلام) از این بانو، اسحاق و محمد دیباج بوده‌اند.

🌷کنیه ی آقا #ابوابراهیم، #ابوالحسن_اول،#ابوالحسن_ماضی و #ابوعلی گفتن.

🟢آقا امام کاظم علیه السلام به دلیل کنترل خشم در برابر بدرفتاری بقیه، #کاظم و به دلیل عبادتِ زیادشان، عبد #صالح لقب داده‌اند.

⚪️ #باب_الحوائج نیز از القاب آقامی باشد.

🌸مردم مدینه امام رو #زَیْنُ_المُجتَهدین (زینت تلاش‌گران) می دانستند.

#امام_کاظم
#امام_زمان

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

جمعه بیست و نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

پژوهش اِدمُلّاوَند:
🌸نظر مخاطبین ادملاوند👇

نویسنده:اکبر

یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ساعت: ۱۴:۱۹

احسنت محسن عزیز کار جالبی بود.
خیلی علاقه مندم در خصوص فرهنگ و پوشش سنتی منطقه پاشاامیر بیشتر بدونم.

مطلبی در این خصوص داشتی برام بفرست.
درود

وب سایت ایمیل

📜سیدنظام الدین؛سید صاعدمرعشی مدفن پاشاامیر بندپی شرقی
نویسنده:اکبر
یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ساعت: ۱۱:۵۹
سلام محسن عزیز خوبی؟ چه خبر؟
من مطالب شما را خوندم برای من خیلی جالب بود و کار هات خیلی خوبی دارند. چون خودم همین دورا دور دستی بر آتش دارم می تونم بگم واقعا عالیه.
اکبر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

💌سپاس فراوان از بازماندگان خانواده ی مرحوم #تقی_لفوری؛شاعر نامدار سوادکوه به جهت اهدا قدیمی ترین نوار صوتی ضبط شده {{#منظومه_معصومه_باکر_و_تقی_جنگن}} با صدای مرحوم مشهدی #محمدعلی_تافته در سال ۱۳۴۲ شمسی به پژوهش ادملاوند

🌸#اخبار_باکر🌸
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
@bakershenasi ﷽
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

🌺🎼#منظومه_معصومه_باکر_و_تقی_لفوری

🌺🎤#مشهدی_محمدعلی_تافته

🗓ضبظ شده در سال ۱۳۴۲
●━━━━━──────
⇆ ◁ ㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
‌‌💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂 ❖ ﷽ ❖
🌺
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍂 @edmolavand
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼

📎نظر مخاطبین:
👇
📝جناب آقای عباس عماد

سلام و تقدیر تشکر از زحمات حضرتعالی و همکاران به جهت تلاش در جهت شناسایی بخشی از تاریخ مازندران
در این متنی که ارسال نموده اید در قسمت سجع سند ارائه شد نام عبده اخراجی اسدالله و عبده محمدزکی درج شده .بنده احتمال می دهم این اسامی میرزا اسدالله نوری و محمدزکی خان نوری از دیار بلده نور باشند که با آقا محمد خان همراه بود و بعدها میرزا اسداله وزیر لشکر آقامحمدخان و فتحعلی شاه قاجار شد و محمدزکی حاکم فارس گردید. اصل یا رونوشت سند را دراختیار دارید؟
✍عماد هستم از بلده نور
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📎نظر مخاطبین ادملاوند:
👇👇

📝سلام علیکم.
سرور عزیزم عرض ادب وارادت به محضر شما محقق بزرگوار اینجانب از تبار آیت‌الله سید یوســف شیاده هستم اگر در خصوص #شجره این جد بزرگوار ما اسناد واطلاعاتی در اختیار دارید که بر معرفت ما بیفزاید یا منابع و اسنادی و کتاب معرفی بفرمایید کمال تقدیر و تشکر و قدردانی ‌سپاسگزاری را از محضر شما دارم .

✍ سید ادیانی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 8:46 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

اِدمُلاّوَند#قرارگاه فرهنگی اِدمُلّاوَند

ادملاوند GOOD DAY. WELCOME IN THE NAME OF THE ALLAH.EDMOLLAVAND1400. MZM22MZMKM14000412

با سلام و آرزوي موفقیت و تشکر از ارتباط شما با سامانه اِدمُلّاوَند

💥میرزای ادملا

میرزا شفیع مازندرانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

📜معرفی میرزا محمد شفیع ادملائی :

میرزا محمد شفیع ، فرزند "حاج میرزا احمد" در سال ۱۱۵۹ قمری درقریه اِدمُلّاه بندپی بابل دیده به جهان گشود.

📝اعتمادالدوله می نویسد که پدر میرزا محمد شفیع (اِدمُلّائی) از چاکران نادر شاه افشار بود. اجداد میرزا محمد شفیع (اِدمُلّائی) از اهالی اصفهان بوده که در عصر سلاطین صفویه به علت طغیان و عصیان توسط پادشاهان صفویه به اجبار از اصفهان کوچ و در (( بندپی )) مازندران سکونت کردند.

💥میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی جوانی را به کسب علوم دینی در قریه اِدمُلّاه در مکتب ملاه علی باکر طی کرد تا این که حوادث سال ۱۱۹۵ قمری نقطه ی عطفی در زندگی او به وجود آورد.

(ملاه علی باکر فرزند میرزا آقا بن جانی سلطان بن حاجی آقا لَر داداش پور باکر از اجداد خانواده های داداش پور، داداش زاده، پورداداش، حسین پور، گل آقاپور،گل علی زاده و اصغری های در ادملاه بندپی بوده است. ملاه علی باکر همچون پدربزرگ و عموهایش؛ ملا محمدفاضل باکر و ملا بهرام باکر باسواد و مکتب دار در ادملا بوده است.

📌ردپای ملا محمدفاضل باکر و ملا بهرام باکر در سند استشهادیه درویش سهراب بن فیروز درباره ی حُسن انجام کار تولیت مزار حضرت سیدنظام الدین پادشاه امیر در سال ۱۱۲۹ قمری در ایام سلطنت شاه سلطان حسین صفوی که نوشته شد وجود دارد. این دو برادر نوشتند: بیان واقع است و خلافی ندارد. العبد الاقل محمد فاضل باکر و العبد الاقل بهرام باکر)

📝...حاجی خان جان [داماد ملا آقبا بیک باکر] حاکم بندپی به همراه صفر بیک باکر و تفنگ چیان خود، آغامحمدخان و فتحعلی(شاه بعد) و برادرش حسین قلی خان(جهانسوز) و مادرش را با زنجیر مصلحتی به بندپی برد و در قریه اِدمُلّاه [باکرمحله]جای داد....و ایشان را از بند گرفتاری رهایی داد.

📜در تاریخ آمده است:

((هنگامی که پیشنهاد و تدبیر حاجی خان جان؛حاکم بندپی و اعیان حلال خور آن جا، اقا محمد خان را از مرگ حتمی رهانده و در بندپی قریه اِدمُلّاه تحت نظارت قرار می دهند،میرزا محمد شفیع از اهالی قریه اِدمُلّاه با خان قاجار آشنا می شود. عهدنامه ای به دست خط میرزا محمد شفیع در خانه ی یکی از اهالی قریه اِدمُلّاه در حضور آقامحمدخان قاجار مکتوب گردیده و با اثر انگشت آغشته به خون امضاء گردید(نسخه ای از این پیمان نامه در ید مرحوم حسین آقاباکر ادملائی بوده است). میرزا محمد شفیع از آقا محمدخان عهد و پیمان گرفت که در وقت استقلال، او را مرجع خدمات قرار دهد. از طرفی تعدادی از اهالی قریه اِدمُلّاه در ذیل پیمان نامه متعهد شدند که در رکاب آقا محمدخان قاجار تا ظفر همراه باشند....)).

📚همچنین در برخی از منابع تاریخی گفته شده است:

هنگامی که "آقا محمدخان" در اطراف شهر »بابل« به جمع آوری قوا مشغول بود ، شب هنگام به خانه "حاج خان جان" حاکم بندپی رفت و در آنجا یک قرار داد مودت بین این دو به امضاء رسید. این قرارداد توسط میرزا محمد شفیع به رشته تحریر در آمد. سیاق نوشتار میرزا محمد شفیع، مورد پسند آقا محمد خان قرار گرفت و از حاکم خواست که چند مدتی میرزا محمد شفیع در خدمت او باشد. حاکم بندپی نیز با این در خواست موافقت کرد. ترقی میرزا محمد شفیع از این لحظه آغاز و تا آخر عمر خود در دستگاه قاجاریه ادامه داشت.

📝فرزند میرزا فریدون که از مستوفیان دربار و داماد فتحعلی شاه قاجار بود، درباره ی زندگی اش روایتی در معمرین بندپی رایج است که با نظر تاریخ نویسان تفاوت دارد. از افواه چنین برمی آید که وقتی آغا محمد خان در یکی از دهات بندپی؛قریه اِدمُلّاه به حالت تبعید به سر می برد، سردودمان طایفه ی حلال خوریه، به نام ((میرزا خانلر)) با او بد رفتاری می کرد. خان قاجار وقتی به سلطنت رسید، درصدد اذیت و آزار این طایفه برآمد.

📜بر اساس سند مهمی که به تاریخ ۱۲۰۴ قمری به دست آمده است که آقا محمدشخصا، با لحن تندی حلال خوران را به خیانت متهم می کند و آقا سید یوسف شیادهی را به سبب خدمات او هنگام حبسش در بندپی قریه اِدمُلّاه مورد تجلیل قرار می دهد. اصل این سند منتشر نشده نزد سیدمحمد صادق ابراهیمیان شیاده موجود است.

📝متن نامه ی آغا محمدخان قاجار بدین شکل است:

((هو. حکم والا شد، آن که بنابر مراحم خاقانی درباره سلالۀ السادات آقا سید یوسف بندپی شیادهی که در ایام توقف اقدس شهریاری در قریه اِدمُلّای بندپی و خیانت طایفه ضالّه خلال خوریه.... سید جلیل القدر با پسران و عیال، خدمات شایسته و زحمات زیادی در آن زمان گرفتاری و مابعدها کشیدند. لهذا به.......، در عهده دارند. الامر فی صفرالمظفر ۱۲۰۴ قمری،<سجع مُهر آقامحمدخان> افوض امری الی الله،عبده محمد)).

یاداداشت و سجع مهرهای پشت سند:((قلمی شد، عبده الراجی اسدالله، عبده محمد زکی، نلاحظه شد، لالاله الا الله الملک الحق المبین، عبده محمد شفیع))

📝دوران صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی :

دومین شخصی که پس از قتل "حاج ابراهیم خان کلانتر" عهده دار سمت صدارت عظما در سلسلۀ قاجار گردید "میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی مازندرانی" بود که از سال ۱۲۱۵ه.ق لغایت ۱۲۳۴ه.ق سمت صدارت عظما را به عهده داشت.

📌تحولات دوران میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی را می­توان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد :

۱- تحولات داخلی | ۲- تحولات خارجی

۱ – تحولات داخلی

سال های اولیه صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، مقارن بود با از بین رفتن دشمنان داخلی فتحعلی شاه و تحکیم پایه­های قدرت وی، اولین جرقۀ مخالفت با فتحعلی شاه پس از صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی توسط شاهزاده "حسینقلی خان" برادر فتحعلی شاه بود که در کاشان حکومت می­کرد که میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی توانست او را سرکوب کند. از جملۀ کارهای وی، اینکه در این ایام به همراه فتحعلی شاه به خراسان و آذربایجان عزیمت کرد و به اوضاع آن بلاد سر و سامان داد. در دوران او بود که «وهابیون» به کربلا و نجف حمله کردند و بیش از پنج هزار نفر از شعیان کربلا را کشتند، طغیان "حاجی فیروز" والی هرات و طغیان "یوسف کاشغری" و حمله وهابیون به بحرین و دفع آنها توسط سپاهیان ایران در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی اتفاق افتاد.

از نظر تحولات در تشکیلات اداری و سازمان سیاسی، فتحعلی شاه در سال ۱۲۲۱ه.ق تصمیم به تعیین کابینۀ کوچکی از وزراء گرفت و علت این اقدام از یک سو گسترش دیوان سالاری در دربار و از سوی دیگر ترس از جمع شدن قدرت در دست یک نفر بود.

۲ – تحولات خارجی

مهمترین رویداد در روابط خاجی ایران در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، رخ دادن جنگهای ایران و روسیه و جدا شدن قسمتهای از اراضی ایران به دنبال انعقاد "عهدنامه گلستان" است.

کشمکشهای داخلی، عدم حمایت کامل فتحعلی شاه از اقدامات "عباس میرزا"، در دست نداشتن سلاح و مهمات کافی در مقابل ارتش مجهز روسیه، سیاستهای ناپایدار انگلیس و فرانسه در قبال ایران از عواملی است که موجب شکست ایران در قبال روسها شد دولت ایران برای جبران کمبود­های خود به دنبال یک متحد می­گشت و چون در این زمان فرانسه کشور قدرتمندی بود و از طرفی با روسیه نیز روابط خوبی نداشت، و در فکر لشکرکشی به «هندوستان» نیز بود، با فرستادن سفیر از این کشور کمک خواست این سبب شد تا قرار داد «فین کین اشتاین» بین دو دولت بسته شود و "ژنرال کاردن" به منظور کمک به سپاه ایران به ایران بیاید اما نزدیکی روابط فرانسه و روسیه و انعقاد عهدنامه «تیلسیت» بین دو کشور مزبور، موجب سستی ارادۀ فرانسه در حمایت از ایران شد.

لذا دولت ایران در صدد جلب دوستی مجدد با دولت انگلستان بر آمد و چون پیمان بین ایران و فرانسه موجب هراس انگلیسیها شده بود لذا انگلیسی­ها خود نیز تمایل زیادی به این دوستی داشتند و به این دلیل "سرهاردفورد جونز" را به ایران فرستادند وی نیز پیمان «مختصر» را با میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی منعقد کرد که ایران در آن متعهد شد که با کلیه کشورهای اروپایی پیمانهای خود را قطع کند.

یکی دیگر از سیاست های انگلستان در این زمان برانگیختن احساسات مذهبی ایران و عثمانی علیه روسیه و طولانی نمودن جنگ ایران و روسیه بود که نتیجۀ آن در نهایت شکست ایران در قبال روسها و تحمیل قرار داد گلستان شد. انگلستان برای کاستن از قدرت فرانسه، از اختلاف ایجاد شده بین فرانسه و روسیه استفاده کرده با نزدیک شدن به روسیه این کشور را در جنگ با فرانسه کمک کرد، لذا برای رها سازی قوای روسی از جنگ با ایران از در وساطت بین دو دولت وارد شده و بین دو کشور صلح ایجاد کرد.

روابط ایران و عثمانی در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی بیشتر تحت تأثیر سیاست دولتهای روسیه و انگلستان و تا حدودی فرانسه بود دولت فرانسه برای مقابله با انگلستان و روسیه و لشکرکشی به سمت هندوستان مدتی در صدد نزدیکی ایران و عثمانی بر آمد. اما چون روسیه و انگلستان به هم نزدیک گردیدند سیاست ناپلئون در حمله به هندوستان ناکام ماند به دنبال آن جنگهای ایران و روسیه آغاز گردید دولت انگلستان در صدد بر آمد تا اتحادی بین ایران و عثمانی بر قرار نماید روابط ایران و عثمانی در دورۀ صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، فراز و نشیبهایی داشته است و اختلافات دو کشور عمده پیرامون چگونگی انتخاب برخی از حکام ایالات مرزی و رفتار عثمانی­ها در قبال شیعیان در عتبات عالیات بود. در سال ۱۲۲۶ ه.ق هیئتی از رجال عثمانی به تهران آمدند و با میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی مذاکراتی به عمل آوردند که به توافقهایی پیرامون چگونگی انتخاب حاکم شهر بغداد و عدم آزار و اذیت زوار ایرانی در کربلا و نجف رسیدند اما مجددا به دلیل اینکه سلطان عثمانی به هنگام عقد قرار داد صلح با دولت روسیه به هیچ وجه نامی از ایران و منافع ایران منظور نکرده بود، رقابت و زد و خورد بین دو طرف آغاز گردید.

📝پایان کار میرزا محمد شفیع مازندرانی :

از مجموع سالهایی که میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی در خدمت آقا محمدخان و فتحعلی شاه سپری نمود چنین بر می­آید که وی در خدمتگذاری و اطاعت از این دو پادشاه ذره­ای غفلت به خود راه نداده و کاملا بر طبق خواستۀ این پادشاهان قاجار رفتار کرده است و متقابلا این دو نیز احترام کامل را نسبت به وی داشتند. وی تا سال ۱۲۳۴ه.ق در این سمت باقی بود تا اینکه در این سال در سن ۷۵ سالگی به هنگام عزیمت فتحعلی شاه از »چمن سلطانیه« به سمت تهران در منزلگاه سلطانیه مریض و به قزوین انتقال یافت و در این شهر وفات یافت و جنازۀ وی جهت دفن در عتبات عالیات به عراق ارسال گردید. تنها وارث میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی به هنگام مرگ دختر وی بود که فتحعلی شاه وی را به عقد ازدواج "همایون میرزا" متخلص به "حشمت" پسر شانزدهم خود در آورد و در واقع کلیه ما یملک میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی در اختیار فرزند فتحعلی شاه قرار گرفت.

📜وقف نامه میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی:

بررسی وقف نامه میرزا محمد شفیع بندپی (صدراعظم) شهرستان بابل

📻سایت بندپی به نقل از مازندنومه :

صدراعظم فرزند حاج میرزا احمد در سال ۱۱۵۹ .ق در بندپی زاده شد. از طایفه‌ی اصفهانی های آن سامان بود و پدرش با دربار نادرشاه افشار ارتباط داشت. او دانش رایج را در منطقه فرا گرفت و با شکل گیری حکومت قاجارها بدیشان پیوست. میرزا که از منسوبان حاجی خانجان حلال خور (حاکم وقت بندپی) بود، در سال ۱۱۹۵ از جانب وی به آغامحمدخان شناسانده شد.

پس از قتل آغامحمدخان و به تخت نشستن فتحعلی شاه در ابتدا حاج ابراهیم خان کلانتر مقام صدارت را یافت تا اینکه در سال ۱۲۱۵ در اثر سوءظن شاه بر حاج ابراهیم کلانتر، او و خویشاوندانش به قتل رسیدند. میرزا شفیع برجایگاه او تکیه زد و شاه به او لقب «صدراعظم» داد.

میرزا شفیع تا زمان مرگش در نوزدهم رمضان ۱۲۳۴ بر این مقام قرار داشت.میرزا شفیع صدراعظم،گذشته از مقام صدرات و فعالیت در عرصه سیاسی همزمان به امور فرهنگی و مذهبی و آموزشی نیز اهتمام خاصی داشت و در این زمینه موقوفاتی از وی بر جای مانده است.

مهمترین موقوفات وی در شهر تهران و بارفروش (بابل) یعنی دو شهری که به ترتیب در آنجا متصدی مقام صدارت و زادگاه وی بود صورت گرفت.

در شرح وقفنامه وی در مورد موقوفه شهر تهران به مدرسه محمودیه و مدرسه صدرآباد واقع در دارالخلافه طهران اشاره شده است که این اماکن را این گونه توصیف می کند :

» که از غایت صفا و حجرات چون غرفات جنات مصداق و مقام ربه جنتان است و در صحن دلگشاشان از جداول کوثرنشان نمودار فیها عینیان تجریان و من دونهما جنتان. «

میرزا شفیع آن گونه که از متن وقفنامه وی بر می آید علاوه بر دو شهر مذکور در دیگر شهرها نیز موقوفاتی داشته است. بدین منظور قسمتی از وقفنامه وی را که اشاره به موقوفاتش در دیگر شهرها دارد را ذکر می کنیم.

« دستور مکرم صدراعظم دیوان قضا نشان قدر توأم میرزامحمدشفیع شیدالله بنیان دولته که همواره همت بتشیید مبانی جناب مصروف و تعمیر مساجد و مدارس و ابنیه خیریه همچو مهمات ملکت و مملکت برای سعادت آئنش موقوف در اکثر از بلاد و امصار از معماری رأی سعادت اقتضایش بناهایی سپهرآسا که هر یک مصدوقه اصلها ثابت و فرعها فی اسماء است آشکار و عیان از جمله آنها مدرسه محمودیه طهران و …. که معلوم بوده بر عمران و آبادی توجه خاصی داشته است. »

موقوفه میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی درشهرستان بابل که امروزه به نام مدرسه صدر (خاتم الانبیاء) معروف است اکنون نیز به عنوان مهمترین مرکز اموزشی دینی و مکانی برای تحصیل طلاب و محصلین علوم دینی می باشد.

این بنا درسال ۱۲۲۶ .ق وقف گردید و رقبات بسیار زیادی در گوشه و کنار این شهرستان بر آن وقف شده بود.

صدراعظم برای تحصیل در این مدرسه دینیه و حقوق طلاب و مدرسین حد و حدود و شروطی خاص تعیین کرده که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول : هر یک از طلاب که خواسته باشد مسافرتی کند که زیاد از یک ماه باشد ماذون نیست در حجره خودش را مقفل سازد تا کار مباحثه در آن بماند.

ثانی : اینکه طایفه یا فرقه فلاسفه صرف و معتقدان ایشان که از بی‌اعتقادی ظاهر شرع مطهر باشند در آن مسکن نگیزند.

ثالث : اینکه هرگاه یکی از طلاب فسادانگیز شرارت طلب دور از طریقه صلاح اندیش و ادب وجودش محصلین را موجب آزار و تعب باشد بر متولی است به مصلحت مدرس و ناظر او را اخراج نمایند و ….. (که متعاقباً ذکر خواهد شد).

در کتاب از آستارا تا استارباد آمده است که میرزاشفیع در بحث فرزندان بلاعقب بوده و فرزندی از وی نمانده بود تا میرزا نصرالله به عنوان فرزندش، متولی وی بوده باشد.

گذشته از صحت و یا کذب بودن متولی جدید که چه کسی می باشد و آیا از تیره فرزندان میرزانصرالله است یا خیر ، می‌توان به این نکته اشاره کرد که شرح وقفنامه‌ی صدراعظم که در سال ۱۳۳۷ .ق در دفتر وقفنامه‌جات به ثبت رسیده و در پلاک ثبتی ۴۰۷ درج گردیده در بحث تولیت و متولی آمده است که واقف تولیت را مادام‌الحیوه خویش، شخصاً عهده‌دار بوده و حق التولیه هشت عشر بوده است و بعد از وی به میرزانصرالله که از احفاد عم جناب واقف است واگذار شده و بعد از وی به فرزندان اعمام خویش سپرده است و شرط تولیت را به اکبر اولاد یا فرزندان ارشد ندانسته بلکه هر کسی که در دیانت و تقوی نسبت به دیگری برتر باشد تولیت به او می‌رسد و نظارت این موقوفه را نیز به آقامیرصادق سادات میرکلا و بعد از او به اولادش که اگر صلاحیت داشته باشد سپرده است.

پس با این توضیح می‌توان گفت که میرزانصرالله به عنوان فرزند میرزا شفیع نبوده است اما همان گونه که در وقفنامه‌ی وی آمده به عنوان احفاد عم وی متولی موقوفات بوده است.

میرزاشفیع در چندین جا از وقفنامه خود تاکید موکد بر نظارت و تولیت بر مصارف و یا امور موقوفه خود داشته است و در هیچ جایی موقوفه را بدون نظارت و تولیت جایز ندانست و شرط تعیین کرده که اگر متولی در شهر نباشد حتماً می بایست امور مربوط به موقوفات تحت نظر وکیل امین وی به صورت دقیق و به دقایق رسیدگی گردد.

📜متن کامل وقفنامه‌ی وی بدین شرح است:

الحمدالله الذی جعل الوقف وسیله لنیل السعاده و الارض بساطاً لوقف العباد بالعباده خالق النور فی النور ومنزل علی الطور الواقف علی ما یخفی الصدور والصلوه والسلام علی شفیع المذنبین و حجه الله علی الخلق اجمعین سید الانبیاء‌ و السبب ایجاد ارض و السماء‌ علی وصیه و ابن عمه المخصوص بمواخانه لیوم الاخاء و هو بمنزله هارون من موسی والمشکور سعیه فی اهل امتی و صل علیها الائمه الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التقی و کهوف و مناعت و جلالت مأب عظمت و حشمت و بنالت اکتساب و وزارت و فخامت و بسالت انتساب موسس اساس نصف و احسان بانی مبانی برو امتنان مهام الانام بالرای الصائب ناظم امور جمهور الخاص والعام بالفکر الثاقب وزیرا ارسطو تدبیر ملک آرای و مشیر مشتری نظیر نکورای اعتماد الدوله البهیه السلطانیه و اعتضاد السلطنه العلمیه الخاقانیه دستور معدلت دستور مکرم صدراعظم دیوان قضا نشان قدرتوأم میرزا محمد شفیع شیدالله بنیان دولته که همواره همت تشبیه مبانی جنات معروف وتعمیر مساجد و مدارس و ابنیه خیریه همچو مهمات مکتب و مملکت برای سعادت آیینش موقوف در اکثری از بلاد و امصار ازمعماری رأی سعادت اقتضایش بناهایی سپهرآسا که هر یک مصدوقه اصلها ثابت و فرعها فی اسماء‌ است آشکار و عیان از جمله آنها مدرسه محمودیه در طهران و مدرسه صدرآباد واقعه در دارالخلوفه طهران است که از غائب صفا و حجرات چون غرفات جنایت مصداق و مقام ربه جنتیان است ودر صحن دلگشاشان از جداول کوثرنشان نمودار فیها عینان تجریان و من دونهما جنتان ومسجد جامع و مدرسه آصفیه واقع در بارفروش مازندران که هر که حیاض و انهار عنبر شمیم چون سلسبیل و تسنیم آنها عینیه گوید فیها عینان نضاحتان لهذا مدرسه مبارکه آصفیه که با غرفات متینه سمایی است ذات ابراج و سلسال دریاچه‌اش را اگر با فرات و دجله به مقیاس مذاق سنجی هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج فضای سرایش چون ساحت مینو نشاط بخش هر شیخ و شابست و حجراتش مرطلاب ذوالعلوم و الاطباب را جناب عدن مفتحه لهم الاعراب اگر از مسجدش که مساجد اربعه را خامس آمد وضعی خواهند مسجد اسس علی التقوی و آرمیدگان زوایایش که چون مهر روشن است که خورشیدش عنکبوت زوایای روزن است در آن ببیتون لربهم سجداً و قیاماً‌ از شمسه ایوان مدرسش مهرانور چون از روی کمر مستنیر و باکر یاس او نهمین سپهر که برترین اساس است سرهمسری بودی اگر چون او مزین بدی بزینتهای دلپذیر طلیسان دار چرخ برای استفاده است در جوار جدارش جایی جدید جسته و در جدیدش تازه نهالی از تاریخ و ترنج که فلک البروج از غیرتشان برنج است. رسته چون از معماری رأی رزینش همو کار لشکر و کشور ساخته و چون مهام جمهور خاص و عام پرداخته آمد. خالصاً توجه الله و طلباً‌ لمرضاته وقف موید نموده‌اند بر طالبان علم و دین و خوانندگان کتب ایمان و یقین که در جرات آن بمفاد و هم فی الغرفات آمنون منزل گزین و به تحصیل علم و دانش با فراغت و آسایش مزین گردند بشروطی چند که مرقوم می گردد اول هر یکی از طلاب خواسته باشد مسافرتی کند که زیاد از یکماه باشد مأذون نیست در حجره خودش را مقفل سازد تا کار مباحثه در آن بماند ثانی: اینکه طایفه یا فرقه فلاسفه صرف و معتقدان ایشان که از بی اعتقادی ظاهر شرع مطهر باشند در آن مسکن نگزیند ثالث اینکه هرگاه یکی از طلاب فسادانگیز و شرارت طلب دور از طریقه صلاح اندیش و ادب وجودش محصلین را موجب آزار و تعب باشد بر متولی است بمصلحت مدرس و ناظر او را از مدرسه اخراج نماید اربع اینکه صحاف و جدول کش و سایر اصناف و فرق و کسانی که مشمول به تحصیل علم نیستند و در آنجا مقام ننمایند. خامس اینکه کسانی که از دوستان و آشنایان طلاب باشند و بدیدن ایشان مأذون و مرخص نیستند که شب در حجره ایشان منزل نمایند که کون ایشان در حجره مانع مطالعه و مذاکر آن طالب علم خواهد بود مگر اینکه منزلتی دیگر نداشته باشند و ناچار باشند از بودن در آن و هرکه غیر ایام تعطیل بدیدن طالب علم بیاید مأذون نیست که زیاد از یک ساعت درآن حجره بنشیند مگر آنکه صحبت علمی دارد و تولیت مدرسه مبارکه با سلاله الاعاظم و الاعیان میرزانصرالله که از احفاد عم جناب واقفست مفوض و بعد باولاد احفاد اعمام خویش موکول داشتند که اکبرش معتبر نبوده و هرکه در سلسله ارشد و کامروان تر و دیانتش از سایر بیشتر باشد خود یا متولی داند شرایط تولیت اینکه هرگاه خود در آن بلده است متوجه امورات متعلقه بمدرسه و موقوفات آن باشد چنانچه متولی در بلدی دیگر باشد باید وکیلی امین متدین از جانب خود مشخص کرده که بدقائق امور برسد و نظارت آن را به عالیجناب عزت و سعادت و امانت و دیانت انساب السلاله الاطیاب آقامیرصادق سادات میرکلا و بعد هر گاه اولادش صلاحیت و قابلیت و شایستگی داشته باشد قدغن نکند چنانچه اولادش غیرقابل باشند باید متولی با مصلحت علما و فضلا بلد از سادات و مومنین شهر که بمصلحت تدین صلاح شهور و معروف باشد بنظارت منصوب سازد (از قرار تفصیل دکاکین و حمام و اراضی که در بلده طیبه).

« پنج‌شنبه بازار »

تمامی سه باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، تمامی دو باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

تمامی سه باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، تمامی دو باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

« بازار مسگرها »

ششدانگ از یک باب دکان ، ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

« چهارسوق » = یک دانگ از یک باب دکان- شش دانگ از یک باب دکان

« بازار بزازها » = شش دانگ از یک باب دکان

« تکیه میرزا آقا » = سه دانگ از کل شش دانگ یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان- شش دانگاز یک باب دکان

« پشت شهدا » = حس از یک باب دکان، عشر از ششدانگ یک باب دکان

« مزرعه خشت » = تمامی ششدانگ زمین شلتوک زراعی خشت سوار

« پشت مدرسه صدر « = تمامی دوچل زمین باغچه مشجر

که به شروط مقرره که مداخل و منافع موقوفات را به دقت جمع آوری وبعد از حق التولیه که یکعشر و حق النظاره که نیم عشر است تعمیر مدرسه و مستقلات موقوفه مقدم بر سایر مخارج است و بعد از تعمیر باید آنچه بمصرف سوخت و روشنایی مسجد و حجرات می رسد ماه به ماه داده شود و بعد به طلاب آنجا علی قدراستحقاقهم بدهند.

بدین طریق که باید متولی یا وکیل متولی ملاحظه احوال و اوضاع طلبه را کرده کسانی که راه مداخل از برای ایشان نباشد و پدر و عاقله نداشته باشند دادن تنخواه ایشان را مقدم داشته که به علت عدم وجه معیشت از تحصیل باز نمانند و مواجب دو نفر خادم را بطریق و اقتضای آنان باید بدهند و متهولین و کسانی که پدرولی و صاحب مایه دادند و مکتفی احوال ایشان می شود ضرور نیست چیزی بدهند بغیر از روشنایی که باید داده شود.

و آنچه زیاد بماند باید متولی و یا وکیل متولی مناظر بصلاح علما و فضلا و کتب تفاسیر و احادیث علوم ادبیه و سایر که در اصول و فروع دین علما تضعیف کرده‌اند ابتیاع و وقف علما و طلاب مدرسه نموده‌اند قرار نمایند که از آن مدرسه بیرون نبرند و هرگاه برد ازکتب مذکور حتماً داشته باشد متولی و یا وکیل متولی و یا ناظر از مداخل و منافع موقوفات انها را داده که تعمیر نموده اجرت بدهند و نگذارند بزودی ضایع گردد و تا هنگامی متولی در آن بلد نیست وکیل او باید متوجه رتق و فتق امور بشود و حق التولیه باید به وکیل داده بشود.

📌سند وقفیت موقوفه میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی براساس احکام علما بوده و نیت واقف همان‌گونه که از متن وقفنامه‌ی وی پیداست، تعمیر و لوازمات و تحصیل طلاب و حقوق مدرسین عنوان شده و عایدات سالیانه آن نیز به ۷۶۳۸ قران می رسید و امروز نیز اداره اوقاف شهرستان بابل متصدی آن می باشد.

💠منبع: شجره نامه اشاداد به قلم محسن داداش پور باکر _پژوهش ادملاوند

شما می‌توانید دیدگاه خود را از طریق پل‌های ارتباطی اِدمُلّاوَند این مجموعه مطرح فرمایید.

ادملاوند EDMOLLAVAND1400. MZM22MZMKM14000412

پژوهش اِدمُلّاوَند:
🌸نظر مخاطبین ادملاوند👇

نویسنده:اکبر

۱۴۰۲ ساعت: ۱۴:۱۹

احسنت محسن عزیز کار جالبی بود.
خیلی علاقه مندم در خصوص فرهنگ و پوشش سنتی منطقه پاشاامیر بیشتر بدونم.

مطلبی در این خصوص داشتی برام بفرست.
درود

نویسنده:اکبر
۱۴۰۲ ساعت: ۱۱:۵۹
سلام محسن عزیز خوبی؟ چه خبر؟
من مطالب شما را خوندم برای من خیلی جالب بود و کار هات خیلی خوبی دارند. چون خودم همین دورا دور دستی بر آتش دارم می تونم بگم واقعا عالیه.
اکبر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📎نظر مخاطبین:
👇
📝جناب آقای عباس عماد

سلام و تقدیر تشکر از زحمات حضرتعالی و همکاران به جهت تلاش در جهت شناسایی بخشی از تاریخ مازندران
در این متنی که ارسال نموده اید در قسمت سجع سند ارائه شد نام عبده اخراجی اسدالله و عبده محمدزکی درج شده .بنده احتمال می دهم این اسامی میرزا اسدالله نوری و محمدزکی خان نوری از دیار بلده نور باشند که با آقا محمد خان همراه بود و بعدها میرزا اسداله وزیر لشکر آقامحمدخان و فتحعلی شاه قاجار شد و محمدزکی حاکم فارس گردید. اصل یا رونوشت سند را دراختیار دارید؟
✍عماد هستم از بلده نور
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📎نظر مخاطبین ادملاوند:
👇👇

📝سلام علیکم.
سرور عزیزم عرض ادب وارادت به محضر شما محقق بزرگوار اینجانب از تبار آیت‌الله سید یوســف شیاده هستم اگر در خصوص #شجره این جد بزرگوار ما اسناد واطلاعاتی در اختیار دارید که بر معرفت ما بیفزاید یا منابع و اسنادی و کتاب معرفی بفرمایید کمال تقدیر و تشکر و قدردانی ‌سپاسگزاری را از محضر شما دارم .

✍ سید ادیانی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ ساعت 7:42 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

🔴چرا گوشت خوک حرام است؟


📍گــــــــــــوشـــت خـــــــوک


📍چرا مسلمانان گوشت خوک نمی خورند؟

👇👇

📌حرام بودن خوک در قرآن و روایات:

💥قرآن سوره مائده آیه ی سوم:

{حُرِّمَتْ عَلَیکمُ الْمَیتَه وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ} :
ترجمه: بر شما حرام شده است (خوردن) مردار و خون و گوشت خوک.

💥امام رضا علیه السلام می فرماید:

حَرَّمَ الْخِنْزِیرَ لِأَنَّهُ مُشَوَّهٌ جَعَلَهُ اللَّهُ تَعَالَی عِظَه لِلْخَلْقِ وَ عِبْرَه وَ تَخْوِیفاً وَ دَلِیلًا عَلَی مَا مُسِخَ عَلَی خِلْقَتِهِ وَ لِأَنَّ غِذَاءَهُ أَقْذَرُ الْأَقْذَارِ مَعَ عِلَلٍ کثِیرَه
ترجمه: خوک به این دلیل حرام شده است که حیوانی است بسیار کریه و زشت. حق تعالی این زشتی را وسیله پند و عبرت خلایق و سبب بیم مردمان و نشانه وقوع مسخ بر خلقتش قرار داده است.
📚منبع:شیخ صدوق، علل الشرایع،
۲/۴۸۵

💥در احکام شریعت آمده است: خرید و فروش خوک جایز نیست. چون عین نجس است.

📌دلایل علمی:

۱👈خوک جسد و مردار گندیده میخورد حتی اگر مردار پدرش باشد.

۲👈خوک همه چیز میخورد حتی ادرار و مدفوع خود و دیگر حیوانات.

۳👈مقدار سم کشنده در گوشت خوک ۳۰ برابر گوشت گوسفند است.

۴👈خوک عرق نمی کند ،پوست خوک اسفنجی است بە همین دلیل تمام کثیفی ها را جذب خود میکند این خود فاجعە است.

۵👈برای هضم کردن گوشت گوسفند به ۶-۹ ساعت زمان نیاز است و جگر انسان برای جذب کردن مقدار کمی از سم زمان زیادی نیاز دارد؛ اما برای هضم گوشت خوک به ۱-۲ ساعت زمان نیاز است به همین دلیل جگر پوشیده و مملو از آن سم کشنده خواهد شد.

۶👈جنس نر خوک با هر حیوان دیگری جفت می شود حتی اگر جفتش هم نر باشد به همین دلیل خوک منبع بسیاری از بیماری هاست.

۷👈۳ ساعت بعد از کشتن خوک کِرم از بدنش خارج میشود .

۸👈نوعی کِرم به نام تری شینوز به طول ۳-۵ میلی متر در گوشت خوک موجود است کەنە با پختن نە سرخ کردن(برشتە) از بین نمی رود.

۹👈 پختن گوشت خوک نیاز بە ۶ ساعت زمان دارد گوشت خوک قابل سرخ کردن نیست زیرا کم کم آب میشود تا چیزی از آن باقی نمی ماند (مانند گوشت انسان)

۱۰👈در سر خوک خون لختە زیادی جمع شدە است چون خوک تنها حیوانی است کە نمی تواند سرش رابە طرف بالا بلند کند.

۱۱👈 کرک و موی خوک جز با سوزاندن از بین نمی رود.

۱۳👈خوک هرگز چیزی را که می خورد بو نمی کند بلکە اگر خوراکش پاک هم باشد قبل از خوردن آب دهان و بینی اش را به آن می مالد.

۱۳👈کسانی که سازننده تاتو هستن اول روی پوست خوک آن را تست میکنند.

۱۴👈لارو کرم کدوی خوک، کرم سیستی سرک نام دارد که در عضلات و مغز خوک یافت می شود. انسان با خوردن گوشت و یا مغز خام خوک به آن مبتلا می شود و دچار نارسائی هایی در دستگاه گوارش می گردد.

۱۵👈خوک نقش ناقل میکروب انتامیب هیستولتیک را دارد که انسان را به اسهال آمیبی مبتلا می نماید.

۱۶👈منبع ابتلاء به یرقان عفونی از نوع Romana فقط خوک است.

۱۷👈در امعای خوک انگلهایی به نام بالانتی دیوم Coli Balantidum زندگی می کنند که در صورت استفاده از گوشت آن انسان دچار بیماری اسهال می شود.

۱۸👈گوشت خوک سرشار از کلسترول و چربی بَد (LDL) است.

۱۹👈میزان اسید اوریک موجود در گوشت خوک خیلی زیاد است.

۲۰👈انتامیب هیستولتیک Entameba Hiszdgtica :که انسان را به اسهال آمیبی مبتلا می نماید و خوک نقش ناقل این میکروب را به انسان ایفا می کند.

🖊محسن داداش پور باکر


🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
@sayedhmirmaryam
•●◉✿#اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ_عَُِجَُِلََُُِ_لَُِوَُِلَُِیَُِک_َُِالفرج✿◉●•
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
🟡
تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:16 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#زبان_مازنی

✍زبان مازندرانی و زبان های باستانی ایران ارتباط زیادی باهم دارند.

📌در واقع زبان های امروزی ایران بازمانده ی زبان های کهن ایرانی هستند که هریک با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی و قومی سخن وران شان راه خودشان را رفتند و تبدیل به زبان های مجزایی شدند.

📌مازنی یکی از زبان های مهم ایرانی است که بسیاری از ویژگی های زبان های کُهن مثل پهلوی پارتی و سغدی رو حفظ کرده است.

📝در اینجا به بررسی چند واژه ی مازنی و ریشه یابی آنها می پردازیم:

✍در خیلی از گویش های مازندرانی به سوزن می گویند ((دَرزِن)) (darzen).
این واژه از ریشه Darez ya darz اوستاییه و به معنی محکم کردن و بستن که بعدها معنی دوختن رو هم پیدا کرده است.👇
در فارسی دَری واژه ی دَرزی به معنی خیاط از همین ریشه است.

✍واژه ی بعدی ((اش)) (ash) هست به معنی خرس .
در زبان اوستایی ((اَرش)) به معنی خرس بوده است.
با گذشت زمان همه ی زبان ها دچار تغییر می شوند.
بسیاری از حروف هم به حرفهای دیگری تبدیل می شوند یا از بین می روند، در مورد این واژه هم همین طور است. یعنی حرف الف در واژه ی ((اَرش)) در بعضی زبان ها مثل فارسی به ((خ)) تبدیل شده و ((ش)) هم بدل به ((س)) شده و واژه (( خرس)) رو در فارسی داریم ولی در مازندرانی فقط ((ر))حذف شده است.
پس این دو واژه هم ریشه اند و تنها شکل تلفظشون در زبانهای مختلف باهم فرق کرده.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:14 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#منظومه_پازواری

#امیر_گوهر

📜مشهورترین منظومه بومی مازنی

✍امیر پازواری، مشهورترین بومی‌­سرای مازندرانی است که سروده‌­هایش موضوع تحقیق علاقه‌­مندان و پژوهشگران ادب عامه قرار گرفته است.

📌با چاپ امیری‌­ها و سروده­‌های منسوب به او با نام «دیوان امیر پازواری» در دهۀ‌ گذشته، منظومه­‌ای به نام «امیر و گوهر» در شمار منظومه‌­های عاشقانه ادبیات بومی مازندران جلب توجه کرده است.

📌 از این‌­رو این جستار با بررسی پژوهش‌­های انجام شده، در صدد برآمده تا امیر و گوهر را با توجه به ویژگی­‌های منظومه‌­های عاشقانه، مورد بحث و بررسی قرار دهد.

📌نقد و بررسی­ #پژوهش­‌ها نشان می­‌دهد روایات افسانۀ دیدار امیر با حضرت علی (علیه السلام)، پایه و اساس منظومه­‌ای است که نام امیر و گوهر بر آن نهادند.

📌 #امیر_و_گوهر از شخصیت‌­های افسانه هستند؛ اما رویدادها حول دیدار با حضرت علی(علیه السلام) می­چرخد و به سیر داستانی و رویدادهای عاشقانه دلالت نمی­‌کند.

📌در واقع از امیر و گوهر تنها افسانه‌­ای برجاست و برخلاف انتظارِ محققان و دوستداران ادب عامه، منظومه‌­ای به این نام در مازندران وجود ندارد.

📌از امیری­‌ها و دوبیتی‌­های منسوب به امیر پازواری به‌­واسطۀ توصیف احساسات به «گوهر»، فقط می‌­توان منظومه­‌ای غیرروایی متصور شد؛ چون تنها بُرشِ کوتاهی از زندگی امیر و گوهر در سروده­‌ها نمود دارد و از آنجا که سیر داستانی و سرگذشت عاشقانه‌­ای از امیر و گوهر وجود ندارد، نمی­‌توان داستان را در چارچوب منظومه‌­های روایی عاشقانه قرار داد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

💌شعر و سروده های مخاطبین #ادملاوند

📝بِهارِ نرمِ وارِش تِره بَنِه
ابرِ نَم نَمِ خونِش تِره بَنِه
اون گِدر که سِما سر گینه ویشه
گِلِ وَنوشه خِش تِره بَنِه

📝وَرفِ سِما کِنده هِوا تِه بِرو
ویشه کِنده اِسبه قِوا تِه بِرو
توم نَبونِه درد و غم للِه وا
وَرف لو کِنده سیو هِوا تِه بِرو

📝وارش، وَرفِ سِما بَیّه نِمویی
غِصه هَمتی کوفا بَیّه نِمویی

مِرِه بَوتی تیرِما گِردِنی تِه
اِسا شَروینِه ما بَیه نِمویی

✍️ علی لاریجانی

📝وَرفِ کِلو کِلو و تو نِمویی
جنگلِ بِکِ بو و تو نِمویی
دِشتِ کوه و جَنگل اِسپه بَیه
مِه دِل بَوِ کَهو و تو نِمویی


📝دِ راهِ گت کلا تا محله ی تِک
تیرِنگ زَنِه بِهاره بَهر شِه کِرک
گت کلای محله تا اون کِرِ بِن
هِلا زینوئِه اویا، چپونِ وِنگ

✍️ علیرضا محمدجانی

📝وطن تِه صِفا ره مِن بِنازِم
تِه آب و تِه هِوا ره مِن بِنازِم

بِهاره لاله‌ زاره مِن نَميرِم
تابِسِّن وَقتِ كاره مِن نَميرِم

پِئيز جَم هاكِنم قوت زِمِستون
زِمِسِّن وَرف‌ وباره مِن نَميرِم

مِه دِل خوانِه که اون قدیما بیبو
کَلچو خِنِه، لوش و کلک وا بیبو

جانِ بَبای توره صِدا بیبو
کِرچالِ سَر، ننه ی نَجما بیبو

(✍️ عباس طهماسبی عمران)

📝تِه مِلک خِردیم گِسفِن شو چَر بیارِم
لَلِه بَزِنِم تِه خو رِه سَر بیارِم

لَلِه بَزِنِم تِرِه شِه وَر بیارِم
چِم بَیتِه شو سِتاره دَر بیارِم

وطن تِه دَشت و صحرا، ویشه و کو
وِرگ دِممال تَجِنه، اِشکاری جِلو

وطن ماری هاکن، گَهره هاده تو
پلنگِ لِر بیه، تِه ویشه و کو

✍️ علی هاشمی چلابی

📝روجینِ وا هاکِن مِه یار در اِنه
سَبزِ جِمه غَزِل سِوار در اِنه

دار و خال ره تِتی بِشته نِشونه
ناسورِه دِلِسِّه قِرار در اِنه

میا بَیته هِوا بَیته مه دَممه
بَزِن وارِش بَشوره دِله غَممه

✍️ خاطره صابری

📝بِهارِ نرمِ وارِش تِره بَنِه
ابرِ نَم نَمِ خونِش تِره بَنِه
اون گِدر که سِما سر گینه ویشه
گِلِ وَنوشه خِش تِره بَنِه


📝تِه دَسه هيمه و رَسِن بَوِرده
تِه قِدِ نشاء و خرمِن بَوِرده

اَتا دَم راحِت دِنيا نکِردی
تِه عمرِ صحرا بَتِتِن بَوِرده

تِه مِه گَره دايی توئِه بِلاره
تِه شو مِسِه نَشی خوئِه بِلاره

مِسِه لالا خونِسی تا صواحی
مِسِه داشتی آرزوئِه بِلاره

تِه دوش مَشته هيمه، مِن تِه بِلاره
تِه دس پِره پينه، مِن تِه بِلاره

يا نِشاء کِردی يا مال په دئی
تِه سر ا تن خسه، مِن تِه بِلاره

📝اِفتاب تِه دل گوشه نَوونِه
بِهار تِه دَسِه وَنوشه نَوونِه

اگه دِنيای خِشی مِه بووشه
جانِ مارِ گرمِ کَشه نَوونِه

✍️ شعبان نادری رجه

📝مِه دلِ غَم بَهیته غَم بَهیته
مِه دلِ ناله ی همدم بَهیته

بورِم سَرکوه بِوارِم ابرِ واری
کِجه بورم که چشِ نَم بَهیته

✍️ خاطره صابری

📝بَبا بوردا اَمِه چِش راه بَمونِس
سِرِپیشه لوش هم هِلا وا بَمونِس

دیاری اَمه چِش صحرا بَمونِس
وِنِه جا خالی این دِنیا بَمونِس

میا بَیته هِوا چَنه خجیره
زِمسون وَرف و وا چَنه خجیره

بِخاری هیمه تَش، چایی وِنه سر
صدای لَلِه وا چنه خجیره

(خاطره صابری)

📝خوامه اَبرِ واری تِره بَوینِم
بالا جا دیاری تِره بَوینِم

بورِم بِلِندِ کوهه سَر هِنیشم
خوبِله ویشاری تِره بَوینِم

(هادی اکبری)

📝وطن خوامِه که تِرِه شاد بَوینِم
تِه مِلک و [سامون] ره آباد بَوینِم

تِوِسه بیارِم صد دلِ اَرمون
تِره کوتِرِ واری آزاد بَوینِم

(حسن رجبی)

📝وارِش، وَرفِ سِما بَیه نِمویی
غصه هَمتی کوفا بَیه نِمویی

مِره بوتی تیر ما گِردِنی تِه
اِسا شَروینه ما بَیه نِمویی

(علی لاریجانی)

📝چی بَیه تِلِم، کَلِز و کَچه
کِجِه بورده جوله، اون دست و پنجه
بِرمِه گَلی بِلبِل گِته تیکا ره
خرابِ مِنزِل بی گالِش تیناره

📝لَمپا ره تِسِه سو کِمِه دَگردی
تَشی سِمبار ره او کِمبه دَگردی
سِرخ گل ره سِرپیش تِسِه کارمبه
سِره خِنه ره نو کِمبه دَگردی

(دوستعلی علیخانی)

📝سرد و سرما بِموئه پَئیزِ شو
صافِ هِوا ستاره زَنه سوسو

گِلِم گِلِم وَرف بِموئه سرِ کوه
پلنگِ لِر بِمو، مَستِ اِشکار کِنِه دو
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#_شاعر: هادی اکبری وسطی کلایی
............................................

دل هاکرده اَعی هوای انقلاب
خوانه تا بَوّه فِدای انقلاب

لَله واره دَس بَهیرِم بِنالِم
تا سر هادیِم نِوای انقلاب

پَعیز زردِ گِلام روش کَشِنه
سازه بَوّه امه وای انقلاب

اِسا که دل خِشی ارمون بهیه
دل خِش هاکِنِم صفای انقلاب

اگه اِسّامه هِلا شه لینگِ سر
خون هِدانه جِوونای اِنقلاب

کوئه دشمن تا وِره نشون هادم
دلِ سر عکسِ آقای انقلاب

دومبه زخمِ سینه درمون نَوونه
مگر اینکه با دِوای انقلاب

هر چی شعر بَوّه غزل بَوّه می تِک
نَنه اَتّا غزلهای انقلاب

اگر صد کَش بمیرِم زنده بَوِم
دِلِّ کِمبه اَعی فدای انقلاب

#هادی_اکبری_وسطی_کلایی****

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
@sayedhmirmaryam
•●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

🌸#اخبار_باکر🌸
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
@bakershenasi ﷽
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📲فهرست منابع در گوگل:

✍ن و القلم و ما یسطرون
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران

http://baker1400.blogfa.com
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
http://edmollah.blogfa.com
#شجره_نامه_اشاداد
http://andishemehvar.blogfa.com
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#قرارگاه_فرهنگی_میر_مریم
http://mzm22mzm.blogfa.com
#محسن_داداش_پور_باکر
http://mohsendadashpourbaker2012.blogfa.com
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

سه شنبه بیست و ششم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:46 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📜شعر قصیده شهدای لفور :

#عباسقلی_محرابی

🔵 قسمت سوم :

به #عبـداله و به #خسرویِ خسته

هم عبـداله شهيـدِ شـهر بصـره

چـه آنان هـر دو از #درزی تـبارند

که #موسيان خسرو را از ما گرفته

شـهيـد #خسرو و #عبداله_درزی

#عبـداله_مسلمی هر سه #بورخانی

#غلامرضافرجی جنگجـو بـود

#شلمچـه بهـر او در گفتـگو بـود

فـرجـی از #نکـا ليک در لفور بود

سکـوتش بدتـر از نـار تنـور بود

#علیرضاامیری مــرد ايمـان

شـهيـد ديگـری از غـرب ايران

گـزيد او #دهلران را مقتل خويش

ولـی قلب همـه از بهـر او ريش

چو آن #گيـلانغرب بر ما گذر شد

#علـی_خبـره هـم مـدّ نظر شـد

الـه ای شهر بگـردی تکـه تکـه

گـرفتی تو #علی_محمدخبره

ز #رحمـانی بگم ای داد و بـيداد

شـهيـد راه حـق زنـدان بغـداد

هـمانی را کـه نـام او علـی بـود

#اميـرالمـومنيـن او را ولـی بـود

#رحمانی،#خبره و ديگـر #اميری

سه ديگـر از شهيـدان #بـورخانی

#رضا و #قنبرعلی_صباغی

دو مرد جبـهه ای هر دو سپاهی

#رضـا گشتـه شهيـد در #فکه امـا

علی گشتـه شهيـد از شيميـائی

#آرائی_قاسم هم در خط #سـومار

فـداکـاری نـمـوده کـرده ايـثار

نشـان کـرد او زمانی دشمنان را

گهـی بر زخمـيان بوده پـرستار

دو #صـباغـی #رضــا و #قـنبرعلی

قاسـم آرائـی نـيـز #دهـکـلانـی

#شعبانعلی_نجفی در طبــق شد

در آن #پاسگاه_زيد او مردحق شد

بـغــريد و بــزد او دشـمنـان را

همه در هم بريخت پاسگاهيان را

#شعبان_دادمهر چست و چـالاک

عجب از تير دشمن رفت در خاک

#سوسنـگرد قسمتش بوده شـهادت

شـهـادت بـوده بـهـر او ولادت

جوان نـازنيـن #قبادفرهادی

جوانی سر به زير او بوده خاکی

صـفـای سنـگر همسنگـران او

همه همسنـگران را بود هـادی

#شـعبـان_نجـفی #قـبادفرهـادی

ز #مرزيـدره #دادمهـر هم آلاشتی

#حشمت_داودی در مـوقع خواب

بشد مجروح ز تيـر مردی ناپاک

هماندم دست و پايش را به بستند

شهـادت نامه را بهـرش نـوشتنـد

#داودی از #رئيـسـکلا بـپا خـاست

ز خونش موی فرقش را بياراست

دگر برگشته ام من سوی دجله

ببينـم تا ز يـارانـم کـه مـانده

#درویشی بوده او #اسفنديار نـام

که از سر تا به پايـش تير باران

ز روستـای #کيـاسلـطان طلـوعش

به شرق دجله کرديم جستجويش

#صَفرآقایی مـرد خــدا بـود

شهـادت را خريد او از جوانـرود

#برزو بـود در جزيـره همچو مجنون

چه مجنونی که از سر تا به پا خون

او #درويـشـی ز درگاه خدا بود

خريـدار شهادت گشت او زود

#صفر و #برزو هـم از #شاهکلايند

يقين هم سفره سلطان کيايند

#حسین_عابدی از #فـاو رسيـده

گلـو و صـورتش ترکش بريده

تمــام پيـکر او گـشت زخمی

گلی ديگر از اين گلشـن رسيده

#شهيد عابدی هـم #شـاهکلايي

نـمـايـي از صـفـا و بـا وفايي

#مهران_نوذری چه جنگجو بود

تمـام #ميمک از او گـفتگو بود

چو دشمن نام او را می شنيدند

همه ناگـه ز ترسش می رميدند

که #خرمشهر را ديدم پر از خون

#علیزاده به خونش گشت گلگون

همان بابا که نامش چون پدر بود

به سنگر يکه و يکتـا گـوهـر بود

#بـابـا و #مهران جنگ نـاخدايند

شـهيدان از ده #ميـرارکـلاينـد

يـاد #شجاع_ادیانی بـخير بـاد

همـان انصـار حسينی بخير باد

شـهـيـد کـربـلا چـهـار ايـران

صفـا و مهربـانيش بـخيـر بـاد

#اسماعیل_میرزایی درشهر بستان

فـداکاری نـمـوده از دل و جـان

چنان جنگيد تا خود رفته از هوش

شـهـادت را گـرفتـه او در آغـوش

بـه شـهرِ #بستــانِ خستـه رفتـم

#اسماعيل_ميرزایی را هم شناختم

در آن شهری که کرکس بوده بسيار

کبـوتــر بـچـگان را تـوی منـقــار

#محمدصادق آمـد ام الرصـاص

دم مردن همی خواند سوره ناس

#رضــایی داشــت ايمـان فـراوان

شهـادت را خدا داده است ارزان

از آن #گالـشـکلا مــردان لايــق

#شجاع و#اسماعيل،#اسحاق و#صادق

#علیرضااحمدی مـرد راز اسـت

ز ظاهـرهای دنيا بی نيـاز است

🔵 ادامه دارد.....

#شهدای_لفور

#بورخانی_لفور

#دهکلان_لفور

#مرزیدره_لفور

#رئیسکلا_لفور

#شاهکلا_لفور

#سید_علی_کیا_سلطان

#میرارکلا_لفور

#گالشکلا_لفور

#عباسقلی_محرابی

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•

#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم

@sayedhmirmaryam

•●◉✿#اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ_عَُِجَُِلََُُِ_لَُِوَُِلَُِیَُِک_َُِالفرج✿◉●•

📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

#پژوهش_اِدمُلّاوَند

@edmolavand ﷽

📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#آوات_قلم

http://mohsendadashpour2021.blogfa.com

#بازخوانی_خوانش_اَسناد

#قوم_شناسی_ایل_شناسی

#تبارشناسی_تیره_شناسی

#طایفه_شناسی_نسب_شناسی

#خاندان_شناسی

#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی

📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand

📝چکیده ای از پژوهش تبارشناسی #ایل_باکر

✍️رهیافت تبارشناسی در کتاب شجره نامه اشاداد، تبارشناسی باکر در ایران به مثابه چارچوب نظری و روشی است که موضوع تبار،خاندان،تیره و طایفه را با نگاهی تاریخی و اجتماعی در استان های مازندران، گلستان و آذربایجان و... می نگرد.

📌تحلیل تبارشناسانه نقش طایفه ی خردمند #باکر و تحولات آن در طول زمان، نمایانگر فرایند گذار آماری ، معیشت و محل اقامت از وضعی به وضع دیگر، آرایش های گفتمانی و روابط میان گفتمان ها در جامعه و شناسایی احکام و گزاره های گفتمانی در خلق محیط اقامتی جدید با نقش خاص است.

📌یافته های شفاهی و تحقیقات میدانی و تطبیق وضع فعلی با اتکال به بازخوانی اسناد: بررسی ساختار قدرت و ضعف #تبار_باکر در پیوند با فرهنگ و آداب که به گسترش و تکاپوی اراده ی #تبار_باکر در ایران منجر شده است، تحلیل مناسبی از تحولات #تبار_باکر ارائه می دهد.

📌پیش از شناسایی نقاط قوت و ضعف #تبار_باکر در کشور، می بایست درک درستی از ترکیب بندی فکری و فرهنگی حاکمان، نامداران، بزرگان،نخبگان و کدخداها و خوانین منسوب به این طایفه را به دست آورد.

#پژوهش حاضر #تاریخ_تبار_باکر را نه از منظر تاریخی و رخدادها که میل به هدایت مخاطب به سوی شناخت عمومی دارد، بلکه از منظر مستند سازی و بازخوانی اسناد به مثابه ی مجموعه ی یکدست موردبررسی قرار می دهد.

📌بنابراین یافته های این #پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که #تبار_باکر چگونه در وضعیتی متکثر یا اقلیت، تاریخ مازندران و ایران را برساخت؛ چارچوب مفهومی #پژوهش برآمده از مستندات و گفتار در رابطه با اصالت #تبار_باکر در سطح منحصر به فرد خود است.

📌با تکیه بر #تبارشناسی_باکر در ایران در این پژوهش، ابتدا شرایط گذار طایفه از سرزمین نخستین[باکرده انند سوادکوه | باکرسره دودانگه ساری | باکرمحله بندپی | باکر محله گرگان | باکرکوی ترکیه و...] بر اثر دو رخداد مهاجرت و ماجراجویی در بستر ارتباط با ایل و تبارها توضیحاتی ارائه شده است که منجر به صورت بندی کردارها و گزاره هایی حول گفتمان ترقی #تبار_باکر شد و اقامت در سرزمین مازندران، اصالت تبار را به سطح رؤیت پذیری،تحولات حماسی و نقش آفرینی در عرصه ی سیاست برکشاند و سپس به شرایط برآمدن رجال مذهبی، سیاسی،اجتماعی و اقتصادی با روحیه ی اقتدار طلبی در دوره صفوی و قاجار پرداخته شده است؛ #پژوهش فوق با برجسته کردن #تبار_طایفه_باکر به خِردورزی ، پاکدستی و خیراندیشی ، زمینه های همدلی ، اتحاد و بازنگری بزرگان و صاحب نظران #طایفه_ی_باکر را فراهم ساخت و این هدف در نظام #تبار_باکر ذیل یکدست سازی اذهان با محوریت یافته های شفاهی،تحقیقات میدانی،بازخوانی اسناد و تدوین پیمان نامه ها به انجام خواهد رسید.

✍️معتقدم که تبار باکر از اصالت مازنی بوده و زادگاه اینان آبادی باکرده انندسوادکوه استان مازندران می باشد.

گروهی از این تبار به نفلط مختلف در ایران و حتی خارج از کشور به کشورهایی چون اعراق و ترکیه مهاجرت کردند و مقیم شدند.

بر اساس برخی اسناد مکتوب و کتب خطی که به رویت پژوهش ادملاوند نرسیده لکن بر اساس یافته های شفاهی بخشی از این خاندان به مرحوم آخوندملاحسن باکر می رسند.

مرحوم آخوندملاحسن باکر فردی موثر، فقیه و عارف بوده است. رابطه ی خاندان اسپهبد و باوندیان و سادات عمادی افزون بر خویشاوندی دارای فراز و نشیب بوده است.

قلمرو حکمرانی و یا محیط زندگی تبار باکر روزگاری در مازندران قابل تامل و شگفت انگیز بوده است به نحوی که آنان از ارتفاعات شرقی آمل و لندپی و سوادکوه و ساری و سمنان و نکا و بهشهر بصورت پیوسته گزارش می شود.

از جمله خصیصه ی بارز تبار باکر بهره مندی آنان از علوم حقوق ، شعر، ریاضی و همچنین داشتن روحیه ی مستقل و بی طرفی بوده است.

محسن داداش پور باکر
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
🌐http://baker1400.blogfa.com
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
@bakershenasi
https://eitaa.com/Bakershenasi
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#جوله

📜نام دیگر جوله چیست؟
جوله شیر دوشی اسم دیگری هم دارد

📌تاکلی... یا تاکلیک. که کوچیک تر از جوله بود.

📌ما میگیم جاله

📌همون جوله درست بود. جول یعنی دارای عمق.

📌درود بر شما تاکلی درسته همون جوله کمی کوچکتر اما جاله هم معنی خُرد میده مثلاً میگن قند یا برنج جاله بیه یعنی خُرد شده که در اینجا همون معنی جوله کوچکتر میده.

📌بله درسته.. خاکه قند خبر گتمی قن جاله😂

✍سلام
🌷 جوله🌷
اینکه می گویند جوله یا جاله
بستگی به گویش ها در مازندران دارد که در شهرستان های مختلف آن متفاوت هست.

📌جوله وسیله ای است برای دوشیدن شیر از گاو، لذا دهانه ای گشاد دارد تا فرایند دوشیدن شیر راحتر باشد و شیر با ارزش گاو هدر نرود که قدیمی تر از خالی کردن تنه درخت آنرا درست می شد و هنر دست خراطان و چوب تراش ها بود و به آن #چو_جوله می گفتند.

📌بعد از رواج مس و مسگری این وسیله با مس ساخته می شد که در فرهنگ مالداری به آن #مس_جوله می گویند و برای دور ماندن از اکسیک مس که سمی هم هست تمام داخل و بیرون آنرا قلع اندود می نمودند و هم اینکه با قلع کاری توسط قلع چی (قلیچی در محاوره مازندران) جوله زیباتر و تمیزتر جلوه می کند.
👇👇
نماشونِ صحرا من زمه مار مار
جوله ره دچیمه قطار به قطار
کِشت مه کمرو منگو مه دمال
انده بدوشم تا افتاب بوره مار

📌الان سطل پلاستیکی جای جوله را گرفته

✍سپاس ویژه از جناب محمدعابدی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

#دارکِتِن

📹در این کلیپ چه پرنده ای می‌بینید ؟

[این فیلم در کانال ادملاوند در پیام رسان ایتا ببینید]

🕊دارکتن. خاطره خوبی از این پرنده نارمه.نهلنه منزل سر ادم کمه باخسه.

🕊دارکوب دو نوع هست:
👇
یکی کوچکتر همان #دارکتن (ویدئوی بالا) که رنگ پرهایش چندگانه هست (سر قرمز، بال مشکی، بدن سفید، خطی از گردن سبز، دم مشکی )
👇
📌دیگری #دارطلا با جثه بزرگتر از دارکتن و رنگ پرهایش بیشتر سیاه و رنگ سرش سبز که به سیودارطلا معروف هست که بیشتر در پرتاس زندگی می کند و با ضربات محکمتر و صدای خاصی به تنه خشک و توخالی درخت ضربه می زند که به قول آقا سید، در آرامش جنگل مانع خواب آدم می شود ولی صدایش جالب هست.( بم و کلفت و ممتد).

✍سلام.دار طلا دو نوع است:
👇
یکی سبز و دیگری سیاه که نوع سیاه آن خیلی کمیاب هست و فقط در پرتاس آنهم به ندرت پیدا میشه .

📌دار کتن هم دو نوع هست:
👇
یکی همین که تو فیلم بود و یکی هست که کوچک و زیباتر است یعنی بیشتر سیاه و سفید هست که این نوع هم کم پیدا میشه.

✍یک مثال هم هست که معروف به توبه دارکوبی هست میگن دارکوب صبح تا غروب برای خوردن کرم به تنه درخت ضربه میزنه شب که شد گردنش درد میگیره با خودش میگه توبه، دیگه به درخت نوک نمیزنم اما صبح یادش میره و هنوز هوا روشن نشده صدا تک تکش به گوش میرسه آدمهایی که توبه میکنند و می‌شکنند توبه آنها دارکوبی هست.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:10 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📝شعر از استاد حجت الله حیدری

گته مِه ذهنِ جه ،یُور بورده قدیمای ِ خِشی
بُورده مِه خاطر جا ،اون همه آواز و سرود
گِته دیگه مِره خُنش دنی یه
" ترز ِ" بلبل و برمه؟!
من کِجه ،برمه کجه؟!
دیگه اون وَلگِ سما، خ.نشِ وارش
دَره لَس لَس شونه مِه خاطرِ جا
دَیمه "لوشکا " ملج تِک
مِه نفس تازه،مِه دل مَشتِ امید
ناشته فرقی مِه پَلی،شو یا روز
وارشی ،آفتابی
اون " تِرِز" پِر بیه مِه خونِش وسوت
مِه دهون بوی خدا دا ،دل وجان بوی امید
بال وپَر بوی اناریجه و اوجی و زولنگ
منا غِرصه،منا بِرمه؟!
" تِرِز "بلبل آ، بی خوننش و لال؟!
مگه مِه دل خواسٌٍه ؟
به خدا نِشتِنه شادی دِزٌون
اسا من، سر خنه نیمه، کجه شومه ، کجه دَرمه
دیگخ اون محله کَش،گوی چِمر هم نِنه مه یاد
عمه و خاله یِ پَنٌُونی دَوسٌِن بُورده
سینه پوش با ونِه انگِل بَزه پول
یا مثلِ نقره کلای دَده گل
شل شله شلوالِ گلون
ته گمون ،یُور شونه مِه خاطرِ جا؟!
اگر بورده
چی اسا موندنه ، مِه دَئین وِسه؟!
من و دل سبزی و تنهائی و غم ؟!
هرزمونی که بخواهی شِه کشه دارمه بهار
در و دیفارِ مِه دل ،عکسِ م،ه یار
دلِ پیش سفره ی سر خواهونی
مَجمه مَجمه امید،آرزو جور واجور
تِه بلا بَنٌه مره ،بسم الله .....

🍃ارسالی فرزاد امیری

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:31 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

💞نشانی پیوند مطالب معصومه باکر💞

📎لطفا پیوندها را کپی کنید و وارد شوید.


👇👇
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2191

http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1642

http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1448

http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1113

http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/11

🌸#اخبار_باکر🌸
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
@bakershenasi ﷽
📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

📎پیوستی ۱۴۰۳/۰۱/۱۰


#منظومه💞
#تقی_لفوری
#معصومه_باکر
💌محمدی:
سلام و ارادت؛
متنی رو مربوط به کانال شما می خواندم، در رابطه با منظومه تقی و معصومه که تقی رو نوروزی خطاب کرده و متاسفانه در کتاب خانم یوسفی نیز به اشتباه قید شده.
تقی محمدی آلاشتی بوده ، ایشان عموی پدربزرگ بنده بوده ......
در کل از متن خوب و تحقیقات خوب شما سپاسگزارم.

در ضمن اگر جناب عالی اشعار این بزرگوار رو دارید ممنون میشم بتونم دسترسی داشته باشم. یا تحقیقات جامع و کامل تری در اختیار داشته باشید ، برای ما جای بسی افتخار است که استفاده کنیم.
با احترام

و البته یادآور می‌شوم که تقی ازدواج می کند و حاصل آن ازدواج یک پسر می شود و پسرتقی(اکبر) از بالای درخت می افتد و می میرد نه تقی .....

📝Mohsen Baker:
سلام.
سال نو مبارک.
در خصوص منظومه معصومه باکر و تقی لفوری دهها صورتجلسه، آثار مکتوب و بیش از ۷۰ مصاحبه صوتی و تصویری از شهرستان های آمل، بابل، سوادکوه، قائمشهر، ساری، تهران، اصفهان و...در پژوهش ادملاوند جمع آوری شد.

💌محمدی:
چقدر عالی
این همه تلاشی که جناب عالی زحمت کشیدید قابل ستودنی است.
فقط این موارد تبدیل به کتاب یا مقاله ای نشده که در دسترس عموم هم قرار بگیره ؟

تا از این پژوهش استفاده بشه .....

📝Mohsen Baker:
به نوشتار مشغولیم...
به غیر از پژوهش ادملاوند و آوات قلم در هیچ یک از رسانه ها هنوز منتشر نشدند.

💌محمدی:
موفق و سربلند باشید

📝Mohsen Baker:
سپاس
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#تاریخ_پژوهی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:51 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

۲۶ شروينه ماه ۱۵۳۵ تبریدوشنبه ۲۵ دی 1402-10:47-

    تعداد بازدید: 19121

    توصیه به دیگران 13

    دوشنبه 1 مهر 1387-0:0

    📙لفور شاه‌باجي و مازرون موندگار

    📜مرور بخش هايي از منظومه محلي شاباجي

    📰مازندنومه:

    📝منظومه عاشقانه شاباجي به منطقه سوادکوه تعلق دارد."شاه باجي جعفري"بين سال هاي ۱۲۵۵ تا ۱۲۶۰ شمسي در روستاي "دهکلان"لفور به دنيا آمد.

    در ييلاق گالش بچه اي به نام"ملاخان جان حيدري"دلباخته شاه باجي مي شود.در همين گير و دار "عبدالعلي خان پهلوان"به خواستگاري باجي مي آيد.

    شاباجي جاافتاده به عقد پسري ۱۶ ساله درمي آيد.تفاوت سني اين دو نفر سبب مي شود که بعدها شوهر باجي دوباره ازدواج کند.منظومه عاشقانه شاباجي سروده همان گالش بچه عاشق است.

    بخشي از اشعار اين منظومه را در وبلاگ"عادل جهان آراي"-روزنامه نگار سوادکوهي- يافتيم که در پي آمده است.

    ---------------------------

    اي دادا بيدادا اي برادرون (اي برادرها فرياد مرا بشنويد)

    شاه باجي نازدار مه چنه مهربون (شاه باجي ناز دار من چقدر مهربان است)

    اسپه دسا بال آ صورت شير و خون(دست‌هايش سپيد و صورتش گلگون است)

    قد بلن بالا و مه چنگ ميون[1](بلند بالا و كمر باريك است)

    كمند گيس آ ترز مازرون(كمند گيسوي او ترز مازندران است)

    ته اسپه گندم من اسپه آرد نون(تو گندم سفيد و من آرد سفيد هستم)

    ته منه خرش آ عسل آ راغون (تو خورش و روغن و عسل من هستي)

    ته سور چنار و من ته ساهه بون(تو چون چنار بلند و من سايه‌بانت هستم)

    من مشكي دستمال و ته سوال ميون(من مانند دستمال سياه بر پيشاني تو بسته‌ هستم)

    ته مسجد شاه و من ته چراغون(تو مانند مسجد شاهي كه تو را چراغان مي‌كنم)

    نردبون بهلم بوريم آسمون(نردبان بگذارم به آسمان بروم)

    سرجان خداره بئي‌ريم دس دامون(دست به دامان خداوند دراز مي‌كنم)

    اول ياعلي، ديوم ونه وچون(اول مولا علي(ع) دوم دست به دامان فرزندان او مي‌شوم)

    سوار بويم من ته بوريم خراسون(من و تو براي زيارت امام رضا به خراسان برويم)

    زرهه آقاره بئيريم دس دامون(ضريح آقا امام رضا(ع) در بگيريم)

    امه كار در بوره سوكا و آسون(دعا كنيم تا كار ما راحت و آسان تمام شود)

    ***

    وسوي[2] كوه ره آ بئيته مي‌ها(كوه وسو را ابر گرفته است)

    مه دل تنگ هائيته شومه گليا[3](هر گاه كه دل تنگ شوم به روستاي گليا مي‌روم)

    علي جان آمي زنا كاهنه كار(زن عمو علي جان بسيار داناست)

    ته كجه دئيا و چچيه ته كار(تو كجا بودي و كار تو چيست)

    عزب خاخره ته شه خنه نار(خواهر عزب را در خانه نگه ندار)

    من بكردمه بوردمه لدار[4](من نگران شدم و به روستاي لدار رفتم)

    شومه سر نيشت بيمه بوردمه كنار(هنگام خوردن شام ياد يار كردم و دست از شام كشيدم)

    به مثل وره كا مار هايتمه مار[5](مانند بره‌اي كه به آغوش مادرش برود)

    ككي[6] بئيمه دار هايتمه دار(مانند كوكو به سر درختها رفتم تا آواز فراق بخوانم)

    هر چي بئوتمه شه زاريه زار(هر چه گفتم از زاري و بدبختي خود)

    اي داد و بيداد و اي جان برار(اي داد و بيداد اي برادر عزيز)

    لفور شاه‌باجي و مازرون موندگار(شاه‌باجي در منطقه لفور هست و ماندگار در مازندران)

    مه دلِ بورده موندگار مار(دل من را مادر ماندگار از من گرفت)

    به قربون سر آهو مزه دار(من فداي سر شاه‌باجي شوم)

    امسال زمستون يك روزه قرار(زمستان امسال روزي است كه قرار ندارم)

    هر روز ورف زنه صدمات بسيار(هر روز برف زياد مي‌زند و صدمه زيادي مي‌بينم)

    د سه تا گت و خورد هاكردمي بهار(با دو سه بزرگ و كوچك بهار شد)

    سه تا چهار تا «[7]نو» ره هاكردمه پامال(سه چهارتا عدد نو را زير خاك گذاشتم)

    گو ره راه بدامه شومه كوي «لار»[8](گاوها را به طر ف كوه لار حركت دادم)

    انه بوردمه تا لفوره روآر(آنقدر رفتم تا به رودخانه لفور رسيدم)

    از اون سر در بمو كيجاي برار:(از روبه رو برادر دلدارم را ديدم)

    «خداقوت هاده چه هسي تنار»[9](به من گفت خسته نباشي چرا تنها هستي؟)

    :«گالشون د سه تا درنه دمال(گفتم كه گالشها عقب‌تر دارند مي‌آيند)

    بوري جونكا مه بكرده زنهار(از گاو نر من كه به رنگ خرمايي است ترسيد)

    بته سن چچيه؟ بتمه «چار بهار»[10](گفت گاو نر شما چند ساله است)

    ونه رخت و قالب مثال تلار(كه شكل و قامت آن به اندازه خانه است)

    اتا شاخ نيزوه اتا شاخ پيشدار(كه شاخ‌هايش مانند نيزه )

    گوره كه بزوئه گو نئونه خار(اگر شاخش به گاوي بخورد امكان ندارد كه آن گاو سالم بماند)

    صلوات برمحمد و دارنه پيشدار[11](بر محمد كه چنين متاعي داري)

    «شو منزل كجوئه اي جان برار؟‌»(بعد گفت شب كجا منزل مي‌گيري؟)‌

    جواب بئوتمه« موزي‌ين روآر(به او گفتم: در منطقه موزي‌ين)

    مه كهر يابو و منزل بار(اسب كهرم بار مرا مي‌آورد)

    سه تا تاچه بار با ونه سربار(نزديك به 300 كيلو بار به اضافه سرباري هم دارد)

    گوي دل دره نارنه چارودار»(نيازي به كسي ندارد، خودش ميان گاوها مي‌آيد)

    روز بعته چچيه؟ روز «ميرزانهار»[12](گفت ساعت چند است؟ گفتم نزديك ظهر است)

    خداحافظ شما الله نگه‌دار(با من خداحافظي كرد و رفت)

    موزي‌ين رو آر بوردم كنار(تا به رودخانه موزي‌ين رسيدم)

    گوك جا هاكردمه دكردمه تلار(گوساله‌ها را از گاوها جدا كردم)

    اتا خو بختمه بئيمه بيدار(گرفتم خوابيدم و بعد بيدار شدم)

    بيرون بوردمه بزومه مارمار(بيرون رفتم و دوباره گوساله‌هارا پهلوي مادرانشان براي دوشيدن بردم)

    كشت[13] مه دوش سرا جوله[14] مه چنگال(ريسمان روي كتف من وجوله در دست من)

    صد تا گو بمونه همه ته نمار[15](صد رأس گاو شيرده رادوشيدم كه همه سرحال‌وچاق بودند)

    پيش پيش دئيه غلفر[16] جانمار(جلوتر از همه غلفر بود كه گاوي شيرده و قبراق است)

    جوله مشت بئيه شيركنه قارقار(آنقدر شير داشت كه جوله پر شد و صداي آن به گوش مي‌رسيد)

    كاكر و ببو جلو پيش بيار(برادر و بابا بياييد ببينيد و تماشا كنيد)

    خدا بركت هاده غلفر توار(خدا بركت بدهد به تبار و نسل غلفر)

    سركه دگرسه بونه دمس مار(وقتي كه پاييز شود دوباره آبستن مي‌شود)

    انه بدوشتمه افتاب بورده مار(آنقدر گاوها را دوشيدم كه آفتاب غروب كرد)

    گو ره بدوشتمه آ بوردمه تلار[17](گاوها را دوشيدم و به تلار رفتم)

    اونجه هنيشتمه هاكردمه خيال(آنجا نشستم و به فكر فرو رفتم)

    فردا تيغ افتاب خرمه نهار(فردا هنگام ظهر ناهار مي‌خورم)

    تلك[18] مه دوشه‌سر تو گيرنه گلار(چاشت روي كف من تاب مي‌خورد)

    سنگرج كوه را بوردمه كنار(وقتي كه كوه سنگرج رسيدم)

    بوري شاخ بزوئه من بئيمه خشحال(از صداي گاو نرم خوشحال شدم)

    بوري شير نر آ و چرخ گيرنه لار(گاو نرم مانند شير نر در ميان كوه مي‌گردد)

    كريكه[19]‌ي نو ره هاكردمه قطار(چند عدد نو را كنار هم قطار كردم)

    ماه پانزده لتر[20] بكشيمه بهار( هر ماه پانزده لتر كره مي‌گيرم)

    پاييز بموئه من بئيمه گركي[21](پاييز كه شد به طرف گر مي‌روم)

    هلي‌يشت ملك مه درسي وازي(به ملك هلي يشت مي‌روم كه همه سنگ ريزه است)

    ونه دله ي دار دمبل و موزي(درختهاي مخصوص اين منطقه موزي و دمبل است)

    هادم بخرنا بوَِن په‌كلي(به گاوها و گوساله‌ها مي‌دهم كه چاق شوند)

    سنه‌ي ديگر و بون صدوسي(تا سال آينده بيشتر از صد كيلو شوند)

    سال اتا ره من كمه قربوني(هر سال يك رأس گاو را قرباني مي‌كنم)

    تصدق ته سر جان شاباجي(تصدق سر شاباجي)

    صد داغ و فراق من دارمه ته ارمون(صد داغ و فراق من آرزوي تو را دارم)

    ته كه دوني مه دل چنه دره خون(تو مي‌داني كه دلم چقدر خون است)

    انار ترش و شيرين مه شاه باجي(شاباجي مانند انار ترش وشيرين است)

    ستاره ماه دور بين مه شاه باجي(مانند ستاره و ماه است شاباجي من)

    اتا روز دئيمه كجب[22] گو پلي(روزي در منطقه كجب پهلوي گاوها بودم)

    راه دكردمه بوردمه خمنون‌سي[23] (راه افتادم به طرف كوه خمنون)

    اونجه هنيشتمه پلنگ دسوري (آنجا مانند پلنگي چمباتمه زدم)

    گوش تير هاكردمه سون د بهري (گوش را مانند پلنگ تيز كردم)

    نظر بهشتمه ميمن سي[24] (كوه ميمن را نگاه كردم)

    كيجائون بمونه فكشون[25] تلي (دخترها آمدند در ميان درختچه هاي فكشون)

    هدانه شواش و دل بئه پلي(شاباش سر دادند و دلم ريخت)

    پيش پيشْ د هيه مه جان شاباجي(جلوتر از همه دخترها شاباجي من بود)

    دس كمر هزه و دب خانومي(مانند خانم خانها دستش به كمر بود)

    اسپه اوسي سرْ رج پولك دچي(آستين سفيدداشت كه رويش‌دكمه‌هاي زيبايي نقش بسته بود)

    شاباجي هيمه شاخ اشكاري(هيزم شاباجي به بزرگي شاخ گوزن است)

    رفيقون هيمه زرشك و تلي (اما هيزم رفقايش مانند شاخههاي نازك زرشك است)

    پاييز بموئه م غم فراوون(فصل پاييز آمد و غم من زياد شد)

    مه جان دلخواها بورده دهكلون[26] (دلخواه من به طرف دهكلون رفت)

    اينجه دنينه ته سر و همسرون (اينجا كسي سر و هم اندازه او نيست)

    ماه سه دفه ته سر هادم پيغوم (سه بار در ماه به تو پيغام دادم)

    ته غصه نخر كه بئيمه پشيمون (تو غم نخور من پشيمان شدم)

    از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا مي‌خواهم بميرم و نامم گم شود)

    جان شاباجي ته برو مه پلي (شاباجي عزيز تو بيا پهلوي من)

    چن ساله ته وسه من بئيمه ككي[27](چندسال‌است‌كه‌من براي‌تو مانند فاخته سرگردان شدم)

    گهي در ييلاق و لرگه چال[28] سي (گاهي در ييلاق و يال لرگه چال)

    نامه بنويسم و پيش آ بديع (نامه بنويسم براي آقا ربيع)

    آبديع‌، آربيع هنيشن هئئي (آقا بديع و آقا ربيع كنار هم بنشينن)

    وشون شه كلا ره هاكنن قاضي (كلاه هم را قاضي كنند)

    برسنْ بيارن م مار و حاجي (قاصد بفرستند مادر و من باباي من بروند)

    حرف د و سه م جان شاباجي (سخن از شاباجي بگويند)

    م مار كج نظرو پرنئونه راضي(مادرم سخت گير است و پدرم راضي نمي‌شود)

    هر كس خانه بئيرن ته اسم و ته نوم (هر كس مي‌خواهد نام تو را ببرد)

    از خدا مرگ خامه نوم بئووه گوم (از خدا مي‌خواهم كه او بميرد و نامش گم شود)

    صدف لو شه و رز رزه دندون (لبش مانند صدف و دندان‌هاي ريزي دارد)

    چمند سوال و يك اسب ميدون (پيشاني‌‍‌اش چندان كشيده است كه شبيه ميدان اسب‌دواني است)

    قوا(كت)چار وردي و چاشني ايرون (كتش مانند چادر است)

    پرك الماس و نوار كرمون (مانند الماس است و لباسش نوار كرمان دارد)

    مهريه بنويسم ملك مازرون (ملك مازندران را مهريه او مي‌كنم)

    رسوا نوويم بين سرو همسرون(بين يار و رفقا رسوا نشويم)

    اي داد و بيداد و هاكنم چتي(اي داد و بيداد چه كار كنم)

    اتا قصر بسازم چهل تا دري(قصري بسازم كه چهل تا در داشته باشد)

    ونه بالا ر من بسازم هشتي(در بالاي آن بهار خوابي بسازم)

    ونه دله دوه جان شاباجي(كه در درون آن شاباجي منزل كند)

    بادخنك بند جان شاباجي(باد خنك به سروروي شاباجي بوزد)

    چتر زلف بزنم قيچي فرنگي(زلف را قيچي فرنگي شكل بدهم)

    دشمنون خله نه د كنيم كلي(تمام دشمنان را در لانه‌اي حبس كنم)

    اي داد و بيداد وهاكنم چكار(اي داد و بيداد چه كار كنم)

    شاباجي ر بورده عبدل خميار(شاباجي با عبدالله خميار ازدواج كرد)

    عبدل ر كشمه كونك رو آر(عبدالله را در كنار رودخانه مي‌كشم)

    ونه نعش ر اهلمه كهر سربار(جسد او را روي اسب كهر مي‌گذارم)

    كهره بزنم اسبكي اوسار(كهر را افسار سفيد مي‌زنم)

    و ره بورما لفوره روآر(او را به طرف رودخانه لفور مي‌برم)

    اونجه پيدا بوه نعش خريدار(شايد آنجا كسي نعش او را بخرد)

    صواحي سر مه شاباجي نگار(هنگام صبح شاباجي زيباي من)

    ابر داشته هوا مه چش وارشي(هوا را ابر گرفت و چشم من باراني است)

    چنه هاكنم من گو و گالشي(چقدر من گالشي و دامداري كنم)

    كار هاكردمه من زمستون و تابستون(من در زمستان و تابستان كار كردم)

    سير و پياز بئيه منه خرشي(غذاي من فقط سير و پياز شد)

    --------------------------------------------------------------------------------

    [1] كمر باريك

    [2] كوهي‌ست در حدود 10 كيلومتري شمال الاشت

    [3] يكي از روستاهاي بندپي بابل بخش ييلاقي كه به الاشت نزديك است

    [4] لدار نام محلي است

    [5] مانند بره در آغوش مادر قرار گرفتم

    [6] نام پرنده‌اي است وبه كوكو يا فاخته مي‌گويند كه معمولا آواز بي‌قراري مي‌خواند. كوككي هم مي‌گويند

    [7] ظرفي چوبي كه گالشها ماست و شير را در آن نگهداري مي‌كنند.

    [8] منطقه‌اي ييلاقي و خنك در سوادكوه

    [9] تنها

    [10] چهار ساله

    [11] صلوات فرستاد كه با تعريفي كه از گاو نرش كرد؛ گاوش چشم نخورد

    [12] نزديك ناهار يا چاشت

    [13] -ريسماني كه با دم گاو درست مي‌شود.

    [14] - ظرف مخصوص شيردوشي كه معمولا با چوب درست مي‌كنند

    [15] - چاق و سرحال

    [16] - نام گاو ماده است

    [17]- جايگاه مخصوص دامدارها است

    [18] - چاشت نيم راه

    [19] - محل مخصوص نگهداري لبنيات دامداران

    [20] - مقياس وزن است

    [21] - منطقه‌اي گرم

    [22] - نام مكان است

    [23] - كوهي در اطراف آلاشت

    [24] - ملكي در اطراف آلاشت

    [25] - فكشون نام منطقه‌اي در اطراف الاشت

    [26] - نام روستايي در لفور سوادكوه

    [27] - فاخته يا كوكو

    [28] - لرگه چال نام مرتعي است در اطراف لفور


    • مصطفی محمدی الاشتی

    • پاسخ به این دیدگاه41

      دوشنبه 13 دی 1395-21:6

      با سلام و عرض ادب .با سپاس از جناب دکتر یونس کجوری.در رابطه با تقی جنگن ، باید گفت که ما در منطقه ی لفور فقط یک طایفه جنگن داریم آنهم طایفه ی محمدی ها هستند در روستای گشنیان ، حالا چطور تقی نوروزی شد خود جای سوال است ؟! !!اسم درست تقی ، تقی محمدی (جنگن ) می باشد ولاغیر. ..! در ضمن فرزند تقی، اکبر می باشد و فرزند اکبر ، خانم منور محمدی (جنگن ) می باشد که الآن ساکن قائم شهر می باشد
      در انتها درود بر همه‌ی لفوریها ی عزیز و بزرگوار


      امین حیدری آلاشتی

    • پاسخ به این دیدگاه20

      شنبه 27 آذر 1395-1:8

      با سلام خدمت دوستان عزیز
      بنده نوه ی پسر ملا خان جان هستم. تا جایی که بنده می دونم این شعر جد بنده هستش و نسل به نسل اجداد این شعر رو کامل از بر بودند و هستیم و از جزئیات قضیه هم اطلاع کامل داریم که چطور بوده از طرف دیگه از طرف شاه باجی هم همینطور اطلاع دارن. اگر موردی هم هست می تونید از جناب آقای علی اعظم حیدری آلاشتی عموی بنده که محقق و نویسنده هستن جزئیات رو جویا بشید.
      ممنون


      بابا تافته

    • پاسخ به این دیدگاه43

      سه شنبه 4 اسفند 1394-23:22

      با سلام بر همه مردان اهل دانش و خرد. .....
      چگونه به خود اجازه ميدهيد بدون اطللاع از منظومه ها اشعاري که بنام تقي ومعصومه باکر به*ثبت رسيده در منظوومه جعلي ارتباط ميدهيد خواهشمند است به کتاب آداب رسوم سوادکوه رجوع شود


      عارف کمرپشتی

    • پاسخ به این دیدگاه60

      سه شنبه 29 تير 1395-2:29

      با سلام خدمت جناب آقای بابا تافته! امید است بیش از پیش در حفظ میراث گذشتگانمان کوشا باشیم. شما احتمالاً منظومه شاه باجی را جعلی خوانده اید و در مصاحبه ای که به اتفاق آقای امین رزمجو ، انجام داده اید، خانم فریده یوسفی زیرابی سوالاتی درباره منظومه شاه باجی کرد و شما در آن نوار گفته اید که تقی نوروزی یا تقی جنگن در ازای پولی که از ملاخانجان حیدری گرفته است این اشعار را سروده است. الان با توجه به این اشعاری که در سایت مازندنومه آمده است اگر به دیده انصاف بنگرید اماکن و اشخاصی در این دو منظومه آمده است که به هیچ روی نمی تواند تنها به منظومه تقی و معصومه یا همون معصومه باکر شما تعلق داشته باشد. بنده درسال 77 منظومه شاه باجی را اساس پایان نامه ارشد خود قرار داده و در همان جا نیز یادآور شدم که اشعار اولیه منظومه شاه باجی سروده تقی نوروزی یا تقی جنگن است.در حال حاضر منظومه شاه باجی را مقاله علمی پژوهشی کرده ام و در مجله علمی-پژوهشی فرهنگ و ادبیات عامه تربیت مدرس منتشر کرده ام ، قصد دارم منظومه تقی و معصومه را نیز مقاله کنم. اطلاعاتم در خصوص این منظومه به همان کتاب خانم یوسفی و نوار مصاحبه شما محدود می شود، اگر اطلاعات جامع تر و مستندتری درباره این منظومه و منظومه شاه باجی دارید، لطفاً از طریق همان مقاله به ایمیلم ایمیل بزنید تا همدیگر را ببینیم . سربلندی ایران، سوادکوه و شما ، آرزوی من است.


      گشنیانی لفوری سوادکوهی

    • پاسخ به این دیدگاه00

      شنبه 5 اسفند 1391-0:0

      با سلام به محضر همه لفوریهای عزیز ،امیدوارم همیشه شاد خرم باشید هرچه بیشتر برای آداب رسوم ،شعر ، موسیقی ،مناظر دیدنی ،هنر محل و رستا ی خودمان اهتمام ورزیم بهتر وقشنگتر است و درضمن یاد مان باشد شکل صحیح وشیوا کاملتر می باشد (مثل شعر از تقی جنگن باشد به یکی دیگر نسبت دهیم و ...) و در پایان از همه مردم سرزنده لفور متشکرم


      عارف كمرپشتي

    • پاسخ به این دیدگاه20

      چهارشنبه 22 آذر 1391-0:0

      اشعار اوليه اين منظومه كه در اين جاثبت شده است تا اي داد و بيداد و اي جان برار مال تقي جنگن است و مربوط به منظومه ي معصومه باكر. بخاطر اشتراك در موسیقي بيروني شعر(عروض)اين اشكال پيش آمده است.


      یونس کجوری گشنیانی

    • پاسخ به این دیدگاه23

      شنبه 5 فروردين 1391-0:0

      درود بر شما.دریغ که نفرمودید شاعر این چکامه کی بود؟ برخلاف آنچه که آمد شاعر شعر نه آقای حیدری بلکه تقی محمدی از روستای گشنیان بودند که در محل به تقی جَنگِن مشهور است مگر این که سندی در دست باشد که اسم دیگری داشته باشند به نام حیدری.


      نوروزي

    • پاسخ به این دیدگاه22

      شنبه 10 ارديبهشت 1390-0:0

      سراينده شعر شاه باجي هر كه باشد به يقين
      پدربزرگم مرحوم محمدجان نوروزي نبوده است،اما در اين شعر تعداد زيادي ازابيات مشهور مرحوم تقي جنگن (برادرمحمد جان نوروزي) گنجانيده شده كه بيدادي آشكار به تقي است.
      بنده پيش از اين نيز نظرم را در اين باره اعلام كردم كه در وبلاگ ثبت نشده است .اگر اين بارهم ثبت نشود، مجبورم اقدام ديگري نمايم.


      عارف کمرپشتی

    • پاسخ به این دیدگاه11

      چهارشنبه 31 فروردين 1390-0:0

      سلام درجواب آقاحمیدامینی امیرکلایی که سراینده شاه باجی رامرحوم محمدجان نوروزی دانسته اند،باید عرض کنم که ایشان سراینده منظوه ی مریم طلاهستند. نوارصوتی ایشان نیزموجود است.سراینده شاه باجی گالش بچه بی سوادی است به نام ملاخانجان حیدری


      عارف کمرپشتی

    • پاسخ به این دیدگاه10

      يکشنبه 21 آذر 1389-0:0

      سلام
      از اینکه اشعار شاه باجی را در وبلاگ خود قرار داده اید تا دیگران بخوانند،خوشحالم. نقد و بررسی این منظومه پایان نامه کارشناسی ارشد من بود که درسال 77دردانشگاه آزادتهران مرکزدفاع کردم. فکرمی کنم بد نباشد به آنجا سربزنید. متشکرم


    • آریا فرهنگ مهر(نوروزی)

    • پاسخ به این دیدگاه20

      چهارشنبه 24 شهريور 1389-0:0

      من از نوادگان شادروان محمد جان نوروزی چاشتخوارانی هستم به هنگام جستجو در رایانه به پیامی نادرست برخوردم که سراینده چکامه شاه باجی را به نیای من نسبت داده اند.امیدوارم ماکودکان سوادکوه نیک اندیشی و نیک گفتاری را همچون نیاکان مان شیوه زندگی قرار دهیم.(بابل24/6/89)


      حمید امینی امیرکلایی

    • پاسخ به این دیدگاه01

      يکشنبه 17 مرداد 1389-0:0

      با تشکر فراوان از گردآورندگان این منظومه.از شاعر منظومه شاه باجی اسمی به میان نیامد.شاعر این منظومه مرحوم محمد جان نوروزی چاشتخوارانی بوده است.


      عادل

    • پاسخ به این دیدگاه00

      شنبه 17 بهمن 1388-0:0

      شرح و تفسير منظومه فوق هم در وبلاگم هست، مي‌توانيد سر بزنيد. اما دوست شيرازي‌ ما مي‌تواند در سايت لغتنامه تبري به مديريت آقاي اكبري واژه هاي تبري را پيدا كند.


    • کجوری نفت چالی

    • پاسخ به این دیدگاه30

      پنجشنبه 9 آبان 1387-0:0

      همانطوریکه در تاریخ داریم افسانه ویس ورامین و یوسف و ذلیخاو لیلی ومجنون در لفور منظومه شاهه باجی و تقی و معصومه باکر نمادی روشنگرانه دارد و از نگارنده منظومه شاهباجی متشکرم ضمنا آواز شاهباجی اجرا شده اصیل می گویند در آلاشت موجود است


      سلام علی اعظم حیدری هستم

    • پاسخ به این دیدگاه10

      جمعه 21 ارديبهشت 1397-6:18

      اوتا شعر شاه باجی سروده ملا خان جان التشتی است وملا خان هم بیسواد نبود اثاری که ازومانده اثبات میکند نه نها بی سواد نبود بلکه از باسوادان دوره خودش بوده به همیت دلیل اورا ملا میخوندند ودر ضمن وقتی به مراد نرسیذ به عنوان اعتراض به مسحد صدر بابل میرود خودرا پنهان میکند وکویا درانجا حامعالمقدمات را تمام میکتد تنها او گالش بچه نبود بلکه خان خوانین ان زمان همه گالش بچه بودنذ حتی مرحوم عبدالعلی خان هم فرند گالش بوده است ادعا ندارم امکان دارد چند بیت از شعر دیکران به ان اضافه شده باشد اگر واقعا کسی اطمینان دار د بیوتی به این منظومه وارد شده با دلیل اعلام دارد ازمجموعه برداشته میشود


      علی اعظم حیدری هستم

    • پاسخ به این دیدگاه10

      جمعه 21 ارديبهشت 1397-8:29

      ستام منظومه شاباجی سروده خود ملا خان جان است نه کسی دیکر ملا خان جات گالش بچه بود اما دران زمان حتی خان وخوانین الاشت هم گالشی اهم درامد انها بود وخودشان همم گالش بودند . ملا خان جان بی سواد نبود به دهمین دلیل ملا را در پیشوند نام خود داشت وایشان درمسجد صدر بابل جامعالمقدمات را تمام کرده بود


    • 🔴🔴🔴🔴
      📝اشعار منظومه ی #تقی_جنگن و #معصومه_باکر تا کنون به ۵۰۰ شعر در پژوهش ادملاوند به همت محسن داداش پور باکر جمع آوری شد و با ۷۶ تن از شعرا و ریش سفیدان و حافظان مازندران مصاحبه پژوهشی و حقوقی صورت گرفت.

      📌متاسفانه برخی از اشعار مرحوم تقی جنگن توسط بعضی از دلسوزان فرهنگ و تاریخ بصورت سهوی و غیرعامدانه در منظومه ی بسیار زیبای #شاه_باجی لفوری وارد گردیده و مشهود است، که البته باید اصلاح گردد.
      👇👇
      🟡مرحومه معصومه باکر متولد روستای ادملا؛باکرمحه بندپی بابل است نه روستای لدار. در روستای لدار طایفه ی ((بتیار)) شهرت دارند.
      👇👇
      📜اسناد مکتوب و نسخ خطی مربوط به این منظومه در پژوهش ادملاوند محفوظ است.
      👇👇
      📜شجره نامه ی #معصومه_باکر نیز در کتاب نسخه ی خطی ((اشاداد)) مستدل است.
      👇👇
      و سایر دلایل و منضمات

      ✅جماعت باکر در اصل از تبار ((باکر)) هستند نه ((باکری)) که مهاجر از ((انند سوادکوه)) می باشند.

      📝لطفا در گویش و نگارش وقایع و منظومه ها و رخدادهای بومی و محلی اصول پژوهشی رعایت و قوانین تحقیق مطالعه و بیشتر دقت شود.

      🗂روابط عمومی پژوهش ادملاوند

      ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
      #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
      @edmolavand ﷽
      📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • 📎پیوستی ۱۴۰۳/۰۱/۱۰
      #منظومه💞
      #تقی_لفوری
      #معصومه_باکر
      💌محمدی:
      سلام و ارادت؛
      متنی رو مربوط به کانال شما می خواندم، در رابطه با منظومه تقی و معصومه که تقی رو نوروزی خطاب کرده و متاسفانه در کتاب خانم یوسفی نیز به اشتباه قید شده.
      تقی محمدی آلاشتی بوده ، ایشان عموی پدربزرگ بنده بوده ......
      در کل از متن خوب و تحقیقات خوب شما سپاسگزارم.

      در ضمن اگر جناب عالی اشعار این بزرگوار رو دارید ممنون میشم بتونم دسترسی داشته باشم. یا تحقیقات جامع و کامل تری در اختیار داشته باشید ، برای ما جای بسی افتخار است که استفاده کنیم.
      با احترام

      و البته یادآور می‌شوم که تقی ازدواج می کند و حاصل آن ازدواج یک پسر می شود و پسرتقی(اکبر) از بالای درخت می افتد و می میرد نه تقی .....

      📝Mohsen Baker:
      سلام.
      سال نو مبارک.
      در خصوص منظومه معصومه باکر و تقی لفوری دهها صورتجلسه، آثار مکتوب و بیش از ۷۰ مصاحبه صوتی و تصویری از شهرستان های آمل، بابل، سوادکوه، قائمشهر، ساری، تهران، اصفهان و...در پژوهش ادملاوند جمع آوری شد.

      💌محمدی:
      چقدر عالی
      این همه تلاشی که جناب عالی زحمت کشیدید قابل ستودنی است.
      فقط این موارد تبدیل به کتاب یا مقاله ای نشده که در دسترس عموم هم قرار بگیره ؟

      تا از این پژوهش استفاده بشه .....

      📝Mohsen Baker:
      به نوشتار مشغولیم...
      به غیر از پژوهش ادملاوند و آوات قلم در هیچ یک از رسانه ها هنوز منتشر نشدند.

      💌محمدی:
      موفق و سربلند باشید

      📝Mohsen Baker:
      سپاس
      ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
      #پژوهش_اِدمُلّاوَند
      @edmolavand ﷽
      #تاریخ_پژوهی
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:21 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #چهره_های_مازنی
    #بابا_تافته

    سرزمین من سوادکوه

    سرزمین من سوادکوه

    بابا تافته

    ✍بابا تافته اهل روستای #کفاک_لفور_سوادکوه بود.

    📌خاندان وی به #طاقه_ای شهرت داشتند.

    📜#شجره_نامه:
    باباتافته پور محمدعلی پور حسن پور حسین...[پور: فرزند]
    👇
    نام پدرش استاد مشهدی محمدعلی و نام مادرش خاتون کجوری است.
    👇
    همایون، بابا، سیّاره، سکینه(نانا) و ماه منیر از فرزندان محمدعلی و خاتون هستند.
    👇
    فرزندان همایون با نام خانوادگی #شهنواز و #طاقه ای ولی فرزندان بابا با نام خانوادگی #تافته شهرت دارند.

    📌استاد #باباتافته متولد ۱۳۲۳ شمسی می باشد.

    📌تافته با گذراندن یک دوره ی ۶ ماهه #مکتب_قرآنی در #کفاک مشغول به شغل کشاورزی شد.

    📌در سن ۱۸ سالگی در کلاس پنجم ابتدایی در مدرسه ی #چاکسرای لفور مشغول به تحصیل شد.

    📌او موفق به قبولی در کلاس ششم ابتدایی شد و همچنان در کشاورزی اشتغال داشت.

    📌با توجه به علاقه ی شدید پدرش[محمدعلی تافته ۱۳۷۹_۱۲۹۱ ش] به شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، افسانه های بومی، منظومه #معصومه_باکر و #تقی_لفوری او نیز در این مسیر قرار گرفت.

    📌در سال ۱۳۴۶ ش در کنار امام زاده #سرین نزدیک آلاشت اولین #چکامه را در وصف حال خویش سرود:
    ایندم کنم بیان چه در وصف زندگی
    در مرتع #سرین نمودیم کاسبی
    شاهد بپد گواه مرا روز روزها
    در سال چهل و شش ز خرداد منتهی

    📌تافته به مرور شاعری توانا و فرهیخته شد.

    💞وی با خانم #زینب_باکیده دختر محمدظاهر ازدواج کرد.
    👇
    فرزندان: سروش، رضا، عباس، اکبر، اصغر و نرگس می باشند.

    📘از جمله آثار این شاعر توانای مازنی کتاب #سرزمین_من_سوادکوه بوده که در سال ۱۳۸۴ توسط نشر شلفین به ۳۰۰۰ نسخه چاپ و منتشر گردید.
    در صفحه ی ۳۷ همین کتاب آمده است:
    دو پنج روستا فدای سد البرز
    دهیم شرق #لفور از دست امروز
    #لفورک،#گشنیان،#اسبوکلا را
    #امیرکلا، و هم ،#حاجیکلا را
    #میردار کلا و هم،#گالشکلا را
    #کفاک و#چاشت_خوران،#چاکسر را
    در آن ایام که #بابل_مامطیر است
    ایالت در#لفور #ما_شهیر است
    #لفور در مامضی آباد بودی
    حکومت در ید اولاد بودی

    در صفحه ۳۹ همان کتاب آمده است:
    #لفور گاهواره ی نام آوران است
    که فرزندش#تقی از شاعران است
    بخوان منظومه اش از#معصومه_باکر
    که تا بینی هنر اندر مجاور
    گذر از نردبان عشق او کن
    خدا را در بلندی جستجو کن
    سخن دارد ز عشق آتشین
    ز زلف یار و چشم نرگسینش
    تکاپو در وی دلدار دارد
    شکایت از فراق یار دارد
    کلام ندبه خیزش سینه سوزد
    کفن از چادر دلدار دوزد

    🍃یادش گرامی

    ✍محسن داداش پور باکر

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📗دیوان اشعار تافته سوادکوهی (غزلیات، مثنوی و قصاید، اشعار مازندرانی)

    مؤلف:

    بابا تافته

    ناشر: سپیتا

    زبان: فارسی

    رده‌بندی دیویی: 8fa1.62

    سال چاپ: 1400

    نوبت چاپ: 1

    تیراژ: 1000 نسخه

    تعداد صفحات: 198

    قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)

    شابک 10 رقمی: 6226920092

    شابک 13 رقمی: 9786226920094

    شعری از بابا تافته کفاکی در وصف لفور

    لفور از هر نظر زیباترین هست

    به هرجایش نشینی دلنشین هست

    شمیمش خاطر غم می ستاند

    نسیمش اشک شبنم می فشاند

    هوا از مشک و عودآمیخته دارد

    هزاران کودکی فرهیخته دارد

    طیوران هر طرف در طیرانند

    شغالان حافظان ماکیانند

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    #نخبگان

    دکتر محمد قلی شمس

    ✍محمدقلی شمس در سال ۱۲۸۳ در تهران به دنیا آمد. وی فرزند دکتر یحیی شمس ملقب به لسان الحکما و نوه عبدالحسین میرزا ملک آرا (ملقب به شمس الشعرا از شاعران عارف مسلک دوران قاجار و نواده فتحعلی شاه قاجار) بود وی در سال ۱۳۰۲ با هزینه پدرش وارد رشته پزشکی در دانشگاه نظامی لیون شد.

    📌او تنها دانشجوی غیرفرانسوی بود که موفق به ورود در دوره دکتری دانشگاه شد و در سال ۱۳۱۱، قبل از تاسیس دانشگاه تهران، به دعوت وزیر علوم به ایران بازگشت.

    📌وی پس از بازدید از جنوب ایران و مناطقی که به دلیل شیوع بیماری تراخم، کوری بیداد می کرد، {شوشتر به "شهر کوران" معروف شده بود،} برای همیشه از بازگشت به فرانسه صرف نظر کرد. روش درمانی او برای این بیماری در مقاله‌ای مفصل در سال های دهه ۱۹۵۰ ارائه گردید.

    📌اولين عمل پيوند قرنيه ايران در سال ١٣١٣ توسط او در بيمارستان فارابى انجام شد.

    📌همچنين پيوند صلبيه و پيوند توأم صلبيه و قرنيه، درمان تراخم چشم، درمان فشار شريان شبكيه از ديگر افتخارات ايشان است.

    📌شمس بنیان گذار بیمارستان چشم پزشکی فارابی به عنوان اولین مرکز تخصصی چشم پزشکی در ایران است.

    📌وی در هنگام مرگ قدیمی ترین عضو انجمن چشم پزشکی فرانسه بود و بارها به ریاست انجمن‌های چشم پزشکی مختلف در جهان برگزیده شده بود.

    📌وی مؤسس انجمن چشم پزشکی ایران و بنيانگذار " علم چشم پزشكى" در ايران بود.

    📌سرانجام پروفسور محمد قلى شمس پس از ۶۵ سال تحقيق و پژوهش و خدمت به مردم در سن ٩٢ سالگى با کوله بارى از علم و معنويت چشم ازجهان فرو بست.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پروفسور محمد قلی شمس

    پروفسور محمد قلی شمس فرزند دکتر یحیی شمس ملقب به لسان الحکماء، در 1283 هـ.ش در شهر تهران چشم به جهان گشود و در دامان خانواده‌ای اصیل و تحصیل کرده از تبار بزرگان ایران پرورش یافت.

    پرفسور از دوران کودکی به حرفه پزشکی عشق می‌ورزید و صبح های جمعه پدر را هنگام ملاقات بیماران همراهی می‌کرد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدرسه سن‌لولین تهران تحصیلات پزشکی رادر مدرسه دارالفنون آغاز کرد. سپس در سال 1923 میلادی عازم کشور فرانسه شد و دردانشکده پزشکی نظام شهر لیون پذیرفته شد و ضمن ادامه تحصیل در رشته پزشکی به درجه افسری نیز نایل شد.

    در سال 1927 میلادی دوره اول اگرگاسیون (aggregation) را آغاز نمود و در سال 1929 میلادی موفق به گذراندن دوره دوم کنکور اگرگاسیون گردید. سپس در بیمارستان وال دوگراس پاریس که یک بیمارستان آموزشی بود مشغول به کار شد و پس از گذشت یک سال به تدریس پرداخت. در سال 1931 میلادی از طرف مرحوم اعتمادالدوله قره‌گزلو وزیرمعارف وقت برای معالجه بیماران به ایران دعوت شد.
    نخستین اقدام پروفسور شمس در ایران، دستور برپایی بخش چشم پزشکی ارتش در خیابان حافظ نزدیک چهارراه عزیزخان و سپس راه اندازی بخش چشم پزشکی مدارس در قسمتی از ساختمان مدرسه دارالفنون بود.

    20131129165828sardis prof. shams 920907 (8)

    او جهت مبارزه با بیماری تراخم درجنوب ایران در انجمن چشم پزشکی جهان تقاضای تعدادی پزشک کرد و به این ترتیب وی به همراه پزشکان اتریشی و ایرانی به درمان بیماران پرداخت. با تلاش این تیم پزشکی بیماری تراخم در مناطق جنوبی ایران تقریبا ریشه کن شد. با راه اندازی بیمارستان فارابی، انجام عمل جراحی چشم برای آموزش دانشجویان به این بیمارستان منتقل شد.

    بیمارستان فارابی شامل 2 درمانگاه، 1 اطاق عمل و 25 عدد تخت بود. این بیمارستان در طول خدمت پرفسور از لحاظ چشم پزشکی در سطح بالایی قرار داشت و به دفعات مورد بازدید اساتید و چشم پزشکان برجسته جهانی قرار گرفت.

    پروفسور شمس و همکارانش در سال 1326 هـ. ش افتخار یافتند انجمن چشم پزشکی ایران را به طور رسمی دائر کنند. در سال 1333 هـ.ش انجمن چشم پزشکی ایران رسماً به عضویت انجمن بین المللی چشم پزشکی در آمد.

    در سال 1347 هـ. ش مجله انجمن چشم پزشکی ایران به مدیریت و صاحب امتیازی پروفسور شمس برای اولین بار در ایران تأسیس شد. این نشریه هر سه ماه یکبار انتشار می‌یافت. پس از انقلاب اسلامی نیز مجله چشم پزشکی ایران با مسوولیت ایشان منتشر می‌شد.

    اولین عمل پیوند قرنیه ایران در سال 1313 توسط پروفسور شمس در بیمارستان فارابی انجام شد. درآن زمان مرحوم پروفسور شمس هنوز ریاست این بیمارستان را به عهده نداشت و مثل بسیاری از پیشگامان عرصه علم از جرات و شهامت بسیاری برخوردار بوده و تمام تلاش خود راانجام داد تا بتواند اولین عمل پیوند قرنیه را در کشور به ثبت برساند.

    همچنین پیوند صلبیه و پیوند توأم صلبیه و قرنیه، درمان تراخم چشم با روش دیاترموکواگولاسیون، درمان فشار شریان شبکیه با روش افتالمودینامومتری از دیگر افتخارات ایشان است.

    این دانشمند و محقق بزرگ ایرانی در طول حیات پربار خود تعداد بسیاری متخصص چشم پزشکی را که بعدها در هیات علمی دانشکده پزشکی و یا در موسسات مختلف چشم پزشکی مشغول به کار شدند آموزش داده و در عین حال از مطالعات علمی خویش نیز غافل نبود.

    پروفسور هرمزشمس، پسر پروفسور محمد شمس، پشتکار،‌ جدیت و نظم را اصلی ترین علل ترقی پدر خود می‌داند ومی‌گوید پرفسور همیشه درمان بیماران، آموزش به دانشجویان و اعتلای علم چشم پزشکی را مقدم به زندگی و حتی خانواده خود می‌دانست. او هیچگاه ناامید نمی‌شد و تارسیدن به موفقیت دست از تلاش برنمی‌داشت.
    اسطوره تاریخ چشم پزشکی ایران در آخرین سخنرانی خود در سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت: زمانی که به وطن بازگشتم فقط چند چشم پزشک در ایران بود اما حالا که نگاه می کنم و صدها چشم پزشک جوان و علاقمند که اکثرا شاگردانم بوده اند را در این زمینه به فعالیت علمی و درمانی مشغول می‌بینم، احساس می‌کنم بهترین عمر و زندگی را داشته ام.

    سرانجام پروفسور محمد قلی شمس پس از 65 سال تحقیق پژوهشی و خدمت به مردم در بیست و سوم شهریور ماه سال 1375 در سن 92 سالگی با کوله باری از علم و معنویت چشم ازجهان فرو بست.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:3 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    پژوهش اِدمُلّاوَند:

    کوک از ۱۹۵۹ میلادی تا ۱۹۶۳ در انگلستان، و در دانشگاه کمبریج درس خواند. سپس چند زبان از جمله فارسی را آموخت. دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن مقصد بعدی وی بود که با رهنمایی پروفسور برنارد لوئیس تحقیقی دربارهٔ جوامع اسلامی انجام داد. وی در ۱۹۸۶ به آمریکا رفت و به خصوص به سبب حادثه‌ای که در مقابل وی روی داد به تحقیقات اسلامی بیشتری پرداخت.

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    book

    مایکل کوک

    Michael Cook

    معرفی کامل

    مایکل کوک[۱] به سال ۱۹۴۰ در انگلستان متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات اولیه در ۱۹۵۹ وارد کالج کینگ[۲] دانشگاه کمبریج شد و تا ۱۹۶۳ در رشته تاریخ و مطالعات شرقی مشغول به تحصیل بود. کوک دو سال به فراگیری تاریخ انگلستان و اروپا پرداخت و دو سال هم زبان ترکی استانبولی و فارسی را آموخت و سپس به مرکز مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن رفت و زیرنظر برنارد لوئیس[۳] کارشناسی ارشدش را با پژوهش درباره تاریخ جمعیت عثمانی در سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی به انجام رساند. به مدت دو سال در همان دانشگاه به تدریس تاریخ اقتصادی پرداخت و در همین زمان تحقیقات و پژوهش‌هایی درباره خاورمیانه و خاورنزدیک داشت. کوک در ۱۹۸۶ به ایالات متحده رفت و در آنجا به سمت استادی مطالعات خاورنزدیک دانشگاه پرینستون منصوب شد. رشته تحصیلی او تاریخ بود و به گفته خود وی در آن زمان مطالعات تاریخی بیشتر بر اساس تاریخ اقتصادی و بر پایه آمار و ارقام صورت می‌گرفت. کم‌ کم سمت و سوی این تحقیقات تغییر کرد و کوک علاقمندی‌های خود را یافت. موضوعات مورد نظر او بیشتر در زمینه تاریخ و اندیشه اسلامی و تاثیرات و نقش ارزش‌های اخلاقی دین و اسلام بر فرهنگ اجتماعی و روابط مردمی است. مهم‌ترین اثر او که به فارسی نیز برگردان شده، درباره فریضه امر به معروف است. کوک مقاله‌ای در روزنامه خواند که در آن به شرح اتفاق ناگواری که برای یک زن بی پناه در مقابل چشمان رهگذران بی توجه افتاده بود می‌پرداخت. این مقاله او را به فکر برد که چگونه نظام تربیتی غرب افراد را نسبت به سایر مردم جامعه بی مسئولیت و بی تفاوت بار می‌آورد و در مقابل در نظام اسلامی افراد به عنوان یک فریضه دینی و ارزش اخلاقی مسئولیت اصلاح رفتار ناپسند و نادرست دیگران را دارند. بدین ترتیب کار پژوهشی خود را آغاز کرد. او با ژرف نگری خاص و حدود ۱۵ سال تحقیق مداوم و بررسی و مطالعه ۱۷۰۰ کتاب و مقاله که بیش از سه چهارم آن کتاب‌های اسلامی بود موفق به نوشتن جامع ترین کتابی شد که تا کنون درباره امر به معروف و نهی از منکر نوشته شده است. این وظیفه الهی در تمام فرقه ها و مذهب های مطرح اسلامی، از قدیم ترین زمان تا به امروز در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بخش نسبتا زیادی از کتاب به آرای فقیهان شیعه از کلینی تا عصر حاضر اختصاص یافته است. کوک با بررسی این آموزه در دیگر ادیان توحیدی، آیین های غیر توحیدی، سنت‌های جاهلی، اندیشه های اخلاقی، مکتب‌های فلسفی و نیز وظیفه امداد در غرب و مقایسه آنها با اسلام، هیچ مشابه و همتایی برای این تکلیف آنگونه که در اسلام آمده نیافت. این کتاب جایزه کتاب آّلبرت هورانی[۴] را برای او به ارمغان آورد و به نام “امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی” در ایران به چاپ رسیده است و در سال ۱۳۸۵، از سوی بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی، شایسته تشویق شناخته شد. کوک تاکنون جوایز و اعتبارات بسیاری کسب کرده است از جمله کمک هزینه تحصیلی گوگنهایم[۵] در سال ۱۹۹۰، جایزه یک و نیم میلیون دلاری بنیاد ملون[۶] برای داشتن سهم قابل توجه در تحقیقات علوم انسانی در سال ۲۰۰۲، جایزه جشنواره بین المللی فارابی در سال ۲۰۰۸ و چندین جایزه و نشان دیگر. آخرین آن جایزه هولبرگ[۷] در سال ۲۰۱۴ بود. کوک هم اینک استاد مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون است و تمایل شخصی وی تدریس دروس عربی محور است تا دانشجویان درپژوهش‌های خود از منابع اصلی استفاده کنند. آخرین کتاب او در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسیده و در آن به مباحثی چون اسلام و سیاست، خشونت و اسلام و القاعده و داعش پرداخته شده است.

    کتاب شناسی

    • Hagarism: The Making of the Islamic World, 1977, with Patricia Crone.
    • Muhammad (Past Masters), 1983.
    • The Koran: A Very Short Introduction, 2000.
    • Commanding Right and Forbidding Wrong in Islamic Thought, 2001 (Winner of the Albert Hourani Book Award).
    • Forbidding Wrong in Islam: An Introduction (Themes in Islamic History), 2003.
    • Early Muslim Dogma : A Source-Critical Study, 2003.
    • Studies in the Origins of Early Islamic Culture and Tradition, 2004.
    • A Brief History of the Human Race, 2005.
    • [۱] –Michael Cook
    • [۲] –King’s College
    • [۳] – Bernard Lewis
    • [۴] – Albert Hourani Book Award
    • [۵] – Guggenheim Fellow
    • [۶] –Mellon Foundation
    • [۷] –Holberg Prize

    🔴 مایکل کوک، استاد دانشگاه پرینستون: «مصحف مشهد رضوی»، مدرکی مهم، درباب تاریخ مکتوم ارتباط متن معیار قرآن با نسخه‌های پیش از آن است.

    👇👇👇

    🔴 مایکل کوک، استاد دانشگاه پرینستون: «مصحف مشهد رضوی»، مدرکی مهم، درباب تاریخ مکتوم ارتباط متن معیار قرآن با نسخه‌های پیش از آن است

    ⬅️ مایکل کوک، استاد دانشگاه پرینستون درباره «مصحف مشهد رضوی» نوشت: اینکه چه شرایطی دست به دست هم داده تا این متن چندسرشت عجیب و تاحدی منحصربه‌فرد پدید آمده، پرسشی سخت جذاب است. پاسخ هر چه باشد، این مصحف مدرکی مهم است درباب تاریخ مکتوم ارتباط متن معیار قرآن با نسخه‌هایی که پیش از آن رواج داشت.

    📝به گزارش شفقنا، متن نوشته مایکل کوک که در وبگاه «مصحف مشهد رضوی» منتشر شده، به این شرح است:

    📜تاریخ آغازین متن قرآن یکی از حوزه‌هایی است که در دهه‌های اخیر شاهد پیشرفت‌های چشمگیری بوده، هرچند تنها تعدادی محدود از نسخ بسیار قدیمی قرآن، یا اجزای قابل توجه آن تا به امروز بر جای مانده است.

    📌یکی از این نمونه‌ها مصحفی است که بخش اعظم آن در دو نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ حرم مقدس در مشهد باقی مانده است.

    📌تاریخ‌گذاری کربنی نشان می‌دهد که احتمالاً این کتاب به نیمۀ دوم قرن اول هجری متعلق است و بررسی‌های کهن‌خط‌شناسانه نیز این تاریخ‌گذاری را تأیید می‌کند.

    📌متن این مصحف عمدتاً با آن شکل متعارف از قرآن انطباق دارد که بر اساس منابع ما به مدینه منتسب است، اما گاه نیز با قرائت‌هایی که به مناطق دیگر مربوط است هم‌خوانی دارد. به عکس، تقسیم‌بندی متن در قالب آیات تفاوت چشمگیری با سنت‌های منطقه‌ای مختلف و مشهور دارد. و شگفت آنکه در سه نقطه، این مصحف ظاهراً قرائت‌هایی را حفظ کرده است که از قرائت مطابق با متن معیار که به قولی حجاج (متوفی ۹۵ هجری) فرماندار وقت عراق تثبیت کرده بود، قدیمی‌تر است.

    📌به این دلایل و به دلایل دیگر، فراهم‌سازی دسترسی پژوهشگران به چنین مصحفی، خود خدمتی ارزشمند به مطالعۀ تاریخ قرآن است.

    👈اما ویژگی این مصحف فقط قدمتش نیست، بلکه نکات فراوانی دارد که کنجکاوی ما را برمی‌انگیزد.

    ✍مصحف مشهد رضوی مثل تقریباً تمام نمونه‌هایی که از قرآن نخستین در اختیار داریم، متن را کمابیش به شکل رسمی و یکنواخت شده‌اش در نیمۀ دوم قرن اول هجری حفظ کرده است، و سوره‌ها نیز در آن به شکل متعارف ترتیب یافته‌اند.

    📌با این حال، مطالعۀ دقیق کریمی‌نیا بی‌تردید نشان می‌دهد که در مقطعی پس از نگارش اولیۀ مصحف، ترتیب سوره‌ها به شکل اساسی و با بریدن و چسباندن تغییر یافته است.

    💥در اصل سوره‌ها ترتیب کاملاً متفاوتی داشته‌اند، و این همان ترتیبی بوده است که بر اساس منابع، می‌دانیم نسخه‌ای از متن قرآن ــ که دیگر در اختیار نداریم ــ پیش از یکنواخت‌سازی چنین ترتیبی داشته است.

    📌این نکته به معمای دیگری می‌انجامد: این نسخۀ مفقود با شهر کوفه در عراق (و عبدالله بن مسعود) مرتبط است، حال آنکه متنی که معیار نگارش مصحف مشهد رضوی بوده است منتسب به مدینه است.

    📌اینکه چه شرایطی دست به دست هم داده تا این متن چندسرشت عجیب و تاحدی منحصربه‌فرد پدید آمده، پرسشی سخت جذاب است. پاسخ هر چه باشد، این مصحف مدرکی مهم است درباب تاریخ مکتوم ارتباط متن معیار قرآن با نسخه‌هایی که پیش از آن رواج داشت.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:53 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📷 نمایه | 📜سندی قدیمی درباره پاره کردن قباله فدک توسط عمر بن خطاب

    🟢حضرت فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ابوبکر آمد در حالی که او بر منبر بود. سپس فرمود: ای ابوبکر آیا در کتاب خداست که دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم؟

    📌پس از آنکه ابوبکر به شدت گریه کرد سپس گفت: پدر من با پدر تو و دختر من با تو قابل مقایسه نیستند. سپس از منبر پایین آمده و نوشته ای مبنی بر این که فدک از آن اوست برای او نوشت.

    🔴در این هنگام عمر وارد شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: نوشته ای که مالکیت فاطمه را تایید می کند برای او نوشتم به جهت میراثی که از پدرش دارد.

    📌عمر گفت: پس هزینه و مخارج مسلمانان را از کجا می پردازی در حالی که همه عرب با تو در جنگند چنان که خودت می بینی؟

    🟨بعد از آن،عمر نوشته را گرفت و پاره کرد.

    📙منبع:
    نسخه خطی مرآة الزمان اثر سبط بن جوزی عالم بزرگ حنفی در قرن هفتم، حوادث سال یازدهم هجری
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📹قدیمی ترین نسخه خطبه فدکیه !!

    ⏳از کوچه‌پس‌کوچه‌های قاهره تا دانشگاه کمبریج؛

    🔎کشف گنجینه‌ای نفیس در کنیسه یهودیان، اسراری از اولین دهه اسلام را فاش می‌سازد.

    📑صفحاتی که قرن‌ها در سکوت خویش خفته بودند، حالا حکایت مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و امیر مؤمنان علیه‌السلام را به گوش جهانیان می‌رسانند ...
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #نسخه_قدیمی

    📜قدیمی ترین نسخه حرز امام جواد علیه السلام که در کتابخانه حرم امام رضا علیه السلام نگهداری می شود.

    🔶 این نسخه بر روی پوست دل آهو به شیوه ظریف و هنرمندانه‌ای کتابت شده و قدمت آن به قرن دوازدهم قمری بر می‌گردد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #رونمایی_از_نسخه_قدیمی

    📜برگى از قديمى ترين نسخه خطی كتاب قانون مرحوم ابن سينا

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📜نسخه قدیمی دارالشفائ امام رضا(علیه السلام)

    🗓۱۱۶ سال پیش
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #قدیمی_ترین_کتاب

    🔺ادعا شده که قدیمی‌ترین کتاب جهان نسخه ای از جنس طلا است که هنوز رمز گشایی نشده است.

    📌 این کتابِ ۲۵۰۰ ساله درکنار رود استروما در جنوب غرب بلغارستان در یک معبد قدیمی کشف شده است.
    ‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:50 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #تبار_باکر

    #شهیدمهدی_باکر

    معرفی کتاب | کتاب خداحافظ سردار

    📚خداحافظ سردار
    زندگی و حماسه سرلشکر #باکری

    خداحافظ سردار:

    روایت حماسه عاشقانه فاتح میدان‌های ستیز و پایداری سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا

    مؤلف:

    سیدقاسم ناظمی

    ناشر: ۳۱ عاشورا وابسته به مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه عاشورای آذربایجان شرقی

    زبان: فارسی

    رده‌بندی دیویی: 955.0843

    سال چاپ: ۱۳۸۴

    نوبت چاپ: سوم

    تیراژ: ۳۰۰۰ نسخه

    تعداد صفحات: ۲۷۲

    قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)

    شابک: 9789640663035


    ناشر :موسسه حفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس لشکر 31 عاشورا

    بازنویسی :قاسم ناظمی

    شابک : 9786005902938

    آخرین چاپ : ششم

    سال چاپ : ۱۴۰۱

    صفحات : ۲۴۰

    خداحافظ سردار: روایت حماسه عاشقانه فاتح میدان های ستیز و پایداری سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا

    کتاب خداحافظ سردار: روایت حماسه عاشقانه فاتح میدان های ستیز و پایداری سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا

    سیدقاسم ناظمی (بازنویسی)

    ناشر: ستاد کنگره شهدا و سرداران شهید آذربایجان شرقی
    تاریخ نشر: اردیبهشت 1384
    تعداد صفحه: 272
    شابک: 964-06-6303-4
    قطع کتاب: رقعی
    نوع جلد: شومیز
    وزن: 307 گرم


    کتاب «خداحافظ سردار» به چاپ ششم رسید

    کتاب «خداحافظ سردار» نوشته «سید قاسم ناظمی» که حماسه آفرینی‌های سردار شهید مهندس «مهدی باکری» فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا را روایت می‌کند به چاپ ششم رسید.

    کد خبر: ۴۳۸۰۸۰

    تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۶ - 19January 2021

    به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، کتاب «خداحافظ سردار» نوشته «سید قاسم ناظمی» که حماسه آفرینی‌های سردار شهید مهندس «مهدی باکری» فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا را روایت می‌کند به چاپ ششم رسید.

    این کتاب در 231 صفحه به حضور و حماسه آفرینی‌های سردار شهید «مهدی باکری» در جبهه‌های حق علیه باطل پرداخته و در بخشی از کتاب نیز عکس‌های فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا نیز به چاپ رسیده است.

    اثر «خداحافظ سردار» به نویسندگی و بازنویسی «سید قاسم ناظمی» که پیش از این در پنج جلد به چاپ رسیده بود، در پائیز 1399 نیز با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان‌شرقی و توسط انتشارات 31 عاشورا به شمارگان 1000 جلد به چاپ ششم رسیده و در اختیار علاقه‌مندان به سردار شهید «مهدی باکری» قرار گرفت.

    گفتنی است؛ کتاب فوق به ارواح بلند و مطهر سردار شهید «مهدی باکری» و سردار دل‌ها سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» تقدیم شده است.


    يکشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۳

    فرهنگی و تبلیغات

    نوید شاهد _ کتاب «خداحافظ سردار» روایت عاشقانه میدان های ستیز و پایداری شهید مهندس مهدی باکری به قلم آقای سید قاسم ناظمی از نویسندگان حوزه ایثار شهادت، به چاپ ششم رسیده است.

    به گزارش نوید شاهد آذربایجان شرقی؛ به مناسبت اولین سالرد شهید «قاسم سلیمانی» کتاب خداحافظ سردار روایت عاشقانه میدان های ستیز و پایداری سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا است. این کتاب به قلم آقای سید قاسم ناظمی از نویسندگان حوزه ایثار شهادت، به رشته تحریر درآمده است. این کتاب در 1000 نسخه و 240 صفحه بوده و در سال 1399 از سوی انتشارات 31 عاشورا منتشر شده است.

    معرفی کتاب | کتاب خداحافظ سردار


    كتاب “‌خداحافظ سردار” به‌ياد شهيد مهدي باكري منتشر شد

    كتاب ” خداحافظ سردار” عنوان كتابي است از مجموعه هشت‌جلدي ”‌از دريا به دريا” كه توسط ستاد برگزاري كنگره سرداران شهيد آذربايجان چاپ شده است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، اين كتاب گوشه‌هايي از زندگي سردار دلاور لشكر 31 عاشورا مهندس مهدي باكري را در 13 بخش جداگانه در خود جاي داده است. حفظ توالي و مستند بودن خاطرات از رزمندگان و همسنگران سرلشكر باكري، ازجمله ويژگي‌هاي اين كتاب است. كتاب ”‌خداحافظ سردار در 253 صفحه منتشر شده است. سردار شهيد مهدي باكري فرمانده لشكر 31 عاشورا در 25 اسفند ماه 63 در هورالعظيم به درجه رفيع شهادت رسيد.

    انتهاي پيام

    • دوشنبه/ ۱۸ اسفند ۱۳۸۲ / ۱۳:۵۰
    • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
    • کد خبر: 8212-06911

    • 🌸#اخبار_باکر🌸

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:36 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    🔰سید بن طاووس (۵۸۶ ه.ق).

    👈#نسب سید بن طاووس از جانب پدر به حسن بن علی علیه السلام امام دوم شیعه و از جانب مادر به حسین بن علی علیه السلام امام سوم شیعیان می‌رسد.

    📌گفته می‌شود که سید بن طاووس دو مرتبه موفق به دیدار حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف شده‌است.

    ❇️سید بن طاووس به خاطر قیام خود و همچنین آثار فراوانش که به عقیدهٔ تمام مذاهب شیعه دست نخورده و دور از بدعت باقی‌مانده‌است معروف است.

    📜شجره نامه؛

    ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس ملقب به رضی‌الدین، از خاندان طاووس بود؛ از این رو به‌سید ابن طاووس مشهور است.ابن طاووس پنج شنبه ۱۵ محرم سال ۵۸۹ق در شهر حلّه، سرزمین عراق متولد شد.

    📌او را ذوالحسبین (کسی که دو نسب شریف دارد) نیز خوانده‌اند؛ زیرا جد اعلای او داود بن حسن مثنی، نوه پسری امام حسن (ع) و نوه دختری امام سجاد (ع) است و از سادات حسنی ـ حسینی به حساب می‌آید.

    📌پدرش، موسی بن جعفر، از راویان حدیث است که روایات خود را در ورقه‌هایی نوشته بود و بعد از او، فرزندش آنها را جمع‌آوری نمود و با نام فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدی موسی بن جعفر منتشر نمود.

    📌مادر او دختر ورام بن ابی فراس، از علمای امامیه بود.همچنین مادر پدرش از نسل شیخ طوسی بود، سید بن طاووس، هنگام اشاره به ابن ابی‌فراس و شیخ طوسی، آنان را پدربزرگ خود می‌نامید. برادرش احمد بن طاووس نیز از علمای دوران بود و پس از وفات سید بن طاووس،نقابت شیعیان را بر عهده گرفت.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #شاعر_پژوهشگر
    #مهدی_ابراهیم_پور_عزیزی

    💥خدایا
    از خواب غفلت
    رهایی ام ده
    تا در یابم
    که دادرسم تویی !!
    آنجا که خسته ام
    آنجا که دل شکسته ام
    آنجا که از عالم وآدم گسسته ام
    شانه ی بی پناهم را
    پناهی نیست
    جز دستان نوازشگر تو

    ✍مهدی ابراهیم پور عزیزی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:55 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #بزرگان_طبرستان

    🇮🇷آیت‌ الله کوهستانی مازندرانی:

    🕌به زیارت هیچ امامی مُشرّف نشدم ، مگر آن که اولین سؤال و حاجت من از آن امام این بود که در حال احتضار و مرگ مرا یاری نماید و دستم را بگیرد.


    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽

    شیخ محمد کوهستانی

    ✍️آیت الله محمد کوهستانی (۱۳۹۲-۱۳۰۸ ق) عالم ربانی و مجاهد شیعه معاصر بود. او با امکانات شخصی خود حوزه علمیه‌ای در زادگاه خویش برای طلاب علوم دینی احداث نمود و به تعلیم و تربیت شاگردان پرداخت که یکی از آنان شهید هاشمی نژاد است. از ویژگی های برجسته مرحوم آیت اللّه کوهستانی، کمالات معنوی و کرامات عرفانی ایشان بر اثر عمل به دستورات الهی و زهد و تقوا بود.

    Kohestani.jpg

    نام کامل آیت الله شیخ محمد کوهستانی

    زاد روز ۱۳۰۸ قمری

    زادگاه مازندران

    وفات۱۳۹۲ قمری

    مدفن مشهد

    Line.png

    اساتید

    سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی،...

    شاگردان

    شهید هاشمی نژاد، شیخ علی کاشانی، آیت الله سید تقی حسینی نصیری،...

    📚محتویات

    • ۱تحصیلات و اساتید
    • ۲تدریس و شاگردان
    • ۳فعالیت‌های اجتماعی
    • ۴ویژگی‌های اخلاقی
    • ۵وفات
    • ۶پانویس
    • ۷منابع
    • ۸آرشیو عکس و تصویر

    📍تحصیلات و اساتید

    محمد کوهستانی فرزند آیت الله محمدمهدی کوهستانی -از عالمان برجسته و با فضل- در سال ۱۳۰۸ هـ.ق در بهشهر مازندران به دنیا آمد. گرچه محمد از فیض حضور پدر در کودکی بی‌بهره گشت، ولی مادرش در جهت تربیت و رشد وی دریغ نکرد و او را به مکتب‌خانه‌ای در کوهستان فرستاد تا قرائت قرآن و خواندن و نوشتن بیاموزد. پس از آن به دلیل وجود استعداد کافی، تصمیم گرفت او را به حوزه علمیه بهشهر بفرستد.[۱]

    محمد نوجوان در حوزه علمیه بهشهر، کتاب شمسیه را نزد شیخ احمد رحمانی و کتاب مطول را از محضر شیخ محمدصادق شریعتی نوه شیخ محمدصالح اشرفی ـ و کتاب معالم را نزد حاج آقا بزرگ کردکویی و تنی چند از مدرسان حوزه علمیه بهشهر آموخت. وی در درس آیت الله حاج سید محسن نبوی اشرفی که در شمار علمای بزرگ مازندران و جامع معقول و منقول بود، شرکت کرد. حاج آقا خضر اشرفی، معروف به شریعتمدار استاد دیگر آیت الله کوهستانی در حوزه علمیه بهشهر بوده است.

    آیت الله کوهستانی پس از استفاده از دانشوران حوزه علمیه بهشهر، عازم شهرستان بابل (بارفروش) گردید و به مدت ۱۴ ماه در مدرسه کاظم بیک[۲] نزد شیخ احمد گرجی به تحصیل پرداخت.

    استاد دیگر وی در حوزه علمیه بابل، آیت الله العظمی ملا محمد اشرفی (۱۲۱۹ـ۱۳۱۵ هـ.ق) می‌باشد. آیت الله کوهستانی این توفیق را بدست آورد تا از خورشید وجود این عالم فرزانه روح و روان خویش را به انوار ملکوتی و انفاس قدوسی منور سازد.[۳]

    ستاره درخشان دیگری که آیت الله کوهستانی از حوزه درسی او استفاده کرد، آیت الله شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۴۰ـ۱۳۴۵ هـ.ق) معروف به «شیخ کبیر» صاحب آثاری چون نتیجه المقال فی علم الدرایه و الرجال و حدیقه العارفین می‌باشد.[۴]

    آیت الله شیخ نجفعلی، فرزند حسن نوکندی، معروف به فاضل استرآبادی (۱۳۰۵ـ۱۳۹۱ هـ.ق) از دیگر استادان آیت الله کوهستانی در حوزه علمیه بابل می‌باشد. بنابر نظر برخی، آیت الله کوهستانی معالم الاصول را در حوزه علمیه مشهد، نزد وی فراگرفت. آیت الله استرآبادی به میزان استعداد و نبوغ فکری آیت الله کوهستانی پی برد و بدین سبب، در تربیت و پرورش وی سعی ویژه‌ای از خود بروز داد و با نهایت فروتنی، در کوهستان به دیدار شاگرد خود رفت و مقام علمی و فکری او را ستود.

    🕌سفر به عتبات:

    آیت الله کوهستانی در جوار بارگاه امام رضا علیه السلام همراه با توسل به پیشگاه آن حضرت، نزد استادان خود به تکمیل دانسته‌های خود در فقه و اصول و تهذیب نفس پرداخت. با مجاهدات مستمر و تلاش بی‌وقفه، در ردیف علمای بزرگ و چهره‌های تابناک حوزه‌های علوم دینی تشیع قرار گرفت. وی به منظور تقویت مبانی اجتهادی خود، به عراق رفت و هم مباحثه‌اش، آیت الله محمدتقی آملی نیز در سال ۱۳۴۰ هـ.ق وارد نجف شد.[۵]

    آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی از جمله مراجع طراز اول حدود ۵۵ سال در عراق اقامت داشت و آیت الله کوهستانی جزو شاگردان او بود.[۶]

    درس آیت الله میرزای نائینی نیز برای شیخ محمد کوهستانی مشخصات ارزشمندی داشت، زیرا وی با شیوه‌ای جالب تدریس می‌کرد و افکار تازه‌ای عرضه می‌داشت و شاگردان خود را به اندیشیدن وادار می‌کرد.[۷] آیت الله نایینی هنگام اعطای گواهی اجتهاد به آیت الله کوهستانی، از علمای حاضر در جلسه استفتاء خویش، از اجتهاد وی سؤال کرد که همه آنان به اجتهاد و عدالت او شهادت دادند. آیت الله نایینی در اعطای گواهی اجتهاد، بسیار دقیق بود. اجازات صادر شده از ناحیه ایشان، مؤید این است که وی در این خصوص نهایت احتیاط را مبذول می‌داشت.[۸]

    آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی (اراکی) استاد دیگر آیت الله کوهستانی می‌باشد. آیت الله کوهستانی به دریافت اجازه اجتهاد از آقا ضیاءالدین عراقی نایل آمد. در این اجازه، استادش از وی به عنوان عالم، فاضل کامل، علم الهدی، فخر محققان، افتخار اهل تدقیق و غواص بحار علوم و مفتاح رموز تحقیق برای عموم مردم نام می‌برد.[۹]

    آیت الله کوهستانی پس از ده سال تحصیل در نجف اشرف و اخذ گواهی اجتهاد، به ایران بازگشت تا اندوخته‌های علمی و میوه ده‌ها سال گشت و گذار در بوستان معرفت و حکمت و فضیلت را در اختیار مشتاقان معارف ناب قرآن و عترت قرار دهد.

    📻تدریس و شاگردان

    آیت الله کوهستانی پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۱۶ هـ.ق، تصمیم به احداث حوزه علمیه در «کوهستان» گرفت و برای تحقق این هدف پاک، بخشی از املاک شخصی خود را که در جنب منزل مسکونی‌اش قرار داشت، به این امر اختصاص داد و با تلاشی مستمر و توأم با تدبیر و مشی حکیمانه، ۵ دستگاه ساختمان گلی بسیار ساده که هر یک شامل چند حجره بود، برای اسکان طلاب احداث کرد.

    در اندک زمانی،‌ دانش پژوهان علم و فضیلت از هر سو برای تحصیل علوم دینی در این مکان گردآمدند و بدین ترتیب دوران حیات علمی دینی در مازندران، از روستای کوهستان آغاز گردید. آیت الله کوهستانی دریافت که به دلیل اختناق‌های حاکم وقت، بهتر است خدمات خویش را از همان دهکده کوچک آغاز کند و سختی‌های ناشی از جاری کردن این جویبار فضیلت را به تنهایی بر دوش کشد و به پرورش طلاب بپردازد؛ تا آنان با توشه‌ای توأم با تزکیه و به دور از هوای نفس، در مسیر گسترش معارف و علوم اسلامی گام بردارند. بدین گونه حدود ۲۰۰ نفر طلبه در آن جا مشغول تحصیل و پیمودن قله‌های رفیع علم و معنویت شدند و روح تشنه خویش را از زمزم کمال آیت الله کوهستانی سیراب کردند.[۱۰]

    پیر پارسای کوهستان با دقت کامل، بر تحصیل و تهذیب طلاب نظارت و مدیریت می‌نمود. وی هر گونه امکاناتی را که در رشد علمی و تزکیه طلاب مؤثر بود، در اختیارشان قرار داد و آنان را به زندگی ساده و حفظ زیّ طلبگی سفارش می کرد. گسترش این حوزه به لحاظ علمی و تدارکاتی و نیز شهرتی که به دست آورد، مرهون حسن مدیریت، صفای باطن و اخلاص آیت الله کوهستانی بود که همچون حکیمی حاذق و درد آشنا، امور طلاب را با فروتنی سامان می‌داد و همچون پدری مهربان با آنان رفتار می‌کرد و با نشاط روحی خویش همگان را در جهت ادامه تحصیل و پیمودن مسیر تزکیه مصمم می‌ساخت. آیت الله کوهستانی در مدرسه تدریس می‌نمود و شاگردان را به مباحثه علمی، کنجکاوی، پرسش و موشکافی وادار می‌کرد.

    در اندک مدتی، روستای گمنام کوهستان مرکز توجه دانش پژوهان و محل رفت و آمد مشاهیر علمی حوزه، خطیبان خردمند، نویسندگان و محققان عرصه‌های دینی و اعتقادی قرار گرفت. بسیاری از علمای بهشهر، هزار جریب، ‌نکا، رستم کلا و دیگر مناطق مازندران از جمله افرادی هستند که در این حوزه به مقامات علمی دست یافته‌اند.[۱۱]

    📍برخی از شاگردان شیخ محمد کوهستانی عبارتند از:

    1. شیخ علی کاشانی (۱۳۴۹ـ۱۳۷۴ هـ.ق).
    2. شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد (۱۳۱۱ـ۱۳۶۰ هـ.ش).
    3. آیت الله حاج سید تقی حسینی نصیری (۱۲۸۹ـ۱۳۷۳ هـ.ق).
    4. آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم رحمانی خلیلی مازندرانی (۱۳۰۲ـ۱۳۷۵).
    5. آیت الله حاج شیخ حسین محمدی لائینی هزارجریبی الاصل (۱۳۰۳ـ۱۳۷۲ ش).
    6. حاج اسحاق درزیان.
    7. حاج شیخ محمدعلی صادقی.
    8. شیخ محمدعلی ابراهیم نژادی آکردی.
    9. سید حسن ابطحی.
    10. حجت الاسلام سید محمود حسینی.

    ⚙️فعالیت‌های اجتماعی

    هنگام بازگشت آیت الله کوهستانی به وطن خویش، ‌ایران به سبب تعدی اجانب و ستم رضاخان، در وضع آشفته و نگران کننده‌ای بسر می‌برد. علما با مشاهده این اوضاع نابسامان به شدت در هاله‌ای از تأثر و رنج روزگار می‌گذرانیدند. تمامی حوزه‌های علمیه، مساجد و حسینیه‌ها بسته بود و از اقامه مجالس مذهبی و مراسم دینی به طور جدی جلوگیری می‌شد، آیت الله کوهستانی برای جلوگیری از اجرای نقشه‌های ضد دینی رضاخان، به آبادی‌های گوناگون مسافرت نمود و به ارشاد مردم پرداخت و آنان را از این توطئه‌های خطرناک، آگاه ساخت.

    وی از مفاسد روزافزون اجتماعی و حرکت‌هایی که سقوط اخلاقی اجتماع را به دنبال داشت، سخت آزرده خاطر می‌شد. در زمان طاغوت، در شهر نکا، شخصی در پی احداث ساختمان برای سینما برآمد. از آن جا که در آن زمان، سینما لانه فساد بود، آیت الله کوهستانی بانی ساختمان را فراخواند، و با شیوه شایسته اسلامی او را منصرف ساخت و در نتیجه، ساختمانی که به منظور ترویج منکرات آماده می‌شد، به مسجد تبدیل گردید و آیت الله کوهستانی نخستین نماز جماعت را در آن اقامه فرمود. بانی ساختمان به مناسبت این که چنین توفیقی را بدست آورده بود، نام مسجد را «توفیق» نهاد.

    محاکم قضایی رژیم پهلوی با مردم بدرفتاری می‌کردند. رشوه خواری در بین آنان رواج داشت. به شکایات مردم رسیدگی نمی‌کردند. از این جهت، مردم برای حل اختلافات خود به آیت الله کوهستانی مراجعه می‌کردند. گاهی منازعات عمیق و پیچیده را که طرفین دعوا از اصلاح آن ناامید می‌شدند، به آسانی حل و فصل می‌کرد و بین افراد آشتی برقرار می‌نمود.[۱۲]

    💥ویژگی‌های اخلاقی

    آقای ابطحی می‌نویسد: «آیت الله کوهستانی در پرتو ایمان و تقوا، توانست به ملکه زهد و قناعت دست یابد. وی خود را با محرومان شریک دانست و راه غلبه بر فقر را عملاً نشان داد. او با این که می‌توانست وسایل زندگی بهتری برای خود فراهم نماید، در کمال سادگی و بدون آلایش بسر برد. در و دیوار منزل قدیمی، لباس های کرباس، ظروف گلین و فرش حصیری منزل او بیانگر زهد و تقوای او بود. اگر فردی با آیت الله کوهستانی برخورد می‌کرد، ابتدا تصور می‌کرد از اوضاع سیاسی و اجتماعی اطلاعی ندارد و همچون یک روستایی روزگار می‌گذراند، ولی او با هوش فوق العاده و تیزبینی شگفتی که از صفای نفس وی نشأت می‌گرفت، از آینده کشور و حوادث سیاسی آن مطلع می‌ساخت. در نخستین روزی که همراه شهید هاشمی نژاد به منزلش رفتم، ساده زیستی او خیلی مرا جلب نمود. اتاقی که برای پذیرایی میهمانان در نظر گرفته بود، با حصیر مفروش نموده بود و در گوشه آن منبری کوتاه، یک جلد قرآن بزرگ، یک جلد رساله و چند عدد مهر وجود داشت و دیگر چیزی دیده نمی‌شد، ولی معنویتی شگفت بر آن جا حاکم بود؛ انسان را از توجه به دنیا بازمی‌داشت و متوجه به خدا می‌کرد. میهمانان هم اغلب از بستگان طلاب مدرسه کوهستان و مراجعین (از قبیل شخصیت های روحانی و کسانی که برای رفع اختلافات و گرفتاری‌ها به ایشان مراجعه می‌کردند) بودند. به عادت همیشگی، نماز در مسجد به جماعت خوانده می‌شد. آن گاه همه به محل اقامت ایشان برمی‌گشتند و در آن جا منتظر غذا بودند. نوع غذا و پذیرایی به قدری ساده و همراه با صفا و گشاده‌رویی بود که لذت و گوارایی آن را نمی‌توان وصف کرد. برای هر مهمانی یک کاسه آش، آن هم در ظروف سفالین و مقداری نان در سفره قرار می‌داد که اکثر مهمانان نان را برای تبرک به همراه می‌بردند».[۱۳]

    بارها افراد خیر به او پیشنهاد کردند که فرشی برای اتاق پذیرایی منزل او بیاورند؛ ولی ایشان زیر بار نرفت. روزی چند تخته قالی گرانبها به منزلش فرستادند، ولی ایشان آن ها را به حسینیه کوهستان انتقال داد و به همان حصیر خشن مازندران اکتفا کرد. آیت الله کوهستانی زهد و ساده زیستی را با محبت به مردم عجین ساخت. قلب او کانون مهر و عاطفه نسبت به اقشار مختلف جامعه، به ویژه محرومان بود.[۱۴] ایشان هم چنین به نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد و اهل تهجد و سحرخیزی بود.

    ⚫وفات

    آیت الله شیخ محمد کوهستانی سرانجام در بامداد جمعه ۱۳ ربیع الاول سال ۱۳۹۲ هـ.ق (مطابق با ۱۳۵۱ شمسی) ندای حق را لبیک گفت و به لقای محبوب شتافت. پس از تشییع جنازه باشکوه در شهرستان بهشهر، پیکر پاک او بنابر وصیتش در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام در رواق دارالسیاده، به خاک سپرده شد.[۱۵]

    📝پانویس

    1. پرش به بالا↑ ماهنامه زائر، خرداد و تیر ۱۳۸۰، شماره ۷۹، ص ۴۳.
    2. پرش به بالا↑ اکنون آثاری از این مدرسه برجای نمانده و تنها مسجد بزرگ کاظم بیک در مجاورت این مرکز، ‌شکوه معنوی خود را حفظ کرده است. درباره حوزه علمیه بابل، ر.ک: حوزه‌‌های علمیه شیعه در گستره جهان، ص ۵۵۵ـ۵۵۷.
    3. پرش به بالا↑ فرزانگان بابل، عبدالرحمن باقرزاده، ص ۷۸ و ۷۹.
    4. پرش به بالا↑ ر.ک: مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۶۱؛ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲۴، ص ۵۰؛ ریحانه الادب، ج ۲، ص ۴۰۳ و تاریخ مازندران، اسماعیل مهجوری، ج ۲، ص ۱۹۳.
    5. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۳۱.
    6. پرش به بالا↑ گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۸ و سید ابوالحسن اصفهانی (دیدار با ابرار، ش ۵۶، ص ۳۴)، محمد اصغری نژاد.
    7. پرش به بالا↑ میرزای نائینی (ندای بیداری)، نورالدین علی لو، ص ۶۷.
    8. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۳۰ و ۳۰۲.
    9. پرش به بالا↑ تصویری از متن اصلی اجازه نامه مزبور به خط و مهر و امضای آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی در صفحه ۳۰۹ کتاب فیض عرشی درج گردیده است.
    10. پرش به بالا↑ شهید هاشمی نژاد (فریاد فضیلت)، مرتضی بذرافشان، ص ۲۷.
    11. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۵۷ و ۲۵۸.
    12. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۵۷ و ۲۵۸.
    13. پرش به بالا↑ پرواز روح، سید حسن ابطحی، ص ۱۷۲ـ۱۷۳.
    14. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۵۰.
    15. پرش به بالا↑ فیض عرشی، ص ۲۹۰ـ۲۹۲ و نیز مجله زائر، شماره ۷۹، ص ۴۳.

    📚منابع

    • تلخیص از کتاب گلشن ابرار، جلد ۳، صفحه ۳۸۸، نویسنده: غلامرضا گلی‌زواره.

    📸آرشیو عکس و تصویر

    • هاشم اردشیر لاریجانی (میرزا هاشم آملی) و محمد کوهستانی

    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:40 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #قدیما

    📜قدیما
    مردم صاف و ساده بودند
    حرف های راست و درست رو می گفتند
    📌اگر هم ناراحت می شدند
    با هم در موردش صحبت می کردند
    از دل هم در می آوردند
    فراموش می کردند و
    می خندیدند

    🔴ولی الان راست نمیگن
    که دلخوری پیش نیاد
    خنده ها مصنوعی شده و
    دروغ که در بین باشه ... محبوبترن ؟؟

    ✍معصومه طهمورثی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:14 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:

    #روجین

    روجینِ وا هَکِن، دِنیا ره هارِش
    مازرونِ خارِ هِوا ره هارِش

    ✍روجین به معنای روزن، روزنه، پنجره، پنجره ی کوچک، دریچه، هر شکاف و سوراخی که در دیوار وجود داشته باشد. منفذ را نیز روجین میگویند.
    دشمن دَر جِه بورده روجین جا بمو
    پالوننه دِمبِدا و زین جا بمو

    📌در گذشته غالب معماران شمالی ایران در احداث خانه (خِنه/سِره) یا طویله به #روجین و محل دقیق جای گیری آن توجه و اهتمام داشتند. آنان با ایجاد سوراخ کوچکی در دیوار بنا؛ #روجین را در مسیر طلوع خورشید قرار میدادند تا به روشنایی اتاق افزوده شود.

    📌وقتی دریچه یا روزنه باز بشه ((روجین بَئیتِن)) می گویند.

    📌راهی در دیوار که به اندازه ی یک پنجره ی کوچک باشه به آن ((روجین را )) میگویند.

    📌وقتی از راه پنجره ی کوچک بیرون بروند می گویند: #روجین را جا در بورده

    📌به پنجره کوچک در اتاق خانه های قدیمی که نورگیر آن بود روجین گفته می شود.

    💞روجین یکی از نام های #دخترانه ی اصیل مازندرانی است که به معنای “پنجره” می باشد.

    📎 در خوشه سوم واژه‌ی «روجگار» در زمان نیما بکار می‌‌رفت و از #روج + گار درست شده است که #روج همان روژ کردی یا روز پارسی و مازنی است و کلمه #روجین و روجا از این واژه گرفته شده‌اند که اولی به معنای دریچه و روزنه است و دومی به معنای ستاره‌ی پیش از طلوع یا همان روشنک که نام دیوان محلی نیما هم هست به هر روی ممکن است کلمه #روج هنوز در کوهستان بکار رود اما در جلگه این کلمه «روز» استعمال می‌‌شود.

    ✍محسن داداش پور باکر

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


    🗂کاربرد مفهوم #روجین در واگویه ی مازنی

    📎واگویه های یک کتابدار

    📒خاطرات و تجربیات یک کتابدار روستایی و کارشناس کتابداری و اطلاع رسانی

    📨یادداشتی به زبون مازندرونی؛ به بهونه چاپ و نشر #روجین - پیک نوروزی مازرونی وَچون-

    📑مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر:
    مازندرونی/تبری جزو زبونای هند و اروپایی خنواده و هند و ایرانی زبون شاخله هسه که ونه ریشه و بِن دیار و پیدا نیه.

    📜پیشینه این زبون پرباره و قرن چهارم تا نهم هجری، به تبری کتاب (شعر و نثر) نوشتنه. اَمِه زبون اَنده قِد و قوت داشته که حتی قرآن و مقامات حریری و چند کتاب مهم دیگه ره به تبری برگردون هاکردنه. یا مرزبان نومه که اصلش مازرونی بنوشت بیه. تومبی ادعا هاکنیم میون زبونای ایران زمین، فقط مازندرونیه که اثرهای مکتوب هزارساله دارنه.

    📩زبون شناس ها گِنّه که زبون، هر موجود زنده دیگه ی دسّوری، اتا گدر دنیا انه و بعد گت بونه و آخرسر هم میرنه. زبونای قدیمی میرنه و ونه جا ره جدید زبونا گیرنه. البته این سال ها اما ویشترک شاهد بمردن زبونای محلی هسمی، تا دنیا بموئن اونا.

    🟡تا ۱۰۰ سال دیگه فقط ۳۰۰ زبون دنیا دله موندنه و بقیه بین جه شونه. بعضی محققان گنه که امه زبون در حال بمردنه و انده دِر نیه که مازندرونی جزء زبونای بمرد محسوب بوه؛ یعنی این زبون، اتا زبون در معرض خطر جه، به اتا بمردِ زبون تغییر وضعیت دنه.

    🔴دوست داریم یا نداریم مازندرونیِ زبون دَره میرنه؛ ونه نشونه ها هم اینائه: 《آموزش ندائن خنواده وَر جه و دنی بین نگرش مثبت نسبت به این زبون، جامعه محلی مازرون دله؛ محدود بیّن حوزه کاربرد این زبون جاهای مختلف سون مدرسه، دانشگاه، محل کار و کوچه و بازار دله و نفوذ زبونای معتبری سون فارسی و انگلیسی امه زبون دله.》

    🟢کارشناس ها حفظ امه زبون وسه چند راه کار پیشنهاد هدانه تا اتی دِرتر مازندرونی زبون بمیره؛ از جمله:

    ۱- اراده عمومی استان دِلِه شکل بیره
    ۲- زبون مازندرونی بنوشت بَوه و از حالت شفاهی دَر بیه
    ۳- اسم افراد و مکان ها محلی انتخاب بَوه
    ۴- رسانه های ارتباطی دِله این زبون به کار بوره (سون پیامک محلی، وبلاگ نویسی مازندرونی، راه دم دائن سایت های اینترنتی به زبون محلی و بساتن برنامه های محلی رادیو و تلویزیون دله)
    ۵- مستندسازی و ثبت و ضبط همه رفتارهای امه زبون
    ۶- شعر باتن به زبون مازندرونی و حتی استفاده این زبون جه، زمینه های مذهبی سون مداحی های دله.

    📌اصل ۱۵ قانون اساسی امه کشور دله بموئه که: « زبان و خطِ رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» »

    🔷بر اساس این اصل زبون محلی تونده مدرسه ها دله تدریس بوه که البته اصل ۱۵ اَمه قانون اساسی موافق و مخالف هایی هم دارنه. مخالفا گنه آموزش زبون محلی وحدت کشور و زبون فارسی ره صدمه رسندنه، اما موافقا گنه با ترویج و تدریس زبونای بومی، همدلی و اتحاد اقوام ویشتر و زبون فارسی تقویت بونه.

    🔶سال ها هسه که طبق اصل ۱۶ قانون اساسی، زبون عربی و انگلیسی دره مدرسه ها دله تدریس بونه، ولی ضربه ای به زبون فارسی نزو؛ همین وسه نتومبی باریم ترویج و تدریس زبون محلی، به زبون رسمی کشور صدمه رسندنه.

    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com

    🔷پییز سال ۱۳۹۰ بیِه که طبق بخشنامه ی استاندار اون گدر مازندرون -سیدعلی اکبر طاهایی- قرار بَیّه مدیران جلسات اداری دله محلی گپ بزنن.

    📌مدیرکل آموزش و پرورش مازندران اون گدر اتا جلسه دله به زبون فارسی باته که: «تجربه مره ثابت هاکرده آذری ها هر جای دنیا هئی جا رسنه، به شه زبون صحبت کنه، اما مازندرونی ها امبا شه شهر و دیار دله هم خامبی حرف بزنیم مشکل دارمبی و فارسی گپ زمبی. زمینه ای ایجاد نکردمی که امه وچون شه بوورها ره عملی هاکنن و حجابی این زبون سر دکته. »

    📌همین جلسه دله که آخرای آبان سال 90 برگزار بیه، استاندار وقت مازندرون هم به گويش غرب استاني صحبت و تاکید هاکرده که فرماندارای تنکابن و رامسر هم با گویش گیل- ماز حرف بزنن.

    📌طاهایی اون روز یادآوری هاکرده که تا جایی که مقدوره جلسه ها دله مازندرونی صحبت بوه و آموزش زبون مازرونی مدرسه ها دله و محلی گپ بزوئن جلسه ها دله ره بخشنامه هاکرده.

    📍اون بخشنامه سون خله از تدبیرها و بخشنامه های ادرای دولت قبلی اجرا نیه و اگر هم بیه کج دار و مریز و وله ول اجرا بیه. امسال اما معاونت آوزش ابتدایی اداره کل آموزش وپرورش مازندرون اتا کار و حرکت جالب هاکرده تا زبون و فرهنگ مازرونی ره بین خنواده ها بوره. اون هم چاپ و نشر پیک نوروزی به نوم «روجین» بیه، ابتدایی وچونای وسه، ۶ صفحه ی دله و کامل به زبون مازرونی.
    روجین عید امسال اتا دریچه بیه که هم خنواده ها و هم وچونا ره گت دشت فرهنگ و زبون مازندرونی ره نشون هادا. محصلای ابتدایی روجین جا نوروزخونی، شعر محلی، تقویم تبری، نوم قدم و جدید شهرهای استان، مفاخر استان سون امیر پازواری و امیرمازندرانی، بازی ها و سرگرمی های بومی، موسیقی و چیستان های مازندرونی، واژه ها و...جه آشنا بهینه.

    #روجین هرچند بی ایراد و اشکال نیه، انده محتوا و درون مایه غنی و خجیر و خارک دارنه و انده فکر و ذهن خنواده ها ره درگیر بوم گرایی کنده که ونه رِز اشکال ها بدی نوونه.

    این حرکت ره قدر دومبی و ارمون دارمبی مدرسه ها دله زبون و فرهنگ امه سامون ویشتر از این بدی بوه تا بمردن زبون مازندرونی اتی دمبال تر دکفه و اما بتونیم ویشتر این زبون قدیمی و گنج ارزشمند جه نگهبانی هاکنیم.

    📝نوشته شده در سیزدهم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 22:14 توسط عباس میرزاآقازاده خراسانی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #روجین

    ✍کاش اتاقم #روجینی* داشت که به بیرون باز می شد،
    و هوای تازه را از اعماق تاریخ به دور سرم هدایت می کرد،
    اینجا هوا کپک زده است...

    👇
    #روجین در زبان مازندرانی به پنجره های بلند قدیمی گفته می شود که به بیرون باز می شدند.
    👇👇
    روجینِ وا هاکِن مِه یار در اِنه

    سَبزِ جِمه غَزِل سِوار در اِنه

    دار و خال ره تِتی بِشته نِشونه

    ناسورِه دِلِسِّه قِرار در اِنه

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:4 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📝زبان تبـری و بن‌مایه‌‌های زیبا شناختی شعر روجا و نقش آن‌ها در شعر پارسی نیما

    ۲۲ آبان ۱۳۹۵ جلیل قیصری


    ✍زبان تبری نگر قاطع در اینکه زبان مازندرانی، زبان است یا گویش به دلیل پیشینه‌‌های مفقود شده‌ی آن، کار آسانی نیست اما اگر برای بررسی، زبان‌‌های ایرانی فلات ایران را درنظر بگیریم می‌‌بینیم که زبان مازندرانی گویش نیست بلکه زبان است. گاهی اینگونه تصور می‌‌شود که زبان مازندرانی برگرفته از زبان پهلوی است اما اگر زبان پارسی را به سه دوره پارسی باستانی و میانه و دری تقسیم کنیم و زبان مازندرانی را هم به سه دوره، این‌گونه به نظر می‌‌رسد که زبان مازندرانی میانه با زبان پهلوی میانه بده بستان‌‌ها و اشتراکات بیشتری داشته‌اند به همین روی دارای واژه‌‌های نزدیک به هم‌اند (اسماعیل پور،1391: 11-10). به گفته‌ی دکتر اسماعیل‌پور قوم تبری پیش آریایی بوده‌اند و این قوم چهار هزار سال قدمت داردو تبری باستان، زبان این قوم بوده که مفقود شده است وآیین آن‌‌ها در حد استوره بوده و دئیوه یا دیوان مازندرانی بر گرفته از همین آیین است. اما در این مورد به پژوهش بیشتری نیازمندیم. چراکه منابع خطی و الواح و نشانه‌‌های چندانی در دست نیست و بیشتر این نشانه‌‌ها به دلایل تاریخی و تهاجمات بیگانه و خودی از میان رفته‌اند. اما در دوران متأخرتر ما مرزبان‌نامه، نیکی نومه، ترجمه‌ی مقامات حریری به زبان تبری، باوند‌نامه (هر دو در قرن شیشم هجری‌)، تحفه المومنین از حکیم مومن تنکابنی (قرن یازدهم هجری‌)، نصاب تبری سروده یامیر تیمور قاجار ساروی و اشعار پراکند‌های در کتاب‌‌های تاریخی و ادبی و دیوان امیر پازواری داریم که از زبان مازندرانی مانده است (علی اصغری،1394: 12ـ11)، به دلیل فرهنگ شفاهی، زبان مازندرانی مکتوب نشده است حتی دیوان امیر پازواری به وسیله برنهارد دارن، یک مستشار روسی تدوین شده است. پیش از نیما یوشیج و دیوان روجایش، کتاب شعر مازندرانی به صورت مکتوب کنزالاسرار امیر پازواری است که خود ناخالصی‌‌هایی دارد چراکه اشعار سرایندگان گمنام را در آن گنجانده‌اند. اشعاری که به وسیله چوپان‌‌ها و چارودار‌ها و برزگران و دیگر گویندگان دلسوخته سروده شده است و در سبک‌شناسی کار امیر پازواری و بررسی زبانی آن می‌‌توان این را دریافت. نخستین شاعری که پس از امیر پازواری کارش را به صورت مکتوب و مدون برجای نهاده نیما یوشیج پدر شعر نو پارسی است او به زبان مادری و طبیعت شمال عشق می‌‌ورزیده و این در نحو، ساختار زبانی و عناصر محتوایی شعرش در شعر پارسی مشهود است (در این مورد می‌‌توانم به‌عنوان پیشینه به چربش زبان مادری در شعر نیما اشاره کنم که اولین بار به‌وسیله‌ی این قلم در کنگره‌ی یونسکو ارائه و سخنرانی (قیصری،1375) شده است و در کتاب فرهیختگان مازندران نیز به چاپ رسید‌) و این قلم به بررسی زیبایی‌شناسانه‌ی شعر روجا و تأثیرآن در آفرینه‌‌های پارسی نیما و بعد به تأثیر ساختاری زبان تبری بر شعر پارسی نیما می‌‌پردازد.

    بررسی زیبایی‌شناسانه‌ی شعر روجا

    1ـ حوزه‌ی زبان
    زبان شعر نیما با توجه به زمان سرایش روجا که از سال 1300 هجری همراه باو سرایش شعر پارسی و نو نیما آغاز شد، زبانی است به گویش و لهجه‌ی کوهستانی نور و کجور و با این که از واژه‌‌های اصیل زبان مازندرانی در آن استفاده شده است. پس از نود و اندی سال این زبان برای ما ملموس است و قابل دریافت. حتی امروزه بسیاری از واژگان اصیل فراموش شده در زبان مازنی را می‌‌توان در شعر روجا دید و فرهنگ ‌نامه‌ای از آن استخراج کرد، اما گاه به ضرورت وزن و قافیه با بسامد کم، کلمات پارسی هم در آن بکار رفته است. می‌‌دانیم که زبان، وقتی به فراموشی و اختگی نمی‌رود که متکلم داشته باشد. در دهه‌‌های اخیر بسیاری از کلمات اصیل محلی فراموش شده‌اند و جایشان را کلمات پارسی گرفته است. ضمن اینکه زبانی که در کوران تکلم نباشد زایش خود را از دست می‌‌دهد و کلمات گذشته جایشان را به واژه‌‌های نوپدید زاییده از خود، نمی‌دهند. این است که زبان مازنی در حال حاضر نوع مهادینش در آن‌سوی گردنه‌ی فئودالیته و مناسبات آن مانده است و شاعر مازنی تا زبان می‌‌گشاید به نوستالژی می‌‌رود و عناصر و پدیده‌‌ها و دست‌آورد‌های نوین جهانی را نمی‌توانیم دراین زبان جای دهیم چرا‌که به دلایل گونه‌گون، زبان مادری زایش طبیعی نداشته است وواژه‌‌های آن زنده به گور شده‌اند و نیز برای آن واژه نساخته‌ایم و واژگان ـ بیشتر ـ گذشته را می‌‌توانند در خود جای دهند در حالی‌که کشور ما به سوی صنعتی شدن می‌‌رود و لازم است برای اشیاء و عناصر و پدیده‌‌های نو‌، واژگان تازه‌ی مازنی داشته باشیم و نداریم.

    پس برای واگویه‌ی مناسبات اکنونی ناگزیریم زبان و کلمات پارسی ویا انگلیسی و عربی را به زبان وارد کنیم و یا در شعر مازنی برای مد نظر داشتن اصالت زبانی به گذشته و نوستالژی برویم و مناسبات کشاورزی و چوپانی و مشاغل بومی؛ این است که گمان می‌‌کنم برای ماندگاری، این زبان باید در مدارس و دانشگاه‌‌ها تدریس شود و فرهنگستانی در مرکز استان برای حراست از زبان شکل گیرد و رسانه‌‌های جمعی، فرهنگ استفاده از زبان مادری را در خانواده‌‌ها گسترش دهند و حتی گذشته از شعر و هنر در مکاتبات هنری و غیر هنری از نثر تبری استفاده کنیم. حال برای نشان دادن زبان شعری نیما در روجا مصداق هاو نشانه‌‌هایی می‌‌آوریم:

    مَش مَل کیجا ته گز لیم طلارنگ
    . تِ دیم، تِ ناک، تِ دسّ پی گلی رنگِ
    پرده نکن مِ روجگارِ نار تنگ
    . پرکو‌ها ایتِ میچِکا نی اینِ چنگِ
    ای دختر طناز با موی طلایی مجعد
    روی تو، زنخدان تو، دست و پایت گٌلی رنگ است
    رویت را مپوشان و روزگار مرا تنگ نکن
    گنجشک که پرید دیگر به چنگ نمی‌آید (دیوان روجا، ص 716)
    واژه «مَش مَل» به معنای طنازی، واژه‌ی زیبایی ست که هنوز در کوهستان بکار می‌‌رود اما در جلگه کمتر استعمال می‌‌شود و در حال فراموشی است اما واژه‌ی «گزلیم» هنوز مورد استعمال است. در خوشه‌ی دوم واژه‌ی «ناک» به معنای زنخدان بسیار موجز و زیباست و اکنون «چونه یا کتار» به جای آن بکار می‌‌رود که اگرچه هردو واژه محلی هستند اما ناگ به معنای چانه یا زیر چانه را تداعی نمی‌کنند. در خوشه سوم واژه‌ی «روجگار» در زمان نیما بکار می‌‌رفت و از روج + گار درست شده است که روج همان روژ کردی یا روز پارسی و مازنی است و کلمه روجین و روجا از این واژه گرفته شده‌اند که اولی به معنای دریچه و روزنه است و دومی به معنای ستاره‌ی پیش از طلوع یا همان روشنک که نام دیوان محلی نیما هم هست به هرروی ممکن است کلمه روج هنوز در کوهستان بکار رود اما در جلگه این کلمه «روز» استعمال می‌‌شود، در خوشه‌ی چهارم همه‌ی واژگان کاربرد امروزی دارند و حرف «که» به صورت «کو» آمده است که مربوط به گویش کوهستانی نور است و در شعر نیما بسامد بالایی دارد. در کل این چهارگانه‌ی نیما به زبان امروز ما بسیار نزدیک است و با واژگان مهادین و زیبا و محتوای خوب عاشقانه.
    اما چهارگانه‌ی دیگری را از نظر می‌‌گذرانیم:

    بوتُ بَپّر بوتُم کو نارمُ بال
    . بوتُ بِرو بوتُم کرنارمُ حال
    وتُ بِدو بوتُم کِه نارمُ پا
    . بوتُ بسوج بوتُم‌‌ها این مِ فال
    گفت پرواز کن گفتم که بال ندارم
    گفت بیا گفتم که حال ندارم
    گفت بدو گفتم که پا در اختیارم نیست
    گفت بسوز و بساز، گفتم این فال و سرنوشت من (دیوان روجا، ص 717)
    لازم است بگوییم که گاه ممکن است اِعراب و ترجمه‌ی برخی از این شعر‌‌ها موردنظر این قلم نباشد و به دلایلی با آن مخالف باشم اما جهت امانت داری و بنا به اخلاقِ تحقیقی، لازم می‌‌دانم آنچه راکه در دفتر روجا، موخره‌ی دیوان شعر نیما آمده است به همان شکل بیاورم.
    در این چهارگانه بیشتر واژه‌‌ها به زبان امروز مازندرانی نزدیکند اما در اعراب گذاری برخی از کلمات گمان‌‌هایی را برمی‌انگیزند به عنوان مثال در واژه‌ی «بوتُ » حرف «ت» با ضمه آمده است در حالی‌که هم اکنون در کوهستان و جلگه به صورت «بوتِ » و با کسره می‌‌اید چه در نور و چه کجور و از آنجایی که تلفظ (با ضمه) در روجا بسامد دارد گمان می‌‌رود که در زمان نیما تلفظ این واژه و واژه‌‌های مشابه با ضمه بوده باشد و تدوین‌کنندگان شعر نیما حرف «ت» را گاه به درستی با ضمه اورده‌اند و گاه به کسره. در این چهارگانه نیما «بال و حال و فال» را قافیه کرده است که برخی عربی‌اند و در این مورد به دلیل بده بستان‌‌های زبانی در تمام زمان‌‌ها ایرادی نیست اما کلمه «پا» فارسی است و در ییلاق و قشلاق نور و کجور «لینگ » می‌‌گفتند و گوییم ضمن این که حرف «که » در دو مورد به صورت «کو» آمده است و در خوشه‌ی سوم به شکل «که» و این ممکن است از اشتباهات گردآورندگان این مجموعه باشد.

    نادون نیما! تُنِ شو منزل مرگُ
    . شوی اَبر وارشِ هسُّ و تگرگُ
    دار حاصل پئیز زردُ ورگُ

    . خالی وِ ووُن لوِی هرچه بزرگُ
    نیمای نادان! شب منزل تو مرگ است
    شب ابری نتیجه‌اش باران و تگرگ است
    حاصل درخت در پاییز برگ زرد است
    دیگ پُر هرچه بزرگ باشد سرانجام، خالی می‌‌شود. (ص 715)
    این چهارگانه به زبان امروز ما نزدیک است، فقط در مورد گویش قدری فرق دارد و اعراب، اما در خوشه‌ی سوم به جای «ولگ» کلمه‌ی «وَرَگ» آمده است، صاحب این قلم تاکنون چه در کوهستان و چه در جلگه نشنیده که به جای «ولگ» «ورگ» بیاید مگر این که در زمان نیما چنین بوده باشد (و یا اکنون در جایی بکار رود و من ندانم) چرا که «واو» و «ب» در زبان محلی هم گاهی جانشین هم می‌‌شوند مثلن به «بره» «وره» می‌‌گوییم هنوز ضمن این‌که به ابدال «ل و ر» (ابراهیمی، 1392) اشاره شده است. اما کلمه «بزرگ» که به صورت قافیه آمده است هم در گذشته و هم‌اکنون به صورت «گت» می‌‌آید شاید نیما به ضرورت قافیه آورده باشد یا شاید در زمان نیما چنین تکلم می‌‌شد، اما اگر بخواهیم این کلمه را در مورد کودکی که بزرگ شده است به کار بریم، نمی‌گوییم «بزرگ بُوِه» می‌‌گوییم «گَت بُوِه» به هر رو، زبان در این چهارگانه زبان کهنه‌ای نیست و با پدیده‌‌های طبیعت معنای هستی‌شناسانۀ خوبی آفریده شده است، با جوهر شاعرانگی.


    بار شاعرانگی واژه‌ها
    در بسیاری از شعر‌های خوب مجموعه‌ی روجا شاعرانگی موج می‌‌زند این، البته به خاطر کاربرد صنایع ادبی و به‌خصوص از نوع مکانی و نخ نمای آن نیست، بلکه به جهت «آنِ» شاعرانه‌ای است که شعر دارد و احساس و عاطفه در آن موج می‌‌زند واین اشعار بنا به نظر خود نیما، زلال و عمیق‌اند:

    آفتاب هاکردُ دُریوی دیمُ ایشُم
    . ویشُه بَسوتُه مُن وُن هیمِ ایشممُ
    یار کُو شُون و گزلیمُ ایشُم
    . دُل کُو نارمُ نمِّ کُدیمِ ایشُم
    روز آفتابی صورت دریا را نگاه می‌‌کنم
    در بیشۀ سوخته، من هیزم‌هارا تماشا می‌‌کنم
    یار که می‌‌رود من موی مجعد اورا نگاه می‌کنم
    دل که ندارم نمی‌دانم به چه کسی نگاه می‌‌کنم. (ص 733)
    در این شعر، شاعر از آفتابی می‌‌گوید که بر دریا تابیده است و بیشه‌ی سوخته‌ای که در جانب دیگر فقط هیمه‌‌های سوخته از آن باقی مانده است و یاری که با موی مجعد می‌‌رود و راوی به او هم می‌‌نگرد (این دلبر با موی مجعد در بیشتر چهارگانه‌‌های نیما آمده است و انگار دلبر خاص و مورد نظری است) و دریا و جنگل و یار دروجه عینی یا استعاری خود هرکدام نگاه راوی را به خود می‌‌کشند و راوی دلش راگویا به هرسه مورد سپرده است و سرگردان مانده است و دل بُرده و نمی‌داند به کدام‌شان نگاه می‌‌کند. و شعر در عین انسجام و زیبایی بار عاشقانه و اجتماعی و هستی‌شناسانه دارد.

    شورم گِنه مُن شِنِ نَمِ روشُم
    . لَش بار گنِه شِنِ پِلِم روشُم
    ملا گِنِه باغ اِرَمِ روشُم
    . ای مَردمون مُن شِ غَمِ روشُم
    مِه صبح بهاری می‌‌گوید من رطوبت [نم] خود را می‌‌فروشم
    باتلاق می‌‌گوید من علف بدبوی خود را می‌‌فروشم
    ملا می‌‌گوید من باغ بهشت را می‌‌فروشم
    ای مردمان، من غم خود را می‌‌فروشم (ص 734)
    در این چهارگانه فاعل هرخوشه بی‌دلیل به کار بسته نشد، چراکه نَم مِه صبحگاهی همان غم شاعر است و باغ اِرَمی که فروخته می‌‌شود کاذب است و خود شبیه باغ پلیم (که علف بدبویی است) اصالت ندارد و بهشت خدایی، آنی است که فروخته نمی‌شود.

    مُن کاجُ وُرِ قرمز جُمِه تلیمُ
    . مُن گدایونِ خُرشِه چاشینمُ
    فصل وَهارون بُلبُلونِ کِلیمُ
    فصل زِمستون تَشِ سَرِ تلیمُ
    من تیغی هستم که با پیراهن سرخ کنار درختان کاج می‌‌رویم
    من چاشنی خورش فقرا هستم
    در فصل بهار آشیانه‌ی بلبلان هستم
    در فصل زمستان تیغ سر آتشم (ص 745)
    در این نمونه‌‌ها و بسیاری از اشعار روجا، شاعرانگی موج می‌‌زند و اما این چهارپاره چون یکی از کار‌های درخشان نیماست؛ لازم است بیشتر به آن بپردازم و آن این‌که در این شعر خوشه‌ی دوم نامأنوس به نظر می‌‌رسد و پرسش‌برانگیز است که چگونه تیغ می‌‌تواند چاشنی خورش فقرا باشد اما نیما ممکن است به کارایی تیغ اشاره کند که باعث پختن خورش فقرا می‌‌شود و هم این‌که این تیغ خود راوی و نیماست و تیغی است بر چشم کسانی که فقیر شدن فقرا، به خاطر مال‌اندوزی آنان است و خود نیما در

    جایی درکتاب «حرف‌‌های همسایه» می‌‌گوید که من خاری هستم بر چشم‌‌های علیل؛ و این در صورتی درست است که شعررا از مجاز کل به جز تاویل کنیم ولی از آن‌جایی که در خوشه‌ی اول و پایانی کلمه‌ی «تلی» دو بار قافیه شده است گمان‌های هم این قلم را به خود مشغول می‌‌دارد و آن این‌که ممکن است خوشه اول «من کاجُ وَرِقرمزجُمِه هَلی مِه باشد» چراکه چنین آلوچه‌ای در کوهستان وجود دارد با برگ‌‌های سرخ و خورشتِ هَلی هم داشتند که به زبان محلی «هَلی خِرِش می‌‌گفتند» و غذای فقیرانه‌ای هم بود. و در این صورت خوشه سوم باید «فصل بِهارون بلبلونِ گَلی مِه» باشد یعنی در فصل بهاران، مثل بلبلان (گلوی بلبلان) شعرم را آواز می‌‌دهم چرا‌که «هلی» خوشه‌ی اول نمی‌تواند لانه‌ی بلبلان در بهار شود، مگر این‌که درخت «هلی» را به‌عنوان مجاز کل به جزء بیاورد و در این صورت قافیه (کِلی) در مصرع سوم درست است. باز قافیه در مصرع اول وآخر تکرار می‌‌شود (تکرار قافیه در روجا داریم مثل چهارپاره‌های666 صفحه‌ی 683، 690، 700،794 و ...)، و البته در نگرش به این دوبیتی‌‌ها بویژه دوبیتی فوق به تفحص بیشتری نیاز داریم.

    تور قاطر سود دارنُ سود نار نُه
    . بَخوشته هیمه داددارنُ دود نارنُه
    گَوک وونِ چوخا تار دارنُ پود نارنُ
    بیُدل جوون بود دارن بود نارنُ
    قاطر چموش منفعت دارد منفعت ندارد
    هیزم خشک وقت سوختن صدا دارد و صدا ندارد
    گوساله بان بیچاره لباسش تار و پود ندارد
    جوان عاشق، عشق دارد و مال ندارد (ص 767)
    در این شعر با انواع کلمات متجانس مثل: «سود و سود»، «داد و دود»، «بود و بود» شعر در نهایت ایجاز شکل بسته است و کلمه‌ای اضافه ندارد و حرف ربط و اضافه در آن نمی‌بینیم.

    بوتُ هارِش هارشیمُ شِ دُمالُ اَتّا کوتر بدیُم نارنُ بالُ
    کتی سر غرا بکوشت شالُ
    دَرِسِمُّ دَرِسِّمُ ندومُ چنّی سالُ
    گفت نگاه کن پشت سرم را نگاه کردم
    دیدم یک کبوتر بال ندارد
    شغال سر تپه بدست عزرائیل کشته شد
    برگشتم نمی‌دانم چند سال است (ص 719)
    در این چهارپاره گذشته از این که کلمه یا حرفی اضافه نمی‌بینیم، سپیدخوانی بسیاری دارد راوی برمی‌گردد و به پشت سر خود نگاه می‌‌کند و کبوتری بی‌بال می‌‌بیند و از جانبی می‌‌گوید که بر روی تپه عزرائیل شغال را کشته است. گذشته از این‌که کبوتر و عزرائیل و شغال می‌‌توانند در وجه نمادین خود معنا شوند. شعر قدری از نظر معنایی و ساختار ذهنی در نگاه نخست، گسسته به نظر می‌‌رسد اما راوی که به گفت کسی سر بر‌می‌گرداند متوجه نمی‌شود که از این تحول، چند سال گذشته است از جانبی کبوتر بی‌بال می‌‌بیند و از سوی دیگر شغال مرده بر روی تپه. آیا کبوتر به‌وسیله شغال بی بال شده است و هر دو در وجه نمادین مثبت و منفی هستند و پس از آن شغال در وجه نمادین و منفی، کشته شده است؟ اما چرا عزرائیل؟ آیا این نشأت گرفته از یک فرهنگ بومی است؛ مثل ترسیدن جن از گرگ، که به تمثیل می‌‌گوییم «ته جِنِ وِرگ بَخارده» یعنی جن تورا گرگ خورد و آیا عزرائیل معنای هستی‌شناسانه‌ای به شعر می‌‌دهد؟ که مثلاً آدم‌‌های شغال یا روباه صفت هم روزی می‌‌میرند و یا کشته می‌‌شوند و یا اینکه کسی کبوتر یا نماد آزادی را بی‌بال و پر کرده است اما خود به محکوم شده است به هر روی این شعر گذشته از وجه هستی‌شناسانه‌اش نگاه اجتماعی را هم به خود می‌‌خواند در نهایت ایجاز.

    تصویر
    بیشتر تصویر‌‌های نیما تصویر‌های بومی هستند و این طبیعی است چراکه هر زبانی جهان‌بینی خود را دارد و با اسطوره‌‌ها و فرهنگ و تاریخ و جغرافیای خود مرتبط است به قول هایدگر: «زبان خانه‌ی هستی است» و به گفته نیچه: «زبان خود هستی» و زندگی اولیه‌ی نیما هم در طبیعت و روستا شکل گرفت. چند مثال و مصداق:

    مِ مار دریو مُن آهنگ‌‌ها دا اُ
    . مِ پر آفتابُ مُن مِ رنگ‌‌ها دا اُ
    دُنی! مِ یاردُل سنگ‌‌ها دا اُ
    . مُنِ بروا! مُنِ ونگ هادا اُ
    مادر من چون دریاست، سروصدا به من آموخته است

    پدرم آفتاب است به من رنگ و حیات داده است
    می دانی که یار من دلش سنگ است
    به من گفت بیا و مرا صدا زد (ص 615)
    برخی از این شعر‌‌ها هم در کلیت شعری دارای حرف یا کلمه‌ی مفقود هستند و هم در برگردان مشکل دارند. نگارنده چون بر اساس دیوان نیما به بررسی روجا پرداخت، اصلِ شعر آورده شده در دیوان را با همان معنی نوشت (وگاه کروشه و نگرخود و یا علامت تعجبی بر آن گذارد) و تصحیح شعر روجا جهان دیگری می‌‌طلبد.
    در این چهارگانه استعاره و تشبیه و نماد وجود دارد.

    ناشوم سَر کافتابُ رنگ دا اُ . بایتِ دیم سُرخاب کردُ رنگ دا اُ
    ویشه اتّا کَس وَنگ دا اُ
    مِ نازنین گِل دیم مُنُ چنگ دا اُ
    عصر که آفتاب رنگین بود
    و صورت خود را سرخابی رنگ کرده بود
    در بیشه کسی صدا می‌‌کرد
    زیباروی من دل مرا به دست آورد (ص616)
    که در مصرع دوم تصویر با استعاره مکنیه از نوع تشخیص آمده است.

    سیو مِه بیمو مِ بومُ درَ بایتُ
    . دُریوی ‌او راهِ گذرِ بایتُ
    مِی دل مُن بِشتُ شِ پَر بایتُ
    . شِه دردِ داستونُ سَر بایتُ
    ابرو مه سیاه آمد تمام محوطه و خانه‌ی مرا پوشانده است
    آب دریا توفانی شد و راه مرا گرفت
    دِل، من را گذاشت و پرواز کرد
    داستان درد‌های خود را آغاز کرد (ص 640)
    در این چهارگانه استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص وجود دارد بسامد تشخیص در دیوان روجا بسیار است و این به گمان ما دلیلش همزیستی نیما با طبیعت است و در لحظه‌ی سرایش شعر، به کودکی و انسان اسطور‌های خود نزدیک یا یکی می‌‌شود و به اشیاء و پدیده‌‌ها جان می‌‌دهد چون ساخت و زبان اسطوره و شعر نزدیک به هم است و زبان هردو نمادین و استعاری است.


    مش مل کیجا تِ گز لیم طلارنگ .
    تِ دیم، تِ ناک، تِ دسّ پـی گـلی رنگِ
    پرده نکن مِ روجگارِ نار تنگ
    پرکو‌ها ایتِ میچِکا نی اینِ چنگِ

    ای دختر طناز با موی طلایی مجعد
    روی تو، زنخدان تو، دست و پایت گٌلی رنگ است
    رویت را مپوشان و روزگار مرا تنگ نکن
    گنجشک که پرید دیگر به چنگ نمی‌آید (ص716)
    در این چهار پاره تشبیه و استعاره وجود دارد در خوشه‌ی اول و دوم تشبیه و در خوشه‌ی آخر «گنجشک» استعاره ازخود راوی است. راوی از موی مجعد طلایی می‌‌گوید و بَرو روی و دست و پای گلی رنگ و چهره و قامت بسیار زیبایی را در ذهن مخاطب نقش می‌‌زند و می‌‌گوید از من خود را مپوشان و نگریز و روزگار را بر من تنگ نکن که گنجشک پرکشیده دیگر به چنگ نمی‌آید و چه زیباست که راوی از معشوق می‌‌خواهد که روزگار را بر او تنگ نکند و این تنگی روزگار به قفسی مانند شده است که معشوق برای او ساخته است و تأکید می‌‌کند که اگر پر کشیدم و یا دل از تو دل بریدم، دیگر مثل گنجشکِ پریده می‌‌مانم که هرگز به چنگ نمی‌آید. ضمن این‌که واژه‌ی «پرده» کردن واگویه یک رسم دیرنه‌ی محلی است که نامزد یا معشوق از عاشق و اطرافیانش خود را پنهان می‌‌کرد و گاهی اگر از چشمه یا مزرعه به خانه می‌‌آمد افراد نزدیک خانواده‌ی پسر را می‌‌دید به گوشه‌ای می‌‌گریخت و خود را پنهان می‌‌کرد و این خود نیاز به بررسی روانشناختی و جامعه‌شناسانه دارد که طرح و گفتش خود مقاله‌ی جداگانه‌ای می‌‌طلبد.

    ایجاز برای حصول شی کلمه
    در بسیاری از چهارگانه‌‌های روجا، دانش، کتابی نیست، بلکه دانشِ زندگی است و نیما با اصل پدیده‌‌ها سر و کار دارد، چراکه اولین چیزی که نیما را در شعر پارسی و بخصوص محلی از گذشتگان و حتی معاصران جدا می‌‌کند نوع نگاه نیما است و در دانش زندگی و ممارست با اشیاء و پدیده‌‌های بومی، انگار کلمات دهان می‌‌گشایند و اشیاء را در بر می‌‌گیرند و این، بنا به همزیستی پیش دبستانی نیما ـ بخصوص ـ با طبیعت و تداوم این همزیستی در مراحل زندگی‌اش حاصل می‌‌شود و بعد‌ها در شعرهایش متجلی.

    مَن کاجُ وَرِ قَرمز جُمِه تلیمُ
    . مُن گدایونِ خُرشِه چاشینمُ

    فصل وَهارون بُلبُلونِ کِلیمُ
    . فصلِ زِمستون تشِ سَرِ تلیمُ
    من تیغی هستم که با پیراهن سرخ کنار درختان کاج می‌‌رویم
    من چاشنی خورش فقرا هستم
    در فصل بهار آشیانه‌ی بلبلان هستم
    در فصل زمستان تیغ سر آتش هستم (ص 745)
    در این چهارگانه هیچ‌گونه حرف اضافه یا ربط نمی‌بینیم و اشیاء، بی‌کم و کاست و بدون اضافه گویی در کلمات جاگرفته‌اند و شعر به شی کلمه مبدل شده است.

    دیم بنّمو‌ها کُرد روجِ تاراج
    . مِی رِدشبوسِ سُورِها [شورِ] ایت باج
    خنه بزو دَرِ سَر بوشُ عاج
    . کمُون بایتُ مِ دُل بَو وِ اَماج
    صورت خود را نشان داد روز به تاراج رفت
    موی خود را پریشان کرد از شب، باج گرفت
    خندید و دندان‌‌های چون عاجش را نمایاند
    کمان گرفت و دل مرا به تاراج! برد (ص 644)
    در این شعر به دلیل اشتباه فاحش در خوشۀ دوم مجبور شدیم کار را تصحیح کنیم چراکه در خوشۀ دوم بر اساس ساختار شعر «می‌رِ دَشبوس» به معنای پریشان کردن مو است نه پریشان کردن راوی.وسو یا شو به معنای شب است. از این نوع اشتباهات در دیوان روجا بسیار می‌‌بینیم که در تصحیح روجا ـ اگر دست داد ـ بنا دارم این اشتباهات را رفع کنم. اما این چهارگانه هم بسیار موجز است و بدون کلمه یا حرف اضافی کلمات، عین اشیاء را منتقل می‌‌کنند و شعر به شی ـ کلمه مبدل می‌‌شود و مثلاً کلمه «کمون» یا کمان که استعاره از ابرو است انگار در خوشۀ چهارم خود کمان‌اندازی معشوق را با اخم و ابرو تصویر می‌‌کند.

    بافت ویُم بَدیُم شانِه دَشتُ . کوه و دَمَن بهشتُ سرگذشتُ
    وِ چِش چش مِ دُمّال دوگیتُ
    . مِ یار کیمه ور شُماله وشتُ
    در خواب شاه نایه (محلی در قشلاق نزدیک چمستان نور) را دیدم
    کوه و دشت در زیبایی از بهشت برتر بود
    چشمان او به دنبال من بود
    در کنار کلبه‌ی یار دیدم که مشعل روشن بود. (ص633)
    در این شعر در خوشه‌ی سوم با شی ـ کلمه روبروییم چراکه وقتی می‌‌گوید چشمانش به دنبالم می‌‌دوید مخاطب عین چشم او را تصور می‌‌کند که به دنبال راوی می‌‌دود و چشم‌‌ها بخوبی تشخص یافته‌اند.

    خو بَدیمُ شِ کال ماز رارُ
    . وُن دِلَه اَتّا اسپی تَلارُ
    اَتّا بَا اوِی زَرد هسّکارُ
    . کُلین بُنَه، کُلین خِنَه هوارُ
    خواب دیدیم محصول نارسم را که در محل خشک و آفتاب‌گیر است
    توی آن یک خروس سفید را دیدم
    یک جانور استخوان زرد را دیدم
    زمین خاکستری، خانه خاکستری، هوای خاکستری را (ص671)
    در این شعر که کاملاً معنا و مایه‌‌ها و تصاویر بومی دارد در خوشۀ پایانی بخصوص با شی ـ کلمه روبرو هستیم چراکه کلمات همان اشیاء هستند و اسامی با کلمه یکی شده‌اند و نمونه‌‌هایی از این دست شعر در دیوان روجا موج می‌‌زند.

    ویشه وَر اَشُن تاریک بَویُ
    . اسب خنی راه باریک بَویُ
    وی سنگ سنگِ اتی تریک بَویُ
    . مِی یار خینی بَویُ زیک بَویُ
    کنار بیشه دیشب تاریک شد
    راه اسب خُنی (مرتعی بین نور و کجور) باریک شد
    سنگ زیر پایش به گونه‌ی تگرگ و قلوه سنگ شد.
    یار من به رنگ قهو‌های چون زیک (نام گنجشکی به این رنگ) شد (ص 838)
    در خوشۀ سوم کلمۀ سنگ شی ـ کلمه شده است، یعنی این که انگار خود سنگ جای کلمه‌ی سنگ نشسته است. فروغ فرخزاد از این نوع شعر دارد او در شعری می‌‌گوید:
    «از وقتی که
    کلمه‌ی سنگ را بر تخته سیاه نوشتیم
    سار‌های سراسیمه
    از کاج‌‌های کهن پریدند»
    کلمۀ سنگ در این شعر فروغ خود سنگ را تداعی می‌‌کند انگار خود سنگ بر تخته سیاه قرار داده شده است.

    نماد
    نماد، از شاخصه‌‌های سبکی و شعری نیماست، نیما خود می‌‌گوید: «من نماد را فقط به‌خاطر اختناقِ فضای اجتماعی برنگزیده‌ام بلکه نماد شعر را وسعت می‌‌دهد و باعث گسترش مفهومی و معنایی شعر می‌‌شود.» (طاهباز، 1375: 170). به همین دلیل بیشتر شعر‌های پارسی و محلی نیما نمادینه هستند ضمن این که نماد‌های نیما بسیار اصیل‌اند چراکه ـ بیشتر ـ از نوع مکانکی و قراردادی نیستند (مانند تابلو‌های راهنمایی و رانندگی) بلکه هم خود را می‌‌گویند و هم چیز دیگر را، عکسِ استعاره که چیز دیگر را می‌‌گوید. و این‌گونه نماد، در شعر پارسی نیما نمود بسیار دارد:
    من دلم سخت گرفته است از این
    میهمانخانه‌ی مهمان کش روزش تاریک
    که به جان هم نشناخته انداخته است:
    چند تن خواب‌آلود
    چند تن ناهموار
    چند تن ناهشیار. (دیوان نیما ـ شعر برف ـ ص 513)
    این مهمان‌خانه هم می‌‌تواند مهمان خانه‌ای باشد در کنار جاده‌ی یوش و اگر دایره نماد را وسیع‌تر بگیریم می‌‌شود مازندران و اگر توسع‌اش دهیم می‌‌شود ایران و جهان و مگر غیر از این است که دنیا مهمانخانه‌ی مهمان کش است و همه‌ی ما مسافریم؟ می‌‌بینیم که نماد‌های نیما اصیل‌اند نه قرار دادی و در عینیت محض، هم خود را می‌‌گویند و هم چیز‌‌های دیگر را.
    خشک آمد کشتگاه من
    در جوار کشت همسایه (همان، ص 504 ـ شعر داروگ)
    کشتگاهی که هم می‌‌تواند در یوش باشد و در کنار کشتگاه همسایه و هم مازندران باشد و ایران.
    خانه‌ام ابری‌ست
    یکسره روی زمین ابری‌ست با آن. (همان، ص504 ـ شعر خانه‌ام ابری‌ست)
    باز، خانه‌ای که هم خانه‌ی نیما در یوش است (در کوهستان به دلیل مرتفع بودن، در روز‌های ابری، ابر از در و پنجره به درون خانه می‌‌آید و این را منِ کوهستانی حس و لمس کردم) و هم این خانه می‌‌تواند وطن باشد و اگر دایره تداعی را بگسترانیم کنیم، جهان.

    سیل دُلِه فریادُ سر هادامُ
    . وَنی مردمُ خَبَر هادامُ
    نشنـوسنِ شِ وَنگ مِـن هَدَر هادامُ
    . شِ خُود اتّا جِنگا پرهادامُ
    توی سیل فریاد را بلند کردم
    لازم بود که مردم را خبر می‌‌کردم
    نشنیدند، من فریاد را هدر می‌‌دادم
    پیش خود، خرمن را باد دادم (ص 722)
    سیل در اینجا معنای نابه‌سامانی دارد و نماد است و خرمن معنای نمادین حاصل نیماست و اشاره دارد به مکتوب و نوشته‌‌های خود و یا آرزو‌ها و آمال‌اش.

    نیما پی رُس کو کاروون دَرشونُ
    . «نازر» کوه سَر قُرمز دَر وونُ
    افتو چُهِرکُّن تلا دَرخونُ
    . شو کو بوردُ شِ نیکُ و بد کی دونُ
    نیما برخیز که کاروان دارد می‌‌رود
    کوه «نازر» در اثر تابش آفتاب قرمز شد
    مشربه صدا می‌‌کند خروس می‌‌خواند
    شب که گذشت، نیک و بد را کی می‌‌داند. (ص 790)
    در اینجا کاروان نمادی از عمر می‌‌تواند باشد و خروس نمادی از صبح و بیداری.

    تلاخونُ! کی بوردُ کی بیمو اُ
    . چِمِر کُنِ دُهِشتُ او افتو اُ
    ‌ها این کو خونُ کیله بُن او
    . مُنِ بوئین چی شو اُ چَنّی سو اُ [شواُ]
    خروس می‌‌خواند! کی رفت و کی آمد؟
    صدای پارچ آبِ از آب پرشده کیست؟ [صدا می‌‌کند آب پرشده‌ی افتو]
    این کس که می‌‌خواند آب زیر نهر است
    به من بگویید چه شبی است و چقدر از شب رفته است. (ص 618)
    در این چهارگانه خروس نماد بیداری و آب، نمادی از جوشش و حرکت است و شب هم نماد تاریکی است.
    از نظر محتوا و تفکر شعری، با آنکه زبان و تصویر‌هایش شعری‌اش بومی است. اما به تمام زوایای زندگی و هستی بشر پرداخته است و شاید مصداق این جمله‌ی معروف را در دیوان روجا می‌‌بینیم که: جهانی‌ترین اثر هنری بومی‌ترین آن است. در چهارگانه‌‌های روجا اگرچه عاشقانه‌‌ها بسامد بیشتری دارند اما نیما حتی با عاشقانه‌هایش به زبان نمادین به زندگی و اجتماعیات پرداخته است و خلاصه اینکه در دیوان روجا اشعار عاشقانه، سیاسی، اجتماعی، فلسفی و هستی‌شناسانه می‌‌بینیم که بیشتر این شعر‌‌ها که به صورت کلی‌تر در روجا آمده‌اند؛ آبشخوری شدند برای اشعار نو نیما که در ادامه به طور اجمالی به آن می‌‌پردازیم.

    عـاشقـانـه‌هـا

    مِ مار در یو! مُن آهنگ‌‌ها دا اُ
    . مِ پر آفتابُ مُن مِ رنگ‌‌ها دا اُ
    دُنی مِ یاردُل سنگ‌‌ها دا اُ
    . مُن [بوته] بروا، مُنِ ونـگ هادا اُ
    مادر من چون دریاست، سروصدا به من آموخته است
    پدرم آفتاب است به من رنگ و حیات داده است
    می دانی که یار من دلش سنگ است
    به من گفت بیاد مرا صدا زد (ص 165)

    دیم بنّمو‌‌ها کُرد روج تاراج
    . مِی رِد شبوسِ شورِ‌ها ایت باج
    خنه بزو دَرِ سَر بوشَ عاج
    . کمون بایتُ مِ دُل بو وِ اَماج
    چون صورت خودرا نشان داد روز به تاراج رفت
    چون مویش را پریشان کرد از شب باج گرفت
    وقتی خندید مروارید دندان‌هایش چون عاج سفید ببود
    کمان گرفت و دل من آماج تیر او شد. (ص 644)

    زیک زا بیمو کوچَکُ هَدِ تَلی رِ
    . سبورا بیمو کودوش نارُ ولی رِ
    هَلی دار بیمو سیف هاکُنُ هَلی رِ
    . میچکا بیمو کو دپسو اِ کِلی رِ
    گنجشک آمد که به خار بچسبد
    سبورا «صفورا» آمد دوست ندارد «ولی» را
    درخت گوجه آمد تا سیب بیاورد
    گنجشک آمد تا لانه را پریشان کند. (ص 692)

    تِ جومِ دارمُ اشکنی دارمِ دَسُّ
    . بری نده مِ لینگ تِ لینگ دَوَسُّ
    نشکِن مِ دُل ت داتِ چش مسُّ
    . وُنِ میون تِ نوم و تِ دیم هسُّ
    جام تورا دارم، می‌‌شکند، دست مرا نگاه دار
    مرا از این سو آن سو مبر، پای من به پای تو بسته است
    دل مرا نشکن‌ای به فدای تو و چشم مست تو
    که در آن نام تو و روی تو جای دارد. (ص 702)

    مَش مَل کیجا تِ گز لیم طلارنگ
    . تِ دیم، تِ نـاک، تِ دسّ پــی گـلی رنـگِ
    پرده نکن مِ روجگارِ نار تنگ
    . پرکو‌ها ایتِ میچِکا نی اینِ چنگِ
    ای دختر طناز با موی طلایی مجعد
    روی تو خندان، زنخدان تو و دست و پایت گٌلی رنگ است
    رویت را مپوشان و روزگار مرا تنگ نکن
    گنجشک که پرید دیگر به چنگ نمی‌آید (ص 716)

    آفتاب هاکرده دُریوی دیمُ اِشمُ
    . ویـشه بَسُوتُ مُن وُنِ هیمِ ایشمُ
    یار کُوشونِ وِ گِزلیم ایشمُ
    . دُل کو نارم نّمِ کُدیمِ ایشمُ
    روز آفتابی صورت دریا را نگاه میکنم
    در بیشه‌ی سوخته، من هیزم‌‌ها را تماشا می‌‌کنم
    یار که می‌‌رود، من موی مجعد آن را نگاه می‌‌کنم
    دل که ندارم نمی‌دانم به چه کسی نگاه کنم. (ص733)
    **
    کیجا دیم هاکردُ شرمِ دامُن .
    . مِی دست نخورده دستِ گرمِ دامُن
    وِی پا وزارنازکِ چرم دامُن
    . وِی ساق ساق بلور نرم دامُن
    به قربان صورت سرخ از شرم دختر بروم
    به قربان دستِ گرمش که دستم به آن نخورد
    به قربان پا افزار از چرم نازکش بروم
    به قربان ساقه‌ای پای نرم و بلورینش بروم. (ص 760)
    هرکدام از چهارگانه‌‌های فوق در عین ایجاز و عینیت و زنده بودن تصاویر با تجربه‌‌ها و آیین و فرهنگ بومی گره گرده‌اند ضمن این‌که سرشار از بار شاعرانگی و تصاویر عاشقانه و ملموسند.
    اشـعـار اجتمـاعـی

    تلاخونُ! کی بوردُ کی بیمو اُ

    . چِمِر کُنِ دُهِشتُ او افتواُ
    ‌ها این کو خونُ کیله بُن او اُ
    . مُنِ بوئین چی شو اُ چَنّی سو اُ
    خروس می‌‌خواند! کی رفت و کی آمد؟
    صدای پارچ آب از آب پرشده است
    این که که می‌‌خواند آب زیر نهر است
    به من بگویید چه شبی است و چقدر از شب رفته است. (ص 618)
    ـ در این چهارگانه خروس نمادی از صبح و بیداری و چاوش‌گری است و شب نمادی از سیاهی و تاریکی اجتماع است.
    شیطون نی کادَمُ وَشنا نُشتُ
    . نوئی وِنِر آدم دورُ از بهشتُ
    گَنِم بخوردَن شِ وُنِ سِرشتُ
    . شیطون اونِ کو مردمِ وَشنا بِشتُ
    شیطان نیست که آدم را گرسنه گذاشته است
    مگر برای او آدم دور از بهشت است
    خوردن گندم جزء سرشت اوست
    شیطان کسی است که مردم را گرسنه گذاشته است. (ص 637)
    در این چهارگانه با اشاره به «شیطان» که «آدم» را فریب داد، می‌‌گوید که برای شیطان، آدم دور از بهشت نیست و به بهشت می‌‌رود. پس فریبکار اصلی شیطانی است که مردم را گرسنه نگاه می‌‌دارد.
    تَلی بیمو تی بُوم و دَرِ بایتُ
    . تی گُرگ ]گوگ[ و گورِ جانِوَر بایتُ!!
    کلاج شِنِ کلی رِ سَر بایتُ
    . جُهون تَش خِشکُ و‌تر بایتُ
    تیغ آمد و سراسر خانه‌ی مرا پوشانید
    گرگ آمد گوساله و گاوت را بُرد
    کلاغ بنای لانه‌اش را گذارد
    جهان آتش گرفت و خشک و‌تر را بسوزانید (ص 640)
    ـ در این دو بیتی اشاره به تیغی می‌‌کند که سراسر خانه را پوشانده است و گرگی که گوساله را برده است و کلاغی که بنای لانه‌اش را گذارد و جهانی که آتش گرفت خشک و ‌تر را سوزانید و عناصر کلیدی شعر نمادین هستند و پیام اجتماعی دارند.

    مَن کاجُ وَرِ قرمز جُمِه تلیمُ
    . مُن گدایونِ خُرشِه چاشینمُ
    فصل وَهارون بُلبُلونِ کِلیمُ
    . فصل زِمستون تشِ سَرِ تلیمُ
    من تیغی هستم که با پیراهن سرخ کنار درختان کاج می‌‌رویم
    من چاشنی خورش فقرا هستم
    در فصل بهار آشیانه‌ی بلبلان هستم
    در فصل زمستان تیغ سرِ آتش هستم. (ص 645)
    ـ چهارگانه‌ی بسیار زیبایی است با پیام اجتماعی در این که راوی خود را از مردم می‌‌داند و چاشنی خورش فقرا ست و تابستان آن‌ها را شاد و زمستان را گرم نگاه می‌‌دارد.

    ناسازگاری و ناپایداری دنیا

    دُنی کار دُ دار بخوا نخوا اُ
    . هیچکس تو نوئی کو بی ریا اُ
    پَرده کُنُ کواِیِنُ من حیا اُ
    . پَرده‌ی پُشت وَرِ هزار اَدا اُ
    کاردنیا دائم خواسته و ناخواسته است
    هیچکس را در این دنیا نمی‌توانی بی ریا ببینی
    آنکه رو می‌‌گیرد و می‌‌خواهد بگوید با شرم است
    در حالی که پشت پرده هزار اَدا دارد. (ص 616)

    نامرد نَدی‌ای بَوین گِنکارُ
    . گلیک بایتُ چالُ وی جارُ
    نوشنُ انّی کوهُ دار دارُ
    . ش خود گُنِ بَدیمُ مِن دنیا رُ
    آدم نامرد را ندیدی ببین گلولۀ نخ را
    قل می‌‌خورد جای او داخل چاه است
    نمی بیند این قدر کوه و درختان را
    پیش خود می‌‌گوید من دیدم دنیا را. (ص 669)

    دُنی گُنی چی اَتّا دُم وِیُ
    . فَریب هرچه هسُّ آدم ویُ
    چَرگنی خاکِ سَرجَم ویُ

    . خاک یکسره خاکِ عالم ویُ
    دنیا می‌‌گویی چه؟ یک دم است
    هرچه فریب است، مال آدم است
    چرا می‌‌گویی خاک کلّۀ جم است
    خاک سراسر از خلق عالم است. (ص 837)

    نیما گُنُ عُمر ندامُ رایگونی
    . دونایی بهاوُنی دامُ دور جَوونی
    اِسا کو وِینُ دونُم آشکارُ و دَر وُنی
    . خنِّه گیرنُ همساده رِ نهونی
    نیما می‌‌گوید عمر خود را به رایگان ندادم
    برای بدست آوردن دانایی دوران جوانی را بها دادم
    اکنون باید به آشکار و پنهانی مطلع شوم
    همسایه پنهانی از این کار می‌‌خندد. (ص 840)
    هر یک از دوبیتی‌‌های بالا ناسازگاری دنیا را به ذهن و چشم می‌‌کشند و این گذشته از اینکه در یک نگاه کلان ناسازگاری و ناپایداری دنیا را می‌‌گوید برخاسته از رنج ناملایماتی است که نیما در زمان خود از خاص و عام دیده است.

    تصویر‌‌های زیبای بومی با مضامین گونه‌گون
    آدَم درِ سَحَر میچکاءُ
    . صبحِ سفید تَرزی قُلیکاءُ
    اِتی اَلِفِ کور ]کوه[ دِلَه اِسّا وَُ
    . دُنی رِ تیز بینُ چش بوشاءُ
    آدم است که چون گنجشک سحری است
    در سفیدی صبح چون بنات النعش است
    همچون «الف» در کمر و کوه ایستاده است
    دنیا را با چشمانِ گشاده و تیز می‌‌بیند. (ص 620)

    گُلبُن چُشمِه او یارن چی خوارُ . .
    . گُل چُشمه شونی وینّی گُلزارُ . .
    گُل او گیرنُ اوشَنُّ شِ کلارُ . .
    . مُن او خورمُ چِش بُن ایشمُ گلنارُ .
    ای یارون آب چشمه‌ی «گلبن» چه خوب است
    چون به چشمه‌ی «گلبن» می‌‌روی گلزار می‌‌بینی (دختران زیباروی که از چشمه آب می‌‌گیرند)
    گل (گلنار) آب پر می‌‌کند کوزه‌اش را و آب کوزه‌اش را می‌‌ریزد
    من آب می‌‌خورم و زیر چشم گلنار را نگاه می‌‌کنم. (ص 669)

    نیما گُنُ نالش او خُجیرُ
    . کُر چَکاد سُرخُ و کَئو خجیرُ
    سُوی دِلَه خوشُواشِ سو خجیرُ
    . یارکو دارُم مانگ شو خُجیر

    نیما می‌‌گوید ناله‌ی آب خوب است
    سنگ قرمز و کبود کوهستان خوب است
    در شب چراغ آبادی مرتفع «خوش واش» خوب است
    یار که دارم شب مهتاب خوب است. (ص 682)

    بُلبل گُن مُن وَهار کوویُ
    . دارواش کو نکِلِسُ دار کوویُ
    نیما گُن کاروون بیمو بار کوویُ
    . سرخون قاطِر سُوارمِ یار کوویُ
    بلبل می‌‌گوید بهار من کجاست
    علف روی درخت و درختان پر برگ کجا رفتند
    نیما می‌‌گوید کاروان آمد بارش کجا است
    سوار قاطر سرخون «سفیدی» یار من کجاست؟ (ص 836)
    تصاویر زیبای بومی و طبیعی در دوبیتی‌‌های فوق که اززبان راوی و اشیا زنده و عینی بومی برخاسته‌اند و بسیار زیبا به بار نشسته‌اند.

    اشعار نوین پارسی نیما که از ذهن و زبان و مضمون روجا برخاستـه‌اند
    گفتند و شنیده‌ایم هر شاعر بزرگی یک تفکر مرکزی و غالب دارد که مانند تنۀ درختی است و بعد همه شاخه‌‌ها و مضامین شعری‌اش از این تنه می‌‌رویند. بنده گمان می‌‌کنم که اگر زبان به قول هایدگر: «خانۀ هستی است»، پس اولین خانۀ هستی نیما زبان مازندرانی و بومی است و از آن‌جایی‌که زبان جهان‌بینی انسان را شکل می‌‌دهد و به قول چامسکی: «ساز و کار‌های زبانی برای انسان، سرشتی است و با او به دنیا می‌‌آید» و به نگر یونگ و لکان: «انسان مانند لوح سپیدی زاده نمی‌شود بلکه ناخوداگاه موروثی را با خود به دنیا می‌‌آورد» و اگر چنین است ناخودآگاه انسانی بدون زبان و رمزو راز‌های آن و نوع زندگی پیشینیانش نیست و چگونگی مؤانست آنان با طبیعت و در این صورت ناخواگاه پیش از تولد نیما هم نقش بسته از طبیعت است چراکه زبان عین زندگی است و همچنین نوعی «منقوش‌سازی فرهنگی یافت می‌‌شود که خود، مانند مُهر، همنوایی‌گری را در اعماق‌شناختی انسان نقش می‌‌زند و نیز نوعی صوری‌سازی وجود

    دارد و منقوش‌سازی واژ‌های است که کونراد لورانز برای توجه دادن به نقش محو نشدنی نخستین تجارب بچه‌ی حیوان پیشنهاد کرده است (مانند جوجه که هنگام خارج شدن از تخم، نخستین موجود زنده را که از کنارش می‌‌گذرد، مادر خود می‌‌انگارد و در پی او روان می‌‌شود) منقوش‌سازی فرهنگی از آغاز تولد انسان، مهر فرهنگ خانوادگی را نقش می‌‌زند» (مورن، 1383: 15). پس اولین زبان نیما، زبان مازندرانی است که به صورت و محتوای پیش از تولد و پیش دبستانی، تفکر نیما را از کودکی شکل داده است. پس آن تنۀ قطور، زبان مادری است و تختۀ پرش نیما در شعر پارسی، افسانه است که همه تصویر‌‌ها و محتوایش، بومی است. این را گفتم تا بگویم بسیاری از شعر‌‌های پارسی نیما ابتدا در دیوان روجا به صورت چهارگانه و کلی‌تر آمده‌اند و بعد در شعر پارسی به صورت شاخه‌‌هایی از این تنه نیرومند و قطور بومی روییده‌اند که در اینجابه نمونه‌‌هایی از آن می‌‌پردازیم و بعد به تأثر نحوی و نحوی و ساختاری زبان تبری بر شعر پاسی نیما:
    سِیو مه بیمو می‌‌بوم و در بایتُ
    . دُریوی او می‌‌راه گذر بایتُ
    می دل مُن بِشتُ شِ پَر بایتُ
    . شِ دردِ دانستونُ سَر بایتَ

    ابرو مه سیاه آمد تمام محوطه و خانه‌ی مرا پوشانید
    آب دریا توفانی شد و راه مرا گرفت
    دل من را گذاشت و پرواز کرد
    داستان درد‌های خود را آغاز کرد (ص 640)
    ـ و این شعر چهارگانه‌ای است که بعد‌ها نیما شعر «خانه‌ام ابری است» را با آبشخور گرفتن از این شعر به زبان پارسی سرود.
    تلاخون! تلاخونُ شو بوردُ
    . ویشار واشِین ویشار وُنُ خو بوردُ
    کلا بشکسُّ وُنِ تیلِ اُو بوردُ
    . تلاخون! گُنِ پی رَسین شو بوردُ
    خروس می‌‌خواند شب گذشته است
    بیدار شوید خواب بیداران پرید و رفت
    کوزه بزرگ شکست آب گل آلود او رفت
    خروس می‌‌خواند و می‌‌گوید بلند شوید شب گذشت (ص 652)
    ـ این شعر آبشخور شعر «خروس می‌‌خواند» صفحه 420 دیوان پارسی نیما می‌‌تواند باشد.

    سیل دُلِه فریادُ سرهادامُ
    . وَنی مردمُ خبَر هادامُ
    نشنوسن شِ وَنگ هَدَر هادامُ
    . شِ خُود اتّا جنگا پر هادامُ
    توی سیل فریادم را بلند کردم
    لازم بود که مردم را خبر می‌‌کردم
    نشنیدند من فریادم را هدر می‌‌دادم
    پیش خود خرمن را باد دادم. (ص 722)
    ـ این شعر بعد‌ها باعث زایش شعر «آی آدم‌های» نیما شد که به صورت پارسی سروده شد (آی آدم‌‌ها، ص 301، شعر پارسی نیما)
    سِریک پِریک تُش وَش هیمه سوجنِ
    . مِ یارگِل دیم دیمَه سوجنِ
    اِتی تش سوجنِ بیمه سوجنِ!!
    . سِریک پِریک مِ کوم مِ کیمه سوجن
    با سرروصدای آتش هیزم می‌‌سوزد
    سیمای سرخ فام یادم را نیز می‌‌سوزاند
    این گونه که آتش می‌‌سوزد جای مرطوب را هم قرمز می‌‌کند و می‌‌سوزاند
    شراره‌ی آتش فرش زیر پا و کلبه‌ی مرا سرخ می‌‌کند و می‌‌سوزاند (ص 762)
    ـ گمان می‌‌رود این شعر، آبشخور شعر «پاس‌‌ها از شب گذاشته است ـ ص 516» می‌‌باشد.

    ناقوس خونُ دَنگ دَنگ ویشار بواشین
    . دینگ دینگ شِ اسب سُوار بواشین
    فِکر پنهون کارو بار بواشین
    . دینگ دینگ چَر زبونُ خوار بواشین
    ناقوس می‌‌خواند و ضربه می‌‌زند: دنگ دنگ بیدار شوید
    دینگ دینگ ضربه می‌‌زند و می‌‌گوید سوار بر اسب شوید
    به اندیشه‌ی کار پنهانی شوید
    دینگ دینگ چرا زبون و خوار شوید. (ص 782)
    ـ این شعر سرچشمه و آبشخور شعر «ناقوس صفحه 338 » دیوان نیما می‌‌تواند باشد.

    تاثیر نحوی و ساختاری زبان تبری بر شعر نیما

    همان‌گونه که گفته آمد بیشتر اشعار نو پارسی نیما شاخه‌‌هایی هستند که از تنه‌ی روجا روییده‌اند ضمن این که علاوه بر بسامد کلمات بومی در شعر پارسی نیما تأثیر ساختاری و نحوی زبان مازندرانی در شعر نوین پارسی نیما مشهود است (نجف‌زاده بارفروش، 1368)، (قیصری، 1383) و این گذشته از آشنایی‌زدایی، به کار نیما حلاوت خاصی داده است به نمونه‌‌هایی از چگونگی چربش زبان مادری و تأثیرآن بر شعر پارسی نیما می‌‌پردازیم:
    خشک آمد کشتگاه من = مه زمه خشک بوه
    یک نفر در آب دارد می‌‌سپارد جان = اته نفراوی له دِر جان کنه
    ترا من چشم در راهم = ته چش براهه مه
    خانه‌ام ابری ست = مه خنه ابری ئه
    می‌بینیم که در نحو و چینش کلمات، مصرع‌‌های نمونه انگار از زبان تبری به پارسی ترجمه شده‌اند و این به دلیل ضمیر ناخوداگاه وچربش زبان تبری به دلیل موانست با طبیعت از دوران کودکی و پیش‌دبستانی‌ست که برخورد پدیدار‌شناسانه با اشیا را موجب می‌‌شود و در فراز‌‌های شعری نیما انگار کلمات دهان می‌‌گشایند و پدیده‌‌ها را در خود جای می‌‌دهد و در شعر روجا و ـ حتی ـ اشعار پارسی نیما به‌عکس شاگردانش تشبیهات مکانیکی کم دارد (به دلیل برخورد مستقیم با پدیده‌‌ها و دانش زندگی) و این چربش ناخوداگاهانه‌ی زبان مادری یکی از شاخصه‌‌های مهم زیبایی‌شناختی یعنی ایجاز کیفی و شی ـ کلمه را موجب می‌‌شود.

    کاربرد فعل در آغاز جمله با نمونه‌‌هایی از شعر پارسی و روجا
    ـ هست شب یک شب دم کرده و خاک
    رنگ رخ باخته است
    ـ زنده‌ام تا من مرا بوجهل من در رنج می‌‌دارد (بوجهل ص 304)
    ـ می‌‌مکد بوجهل من خون از تن هر جانور در هر گذرگاه. (همان)
    ـ در بسته امشب است
    دارم به گوش حرف ورا من (دربسته امص484-485)
    ـ نه می‌‌افروزد چراغی هیچ.
    ـ نه فرو بسته به یخ ماهی که از بالا می‌‌افروزد. (چراغ ص488)
    ـ اوست آیا دلتنگ
    کامد از مقصد دور (نامه به یک زندانی ص478)

    نمونه‌‌های شعر تبری در روجا

    بوتُ بَپِر بوتُم کو نارمه بال
    . بوتُ برو بوتُم کو نارمُ حال
    بوتُ بدو بوتُم که نارمه پا
    . بوتُ بسوج بوتُم‌‌ها این مه فال
    گفت پرواز کن گفتم که بال ندارم
    گفت بیا گفتم که حال ندارم
    گفت بدو گفتم که پا ندارم
    گفت بسوز و بساز گفتم این [است] فال و سرنوشت من. (ص 717)

    نونی من شِ اَسرِ پاک چر کُمُ . . راحت خوایم خودِ هلاک چر کُمُ
    پر کُومُن دارمُ رو به خاک چر کُمُ
    . خاک میونه فکر افلاک چر کُمُ
    نگفتی چرا اشکم را پاک می‌‌کنم
    راحتی می‌‌خواهم خود را هلاک کنم
    وقتی پر دارم رو به خاک چرا می‌‌کنم
    در میان خاک چرا فکر افلاک می‌‌کنم. (ص 726)

    بدیمُ سر جورُ و سر جِر عالمُ
    . وی کمُ ویش‌تر وِی، ویشُ وِی کـمُ
    دُنیُ و زندگونی اتا دمُ
    . آغاز ونی شادی و آخِر غمُ
    نشیب و فراز زندگی را دیدم
    کم و بیش او را و بیش و کم او را دیدم
    دنیا و زندگی یک لحظه است
    آغازش شاد وآخرش غم است. (ص 732)
    **
    دکتُ وا شو مُنِه نترسان
    . مُنِ بَوِر مِه یار دَر بَرِسان
    تَلا نخونُ می‌‌آفتاب بَرسان
    . من عاشقُم دَر ه شومِه هراسان
    شب باد افتاد و تو مرا نترسان
    مرا به در خانه‌ی یارم برسان
    خروس می‌‌خواند خدا آفتاب را برسان
    من عاشقم دارم هراسان می‌‌روم. (ص 750)

    کاربرد صفت پیش از موصوف و مضاف‌الیه پیش از مـضاف و صفت به جای اسـم
    ـ هنگامی‌که نیل چشم دریا
    از خشم بروی می‌‌زند مشت.
    ـ پل فکنده است به پایش رودآب
    ـ آن‌چنان کز دل شب روشن روز سفیدی (خانه‌ی سریویلی)
    ـ زردها بی‌خود قرمز نشدند
    قرمزی رنگ نینداخته است
    بی خودی بر دیوار (شعر برف)
    ترکیب نیل چشم دریا و روداب و روشن روز سفید این نوع هستند و صفت زرد‌‌ها و قرمزی به جای اسم آمدند.

    مثال‌‌هایی از روجا:

    گُل باغ دارُموُنِ گلِ فروشمُ
    . مُن گو دارمُ هیچکس وَر نئوشمُ
    دریوی وَر اسام من بهوشم
    . چِمِ دِلِه اتا چمر گوشم
    باغ گل دارم گل آن را نمی‌فروشم
    من گاو دارم پهلوی هیچ‌کس نمی‌دوشم
    کنار دریا ایستاده‌ام حواسم جمع است
    توی ابر کوچک‌ترین صدا را می‌‌شنوم. (ص 733)

    مَش مَل کیجا تِگزلیم طلا رنگ
    تِ دیم تِ ناک تِ دس و پی گلی رنگ
    پرده نکـن مِروجگــار نـار تنگ
    پر کو هاایتُ میچکا نـی اینه چنـگ
    ای دختر طناز مو طلایی مجعد
    روی تو، زنخدان تو، دست و پایت رنگ گل است
    رویت را مپوشان و روزگار مرا تنگ نکن
    گنجشک که پرید دیگر به چنگ نمی‌آید. (ص 716)

    گُلبُن چُشمه او یارون چـی خارُ
    . گُلبُن چشمه شونی وینی گُلزارُ
    گُل او گیرنُ او شَنُ شِ کلارُ
    . مُن او خورمُ چِش بُن اِیشم گُلنارُ
    ای یاران آب چشمه‌ی «گُلبن» چه خوب است
    چون به چشمه‌ی گُلبُن می‌‌روی گلزار می‌‌بینی
    گل (گلنار) آب پر می‌‌کند کوزه‌اش را دوباره می‌‌ریزد
    من آب می‌‌خورم زیر چشمی گلنار را نگاه می‌‌کنم. (ص 769)

    آوردن حرف ب در اول فعل
    ـ عجبا که مردم آن شهر‌‌های دور
    دوست می‌‌دارند
    گوشه بگرفته کسان را (خانه‌ی سریویلی)
    ـ مرغ آمین درد آلودی ست که آواره بمانده (مرغ آمین)
    ـ گرته‌ی روشنی مرده‌ی برفی همه کارش آشوب
    بر سر شیشه‌ی هر پنجره بگرفته قرار (برف)
    ـ از جهانخواری در این هنگامه بشکسته (پادشاه فتح)
    مثال‌‌های از روجا:

    گُل وِشکُتُ کوه وکنار بَایتُ
    . وَنوشه زلفِ تاودار بایتُ
    بوردُمُ ایشُم چِش چِش وار بَایت
    . درسِمُ بیم راهِ غُوار بایتُ
    گل شکفته شد، کوه و کنار را فرا گرفت
    بنفشه زلف تابدارش را به معرض نمایش گذاشت
    رفتم نگاه کنم چشمانم تار شد
    خواستم باز گردم راه مرا غبار گرفت. (ص 641)

    شو گیر هاکُرده کاروون لو بوردُ
    . سرا دبشوسُ گالِش بوردُ گو بوردُ
    زمی نایتُ تیفون بیمواو بوردُ
    . ویشار بَوی نَوی مُنِ خو بوردُ
    کاروان شبگیر کرد از گردنه بالا رفته
    گاو سرا از هم پاشید گالش رفت و گاو رفت
    زمین نگرفته، توفان و سیل زمین را برد
    بیدار شده نشده خوابم برد. (ص 655)

    کاوی کُسَن جانور بَایت
    . کاروون بوردُ وُرِ خطر بَایت
    دارون سَر چَه مُرغَ پر بَایتُ
    . دار خشک هاوه شِ وَرگ وَر بَایتُ
    گوسفند جوان مرا حیوان درنده گرفت
    کاروان رفت و با خطر روبرو شد
    چرا مرغ روی درختان پرکشید
    درخت خشک شد برگ‌هایش ریخته است. (ص 630)

    آوردن گذشته‌ی ساده مانند ماضی نقلی
    ـ حیران به رهی خیال او یافته اوج (پریان) (ص 274)
    ـ رفته تا آنسوی این بیداد خانه (مرغ آمین) (ص 491)
    ـ عقل ایشان رفته
    آنچنانی که پلاس خانه،
    آنچنانی که به غارت کشتِ ایشان. (او به رویاهاش) (ص 449)
    ـ سر شکسته وار در بالش کشیده
    نه هوایی یاری‌اش داده
    آفتابی نه دمی با بوسه‌ی گرمی به سوی او دویده (خواب زمستانی)(ص 295)
    در مصرع یا بند‌های بالا فعل ماضی ساده و نقلی یک‌جا و مثل هم آمده‌اند و نمونه‌‌های تبری آن را در روجا می‌‌آورم:

    بوتُ هارش مُن هارشیمُ شُو بوردُ
    . مِ دَس بشکسُ کَچلیسِ او بوردُ

    خو بدیمُ کو مُن مَهتو بوردُ
    . اسا کو خوایمُ بافسُم خو بوردُ
    گفت نگاه کن نگاه کردم شب به پایان رفت [رفته است]
    دست من شکست و آب ظرف چوبی ریخت و خالی شد
    خواب دیدم مهتاب من می‌‌رفت
    حالا که می‌‌خواهم بخوابم خواب از سرم رفت [رفته است] (651)

    نوئن، نوئن نیما رِخو بایت
    . مِ بَمونس دُل تو بایتُ
    شوی راه سر اتا شو بایتُ
    . زُهَل بیمواُماه نو بایتُ
    نگویید، نگویید نیما را خواب گرفت [گرفته]
    دل بی مونس و غمگین را تب گرفت
    بر تاریکی شب تاریکی دیگر اضافه شد
    سایه ]زُهَل[ آمد و روشنی ماه را پوشانید. (ص 643)
    **
    سیو مِه بیمو می‌‌بوم در بایت . . دریوی اُو می‌‌راه گُذر بایتُ
    مدُل مُنِ بشتُ پر بایتُ
    . شِ دردِ داستونُ سر بایتُ
    ابر سیاه تمام محوطه و خانه‌ی مرا پوشانیده است
    آب دریا توفانی شد و راه مرا گرفت
    دل من مرا گذاشت و پرواز کرد
    داستان درد‌‌های خود را آغاز کرد. (ص 640)

    نتیجه‌گیری
    اشعارِ دیوان روجا سوا از درج نادرست آغازینش (پس از مرگ نیما)، تصحیح و ویرایش مکرر و ناکامل بعدی، دارای زوایای شاعرانه و زیبایی‌شناسانه‌ی گونه‌گونی است و سر چشمه و آبشخور اشعار پارسی نوین اوست و همان‌گونه که با مثال‌‌ها و مصداق‌‌های پارسی و محلی، گفته آمد؛ شعرِ پارسی نیما تحت تاثیر زبان مادری و دیوان روجاست و این مجموعه‌ی ارزشمند نیاز به پرداخت، ویرایش، تفسیر و تأویل دارد تا سویه‌‌های زیبایی شناسانه‌صوری و معنایی آن مشخص گردد و نیز پیام‌‌ها و رمزگان وکلید واژه‌‌هایی که می‌‌توانند نقش مؤثری داشته باشند در تاویل و واگشایی اشعار پارسی نیما؛ که امیدوارم در آینده‌ی نزدیک به آن پرداخته شود.


    فهرست منابع:
    1. ابراهیمی، عباسعلی، (1392)، خصوصیات زبان طبری، نشر عصر ماندگار.
    2. اسماعیل‌پور، ابوالقاسم، (1391)، مجله‌ی بارفروش، سال هیجدهم، شماره‌ی 93، صفحه‌ی 10‌-11.
    3. دیوان کامل نیما یوشیج، گرد‌آوری و نسخه‌برداری سیروس طاهباز، چاپ 1370، انتشارات نگاه، تهران.
    4. طاهباز، سیروس، (1375)، دنیا خانه من است، مرکز انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران.
    5. علی‌اصغری، منصور، (1394)، نیمای تبری، ناشر مؤلف، ساری.
    6. قیصری، جلیل (1375)، ارائه مقاله و سخنرانی با عنوان «چربش زبان مادری در شعر نیما» همایش بزرگداشت صدمین سال تولد نیما یوشیج ـ کمیسیون ملی یونسکو در ایران ـ دانشگاه هنر ـ شهریور 1375.
    7. قیصری، جلیل، (1383)، چربش زبان مادری در شعر نیما، فصلنامه علمی پژوهشی اباختر، سال3، شماره 1 و2، پیاپی 9و10، 190-183.
    8. مورن، ادگار، (1383)، هفت دانش ضروری (برای آموزش و پرورش آینده)، ترجمه دکتر محمد یمنی‌دوزی سرخابی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
    9. نجف‌زاده بارفروش، محمد باقر، (1368)، واژه‌نامه مازندرانی، نشر بلخ وابسته به بنیاد نیشابور.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 0:26 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #قدیم

    📜در قدیم و قدیم تر، سختی جزئی از زندگی بود

    ✍از #اقتضائات زمانه بود که:
    🔹پیاده از شهرهای مازندران با پیمودن ۲۰ تا ۷۰ کلیومتر راه به روستا می رسیدند
    🔸 در عمل کر زنی [به فتح کاف] با اسب برنج را از خوشه ها جدا می کردند
    🔹 با گاو زمین را شخم می زدند
    🔸 تاریکی شب را با نور شماله، شمع، فانوس و گردسوز سپری می کردند
    🔹 با دَبِّه و سطل از چشمه به منزل برای مصرف روزانه خود آب می آوردند لوله کشی نبود
    🔸 همه اهل خانواده مجبور به جمع آوری هیزم از صحرا برای امور روزانه خود بودند
    🔹 تنبیه جزئی از روند علمی تربیتی مکتب خانه های قدیم بود که به مدارس راه یافته بود
    🔸 با پای پیاده یا سواره بر اسب و قاطر عروس را به خانه بخت می بردند
    🔹با مشقتی زیاد با دلو از چاه تا عمق بیش از ۱۰ متر آب بالا می کشیدند
    🔸 دانش آموزان پایه ابتدایی از همه یا بیشتر روستاها و آبادی های کم جمعیت ، پیاده با پیمودن گاها بیش از ۲۰ کیلومتر راه، برای تحصیل به مدارس روستاهای دارای مدارس رفت و برگشت می کردند
    🔹 آرد کردن گندم، ریسیدن طناب، دوختن لباس، سفید کردن منزل، بافتن پارچه، رنگ کردن کرباس، اجبار در درست کردن کشک از دوغ ، دستی بود
    🔸 فرایند زنبورداری کندویی، تهیه لت و تخته و یا فرایند خشک نمودن سقف خانه ها با کاه و چوب که فقط با همت خرد و کلان اهل خانواده امکان پذیر بود
    👇
    📌و ده ها مورد دیگر همه دستی و با تحمل رنج و مشقت بود ولی بود
    ولی انجامش ضروری بود هر چند سخت و طاقت فرسا بود ولی #ظالمانه نبود در قدیم و قدیم تر، سختی جزی از زندگی بود
    همانطور که خیلی از سختی های گذشته آسان شد
    در مدارس هم
    سخت گیری ها منسوخ شد
    ارزشیابی توصیفی گردید
    مساعدت های مالی مشارکتی عادی شد و ...
    📝محمدعابدی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 0:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #خوانش_سند
    بسمه‌تعالی

    📜استشهادیه شهید ملا محمد حاجی مشهور به محمد سلطان فکچالی:

    ✍بدین‌وسیله ما امضاء کنندگان زیر به نقل از بزرگان طایفه بخصوص از مرحوم میرزا عزت الله بیژنی، مرحوم محسن حاج حسن‌زاده مقیمی، مرحومه مهین بیژنی، آقای روح الله بیژنی، استاد فرهاد بیژنی و سرکار خانم فاطمه بیژنی (همسر آقا فرهاد) و... شنیده‌ایم:
    {{در قرن دوازدهم و در فاصله ی بین صفویه تا قاجار و در زمانیکه دولت مرکزی مقتدر در مازندران وجود نداشت، عده ای راهزن متجاوز و بی رحم سنی مذهب از ترکمنستان وارد ایران شده و باعث ایجاد ناامنی در شرق مازندران می‌شدند، از جمله اینکه راه کاروان زوار امام رضا ع را بسته و ضمن قتل و غارت، زنان و دختران را به بردگی گرفته و در کشور خود به فروش می رساندند، در آن زمان ملا محمد سلطان حاجی که سلطان (فرمانده) فوج نظامی بندپی شهر بابل در استان مازندران بود، لشکری فراهم ساخت و ضمن خرید انواع اسلحه از جمله چند دورانداز (توپ) روسی، دوش پرتابهای جزایری و... لشکری از اهالی فکچال و مردم منطقه (به‌ویژه بندپی آمل و بابل فعلی) فراهم ساخت و چندین بار به جنگ ترکمن‌ها رفته و آن‌ها را به عقب راند، لشکر محمدسلطان در آخرین نبرد بعد از گذر از روستای پنبه چوله‌ی فعلی (در جاده ساری فرح آباد) مورد شبیخون دشمن قرار گرفت. چون نیروهای کمکی فراوان ترکمن از پل پنبه چوله از قسمت شرق تجن از پشت بر این سپاه حمله‌ور شده بودند، آنان به سمت دریا عقب نشسته و جنب فرح آباد در قسمت نعل اسبی (جزیزه مانند) رود بسیار پر آب تجن گیر افتاده، محاصره شده و تقریباً همگی به شهادت رسیدند و نهایتا پیکر سردار لشکر یعنی ملامحمد سلطان توسط دشمنان مثله شد.

    📌مرحوم میرزا عزت‌الله مقیم‌پور بیژنی به نقل از اجدادش در مورد این جریان می‌گفت: «یک ترکمن از بین درختان و از پشت تبری را به سمت اسب او پرتاب کرد و تبر به پشت کمرش خورده و از سمت جلو بیرون زد، ملامحمدسلطان بر زمین افتاد و سرش را از بدنش جدا نمودند، آنان گوش محمدسلطان را بریده و به دست یک سرباز زخمی داده و به وی گفتند اینو ببر به بزرگانتون نشون بده و بگو، هر کی در کار ما دخالت کنه عاقبتش همینه».}}

    📌مرحوم عزت‌الله مقیم‌پور بیژنی بارها درخواست می‌کردند که: «یک نفر مرا ببرد فرح‌آباد ساری سر مزار جدمون محمدسلطان برای فاتحه‌خوانی» و از کم‌‌توجهی وابستگان به این درخواست، گله‌مند بودند.

    📌همچنین بسیاری از بزرگان در مورد قامت رشید ملامحمد سلطان می‌گفتند نشستن بر روی اسب برایش دشوار بود.

    📌محل شهادت این مدافعان وطن که در طول تاریخ به آقاسر شهرت داشت، گلزار شهدای فعلی شهر فرح آباد ساری است که در میان خود مزار بسیار باشکوه محمد سلطان را در بر دارد، مردم فرح‌آباد بر اساس نقل های تاریخی مبنی بر سیادت حاجی‌تبارها، از قدیم او را امامزاده سید محمد نامیده، که علامه بحرالعلوم نسابه و پژوهشگران پژوهشگاه بقاع متبرکه، مزار قدیمی را دیده بودند.

    📌مردم قدرشناس فرح‌آباد در چند سال اخیر با صرف هزینه میلیاردی، این مزار را بازسازی کامل کرده و بر روی قبرش ضریح جدید نهادند، امامزاده سید محمد، در طول تاریخ معتبرین مکان مذهبی فرح آباد است و هیئات منطقه در روز عاشورا در این محل گرد می آیند.

    📌تعداد سه نفر از اعضاء خاندان حاجی‌تبار (آقایان کیومرث مقیمی، یاسر مقیمی و مهدی مقیم‌پور بیژنی) به عنوان نمایندگان این خاندان در سال ۱۴۰۲ش به اتفاق امام جمعه محترم فرح‌آباد در جلسه‌ای با شرکت ده نفر از بزرگان فرح‌آباد حضور یافتند که در آن جلسه، این بزرگان بیان کردند که سیدمحمد و لشکرش برای سرکوب ترکمن‌های ناصبی از سمت بندپی آمده و با سپاهش در این محل شهید شدند و بستگان آنها (در سالیان قبل) از بندپی برای زیارت مزارشان می‌آمدند.

    📌تاریخ تقریبی این واقعه پس از سلسله صفویه و قبل از قاجاریه (یعنی زمان افشاریه و زندیه) بود که دولت مستقر و قوی در آن منطقه نبود. این تاریخ، قطعا قبل از ساال ۱۱۹۹ قمری هست؛ زیرا یک صورت‌جلسه‌ای در این سال وجود دارد که نحوه‌ی تقسیم اموال «مرحوم محمدسلطان حاجی» در آن مکتوب شده است.

    📌مرحوم دکتر دانش‌پژوه در دهه‌ی پنجاه در مقاله‌ی آستانه‌ی مازندران در مجله‌ی معارف اسلامی، یک طومار تاریخی از شیخ‌السلام مازندران منتشر نمود که در آنجا از این مزار در دارالسلطنه‌ی فرح‌آباد به عنوان امامزاده واجب التعظیم و التکریم آقا سید محمد یاد شده و برای آن‌جا یک تولیت و حقوق ماهانه مشخص شده است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه بیست و دوم دی ۱۴۰۲ ساعت 0:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #ویژه_پژوهشگران

    📜برگزاری کارگاه آموزشی سندشناسی و سندخوانی در بابل

    🔹 اولین کارگاه آموزشی سندشناسی و سندخوانی با حضور دکتر محمدصادق ابراهیمیان کارشناس ارشد نسخ خطی و اسناد کتابخانه ملی ایران در کتابخانه شهیدان نجاریان بابل برگزارشد.

    🔹 در این برنامه که با حضور برخی از سندپژوهان مازندران از شهرهای بابل، آمل، قائم شهر و ساری برگزار شد به موضوعاتی همچون کلیات سندشناسی، آشنایی با انواع خط، خوانش اسناد، فرمان و رقم و مبایعه نامه پرداخته شد.

    📝گزارش: حامد ابراهیم‌زاده بازگیر

    🗓پنج‌شنبه، ٢١ دی ۱۴۰۲.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #پژوهشگران

    📜در حاشیه ی جلسه ی #سندخوانی و #سندشناسی

    ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
    📸از راست به چپ:
    ۱/استادعلی اصغر قلیپور باریکی
    ۲/دکتر زین العابدین درکاهی
    ۳/استاد رشیدمحمدی ملکشاه لیتکویی
    ۴/پژوهشگر محسن داداش پورباکر

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #ساعت

    شهدا.jpg

    ⏱ ساعت به وقت غیرت
    زمان می‌گذرد و ما در حسرت آن روزها و آن دوران مانده‌ایم.

    ✍چه ساعت‌ها که نبض‌های‌مان در طپش بود و چه لحظه‌ها که قداست روح بود در انعکاس پژواک فریادهای خاموش زاهدانه در استغاثه‌ی ندبه‌ها و نماز شب.

    📌زاهدان و عارفانی که ساعت عمرشان پایین بود و عقربه‌های بزرگ و کوچکش در یک مدار به وسعت دل دریایی‌شان می‌چرخید.

    🌷چه گریه‌ها و اشک‌هایی که صیقل روح و جسم بود از سراچه‌ی دل در ژرف‌ترین عمق یک باور.

    شهیدمهدی باکر

    💥آه خدای من!
    انگار ساعت صفر بود، زمان عاشقی.
    این‌ها افسانه و خیال نبودند.
    این‌ها داستان هزار و یک شب نبودند.
    همین دیروز بود این اتفاق بزرگ!
    باورت می شود همین دیروز !

    📌و امروز، عقربه‌هایی که از حرکت باز ایستادند تا بگویند:
    ما هنوز ایستاده ایم،
    به صلابت دماوند
    و به درازنای تاریخ این کهن دیار.

    🟢من ساعت شاهنامه‌ امروزم.
    🟣من رستم شاهنامه‌ گوی امروز توام.
    🟡مرا یاد کن.
    ⚪️من ساعت نبض نفس‌های ایرانم ...

    📜آی تاریخ!
    👇
    🔴نامردی اگر ننویسی از #شهیدان این وطن در #سال‌های_جنگ.

    ✍ محبوب توبه بالادهی

    📸عکس: ساعت مچی شهید مفقودالاثر جنگ

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:7 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #نسب_نامه_های_تورات

    یهودیت☸

    ✍عظمت حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام)
    به حدی است که وی همواره موجب نزاع یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده است و هر دین آن حضرت را ز خود می دانند🫂

    🔹یهودیان خود را از #نسل
    حضرت یعقوب (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام)
    می دانند و از این رهگذر افتخار می کنند
    که هم فرزند جسمانی و هم فرزند
    روحانی آن حضرت هستند.⚡️

    🔹#نسب حضرت ابراهیم علیه السلام
    تا حضرت آدم علیه السلام
    در تورات آمده است.
    #نسب_نامه_های تورات به کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آنها پذیرفته شده‌اند.✅

    🔹به عقیدهٔ اهل کتاب
    (در جمع بندی حوادث کتاب مقدس)

    🔹حضرت ابراهیم (علیه السلام) حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد،یعنی حدود ۴۰۰۰ سال پیش در شهر ((اور)) به دنیا آمد.

    📜به گفتهٔ تورات در آغاز أبرام (یعنی«پدر بلندمرتبه»)
    نامیده شد؛ سپس خدای متعال نام
    وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم(یعنی«پدر اقوام») تبدیل کرد.

    ادامه دارد...✍

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:3 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #گپ_مازنی

    💞اصالت💞

    ✍سلام اَمِه ور قدیما سرد بیه قشنگ درمو الان سمردون واری ناپدید بیه😁 سلامتی دوه پر برکت بوهه❤️

    ✍اتا سال ییلاق دکاشتمی، خیلی پر بار بیه، همه وینسنه پرسینه، وه چیه،... اما ره هم تیم هاده دکاریم... حلا سبز بیه و نرسیه که وقتی از مازرون بوردمی کوه ،تا باغ درون بوردمه بدیمه که، ندومه گل بیه یا عروسک،لامصب همه ره،بلا نسبت آدم واری نخود کالون ره جمع هاکرده اتا جا و ونه دله همه ره خالی هاکرده،دیگه همون اتا سال بیه خیرش ره بخردمه 😫☹️😉😁

    ✍اره دقیقا ییلاق بنه همینه بار بدینه دیگه اون باره نوینی😁 اتا تجربه بوم شاید بدرد بزرگان گروه هم بخره
    امه عمو گنه مال خرابه دار تا ته ره آباد هاکنه

    ✍من قدیم گسفن داشتمه بوردمه رومانف بیتمه وره موقع دگل کردنه بیرون شینه چرا
    هرکس وینسه گته همه دگله
    یک ماه سر همه نسل بزه بیه بورده

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ ساعت 7:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    📕📖 ✍🏻
    #اریک_باکر

    از کتاب این راهش نیست

    ۱۱۶ 📚 *بدبینی ژنتیکی نیست این از داستان‌هایی ( تصوراتی ) است ؛ که در مورد همه چیز در دنیا شما برای خودتان تعریف می کنید ایجاد می شود* ....

    مهمتر از همه اینها شما میتوانید این نگرش داد تغییر دهید .....

    افراد خوشبین و بدبین داستان های کاملاً متفاوتی در مورد دنیا و خودشان می سازند که آن را

    { ... *"سبک تفسیری"* } ...نامیده‌اند ...

    این سبک از سه قسمت تشکیل شده است ..

    ۱ – ماندگاری
    ۲- فراگیری
    ۳_ شخصی سازی

    داستان هائی که افراد خوشبین برای خودشان می سازند ......

    یک : ماندگاری بدبین ها به خودشان می‌گویند *من هرگز موفق به انجام این کار نخواهم شد* ..

    دوم : فراگیری *من نمی توانم به هیچ یک از این افراد در گروه اعتماد کنم* ...

    سوم : شخصی سازی *من هیچ استعدادی برای انجام این کار ندارم* ...

    📚از کتاب این راهش نیست اثر #اریک_باکر خلاصه و تلخیص نوآموز امینی*

    🌸#اخبار_باکر🌸
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ۱۲۳📚📕📖❤️
    #اریک_باکر

    *چه کسانی شغل خود را هدفمند و رضایت بخش می‌دانند* ؟؟.

    *نظافتچی های بیمارستان که به شغل خود فقط به عنوان یک شغل و وظیفه نگاه می کردند نسبت به کاری که انجام می دادند هیچ رضایتی نداشتند* ...

    *ولی نظافتچی هایی که به خودشان می‌گفتند این رسالت آنهاست و کار آنها به بهبودی بیماران کمک می کند کار خود را به عنوان یک شغل هدفمند می‌دیدند* .

    *داستان های زندگی که چرائی دارند.. با هر چگونگی می سازند* ...

    📚*گزیده ای از کتاب این راهش نیست اثر #اریک_باکر تلخیص و تالیف نویسی از ابراهیم امینی*

    🌸#اخبار_باکر🌸
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    📕📖 ✍🏻
    از کتاب این راهش نیست

    نویسنده: اریک باکر

    ۱۱۶ افراد خوشبین و بدبین داستان های (تصورات) کاملاً متفاوتی در مورد دنیا و خودشان می سازند که آن را *"سبک تفسیری"* نامیده‌اند ...

    این سبک از سه قسمت تشکیل شده است .. 1 – ماندگاری 2- فراگیری 3 شخصی سازی
    داستان هائی که افراد خوشبین برای خودشان می سازند ......
    یک : ماندگاری : خوشبین ها به خودشان می‌گویند *گاهی پیش می آید ولی چیز مهم نیست* .
    دوم : فراگیری *وقتی هوا بهتر شود مشکل حل می شود* ...
    سوم : شخصی سازی *من توانایی انجام این کار را دارم فقط امروز شانس با من نبود* ...

    *اگر ما "سبک تفسیری" خود را از بدبینانه به خوشبینانه تغییر دهیم این کار باعث می‌شود ما احساس بهتری داشته باشیم و به فردی با ثبات قدم بیشتر تبدیل شویم*

    از کتاب این راهش نیست اثر #اریک_باکر خلاصه و تلخیص نوآموز امینی*

    🌸#آقای_تبار_باکر🌸
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    قرارگاه باکر در ایران:
    ۱۱۱ 📚📕📖❤️

    در هر دقیقه در ذهن شما چیزی حدود ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه وجود دارد .. که شما به خودتان می گویید...
    *این کلمات می توانند مثبت باشند* ... { .. *من می توانم انجام دهم* ..}
    *یا این کلمات منفی باشند* { .. *آه خدای من دیگر نمی توانم این وضع را تحمل کنم* ..}

    *وقتی این کلمات مثبت هستند* ...
    { ... *تاثیر بسیار زیادی روی مقاومت ذهنی و توانایی شما برای ادامه مسیر خواهد داشت* ...}

    وقتی شما با خودتان گفتگوی مثبت داشته باشید توان شما برای انجام کار بالا می رود ..

    بعضی کارها مثل کار گران فیزیکی است ؛.. بعضی کارها مثل کار کارمندان در ادارات غیر فیزیکی است ..

    *لازمه ؛ انجام هر دو کار لازمه اش خوش بینی است* .. .

    {.... *من می توانم انجام دهم* ..}

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و خلاصه نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    114📚📕📖❤️

    *موضوع اصلی خوشبینی و بدبینی است* !!!!! ...
    { این احساس که شما می‌توانید شرایط را تغییر بدهید یا نمی‌توانید } ..
    *احساس درماندگی در نتیجه یک نگرش بدبینانه ایجاد شده می شود .. وقتی شما معتقد باشید که اوضاع بهتر نخواهد شد ادامه تلاش امری غیر معقولانه است*...
    پس فقط شانه ها بالا می‌اندازید وکاری انجام نمی دهی و به خانه بر می گردید ...
    ولی اگر در شرایطی که شما واقعاً نمی‌توانید پیروز شوید .. این یک انتخاب درست است ..

    *ولی در شرایطی که انجام کاری فقط دشوار است و نه غیرممکن*...

    زمانهایی که فقط به ایستادگی بیشتری نیاز دارید .. *بدبینی موجب از بین رفتن ثبات قدم می شود*..
    *بد بینی به جای اینکه به شما بگوید یک شانس دیگر به من بده می توانم انجامش دهم می گوید تسلیم شو و به خانه برو*...

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و تالیف نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ۱۱۳📚📕📖❤️

    *بدبینی موجب عدم ثبات قدم می شود* ..

    شخص به جای این که بگوید یک شانس دیگر به من بده می توانم انجامش دهم و ثبات قدم پیدا کنم ... می گوید باید تسلیم شوم ..
    نتیجه های به دست امده در مورد ثبات قدم ؛ این مسئله در زندگی روزمره ما معمولاً بسیار بی سر و صدا عمل می‌کند و ما کمتر متوجه آن می‌شویم ..

    *ما تسلیم می شویم توجیه می کنیم .. و سرنوشتمان را می پذیریم .. ولی هرگز گاهی هم از خودمان می پرسیم که چرا نتوانستیم؟؟...کار بهتر و بیشتری انجام دهیم* ؟؟...

    ولی همیشه در این مورد که می گوئیم . { .... *من نمی‌توانم* ...} حق با ما نیست ...

    گاهی راهی وجود دارد که ما موفق به دیدن آن نشده ایم ... چرا از کار دست کشیده ایم ... و تسلیم شده ابم ...

    *برخی از ما میگوییم من برای این کار ساخته نشده ام ... یا من هیچ وقت در این کارها موفق نبوده ام*...

    *و برخی دیگر می گویند فقط باید بیشتر روی آن کار کنم ... یا فقط باید اطلاعات بهتری در مورد آن کسب کنم* ...

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و تالیف نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ۱۱۵📚📕📖❤️

    *افسردگی یکی از پیامدهای بزرگ بدبینی است* .....

    وقتی شما بارها و بارها در مسیر خود احساس درماندگی کنید .... در نهایت به فردی افسرده تبدیل می شوید .. در زندگی احساس درماندگی می کنید ... به طور کامل دست از کار می کشید ... و هیچ کاری انجام نمی دهید ...

    خیلی عجیب است که وقتی از افراد خواسته می شود مسئله‌ای را پیش بینی کنند ..

    *افراد افسرده دقیق‌تر از افراد خوش بین این کار را انجام می‌دهند* .... ..

    این موضوع * "واقع گرایی افسردگی" است*

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و تالیف نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ۱۱۶📚📕📖❤️

    افراد خوشبین و بدبین داستان های (تصورات) کاملاً متفاوتی در مورد دنیا و خودشان می سازند که آن را *"سبک تفسیری"* نامیده‌اند ...
    این سبک از سه قسمت تشکیل شده است .. 1 – ماندگاری 2- فراگیری 3 شخصی سازی
    داستان هائی که افراد خوشبین برای خودشان می سازند ......
    یک : ماندگاری : خوشبین ها به خودشان می‌گویند *گاهی پیش می آید ولی چیز مهم نیست* .
    دوم : فراگیری *وقتی هوا بهتر شود مشکلی حل می شود* ...
    سوم : شخصی سازی *من توانایی انجام این کار را دارم فقط امروز شانس با من نبود* ...

    اگر ما *"سبک تفسیری"* خود را از بدبینانه به خوشبینانه تغییر دهیم این کار باعث می‌شود ما احساس بهتری داشته باشیم و به فردی با ثبات قدم بیشتر تبدیل شویم

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و تالیف نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    🇺🇸 صلح شرافتمندانه در ویتنام با بمب‌افکن‌های B52!

    🔻 بعد از آنکه در هیاهوی جنگ ویتنام #نیکسون با شعار #صلح_شرافتمندان بر کرسی ریاست جمهوری #آمریکا نشست تصمیم گرفت سقف نیروهای خود در ویتنام را از ۵۰۰ هزار به ۱۰۰ هزار نفر کاهش دهد؛ شاید همین کار باعث ورود نیروهای ویتنام شمالی به ویتنام جنوبی شد.

    🔻 این اتفاق البته با واکنش وحشیانه #آمریکا در دوران صلح شرافتمندان مواجه شد؛ آنها با اجرای عملیات #لین_باکر طی ۱۱ روز ۴۰۰۰ روستا از ۵۶۰۰ روستای ویتنام شمالی را بمباران کردند.

    📛 در این عملیات ۲۰۷ فروند بمب‌افکن B52 طی ۷۴۱ سورتی پرواز ۱۵۲۳۷ تن بمب را بر سر مردم ویتنام ریخت.

    📹 این فیلم کوتاه، گوشه‌ای از اجرای عملیات وحشتناک لین باکر در خاک ویتنام است.
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    💢 اولین دیدار وزرای امور خارجه ایران و سودان

    🔻 ٧سال ‎پس از قطع روابط دیپلماتیک در حاشیه نشست وزیران امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در باکر ديدار و گفت‌وگو کردند.
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    رسمی | میچل باکر به آتالانتا پیوست.

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    🎥عزاداری هیئت عزاداری ثارالله خرم اباد(باکر) در حسینیه روستای کلیچ کلا
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    🥀 ۳۰ شهریور سالروز عروج ملکوتی شهید والامقام #علی_رضایی از روستای #خرم_آباد_باکر گرامی باد🌹

    🌷"روحش شاد و راهش پررهرو "🌷

    💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌺
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    🐓سحرخیز باش تا کامروا شوی.🐓

    🍁معادل عربی
    «باکِرْ تَسْعَدْ.»(سحرخیز باش تا سعادتمند شوی.)

    🍁معادل انگلیسی
    Early to bed and early to rise makes aman healthy, wealthy and wise.
    (اگر انسان زود بخوابد و زود بیدار شود، سلامت، ثروتمند و خردمند می‌گردد.)

    🍁معادل دیگر
    «المُبَکّرُ یحظي بالخیر.»(انسان سحرخیز بهره‌مند می‌گردد.)

    🍁توضیح
    این مثل اشاره به این امر دارد که اگر فرد سحرخیز باشد به تمامی کارها و اهداف خود می‌رسد.

    #ضرب_المثل_فارسی
    #ضرب_المثل_عربی
    #ضرب_المثل_انگلیسی
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    📕📖 ✍🏻
    از کتاب این راهش نیست

    ۱۱۵ *افسردگی یکی از پیامدهای بزرگ بدبینی است* .

    وقتی شما بارها و بارها در مسیر خود احساس درماندگی کنید. در نهایت به فردی افسرده تبدیل می شوید
    . در زندگی احساس درماندگی می کنید. به طور کامل دست از کار می کشید. و هیچ کاری انجام نمی دهید.
    خیلی عجیب است که وقتی از افراد خواسته می شود مسئله‌ای را پیش بینی کنند.

    *افراد افسرده دقیق‌تر از افراد خوش بین این کار را انجام می‌دهند* .... ..

    این موضوع * "واقع گرایی افسردگی" است*

    از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر خلاصه و تلخیص نوآموز امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    #فلسطین_مظلوم
    🔸حمایت آفای تورسون‌بای باکر اولو، نماینده سابق مجلس قرقیزستان از مردم مظلوم فلسطین
    - ما مسلمانان نباید به دعا محدود شویم.
    - باید علیه رژیم صهیونیستی قیام کنیم.
    - باید در جهان مجازی علیه صهیونیست‌ها فعال باشیم.
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    #لیث_محمد_باکر نصاصره جوان فلسطینی ساکن شهرک بیت فوریک در شرق نابلس که در حمله روز گذشته اشغالگران اسرائیلی به این منطقه زخمی شده بود، بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید.


    #جبهه_واحد
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    💠حدیث امروز💠

    🗓پنج شنبه ۱۴۰۲/۲/۲۸

    💎 آثار صدقه

    🍃امام رضا "عَلَیهِ السَّلَام":
    ✅بَاكِرُوا بِالصَّدَقَةِ فَمَنْ بَاكَرَ بِهَا لَمْ يَتَخَطَّاهُ اَلدُّعَاءُ

    🔹روز خود را با دادن صدقه اغاز کنید که هرکس چنین کند دعایش به خطا نرود.

    📚عیون الاخبار ، ج ۲ ، ص ۹۲
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ♥️ کجایید ای شهیدان خدایی؟ ♥️

    ✨️ وصیت شنیدنی شهید باکری

    🌺حتماً ببینید🌺
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    🇮🇷خاطره‌ای شنیدنی در مورد شهید مهدی باکری...

    🔅شهید باکری کسی بود که همه‌ی زندگیش خودش رو در محضر #امام_زمان میدید🍃
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    📜قدیمی ترین سند بازیرون باکر

    📺رونمایی برای نخستین بار

    🗓تاریخ نگارش ۱۱۲۳ قمری
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


    💫در محضر شهدا💫

    او ثروتمندترین شهید شیعه بود
    #ثروتش‌را‌داد‌آخرتش‌را‌خرید‌
    عاشق شهدا بود،از این جمله شهید #باکری خیلی خوشش اومده بود
    که آن شهید گفته بود ،می خواهم مفقودالاثر بشوم تا جنازه من حتی یک متر از زمین خدا را اشغال نکند

    #شهید‌ادواردو‌آنیلی

    #الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجهم
    #الّلهُمَّ‌ارْزُقْنٰا‌شَهادَتْ‌
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ‏فیلمی کمتر دیده شده از سیدالشهداء لشکر عاشورا «سردار شهید آقا #مهدی_باکری» و «سرداران شهید حاج احمد کاظمی، آقا مرتضی یاغچیان، حاج محسن ایرانزاد»
    سال ۶۲ منطقه عملیاتی والفجر ۴🖤🥀

    #طوفان_الاقصی
    #فلسطین
    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─


    ۱۰۶ 📚📕📖❤️

    از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر

    *ثبات قدم ایستادگی در یک کار سخت کوشی و تسلیم نشدن رمز موفقیت است* ...

    *سوال ساده مطرح می شود پس چرا ثابت قدم نیستیم* ؟؟..

    *افراد خلاق تجربیات خاص خود را دارند* ... این افراد بسیار بلند پرواز هستند و همیشه هم در کار خود موفق نیستند ..
    *ولی وقتی شکست می خورند زمان زیادی را صرف غصه خوردن نمی کنند* ...
    سعی می‌کنند از آن شکست برای تلاشهای بعدی خود درس بگیرند ...
    *کار آنها هم به نظر چیزی شبیه داشتن ثبات قدم است* ...

    بچه هائی که ثبات قدم بیشتری دارند نسبت به هم سن و سالان خود شادتر و سالم تر و دوست داشتنی تر هستند...!!! ..

    ..*ثابت قدم باشید تا موفق شوید* ..

    *سوال ساده مطرح می شود پس چرا ثابت قدم نیستیم* ؟؟..

    گاهی اوقات دست کشیدن از یک کار بهترین انتخاب است .. تسلیم شدن اگر در شرایط درستی انجام شود می‌توانند برای شما موفقیت های بسیار بزرگی به همراه داشته باشد ...

    *از کتاب این راهش نیست اثر اریک باکر تلخیص و خلاصه نویسی از ابراهیم امینی*

    🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    @bakershenasi ﷽
    http://baker1400.blogfa.com
    📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    📚📖📕✍️

    *ثابت قدم بودن صرفاً همان داستان خوشبینانه ای است که شما از آینده در ذهن تان می سازید* ..

    *این داستان ها یا ( تصورات ) می تواند به شما کمک کند که در نفرت انگیز ترین جاهای دنیا هم زنده بمانید* ..

    افرادی در یک زندان که جای ۲۰۰ نفر بود .. ۱۵۰۰ نفر را در آن جای داده بودند و با سیم های خاردار و برق دار محصور شده و هفته‌ای دو سه تکه نان به آنها میدادند زندانی بودند..
    زندانی هائی نا امید و از جان گذشته اغلب با وضع فجیع به وسیله برق سیم های خاردار خود کشی می کردند ..

    *این افراد فقط کمی خوشی و لذت و انگیزه لازم داشتند* ..

    تا بتوانم فشاری را که در آن جهنم به آنها وارد می‌شود را فراموش کنند ...و دوام بیاوردند ..
    چه کسانی زنده ماندند ؟؟؟ ....

    کسانی بیشتر زنده می ماندد ؛ افرادی نبودند از لحاظ جسمی قوی بودند ... افراد جوان شجاع فرمانبردار هم نبودند ..

    *افرادی که علیرغم همه شرایط بد در بدترین جای دنیا هم دوام می آورند همان هایی هستند که در زندگی خود هدف و دلیلی دارند* ..

    *برای زندگی چرائی دارند*.!.

    *کسی که اهمیت مسئولیت را بداند.. یا به خاطر انسانی که با عشق در انتظار اوست ... یا حتی به خاطر یک کار ناتمام شرایط را تحمل می کند .. کسی که برای زندگی چرائی دارد* ...

    و هرگز زندگی خود را هدر نمی دهد ..او "چرایی زندگی" خود را میداند ..
    و توانایی تحمل تقریباً هر " چگونه ای " را دارد

    *برای همه ما پیش آمده بیشتر از اینکه به خاطر خودمان کاری را انجام دهیم به خاطر کسی دیگر انجامش داده باشیم* ...

    *مادرها به خاطر فرزندان خود کارهای انجام می دهند که نمی توان روی آن قیمتی گذاشت سربازان برای کشور خود جانشان را از دست می‌دهند* ...


    📙از کتاب این راهش نیست اثر #اریک_باکر تلخیص و نگارش نوآموز امینی*


    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    💥#پژوهش_ادملاوند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلمܐܡܝܕ
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📕📖 ✍🏻
    چگونه میتوانیم یک انسان با اخلاق و موفق باشیم ؟؟ ..نه یک انسان ساده لوح ...

    هنگامی در محیط مناسب قرار بگیریم .. وقتی وارد کاری می شوید یا وارد اجتماعی می شوید با نگاهی بلندمدت به افرادی که با آنها کار می کنید نگاه کنید ...

    چون قرار است شما شبیه آنها شوید نه آنها شبیه شما ...

    شما نمی توانید آنها را تغییر دهید ولی شما حتما تغییر می کنید ومثل آنها می شوید ..

    اگر این افراد با شما سنخیتی ندارند ؛ شما فرد با اخلاق و موفق نمی شوید ...

    همانطوری که یک محیط کاری بد می تواند شما را به فرد بدی که احساس خوشحالی نمی‌کند تبدیل کند ..


    وجود یک سیب خراب در سبد می تواند همه سیب ها سبد را خراب کند ...
    خیانت امری مسری است
    وقتی شما می بینید یکی از همکارتان خیانت می کند احتمال اینکه شما هم همین کار را انجام دهید بسیار زیاد است ..

    و وقتی می بینید همه همکارانتان خیانت می‌کنند .. احتمال اینکه همه آنها هم همین قوانین را زیرپا بگذارند بیشتر میشود .. و این یعنی یک گام به سوی محیط بد نزدیکتر شدن ...

    افرادی که اغلب با آنها در ارتباط هستیم شخصیت اصلی ما را می سازند ...

    وقتی ما می بینیم اطرافیانمان کارهای غیر انسانی انجام می دهند احتمال اینکه خودمان هم مثل آنها رفتار کنیم بسیار بالاست ...

    📙از کتاب این راهش نیست اثر #اریک_باکر خلاصه و تلخیص نوآموز امینی*

    #قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    💥#پژوهش_ادملاوند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلمܐܡܝܕ
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    چهارشنبه بیستم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:42 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    👹اسامی شیاطین و وظایف آنها:

    ۱_ ولهان؛
    انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است.

    ۲_ هفاف؛
    برای ترسانیدن انسان در صحرا وبیابان را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید.

    ۳_ زلنبور؛
    موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ،را پیش انسان زینت میدهد.

    ۴_ ثبر؛
    در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.

    ۵_ ابیض؛
    ماءمور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن خونها ریخته می شود.

    ۶- اعور؛
    (اعور، همان شیطانی است که بر صیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند.)

    ۷_ داسم؛
    همواره مراقب خانه هاست. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می شود و آن قدر وسوسه می کند تا شر و فتنه ایجاد نماید.

    ۸_ مطرش؛
    کار او پراکندن اخبار دروغ وجعل است.

    ۹_ قنذر؛
    او نظارت بر زندگی افراد می کند. به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.

    ۱۰_ دهار؛
    ماءموریت او آزار مؤمنان در خواب است.

    ۱۱_ قبض؛
    وظیفه او تخم گذاری ست. روزی سی عدد تخم می گذارد. ده عدد در مشرق و ده عدد در مغرب و ده عدد زمین، از هر تخمی عده ای از شیاطین و عفریت ها و غول ها و جن بیرون می آیند که تمام آنها دشمن انسان اند.)

    ۱۲_ تمریح؛
    امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس - در گمراه ساختن افراد - کمک کننده ای به نام (تمریح) وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.

    ۱۳_ قزح؛
    ابن کوا از امیرالمؤمنین علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس قزح مگو؟! زیرا نام شیطان (قزح) است بلکه بگو قوس اله و قوس الرحمن

    ۱۴_ زوال؛
    از مردانی که دارای مرض (ابنه) بوده و هستند ی: (زوال) پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند ایشان مبتلا به آن مرض می شوند.

    ۱۵_ لاقیس؛
    او یکی از دختران شیطان و کارش وادار کردن زنان به هم جنس بازی است .

    ۱۶_ متکون؛
    شکل خود را تغییر می دهد ومردم را گول میزند.

    ۱۷_ مذهب؛
    خود را به صورت های مختلف در می آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را با هر وسیله که بتواند گمراه می کند.

    ۱۸_ خنزب؛
    بین نمازگزار نمازش حایل می شود؛ یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند.

    ۱۹_مقلاص؛
    موکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند.

    ۲۰_طرطبه؛
    از دختران آن ملعون می باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می کند.

    📚منبع:
    سفینة البحار، جلد ۱، ص ۹۹

    #اَللهُمَ‌عجِل‌الوَلیِک‌اَلفرج
    🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    سه شنبه نوزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 21:48 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #لوش

    📌دروازه چوبی و کوچک به زبان مازندرانی

    ✍لوش. (زبان مازنی)،درب یا دروازه چوبی است که به شکل شبکه‌ای از چوب و شاخه درختان ساخته میشود.

    📌این درب‌ها معمولا توان چرخیدن بین ۹۰ درجه تا ۱۸۰ درجه را دارند و روستاییان آنها را برسر بستان‌ها و یا کشتزار‌های بسته میگذارند.

    📌 "لوش" نیز به آسانی قابل بر‌داشتن است در نتیجه رفت و آمد خودرو‌های کشاورزی و دیگر ابزار‌های کشاورزی به درون زمین میتواند به آسانی انجام پذیرند.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    ✍عادت کنیم لوش و کلک پشت سر خودمان را ببندیم

    📌اگر این لوش هست

    🔹سوال:
    پس #کلک به چی میگن؟
    لطفا با عکس و سند جواب دهید
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    سلام

    ✍در زمان های گذشته برای محدود نمودن عبور و مرور از ملکی به ملک دیگر و عدم تداخل بهره برداری از روند تعلیف مراتع و حفظ باغ و ملک جنگلی، در مسیر عبور و مرور دو نوع مانع قرار می دادند👇👇

    《 لوش و کلک》

    📌هرچند که این آداب همسایه داری کمی از رونق افتاده است ولی همچنان در بعضی جاها برقرار می باشد.

    🔹 کلک دو نوع هست:
    ۱/کلِک باز
    ۲/کلِک ثابت

    📌کلک باز:
    (که قابلیت باز و بسته نمودن در آن میسور هست و برای عبور سواره و پیاده از آن مقدور می باشد که معمولا با ۳ تا ۵ چوب الوار مانند، باریک و راست، از آن بهره می بردند )

    📌کلک ثابت:
    ( عکس فوق) که فقط افراد پیاده می توانند از آن تردد نمایند که معمولا جهت سهولت عبور افراد، پله کانی در دو طرف چپر قرار می دادند که به آن #پیاده_کلک می گویند

    🌲محمد عابدی🌲

    @edmolavand
    🖊ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسطُرونَ🇮🇷
    🌺امام علی ع: هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.
    #تبارشناسی_بازخوانی_اسناد
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📚ادملاوندرسانه مرجع📡
    📩ارتباط با مدیر
    @mohsendadashpourbaker

    سه شنبه نوزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    تصویر کوبه درب های قدیمی

    کوبه درب های قدیمی

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رسوم_قدیم
    #سنت_های_پسندیده
    #مردکوب
    #زن_کوب
    #غریب_کوب

    کوبه ها نشانه ای از فرهنگ ایرانی بر درهای روزگار قدیم است. درهای ورودی حیاط ها در بافت قدیم بوشهر با نقش و نگارهای مختلف، گل میخ ها، لنگر و کوبه های برنجی دوگانه «مردانه و زنانه» می باشد. کوبه مردانه دارای صدای بم و کوبه زنانه دارای صدای زیر است. صاحب خانه با شنیدن صدای کوبه متوجه می شود که مهمان رسیده مرد است یا زن. امروز زنگ اخبار و سایر خبردهندگان صوتی و تصویری جای این کوبه ها را گرفته اند.

    تاریخچه درب

    ✍️خانه ها قدیمی پر بودند از رمز و راز، پر بودند از فلسفه وجودی، فلسفه ای که خشت به خشت و ذره به ذره آن ها را در بر می گرفت، حتی کوچک ترین اجزای خانه هم بدون فکر و فلسفه رها نمی شدند، دقیقا مثل همین کلون ها و کوبه ها. درهای قدیمی معمولا دو لنگه یا دو لته بودند و روی هر کدام از آن ها کلونی جود داشت که با دیگری فرق می کرد.

    یک در قدیمی

    📌معمولا کوبه هایی که در لنگه سمت راست نصب می شدند، به شکل سر شیر، مشت گره کرده یا اشکالی از این قبیل بودند و به نسبت کوبه های سمت چپ سنگین تر، به همین دلیل صدایی بم تر داشتند، که اگر مردی بر خانه ای مهمان می شد این کوبه را می کوفت تا اهالی خانه بدانند که مردی بر آن ها مهمان است و به همین دلیل اقای خانه به استقبال او می رفت.کوبه های مردانه معمولا به نام درکو شناخته می شدند.

    کوبه در خانه

    📌اما کوبه هایی که بر لنگه سمت چپ می نشستند، کوبه هایی ظریف به شکل انگشتان دست یا فرشته بودند که وقتی نواخته می شدند صدایی زیر تر تولید می کردند و اهل خانه را از وجود بانویی در پشت در مطلع می کردند تا خانوم خانه با خوشرویی به استفبال او برود. کوبه های مخصوص بانوان را ئَلکه به معنی حلقه می نامیدند.

    یراق آلات درب چوبی قدیمی

    یراق آلات درب چوبی قدیمی

    📌همان طور که گفتیم آقایان از کوبه های سمت راست و خانم ها هم از کوبه های سمت چپ استفاده می کردند، و اهالی خانه را خبر می دادند، اما گاهی هم این کوبه ها به تناوب کوبیده می شد، صدای کوبیده شدن هر دو کوبه با هم برای اهل خانه شادی به ارمغان می اورد چرا که آن ها را بشارت می داد که خانواده ای بر آن ها مهمان شده است.

    تصویر دوعدد درب کوبه فولادی قدیمی

    دوعدد درب کوبه فولادی قدیمی

    ✍در کوب‌های قدیم سه نوع بود :

    ۱. مرد کوب ؛
    صدایی بم و خشن داشت و کوبیدن آن نشانگر این بود که مردی در پشت در است.
    📌اگر مرد خانه حضور داشت که در را می‌گشود وگرنه زن خانه از پشت در و با تغییر صدا به وسیله بردن انگشت درون دهان می پرسید کیست و چه کار دارد.

    تصویر جفت کوبه قاجاری

    جفت کوبه قاجاری

    ۲. زن کوب؛
    صدای زیر و ظریف داشت و کوبیدن آن نشانگر آن بود که زنی پشت در است در این صورت زن خانه پشت در رفته و آن را می‌گشود.

    📌( کوبه ای مخصوص خانم ها که به صورت حلقه ساخته شده و صدای زیر دارد.
    کوبه ای مخصوص آقایان که به آن چکش نیز می گویند و صدایی بم دارد.

    📌این کوبه ها معمولا به صورت جفت بر روی دو لنگه در نصب می شوند.
    📌معمولا کوبه آقایان بر لته سمت چپ و کوبه بانوان بر لته سمت راست نصب می شدند)

    تصویر درب کوب برنجی قدیمی کوبه درکوب شیر مجسمه

    درب کوب برنجی قدیمی کوبه درکوب شیر مجسمه

    ۳.غریب کوب؛
    هرگاه غریبه ای از روستا یا شهر دیگری به آبادی وارد می شد اولین منزل را که این کوبه را داشت دَقلباب می‌کرد، به این امید که صاحبخانه به او پناه دهد.

    📌اگر صاحبخانه امکان پذیرایی از غریبه را داشت درب را می‌گشود و گرنه غریبه به خانه بعد مراجعه می‌کرد.

    تصویر درکوب زنانه مردانه غریبه کوب قدیمی

    درکوب زنانه مردانه غریبه کوب قدیمی

    تصویر درکوب یا کوبه قدیمی فولادی

    درکوب یا کوبه قدیمی فولادی

    تصویر جفت درکوب بسیار قدیمی برنجی زیبا

    جفت درکوب بسیار قدیمی برنجی زیبا


    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 23:6 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #آموزش_شجره_نامه_نویسی

    📜شجره نویسی در سلیقه های گوناگون نوشته می شود.

    ✍در #شجره_نویسی معمول عرف (نوع اول)، به شکل درختی یا دایره ای می باشد که گذشته به حال نوشته می شود.

    ✍در #شجره_نامه نویسی نوع دوم از حال به حال یا از فرزند به والدین و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و الی اجداد نوشته می شود.

    📌دایره وسطی یک نفر هست که با برادر و خواهر مشترک هست.

    📌دایره دوم بعد از دایره وسطی مربوط به والدین که دو قسمت هست.

    📌دایره سوم ۴ قسمت هست.

    📌دایره چهارم ۸ قسمت دارد که مشکل معلومات از اینجا شروع می شود.

    📌دایره پنجم ۱۶ قسمت دارد که تکمیل همه قسمت های آن برای خیلی ها مشکل خواهد بود.

    📌دایره ششم ۳۲ قسمت دارد که تکمیل معلومات همه قسمت های آن برای یک فرد ۱۰ ساله که نامش در وسط می آید بسیار دشوار می باشد، چون باید اطلاعات نسبی حدود ۱۵۰ سال قبل داخل آن نوشته شود.

    🔸 هر نسل تقریبا از ۲۰ تا ۴۵ سال باهم تفاوت سن دارند ولی معمولا تفاوت آنها برای اکثر افراد ۲۵ سال هست.
    🌲محمد عابدی🌲

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


    💌متقاضیان محترم شکیبا باشین و در این مسیر ما را یاری نمائید.

    ✍شما عزیزان می توانید با هر یک از گزینه های
    #پیشنهاد
    #انتقاد
    #تحریریه
    #اسناد_مکتوب
    #یافته_های_شفاهی
    #تحقیقات_میدانی
    📌با درج نام و هویت شما در پژوهش ادملاوند، به محتوا و مضامین مولفه ها و فهرست عناوین مشارکت نمائید.
    ✍با احترام محسن داداش پور باکر

    🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
    در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نیست.

    🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
    🟢#مقام_معظم_رهبری:
    ((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.))
    💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand
    📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
    🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #پژوهش_تحقیقات_میدانی
    #یافته_های_شفاهی
    #تبارشناسی_نسب_نامه
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #معرفی_نویسندگان_پژوهشگران
    #بازنگری_سنت_های_مازنی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    @Mohsendadashporbaker
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 23:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    📜از شناسنامه ی قدیمی معروف به سه جلد یا سجل چه می دانید؟
    👇👇

    📜از شناسنامه ی قدیمی معروف به سه جلد یا سجل چه می دانید؟

    ✍تنظیم سِجل اَحوال یا همان شناسنامه های امروزی از سال ۱۲۹۵ در ایران شروع شد.

    🔸 در منطقه ی بندپی و لفور طی سنوات ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ شمسی با عنایت به عدم استقبال مردم و حتی عدم دسترسی متقابل مردم و مسولین ذی ربط نسبت به هم، به صورت حضور سیار مامورین در آبادی ها، این امر انجام شد.

    🔹 در دو برگ کاغذ مقوایی و در ابعاد ۱۷/۵ در ۱۱ سانتی متر که از وسط تا شده و بوسیله دوخت خیاطی، مجلد گردید که به ۸ صفحه ۸/۶ در ۱۱ تبدیل شد.

    🔸در صفحه یک واقع در روی جلد آن خلاصه ی ولادت اعم از تاریخ صدور، نمره ورقه ( شماره سند به صورت دستی)، مشخصات اسمی فرد، نام پدر و مادر، مکان ولادت، نام بلوک ولادت، تاریخ ولادت و در پایان مهر و امضا مامور سجل احوال تعبیه شده بود.

    🔹در صفحات ۲ و ۳ و ۴ و ۵ قسمت بالا مشخصات خلاصه ی ازدواج و قسمت پایین خلاصه ی طلاق درج می شد.

    🔸در صفحه ۶ با عنوان
    "اطلاعات راجعه به اولاد صاحب دفتر هویت" درج شده که در سه ستون و ستون اول قابلیت ثبت ۱۰ فرزند به شرح تفکیک نام اولاد پسر و دختر و نمره دفتر ولادت، ستون دوم تاریخ تولد به تفکیک روز، ماه، سال،
    ستون سوم تاریخ فوت به تفکیک روز ماه و سال شمسی در نظر گرفته بودند.

    🔹 صفحه ۷ را برای عنوان "فوت" در نظر گرفتند که تاریخ روز و ماه و سال در ولایت... شهر... محله... کوچه ... خانه... نمره... بلوک... قریه.... به مرض ... وفات یافته
    و به نمره ... در دفتر متوفیان ثبت شد.

    امضاء مامور و مهر سجل احوال شعبه نمره...
    دفتر سجل ولایتی ...
    در آن تعبیه شده بود.

    🔸 صفحه آخر (پشت جلد) بدون شماره صفحه و سفید بوده است.

    ✍#محمد_عابدی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 23:4 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #مازنی
    📝شعر از استاد رحمت الله حسن پور به مناسبت روز زبان مادری

    ♥️نَمبه فارسی نَخِشه؛تِه شِه زِبون رِه یاد نکن
    🌿مازرونه وَچوئی؛مازندرونِ یاد نَکِن

    ❤️هر کِجه دَری دووش٬خدا تِه پِشتی گِر بوشه
    🌿خَله بالا که شونی٬شِه نردبونه یاد نَکِن

    ❤️اون قدیما گتنه زن وَرنی٬زن مارِ هارِش
    🌿گِل برار وچوئی٬مشتی گلونِ یاد نَکِن

    ❤️هرکی کار داشته تِره مردِ واری جواب هاده
    🌿گَته مردی که بَیی خورده وچون یاد نَکِن

    ❤️تِره نَمبه که دیگه شیرنی دانمارکی نَخِر
    🌿نوش جان بوه تره٬تَندیرِ نون یاد نکن

    ♥️تَش و تَندیر و هیمه مردم نون ره پَتِنه
    🌿اگه فِر دارنی اِسا هیمه کَرون ره یاد نکن

    ❤️تِه دِتا جیف اگه مَشته خانی چک پول بییری
    🌿بانک سرمایه شونی اَتا قِرون یاد نکن

    ❤️تِه که هر سال شونی مکه٬خِرو خِش حاجی وونی
    🌿اتا وشنا ره بَدی بی آب و نونِ یاد نکن

    ❤️خانی لَس لَس هِنیشی گپ بزنی شهر دِله
    🌿برج میلادِ بدی٬شِه دم زنونِ یاد نکن

    ♥️تِه اگر چاشت گِدِر٬شوم گِدِر خِرنی پِلا
    🌿شه پَلی شوپه گِرو بینج کرون یاد نکن

    ♥️اگه اینترنت پِشتی همه جا پیغوم دِنی
    🌿تلفن هِندلی و نامه رسون یاد نکن

    ❤️اتا گِل خانی بوری یلاق او ره بخری
    🌿بوردی مه جان سوادکوه کاکرونِ یاد نکن

    ❤️ته فریزر اگه مشته٬خانی کیوی بخری
    🌿اتا مردی که بیه ته باغبونِ یاد نکن

    ♥️گنه اکسیرِ محبت٬همه جا پیدا نَنه
    🌿اُنس و اُلفت که دره امه میون یاد نکن

    ♥️اتا آدم که تِوِسه شعر مادری گِنه
    🌿مرسی مرسی باووتی٬خِنابدونِ یاد نکن

    [مِرسی: واژه ی فرهنگیه!!!]
    #زبان_مادری

    📄پژوهش ابوالفضل وکیلی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    💥#پژوهش_ادملاوند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلمܐܡܝܕ
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 23:3 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    🤼‍♂۱۷ دی ماه پنجاه و ششمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی اسطوره ی پهلوانی ایران است.

    🖇 ساده زیستی، قناعت و مناعت طبع از صفات بارز جهان پهلوان بود ، او با وجود مشکلات مالی که به ویژه در اثر فشارهای
    رژیم گریبانگیر او بود‌ نه تنها حاضر به پذیرش پیشنهادات وسوسه انگیزی که به او می شد نبود که با بزرگواری، مستمری محدود خود را نیز به کشتی گیران نیازمند حواله می کرد.

    📌سرانجام جهان پهلوان تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک تهران درگذشت.

    #نام_و_یادش_گرامی_باد

    #هفده_دی
    #غلامرضاتختی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    🤼 غلامرضا تختی کیست؟

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📹خانه ی کاه گِلی هنوزم ....

    هییی لیلا خانم....

    📸نمایه ای از یک زوج بختیاری در دوره ی قاجار

    📌از معدود تصاویری که یک زن باردار در عکس دیده می شود.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #ساسانیان
    #سیراف
    #بوشهر

    📹 گورستان عجیب و صخره‌ای سیراف (بوشهر) مربوط به دوره ساسانیان
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #شیرایرانی

    📸نگارهٔ زیبایی از شیر ایرانی در تخت‌ جمشید

    ✍متاسفانه شیر ایرانی که هزاران سال نماد ایران بود، در دوره قاجار بر اثر شکارهای تفریحی بی‌رویه، منقرض شد.

    📌شیر ایرانی برخلاف شیرهای آفریقایی، یال کوتاهی داشت.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #ساسانیان

    📸بشقاب ساسانی کشف شده در روسیه

    ✍شاه ساسانی سوار بر اسب در حال شکار شیر . تزیینات و جزییات لباس شاه و زین اسب بسیار دیدنی و منحصر بفرد انجام شده است.

    📌شاهان ساسانی برخلاف دیگر پادشاهان تاج منحصر بفرد خود را داشتند و معمولا با مشخصات تاج آنها می‌توان حدس زد این نقش کدام پادشاه است.

    💥هاله نوری دور سر شاه نشان داده شده است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #قاجار
    #محمدعلی_میرزا
    #فتحعلی_شاه

    🔻مدال با تصویر محمدعلی‌میرزا دولتشاه، پسر فتحعلی شاه قاجار
    عرضه شده در حراجی کریستیز

    محمدعلی میرزای قاجار سرسلسله خاندان دولتشاهی است و کارنامه نسبتاً درخشانی دارد. نقش او در توسعه و آبادانی کرمانشاه قابل توجه است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #جهان_پهلوان_تختی
    #اسنادساواک

    🔻روایت اسناد منتشر نشده از حساسیت ساواک بر نام و یاد جهان پهلوان تختی

    ✍جهان پهلوان غلامرضا تختی، حساسیت ویژه‌ای برای ساواک داشت و به گواه اسناد بسیاری که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است، همواره تحت مراقبت‌های شدید امنیتی قرار داشت.

    🔸هنگامی که جهان پهلوان در ۱۷ دی ماه سال ۴۶ درگذشت، ساواک دست از این حساسیت‌ها و مراقبت‌ها برنداشت.

    📌این حساسیت‌ها آنچنان زیاد بود که حتی فهرست دانش‌آموزانی که در مراسم ختم او شرکت کرده بودند، در اختیار ساواک قرار گرفت،

    📌کتاب بزرگداشت او قبل از توزیع، توقیف گردید،

    📌اجازه برگزاری مراسم سالگرد صادر نشد، و حتی تمهیداتی در صورت برگزاری احتمالی مراسم در نظر گرفته و به مامورین ساواک آموزش داده شد که در صورت برگزاری مراسم، چگونه آن را مختل سازند.

    📚 منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #دارالفنون
    #ناصرالدین_شاه
    #امیرکبیر
    #دانشگاه_مدرن_ایران

    📸 نمایه ای از معلمان و شاگردان مدرسه دارالفنون

    ✍نخستین دانشگاه مدرن ایران که
    در زمان ناصرالدین شاه و به ابتکار
    امیر کبیر در ۱۶۶ سال قبل ساخته شد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #شجره_نامه
    #دانش_آموزان

    🌿شجره نامه خانم یسنا علیپور

    🗂پایه سوم

    🏘دبستان توفیقی

    💞سپاس از استاد محمد عابدی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📝 شعر طنز :
    گرونیِ هلی

    اَنده هلی بوتی مه تِک او بِمو
    حوصله ،دِگر لَس ندائه لو بمو

    بوردمه بازارِ دله بخرِنِم
    ترشِ هَلی مِسّه، چش ابرو بمو

    تا که بدیمه وِنه رو ره اِتی
    دل بَکِلِسّه و مه چش سو بمو

    اَتّه کِلو بَکشیّه مسّه ولی
    کارته که بکشیمه مره تو بمو

    چنتا هلی گاز بزومه امّا حف
    یکدفه هندا بَسوته بو بمو

    راس بَوِمه ویمّه خنه نیشتِمه
    اَمرو چتی بی موقه چش خو بمو؟!


    ✍ #حوا_واحدی_گشنیانی

    #شعرطنزمازندرانی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    🟢تحسین جشنواره نیویورک از پیوند علم و هنر بانوی بابلی.

    🔻روابط عمومی «دانشگاه علوم پزشکی بابل»:دکتر یاسمن‌حبیب‌زاده، عضو هیات علمی و مشاور رئیس دانشگاه در امور بانوان، بانویی است که توانست بین هنر و علم آناتومی انسان پیوند ایجاد کند، اینها را مدیون ذوقی است که از دوران دبیرستان در وجودش احساس کرد، او حالا مخترع، هنرمند، مشاور، استاد دانشگاه و همسری موفق می باشد.

    🔻اثر نقاشی دیجیتال دکتر یاسمن حبیب‌زاده‌عمران که پیوندی بین هنر و علم آناتومی برقرار کرده یک ماه پیش در جشنواره نیویورک برگزیده شد.

    📎نظر مخاطبین

    ✍دبیر عیسی زاده:

    امیدوارم همه ی اعضای محترم گروه یک هنر به هنر هایی که داشته اند و کسب کرده اند تاکنون، به زندگی خود اضافه نمایند.
    باریکلا به این خانم از 《تبار عمران بندپی》 و افتخار خانمهای مازندرانی ، از آنجا که بنده خودم چند سالی معلم هنر مدارس بوده ام ،خوب خوب درک می کنم که این خانم چه بسط و ربط قشنگی بین علوم مخلتف ایجاد کردند تا به اختراع و ثبت آن برسد!
    📌صد آفرین به طائفه ی بزرگ بندپی و بابلکنار و لفور که چنین باشند همه آنها.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه هجدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 17:19 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #چهره_ها

    ✍مرحوم زنده یاد دبیر الهیار تقی پور گران فرزند میرزاگل تقی پور گران که سال های زیادی در تهران سکونت داشتن و دوباره به بندپی آمدند و در بندپی دار فانی را وداع کردند.
    🍃یادش گرامی باد .

    📌وی اولین معلم و مدیر مدرسه ی روستای فِک بندپی شرقی بابل بود.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔

    #الله_یار_تقی_پور_تشونی
    #رزاق_عباسی_پریجایی
    #روستای_فک
    #تشون

    📌#الله_یار_تقی_پور_تشونی ؛وی اولین معلم و مدیر دبستان #فک بود.

    📌او اهل روستای #تشون بندپی بود.

    📌موسس مدرسه #فک_حاج_رزاق_عباسی_پریجا می باشد.

    🗓سال تاسیس: ۱۳۴۰

    🏠تا دو سال بعد تاسیس کلیه ی هزینه ها به عهده ی موسس مدرسه فک بود.

    📌آقای #پنجعلی_نبّاغ (اهل پوست کلای بندپی) بعد از دبیر الله یار تقی پور این مدرسه را اداره می کرد.

    📌نام مدرسه فک پس از امقلاب اسلامی به نام ((بلال حبشی)) نام گرفت.

    📎#نظر_کاربران:

    ✍همایون خداد تشونی:
    👇
    بسیار عالی، احسنت بر این کار پژوهشی کانال ادملاوند،که تاریخ بندپی رو در این صد ساله اخیر مورد بررسی و پژوهش قرار میده. کار بسیار پسندیده ای هست.
    خدا مرحوم اله یار تقی پور کران که از هم محلیهای خوب ما بود رو بیامرزه.و همچنین مرحوم حاج رزاق عباسی که مردی خیر و با اصالت که فرزندان خوبی هم تحویل جامعه داد رو بیامرزه و به دبیر نباغ هم سلامتی و عمری با عزت عنایت فرماید.

    ✍علی:
    عکس مرحوم حاج رزاق عباسی فیروزجاه
    و بریده روزنامه اطلاعات وقت
    📌البته شروع به کار مدرسه فک سال ۱۳۳۸ بوده وظاهرا درسال ۱۳۴۰ثبت نهایی شد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    💌چنانچه عکسی از جناب دبیر الله یار تقی پور ، حاج رزاق عباسی پریجا و دبیر پنجعلی نبّاغ در دسترس دارید، جهت اشتراک و ثبت در پژوهش ادملاوند به این آدرس ارسال نمائید.
    📩ارتباط با مدیر
    @mohsendadashpourbaker

    🔷نام شما در این پژوهش ثبت خواهد شد.

    یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:4 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #قابله
    #حکیم
    #نسب_شناس

    "گته موما"(ننه بلقیس)

    ✍در سال ۱۲۹۵ دختری از یک پدر دیزانی بنام شعبان ادیبی و مادری اهل روستای《 اسب چین》 #مازندران بنام صفورا اردشیری بدنیا می آید که نامش را بلقیس می گذارند،
    📌 "گته موما"پدر و مادری دارد که عشقی پاک آنها را به هم رسانده است،
    📌پدر "گته موما"جوانی پاک دست و مومن است که مثل بیشتر روستایی های #طالقان که ایام پاییز و زمستان را برای گذران امورات اقتصادی و کار به شمال (مازندران) کوچ می کردند و بهار به طالقان مراجعت می کردند،
    📌و مادرش دختری پاک که از سمت مادری از سادات و ذریه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می باشد.

    📌 پدر "گته موما"مرحوم استاد شعبان عاشق ننه صفورا می شود و با وجود مخالفت شدید والدین( دایی ننه صفورا ،با توجه به اینکه ننه صفورا پدر نداشت سرپرست ننه صفورا بود و مخالف این ازدواج بود) پس از دو سال که خود داستان دیگری دارد با یکدیگر ازدواج می کنند،
    📌حاصل این ازدواج پاک و عاشقانه ۲ پسر و یک دختر است،که این دختر دردانه" گته موما"(ننه بلقیس ) است،
    👇
    📌که از قضا در آینده آوازه اش از دیزان فراتر رفته و علاوه بر روستاهای طالقان تا استان های دیگر کشور هم می رسد.

    ✍"گته موما"در کودکی و نوجوانی تحت تربیت مادری دل رحم و مهمان دوست که البته اطلاعات پزشکی و طبی از مادر بزرگ خودش (ننه سید فاطمه) داشته قرار گرفته و آرام آرام با تربیت مادر و با توجه به استعداد خدادادی به درمان بیماری مراجعین پرداخت و از مامایی نیز سررشته پیدا کرده و تبدیل به 《قابله ای ماهر》 گشت که با دستان معجزه گر خودش به اذن الهی نوزادان زیادی را بدنیا آورد و مادران زیادی را نجات داده،

    📌 بسیاری از نوزادانی که "گته موما" قابله ی آنها بوده و بدنیا آورده هم اکنون در قید حیات هستند و در این دنیا نفس می کشند، و البته نسخه های شفا بخش او مرحم دردها و زخم های انسانهای نیازمندی بود که بخاطر نبود پزشک و مراکز درمانی به "گته موما"مراجعه می کردند ،

    📌از موارد زیادی می توان نام برد:درمان دمل و غده ی چرکین گردن آن دختری که پدرش حتی او را برای درمان به بیمارستان های تهران برده و بخاطر هزینه و یا شاید عدم درمان به "گته موما" مراجعه می کند و درمان می شود.( این خانم الان در قید حیات است الحمدالله) ،و یا آن مرد از اهالی ناریان که هنگام تشییع جنازه ی برادر جوانش در جیر چشمه حالت رعشه و لرز داشته و حتی قادر به تکلم نیست،
    👇
    📌گته موما"سریع به خانه رفته و با ظرفی از روغن حیوانی و مومیایی بر می گردد و با خوراندن چند قاشق از آن به او کمک می کند که بتواند با پای پیاده همراه با تابوت برادر جوانش (که به وسیله ی انسانها حمل می شد) تا ناریان برود....

    📌"گته موما" فقط قابله و پزشک دیزان و دیزانی ها نبود،از روستاهای اطراف مراجعین زیادی به جهت معالجه داشته و حتی برای زایمان مادران دیگر روستاها به سراغ او می آمدند،
    📌یادم می آید سالی که در کوه (رمضاندره) به جهت دوشیدن گوسفندان که در قدیم یکی از کارهایی بود که خانم ها برای خانواده انجام می دادند و تابستان ها برای رتق و فتق امورات دام و گوسفندان به کوه می رفتند و مردان برای چیدن علف و جمع آوری علوفه در روستا می ماندند ،

    📌از دمچه (کوه اهالی پراچان) شهید اسدالله حاج منوچهری به دنبال "گته موما " می آید و او را سوار بر قاطر کرده تا او را به زایمان آن مادری که نیازمند کمک است،برساند

    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com

    ✍مردم #دیزان و #طالقان فقط مدیون و وامدار "گته موما" به جهت کمک های پزشکی و طبی نیستند،در سالهای اولیه ای که مدارس در روستاها تشکیل شد و سپاهیان دانش به منظور آموزش و تدریس کودکان و نوجوانان به دیزان آمدند 💥دستان مهربان و مهمان نواز "گته موما"بود که از آنها پذیرایی میکرد و به طبخ نان و پختن غذا و......می پرداخت،

    📌و اینجا بود که آوازه ی "گته موما"مرزهای طالقان را در نوردید و اکنون معلمان و سپاهیان دانش که طعم نان و غذای پخته شده ی "گته موما" را چشیده اند در شهرها و روستا های دیگر ایران لب به تحسین و تمجید او می گشایند.

    ✍"گته موما"علاوه بر اینکه مرحم بر زخم های جسم مردم می گذاشت و بیماری های جسمی آنها را درمان می کرد تسلی بخش آلام و دردهای دیگران بود و همیشه اصرار عجیبی بر نوازش یتیمان و کودکانی که پدر یا مادر از دست دادند بود،
    👇
    📌یادم می آید از اهالی #پراچان بنده ی خدایی که جوان هم بود از دنیا رفت ،بنام سید قریش افتخاری،در قدیم برگزاری مجالس ختم چندان مرسوم نبوده،یکی دو روز بعد از فوت این بنده خدا که در فصل زمستان هم بود یک روز صبح جمعه "گته موما"شال و کلاه کرده و به من میگه پاشو بریم پراچان( نگارنده همیشه ملازم و همراه "گته موما" بودم) روز آفتابی بود و اواخر زمستان و برفها کم کم آب می شد و جویبارهای زیبایی روی یخ ها تشکیل شده بود،"گته موما" چیزهایی هم با خودش برداشته بود تا به رسم تحفه برای خانواده ی داغدار هدیه ببرد،وقتی به روستای پراچان رسیدیم زنان و مردان زیادی که به "گته موما" ارادت داشتند به استقبال "گته موما" آمدند و از او دعوت کردند تا به منزلشان برود اما "گته موما" نپذیرفت ، و به خانه ی این بنده خدا رفتیم،متاسفانه یکی از بچه های سید شیر خواره بود و در گهواره، من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و چقدر گریه کردم.(بنده خدا "گته موما" چقدر تلاش کرد تا من را آرام کند،و در راه برگشت به دیزان چقدر نقل ها و داستان های آموزنده برایم تعریف کرد)

    📌خلاصه اینکه قلب رئوف و مهربانی داشت و به سرعت و سادگی اشک می ریخت.

    💥نماز های اول وقت "گته موما"خیلی دلچسب و شیربن بود،با همه ی مهربانی و عطوفت ی که به ما نوه ها داشت اما در خصوص کاهل نمازی به هیچ عنوان گذشت نمی کرد،

    🔴 با وجود حال و هوای بچگی اگر متوجه می شد به نماز بی اعتنایی می کردیم برآشفته می شد و به شدت برخورد می کرد،سجاده ی نماز و چادر سفید نمازش خاص بود و وقت خواندن نمازروی روسری های و سربندهایی که به سر می بست مقنه ای هم به سر می کرد،

    🟢مناجات های بعداز نماز"گته موما"هنوز در گوش های ما نجوا می شود،

    📜چقدر شعر و مناجات بلد بود:

    ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی
    در ظلمت شب صبح نماینده تویی
    کار من بیچاره گره در گره است
    بگشای گره که گره گشاینده تویی
    و....

    💥🕌🌺🌺🌺🌺

    علاقه ی عجیبی به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) داشت،حقیر (نگارنده این سطور) اگر خوشه چین سفره ی اهل بیت (س) هستم بیشتر بخاطر نجواها و ذکرهای "گته موما"هست،نوجوانی بیش نبودم که در عالم کودکی برای خودم مرثیه یا نوحه ای می خواندم ،"گته موما"خواهرانم و همه ی اعضا خانه را متقاعد و مجبور می کرد که به سینه بزنند تا من مرثیه بخوانم و یاد بگیرم،دست مرا گرفت و مرا بخدمت استاد بی بدیلم عارف واصل ،ذاکر مخلص مرحوم استاد میرزا جلیل ادیبی برد و از او خواست به من قرآن بیاموزد و تعزیه یاد بدهد.(خدایش بیامرزد)

    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com

    ✍"گته موما"از هوش و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود و 《#نسب_شناس》 قابلی بود اما متاسفانه نتوانستیم از گنجینه ای که در حافظه ی او بود استفاده کنیم،
    👇
    📌آنقدر اطلاعات #نسب_شناسی او قوی و بالا بود که مرحوم کربلایی مولا قلی سلطانیان که خودش یکی از #نسب_شناسان قوی بود گاها از "گته موما اطلاعات کسب می کرد،
    👇
    📌که البته در این زمینه یکی از فرزندان "گته موما" عموجان عزیزم آقای کربلایی #ولی_اله_ادیبی در راه مادرش قدم گذاشته و اقدامات قابل توجهی در خصوص #نسب_های اهالی انجام داده اند که آرزوی توفیق و سلامتی برای این فرزند خلف "گته موما" دارم.

    💞
    📌"گته موما"با پسر عموی خود که ما فرزندان و نوه ها به ایشان "اقا"(به فتحه الف) که همان لفظ آقا به فارسی می باشد می گفتیم ازدواج کرد،و از ایشان سه فرزند پسر و دو فرزند
    دختر به یادگار مانده (لازم به ذکر است که فرزند ارشد ایشان عمو جان محمد ادیبی در سن جوانی در حالیکه سه فرزند خردسال داشت در تهران فوت می کنند ،خدایش بیامرزد).🖤

    📌 سر انجام "گته موما"در ۲۵ مرداد ۱۳۷۹ دیده از جهان فرو بست و به رحمت خدا رفت🖤

    💌اما خاطرات "گته موما"سینه به سینه نقل محافل است و به قول شیخ شیراز:
    سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز🌱🌷
    مرده آن است که نامش به نکویی نبرند🥀🌳

    ✍حقیر نگارنده این سطور ،چند سالی است که تصمیم به نوشتن شرح حال و کتابی به جهت "گته موما"گرفته ام، اما تا کنون توفیق یارم نبوده فلذا از دوستان و عزیزانی که می توانند در این زمینه مساعدتی داشته باشند درخواست یاری می کنم.🍃🍂

    📚پاورقی:
    "گته موما":(گته ؛لفظ تاتی برگرفته شده از کلمه بزرگ.
    موما؛لفظ تاتی برگرفته شده از:مادر
    "گته موما": مادر بزرگ

    ✍نگارنده اثر از دیزان

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:22 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #تنهاکلا


    بسم الله الرحمن الرحیم
    ن و القلم و ما یسطرون
    سلام و درود

    💌وجه تسمیه روستای #تنهاکلا

    ✍اگر مخصوصا در مورد روستای 《تنها کلا بندپی》حوالی روستای 《تَشون》 منظور جنابعالی است، در اینصورت بر اساس تحقیقات میدانی و یافته های شفاهی نتیجه بدین شرح می باشد:

    ۱/تغییر یافته ی تِلارکلا:
    در دوره ی صفویان در این مکان بنای منحصر به فردی احداث بوده که مورد توجه بوده است. عده ای آن ساختمان را نوعی آتشکده میدانند. نزدیکی روستای 《تَشون》به این محل این ادعا را قابل تامل نموده و نزدیک میکند. روستای ((تَشون)) مرکز فعالیت لشکر و استقرار فرماندهان در زمان های دور بوده است. [فاقد منابع مکتوب]

    ۲/زنی تنها:
    زنی خردمند و از نجیب زادگان به تنهایی مالک این محوطه بوده است.
    این زن مالک مرتع ولیک نیز بود.

    ۳/طِلاکِلا:
    عده ای بدون سند و عدم توجه به فرهنگ لغت نام ((تنها کلا)) را تغییر یافته ی《طِلاکِلا》بر می شمارند و قائلند که ((کِلا)) به معنای کوزه است.

    ۴/گروهی می گویند این مکان محل تبعید شاهزاده ای بوده است که در غربت و تنهایی زیست میکرده است. اما هیچ مدرک و سندی در اثبات این ادعا به رویت نرسید.

    ۵/بعضا گزارش شده که کتابی مکتوب 《نسخ خطی》در خصوص ریشه و حدود سرزمینی ((تنهاکلا)) موجود است، اما تا کنون این اثر ادعا شده به رویت پژوهش ادملاوند نرسیده است.

    ۶/تیناک/تینار:
    در گذشته در این مکان تنها یک نفر می زیسته که صاحب خانه ی خاص و منحصر به فرد بوده است، نام وی را 《تیناک》بوده است. [تیناک گیاهی است که در ییلاقات روید و دانه های ریز شبیه آلبالو دارد و خوردنی است] در تحقیقات میدانی اثری از گیاه ((تیناک)) در این روستا یافت نشد.
    🔻
    《تینارِ تیناک بَنِّ پی دَره》

    📌عده ای 《تیناک》 را مردی پهلوان و جوانمرد برمی شمارند که در مبارزه با اغیار و چپاول گران به تنهایی ایستادگی میکرد.

    ۷/تِمارکا_تیمارکِل_تلارکاه_تقارکار و...

    ✍محسن داداش پور باکر

    📎نظر نویسنده و استاد پژوشگر جناب رشید محمدی لیتکوئی:
    👇
    ✍درود بر استاد داداش پور باکر عزیز
    بسیار سپاسگزارم بابت واکاوی نامواژه روستای تنهاکلا.
    در خور یادآوری است در شهر آمل تباری به نام تنها زندگی می کنند و روستایی هم در این شهرستان وجود دارد که شماری بر این باورند پایه گذارش کسانی از این تبار بوده اند.
    ولی تاکنون آنانی که گفته اند پایه ریز این آبادی از این تیره بوده اند نشانگان استواری در دست ندارند و به انگار آن چه شما گفته و نوشته اید نگر درستی باشد به ویژه آن پاره از سخنتان که به تلار اشاره نمودید.
    بار دگر سپاسگزارم
    .

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:21 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #نسب_شناسی

    🔴سلام. چرا می‌فرمایند #علم_نسب_شناسی حرامه در صورتی که حضرت علی علیه السلام به عقیل کـه #علم_نسب_شناسی میدونسته و احتمالا هم به کار می‌برده درخواست کرد که زنی با مشخصاتی که داده بودن براشون پیدا کنند.
    بعداز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
    ‼️‼️
    🖋 #سلام :
    🟢توجه بفرمایید که جناب عقیل رضوان الله علیه #نساب بوده ولی #نسب_شناس چیزی دیگری است که حرام است.
    👇
    📌#نساب یعنی علم داشتن به طوایف که فلان شخص و جد هفتم به فلان قبیله بر میگرده

    📌اما #نسب_شناسی یعنی تشخیص این که فلان فرزند آیا نطفه به فلان پدر است یا خیر
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_انساب
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #نسب_شناس
    #شجره_نامه
    👇👇👇👇
    📜اهمیت نَسَب و توجه به شجره نامه

    بسم الله الرحمن الرحیم
    ن و القلم و ما یسطرون

    ✍آن چنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود می آورند.

    اینان همانان هستند که #عقیل ـ نسبْ_شناس بزرگ عرب و برادر امام علی علیه السلام ـ به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود».

    📌انتخاب ام البنین علیها السلام برای همسری امام علی علیه السلام
    بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، امام علی بن ابی طالب علیه السلام و برادرش عقیل را ـ که آشنا به #علم_نسب_شناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از #تبار_دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.

    📌عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که #قبیله و #خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی مانند بودند، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.

    💞خواستگاری از ام البنین علیها السلام بعد از این که عقیل #شجره_نامه های اَعراب را بررسی و ام البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه السلام ، او را نزد پدر ام البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت.

    📌ام البنین نیز با سربلندی و افتخارْ پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام برقرار شد.

    📌امام علی علیه السلام ، در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او کوشید.

    ✍محسن داداش پور باکر

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:16 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #چهره
    #اولینها
    #پنجعلی_نباغ

    📌دبیر محترم آقای #پنجعلی_نبّاغ که بعد از دبیر الله یار تقی پور مدرسه فِک را اداره می کرد.
    👇
    ✍دبیر حاج پنجعلی نباغ، ایشون از نوادگان استاد خداداد بوده که اول فامیلی شون خدادادی بود و بعدا به نباغ تغییر دادند.

    📌خدادادی،نباغ، شجاع فلاح،همه از نوادگان استاد خداداد هستند که بیشتر آنها در تشون زندگی می کنند.

    📎توضیحات جهت اطلاع برای شما بود،گفتی عکس بفرستید،انجام وظیفه کردیم،خیلی هم کارتون رو قبول دارم و مورد پسند است.

    📝همایون خدادادی بهورز خانه بهداشت تشون.


    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 8:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📗الأغانى
    #نسب_شناسی

    📝«الأغانى» عنوان کتابى در زمینه ادبیات و تاریخ عرب است که توسط على بن حسین بن محمد بن احمد بن هیثم مروانى اموى ابو الفرج اصفهانى ( ۲۸۴ _۳۵۶ ق) تألیف شده است.

    📌الأغانى از مهم ترین منابع دانشمندان اسلام اعم از شیعه و سنى در زمینه تاریخ، لغت، شعر، تراجم، و حدیث به شمار مى رود.

    📌به اعتراف و اتفاق همه مورخان و تراجم نویسان و کتاب شناسان هیچ کتابى مثل آن نوشته نشده است.

    📌ابو الفرج اصفهانى این کتاب را در طى پنجاه سال تألیف کرده و مشقت هاى فراوانى براى این منظور متحمل شده است .
    👇👇
    ✍اهمیت این کتاب چنان فراوان است که از «صاحب ابن عباد» نقل شده که: ((در مسافرتهاى وى هفتاد شتر کتابهاى ادبى او را حمل و نقل مى کردند اما با تدوین این کتاب توسط اصفهانى از همه آنها بى نیاز گشته و مشقت هاى چنین مسافرت هایى از میان رفت.))

    📌 به گفته ی ((ذهبى ابوالفرج)) در این کتاب صد قطعه شعر از مهم ترین خوانندگان شاعر عرب گرد آورده است که این امر موجب گشته تا این کتاب به عنوان «دیوان العرب» و «جامع أشتات المحاسن» یعنى در بر دارنده همه زیبایى هاى گوناگون، تلقى و توصیف شود.
    👇
    وى ابتدا یک مقدمه مفصل، درباره انواع نغمه ها و قالبهاى شعرى خوانندگان عرب آورده و نظرات فنى و هنرى خود را تبیین کرده است.

    📌 او در این مقدمه به صنایع ادبى اشعار عرب از قبیل وزن، قافیه، و عروض پرداخته است.

    📌سپس مهم ترین شخصیت هاى عرب را در قالب تراجم ذکر کرده که در ذیل هر شخصیت به #نسب_شناسى، اشعار او، و زندگى نامه وى پرداخته است.
    👇👇
    📌ابو الفرج اصفهانى در این کتاب با تکریم و احترام فراوان از [حضرت]على بن ابى طالب(علیه السلام) یاد کرده است. 👈و البته به همین دلیل توسط برخى از متعصبان اهل سنت به عنوان شیعه و کذّاب معرفى شده است.👈 به ویژه اینکه او از حضرت على(علیه السلام) به عنوان امیر المؤمنین على بن ابى طالب صلوات الله علیه تعبیر آورده است نه به عنوان خلیفه چهارم.

    ✍ این کتاب یکى از غنى ترین منابع درباره سخنان و کلمات گهربار امام على (علیه السلام) و حوادث مربوط به زندگى ایشان و سایر ائمه (علیهم السلام) به شمار مى رود. از این رو، مورد توجه بسیارى از علماى شیعه قرار گرفته است.
    👇
    📌همچنین یکى از غنى ترین منابع تاریخ ادبیات عرب به شمار مى رود که افکار، لغات، مضامین مختلف، امثال، حکم و اشعار رایج و همچنین افسانه هاى عاشقانه معروف مثل لیلى و مجنون و نیز نام اماکن مهم عرب را در بر دارد که ادبیات فارسى آنها را از این منبع عاریه گرفته است.

    📌این کتاب یکى از مهم ترین و نخستین منابع دایرة المعارفى در زمینه شعر و موسیقى مى باشد که تاریخ و سیر تطوّر شعر و موسیقى را به طور کامل و مفصل ارائه کرده است.

    ✍محسن داداش پور باکر

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:6 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    📸مرحوم حاج عزت الله عابدی متوفی به تاریخ ۹ اسفند ۱۳۸۸،

    🌲توسکاچال از توابع غوزکرودبار🌲

    ✍قابل ذکر اینکه حدود ۶۰ سال و پیشتر، تعداد افراد ساکن در آبادی توسکاچال بیش از ۳۰ خانوار بوده و در آن دوران، آغوزکرودبارآبادی بیش نبود و فقط ۱ تا ۳ خانوار در آن ساکن بودند.

    📎سابق بر این همه یا بیشتر ساکنین آبندان و خرکاک لفور و بخشی از ساکنین آلدره و کلاگرسرای بندپی شرقی در توسکاچال سکونت دائم داشتند.
    #محمدعابدی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #زاگو

    ✍به گاوی که همراهش یک گوساله به سن تا یکساله باشد در عرف محلی بدان زاگو (به فارسی زائیج) می گویند که شیر می دهد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 20:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #خاورمیانه


    ✍به غرب آسیا و شمال شرق آفریقا 《خاور میانه》 گفته می شود که در نقشه فوق که با رنگ سبز تیره مشخص گردید کشورهای محوری خاور میانه هستند.

    📌 الباقی کشورها، کشورهای تبعی از خاور میانه شناخته می شوند.

    📌در این منطقه بسیار حساس از جهات متعدد بین المللی ۴ قدرت وجود دارد که زیر به تفکیک هریک و زیر مجموعه آن پرداخته می شود.

    🔷قدرت_کشور محوری _(کشور زیر مجموعه)

    ۱- #اخوان_المسلمین =
    ترکیه ( قطر، مصر)

    ۲- #عربی=
    عربستان (امارات، حکومت بحرین، اردن، تشکیلات خودگردان فلسطین، عمان، حکومت لبنان، بخش کوچکی از یمن)

    ۳- #عبری=
    اسرائیل(حکومت آذربایجان و خودمختار کردستان عراق)

    ۴- #مقاومت=
    ایران (حکومت عراق، انصارالله یمن، حزب الله لبنان، مردم بحرین، زینبیون پاکستان، فاطمیون افغانستان و شیعیان آذربایجان و مردم غزه )

    💧از نظر تعداد نیروی انسانی و استراتژیکی بودن حوزه سرزمینی، قدرت مقاومت بر دیگر قدرت برتری دارد ولی از لحاظ بین المللی، قدرت عربی بر دیگران جیرگی دارد.
    🌲محمد عابدی🌲
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:58 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #سوال
    #نسب_نامه
    ✍دوستی از من در مورد تعدد امامزادگان در ایران و #نَسب شون به امام موسی بن جعفر پرسید که مگر امام موسی بن جعفر چقدرفررند بلا فصل داشتن و هر جا زیارت میرویم در #شجره_نامه زده بلافصل مصداق شون هم زینبیه اصفهان بود که در تیران و کرون هم یه امامزاده بلافصل به اسم فاطمه صفری هست و این موضوع برای ایشون سوال شده و سوال دوم شون ابن بود...

    📌 آیا همه امامزادگان درایران‌ #شجره_نامه دارن یا ممکنه نعوذبالله جعلی باشه؟

    📌و سوال سوم ایشون این بود چرا بیشتر امامزادگان به اسم محمد میباشد؟

    📌و چرا بعد انقلاب به یکباره اینقدر امامزاده ثبت شده؟
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پاسخ 👇👇👇

    متن #شبهه :

    ✍چرا در ايران امام زاده هاي زيادي دفن هستند؟

    #پاسخ شبهه :

    ۱/ امامزاده‌ها و سادات علوي در چند مرحله وارد ايران شده‌اند. بار اول در زمان حکومت حجاج بن يوسف بود که شيعيان زيادي ‌همراه گروهي از امامزاده‌ها که از ظلم او فراري بودند وارد ايران شدند.

    ۲/ ‌بار دوم در دوران ولايت‌ عهدي امام رضا‌ (علیه السلام) بود که گروهي از شيعيان و امامزاده‌ها همراه حضرت و سپس همراه کاروان حضرت معصومه‌(س) به ايران آمدند.

    ۳/بار سوم در زمان قيام علويون بر ضد بني‌عباس بود که به‌دليل آزارهاي بني‌عباس ناگزير شدند به کشورهاي شرقي از جمله ايران پناه ببرند. اما بيشترين تعداد امامزاده‌هايي که در کشور از دنيا رفته و دفن شده‌اند، حدود سال ۲۵۰ هجري (دوران حسن بن زيد) به ايران آمده‌اند».

    ۴/ آن طور که ابن اسفنديار در کتاب «تاريخ طبرستان» نوشته ‌در اواسط سال ۲۵۳ هجري قمري به عدد برگ درختان، سادات علوي و بني‌هاشم از حجاز، اطراف شام و عراق خدمت حسن بن زيد رسيدند.

    ۵/ يکي از نمونه‌هاي اين اظهار ارادت در استقبال مردم نيشابور از امام رضا‌(علیه السلام) نمايان شد که زمينه ورود تعداد ديگري از امامزاده‌ها به ايران را فراهم کرد. اين مراسم به‌گونه‌اي بود که طبق برخی گزارشات ۲۴ هزار نفر با قلمدان‌هاي مرصع خود حديث مهم «سلسله‌الذهب» را ثبت کردند».

    ۶/ بنابراين ميهمان‌نوازي ايرانيان، در کنار ارادتي که نسبت به پيامبر گرامي اسلام‌(ص)‌، اهل بيت‌(عليهم‌السلام) و فرزندانشان در دل داشتند باعث شد از شعارهاي عدالت‌خواهانه و مبارزه با ظلم دشمنان قرآن و اهل بيت پيروي کنند. اين طور بود که زمينه براي ورود آنها به کشور فراهم مي‌شد.

    ۷/ البته ناگفته نماند که امامزاده ها بايد #شجرنامه يا شهرت به #نسبت با امام داشته باشند. لذا بخش قابل توجهی از امامزاده های مدفون در ایران،نوادگان و فرزندان بلافصل ائمه(علیهم السلام) می باشند که مورد احترام ایرانیان بوده و هستند.

    📌امامزادگان موجود، بر اساس اسناد و معیارهای مختلف تاریخی، توسط سازمان اوقاف ثبت شده و دارای شناسنامه و #شجره_نامه مشخص می باشند. این سازمان از احداث بقعه های جدید بدون اعتبار جلوگیری می کند .

    📚منبع جهت مطالعه بیشتر:
    سادات در ایران: تاثیر مهاجرات سادات بر گسترش تشیع در ایران، سیدمرتضی میرتبار، زائر آستانه مقدسه
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    👆👆
    💌ادامه

    #امامزاده
    #انساب

    📝بله بزرگوار می شود گفت امامزاده

    ✍بزرگوار ببینید 👇👇

    ✍معنای اولیه ترکیب (امام+زاده) این است که امام‌زاده، فرزند بدون واسطه امام است، ولی به فرزندان ائمه با چند واسطه ـ کم یا بسیارـ نیز امام‌زاده گفته می‌شود

    📌اصطلاح امام‌زاده برای اشاره به فرزند یکی از امامان دوازده گانه و نیز نوادگان آنان به کار می‌رود.

    🌸امام خمینی ره از نوادگان امامزاده هستند.

    ✍امامزادگان را مي توان به چند گروه تقسيم كرد:
    👇
    ۱. امامزادگان بي واسطه؛
    فرزندان بلافصل امامان عليهم السلام هستند.
    🟢تعداد اين گروه، اندك بوده و بخش مهمي از آرامگاه آنان در عراق، عربستان، ايران و سوريه واقع شده است؛
    همانند:
    🕌 آرامگاه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ در قم
    🕌و حضرت شاه چراغ (سيد احمد)
    🕌و برادرش ( سيد محمد ) در شيراز.
    👈اين سه بزرگوار، فرزندان امام كاظم ـ عليه السلام ـ مي باشند.

    ۲. امام زادگان با واسطه؛
    بسياري از سادات جليل القدر كه در كشورهاي گوناگون داراي آرامگاه و پايگاه معنوي هستند، در واقع جزو اين دسته مي باشند.
    🟢برخي از آنان با يك يا دو واسطه به معصوم ـ عليه السلام ـ مي رسند؛
    👈اما تعداد بي شماري نيز با چندين واسطه #انتساب دارند.

    🕌امام زادگان از جهت فضائل و امتياز هاي معنوي، در مرتبه هاي متفاوتي قرار دارند:
    👇
    الف) بعضي مراحلي از عصمت را دارند؛
    👈مانند:
    🕌حضرت زينب سلام الله علیها
    🕌و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
    🕌و حضرت ابوالفضل – عليه السلام-
    سو ...

    ب) برخي مورد توجه ويژة امام يا امامان بوده اند؛
    مانند:
    🕌حضرت عبدالعظيم حسني ـ عليه السلام ـ كه از سوي امام هادي ـ عليه السلام ـ در شهر ري «وكالت و نيابت» داشته، و ثواب زيارت مرقد شريفش بسان پاداش زيارت مزار مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ شمرده شده است.

    ج) عده اي در سلسله نسب، به چند معصوم پيوند و بستگي دارند؛
    مثل : سادات موسوي و طباطبائي

    د) بعضي نيز به علت تأثير گذاري در گسترش اسلام و تشيع، حائز اهميت و رتبة والاتري هستند.

    📌در این نوشتار از متون و منابع مختلف اقتباس شده است.


    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:56 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #عرفان_فلسفه_اخلاق
    #نسب_نامه

    📚کتاب قطب العارفین ذوالنون مصری

    📖جلد سخت وزیری،۵۸۴ ص

    ✍️ نویسنده: محیی الدین ابن عربی

    📝مترجم: مسعود انصاری

    💢این کتاب، مجموعة سخنان، احوال، مقامات و سرگذشت نامة «قطب العارفین ذوالنّون مصری» است.

    📌 این کتاب ترجمه ای است از «الکوکب الدّری فی مناقب ذی النون المصری»، تألیف شیخ اکبر، «محیی الدّین بن عربی»، با تصحیح «عاصم ابراهیم الکیالی».

    📌در کتاب، بعد از ذکر کلیاتی دربارة #نسب_نامه و منش ذوالنون مصری، سخنان وی در باب مفاهیم عرفانی، حالات و مقامات شرح داده شده است.
    📌این مجموعه با هدف آشنایی با احوال و اقوال این عارف مصری تدوین شده است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:55 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #نسب_نامه
    💌پاداش نیکی به سادات

    💥رسول خدا (صلی الله علیه آله) فرمودند: در قیامت برای چهار گروه شفاعت می کنم:

    ۱.اکرام کننده به ذریه ام پس از من،
    ۲. برآورنده نیازهایشان،
    ۳.آنکه برای اصلاح امورشان به هنگام اضطرار آنان بکوشد؛
    ۴. کسی که آنان را با دل و زبانش دوست بدارد(۴)؛
    🍃همچنین فرمودند: عیادت از بنی هاشم فریضه و زیارت آنان، سنت است.(۵)

    💥امام رضا( علیه السلام) نیز فرمودند: نگریستن به فرزندان ما عبادت است،
    📎راوی پرسید: نگاه به امامانی که از نسل شمایند یا نگاه به نسل پیامبر(صلی الله علیه آله)؟
    آن حضرت(علیه السلام) فرمودند: بلکه نگاه به همه فرزندان پیامبر (صلی الله علیه آله) عبادت است تا وقتی که از روش او جدا نشده و خود را به گناهان نیالوده باشند.(۶)

    💥رسول خدا (صلی الله علیه آله) فرمودند: هرکس برای فردی از فرزندانم کار نیکی انجام دهد و او پاداش وی را ندهد من نیکی او را پاداش می دهم. (۷)

    📌آزار رساندن به خاندان پیامبر (صلی الله علیه آله) نیز کیفر دارد، امام صادق(علیه السلام) از نیاکان خود از رسول خدا چنین روایت کرده که هر گاه در مقام محمود قرار گرفتم گناهکاران اُمتم را شفاعت می کنم و خدا شفاعتم را درباره آنان می پذیرد و به خدا سوگند درباره آزار دهنده نوادگانم شفاعت نمی‌کنم.(۸)

    📝حکایتی از شأن عظیم سادات

    ✍روزی نظام حیدرآباد دكن در عماری می نشیند و عده ای هنود بت پرست آن عماری را به دوش حمل می كنند (طبق مرسوم تشریفات سلطنتی آن زمان) پس در آن حالت چرت و بی خودی عارضش می شود و حضرت امیرالمۆ منین علیه السّلام را می بیند به او می فرماید: نظام ! حیا نمی كنی كه به دوش ‍ سادات عماری خود را قرار دادی ؟ چشم باز می كند و منقلب می شود می گوید عماری را بر زمین گذارید.
    می پرسند مگر از ما تقصیری واقع شده؟ می گوید نه لكن باید عده دیگری بیایند و عماری را بلند كنند، پس ‍ جمعی دیگر را می آورند و عماری را به دوش می كشند تا نظام به مقصد خود رفته و برمی گردد به منزلش.

    📌نیکی به سادات که نوادگان پیامبر (صلی الله علیه آله) هستند احترام به آن حضرت (صلی الله علیه آله) شمرده می شود، چنانچه آن گرامی (صلی الله علیه آله) فرمودند: احترام به انسان از راه رعایت شئون فرزندان او حفظ می شود.
    📌پس آن عده را كه در مرتبه اول، عماری بر دوش آنها بود، در خلوت می طلبد و دست به گردن آنها كرده و با ایشان معانقه نموده و رویشان را می بوسد و می گوید شما از كجایید؟ جواب می دهند اهل فلان قریه.
    می پرسد آیا از سابق اینجا بودید؟
    می گویند همینقدر می دانیم #اجداد ما از عربستان اینجا آمده اند و توطن نموده اند.
    می گوید باید فحص كنید، 👇
    》نوشته جاتی كه از اجدادتان دارید جمع كنید و نزد من آورید پس ‍ اطاعت كردند و هرچه داشتند آوردند. سلطان در بین آن نوشته #شجرنامه و #نسب_نامه اجدادشان را می بیند كه #نسب آنها به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام می رسد و از سادات رضوی هستند، نظام به گریه می افتد و می گوید شما چطور هنود شده اید در حالی كه مسلمان زاده بلكه آقای مسلمانانید؟!
    همه آنها منقلب شده و مسلمان و شیعه اثنی عشری می شوند، نظام هم املاك زیادی به آنها عطا می كند.
    لزوم اكرام و احترام از #سلسله جلیله سادات و ذریّه های رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از مسلمیات مذهب ماست.
    📙در جلد اول گناهان كبیره در بحث صله رحم به آن اشاره شده است و تفصیل مطلب با ذكر ادله آن در كتاب فضائل السادات است و در كتاب كلمه طیبه مرحوم نوری چهل روایت و داستان اشخاصی كه به بركت اكرام به ذرّیه طاهره آثار عظیمه مشاهده نمودند نقل كرده است و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت كرده اند كه فرمود:
    ((اَكْرمُوا اَوْلادِی الصّالِحُونَ للّهِِ وَالطّالِحُونَ لی)) یعنی :ساداتی كه اهل صلاح و تقوا هستند برای خدا آنها را گرامی دارید و ساداتی كه چنین نیستند برای خاطر من و #انتسابشان به من گرامی دارید.
    (داستانهای شگفت/آیت الله دستغیب)

    📚پی نوشت ها:

    ۱.الاحتجاج، ص ۱۰۳
    ۲.سوره شوری، آیه ۲۳
    ۳.البرهان فی التفسیر القرآن، ص ۸۲۳
    ۴.عیون الاخبارالرضا، ج اول
    ۵.بحارالانوار ، ج ۹۳، ص ۲۳۴
    ۶.عیون الخبار الرضا، ج ۲، ص ۵۱
    ۷.الامالی، طوسی، ص ۳۵۵
    ۸.الأمالی، صدوق، ص ۲۹۴
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    شنبه شانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 19:54 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📙صفحه ای از صفحات کتاب برگی از تاریخ، شجره نامه عابدی فیروزجایی

    📝مولف: محمد عابدی
    👇
    📌این کتاب دارای مولفه های لازم اعم از شابک و شماره کتاب شناسی ملی باشد مراحل تحقیقی آن از سال ۸۳ شروع و در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسید.
    🔷مدیر کل ارشاد اسلامی مازندران که در آذر ۱۳۸۹ از ۶ مولف کتاب برتر سال مازندران تقدیر به عمل آورد در مورد این کتاب گفت:
    *این کتاب مخاطب ضعیفی دارد ولی کار پژوهشی بسیار گسترده ای در آن صورت گرفت کما اینکه شیوه نسب شناسی به کار گرفته در آن، منحصر به فرد هست*
    📌وی در جمع حضار در سالن آمفی تاتر اداره کل بیان نمود:
    گستردگی کار پژوهشی این کتاب از آنجاست که ما جمعی از نخبگان وابسته به خانواده خود، خواستیم شجره نامه خود را تا ۸ نسل گذشته بنویسیم ولی بعد از گذشت مدت ها به این نتیجه رسیدیم که نمی توانیم، ولی نویسنده این کتاب ، به تنهایی آمد ۱۳ نسل طایفه عابدی فیروزجایی را به نحو شایسته در کتابی مصور و در شیوه شجره نامه ای منحصر به فرد بنویسد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:3 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    #الله_یار_تقی_پور_تشونی
    #رزاق_عباسی_پریجایی
    #روستای_فک
    #تشون

    📌#الله_یار_تقی_پور_تشونی ؛وی اولین معلم و مدیر دبستان #فک بود.

    📌او اهل روستای #تشون بندپی بود.

    📌موسس مدرسه #فک_حاج_رزاق_عباسی_پریجا می باشد.

    🗓سال تاسیس: ۱۳۴۰

    🏠تا دو سال بعد تاسیس کلیه ی هزینه ها به عهده ی موسس مدرسه فک بود.

    📌آقای #پنجعلی_نبّاغ (اهل پوست کلای بندپی) بعد از دبیر الله یار تقی پور این مدرسه را اداره می کرد.

    📌نام مدرسه فک پس از امقلاب اسلامی به نام ((بلال حبشی)) نام گرفت.

    📎#نظر_کاربران:

    ✍همایون خداد تشونی:
    👇
    بسیار عالی، احسنت بر این کار پژوهشی کانال ادملاوند،که تاریخ بندپی رو در این صد ساله اخیر مورد بررسی و پژوهش قرار میده. کار بسیار پسندیده ای هست.
    خدا مرحوم اله یار تقی پور کران که از هم محلیهای خوب ما بود رو بیامرزه.و همچنین مرحوم حاج رزاق عباسی که مردی خیر و با اصالت که فرزندان خوبی هم تحویل جامعه داد رو بیامرزه و به دبیر نباغ هم سلامتی و عمری با عزت عنایت فرماید.

    ✍علی:
    عکس مرحوم حاج رزاق عباسی فیروزجاه
    و بریده روزنامه اطلاعات وقت
    📌البته شروع به کار مدرسه فک سال ۱۳۳۸ بوده وظاهرا درسال ۱۳۴۰ثبت نهایی شد.

    ✍️همایون خدادادی بهورز خانه بهداشت تشون:

    #چهره
    #اولینها
    #پنجعلی_نباغ

    📌دبیر محترم آقای #پنجعلی_نبّاغ که بعد از دبیر الله یار تقی پور مدرسه فِک را اداره می کرد.
    👇
    ✍دبیر حاج پنجعلی نباغ، ایشون از نوادگان استاد خداداد بوده که اول فامیلی شون خدادادی بود و بعدا به نباغ تغییر دادند.

    📌خدادادی،نباغ، شجاع فلاح،همه از نوادگان استاد خداداد هستند که بیشتر آنها در تشون زندگی می کنند.

    📎توضیحات جهت اطلاع برای شما بود،گفتی عکس بفرستید،انجام وظیفه کردیم،خیلی هم کارتون رو قبول دارم و مورد پسند است.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    💌چنانچه عکسی از جناب دبیر الله یار تقی پور ، حاج رزاق عباسی پریجا و دبیر پنجعلی نبّاغ در دسترس دارید، جهت اشتراک و ثبت در پژوهش ادملاوند به این آدرس ارسال نمائید.
    📩ارتباط با مدیر
    @mohsendadashpourbaker

    🔷نام شما در این پژوهش ثبت خواهد شد.

    جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 14:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📜پنج بن

    📸سلام و عرض ادب
    صبح جمعه شما خوبان به خیر و نیکی
    پنج بند زیبا

    📎نظر کاربران:

    ✍با سلام بر همه بزرگوارن
    دیگه ما نمیگیم بارفروش
    میگیم بابل. کسی دیگه پنج بند تلفظ میکنه. سالیان سال هست که پج بن #پجبن #پج_بن /بن یعنی سربالایی و شروع شیب سربالایی. مثلا گمی بن رع کش هایر یعنی سربالایی رع بور بالا
    حال. پج بن هم دشت و زمین پایین که یه جای پرچو و تختی میتونه باشه
    ولی در نهایت. پج بن مشهورتر هست.
    با تشکر از همه اساتید.
    پج بن همن آ بیه لاله زار مخته باد...
    #احمد

    ✍سلام و عرض ادب
    در محاوره مازندرانی که معمولا کوتاه شده زبان فارسی هست
    آب= او
    گاو= گو
    سرا: سره
    خانه= خنه
    رودخانه= روخنه
    و...
    اگر به غوزک رودبار رفته باشید پنج تا راه همراه با سربالایی که همان بند می باشد منتهی به این چمن(میدان پنج بند) می شود. لذا پنج بند(در فارسی)= پج بن(در گویش محلی) اینکه کسی فارسی می نویسد با درستش زا بنویسد. جایی در این مورد ثبت و سند وجود ندارد بلکه تحقیقات میدانی حاصل بر این هست که پج بن همان پنج بند هست
    پس هر دو صحیح می باشد
    حال گویش ها متفاوت هست
    #عابدی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    جمعه پانزدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 10:36 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📍برخی معتقدند نام ورسک از درختچه‌های ورس گرفته شده است.

    پل ورسک مازندران

    ✍️نام وِرِسک از روستای ورسک گرفته شده‌است که در مجاورت محل ساخت پل قرار داشته و در آن زمان در حدود ۲۰ خانوار در آن ساکن بوده‌اند. پس از چند سال از احداث پل ساکنان این روستا به ورسک امروزی که آن زمان به عباس‌آباد معروف بود، آمدند و امروز این روستا به نام ورسک عباس‌آباد معروف شده‌است.

    گردنه گدوک

    📌ورسک به دلیل وجود درختچه‌های ورس که در قسمت پشت پل به‌طور انبوه وجود دارد، به این نام معروف شده‌است.

    منظره پل ورسک

    📌بنابر روایتی دیگر ورسک از نام مهندسی به‌نام شژووسک اهل بوهم گرفته شده که در ساخت این پل شرکت داشته‌است و چون در فارسی این حرف چکی وجود ندارد و تلفظ آن کلمه برای بسیاری سخت بود، بدین نام مشهور گشته‌است.

    ✍️اکثر افرادی که نام ورسک را می‌شنوند یاد پل ورسک می‌افتند. با ساخته شدن پل ورسک در دوره پهلوی اول که سبب عمران و آبادانی فراوانی در شمال کشور به ویژه استان مازندران و منطقۀ ورسک شد، روستاهای مجاور این پل نیز پس از آن به همین نام خوانده شدند.

    📎ورسک نام پلی است که در ارتفاعات روستای عباس‌آباد قرار دارد. پس از احداث این پل نام روستا نیز به مرور تغییر کرده و ورسک نامیده شد.

    🇮🇷ورسک از توابع شهرستان سوادکوه استان مازندران است. این پل راه‌آهن سراسری شمال کشور را به هم متصل می‌کند و امروزه علاوه بر جاذبه گردشگری دارای نقش مهم اقتصادی و حمل و نقل دارد.

    📌این پل توسط یک شرکت دانمارکی به روی دره‌ای که عمق آن به صد و ده متر می‌رسد احداث شده است.

    پل ورسک در دست ساخت، سال ۱۳۱۴، از آنه ماری شوارتسنباخ.

    پروفسور ل. فون رابسوویچ، مهندس سازهٔ پُل وِرسک به‌همراه خانواده‌اش حدود دو سال در خانه‌ای در پائین دست پل و در کنار رودخانه ورسک زندگی می‌کردند.

    عبور نخستین قطار ایرانی از روی پل ورسک.

    🔴در زمان بروز جنگ جهانی، آدلف هیتلر نگران راه‌های ارتباطی راه‌آهن ایران به روسیه بوده و خواستار تخریب این پل بود، اما خوشبختانه اتفاقی برای این پل زیبا و ارزشمند نیفتاد.

    پل ورسک از مرتفع ترین پل های ایران

    📌در ادامه این پل به پیروزی متفقین یعنی انگلستان و روسیه در جنگ جهانی کمک شایانی کرد و چرچیل نخست وزیر وقت، آن را پل پیروزی نامید. پل ورسک در سال ۱۳۵۶ به عنوان اثری ملی به ثبت رسیده است.

    📝نام پل ورسک ایران در کتاب رکوردهای گینس در زمره مرتفع‌ترین پل‌های جهان ثبت شده است. پل ورسک یکی از زیباترین پل‌های ایران و جهان است که آوازه جهانی دارد.

    ✍️پل ورسک از نظر معماری نیز حائز اهمیت فراوانی است. هرچند معمار آن یک مهندس اتریشی بود اما اِلمان‌ها و شاخصه‌های معماری ایران نیز در آن به چشم می‌خورد. وجود طاق‌های مرتفع در دهانه‌ی این پل به روشنی بیانگر این موضوع است.

    📍در زمان حکومت رضاشاه و در اول اردیبهشت سال ۱۳۱۲ یورگن ساکسیلد به عنوان مدیرعامل شرکت دانمارکی کمپساکس قرارداد احداث راه‌آهن شمال ـ جنوب ایران را امضاء کرد. تا قبل از آن برخی شرکت‌های آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی در ساخت راه‌آهن از میان کوه‌های البرز ناکام مانده بودند. یورگن ساکسیلد در این قرارداد تعهد داد تا احداث ۹۰۰ کیلومتر خط راه‌آهن را در مدت شش سال به پایان برساند و برای ساخت هر متر راه‌آهن، معادل پنج دلار طلا (حدود ۱٬۵ گرم طلای خالص) دریافت کند.

    📌پس از آن بهترین مهندسان اروپا به ایران آمده و پس از تهیه عکس هوایی از کوه‌های البرز متوجه شدند که راه‌آهن باید از روستای عباس‌آباد (که بعدها به ورسک تغییر نام داد) عبور می‌کرد و قطار پس از عبور از روستای ورسک باید با طی مسافت ده کیلومتر و نیز ۶۰۰ متر صعود، از کوهستان عبور و به سمت تونل گدوک حرکت می‌کرد که حرکت در چنین شیب تندی برای قطار ناممکن بود. پس آنان تصمیم گرفتند مسیر را به شکل سه پله بر روی دامنه کوه اجرا کنند که به سه خط طلا معروف شد.

    📌همچنین وجود دره ورسک از چالش‌های دیگر این پروژه بود که مهندسان کمپساکس را مجبور کرد تا پلی با دهانه بزرگ را روی آن در نظر بگیرند.

    📌 سرانجام کار ساخت این پل در اواسط آبان سال ۱۳۱۳ در شهرستان سوادکوه استان مازندران، توسط شرکت مهندسی دانمارکی کمپساکس، به عنوان برنده مناقصه ساخت پل، و توسط مهندسان آلمانی و اتریشی آغاز شد و در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۱۵ گشوده شد. در زمان افتتاح پل ورسک رضاشاه شخصاً به سوادکوه آمد.

    📃براساس گزارش روزنامه اطلاعات مورخ ۱۳۱۵/۲/۵ و آرشیو شرکت کامپساکس ، لادیسلاوس فون رابسویچ (L. Von Robcevidc) مهندس سازنده پل ورسک می‌باشد.

    📌رابسویچ (۱۸۹۳–۱۹۷۵. م) که اهل اتریش است و مهندس ورسک نامیده می‌شد در مصاحبه خود با خبرنگار روزنامه اطلاعات می‌گوید: «روزی که این مدل را برای احداث پل ورسک تهیه کردم مهندسان دیگر با نظر حیرت به آن نگریسته و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار یکی از فتوحات علم مهندسی به حساب آوردند. امروز که این پل احداث گردیده همه من و رفقایم را تحسین می‌کنند و آن را در شمار بهترین پل‌های قشنگ و شاهکار مهندسی می‌دانند.» سمت مهندس رابسویچ رئیس نظارت ساختمان پل بوده‌است و او به همراه خانواده‌اش در خانه‌ای واقع در دره ورسک و نزدیک پل اقامت داشت. همچنین رابسویچ مسئولیت احداث تونل‌های مسیر راه‌آهن را نیز به عهده داشت و از بنیان‌گذاران روش تونل‌زنی جدید اتریشی (NATM) بود.

    📌همچنین سرپرستی مهندسان محاسب و طراح پل برعهده هانس اتو ناتر (Hans Otto Nater) مهندس سوئیسی بوده‌است که در طراحی و احداث پل و ایستگاه راه‌آهن برن سوئیس نقش داشت. هانس ناتر (۱۸۵۶–۱۹۵۴. م) نابغه ریاضی و پل‌سازی، فارغ‌ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک زوریخ (سوئیس) بود که طراحی و انجام محاسبات پل‌های راه‌آهن سراسری ایران و نیز پل ورسک توسط گروهی از مهندسان تحت نظارت او انجام شد.

    📌در ۱۷ شهریور ۱۳۱۷ مجلس شورای ملی تصویب کرد تا هانس ناتر با حقوق ماهانه ۱۷ هزار ریال به مدت یک‌سال به استخدام وزارت طرق درآید. همچنین مقرر شد نصف حقوق وی به صورت ریال و نصف دیگر آن که معادل ۱۰۵ لیره کاغذ و ۱۱ شیلینگ انگلیسی بود از قرار هر لیره ۸۰٬۵۰ ریال در آخر هر ماه پرداخت شود.

    📌همچنین صد لیره کاغذ بابت هزینه مسافرت به سوئیس و صد لیره کاغذ برای برگشت به وی پرداخت شود. در سال ۱۳۱۸ از خدمات وی رسماً تقدیر شد. هانس ناتر بعد از جنگ دوم جهانی سه بار به ایران مراجعت کرد، ولی بر اثر بیماری و شدت ضعف مجبور به بازگشت به سوئیس شد.

    مسیر بالا رفتن خط آهن از کوه ورسک

    📝ساکسیلد در کتاب خاطرات خود که آن را در سال ۱۳۵۰ با نام «خاطرات یک مهندس دانمارکی» چاپ کرد، برای طرح جلد کتابش از نمای پل ورسک استفاده کرد.

    📌همچنین یکی دیگر از افراد دخیل در این این پروژه بزرگ، دنیل مستدیم بوده‌است که در جریان آن پروژه فوت می‌کند، جسد وی را به زادگاهش منتقل نمی‌کنند و هم‌اکنون در قبرستان ورسک با سنگ چینی ای که توسط اهالی ورسک ساخته شده، دفن می‌باشد. به دلایل نا معلوم در حدود سال ۱۳۹۰ بعد از تعمیر جزی بر روی سنگ چین قدیمی نام آن به را به والتر ایگنر تغییر دادن که هیچ سند و تصویر تاریخی مستندی برای آن موجود نیست . در سال ۱۳۹۷به درخواست یکی از اهالی ساکن اتریش با پیگیری و هماهنگی مسئولین محلی به جهت قدردانی از ایشان مقبره سنگ چین شده قدیمی باز سازی شد و اسم والتر ایگنر را بر روی آن نوشتند که نه نام سازنده اصلی پل می‌باشد نه نام دنیل مستدیم که سالها بر روی آن مقبره قدیمی وجود داشت .


    ⚙️پل ۸۸ سالهٔ ورسک در ایران

    📝کد خبر : ۱۱۶۳۷۶

    پنجشنبه، ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۷:۳۷۱۰۱۸۴ بازدید

    📍پل ورسک در آستانهٔ ۸۸ سالگی ایستاده است؛ پلی که در زمان جنگ جهانی دومٰ به‌واسطهٔ نقشی که در کمک‌رسانی به اتحاد جماهیر شوروی محاصره‌ ...

    گزارشی از پل 88 سالهٔ ورسک در ایران

    ✍️پل ورسک در آستانهٔ ۸۸ سالگی ایستاده است؛ پلی که در زمان جنگ جهانی دومٰ به‌واسطهٔ نقشی که در کمک‌رسانی به اتحاد جماهیر شوروی محاصره‌ شده توسط آلمان هیتلری ایفا کرد، به آن لقب «پل پیروزی» دادند.

    📌ساخت پل از آبان ۱۳۱۳ آغاز شد و ۵ اردیبهشت ۱۳۱۵ رضا شاه آن را افتتاح کرد. هزینهٔ احداث آن دو میلیون و ۶۰۰ هزار ریال اعلام شد، یعنی معادل ۹۵ میلیارد تومان امروز.

    📝اطلاعات بیشتر دربارهٔ پل ورسک را در گزارش زیر بخوانید:

    📌هزینهٔ احداث پل ورسک در سال ۱۳۱۵ دو میلیون و ۶۰۰ هزار ریال اعلام شده است. اگر بهای ۳۰ ریالی هر دلار در زمان جنگ جهانی دوم را مقیاس قرار دهیم، می‌توان گفت هزینهٔ ساخت این پل نزدیک به ۸۷ هزار دلار آن زمان بوده که با احتساب تورم و تغییر ارزش دلار می‌شود معادل یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار امروز و یا ۹۵ میلیارد تومان امروز.

    📌این پل در مسیر راه‌آهن سراسری شمال - جنوب و در ارتفاع ۱۱۰ متری از ته دره با دهانه ۶۶ متری و با وسایلی ابتدایی ساخته شد. این بنا از ملات سیمان و شن شسته‌شده و آجر ساخته شده و در ساختمان آن از آرماتور استفاده نشده است.

    📌در زمان حکومت رضاشاه و در اول اردیبهشت سال ۱۳۱۲ یورگن ساکسیلد به‌عنوان مدیرعامل شرکت دانمارکی کامپساکس قرارداد احداث راه‌آهن شمال ـ جنوب ایران را امضا کرد. یورگن ساکسیلد در این قرارداد تعهد کرد احداث ۹۰۰ کیلومتر خط راه‌آهن ایران را به پایان برساند. تا قبل از این قرار داد برخی شرکت‌های آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی در ساخت راه‌آهن از میان کوه‌های البرز ناکام مانده بودند.

    قطار ورسک

    📌پس از امضای قرار داد بهترین مهندسان اروپا به ایران آمدند و پس از تهیه عکس هوایی از کوه‌های البرز متوجه شدند که راه‌آهن باید از روستای عباس‌آباد (که بعد‌ها به ورسک تغییر نام داد) عبور کند و قطار پس از عبور از روستای ورسک باید با طی مسافت ده کیلومتر و نیز ۶۰۰ متر صعود، از کوهستان عبور و به سمت تونل گدوک حرکت کند که حرکت در چنین شیب تندی برای قطار ناممکن بود. پس آنان تصمیم گرفتند مسیر را به شکل سه پله بر روی دامنه کوه اجرا کنند که به سه خط طلا معروف شد.

    📌وجود دره ورسک از چالش‌های دیگر این پروژه بود که مهندسان کامپساکس را مجبور کرد تا پلی با دهانه بزرگ را روی آن در نظر بگیرند. سرانجام کار ساخت این پل در اواسط آبان سال ۱۳۱۳ در شهرستان سوادکوه استان مازندران، توسط شرکت مهندسی دانمارکی کامپساکس، به عنوان برنده مناقصه ساخت پل آغاز شد و در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۱۵ افتتاح شد.

    📝لادیسلاوس فون رابسویچ، مهندس اتریشی طراح و سر مهندس پل ورسک، دربارهٔ این پل چنین گفته بود:

    «روزی که طرح احداث پل ورسک را تهیه کردم، مهندسان دیگر با نظر حیرت به آن نگریسته و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار یکی از فتوحات علم مهندسی به حساب آوردند. حالا که این پل احداث شده همه من و رفقایم را تحسین می‌کنند و آن را در شمار بهترین پل‌های قشنگ و شاهکار مهندسی می‌دانند.»

    📌سرپرستی مهندسان محاسب و طراح پل برعهده هانس اتو نا‌تر، مهندس سوئیسی و نابغه ریاضی و پل‌سازی بود که انجام محاسبات پل‌های راه‌آهن سراسری ایران و نیز پل ورسک توسط گروهی از مهندسان تحت نظارت او انجام شد.

    📌این پل در درّهٔ ورسک در روستای ورسک در شهرستان سوادکوه، واقع در ۸۵ کیلومتری قائمشهر و ۱۸۰ کیلومتری تهران، در محور فیروزکوه و در مسیر راه‌آهن شمال قرار دارد. این پل دو کوه عظیم و سخت‌گذر عباس‌آباد را به یکدیگر وصل می‌کند. روستای ورسک از سطح دریا ۲۱۴۰ متر ارتفاع دارد.

    ⛩️تیم مهندسان سازندهٔ پل این بنا را به مدت ۷۰ سال گارانتی کرده بودند. با این‌همه این پل همچنان پس از حدود ۸۸ سال سرپا است.

    ⚙️مشخصات فنی پل ورسک

    نگاره‌ای از پل ورسک در حین عبور قطار از روی آن.


    ✍️این پل در مسیر راه‌آهن سراسری ایران و در ارتفاع ۱۱۰ متری از ته دره، با دهانه ۶۶ متری و با وسایلی ابتدایی ساخته شد.


    📌این پل دو کوه عظیم و سخت‌گذر عباس‌آباد را به هم متصل می‌کند. از شگفتی‌های ساخت پل ورسک عدم استفاده از هر گونه سازه فلزی در ساخت آن است.

    پل ورسک از نمای دره در شب

    📌پل ورسک که راه ارتباطی راه‌آهن سراسری شمال جنوب می‌باشد با ابزار آلات بسیار ساده مانند دینامیت و دریل دستی ساخته شده‌است.

    📌این بنا از ملات سیمان و شن شسته شده و آجر ساخته شده و در ساختمان آن از آرماتور استفاده نشده‌است. به بیان دیگر این بنا از ملات غیر مسلح ساخته شده‌است.

    📌از شگفتی‌های ساخت این پل عدم استفاده از هیچ سازه فلزی در ساخت آن است. برای ساخت این پل ابتدا دوپایه بتنی در دو طرف کوه ایجاد شد و به هم متصل گردید و سپس دال قوسی روی آن اجرا گردید و سپس نمای آجری روی آن اجرا شد.

    📌بعلت احتمال طغیان رودخانه ورسک مهندسان تصمیم گرفتند با احداث تونلی در زیر رودخانه ورسک، ترن را از طغیان محافظت کنند و سپس با چرخش در مسیر و صعود به میزان صد متر، ترن روی پل راه‌آهن ورسک قرارگیرد.

    📌حجم پل ورسک که دارای ۶۶ متر دهانه قوسی اصلی و ۱۱۰ متر ارتفاع از ته دره است، جمعاً ۴۵۰۰ مترمکعب است. طول کلی پل ۸۶ متر است.

    📚منابع:

    1. پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «پل ورسک». صدا و سیمای مازندران.
    2. پرش به بالا به:۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ «نقش پل ورسک در تغییر نقشه جهان (+عکس)». معماری نیوز. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۹.
    3. «پل ورسک یک پروژه چند ملیتی بود». هفته‌نامه تجارت. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ اوت ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۰ مه ۲۰۱۵.
    4. پرش به بالا به:۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «آشنایی با پل ورسک - مازندران». همشهری آنلاین.
    5. پرش به بالا به:۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ «ورسک، پل پیروزی» (PDF). ورسک، پل پیروزی. پیمان صدفی. فصلنامه پیام بهارستان. بهار ۱۳۸۸.
    6. https://www.hamshahrionline.ir/news/80457/آشنایی-با-پل-ورسک-مازندران
    7. پرش به بالا به:۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ «به یاد طراح پل ورسک». جام جم آنلاین. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۳.
    8. نقش پل شگفت‌انگیز ورسک در تغییر نقشه جهان، دویچه وله فارسی
    9. «عکس‌های روند ساخت پل ورسک در عکسخانه شهر». وبگاه عکاسی. پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
    10. «صاحب مهم‌ترین اثر مهندسی راه‌آهن جهان نیازمند نگاه ویژه مسئولان است». فارس نیوز.
    11. «پل ورسک». آفتاب یزد.
    12. «پل ورسک و سه خط طلا». مکان بین. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ آوریل ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۰ مه ۲۰۱۵.
    13. «پل ورسک کجاست؟». کجارو.
    14. «معرفی راه‌آهن شمال». پایگاه اطلاع‌رسانی راه‌آهن جمهوری اسلامی ایران. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ اكتبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
    15. «سایت مای تریپ». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ مه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۰ اوت ۲۰۰۹.
    16. سایت معاونت مجلس و استانها
    17. «روزهای خوش برای پل ورسک مازندران». ایرنا.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:22 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودخانه های بندپی

    #رودخانه_آنّون

    ۶/رود آنّون:

    ✍یکی دیگر از رودخانه های بندپی رودخانه ی #آنّون می باشد.

    📌در منابع نوشتاری جدید نام این رودخانه #آبندان نوشته شده است.

    📌این رود از شاخه های سرچشمه ای رودخانه ی #سجرو محسوب می شود.

    📌رود #آنّون از دامنه های شمال باختری و از میان درّه های عمیق جریان می یابد.

    📌#آنون رود با پیوند به رودی که از انیجدان می آید، در جنوب شیخ موسی، نامش به #دریوکی تغییر می کند.

    📌از ناحیه ی پایین دست شیخ موسی به #سجرو شهرت می یابد.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:21 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودهای بندپی؛

    ۵/رودخانه ی سِجرو:

    🔷از شاخه های مهم رودخانه ی بابل است.

    🔷این رودخانه از دامنه های شمالی و باختری {کوه نارگِلی} واقع در بندپی شرقی سرچشمه میگیرد.

    🔷سجرو از قله ی ۳۷۰۱ متری واقع در ۴ کیلومتری جنوب {کوه نارگِلی} شرچشمه میگیرد.

    🔷شاخه های اولیه ی سجرو در گاوزن محله بندپی بهم پیوسته میشود.

    🔷این رود پس از عبور از گاوزن محله در جهت شمالی جاری میشود.

    🔷سِجرو روستاهای بیگدم، کرات کتی، گلیا، گنجکلا، گردرودبار و...واقع در مسیر را مشروب میکند.

    🔷نهر سجرو به باکرمحله (ادملا) از جهات مهندسی و کشاورزی و حتی معماری قابل تحلیل و تحقیق کارشناسان است.

    🔷رود سجرو در منطقه ی گنج افروز [شنبه بازار ولوکلا]وارد رودخانه ی بابل میشود.

    🔷طول رودخانه ی سِجرو ۵۵ کیلومتر است.

    🔷حوزه ی آبریز سِجرو حدود ۳۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.

    🔷سجرو دارای آب دائم بوده و حوزه ی آبربز آن اکثرا کوهستانی و دارای پوشش گیاهی است.

    🔹آب دهی سِجرو در گلیا در یک دوره ی اندازه گیری پنج ساله بطور متوسط ۲۵/۷ میلیون متر مکعب در سال و در سال آبی ۶۵_۶۴ حدود ۶۰/۷۷ میلیون متر مکعب و حداکثر آب دهی لحظه ای آن در گلیا ۶۷/۴ متر مکعب در ثانیه اندازه گیری شده است.

    🔹دبی متوسط سالانه ی سِجرو ۲/۵ متر مکعب در ثانیه می باشد.

    🔹بیشترین دبی سِجرو در ماه های اسفند و فروردین می باشد.

    🔹کمترین میزان آب دهی سِجرو در مرداد ماه است ولی دبی آن به صفر نمی رسد.

    🔹نام مکتوب در این رود به صورت های گوناگون نگارش شده است که عبارتند از: #سیچه_رود، #سیجه_رود، #سرچ_رود، #سرج_رود،#سِجرو، #سجاده_رود، #سجاد_رود و....
    👇
    🔹نام این رود نخست در جلد دوم تاریخ طبرستان ابن اسفندیار آمده است و پیش از این تا کنون در جایی دیده نشد.
    👇
    🔹میرظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران {سرجه رود} نگاشته است.
    👇
    🔹میر تیمور مرعشی نویسنده ی تاریخ خاندان مرعشی نام این رود را {سرچه رود} یاد کرده است.
    👇
    🔹در نسخ خطی مجموعه اشعار ((عین الغموم)) سروده ی مطلع بارفروشی؛از منتسبین سببی میرزا فریدون حلال خور نام سِجرو را {سجادرود} قید کرده است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:18 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودهای_بندپی

    ۴/رود چادرکا ادملا:

    🔷حوزه ی آبخیز درّه چادرکا روستای ادملا؛باکرمحله بندپی شرقی بابل در فاصله ی ۳۲ کیلومتری جنوب شهرستان بابل، به مساحت ۷۵۶ هکتار که از شمال به جاده آسفالته ی گلیا به دیوا است.
    🔷از قسمت جنوب به قله آغوزخال
    🔷از سمت غرب به یالهای الاشت سی، لتکاک کلهونو، کیمون، میونک، هندوری و اشدکت می رسد.
    🔷از ناحیه ی شرق به یالهای ویشگون، چفا، سنگسی، کیمون، رسی، برف چالسی، نارنج پشت و شاهکلا ختم میشود.
    🔹پایین ترین نقطه ی ارتفاعی ۱۹۰ متر است.
    🔹بالاترین آن ۷۰۵ متر از سطح دریای آزاد می باشد.
    🔹متوسط بارندگی سالیانه ۶۴۵_۸۷۷ میلی متر در سال گزارش شده است.
    🔹در گزارش ملاآقابابابیک باکر در سال ۱۲۳۰ قمری نام این رود ((جادرکا)) وارد شده و آن را از ((امیرکا ابن ورداسف))؛ از حُکّام مستقل مازندران بر می شمارد.
    🔹نهر روآر و چهارشمین ادملا از این رودخانه منشعب شده و پس از اتصال با متالان به سمت لپر و گنجکلا جریان دارد.
    🔹چادرکا باکر پس از عبور از کشکا، وِلّیم، قرق یونس، فلکا،خوردیم و میان دره به رودخانه ی کلاروی بندپی غرب متصل میشود.
    ۵/در گذشته نهر سجرو در محل کرات ادملا به متالان که مشروب از نهر روآر چادرکا گره میخورده است.
    🔹پنج آبندان در ادملا از چادرکا مشروب می شدند.
    ♦️در مسیر چادرکا حمام قاجاری در ادملا احداث شده بود که در دهه ی ۱۳۷۰ تخریب شد.
    ♦️در حواشی چادرکا شش قبرستان قدیمی مشهود است که از جمله ی آن میتوان به قبرستان آهکی و دسته جمعی کشکا اشاره کرد.
    ♦️زندان زیرزمینی و تاریخی قرق یونس در ضلع جنوبی چادرکا واقع شده است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    🟦#آبشارچادرکا
    🔵#چادرکا

    🌍#بندپی
    🌍#ادملا

    🔹#رودخانه_چادرکا

    📖واژه شناسی

    محسن داداش پور
    ١٦:٣٩ - ١٤٠٠/٠٩/٢٩

    ✍چادرکا نام رودخانه ای شگفت انگیز و جذاب در روستای کهن ادملا واقع در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در استان مازندران می باشد.

    📌این رودخانه از ارتفاعات جنوبی روستا شروع و در نهایت به رودخانه کلارود بخش بندپی غربی می پیوندد.

    🔵#آبشار_چادرکا:
    وجود چند آبشار بر روی این رودخانه ی زلال و شفاف در بالادست، بویژه در مراتع جنگلی #کیمون موجب جذب توریست و زمینه ی حضور گردشگران از راههای دور و نزدیک شده است.

    👈چادرکا از دو کلمه ی ((چادر)) و ((کا)) تشکیل می شود.
    چادر: به معنی خیمه، کیمه، سرپناه و سایبان است.
    کا: به معنی بازی و همچنین نام امیری به نام کا بوده است که روزگاری در ادملا بخش بندپی شرقی زندگی می کرده است.

    همچنین متصور لست که " چادرکا " از دو واژه‌ی "چا" و "درکا" ساخته شده:
    "چا" به معنی "سرد"
    "درکا" به معنی "چشمه" یا "رودخانه‌ی کوچک"
    و در کل "چادرکا" یعنی "رودخانه‌ی سرد" و چون آب این رودخانه همواره خنک هست، مخصوصا که امروزه در بالادست این حالت مشهود است.

    📜بر اساس یافته های شفاهی ، تحقیقات میدانی و اقتباس از کتاب سفرنامه رابینو، امیرکابن و ورداسف یکی از حکام غیرمستقل طبرستان ( ۳۱۲ هَ . ق . / ۹۲۵ م ) . || ابن امیر کا معاصر قابوس بن وشمگیر بوده است . ( مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص ۱۴۶ ) .

    📝منبع: شجره نامه اشاداد جلد دوم محسن داداش پور باکر
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    📑#پژوهش_ادملاوند
    @edmolavand
    📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:16 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودخانه های بندپی


    ۳/رود خِش‌رو (خوش رو):

    🔷تنها شاخه ی رودخانه ی کاری محسوب میشود که از حوالی بندپی واقع در ۳۳ کیلومتری جنوب باختری بابل سرچشمه میگیرد.
    🔷بخشی از بزرو است.
    🔷این رودخانه پس از رسیدن به کومکلا به خَش رو تغییر نام می دهد.
    🔹در دهکده ی احمدچاله پی وارد رودخانه ی کاری میشود.
    🔹طول این شاخه حدود ۱۸ کیلومتر می باشد.
    🔹قسمتی از حوزه ی آبریز کم وسعت آن پوشیده از جنگل است.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودخانه های بندپی

    ۲/رود اسکلیم:

    🔷از سرشاخه های بابل رود است.
    🔷از دامنه های قله ی ۲۹۱۱متری در جنوب روستای سفیدکلا (۴۸ کیلومتری جنوب خاوری بابل) سرچشمه میگیرد.
    🔷از میان دره های عمیق در جهت شمال جریان می یابد.
    🔷رودخانه ی اسکلیم روستاهای گالش کلا و میرارکلا را مشروب میکند.
    🔹سپس در دهکده ی لفورک به رودخانه ی کرسنگ می پیوندد.
    🔹تشکیل دهنده ی رودخانه ی بابل رود می باشد.
    🔹طول این رودخانه ۲۵ کیلومتر است.
    🔹حوزه ی آبریز آن کوهستانی و پوشیده از جنگل بوده و حدود ۶۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 16:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #رودهای_بندپی

    ۱/رود#اَزرو:

    🔷از دامنه های شمالی کوه استله کنار به ارتفاع تقریبی ۲۰۰۰ متر واقع در ۴۵ کیلومتری جنوب بابل سرچشمه میگیرد.
    🔷در روستای فک شاخه های دیگری را دریافت میکند.
    🔷رودخانه اَزرو روستاهای خلیل کلا و کلاگرکلا را مشروب میکند.
    🔷پس از تلاقی با رودخانه ی بولک (بابلک) وارد بابل رود میشود.
    🔹طول این رودخانه ۱۴ کیلومتر است.
    🔹حوزه ی آبریز رودخانه ی اَزرو بندپی کوهستانی و کم ارتفاع و پوشیده از جنگل می باشد.
    🔹این رودخانه یکی از سرشاخه های اولیه ی رودخانه ی بابل به شمار میرود.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:10 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    💠غار دانیال مازندران؛ دومین غار آبی بلند ایران

    📎۱۰ دی ۱۴۰۲، ۸:۵۵

    📝کد خبر: ۸۵۳۳۷۶۱۳

    ✍️غار آبی دانیال یکی از زیباترین غارهای رودخانه‌ای کشور به شمار می‌رود و از جاهای دیدنی استان مازندران محسوب می‌شود. با مسیر دسترسی جنگلی، دمای داخلی ثابت و استلاگمیت و استلاکتیت‌های چندمیلیون ساله، غار آبی دانیال یکی از مقاصد ارزشمند برای طبیعت‌گردان و غارنوردان در شمال کشور است. با کجارو همراه باشید.

    📌غار آبی دانیال که سابقه کشف و شناسایی آن به زمان دوری نمی‌رسد، به‌تازگی مورد توجه گردشگران واقع‌ شده است. این غار جزو غارهای رودخانه‌ای ایران محسوب می‌شود و فقط دارای یک شعبه یا دالان اصلی به طول تقریبی ۱۵۰۰ متر و عرض تقریبی یک و نیم متر است. دالان اصلی با پیچ‌وخم‌های فراوان و گذر دالان‌های تنگ و باریک پر از آب و حوضچه‌ها و آبشارهای کوچک ادامه می‌یابد و در انتها به چند شعبه کوچک‌تر منتهی می‌شود.

    📌غار دانیال دومین غار بزرگ رودخانه‌ای ایران بعد از غار قوری قلعه پاوه، در کرمانشاه به شمار می‌آید. دمای داخلی این غار در طول سال تقریبا یکسان است. آب داخل غار از چند چشمه کوچک که از شعب مختلف آن سرچشمه می‌گیرد، تامین می‌شود. این آب کاملا زلال و از نظر املاح دارای درصد پایینی است که آن را قابل شرب می ‌کند. عمق جریان آب در بخش‌های مختلف غار متغیر است؛ ولی به‌طور کلی از یک متر تجاوز نمی‌کند. البته چندین گذرگاه و بخش در غار وجود دارد که در هنگام بارندگی عمق آن‌ها بالا می‌آید و گذر از آن‌ها تقریبا غیرممکن می‌شود.

    📌غار آبی دانیال استلاگمیت و استلاکتیت‌های (چکنده و چکیده) چندین میلیون ساله دارد که ساخت هر سانتی‌متر از آن‌ها حدود ۱۰۰ سال به درازا می‌کشد. راهروی آبی آن طی میلیون‌ها سال با حرکت آب‌های زیرزمینی در سنگ‌های آهک انحلال‌پذیرش شکل گرفته و به این سنگ‌ها اشکال عجیب و غریبی داده است.

    غار آبی دانیال کجاست؟

    غار آبی دانیال در استان مازندران، شهرستان سلمانشهر، روستای دانیال قرار دارد و از جاذبه های گردشگری سلمان شهر محسوب می‌شود.

    دسترسی به غار آبی دانیال

    برای دسترسی به غار دانیال، ابتدا باید خود را به سلمانشهر برسانید. برای رسیدن به روستای دانیال مسیر چندان سختی در پیش ندارید. در مسیر چالوس به تنکابن و از کنار پروژه عظیم هتل قو، بلواری بسیار زیبا از میان شهر جدید سلمان شهر می‌گذرد و به روستای دانیال منتهی می‌شود. طول این مسیر حدود پنج کیلومتر است. انتهای روستای دانیال، پیش از شیب، جاده فرعی دست چپ را داخل شوید و تا آخرین ویلا، مسیر را ادامه دهید. از ماشین پیاده شوید و از رودخانه‌ای که در پایین دست مشاهده می‌شود، عبور کنید و از سمت چپ رودخانه مسیر رودخانه را تا دومین انشعاب ادامه دهید.

    📌پس از رسیدن به دومین انشعاب، مسیر سمت چپ را به‌سمت بالا تا زیر دیواره‌ای سفید رنگ پی بگیرید. دهانه غار رو به شمال غربی است و در زیر این دیواره قرار دارد. برای رسیدن به غار دانیال نیاز است تا حدود نیم‌ تا یک ساعت جنگل‌نوردی داشته باشید، جنگلی که زیبایی بی حد و حصر آن بخشی هیجان‌انگیز از برنامه سفرتان را رقم خواهم زد. برای رسیدن به غار آبی دانیال، علایم و راهنمای مصوری وجود ندارد، اگر اهل استفاده از جی پی اس و فناوری نیستید، از مهربانی محلی‌ها یاری بگیرید.

    بازدید از غار آبی دانیال

    بعد از ورود به دهانه غار باید قید خشک ماندن را بزنید؛ چون از همان ابتدا و در فاصله ۱۰۰ متری دهانه غار، وارد حوضچه‌ای می‌شوید که برای ادامه مسیر باید تا شکم در آن فرو بروید. همین طور که جلو می‌روید تزیینات آهکی چند میلیون ساله به استقبال شما ایستاده‌اند.

    📌حدود ۳۰۰ متر بعد از حوضچه اول به فضای باز بزرگی می‌رسید که به تالار خفاش مشهور شده است. تقریبا میانه این تالار، تپه‌های بلندی قرار دارد که با فضله‌های خفاش‌ها و گل پوشیده شده و بسیار لغزنده است. باید از آن بالا بروید تا به قله برسید که کار آسانی نیست. روی تپه اگر سرتان را بالا بگیرید، روی سقف تالار، خفاش‌ها را می‌بینید که در خواب‌اند. این کلونی‌های خفاش چند متر بیشتر با شما فاصله ندارند. به‌هیچ‌وجه آن‌ها را با پرتاب چیزی بیدار نکنید. به‌دلیل آزارهای بازدیدکنندگان از چند سال قبل تعداد خفاش‌های غار به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.

    📌در ادامه چند سینه‌خیز و پامرغی طولانی منتظر شما است؛ آن هم در جایی که تا مچ در آب سرد هستید. بعد از حدود ۲۰۰ متر از سیفون اول به یک سیفون دیگر، با دو اتاق بزرگ در دو طرفش می‌رسید. برای عبور از این نقطه باید یک صعود دو متری انجام دهید و از بالای صخره بروید. اگر به هیجان بیشتری نیاز دارید، می‌توانید مسافت چند متری سیفون را از زیر آب عبور کنید؛ یعنی غواصی کنید و در آن‌طرف از اتاق بیرون بیایید. بعد از کمی پیاده‌روی به محوطه بازی می‌رسید که به تالار ریزان معروف شده است. اینجا شاید زیباترین بخش غار باشد. چون سقف آن از استلاکتیت‌های جوان، نازک، بلند و تزیینات آهکی شیری‌رنگ پوشیده شده است. هر قدر پیش بروید دمای غار پایین‌تر می‌آید و آب کف غار نیز سردتر می‌شود.

    📌از مهم‌ترین مزیت‌های غار آبی دانیال این است که هر کجا که خسته شدید می‌توانید از همان جا برگردید. بیشتر زیبایی این غار در نیمه اول است و انتهای غار دارای فضایی تنگ‌تر و سقف آن کوتاه‌تر است. در انتها سنگ‌ها نیز تیزتر هستند؛ طوری که در انتهای غار باید حدود ۲۰۰ متر سینه‌خیز مشکل را رد کنید و به مکانی برسید که دیواره‌های غار دیگر آهکی و سنگی نیستند و آب از لای خاک بیرون می‌زند؛ یعنی اولین سرچشمه‌های آب غار. توصیه ما این است که از همین جا برگردید؛ چون یک رفت و برگشت به انتهای غار تقریبا پنج ساعت طول می‌کشد و سرما و خیسی، حتما شما را اذیت خواهد کرد. موقع برگشت نباید نگران گم شدن باشید؛ چون اگر راه را گم کردید، می‌توانید مسیر اصلی خروج آب را دنبال کنید تا خود را به فضای بیرون برسانید.

    بهترین زمان بازدید از غار آبی دانیال

    دمای هوای داخل غار حدود ۲۳ درجه سانتی‌گراد و دمای آب چیزی در حدود ۱۷ درجه است. این دما در تمامی طول سال تقریبا ثابت است و همین ثابت بودن اجازه می ‌دهد؛ در تمامی فصول سال حتی فصل زمستان بازدید از غار امکان‌پذیر باشد. با این حال بهتری زمان بازدید از غار آبی دانیال فصول گرم است؛ چراکه پس از خروج از غار، لباس‌های شما کاملا خیس هستند.

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 12:2 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    🔆 متن شبهه:

    📌دلیل اینکه عموم مردم علی علیه السلام را نخواستند چه بود؟
    👇
    آیا ممکن است چند هزار نفر که در غدیر بودند همگی دست از علی ع بردارند ؟ آیا برای این مطلب شواهد قرآنی هست؟

    🔆 پاسخ شبهه:

    1️⃣ چه شاهد قرآنی از این بالاتر که حضرت موسی برادر خود حضرت هارون را به عنوان جانشین خود در میان بنی اسرائیل منصوب داشت و خود به میعاد گاه خداوند برای گرفتن احکام تورات از طریق وحی رفت چنان که قرآن چنین می گوید:

    « ما به موسی سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پرودگارش با او چهل شب شد و «موسی به برادرش هارون گفت جانشین من در میان قوم من باش... » اعراف ۱۴۲

    اما بنی اسراییل خلافت و جانشینی هارون را نادیده گرفتند و به وصیت موسی عمل نکردند و راه کفر و شرک و بت پرستی و گوساله پرستی را در غیاب موسی در پیش گرفتند چنان که قرآن نقل می کند:

    « قوم موسی بعد از ( رفتن ) او ( به میعاد گاه خداوند) از زیور آلات خود گوساله ای ساختند ...هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت گفت پس از من بد جانشینانی برایم بودید ( و آیین مرا ضایع کردید ) ...( هارون گفت ) فرزند مادرم این گروه مرا در فشار گذاشتند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند...» اعراف ۱۴۸ تا ۱۵۱

    آیا پشت کردن بنی اسراییل به خلافت و وصایت هارون دلیلی بر بطلان خلافت او می باشد؟

    2️⃣ پشت کردن صحابه به امام علی مورد پیش بینی پیامبر گرامی قرار گرفته بود چنان که علمای اهل سنت نقل می کنند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آن را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم»
    📚المعجم الکبیر ج ۱۱ ص ۷۳
    📚مسند ابی یعلی ج ۱ ص ۴۲۶
    📚تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۳۲۲

    3️⃣ وفرمود:

    « پس از من مردم با حیله گری با تو رفتار می کنند»
    📚المستدرک علی الصحیحین ج3 ص ۱۵۰

    4️⃣ البته چنان نبود که تمام صحابه غدیر و مساله ولایت و خلافت حضرت علی را فراموش کنند بلکه عده ای از آنان تن به خلافت ابوبکر نداده و در برابر او اعتراض و احتجاج به ولایت حضرت علی می کردند.

    5️⃣ علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را اختصاص داده است به احتجاجات صحابه بر خلافت وامامت امیر مومنان در برابر غاصبان خلافت
    📚بحار الانوار،ج ۲۹ ص ۷۹ باب ۸

    6️⃣ از ابی بن کعب نقل می کند زمانی که ابوبکر داشت خطبه می خواند بلند شد وچنین احتجاج کرد:

    «آیا نمی دانید که پیامبر علی را برای ما چنین معرفی کرد

    "من کنت مولاه فهذا علی مولاه یعنی علیا ومن کنت نبیه فهذا امیره"

    "هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست وهرکس من پیامبر او هستم علی امیر اوست"
    📚همان مدرک،ص ۸۳

    7️⃣ اسامه بن زید دربرابر ابوبکر چنین استدلال کرد: «تو سخن پیامبر در مورد علی در روز غدیر را چه زود فراموش کردی»
    📚همان مدرک،ص ۹۲

    8️⃣ در کتب اهل سنت هم سخن از مخالفت صحابه با خلافت ابوبکر آمده است؛

    ۱- بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند که تمام انصار و نيز علی بن ابی طالب ، زبير بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند: «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت كردند»
    📚صحیح بخاری،ج ۸ ص ۲۶

    ۲- و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم: « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا»
    📚الكامل ج ۲، ص ۳۲۵
    📚تاريخ الطبري ج ۲ ص ۴۴۳
    🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:55 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📌حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درپی شهادت جمعی از زائران مزار شهید سلیمانی در حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان پیامی صادر کردند.

    📃پیام رهبری در خصوص حادثه تروریستی در مسیر گلزار شهدای کرمان


    📃متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.

    🔵 بسم الله الرّحمن الرّحیم
    دشمنان شرور و جنایتکار ملت ایران،‌ بار دیگر فاجعه آفریدند و جمع زیادی از مردم عزیز را در کرمان و در فضای معطّر مزار شهیدان، به شهادت رساندند.

    🔵 ملت ایران عزادار شد و خانواده‌های زیادی در سوگ جگر گوشگان و عزیزان خود غرق ماتم شدند. جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند. بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارت‌زا که آنان را به این گمراهی کشانده‌اند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله.

    🔵 اینجانب در عزای خانواده‌های مصیبت دیده با آنان همدل وهمراهم و صبر و تسلّای آنان را از خداوند متعال مسألت میکنم. روح مطهر شهیدان انشاءالله میهمان بانوی دو عالم و مادر شهیدان حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها است. با مجروحان حادثه همدردی میکنم و شفای آنان را از درگاه الهی خواستارم.
    سیّدعلی خامنه‌ای
    ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
    🍃⃟🥀᭄•🍃⃟🥀᭄﷽🍃⃟🥀᭄•🍃⃟🥀᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:51 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    🔴من مهدی موعودم

    ✍در قرن هشتم هجری یک ایرانی اهل گیلان با نام محمود پسیخانی که به او محمود عجم نیز می‌گفتند، یک جنبش مذهبی با نام «نقطویان» را بنیان نهاد.
    👇
    📌محمود خود را همان مهدی موعود نامید و بشارت داد دوره هشت هزار ساله استعجام (عجم یا ایرانی شدن) آغاز شده و در طول این دوره گیلان و مازندران جای مکه و مدینه می‌گیرند و این شهرها قبله‌گاه و زیارتگاه جدید مومنان خواهد شد.

    📝وی شانزده کتاب و هزارویک رساله در توضیح اندیشه‌های خود و آیین نقطوی نوشت و هر یک را نام جداگانه‌ای نهاد.

    📌محمود خیلی زود پیروان زیادی بدست آورد که آنها را نقطویان یا محمودیان می‌گفتند.

    📌وی خود توسط دشمنانش در تیزاب انداخته و کشته شد اما پیروان او، آیین محمودی را دنبال و تبلیغ کردند تا اینکه با ظهور صفویان، شاه اسماعیل اول بسیاری از محمودیان را قتل عام کرد.

    📌این روند در حکومت شاهان بعدی صفوی نیز ادامه داشت.

    📌شاه عباس بزرگ هرچند که در ابتدا با نقطویان مدارا کرد و حتی در جلسات آنها شرکت می‌کرد اما مدتی بعد از آنها روگرداند و با دستگیری و سرکوب شدید نقطویان زمینه کوچ آنها به هندوستان را فراهم کرد...
    🍃⃟🥀᭄•🍃⃟🥀᭄﷽🍃⃟🥀᭄•🍃⃟🥀᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:49 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📙نامه ی امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام به فرماندراش در آذربایجان اشعث بن قیس در نسخه خطی نهج البلاغه نسخه ۶۶۰ ه‍ـ
    👇
    ✍"عمل (و حكمرانى) تو رزق و طعمه تو نيست ( تورا حكومت نداده اند تا آنچه بيابى از آن خود پنداشته بخورى) ولى آن عمل امانت و سپرده اى در گردن تو است (كه بايستى آنرا مواظبت نموده در راه آن قدمى بر خلاف دستور دين بر ندارى) و خواسته اند كه تو نگهبان باشى براى كسي كه از تو بالاتر است (تو زير دست اميرى هستى كه ترا حافظ و نگهبان قرار داده و ولايتى بتو سپرده كه آنرا از جانب او مواظبت نمائى، پس) ترا نمى رسد كه در كار رعيّت بميل خود رفتار نمائى و نمى رسد كه متوجّه كار بزرگى شوى مگر باعتماد امر و فرمانى كه بتو رسيده باشد، و در دستهاى تو است مال و دارائى از مال خداوند بى همتاى بزرگ، و تو يكى از خزانه داران آن هستى تا آنرا بمن سپارى، و اميد است من بدترين والي ها و فرمانده ها براى تو نباشم (بلكه اين دستور سود دنيا و آخرت ترا در بر دارد) و درود بر آنكه شايسته درود است."
    👇
    📚منبع: نسخه خطی نهج البلاغة، تاریخ ۶۶۰ ه‍ـ ، کتابخانه مجلس کد ثبت : ۱۰۲۳۵ ، شماره قفسه: ۳۰۴۵

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:47 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🟡تف کردن روی عروس در کنیا

    #رسم_ازدواج

    ✍دختران قبییله ماسای در کنیا معمولاً با مردی بسیار مسن تر از خودشان ازدواج می کنند.

    📌در مراسم عروسی، پدر یا برادر عروس روی سر او تف خواهند کرد که بمعنای آرزو خوشبختی است.

    📌سپس او همراه با داماد خانه را ترک کرده و به سمت خانه ی خودشان به راه می افتند.

    📌مهم نیست که فاصله ی خانه ی پدری تا خانه ی شوهر چقدر فاصله داشته باشد و عروس و داماد باید حتماً این مسیر را پیاده طی نمایند.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:46 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    📸مسجدجامع ساری

    📌تحقیق میدانی《پژوهش ادملاوند》در مسجد تاریخی {مسجدجامع} ساری

    🗓۱۴۰۲/۱۰/۱۲

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    🌍نقشه تزیینی و جالب نقشه‌بردار هلندی (Willem Janszoon Blaeu)، ایران را در حدود ۴۰۰ سال پیش نشان می‌دهد.

    📌این نقشه توسط آرشیو کتابخانه کنگره آمریکا در دسترس قرار گرفته است.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دلم یک زمستانِ جانانه می خواهد ...
    یک خیابانِ سفید، با برفی که یکریز می بارد و شهری که از همیشه خواستنی تر می شود.
    شبیهِ روزگارِ خوبی که همه چیز، بویِ دلخوشی می داد.
    زمانی که سردیِ هوا با گرمیِ روابط، رابطه مستقیم داشت و زندگی، در شرَیانِ زمان و زیرِ پوستِ یخ زده ی شهر ، جریان داشت.

    برایت زمستانی را آرزو می‌کنم
    که کوچه هایش پر از برف باشد
    مردمانش ساده و خانه هایش گرم وبی ریا...

    برف آذر ماه ۱۳۹۵ روستای سادات محله پوستکِلا، بَندپِی شرقی بابل

    عکسها: #مجید_رضوی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📸مزار سعیدالعلما

    ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    #تاریخ_پژوهی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📹خطاب دکتر ذرین کوب به باستان گرایان

    🎙سخنرانی زرین کوب

    📗نویسنده ی کتاب دوقرن سکوت در مورد فرهنگ پیش از اسلام و ما بعد آن

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📜کوپن تریاک!

    ✍در دوران پهلوی، مصوبه‌ای مبنی بر
    واگذاری تریاک به صورت کوپنی به
    معتادان بالای ۶۰ سال شکل گرفته بود
    که البته جوانها هم با جعل گواهی پزشک
    از این سهمیه دولتی استفاده می‌کردند
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    💥حمایت از کالای داخلی.


    📝سال ۱۳۰۱ خورشیدی در دورهٔ احمدشاه قاجار، مجلس شورای ملی قانون «استعمال البسهٔ وطنی» را تصویب کرد و با حکم شاه قاجار قرار شد لباس مقامات و کارمندان دولت از منسوجات داخلی تهیه شود.

    📌این اولین قدم در حمایت از کالای داخلی بعد از انقلاب مشروطه در ایران بود.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📙نقاشی از شاه عباس کبیر اثر بشنداس نقاش هندی ،سال ۱۵۱۸میلادی.

    بشنداس نقاش نامور هند و یکی از ماهرترین صورتگران مغولی هند در نیمه نخست قرن یازدهم بود .

    ▪️او نقاشی را از دربار اکبر شاه پادشاه گورکانی هند آغاز کرد و در زمان سلطنت جهانگیر شاه چهارمین پادشاه سلسله گورکانیان هند به دستور وی به همراه هیاتی تحت سرپرستی خان عالم سفیر هندوستان ،به ایران اعزام شد تا از شاه عباس کبیر و بزرگان دربار او تصاویری تهیه کند.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📙یک قطعه از تاریخ .


    ▪️سندی از دوره مظفرالدین شاه (حدود شصت سال پیش از تشکیل کشور امارات) در باب حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر خلیج فارس و فتنه‌انگیزی‌های انگلیس

    فرستنده: مظفرالدین شاه
    گیرنده: صدر اعظم
    تاریخ: ۱۳۲۳ قمری=۱۲۸۴ خورشیدی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📙در حضور ناصر الدین شاه مناظره ای بین باب و ناظم العلما صورت می گیرد ،اعتضاد سلطنه می نویسد:

    📌باب که ادعا داشت باب مدینه علم است ناظم العلما از او می پرسد ؛

    ▪️ در علم ابدان عرض می کنم که در معده چه کیفیتی بهم می رسد بعضی به معالجه رفع می گردد و برخی منجر به سوء هضم وغثیان میشود یا به مراق منتهی می گردد.

    ▪️باب گفت من علم طب نخوانده ام.
    شاه فرمود در صورتی که شما باب علوم هستید و می گوئید علم طب نخوانده ام با آن دعوی منافات تمام دارد .

    📚فتنه باب .
    👤اعتضاد السلطنه.
    📝ص۲۶.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📜نگاره سومری

    🗓مربوط به ‌هزاره سوم قبل از میلاد

    🔎محل کشف: شهر اور در عراق امروزى

    📌افرادى را در حال كار با وسيله اى شبيه به كامپيوتر امروزى نشان ميدهد!
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    💥ایران
    #گهواره_تمدن

    📜کشور پهناور ایران در منطقه‌ای قرار گرفته که باستان‌شناسان از آن به‌عنوان «گهواره تمدن» یاد می‌کنند !

    📌به این جهت، وفور محوطه‌های باستانی چند ده هزار ساله در فلات ایران عجیب نیست.

    📌 از شواهد مختلف باستان‌شناسی اینطور بر می‌آید که در فلات ایران اقوام و تمدن‌های متنوعی زندگی می‌کردند و از آثاری که برجای مانده می‌توان به پیچیدگی‌ها و پیشرفته بودن این فرهنگ‌های ماقبل تاریخی پی‌برد.

    📌براساس آنچه اکنون دانسته می‌شود، ایران حداقل از ۱۲ هزار سال قبل دارای سکنه بوده است و در نقاط مختلف آن اقوامی با زبان‌ها، فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مختص به خود زندگی می‌کردند.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📸کامپیوتر قدیمی در سال ۱۹۵۸

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    📸نیما یوشیج در جشن تولد
    یک سالگی فرزندش نوشت :

    📝پسرم، یک بهار، یک تابستان،
    یک پاییز و یک زمستان را دیدی.
    👇
    📌از این پس همه چیز جهان
    تکراریست جز مهربانی ...
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:44 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📜رونق بازار قاجاری از نگاه یک ژاپنی

    ✍در بازار، کسب و کار رونق داشت. بازار نام خود را به محله پیرامون آن جا داده بود و محله‌ای را هم که این مجموعه دکان‌‌ها و سرا‌‌های تجاری در میان آن بود، بازار می‌گفتند.

    📌گذر‌‌های بازار بسیار تنگ بود. دو سوی گذر را به صورت سکو بالا آورده و از هر گونه کالا برسکو‌‌ها چیده بودند، چنان که برای من درست مانند اكان كوء باد در ژاپن می‌نمود.

    📌اگر ظاهرکسی نشان می‌داد که مشتری و در پی خرید چیزی است، ده نفر از مغازه‌‌‌ها بیرون می‌ریختند و مشتری را از چپ و راست می‌کشیدند تا به دکان خود ببرند و فریاد می‌کردند: مغازه ما از همه جا ارزان‌تر است و این جنس از همه بهتر است. فریادشان گوش فلك را کر می‌کرد.

    📌به خرید که می‌رفتیم، قیمت را ده برابر می‌گفتند تا جای چانه باشد. ما که غریب و مسافر بودیم می‌بایست مواظب باشیم تا کلاه سرمان نرود.

    📚منبع: سفرنامه یوشیدا ماسا‌‌‌هارو

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:43 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    #مادر
    #زن

    💚 ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ: ﻧﺎﺯ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ
    💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ
    💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ
    💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﭘﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ
    💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﺪﯾﻪ ﯼ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ
    💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﻭ ﯾﮏ ﻫﻢ ﺻﺪﺍ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﻨﺪﮔﯽ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻟﻄﯿﻒ؛ ﻓﺼﻞ ﺑﻬﺎﺭ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﺷﻘﯽ؛ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ
    💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﮔﯽ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﻃﻔﻪ؛ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻭﻓﺎ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﻌﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺻﻔﺎ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺯ؛ ﻣﺤﺮﻡ؛ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﺎﺭ ﯾﮑﺪﻝ؛ ﯾﮏ ﺷﻔﯿﻖ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺩ
    ❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭﺩ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺣﺲ ﺧﻮﺵ؛ ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺐ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺮ ﻧﺼﯿﺐ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﺎﻏﻬﺎﯼ ﺁﺭﺯﻭ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ
    💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺪﺍ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﻔﯿﻖ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﯿﻖ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﻧﻮﺭﻫﺎ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺳﺎﺯ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺟﺎﻥ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺮ ﺧﺴﺘﮕﯽ
    💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻭﺍﺑستگی

    ❤️ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها،روز مادر و روز زن مبارک ❤️

    💌ولادت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه مبارک
    🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿#اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ_عَُِجَُِلََُُِ_لَُِوَُِلَُِیَُِک_َُِالفرج✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:42 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    ✍سبک زندگی سنتی خوبی های خاص خودش را دارد.
    دوستان بدونند که زندگی شهری نمی‌تواند مانع زندگی سنتی شود؟

    📌دکتر صالحی عمران فوق تخصص قلب وعروق را حتما می‌شناسید
    👇👇
    ایشون می‌گفت من هر کجای دنیا باشم آمریکا یا کانادا هفته یکبار آش دوغ میخورم چون یک غذا کامله پروتئین به خاطر لوبیا و باقلا و انواع سبزیجات که خواص گوناگون خودش را داره و دوغ هم که مواد لبنی را تامین میکنه.

    #سنت_های_بومی
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:41 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    📌 اطلاعیه

    ⛔️ تغییر کاربری اراضی کشاورزی ممنوع!

    📝براساس قانون، هرگونه تغییر کاربری و تفکیک اراضی کشاورزی ، ساخت و ساز و دیوارکشی در مزارع و باغ ها، بدون اخذ مجوزاز سازمان جهاد کشاورزی ممنوع است و علاوه بر قلع و قمع بناهای احداثی با متخلفان طبق قانون برخورد خواهد شد.

    🍀 روستاییان و کشاورزان سختکوش که قصد احداث بنا یا فنس‌کشی اراضی کشاورزی خود را دارند، حتمآ قبل از هرگونه اقدامی، از طریق تماس با سامانه ارتباط مردمی حفاظت اراضی کشاورزی (۱۳۱) و یا با مراجعه به مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ها و یا مدیریت امور اراضی استان، راهنمایی‌های لازم برای انجام اقدامات قانونی را اخذ و برای دریافت مجوزات اقدام نمایند.

    🔰 روابط عمومی مدیریت اموراراضی مازندران
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:40 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    📜#واحدهای_شمارش

    📜#اصطلاحات_اصیل_مازنی:

    📌واحدشمارش حبّه قند = کِلو

    📌واحدشمارش قطعه گوشت = تِریک

    📌واحدشمارش گردو وتخم مرغ = کِل

    📌واحدشمارش سیرومغزگردو = چِکه

    📌واحدشمارش پیاز = بِنه

    📌واحد شمارش نارنج وانار = گِنّه

    📌واحدشمارش کَنَف = پِتی

    📌دعوای دوگاو = سَره

    📌وسیله ای برای ریسیدن کنف = کِتلوم

    📌داروخانه = اَفتِک

    📌مطب دکتر = محکمه یا اَفتِک خنه

    📌آب دهان آویزان = گِلِس

    📌جعبه چوبی = یاشیک

    📌قدم یاگام = شاب

    📌عبور = هِدار

    📌بینی = فِنی

    📌لانه مرغان = ککِلی

    📌خانه چارپایان = کِلوم

    📌چندلحظه پیش = دسا

    📌گاوشیرده = منگودوشا

    📌بغل راه پله = کِنّا

    📌دفعه،مرتبه،بار = کَش

    📌لیز = قِلیز

    📌زوزه شغال = بَوُو یا اَوُو

    📌زوزه سگ = لَوُو

    📌آفتابه مسی = جِری

    📌بچه یاتوله خرس = کِتِه

    📌توله سگ = سگ کِته

    📌گوساله ماده = دِمِس

    📌گاوماده تقریبا ۲ ساله = طَلِم

    📌گوساله نر = تِشِک

    📌گاونرجوان = جونکا

    📎نظر کاربران:

    ✍دبیرمحترم محمد نتاج
    👇
    بز کوچک باشه بز کله بزرگتر ماده جنگل نر کل کله بزرگتر وطه وبخته چند ساله کل گسفن کوچک وره بزرگتر کایی حالا یا نر یا ماده باشه نازا باشه قسر زایچ باشه وره مار چند باشه ساله نر اخته باشه کوته
    گوساله نر یا ماده گوگزاست دمس یه کم بزرگتر هست اگه شیر بخوره مار چو اگه نخوره نر چو دمس میشه
    بچه اسب اسب کره
    بچه مرغ میشکا
    کته بچه سگ بچه گربه بچه قورباغه بچه خوک ...

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:39 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    پژوهش اِدمُلّاوَند:
    #باورهای_مازندرانی

    ✔️ «به لباس زائو سنجاق وصل می کنند »

    چون معتقدند:

    ✔️"تا جن به او نزدیک نشود و آزارش ندهد"

    🌲"درخت بی محصول را با تبر می ترسانند"

    🌴بدین گونه که یکی باتبر ضرباتی چند بر تنه ی درخت می زند و دیگری واسطه می شود و از او می خواهد که یک سال به درخت محلت دهد و ضامن درخت می شود که اگر یک سال دیگر بگذرد و درخت به بار ننشیند خودش با همان تبر درخت را قطع خواهد کرد و بر این باورند که چنین خواهد شد.

    🎋زدن تبر به درخت معمولاً همزمان با فرارسیدن آیین #تیرما‌سیزده است و برخی از #مازندرانی‌ها این باور را به اجرا در می‌آورند

    ✔️ "روی گربه آب نمی ریزند"

    💠 معتقدند که دستشان زگیل خواهد زد.

    ✔️ "چهارشنبه کوچ نمی کنند."

    ✅زیرا کوچ را در روز چهارشنبه نحس می دانند و می گویند روز مناسبی برای مسافرت و کوچ کردن نیست و اگر در این روز کوچ کنند حتماً مشکلی برایشان پیش خواهد آمد.

    ✔️ آب برنج یا (پلا او )(حلیمـ )می ریزن بسم الله کن.

    💮زیرا معتقدند که شاید روی جن ها ریخته بشه بهش آسیب میزنن.

    💠بر سر زن بار دار نمک می ریزند تا جنسیت نوزاد را قبل از تولد حدس بزنند

    ✅اگر زن باردار دست به صورتش بزند نوزاد پسر خواهد بود و اگر دست به موهایش بزند نوزاد دختر خواهد.

    🌻 مازندرانی‌ها معتقدند : 👇 👇

    🔷اگر فردی دندان کنده شده اش رابیرون بیاندازد وحیوانی آن راببلعد، دندان آن فرد شبیه آن حیوان می شود. به همین خاطر میگویند دندان را باید دفن کرد.

    🌻 « اگر شخصی ماشین بخرد رویش برنج می پاشند .»

    ✔️آنان با ریختن برنج بر روی ماشین برای ماشین و راننده صحت و سلامت آرزو می کنند و دعا می کنند که خیر و برکت دهد.

    💮وقتی هنگام نشا کردن بوته ی سفید نشا به دستشان برسد آن را به پای صاحب زمین می زنند و با شادمانی به هم می گویند:

    ✅«من صاحاب زمیِن لینگِ اِسبِ نشا بزومه » و بر این #باورند که او برای زیارت به کربلا خواهد رفت .
    مازندرانیهامعتقدند؛

    🌾مهمون پِشتِ سَر سازِه نزنِّه

    🚿پشت سرمهمون جارو نمیزنند

    🛡اگر جارو بزنند بد میدانند یعنی بری و برنگردی

    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    #باورهای_مازندرانی

    🏔مازندرانی‌ها معتقدند ؛
    🥐 نون ره بِنِه بدی خش هاده بِهِل کنار

    🍞نون ودیدی زمین افتاده بوس کن و بزارکنار

    🥖نبایدنسبت به برکت خدا بی تفاوت بود

    ✔️ مازندرانيها معتقدند: 👇 👇

    💮« آغوز دار بن جن دره»

    ✔️و این باور در راستای دلیل علمی پس دادن دی اکسید کربن زیاد درخت گردو است و با این باور در حقیقت مردم به خصوص کودکان را از زیر درخت گردو دور می کنند.

    🌻 مازندرانی‌ها معتقدند : 👇 👇

    ✔️«شب موهایشان را شانه نمی کنند »

    🔷زیرا معتقدند این کار هم فقر می آورد و هم مو جب کچلی آن ها می شود.

    🏔 مازندرانی‌ها معتقدند؛

    ✔️💥« اگر(کلین .کلینگ) خاکستر پشت سر کسی بریزند ؛ در حقیقت او را نفرین کردند »🔥

    ⚰ یعنی او به زودی خواهد مُرد.
    یا دیگر بر نمی گردد

    🗣"مهر" مِر"هاکردن

    ⚜باور دارند که هنگام تاریکی و جاهای خلوت جن وجود دارد که با مٍر/مهر کردن(بسم الله گفتن) در امان است

    🌻 در منزلگاه ها #گالش_منزل اتا آدم خلافکاره پَلی دام ندوشینه

    🌼زیرا بر این باور بودند که این کار برکت را از بین میبرد

    🌻 مازندرانی‌ها معتقدند : 👇 👇

    ✅ هر گاه بچه ‌‌یی دچار سکسکه های مداوم می شد، برای این که این کار از یادش برود، نخ کوتاهی را با زبان خیس می کردند و آن را روی بینی بچه قرار می دادند تا سکسکه اش قطع شود.

    🔷براین باورند که سکسکه بچه قطع می‌شود.


    🌻گالش ها و چوپانان از وزن کردن، تقسیم و جا به جا نمودن محصولات دامی، در انظار عمومی پرهیز می کردند و این کار را در خفا انجام می دادند.

    ✖️ بر این باور بودند که چشم زخم می خورند و محصولاتشان کم می شود.

    🌻 مازندرانی‌ها تخم مرغ، اردک غاز یا هر پرنده ای را به دست هم نمی دن

    💮چون معتقدند که بین دو طرف دعوا می شه بنابراین روی زمین قرار می دن و طرف مقابل می گیره.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:38 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    📚مردم شناسی پوشاک بابل

    📝اثر یاسمن داداش پور

    🗓بهار ۱۳۹۰
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    #آوات_قلم
    http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    #بازخوانی_خوانش_اَسناد
    #قوم_شناسی_ایل_شناسی
    #تبارشناسی_تیره_شناسی
    #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
    #خاندان_شناسی
    #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲ ساعت 9:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    #خِردِخوار

    📸اینهم مِه خِردِخوار و کهی پلا گرماس هفته یکبار تکرار بونه

    📎نظر کاربران:

    ✍عرض سلام و ادب
    چوب طبع گرم دارد لذا باعث نشاط روحی می شود.
    وقتی روز اول مدرسه کتاب را بو می کردیم حس خوبی می گرفتیم.
    کتاب از جنس چوب است.

    قدم گذاشتن روی سرامیک سودازا است و باعث آسیب به بدن می شود.

    ظرف و قاشق چوبی باعث نشاط می شود.
    احیای این سنت اصیل نشان از سبک زندگی سالم دارد.
    باعث افتخار است که شاهد این تصویر زیبا و رفتار و سبک زندگی سالم هستم.
    روزی از روزها مردمی که سالها از ظروف مسی استفاده می کردند با دیدن ظرف روی و ملامین مس های خودشان را به قیمت ناچیزی فروختند. آنها نمی دانستند که چه چیز گرانبهایی را از دست دادند.
    استفاده از ظروف مسی باعث تقویت آهن بدن می شود. متاسفانه فقر آهن در جمعیت امروزی بیداد می کند.
    ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    @edmolavand ﷽
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

    🇮🇷#ایران_اسلامی

    تصویر

    🇮🇷#ایران_قوی

    کیفیت عالی

    🇮🇷#جستجو_کن

    edmolavand@

    🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    فارسی نوین


    💥محسن_داداش_پور_باکر

    liveسرخط خبر ها:

    🌸رهبر معظم انقلاب،امام خامنه ای مدظله العالی:

    ✍همه کسانیکه مخاطبانی دارند وظیفه دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند.
    👇👇
    📌علمای اعلام،اساتید دانشگاه ،اساتید حوزه ، صدا و سیما،مطبوعاتی ها، جوان ها،افراد در داخل خانواده ،اینها همه می‌توانند منادی انتخابات باشند.

    📌مردم را ،مخاطبان خودشان را به انتخابات دعوت کنند ، انتخابات آن وقت انتخابات پرشوری خواهد شد.

    #انتخابات
    🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
    #قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
    @sayedhmirmaryam
    •●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
    📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

    در پیامرسان ایتا با ما همراه باشید

    دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

    • پژوهش اِدمُلّاوَند:
    • 📝با آمار جمعیتی شهرستان بابل آشنا شوید:
    • ۱_ بخش بابلکنار = ۲۵۰۰۰ نفر
    • ۲_ بخش بندپی غربی= ۳۲۰۰۰ نفر
    • ۳_ بخش امیر کلا= ۳۵۰۰۰ نفر
    • ۴_ بخش بندپی شرقی= ۳۶۰۰۰ نفر
    • ۵_ بخش گتاب= ۴۵۰۰۰ نفر
    • ۶_ بخش لاله آباد = ۰۰۰ ۵۰ نفر
    • ۷_ روستاهای بخش مرکزی= ۶۳۰۰۰ نفر
    • ۸_ شهر بابل = ۰۰۰ ۲۶۰ نفر
    • #مجموع = ۰۰۰ ۵۴۵ نفر
    • 🔹 بزرگترین روستای بابل که از مدت ها قبل قابلیت تبدیل به شهر را داشته است روستای گنج افروز می باشد که با برخورداری از نزدیک به ۰۰۰ ۱۵ نفر جمعیت و به جهت تقسیم شدن به روستاهای مختلف به این مهم دست نیافته است.
    • 🔸 بابل دارای ۷ شهر می باشد که بعد از شهر بابل، شهر امیرکلا با دارا بودن ۰۰۰ ۳۱ نفر جمعیت از ۸ مرکز شهرستان از مجموع ۲۲ شهرستان مازندران بیشتر جمعیت دارد
    • ( بیشتر از نور، گلوکاه، عباس آباد، کلاردشت، سورک، شیرگاه، پل سفید و کیاکلا)
    • 🔹 شهرستان بابل پر جمعیت ترین شهرستان استان مازندران و شهر بابل دومین شهر پر جمعیت مازندران می باشد.
    • 🔸 استان مازندران دارای ۰۰۰ ۲۸۴ ۳ نفر جمعیت می باشد که نزدیک به ۱۷ درصد جمعیت این استان در شهرستان بابل زندگی می کنند.
    • 🔹 استان مازندران از مجموع ۳۱ استان کشور پس از استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس، خوزستان و آذربایجان شرقی هفتمین استان جمهوری اسلامی #ایران می باشد.
    • 🔸 استان مازندران ۳/۷۷ درصد جمعیت کشور و شهرستان بابل ۶/. درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است.
    • 🌸تدوین: ف ع م🌸
    • @edmolavand ﷽

    • 📝بخش بندپی از سال ۱۳۱۶ جزء اولین بخش های کشور بود که در سال ۱۳۷۰ به دو بخش شرق و غربی تبدیل شد بخش بندپی شرقی ۳۶ هزار نفر جمعیت دارد.
    • 📌آشنایی با روستاهای بخش بندپی شرقی و جمعیت آن:
    • 👇
    • ۱- شهر گلیا= ۷۰۰۰ نفر
    • ناریوران= ۱۷۲۰ نفر
    • گنج کلا= ۱۴۳۰ نفر
    • #ادملا؛باکرمحله= ۱۲۴۰ نفر
    • ۵- تهمتن کلا= ۱۲۰۰ نفر
    • پوست کلا= ۱۰۹۰ نفر
    • صورت= ۱۰۱۵ نفر
    • گرد رودبار= ۹۹۰ نفر
    • کاشی کلا= ۸۰۰ نفر
    • ۱۰- احمدکلا= ۷۸۳ نفر
    • کردمحله= ۶۹۰ نفر
    • زوارده= ۶۰۰ نفر
    • فیروزآباد= ۵۸۰ نفر
    • تشون= ۵۶۰ نفر
    • ۱۵- لدار= ۵۳۰ نفر
    • امیرده= ۴۹۰ نفر
    • لی طالار= ۴۴۰ نفر
    • افرابن= ۴۱۰ نفر
    • بند بن= ۳۹۵ نفر
    • امام زاده عباس= ۳۹۰ نفر
    • ۲۱- زریوران = ۳۷۰نفر
    • چفت سر= ۳۵۵ نفر
    • قلعه= ۳۴۰ نفر
    • درازکش= ۳۲۵ نفر
    • تورسو و سیبرون= ۳۱۵ نفر
    • ۲۶- چالرز= ۳۱۰ نفر
    • امام زاده رضا= ۳۰۵ نفر
    • ارکا= ۳۰۲ نفر
    • نسیه= ۳۰۰ نفر
    • ۳۰-مزدا کتی = ۲۹۸ نفر
    • تنها کلا= ۲۸۰ نفر
    • فیروزجاه= ۲۷۵ نفر
    • فلکا= ۲۷۱ نفر
    • پینک = ۲۶۷ نفر
    • ۳۵-کمل چوب سر= ۲۶۱ نفر
    • بولک پی= ۲۳۵ نفر
    • ویتله= ۲۳۳ نفر
    • آری= ۲۱۸ نفر
    • رستمکلا= ۲۱۷ نفر
    • ۴۰- کتی سر = ۲۱۵ نفر
    • هلی بن = ۲۰۵ نفر
    • بلکرون= ۱۹۲ نفر
    • لیسه= ۱۹۰ نفر
    • هندوری= ۱۸۵ نفر
    • ۴۵- کنسلو= ۱۸۲ نفر
    • ولیک = ۱۸۰ نفر
    • خلیل کلا= ۱۷۵ نفر
    • چاسرکا= ۱۷۰نفر
    • میرملک= ۱۶۲ نفر
    • ۵۰- اسبو = ۱۶۱ نفر
    • ازارون= ۱۵۸ نفر
    • سنگ ریزه= ۱۵۰ نفر
    • شمیون= ۱۴۸ نفر
    • شهر بن= ۱۴۷ نفر
    • ۵۵- گری محله= ۱۴۳ نفر
    • بتلیم= ۱۳۷ نفر
    • لیاردن= ۱۳۵ نفر
    • کیمون = ۱۳۳ نفر
    • کلاگر سرا= ۱۲۵ نفر
    • ۶۰- گاوزن محله= ۱۲۲ نفر
    • هشتری= ۱۲۰ نفر
    • نمیون انجیل سی= ۱۱۸ نفر
    • وولی گله= ۱۱۷ نفر
    • چهارسی= ۱۱۶ نفر
    • ۶۵- رودبار فیروزجاه= ۱۱۵ نفر
    • شیخ موسی= ۱۱۱ نفر
    • خرطوسی= ۱۱۰ نفر
    • زریجا= ۱۰۹ نفر
    • فرام رودبار= ۱۰۸ نفر
    • ۷۰- بهارستان= ۱۰۶ نفر
    • سرجه کلا= ۱۰۵ نفر
    • سماکوش محله= ۱۰۴ نفر
    • سرجه کلا= ۱۰۳ نفر
    • کرات سی= ۱۰۳ نفر
    • ۷۵-خواجه کلا= ۱۰۲ نفر
    • سولیم= ۱۰۰ نفر
    • ۷۷- فک= ۱۰۰ نفر
    • روستاهایی مثل: آلدره، جلیرود، خریون، ازروسر، زربوت، شورکش، لیس کتی، لمسوکلا و ... کمتر ۱۰۰ نفر جمعیت دارند.
    • ✍تدوین: محمد عابدی
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • 📝روستاهای بخش مرکزی شهرستان بابل مجموعا ۶۳۰۰۰۰ نفر جمعیت دارند که به شرح زیر می باشد.
    • 👇
    • ۱- گنج افروز: ۰۰۰ ۱۴ نفر
    • بیشه سر ۴۰۰۰ نفر
    • سیاهکلا محلا: ۳۸۷۰ نفر
    • روشن آباد: ۳۶۵۰ نفر
    • ۵- اسبوکلا: ۲۷۰۰ نفر
    • علمدار: ۲۳۳۰ نفر
    • رمنت: ۲۲۷۰ نفر
    • گرجی آباد: ۲۱۷۵ نفر
    • متی کلا: ۲۱۱۵ نفر
    • سلطان محمد طاهر: ۲۰۸۰ نفر
    • ۱۱- هریکنده: ۲۰۱۲ نفر
    • خراسان محله: ۱۷۱۰ نفر
    • ترک محله: ۱۶۴۰ نفر
    • لنگور: ۱۵۰۰ نفر
    • ۱۵- آغوزبن: ۱۴۴۵ نفر
    • هتکه پشت: ۱۳۷۰ نفر
    • دروش خاک مرزون: ۱۳۰۳ نفر
    • حمزه کلا شش پل: ۱۲۸۵ نفر
    • میرودپشت: ۱۲۳۵ نفر
    • بوله کلا مرزن آباد: ۱۱۷۰ نفر
    • ۲۱- بااریکلا: ۱۱۰۰ نفر
    • نقارچی محله: ۱۰۷۰ نفر
    • درویش خاک: ۱۰۲۰ نفر
    • ۲۴ _چماز کلا: ۱۰۱۰ نفر
    • منصور کنده: ۹۱۱ نفر
    • موزی گله: ۷۵۵ نفر
    • استردیکلا: ۶۸۰ نفر
    • نوشیروان کلا: ۵۸۰ نفر
    • گله کلا: ۵۴۴ نفر
    • ۳۰- کهلودشت: ۵۲۰ نفر
    • قائمیه: ۵۱۰ نفر
    • مشهدی کلا: ۵۰۱ نفر
    • عالی زمین: ۴۶۶ نفر
    • نقیب کلا ثلاث: ۴۶۰ نفر
    • ۳۵- قصاب ذالکان: ۴۳۰ نفر
    • دیو دشت: ۳۹۰ نفر
    • شمشیرمحله: ۳۷۷ نفر
    • محمود آباد: ۳۷۵ نفر
    • درزیکلا کوچک: ۳۵۰ نفر
    • ۴۰- بندارکلا: ۳۴۰ نفر
    • بوله کلا: ۳۸۰ نفر
    • دریکنده: ۳۰۵ نفر
    • سلیمان کلا: ۳۰۰ نفر
    • کلمدان نقیب: ۲۸۶ نفر
    • ۴۵- شیخ محله: ۲۸۱ نفر
    • تیرکلا: ۲۴۴ نفر
    • قصاب امیر: ۲۳۳ نفر
    • انگر کلا: ۲۳۰ نفر
    • میانرود: ۲۲۵ نفر
    • ۵۰- ترجیکلا: ۲۲۰ نفر
    • درزیکلا نوشیروان: ۲۱۰ نفر
    • باباآباد: ۱۸۶ نفر
    • شاسیب کلا: ۱۳۰ نفر
    • ۵۴- نخ کلا: ۱۰۰ نفر
    • ✍تدوین: محمد عابدی
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • 📝بخش بندپی غربی مجموعا ۰۰۰ ۳۲ نفر جمعیت دارد که روستاهای آن به شرح زیر می باشد.
    • 👇
    • ۱- شهر خوشرودپی: ۶۰۰۰ نفر
    • شهید آباد: ۳۰۰۰ نفر
    • دیوا: ۲۱۰۰ نفر
    • صلحدارکلا: ۸۹۰ نفر
    • ۵- معلم کلا: ۸۸۵ نفر
    • مومن آباد(فکچال): ۸۳۰ نفر
    • سفیدتور: ۸۱۰ نفر
    • بورا: ۷۷۵ نفر
    • کاردیکلا: ۶۵۰ نفر
    • ۱۰- بزرودپی: ۶۲۷ نفر
    • کامکلا: ۵۹۵ نفر
    • شیاده: ۵۵۰ نفر
    • تسکا: ۴۹۰ نفر
    • پاریکلا: ۴۷۰ نفر
    • ۱۵- شانه تراش: ۴۶۲ نفر
    • مقری کلا: ۳۹۰ نفر
    • فیروزآباد: ۳۵۰ نفر
    • سنگرودپی: ۳۴۴ نفر
    • کشیر محله: ۳۲۴ نفر
    • ۲۰- پازمین: ۲۶۰ نفر
    • میاندره: ۲۵۰ نفر
    • کاردگرکلا: ۱۹۰ نفر
    • ولیک: ۱۸۰ نفر
    • دولت رودبار: ۱۷۵ نفر
    • ۲۵- افراسیاب کلا: ۱۷۴ نفر
    • تلیکا: ۱۶۵ نفر
    • پولادپی: ۱۵۰ نفر
    • مجی کتی: ۱۴۰ نفر
    • موزی کتی: ۱۲۲ نفر
    • ۳۰ - قنبرزاده: ۱۲۰ نفر
    • انجیلک: ۱۰۰ نفر
    • مسک: ۷۵ نفر
    • ۳۳- ازارسی: ۶۵ نفر
    • ✍تدوین: محمد عابدی
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • 📝در اطلاعیه بعدی جمعیت روستاهای بخش گتاب و لاله آباد هرچند که از لحاظ وسعت کوچکتر از دیگر بخش های بابل هستند ولی از نظر جمعیت از بخش های بزرگ شهرستان می باشند به سمع و نظر شما خواهد رسید.
    • ✍سپاس از جناب محمد عابدی
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • 📝نقشه بخش بابلکنار:
    • ✍بخش بابلکنار مشتمل بر دهستان بابلکنار و دهستان درازکلا و کل جمعیت ۲۵ هزار نفر
    • 🔹با آمار جمعیتی بعضی از روستای بخش بابکنار آشنا شوید.
    • 👇
    • ۱- شهر مرزی کلا: ۳۰۰۰ نفر
    • کبریا کلا: ۲۰۰۰ نفر
    • درونکلا شرقی: ۱۸۰۰ نفر
    • شیردارکلا: ۱۳۵۰ نفر
    • ۵- گونه کلا: ۱۳۰۰ نفر
    • درازکلا: ۱۲۵۰ نفر
    • داردکاشت: ۱۱۰۰ نفر
    • درونکلا غربی: ۱۰۵۰ نفر
    • طلوت: ۱۰۵۰ نفر
    • ۱۰- هلیدشت: ۹۸۰ نفر
    • سیدکلا: ۹۰۰ نفر
    • چهره: ۷۷۰ نفر
    • رئیس کلا: ۶۸۰ نفر
    • کریکلا: ۶۵۰ نفر
    • ۱۵- انارستان: ۶۳۵ نفر
    • کاردیکلا: ۵۷۰ نفر
    • قرآن تالار: ۴۵۰ نفر
    • امیرکلا: ۴۷۰ نفر
    • درزی محله: ۴۰۰ نفر
    • ۲۰- فولادکلا: ۳۵۵ نفر
    • بالفکلا شرقی: ۳۵۰ نفر
    • پیتکا: ۲۶۰ نفر
    • هلی خال: ۲۵۰ نفر
    • ممرزکن: ۳۰۰ نفر
    • ۲۵- تیرکن: ۲۲۵ نفر
    • ازارسی: ۲۲۰ نفر
    • جاجن: ۲۲۰ نفر
    • لمارون: ۱۹۰ نفر
    • موزی کتی پارک: ۱۷۳ نفر
    • ۳۰- وولی کتی: ۱۵۳ نفر
    • پی نماز: ۱۲۰ نفر
    • یکشوب: ۱۲۰ نفر
    • مسدره: ۱۲۰ نفر
    • بالفکلا غربی: ۱۰۰ نفر
    • ۳۵- چهارسی: ۱۰۰ نفر
    • ۳۶- ریگ چشمه: ۱۰۰ نفر
    • ✍تدوین: محمد عابدی
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    • پژوهش اِدمُلّاوَند:
      ادامه 👆👆

      #بخش_گتو_بابل

      ✍وسعت بخش گتاب شهرستان بابل کم می باشد ولی از جمعیت زیادی برخوردار هست که مجموع جمعیت این بخش ۰۰۰ ۴۵ نفر می باشد:

      ۱. شهرگتاب[گتو]: ۷۵۰۰ نفر
      ۲.اُطاقسرا: ۶۰۰۰ نفر
      محلات زیر مجموعه روستای بزرگ اطاقسرا (مشهد سر، سادات محله، سرحمام، مشهد رودپشته، بیل پی، پازمین، ابوالحسن کلا ، شهربن)

      ۳.درزیکلا آخوندی: ۴۲۰۰ نفر
      ۴.آهنگر کلا: ۳۷۰۰ نفر
      ۵.مرزبال: ۲۲۵۰ نفر

      ۶.دونه سر: ۲۰۰۰ نفر
      ۷.درزیکلا نصیرایی: ۱۸۳۰ نفر
      ۸.سرست: ۱۴۴۰ نفر
      ۹.کلاگر محله: ۱۲۱۱ نفر
      ۱۰.ارمک: ۱۱۸۵ نفر

      ۱۱.کفشگرکلا: ۱۱۷۸ نفر
      ۱۲.حاجیکلا: ۱۱۳۰ نفر
      ۱۳.میرکلا: ۱۰۸۵ نفر
      ۱۴.گاوانکلا: ۱۰۷۵ نفر
      ۱۵.کشتلی: ۱۰۳۰ نفر

      ۱۶.شیرسوار: ۹۵۳ نفر
      ۱۷.دلاورکلا: ۸۸۰ نفر
      ۱۸.ملامحله: ۷۲۵ نفر
      ۱۹.سیدکلا: ۶۵۰ نفر
      ۲۰.بنگرکلا: ۶۱۰ نفر

      ۲۱.گلچوب: ۶۰۴ نفر
      ۲۲.شوبکلا: ۵۴۰ نفر
      ۲۳.زیتا کلا: ۵۱۶ نفر
      ۲۴.چناربن: ۵۰۵ نفر
      ۲۵.سوربن: ۴۲۰ نفر

      ۲۶.مرزناک: ۴۱۵ نفر
      ۲۷.نجارکلا: ۴۱۱ نفر
      ۲۸.کاسمانکلا: ۴۰۰ نفر
      ۲۹.درزیکلا آخوند بابا: ۳۴۰ نفر
      ۳۰.چوب بست: ۳۳۰ نفر

      ۳۱. کرتیج کلا: ۳۰۵ نفر
      ۳۲.یور سیاهکلامحله: ۲۷۵ نفر
      ۳۳.خراط کلا: ۲۲۰ نفر

      📝تدوین: محمد عابدی

      ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
      #پژوهش_اِدمُلّاوَند
      @edmolavand ﷽
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
      #آوات_قلم
      http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
      #بازخوانی_خوانش_اَسناد
      #قوم_شناسی_ایل_شناسی
      #تبارشناسی_تیره_شناسی
      #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
      #خاندان_شناسی
      #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


      #لاله_آباد

      ✍بخش لاله آباد از بخش های پرجمعیت شهرستان بابل می باشد.

      📌این بخش بالغ بر ۰۰۰ ۵۰ نفر جمعیت است.
      📌دهستان #کاری_پی مشتمل بر ۵۱ آبادی و دهستان #لاله_آباد مشتمل بر ۲۹ آبادی که نام و جمعیت روستاها به شرح زیر تقدیم می گردد.
      👇
      ۱.زرگر شهر: ۴۰۰۰ نفر
      ۲.برسمنان: ۳۰۰۰ نفر
      ۳.بازیار: ۲۲۰۰ نفر
      ۴.(امین آباد)ابنوا: ۲۰۲۰ نفر
      ۵.پایین احمد چاله پی: ۱۸۸۰ نفر

      ۶.بالا احمد چاله پی: ۱۷۳۳ نفر
      ۷.تجنک: ۱۴۰۰ نفر
      ۸.آقاملک: ۱۳۷۰ نفر
      ۹.حاجی کلا: ۱۳۳۶ نفر
      ۱۰- کریم کلا: ۱۳۰۰ نفر

      ۱۱.حمزه کلا شش پل: ۱۲۸۵ نفر
      ۱۲.پیچاکلا: ۱۲۰۰ نفر
      ۱۳.خردون کلا: ۱۱۷۲ نفر
      ۱۴.بیجی کلا: ۱۰۸۸ نفر
      ۱۵.الله چال: ۱۰۶۵ نفر

      ۱۶.کروکلا: ۱۰۴۰ نفر
      ۱۷.درزیکلا آقاشفیع: ۹۴۰ نفر
      ۱۸.کمانگر: ۹۰۰ نفر
      ۱۹.شاره: ۸۳۰ نفر
      ۲۰- آردکلا: ۸۲۰ نفر

      ۲۱.داورکلا: ۷۹۰ نفر
      ۲۲.هلال کلا: ۷۸۱ نفر
      ۲۳.چمازین: ۷۷۰ نفر
      ۲۴.آکتیج کلا: ۷۶۳ نفر
      ۲۵.نوایی کلا: ۷۳۰ نفر

      ۲۶.اندیکلا: ۷۱۰ نفر
      ۲۷.ارچی: ۶۴۳ نفر
      ۲۸.درزیکلا بزرگ: ۶۳۰ نفر
      ۲۹.شریعت کلا: ۶۰۴ نفر
      ۳۰- خطیب: ۵۷۰ نفر

      ۳۱.اسب شورپی: ۵۶۷ نفر
      ۳۲.خلیل کلا: ۵۵۹ نفر
      ۳۳.نودهک: ۵۵۷ نفر
      ۳۴.طغان: ۵۵۶ نفر
      ۳۵.زاهدکلا: ۵۵۵ نفر

      ۳۶.قادیکلا: ۵۱۰ نفر
      ۳۷.قصاب کلا: ۴۹۵ نفر
      ۳۸.گردن بری: ۴۸۲ نفر
      ۳۹.بابلکان: ۴۸۰ نفر
      ۴۰- راهکلا: ۴۷۲ نفر

      ۴۱.چناربن: ۴۷۰ نفر
      ۴۲.علی آباد: ۴۵۵ نفر
      ۴۳.متکه: ۴۳۱ نفر
      ۴۴.مهدی آباد: ۴۲۶ نفر
      ۴۵.کلنگا: ۴۲۴ نفر

      ۴۶.مظفرکلا: ۳۴۵ نفر
      ۴۷.خرجی کلا: ۳۳۶ نفر
      ۴۸.نی کلا: ۳۳۲ نفر
      ۴۹.تاری محله: ۳۳۰ نفر
      ۵۰- کاظم بیکی: ۳۲۰ نفر

      ۵۱.گله محله: ۳۱۵ نفر
      ۵۲.طرقچی کلا: ۲۸۷ نفر
      ۵۳.پهناور: ۲۷۲ نفر
      ۵۴.داوودکلا: ۲۷۰ نفر
      ۵۵.گرمیج: ۲۵۳ نفر

      ۵۶.شهید عبداله: ۲۴۰ نفر
      ۵۷.مصیرمحله: ۲۳۵ نفر
      ۵۸.مناسکلا: ۲۲۳ نفر
      ۵۹.کارون: ۲۱۵ نفر
      ۶۰.بیشه محله: ۱۹۶ نفر

      ۶۱.تاج الدوله: ۱۳۵ نفر
      ۶۲- نمودارکلا: ۱۲۰ نفر

      📝پی نوشت:
      کریم کلا مشتمل بر هفت آبادی اعم از( کرفوکلا ۳۰۰ نفر، درزیکلا ۵۳۰ نفر، شریعت کلا ۳۸۰ نفر، توکل ۱۰۰ نفر) در بخش لاله آباد بابل قرار دارند و آبادی های زاهدکلا، اسبوکلا و اوکسر در شهرستان فریدونکنار واقع هست)

      💌سپاس از اهتمام جناب محمد عابدی
      ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
      #پژوهش_اِدمُلّاوَند
      @edmolavand ﷽
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
      #آوات_قلم
      http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
      #بازخوانی_خوانش_اَسناد
      #قوم_شناسی_ایل_شناسی
      #تبارشناسی_تیره_شناسی
      #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
      #خاندان_شناسی
      #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─


      📊(۹۰ هزار نفر از ۵۴۰ هزار ) یک ششم جمعیت شهرستان بابل در ۳۳ روستای بالای ۱۵۰۰ نفر جمعیت ساکن هستند.
      👇
      نام روستا جمعیت نام بخش

      ۱- گنج افروز: ۰۰۰ ۱۴ نفر مرکزی
      اطاقسرا: ۰۰۰ ۶ نفر گتاب
      درزیکلا آخوندی ۴۲۰۰ نفر گتاب
      بیشه سر ۴۰۰۰ نفر مرکزی
      ۵- شهید آباد ۳۰۰۰ نفر بندپی غربی

      سیاهکلامحله ۳۷۸۰ نفر مرکزی
      آهنگر کلا ۳۷۰۰ نفر گتاب
      روشن آباد ۳۶۵۰ نفر مرکزی
      برسمنان ۳۰۰۰ نفر لاله آباد
      ۱۰-اسبوکلا ۲۷۵۰ نفر مرکزی

      چاره ۲۶۰۰ نفر مرکزی
      علمدا ۲۳۳۰ نفر مرکزی
      مرزبال ۲۲۵۰ نفر گتاب
      بازیار ۲۲۰۰ نفر لاله آباد
      ۱۵- گرجی آباد ۲۱۸۰ نفر مرکزی

      متی کلا ۲۱۶۰ نفر مرکزی
      دیوا ۲۱۱۰ نفر بندپی غربی
      سلطان محمد طاهر ۲۱۰۰ نفر مرکزی
      امین آباد ۲۰۲۰ نفر لاله آباد
      ۲۰- هریکنده ۲۰۱۵ نفر مرکزی

      کبریا کلا ۲۰۱۰ نفر بابلکنار
      دونه سر ۲۰۰۰ نفر گتاب
      پایین احمد چاله پی ۱۸۸۰ نفر لاله آباد
      درزیکلا نصیرایی ۱۸۳۰ نفر گتاب
      ۲۵- درونکلاشرقی ۱۸۰۰ نفر بابلکنار

      بالا احمدچاله پی ۱۷۳۵نفر لاله آباد
      ناریوران ۱۷۲۰ نفر بندپی شرقی
      خراسان محله ۱۷۱۰ نفر مرکزی
      ترک محله ۱۶۴۰ نفر مرکزی
      الله رودبار ۱۵۲۰ نفر مرکزی
      لنگور ۱۵۱۰ نفر مرکزی
      ولوکلا ۱۵۵۰ نفر گتاب
      ۳۳- آغوزبن ۱۵۰۰ نفر مرکزی

      📝محمد عابدی

      ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
      #پژوهش_اِدمُلّاوَند
      @edmolavand ﷽
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
      #آوات_قلم
      http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
      #بازخوانی_خوانش_اَسناد
      #قوم_شناسی_ایل_شناسی
      #تبارشناسی_تیره_شناسی
      #طایفه_شناسی_نسب_شناسی
      #خاندان_شناسی
      #قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
      📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

    دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 6:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 
    • 🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@
    • 📝 ارتباط قومی و قبیله ای قشلاق و ییلاقات، توابع ییلاق اسپرز مرتبط با مسیر ایل راه لَلِوِه خیابون و تعداد دام و عشایر کوچ رو را به شرح زیر به حضور تقدیم می گردد.
    • 👇
    • ⛺️ "ییلاق = قشلاق"🏕
    • گردنه سر = امیرکلا، میرارکلا و گشنیان و حاجیکلا و چاشتخواران لفور
    • لرزنه = دهکلان ، بورخانی ، نفت چال که برابر تقسیم نامه بیشترین سهم موقوفه کربلایی کاظم درزی و آقایان مرادی و پدر حاج آقا احمدی منش از جمله مالکان هستند.
    • اسبوکلا = طایفه آهنگر گالشکلا، اسبوکلا و بعضی از میرارکلا لفور
    • نجارکلا = طایفه الیاسی و ادیانی گالشکلا و بعضی از اهالی اسبوکلا لفور
    • هلینک = طایفه کلیج لفور
    • اسپرز = عالمکلا، کالیکلا، درزی کلا، رئیسکلا، تمر ، آغوزن و لودشت لفور
    • تورکش = فولادی های بابلکنار
    • امامزاده حسن = امامکلا لفور و خلیل کلا بندپی و متفرقه
    • سواد رودبار = مرزیدره و شارقلت لفور
    • بِنه سِره = غفاری چراتی بندپی
    • ساگردن = کبودتبار فیروزجایی بندپی
    • کوکچال = آذری آرایی و ولی نیا آرایی بندپی، غلام زاده فیروزجایی
    • خنیه = کبودتبار فیروزجایی و اسماعیل پور فیروزجایی بندپی
    • کَرِنّی = امیرون صورت رجه بندپی
    • اسّل سر = امیرون صورت رجه بندپی
    • گردموزی = امیرون صورت رجه بندپی
    • دِهسر = خلیلی، افرایی و برارزاده بندپی
    • انگرزم = گرگانی فیروزجایی بندپی
    • هلیین= گرگانی فیروزجایی بندپی
    • استاچال = گرگانی فیروزجایی بندپی
    • کنگل چال = غلامعلی تبار فیروزجایی
    • پیرکلوم = فیروزپور و غلامعلی تبار فیروزجایی بندپی
    • روجی کلوم = عابدی فیروزجایی بابلکنار و بندپی و لفور
    • تلی گله = عابدی فیروزجایی بندپی
    • کنگلشت = عابدی فیروزجایی لفور
    • پیت کت = آراسته آرایی، کریمی فیروزجایی بندپی
    • شاش بزون = حمزه پور و اکبری خلیلی بندپی
    • رخت شارون= فتح تبار بندپی
    • سنگلپا = فتح تبار فیروزجایی و حاجی تبارفیروزجایی بندپی ، خادمی و درویشی های شاهکلا
    • اسب خونی = طوایف متعدد آرائی بندپی
    • جالم = آرائی بندپی
    • خریس = نیاز آذری بندپی
    • اُنیسیه = چراتی و داوودی و شاهرخی سوادکوه و عابدی، خلیلی، آرایی بندپی
    • کارلی بن = حاجی تبار فیروزجایی، کریمی فیروزجایی بندپی
    • کر روآر = حاجی تبار فیروزجایی، فیروزمندی بندپی
    • لاکوم = بعضی از اهالی نفت چال و بورخانی
    • 👇
    • 🐑 تعداد دام سبک و سنگین سوادکوه که از مسیر للوه خیابون تردد می نمایند = حدودا ۵۰ هزار راس
    • 🐑 تعداد دام سبک و سنگین بندپی و بابلکنار که از مسیر للوه خیابون تردد می نمایند = حدودا ۱۵۰ هزار راس
    • 🐑 مجموع دام از سه ناحیه لفور، بندپی و بابلکنار که از مسیر للوه خیابون تردد می نمایند = ۲۰۰ هزار راس
    • 🌱 بزرگترین ییلاق از نظر واحد دام مورد تعلیف = اُنیسیه با ۲۰ هزار واحد دام
    • 🌱 بزرگترین ییلاق از نظر باغ و بنه دامی و خانه سرا = اسپرز با حدود ۱۰۰۰ واحددامی و خانه سرا
    • ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
    • #پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
    • @edmolavand ﷽
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    • #آوات_قلم
    • http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
    • 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
    مشخصات
    پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
    📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
    🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

    http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

    ابزار حدیث

    تبدیل تاریخ

    تقویم شمسی

    وضعیت آب و هوا

    اوقات شرعی


    آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

    B L O G F A . C O M