شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:28 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۰۶۳۱۲۳۱۳

🖤#آیین_عزاداری #آداب #رسوم

📜گزارش #پیران_حاجی در ۲۲ محرم سنه ۱۰۱۸ قمری برابر با هفتم اردبیهشت ماه ۹۸۸ خورشیدی

📙#کتاب-السعادت:
بیشتر صفحات این کتاب خطی قدیمی امحا شده و دارای ۲۷ صفحه ملموس است.

✍وی در صفحه ی دوم این کتاب می نویسد: ((...چنین گوید این فقیر عبدالراجی پیران بن ورداسف بن پی (بندپی) که این سواد برای طالبان ارادت و سالکان سبیل سعادت ذکر کردم در آن بنحو طوایف و قبایل ولو به اجمال و عیون و اتقان بما رسیده است از اعمال از دراویش از ملک فیض آثار سلطان العارفین....)).

📜در صفحات ۹ و ۱٠ همین کتاب خطی آمده است:
((تیل به سر و خاک در ادب رای ها جماعت #بن_پی [بندپی] بنابر قضیه طریق العقل و سلوک عرف اباکی [خاندان #ابیاکی] سپیدطور، #اسبک بارفروش، افاغن [خاندان #فغانی] سپیدطور [سفیدطوربندپی غربی]، #باعث قرین السادات [خاندان باعث شیاده بندپی غربی]، #باکر اده ملا [ادملا]، #پاشا پادشاه امیر....، #بطیار، #تهمتن، #حلالخوریه، خرامی [خاندان #خرمی]، شهزادی [#شهمیرزادی] ، #طالش، #عمران و #ملکشاه، #قزانچاهی محبوب، #کوری و #کاردر، #پرجایی، #لفور و #لزوری، گوَرزَن [#گاوزن] و #سماکوش، همگی واحد هَسری به چشم و تن سنگ اَسیو، دل غریش، موافقت بدین طریق کردند که #طوایف در عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام سهیم باشند....
شِه امام حسین دا
شِه کربلا مِن ته فدا
در ارتکاب این امر عزا شریک باشند.
#هاشم_پاشا را که تنها در میزان ارادت در مزار شریف سلطان العارفین #پادشاه_امیر علیه الرحمه با سیاوش اندوار، خواجه رستم، قادرخان باکر، شریف گورزن، شاه بابا سماکوش، عزت خان لفوری، مراد طالش، جمال الدین قزم چاهی، محمودبیک خرام، حسن بطیار، قاسم تهمتن، میرزاحسین باکر، یارعلی عمران، صادق ملکشاه، جهاندار شهمیرزادی، احمدکوری، کاظم کاردر، خانعلی پریجایی، حمزه لزوری، بهرام حلالخوریه، ایوب ویشتاسب به ثنای ائمه هدی علیهم السلام و ترویج شعایر اسلام به جلالت و حُسن ادب بل رتبت طاهر و تابع هستند.
به حاکم بن پی (#بندپی) سپردند و چنین مکتوب شد:
((خدمت [پرداختن به عزاداری و تکریم عزاداران حسینی علیه السلام] شاه شهیدان علیه الرحمه اجازت ندارد و متصدی امور معین است)).

ام لیلا گویان حاضرین در سواد اَرمون دل اتفاق اُفتد که جماعت سِرخ دیم [صورت سرخ] بن پی (بندپی) به پایمردی استوار و دوراندیشی است از قبیله حق بر نستانند که ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه...
📄خوانش سند
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
📙📘📓📗📒📕📔
📄#منشور_پژوهش_ادملاوند

💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی و حتمی است.

🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

Mohsen Baker:
👤#پیران_حاجی در سند شماره ۱۷ از اسناد پادشاه امیر بندپی به عنوان گواه معرفی شده است.

📜در این سند از طوایفی چون پاشا، گاوزن، حاجی، دیو، صماکوش، کِری، کمانگر، اندوار، تهمتن، یوک، کاردگر یاد شده است.

📜در این اثر خوردگی و امحا مطالب بیش از موجودیت فعلی آن است.

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 15:31 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#پاسداشت#تاریخ_فرهنگ

💌کاش خیّر معروف این روزهای بابل، گوشه چشمی به تاریخ و فرهنگ این دیار نیز داشته باشد.

✍ به قلم حامد ابراهیم زاده بازگیر

🔹 این روزها خبر مسرت بخش کمک صدها میلیارد تومانی یک خیّر بابلی در حوزه بهداشت و سلامت، نقل محافل و در صدر اخبار این شهرستان معروف به دارالمومنین و دارالخیرین می باشد.

🔹 حقیقتاً جگر شیر می خواهد که انسان ثروت و سرمایه زندگی اش خواه ماحصل ارث و میراث آباء و اجدادی اش یا حاصل سالها تلاش، کوشش و عرق ریختن ها باشد را صرف اموارات خیریه نماید و می طلبد مسئولین مربوطه در شهرستان قدردان این خیران نیک اندیش بوده و وجود آنان را قدر بدانند.

📌 روا بود که این خیر نیک اندیش حوزه سلامت شهرمان که خواستار مخفی ماندن نامش هست به مسئولین شهرستان و اهالی رسانه اجازه می دادند که نامش را منتشر نموده تا مردم قدرشناس #بابل قدردان این لطف و محبت ایشان باشند.

🔹 کاش خیّر معروف این روزهای بابل، گوشه چشمی به تاریخ و فرهنگ این دیار نیز داشته باشد چرا که حال تاریخ و فرهنگ در این شهر با سابقه ی دیرینه ی تاریخی، [قابل توجه بیشتر مسئولین است] بسیار وخیم و به عنوان مثال [برخی] بسیاری از بناهای تاریخی و میراثی آن که برخی از آنان قدمت حدود ششصد ساله دارند در معرض نابودی کامل و نیازمند مرمت و بازسازی فوری است.

🔹 #اسناد و #نسخه های با ارزش تاریخی یکی دیگر از میراث گرانبها و ذی قیمت در این شهرستان که از گذشته های دور برای نسل های حال و آینده باقی مانده و اگر چه هنوز بسیاری از آنان در دست اشخاص در کنج پستوها و بام خانه ها رها شده ولی وجود تعداد محدودی از آن در بخش نسخه های خطی کتابخانه آیت الله روحانی این کتابخانه را به غنی ترین کتابخانه ی دارای نسخه های خطی #مازندران مبّدل نموده که دو صد حیف به علت نبود بودجه ی ناچیز و مختصر برای آفت زدایی، مرمت و اسکن، همچنان بلا استفاده مانده و دور از دسترس علاقه مندان جهت بهره برداری در کنج کتابخانه در حال خاک خوردن است.

🔹 تالیف کتب متعدد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، سیاسی و اجتماعی این دیار توسط پژوهشگران و نویسندگان بابلی یکی دیگر از مواردی است که انتشار آن حتی با تیراژ اندک مستلزم مساعدت مالی خیران نیک اندیش شهرمان می باشد.
#دیارعلویان
#طبرستان_کهن
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 14:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 14:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 14:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#پیمان_آخال

❇️ پیمان آخال ( رکورددار بیشترین میزان جدایی از خاک ایران)
🔸🔸🔸
👈 عقد پیمان آخال، رکورددار بیشترین میزان جدایی از خاک #ایران که بین ایران #قاجار ناصری و امپراتوری #روسیه منعقد و باعث‌ شد آسیای میانه، خوارزم، خیوه، شرق مازندران و مرو، سمرقند و بخارا (شامل ترکمنستان و بخش‌های بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی با بیش از یک میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومترمربع ) از ایران جدا شود.

📙محمود محمود در #کتاب تاریخ روابط ایران و‌انگلیس به پیمان آخال اشاره می‌کند:
اشتباه طرف ایرانی «اعتماد بیش از حد» به وعده‌های روسیه بود.

🔹در جریان مذاکرات، تیم ایرانی به تصور اینکه روس‌ها در قبال امتیازاتی که می‌گیرند، دیگر به سمت تصرف بیشتر اراضی ایرانی نخواهند رفت، با شرایط روسیه موافقت کرد. در حالی بود که روسیه پس از معاهده آخال به نفوذ خود در مناطق شمالی ایران ادامه داد و معاهده‌ مانع توسعه‌طلبی روس‌ها نشد.
منطقه‌ای که پس از پیمان آخال و خارج از مفاد آن مورد دستبرد روس‌ها قرار گرفت #روستای_فیروزه بود. منطقه‌ای ییلاقی و تفریحی در ترکمنستان امروز که تا دوران‌پهلوی برای بازگرداندن آن تلاش شد اما سرانجام، ایران از دنبال کردن بازگرداندن مالکیت آن دست کشید.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

﷽ن و القلم و ما یسطرون

📜#عهدنامه_آخال

🔴عهدنامه‌ای که بار دیگر بخشهایی از شمال ایران را جدا کرد

🔎همه چیز در مورد قرارداد آخال

✍یک نکته قابل ذکر درباره قرارداد آخال تأثیر انگلیس در انقعاد آن است. در آن زمان، کشمکش انگلیس و روسیه بر سر مستعمرات فروکاسته بود و انگلیس این امکان را به روسیه داد که تا حد ممکن در منطقه قفقاز پیشروی کند و توجهش از هند برداشته شود. این در حالی بود که #ناصرالدین_شاه در تصور کمک انگلیس به خودش بود.

📌با کمی اغماض می‌توان گفت از منظر اقتدار سیاسی، اقتصادی و امنیتی نیز بعد از دوران صفوی و در واقع پس از مرگ شاه عباس صفوی، دوران انحطاط ایران شروع و باز با شروع نهضت مشروطه تغییراتی در آن صورت گرفته است. پس از سقوط صفوی به دست افغانها، تا چندین سال حکومت یکپارچه در ایران شکل نگرفت و این محمدخان قاجار بود که برای نخستین بار بعد از دوران #صفویه، دوباره ایران را یکپارچه کرد. با این حال در همین دوران #قاجار شاهد دو اتفاق هستیم؛ از طرفی با وقوع انقلاب صنعتی در غرب و پیشرفت تکنولوژی، شاهد ظهور کشورهای استعمارگر هستیم که به طرق مختلف اقدام به استعمار کشورهای عقب مانده می‌نمایند. از این رو در حوزه روابط خارجی، کشورهایی همچون انگلیس و روسیه ظالمانه‌ترین قراردادها و عهدنامه‌ها را در همین دوران با ایران امضا و یا به ایران تحمیل کردند.

📌از منظر داخلی نیز باید گفت که شرایط #ایران در دوران حکومت پادشاهان قجری، دورانی بسیار اسفبار را تجربه ‌کرد به حدی که خبری از هیچ‌گونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی همسو با کشورهای روبه رشد اتفاق نیفتاد. این شرایط در نهایت منجر به تحمیل قراردادهای زیادی به وسیله‌ کشورهایی نظیر انگلیس و روسیه از جمله قرارداد آخال بر ایران شد. بسیاری بر این باورند که قراردادهای #گلستان و #ترکمنچای، ننگین‌ترین قراردادهای تحمیل شده به ایران در دوران قاجار بوده است. با این حال با کمی تأمل مشخص می‌شود که ایران در قرارداد آخال که در دوران ناصرالدین‌شاه با روسیه بسته است، سرزمینها و موقعیتهای ممتازی را از دست داد که کمتر از دو نمونه دیگر نیست. در این یادداشت برآنیم به بررسی مختصر چرایی و چگونگی وقوع قرارداد آخال بپردازیم.

📌زمینه‌های انقعاد #قرارداد_آخال
آنچه از همان ابتدای استقرار حکومت قاجار نمایان بود، بی‌نظمی و بی‌ساختاری شالوده اصلی این حکومت بوده است. قاجارها مانند دوران پیش از حکمرانی، با منش قبیلگی خود زندگی می‌کردند از این رو تا سالها ارتش منظمی در اختیار نداشتند. در زمینه مدیریت سایر مسائل از قبیل اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیز بدون ساختار مشخصی حکمرانی می‌کردند و تنها چیزی که از پادشاهی و اداره کشور یاد گرفتند، تاج بر سرگذاشتن و نشستن بر تخت پادشاهی بود.[۱]

📗۱.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم، ۱۳۷۷، ص۶۷_۶۸.

📌این مسائل از یک سو، و نفوذ کشوری همچون روسیه که پس از جنگ چالدران در دوران شاه اسماعیل صفوی، همواره رد پای آن را در تحولات ایران مشاهده می‌کنیم باعث شد پادشاهان قاجار از موضعی پایین نسبت به تحولات بین‌المللی عمل کنند. اگرچه انگلیس عموما با انعقاد قراردادهای تجاری ثروت و منابع ایران را به یغما می‌برد ولی روسیه به واسطه هم مرز بودن با ایران، به دلایل مختلف درگیریهای نظامی با ایران پیدا می‌کرد. این درگیریها در نهایت به انعقاد قراردادهایی همچون ترکمنچای، گلستان و آخال منجر شد که در هر کدام از این موارد، بخشی از سرزمین و ثروت ایران به یغما رفت.

📌همین ضعف نیروی نظامی و نبود یک ارتش منظم یکی از مهمترین دلایل انعقاد پیمان آخال نیز شد. امپراتوری روسیه حتی پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای و گلستان، به بهانه‌های مختلف اقدام به تصرف و حمله به مناطق مرزی با ایران از جمله سمرقند، تاشکند، آرال، بخارا و خوارزم می‌نمود. ایران نیز به دلیل ضعف نظامی و عدم وجود استحکامات دفاعی در مرزهای خود، عموما توان مقابله با این تهاجمات را نداشت و یا در صورت ایستادگی، شکست می‌خورد. در این میان بخش شمال خراسان بزرگ که محل زندگی ترکمنها محسوب می‌شد، از گذشته بسیار دور به صورت کامل تحت تصرف ایران قرار نداشت. ترکمنها نیز به واسطه شرایط جوی خاصی که داشتند برای رفع مایحتاج خود، شورشهای به درون شهرهای ایران انجام می‌دادند.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

✍#ناصرالدین‌شاه_قاجار و پادشاهان پیش از وی، هیچ‌گاه موفق به کنترل و شکست ترکمنها نشدند. از این رو عملا این منطقه که از منظر استراتژیک و جغرافیایی بسیار مهم بود، دارای نوعی خودمختاری خاص بود. در این میان و در مسیر دست اندازیهای روسیه به خاک #ایران، این کشور توانست با غلبه بر ترکمنها عملا این منطقه را که در واقع متعلق به ایران بود و در نتیجه ضعف #قاجار تحت حاکمیت دولت مرکزی قرار نگرفته بود، به خاک خود اضافه کند. ناصرالدین شاه نیز از سر ناچاری و ضعف پذیرایی انعقاد معاهده‌ای شد که این منطقه برای همیشه از قلمرو ایران جدا شد. [۲]

📘۲.امین‌الله گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن‌ها، تهران، نشر علم، ۱۳۶۶، ص۱۶۳_۱۶۵.

📌روسیه طوری مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین ناحیه آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز به‌وجود می‌آورد. جالب اینجاست که ناصرالدین‌شاه قاجار حتی به این بخش از پیمان‌نامه توجه نکرد و بدون هیچ اعتراضی آن را پذیرفت.
ناصرالدین شاه که در این برهه از زمان، تمام تمرکزش بر حل منازعات با انگلیس در مرزهای جنوب شرقی سپری می‌شد، به کلی اهمیت نوار شمالی کشور را از یاد برده بود. روسیه نیز اگرچه به واسطه ضعف ایران نیازی به ارائه دلیل نداشت ولی به بهانه اینکه ترکمنها شرایط را برای تجارت سخت کرده و امکان داد و ستد فراهم نیست، اقدام به تصرف این منطقه کردند. انقعاد این قرارداد از این جهت بسیار حائز اهمیت است که از این پس روسیه مرزهای خود را تا شمال خراسان کشیده بود و دارای مرز قابل توجه زمینی با ایران شده بود که این مسأله به خودی خود یک تهدید جدی برای ایران محسوب می‌شد. [۳]

📙۳.علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، نشر بهزاد، ۱۳۸۷، ص ۲۵۵.

🟡مهمترین محورهای قرارداد آخال و نتایج آن:

پیمان آخال به ظاهر تفاوتهای زیادی با قراردادهای #ترکمنچای و #گلستان داشت؛ ولی از یک منظر نمونه به مراتب بدتری از آن دو بود. دو قرارداد ترکمنچای و گلستان در شرایطی به پادشاهان قاجار تحمیل شد که نظامیان ایران در مقابل ارتش روسیه شکست خوردند و توانایی مقابله دوباره با این کشور را نداشتند. ولی در پیمان آخال، هیچ‌گونه برخورد جدی میان ایران و روسیه اتفاق نیفتاده بود و فشار نظامی از سوی روسها به ایران وارد نشده بود. در نهایت به واسطه ضعف ساختار دفاعی و مدیریتی حکومت قاجار و شخص ناصرالدین‌شاه، این پیمان که دارای چهار محور بود با امضای مؤتمن‌الملک (وزیر خارجه ایران) و ایوان زینوویف (فرستاده روسیه) در ۲۳ آذر سال ۱۲۶۰ ه. ش. به صورت رسمی به اجرا درآمد.
👈نکته قابل تأمل در خصوص این معاهده این است که روسها با بهانه برقراری امنیت در منطقه ترکمنها و آخال شاه قاجار را راضی به انعقاد قرارداد کردند، ولی تا سالیان دراز شاهد آن بودیم که این کشور نتوانست به طور کلی شورشهای ترکمنها را سرکوب کند. [۴]

📕۴.جلال‌الدین مدنی، تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶، ص۴۰۰_۴۰۱

📌محور نخست و بنیادی این قرارداد که فلسفه انعقاد آن نیز محسوب می‌شد، مشخص شدن سرحد مرزها میان ایران و روسیه بود. بر این اساس مرز ایران و روسیه که پیش از آن عملا دریایی بود، به مرزهای شمال خراسان و منطقه زندگی ترکمنها و آخال کشیده شد. این مسأله بدان معنا بود که از این پس ایران برای همیشه حقی در رابطه با منطقه آخال و ترکمنها ندارد. در فصل دوم پیمان، موضوع ترسیم دقیق مرزها و علامتگذاری آن مطرح شده بود. مسأله‌ای که هرچند در زمان ناصرالدین شاه به امضا رسید ولی تا سالیان دراز در مورد جزئیات آن مجادله و اختلاف نظر بود. محورهای سوم و البته چهارم این معاهده جایی است که تعدی روسها و حماقت حکمرانان قاجار را نشان می‌دهد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

📌به طور کلی باید گفت محورهای این قرارداد در دو بخش تعریف می‌شود:
بخش نخست آن به مسأله تعیین مرزها و علامت‌گذاری آنان مربوط می‌شود. در توضیح این بخش باید گفت که این بخش به خودی خود بخش قابل توجهی از سرزمینهایی که به ایران تعلق داشت برای همیشه از ایران گرفته شد. در ادامه این بخش نیز یک مسأله قابل تأمل دیگر وجود دارد و آن اینکه روسیه برای ضربه زدن به ترکمنها، مرز را طوری ترسیم کرد که قبایل و طوایف ترکمنها از هم پاره شده و بخشی تحت حاکمیت ایران و بخشی نیز در کشور روسیه قرار گرفت. [۵]

📓۵. امین‌الله گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن‌ها. تهران، نشر علم، ۱۳۶۶، ص۱۶۳_۱۶۵.

👈از دست دادن بخشی از مرزهای متعلق به #ایران به خودی خود قابل تأسف و زیان بار است. ولی این بخش دوم معاهده #آخال است که خسارت جبران ناپذیری به ایران وارد می‌کند. روسیه طوری مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین ناحیه آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز به وجود می‌آورد. جالب اینجاست که ناصرالدین‌شاه قاجار حتی به این بخش از پیمان‌نامه توجه نکرد و بدون هیچ اعتراضی آن را پذیرفت.

📌بر این اساس، روسیه کوه‌های مرتفع را در مرزهای خود قرار داده بود و به این ترتیب آب و چشمه‌های حاصله از این کوه‌ها نیز متعلق به روسیه بود. چنین ترسیمی این امکان را به روسیه می‌داد که در هر زمانی، مانع از انتقال آب به ایران شود. علاوه بر اینها، دولت ایران نیز متعهد شده بود در مسیر آب نه روستای جدیدی دایر کند و نه بیش از حد مجاز کشاورزی تعیین شده آب مصرف کند. در واقع #ناصرالدین_شاه یکی از بهترین نواحی که می‌توانست آب کشاورزی خراسان را فراهم آورد و یک منطقه اقتصادی، صنعتی و کشاورزی پیشرفته ایجاد کند را بدون هیچ دردسری به روسیه تقدیم کرد. [۶]

📔۶.لرد کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۰، ج اول، ص۱۹۷_۱۹۸.

📝سخن پایانی
در خصوص پیمان آخال یک نکته قابل ذکر وجود دارد و آن هم تأثیر انگلیس در انقعاد آن است. در آن زمان، کشمکش انگلیس و روسیه بر سر مستعمرات فروکاسته بود و انگلیس این امکان را به روسیه داد که تا حد ممکن در منطقه قفقاز پیشروی کند و توجهش از هند برداشته شود. این در حالی بود که ناصرالدین شاه در تصور کمک انگلیس به خودش بود.

به طور کلی باید گفت پیمان آخال دستاورد مثبتی برای ایران نداشت که هیچ، این نتایج را برای ایران به همراه داشت: نخست اینکه در ازای هیچ منفعتی، بخش قابل توجهی از زمینهای ایران به روسیه واگذار شد. ناصرالدین شاه با تصور اینکه شورش ترکمنها با این قرارداد برای همیشه از بین خواهد رفت، اقدام به امضای آن نمود، این در حالی است که حداقل تا پایان حیات وی هیچگاه ترکمنها سرکوب نشدند. مسأله دیگر اینکه منطقه آخال و ترکمن‌نشین شمال خراسان، معبر داد و ستد ایران با قفقاز بود. واگذاری این مناطق به روسیه منجر به باج‌دهی ایران به آن کشور و از دست دادن فرصتهای مناسب اقتصادی بود.

مسأله پایانی و قابل توجه اینکه، سرزمینهای واگذار شده به روسیه از نظر کشاورزی و دامپروری آنقدر مستعد بود که نه تنها به خودی خود خسارت جبران ناپذیری برای اقتصاد ایران محسوب می‌شد، بلکه مناطق مطلوب کشاورزی در خراسان، از آن پس به دلیل عدم دسترسی به آن خشک و بلا استفاده شدند.

📚#پی_نوشت:

📗۱.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم، ۱۳۷۷، ص۶۷_۶۸.

📘۲.امین‌الله گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن‌ها، تهران، نشر علم، ۱۳۶۶، ص۱۶۳_۱۶۵.

📙۳.علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، نشر بهزاد، ۱۳۸۷، ص ۲۵۵.

📕۴.جلال‌الدین مدنی، تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶، ص۴۰۰_۴۰۱

📓۵. امین‌الله گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن‌ها. تهران، نشر علم، ۱۳۶۶، ص۱۶۳_۱۶۵.

📔۶.لرد کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۰، ج اول، ص۱۹۷_۱۹۸.

🗓دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۰۰ ۵۰۷۵
https://iichs.ir/vdci.yawct1auwbc2t.html
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 12:14 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🔰 چکیده زندگی نامه #امام_صادق علیه السلام از کتاب «همرزمان حسین علیه السلام»

☀️ زندگی امام صادق به دو دوره تقسیم می شود:
🔹 دوره بنی امیه و مبارزه آشکار (در این دوره امام صادق صراحتا و آشکارا به مردم اعلام می کرد که خلافت حق علی و فرزندان او علیهم السلام است.
🔹 دوره بنی عباس و مبارزه با تقیه

❓ علت تقیه امام صادق علیه السلام:
✅ حکومت بنی عباس تازه نفس و مسلط بر اوضاع بود
✅ حکومت بنی عباس - بخاطر فعالیت با شیعه علیه بنی امیه - شیعیان را می شناخت.
🔺امام صادق در اواخر حکومت بنی امیه و ضعف آنها قرار داشت که دوران نشاط امامت ایشان بود لذا مبارزاتشان صریح و قاطع بود.

♨️ علت روی کار آمدن بنی عباس در نهضت ضد اموی و عدم تشکیل حکومت توسط امام صادق #عدم_آمادگی_مردم بود.

❌ علت عدم قیام امام صادق در زمان بنی عباس:
🔸 امام یاران اندکی داشت
🔸 مردم فریب خورده شعارهای انقلابی بنی عباس بودند
🔸 بنی عباس تازه نفس بود و اسرار خاندان بنی هاشم را می دانست

🧠 ابتکارات و فعالیت امام صادق در دوره بنی عباس:
1️⃣ تبلیغات و تبیین حقایق بنی عباس
2️⃣ ترویج تفکر شیعه
3️⃣تربیت نیروی انقلابی برای قیام
🔺 این فعالیت ها در 10 سال ابتدایی حکومت بنی عباس بخاطر مشغله زیاد حکومت با قدرت صورت گرفت اما پس از آن با واکنش حکومت همراه شد و امام تبعید شد. امام صادق در دوران تبعید ارتباط خود را با انقلابیون حفظ کرد که موجب قیامهایی مثل قیام زید بن علی بن الحسین و... شد.

♦️ موضع امام صادق در برابر خلفای زمان بر اساس روایات:
🏳️ دسته ای روایات می گوید: تسلیم خلفاء بود.
🚩 دسته ای روایات می گوید: مخالف خلفاء بود.

📜 دسته اول روایات که می گوید امام تسلیم بود و عده ای آن را مبتنی بر تقیه امام می دانند به دو دلیل نمی تواند درست باشد:
🔹 امام، رهبرِ مقابلِ طاغوت است و نمی تواند تقیه کند و ذلیل شود و منافات با مقام او دارد.
🔹 وجود راویان وابسته به بنی عباس.

⚠️ تشکیلات قوی و مدبرانه و عاقلانه از سوی امام صادق علیه السلام موجب شد که منصور امام را مسموم کند و نتواند علنی بکشد.

♨️ اقدام امام صادق (ع) قبل از شهادت:
🔸 جلوگیری از مکتوم ماندن شهادتش (دستور داد هفت سال برایش گریه کنند.)
🔸 جانشین خود را پنهان قرار داد. (برای خود چند وصی معرفی کرد.)

✍️ رضا مشایخ
🗓 پاییز ۱۴۰۰

🌹 میلاد #امام_جعفر_صادق علیه السلام
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 12:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#ایران_اسلامی

تصویر

🇮🇷#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم

sayedhmirmaryam@

🎆🕊
آوای خوش #اذان شنیدن دارد

دل مست طنین نام احمد گشته
جان حال و هوای پرکشیدن دارد

🕊🕊 ‍ عاشقان وقت #نماز است
🎆اذان میگویند

🤲🤲دروقت اذان هفت مرتبه یا هادی و یا وهاب و یا رزاق

💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر

💜🕊اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ
💜🕊اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ

💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه

💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه
💜🕊اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه

💜🕊حَی عَلَی الصَّلاةِ
💜🕊حَی عَلَی الصَّلاةِ

💜🕊حَی عَلَی الْفَلاحِ
💜🕊حَی عَلَی الْفَلاحِ

💜🕊حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل
💜🕊حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل

💜🕊اَللّهُ اَکبَر
💜🕊اَللّهُ اَکبَر

💜🕊لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه
💜🕊لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه

🎆🕊اَالتماس دعا
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 7:39 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۰۶۳۱۰۶۳۲

🌿#خاندان_عرب
🌍مقیم بندپی

۱.نیای اینان را کیومرث، میرزاخان، نورعلی، حاجی، محمدقاسم و...بر می شمارند.
۲.بر اساس گزارشات منتشر نشده #ملاعارف_عرب از نیای دوره ی صفویان این خاندان است.
۳.برخی ‌وجه تسمیه این خاندان را از حاجی محمدقاسم که ۱۳۲ سال عمر کرد میدانند که گویا پی در اعمال حج دعای مخصوص نمود: {اربالله داپه خون نیبوئه}
۴،اما نقلی از کیومرث وجود دارد که با دیدن خانه ی برادرش گفت: {اَره والله عجب خنه ای بساتی}
۵.ممکن است اجداداینان بدلیل تقیّد شرعی در محاورات خویش از واژه ی #اَره_وِالله استفاده میکردند که البته این مطلب نیز در گزارش ملانورعلی کِرد اقتباس میشود.
۶.از جمله نیای ایشان #حاج_محمدصادق_عرب است که وی در طی سفر عتبات عالیات از جمله کربلا #زن_عرب اختیار کرد و در شهر نجف ماند. یکی از فرزندانش به نام #شعبان_عرب در زمان حکومت #نادرشاه به #ایران بدلایل نامعلوم #کوچانده شد. شعبان عرب افزون بر قدرت بدنی در ساخت هنرهای دستی و سلاح جنگی شهرت داشت. برخی وی را مالک....
۷.#عربلّا....عرب الله
۸.قول مشهور: این خاندان را شاخه ای از #ایل_پریجائی برمی شمارند.
۹.قول ضعیف: وجه تسمیه این خاندان را از #اربابی به نام #حبیب_الله_عرب از دوره ی آزادخان سلیمانخیل غلجایی ملقب به #آزادخان_افغان بر می شمارند. وی فردی سخاوتمند بود. حبیب الله= عرب الله
۱۰.کدخداها: مشهدی حضرت عرب، حاجی حسین خان عرب، مشهدی محمدجان عرب، ارباب حاجی حسین جان عرب و...
۱۱.مراتع: پریجا، کرکر، لیّوش، پرپشت، خنیافه، گلخال، ممرزکچال، ممرزسره، کمرپه، بندبن و...
۱۲.مهاجرت: وسیه، کنف جار، سرخه، هریکنده، رکور، آر، انجلی چال، اسبو، الیم می سر، قلعه کتی، زارک، چهارسرون و...
۱۳.رابطه ی این خاندان با مبلغین سادات بویژه #سادات_موسوی_ویشتون_آمل حسنه گزارش شده است بنحوی که برخی از آنان به روستای #پوستکلا و #انیژدان مهاجرت و مقیم شده اند.
۱۴.دسته های عرب: عربلّا، چمیک، شیخون،

۱۵.سایر اطلاعات
۱۶.نیاز به تحقیق بیشتر
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

📚با اقتباس از منابع:
📘کتاب بندپی میراث ماندگار رضامهدی زاده آری
📗کتاب بندپی یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی
📔کتاب خطی نورعلی کرد
📓کتاب خطی ملاآقابابابیک باکر
📙کتاب خطی شجره نامه اشاداد ج۲ محسن داداش پور باکر،
📝پژوهش ادملاوند،
🎤یافته های شفاهی
📙📘📓📗📒📕📔
📄#منشور_پژوهش_ادملاوند

💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی و حتمی است.

🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
🟢#مقام_معظم_رهبری:
((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.))
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#پژوهش_تحقیقات_میدانی
#یافته_های_شفاهی
#تبارشناسی_نسب_نامه
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#معرفی_نویسندگان_پژوهشگران
#بازنگری_سنت_های_مازنی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
@Mohsendadashporbaker
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 17:49 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍#بندپی

📜قدیمی ترین سند یافت شده در خصوص #حوزه_علمیه_بندپی

⏳۴۲۹ سال پیش👉

📜سندی بسیار متفاوت و خاص از فعالیت #علما و مساعدت مردم در امر فقه و فقاهت

🗓۲۸ صفر المظفر سنه ۱۰۰۴ قمری برابر با یازدهم ابان ماه ۹۷۴ شمسی

📄شبه سند رویت شده

👇👇
📝از #اسنادمدرسه_علمیه در بندپی که به رویت رسید.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 12:39 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#اسناد #سند
🌿#خاندان_پیر_پریجایی

۱.منطقه ی اولیه آنان پس از ورود به مازندران #جیرون پایین دست پریجا گزارش شده است.

۲.پیری از اجداد ایشان به روستای #تشون اقامت کرد.

۳.استاد اللهیار که در #چلاوآمل حضور داشته از این خاندان است.

۳.عده ای از اینان در #افرابن، #فیروزجاه و #بابل ساکن هستند.

۴.نام خانوادگی: آقاجان پور، فریدنیا، براری، الماسی، جعفری، پیر و...

۵.سایر اطلاعات
۶.نیاز به تحقیق بیشتر

📚منابع:
📘کتاب بندپی میراث ماندگار رضامهدی زاده آری،
📗کتاب بندپی یوسف الهی و شهرام قلی پور گودرزی،
📔کتاب خطی نورعلی کرد،
📙کتاب خطی شجره نامه اشاداد ج۲ محسن داداش پور باکر،
📝پژوهش ادملاوند،
🎤یافته های شفاهی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:54 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌸 معجزه یک نفره

✍«#هانری_کُربَن» فیلسوف فرانسوی
زاده ی ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ – درگذشته ی ۷ اکتبر ۱۹۷۸ فیلسوف، ایران‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی است.

این محقق فراتسوی نخستین برگردان آثار مارتین هایدگر به زبان فرانسوی و همچنین معرفی‌کننده ی فلسفه اشراق سهروردی و حکمت متعالیه ملاصدرا به اروپاییان بوده‌ است.

📌او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد. وقتی از این #کتابخانه بازدید کرد در دفتر یادداشت این مجموعه نوشت:

معجزه را شنیده بودم ولی اینجا دیدم.
خالق این معجزه حتی بخاطر درگیری بر سر خرید کتابی که نگذاشت شخصی بنام « کاظم» مأمور انگلیس که تمام #کتب_خطی را از بازار «حُوَیش» نجف خریداری و به کنسول بیگانه تحویل می داد، بازداشت و زندانی شد.

📌او با انجام نماز و روزه استیجاری، حذف یک وعده غذای روزانه، کاستن بخشی از مخارج زندگی و کار شبانه در کارگاه‌های برنج‌کوبی در نجف‌اشرف پس از فراغت از درس به جمع‌آوری این #کتاب‌ها پرداخت و مجموعه‌ای از #نسخه‌های_خطی و #کتاب‌های_چاپی نایاب را گردآوری کرد و توانست بیش از ۸۵۰۰۰ عنوان نسخه خطی را گردآوری نماید.

🗓امروز( ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ ش) توفیق دیدار کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) داشتم. آقا، چه همتی داشته این بزرگ مرد شیعه!.

واقعا ایشان برای جوان امروزی الگویی است تا بداند می توان با دست خالی ولی با اراده ای بزرگ، تاریخ را رقم زد. خود او سه عامل؛ توکل به خدا، توسل به اهل بیت( علیهم السلام) و دعای خیر پدر و مادر را عامل خلق این شگفتانه می داند.

📜دو سوره قرآن به خط #امام_سجاد (ع) و یک برگه قرآن به خط #امام_رضا (ع) در این مجموعه، آدمی را تا سرچشمه نورانی تاریخ شیعه می برد و اشک شوق آدمی را سرازیر می سازد.

👈پیدا شدن دست و خط «شیخ طوسی» ره که نگارش تفسیر تبیان را توسط شاگرد خود تأیید کرده است، مرحوم مرعشی نجفی را به گریه انداخته و بخاطر توفیق حراست از آن دو رکعت نماز شکر خوانده است.

✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺
https://eitaa.com/marzbanandishe🌸
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:28 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:27 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌸نواده‌ی #امام_حسن مجتبی در قم

🔸️#امامزاده_ناصر، معروف به شاهزاده ناصر، از نوادگان امام حسن #مجتبی (ع) است، که بقعه ی او در خیابان آذر، روبروی درب بزرگ #مسجد_امام حسن عسگری، نزدیک پل علیخانی قرار دارد.

🔹️او در اواخر قرن هشتم و آغاز قرن نهم می‌زیسته و از شخصیتهای #برجسته آن زمان بوده است.

🔸️ این بقعه‌ سابقا به نام بقعه #احمد_ابن_اسحاق، وکیل امام حسن عسگری، ناميده می‌شد اما دلیل انتساب اين بقعه به احمد بن اسحاق اشعرى آن بود که وی اين مسجد امام را به امر امام حسن عسكرى (ع) بنا نمود و پس از #احداث مسجد، اين بقعه را هم جهت #مدفن خويش بنا نهاد.

🔹️اما هنگام مراجعت از #سامرا در سر پل ذهاب وفات کرد و او را همان جا دفن نمودند و چون اين بقعه بدون استفاده بوده و در حال #مخروب شدن بود، لذا در عصر و زمان سلطان بركيارق، امير ايپك، #مدرسه‌اى بنا نمود و اين بقعه را جزء حجرات آن مدرسه درآورد.

🔸️هنگامى كه "ناصرالدين على بن مهدى بطحايى" در سال ۸۲۸ قمری در قم #رحلت يافت، بدن او را در اين بقعه به خاك سپردند.

🔗#تاریخ_شفاهی_قم
@tarikhqom
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳ ساعت 10:49 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#ایران_اسلامی

تصویر

🇮🇷#قرارگاه_فرهنگی_میرمریم

sayedhmirmaryam@

﷽ن و القلم و ما یسطرون

🖊#قلم
📝#نگارش
✍#کاتب

📃روش #قراردادنویسی در قرآن کریم

✨قرآن آیه ۲۸۲ سوره بقره:

{{يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلي‏ أَجَلٍ مُسَمًّي 👈 فَاکْتُبُوهُ وَ لْيَکْتُبْ بَيْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ کاتِبٌ أَنْ يَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَکْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ کانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفيهاً أَوْ ضَعيفاً أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ يَکُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْري‏ وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ کَبيراً إِلي‏ أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْني‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُديرُونَها بَيْنَکُمْ فَلَيْسَ عَلَيْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ}}

📄ترجمه:

{{اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر اثر وام یا معامله) به یكدیگر پیدا مى ‏كنید، آنرا #بنویسید و باید #نویسنده ‏اى در میان شما به عدالت (سند را) #بنویسد.
كسى كه قدرت بر #نویسندگى دارد، نباید از #نوشتن خوددارى كند، همانطور كه خدا به او تعلیم داده است.
پس باید او #بنویسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است #املا كند و از خدایى كه پرورگار اوست بپرهیزد و چیزى از آن فروگذار ننماید. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف و یا (به جهت لال بودن) توانایى بر #املا كردن ندارد، باید ولىّ او (بجاى او) با رعایت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) #املا كند و دو نفر از مردان را (بر این حقّ) شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یك مرد و دو زن از گواهان، از كسانى كه مورد رضایت و اطمینان شما هستند (انتخاب كنید) تا اگر یكى از آنان فراموش كرد، دیگرى به او یادآورى كند. و شهود نباید به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت) دعوت مى‏ كنند خوددارى نمایند. و از #نوشتن (بدهى ‏هاى) كوچك یا بزرگِ مدّت‏ دار، ملول نشوید (هر چه باشد #بنویسید،) این در نزد خدا به عدالت نزدیكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگیرى از شك و تردید بهتر مى ‏باشد، مگر اینكه تجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در میان خود دست به دست مى‏ كنید كه ایرادى بر شما نیست كه آنرا #ننویسید. و هنگامى كه خرید و فروش (نقدى) مى ‏كنید، (باز هم) شاهد بگیرید و نباید به #نویسنده و شاهد (به خاطر حقّگویى) زیانى برسد (و تحت فشار قرار گیرد) و اگر چنین كنید از فرمان خداوند خارج شده‏ اید و از خدا بپرهیزید و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعلیم مى ‏دهد و خداوند به هر چیزى داناست.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:32 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

⏰#تاریخ_بخوان

💖#ماندلا
❤️‍🔥#قذافی

✍ماندلا و قذافینِلسون رولیهلاهلا ماندِلا و معمر محمد عبدالسلام ابومنیار معروف به سرهنگ مُعَمَّر محمد قَذّافی هر دو آفریقایی بودند ، هر دو آزادی خواه بودند ، هر دو مبارز بودند ، هر دو در مبارزه پیروز شدند ، هر دو به محبوبیتِ فراوان رسیدند و هر دو موفق شدند که رهبری کشورهایشان را به دست بگیرند ،

📌 ماندلا امّا بدون خون ریزی به پیروزی رسید و بدون خون ریزی ادامه داد و قدافی با خون بر مسند نشست و با خون ادامه داد...

🟢#ماندلا گوشش را برای شنیدن صدای مردم باز کرد و #قذافی دهانش را به نعره گشود تا گوش مردم از صدایش پر باشد

👈ماندلا کتابِ مردم را خواند و قذافی کتابی نوشت و مردم را وادار به خواندن آن کرد ،

🟡ماندلا خودش را کشت تا مردمش زنده باشند و قذافی مردم را کشت تا خودش زنده باشد

❤️ماندلا گفت : « ما » 👈و قذافی گفت : « من » ،

🟠ماندلا مردم را فرزندان خود خواند و 👈 قذافی مردم را سوسک و موش خطاب کرد ،

🔴ماندلا پیش از این که از زندگی کناره بگیرد از قدرت کناره گرفت و قذافی تا آخرین لحظات به تخت و خیمه اش می اندیشید.

🔎و حالا نلسون ماندلا و معمّر قذافی - هر دو نفر - در پیشگاهِ ابدیّت #تاریخ ایستاده اند و ما تنها به احترام ماندلا می ایستیم...

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:13 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:12 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🪴🌸🍀به نام خدا🍀🌸🪴

📜#شجره_نامه
◻️#پریجایی
🌿#نیای_حاجی_زاده_فیروزجایی:

*سلمان* پسرش به نام *علی* و پسرش *صادق* و پسر او به نام *نجف* که تا اینجا به عنوان فیروزجایی شناخته می شدند و تفکیک فامیلی نبوده است.

🔸مرحوم نجف فیروزجایی سه پسر داشت به نام های حمزه خان ( نیای گرگانی فیروزجایی)، زین العابدین ( نیای عابدی فیروزجایی) و صادق معروف به *حاج ملا صادق* که او نیای #طوایف حاجی تبار فیروزجایی، فیروزمندی فیروزجایی و حاجی زاده فیروزجایی بوده است، که دو تَن از فرزندان حاج ملاصادق، به نام های *جانبرار و علیجان* بوده و نواده ی ایندو در انتخاب نام خانوادگی در دهه ۱۲۹۰ شمسی عنوان حاجی تبار فیروزجائی را برای خود انتخاب کردند.

🔸پسر سوم حاج ملا صادق به نام *آقاجان*، که👈 او جد اعلای طوایف فیروزمندی و حاجی زاده بود.

🔹 مرحوم حاج آقاجان دارای دو پسر بود به نام های: *رستمعلی* که نوادگانش طایفه فیروزمندی فیروزجائی گردیدند.
و دیگری به نام *مهدیقلی* که نوادگانش عنوان فامیلی حاجی زاده را برای خوب انتخاب کردند.
حاج مهدیقلی حاجی زاده فیروزجایی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۱۸ شمسی از دار دنیا رخت بربست .
او دو پسر داشت به نام های محمدجان و دیگری علی گدا ، که حاجی علی گدا حاجی زاده از متنفذین و معتمدین بنام طوایف فیروزجایی در عهد خود بود که او سه پسر داشت به نام های: حسین آقا، عیسی و مهدیقلی.
مرحوم حاج علی گدا حاجی زاده در تاریخ ۲۸ دیماه ۱۳۴۳ از دار دنیا در گذشت.
روح همه درگذشتگان فوق شاد، خدایشان بیامرزد.

🖊#محمدعابدی_فیروزجایی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:34 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پژوهش اِدمُلّاوَند:
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂
📩شناسه۱۴۰۳۰۲۲۵۲۳۵۰
#چشمه #آب
📄برگ نخست
(۱)
🟦چشمه ها و آبهای معدنی بندپی
🔹آب گرم اَزرو: روستای آری
🔹کهو اولی: روستای دِیا منطقه ریزِن
🔹آب معدنی خِلّن: جنگلی راه گلیران
🔹اب معدنی سنگ تاب: بندپی شرقی
🔹آب معدنی موزی یک: بندپی شرقی
🔸آب معدنی زریجاچشمه ادملا: سردو گرم

🔵چشمه آننون تنگه: سرچشمه سجرو
🔹چشمه اسبه حسن دمی لرز (دمی نرز)
🔹اشکار چشمه (هرسّه کایی او): دِیا
🔹چشمهانجیل سو: مسیر کلارو
🔹پری چشمه گنیوسر
🔹چشمه پکار: جنگل پکار=کلارو
🔹چشمه تقیِ نو: دوزاغبِن
🔹دِچشمه: کمرپشت
🔹سه چشمه زرین دشت: کلارو
🔹چشمه سرین بن: حوالی قله سیاپل
🔹چشمه سنگ بنِ دمی لرز
🔹چشمه فتین: جنگل فتین=کلارو
🔹چشمه کرک چال
🔹چشمه کهولو: دِیا
🔹چشمه های کیمون
🔹چشمه گرم او: جنگل کاشم سی
🔹چشمه لته زه: سرچشمه کلارو
🔹چشمه وَسّه وِشا: سرچشمه کلارو
🔹چشمه وَسّه وِشا:مسیر کیون به سرجیکلا
🔹قِرِق چشمه: کرکنار
🔹کرکنار چشمه: کرکنار بندپی غربی
🔹اِفرا چشمه: کرکنار
🔹کِنار چشمه: کرکنار
🔹روآر چشمه: کرکنار
🔹سکینه چشمه: کرکنار
🔹فرنگیس چشمه: کرکنار
🔹اِنونک چشمه: کرکنار
🔹چشمه استاد مصطفی: پایین گنجکلا
🔹چرچری چشمه: پایین گنجکلا
🔹آقاچشمه: پایین گنجکلا
🔹چشمه حوریه نسا: پایین گنجکلا
🔹چشمه خاله جانی: پایین گنجکلا
🔹گت آقاچشمه: پایین گنجکلا
🔹کاظم چشمه: پایین گنجکلا
🔹سیو چشمه: پایین گنجکلا
🔹چشمه یونس:پایین گنجکلا
🔹چشمه دِماغه: لمسوکلا بندپی شرقی
🔹آقاچشمه: لمسوکلا...
🔹سیوچشمه: لمسوکلا...
🔹کیجاچشمه: لمسوکلا...
🔹مارجان چشمه: لمسوکلا...
🔹چشمه زَرچال او: لمسوکلا...
🔹غازی چشمه:لمسوکلا...
🔹پِه سرچشمه: لمسوکلا...
🔷تَلی چشمه[پری چشمه]: لمسوکلا...
🔸چشمه سلیمه: ادملا
🔸چشمه نَنوک: ادملا
🔸چشمه جورسره: ادملا
🔸چشمه زری جا: ادملا
🔸چشمه نادر: وِلّیم ادملا
🔸چشمه رحیم: ادملا
🔸چشمه داداش: ادملا
🔸چشمه پای آقاجان: ادملا
🔸چشمه سدسر: هندوری ادملا
🔸چشمه گرشاسب: ادملا
🔸چشمه چلیک: ادملا
🔸چشمه گِلفا: ادملا
🔸آقاچشمه: ادملا
🔸کهوچشمه: ادملا
🔸نرگیس چشمه: شاهکلا ادملا

🔷️چشمه خانگِل دَکِتِه: فک بندپی شرقی

🔷️مَمرِز چشمه: پریجا
#آوات_قلم
🖊پژوهش و تحقیق:
#محسن_داداش_پور_باکر ۱۴۰۳/۰۲/۲۵
✍ادامه دارد...
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
سلام عزیز دل
صبحتون بخیر
معرفی چشمه ها عالی بود

🔹یک چشمه هم در روستای فِک بندپی شرقی هست به نام👈 خانگِل دَکِتِه [داربم]
🖊سیدقاسم صیادمنش
۱۴۰۳۰۲/۲۶
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂

#آب #چشمه #بندپی
#ممرزچشمه
📩فیروزجایی صیاد:
سلام
ممرز چشمه از چشمه های مهم ایش فیروزجاه که حتما شما قدیم از ممرز چشمه رد شدین
متشکرم

🖊رحمت صیادی فیروزجاه
۱۴۰۳/۰۲/۲۶
🌍سرجی کلا
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂

#مازندران #آب #چشمه (۲)
💧پسند چشمه:
روستای تیرکن
💧چشمه کرپشت بچا او:
روستای تیرکن
💧زرچینون چشمه:
میانه مسیر للوه خیابون
💧ممرز تپه چشمه:
مسیر پرتاس به اسپرز
💧للوه چشمه:
مسیر للوه خیابون نزدیک اسپرز
💧چشمه هلینک بچا او:
ییلاق اسپرز
💧گزنسون چشمه:
نرسیده به اسپرز
💧مرسن چشمه:
سرچشمه اسکلیم رود واقع در گردنه سر
💧گوخاسنک بچا او:
چشمه بین اسب خونی و جالم

🖌محمد عابدی ۱۴۰۳/۰۲/۲۷

꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂

#مازندران #آب #چشمه (۳)

🟦چشمه های روستای لمسوکلا بندپی شرقی

💧آقاچشمه:
مین مله
💧سیوچشمه
💧کیجاچشمه
💧مارجان چشمه
💧چشمه زَرچال او
💧غازی چشمه
💧پِه سرچشمه
💧تَلی چشمه[پری چشمه]
💧سنگلاخ چشمه:
واقع در پیاز باغ لمسوکلا
💧موسار چشمه:
واقع در الاشخامن لمسوکلا
💧اودنگ چشمه:
واقع در خجرو
💧چشمه دماغه:
دو دهنه واقع در خجرو

🖌هنرمند جواد بزرگنیا سماکوش
۱۴۰۳/۰۲/۲۷
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂

#مازندران #آب #چشمه (۴)

🟦چشمه های ییلاق نیراسب بندپی:

💧تل او چشمه:
در نزدیکی نیراسم که آبش تلخ بود
💧چشمه مرس نو بتی :
نیراسم دارنه
💧چشمه تقی نو دکشی:
در نیراسمه
💧زرشک بن چشمه:
در نیراسم
🖌هنرمند جواد بزرگنیا سماکوش
۱۴۰۳/۰۲/۲۷
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂

#مازندران #آب #چشمه (۵)
#چشمه #معدنی #آب #بندپی
🌍#دیوا #فیلبند

🟦چشمه ها و آب های معدنی بندپی

🔹طلا چشمه:
در منطقه جنگلی خشنو دیا [دیوا]
🔹ریک چشمه:
در منطقه جنگلی چهل قدم دیا [دیوا]
🔹بلبل چشمه:
در منطقه دروک دیا [دیوا]
🔹سیو چشمه:
در منطقه جنگلی هلی کتی دیا [دیوا]
🔹هفت چشمه:
در منطقه مرتعی هسسنه بن فیلبند
🔹بچا چشمه:
در منطقه مرتعی هلی چال فیلبند
🔹سنگ چشمه:
در منطقه جنگلی اونلو فیلبند
🔹گت چشمه:
در منطقه جنگلی کشکه بن فیلبند
🔹هسری چشمه:
در منطقه مرتعی لاشترون فیلبند

🖊محمدبابانتاج_ملکشاه
۱۴۰۳/۰۶/۲۹
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#پژوهش_تحقیقات_میدانی
#یافته_های_شفاهی
#تبارشناسی_نسب_نامه
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#معرفی_نویسندگان_پژوهشگران
#بازنگری_سنت_های_مازنی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
@Mohsendadashporbaker
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📕#کتاب_گویش_فیروزکوه (روستای لزور)

✍#نویسنده: اصغر اسفندیار

📌موضوع : فارسی - گویش ها , زبان شناسی (فیروزكوهی)
⚙ناشر : تاویل
🌍محل نشر : تهران
📄قطع : وزیری
🔎نوع کتاب : تالیف
📍زبان اصلی : فارسی
🟡قیمت : ۴۰۰۰۰
📌نوع جلد : شومیز
💠قطع : وزیری
🖨تیراژ : ۱۰۰۰
📖تعداد صفحات : ۲۰۰
🗓تاریخ نشر : ۱۳۸۶/۰۴/۰۹
🗞رده دیویی : ۰۴۱۱۹
📊شابک : 978-964-8164-15-2

✍, "در این كتاب گویش #لزوری، از گویش‌های مازندرانی (طبری)، بررسی می‌شود كه جزء دسته زبان‌های شمال ایران محسوب می‌شود.
نگارنده در فصل نخست اطلاعاتی كلی درباره‌ی شهرستان #فیروزكوه و روستای لزور به دست می‌دهد و در فصل دوم به بررسی آواشناختی و واج‌شناختی می‌پردازد.
فصل‌های سوم و چهارم و پنجم به ترتیب به ساخت واژه (صرف)، نحو (ساخت جمله) و نتیجه‌گیری اختصاص دارد.
👈بخش ملحقات نیز شامل تعدادی جمله، #ضرب‌المثل و فهرست افعال ساده و مشتق و #واژگان این گویش است كه قسمت بیش‌تر كتاب را به خود اختصاص داده است.
در فهرست واژگان سعی شده در هرجا لازم بوده واژك‌های سازنده‌ی كلمات نشان داده شوند.
نویسنده بیان می‌كند كه بررسی این گویش بر مبنای نظریه‌ی ساختگرایی انجام شده است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 10:28 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#نفرین ها در مازندران :
#مازنی

🔘ارمون به دل بوی =
آرزو به دل شوی
🔘الما دکت =
متورم شده – آماسیده.
به مرض باد مبتلا شوی و درمان نگردی

🔘الاهی ته زبون لال بَوّه =
الهی زبانت لال بشود.
🔘الاهی ته شم کئو بَوّه =
الهی نهالت کبود شود، الهی رخسارت کبود شود، الهی که رنگت به کبودی و ناخوشی بگراید.

🔘الاهی ته نَش در بوره =
الهی بمیری - الهی نعش ات را از اینجا ببرند.
🔘الاهی درد بی درمون بَیری =
الهی به درد بی درمان دچار شوی.

🔘الاهی مه روز دَکفی =
الهی به روز من دچار شوی، الهی به درد من دچار شوی.
🔘الاهی هر چی بتجی نَرسی =
الهی هر چی بدوی به مرادت نرسی، هرگز به مقصودت نرسی.

🔘بِن بکت =
از بیخ و بن نابود شده - ریشه بر افتاده، ریشه ات بسوزد.
🔘بی خون بَهی =
بدون خون شوی، خون تنت خشک شود و به مرگ بیانجامد.
این نفرین بیشتر در مورد اشیاء و حیوانات بکار می رود.

🔘بی صاحب بَوّی =
بی صاحب شوی
🔘بی مار بَوّی =
بی مادر شوی

🔘پی ير بَمرد =
پدر مُرده
🔘پی ير بسوت =
پدرسوخته، پدرت بسوزد.

🔘پَر پَر بزنی =
چون مرغ سر بریده، بال بال بزنی.
🔘تخته سر بشست =
روی تخته غسّالخانه شسته شوی.

🔘ته تن خاک تن نَیره =
آن چنان شوی که حتی در زیر خاک هم جايی نداشته باشی.
🔘تِره دِب بزنه =
دیو به تو آسیب برساند.

🔘تِه تن جه در بَزنه =
هر چه خوردی، به صورت دُمل از بدنت بیرون بزند.
🔘تیل به ته سر =
خاک بر سرت

🔘ته وِنی جه در بزنه =
از دماغت بزنه بیرون
🔘خنازیل بزه =
مبتلا به بیماری خنازیر شده.

🔘ته مَرگِه خَور بیه =
خبر مرگت بیاید.
🔘زَنمار بَمِرد =
مادر زن مُرده

🔘ته دل پاره باوه =
نوعی نفرین
🔘آخر بهی =
به آخر رسیده، به مرگ نزدیک شده.

🔘آزار بهیت =
آزار گرفته، نوعی باد، به آزار و رنج و درد لاعلاج مبتلا شده
🔘آزار دکت =
آزار گرفته، گرفتار شده.
(نفرین جهت پرندگان خانگی) سوگندها

✍#گرداورنده: بانو رضاپور

🔘ته چلیک رو بسوزه: [این نفرین فقط در روستای ادملا بندپی شهرت دارد]
روح طفل نوزادت [زنده یا مرده] در عذاب باشه

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:22 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون

📜#اشعار_مرتضی

📝نقل روایت جوانی بنام #عزیز ‌‌‌‌‌
🖊گردآوری #حسین_اصفهانی

✍نقل رویداد از زنده یاد حاج روح الله اصفهانی ‌‌‌‌‌‌‌...
نقل رویداد اینکه در دوره ای [قابل تحقیق] در گذشته به گفته [یافته شفاهی] جوانی بود بنام عزیز که به واسطه ای با دختری در محل خود شون ازدواج میکنه.
👈اما عزیز در اوایل زندگی در آمد و کار دُرست درمانی نداشت می رفت سر کار ولی کار ی باشه که دایم باشه رو نداشت.

📌خلاصه که زندگی خرج داره باید به فکر زندگی هم باشه...

🌍در روستای عزیز آدم سر شناسی بود که مال اموال زیادی داشتن. خانم عزیز به این آقا گفتن که شوهر من کار نداره بیکار هست شما یه لطفی کن اگر امکانش هست شوهر من پیش شما کار کنه و از بیکاری در بیاد.
این آقا هم آدم بزرگ و دلسوز هم بود قبول کرد که این آقا [عزیز] براش کار کنه وضع اوضاع خوبی هم نداشت و رفت کارگرش شد و قرارداد کرد که کار کنه و در قبال کار مُزد بگیره.
دیگه عزیز رفت مشغول بکار شد.
👈البته عزیز همچین کمتری تنبل هم بود و حرف گوش کن هم یه موقع هایی نبودِ ارباب هم ازش شناخت داشت و به خاطر حرف خانومش عزیز ی به کارگری قبول کرد،،،،

📌خلاصه مدتی کار کرد و تا یه روز غروب #ارباب به عزیز یه حرفی زد به حساب ازش یه کاری خواستار شد عزیز طاقت حرف و نداشت و ناراحت شد و قهر کرد یه بحث کوچیکی هم با اربابش کرد و از پیش ارباب رفت و دیگه نرفت سر کار.
خانومش گفت عزیز چی شده؟ چرا سر کار نمیری؟! عزیز گفت: من دیگه سر کار نمیرم و برا این آقا هم دیگه کار نمیکنم!
👈خانومش گفت: مگر چی شده؟! چه اتفاقی افتاده؟!
عزیز گفت: که ارباب بهش چی گفته و برای چی ناراحت شده... گفت بهش دستور داده بین ما بحث شد خانومش گفت وسط سال کار تو ول میکنی الان کجا میخوای بری سرکار بلند شو برو سر کارت میخواهی بیکار بمونی که چی بشه؟!!

📌خلاصه عزیز یه چند روزی نرفت سرکار، خانومش هم یه بار به ارباب رو زده بود دیگه خجالت می‌کشید که دوباره بگه و عزیز هم نرفت.....

📌خانوم عزیز یه برادر داشت به نام #مرتضی که کمی هم شیرین عقل بود. خواهرش گفت که برادر شما برو خونه این آقا بَوین چه خبر هست؟ چی شده؟ چی نشده؟ چکار میکنن؟ به حساب بور یه سر گوشی آب بده. خبر بگیر بَوینه کارگر گرفتن بجای عزیز یا نه؟ عزیزو دوباره سَرِ کار میگیرن یا نه؟ ......
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

📜#اشعار_مرتضی

👈این آقا [مرتضی]هم شیرین عقل و ساده آدم رفت خونه این آقا [ارباب] تاغروب خونه شون موند.
موقعی که رفت خونه ی ارباب آقا خانه نبود کمی وایستاد آقا آمد و آن روز هم مهمان داشتن.
ارباب یه پسر جوان رعنای داشت که بهش میگفتن ازدواج کن پسر حرف گوش نمی‌داد. جلو ی مهمانها هم پدرش گفت: پسر ازدواج کن حرف گوش نمی‌داد و جلو مهمان ها هم ارباب با پسر کمی بحث هم داشتن... مرتضی هم خانه این آقا بود و تا غروب مرتضی رو خونش نگهش داشت و هر چیزی هم خواست بهش دادن.
همه چیز براش آوردن مرتضی تا غروب خونه شون بود و غروب برگشت.

📌مرتضی وقتی خونه ی ارباب بود. خیلی به شکمش رسیدن و کلا فراموش کرد که برای چه کاری رفته‌ اونجا.
دیگه برگشت و خواهرش پرسید که چی شد؟ چی نشد؟ چه اتفاقی افتاد؟ سرگوشی آب دادی؟ کارگر گرفتن؟ یا نگرفتن؟ چی شد؟
باز از مرتضی پرسید که چه شده؟..

📌خواهر به فکر بیکاری شوهرش بود برادرش و فرستاد اونجا این هم رفت خونه ی ارباب حیات و غذاها رو دید همه چیز و فراموش کرد.

👈خلاصه هی خواهر میپرسه جواب نمیده !!
خواهر گفت:
به گویش محلی که چی هاوی چی نوی ...‌‌‌‌ یعنی چی شده چی نشده...‌ دیگه مرتضی هرچی که دیده بود گفت ..... چی ها وی وچی نوی .....اربابشم دنوی .
خواهر گفت خوب بدش ..
گفت جروف پشمی داشته لاحف پنبگی داشته ‌.‌
باز گفت
خانش کرسی داشته ....
خوب دیگه یه خانه گلی داشته
کله زمینی داشته
شلوار چوقای داشته.
باز گفت خوب دیگه ..‌.
گفت اسبش اوسار داشته
قاطر نعل دار داشته
گوسفند وره مار داشته ...
باز گفت خوب دیگه
گفت حیات کلان داشته
خانشان مهمان داشته
دیق ماست شوربا داشته ....
باز گفت بالاخانه کلان داشته
پشتش ایوان داشته
خیلی هم مهمان داشته
جوان رعنا داشته .....
مردی آرزو داشته
وچش نامزه نداشته
خیلی سرصدا داشته...
.نون پنیر بیارده
کاسه سر شیر بیارده
ناهار برینج بیارده .....

📌آدم ساده شیرین عقل هرچیزی که دیده بود و براش آورده بودن میاد به خواهرش میگه .....
خواهر گفت من شما رو فرستادم بَوینی چه خبر هست؟
آیا دوباره عزیزو بکار میگیرن یانه؟ داری برامن شعر می‌خوانی که چی دارن و چی ندارن ....
به شکمش خوب رسیدن و فراموش کرد که چکار داره....
زن خودش باز دوباره رفت پیش ارباب باز صحبت کرد که دوباره شوهرش بره سرکار. ارباب قبول کرد گفت: خودش قهر کرد. من که چیزی نگفتم که بیاد مشغول بکار شه و عزیزهم مجدد رفت مشغول بکارشد .......
دیگه این اشعا ر هم بصورت ملودی و مثل کم و بیش خونده شد .....
👇👇
چی هاوی و چی نوی اربابش م دنوی ....
جروف پشمی داشته
لا حاف پنبگی داشته
خانش کرسی داشته.........
اسبش اوسار داشته
قاطر نعل دار داشته
گوسفند وره مار داشته ....
یه خانه گلی داشته
کله زمینی داشته
شلوار چوقه ای داشته....‌
حیاط کلان داشته
خانش مهمان داشته
دیق ماست شوربا داشته ‌.....
بالاخانه کلان داشته
پشتش ایوان داشته
ناهار مهمان داشته .....
اسب و گاری داشته
کمل کوپا داشته
آدم قراری داشته ....‌
مردی سر زفان داشته
خیلی هم مهمان داشته
جوان رعنا داشته ‌‌...
مردی آرزو داشته
وچش نامزه نداشته
خیلی هم سر صدا داشته .....
نون پنیر بیارده
کاسه سر شیر بیارده
ناهار برینج بیارده .......

📌خلاصه این آقا آدم قراری زیادی داشت و عزیزهم دوباره رفت پیشش برای کار.....

🖊گردآوری #حسین_اصفهانی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:32 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📘#کتاب
📙#شعر_هزار_ساله_فارسی

📚کتابی که پس از ۶۰ سال منتشر شد

✍دسترسی ناشر به کتاب «شعر هزار ساله فارسی» از طریق فرزند و نوه مرحوم محجوب صورت گرفته است که دست نوشته آن را در میان کاغذهای قدیمی پدرشان یافته‌اند.

💠خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب - طاهره طهرانی: کتاب «شعر هزار ساله فارسی» نوشته مشترک محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی که توسط نشر مروارید منتشر شده است که به ترتیب زمانی از روزگار و شعر رودکی و ابوشکور بلخی شروع می‌کند و با صائب و هاتف به پایان می‌رسد. به مناسبت آغاز سال تحصیلی مروری بر داستان پیدا شدن این کتاب پس از سال‌ها خواهیم داشت.

📌آن طور که پشت جلد کتاب نوشته است «در نیمه نخست دهه ۱۳۴۰ محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی دو استاد بسیار فاضل و شعر پژوه دانش‌سرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی بعدی) به اتفاق یکدیگر تلاش کردند تا تحلیل و منتخبی شایسته از شعر کهن فارسی، از رودکی سمرقندی تا هاتف اصفهانی فراهم آورند و در دسترس دانشجویان و علاقمندان ادبی قرار دهند. این منتخب که متأسفانه پس از آن هیچ‌گاه باز نشر نشد، کتاب خواندنی حاضر است که در آن گزیده‌ای از سروده‌های سی و یک سراینده در یک دوره هزار ساله، همراه با تحقیق و تفحص دقیق در زندگی و آثار هر شاعر به دوستداران شعر ایران و قلمرو فرهنگ ایران عرضه می‌شود.»

📌دسترسی ناشر به این کتاب نایاب از طریق شهرزاد محجوب فرزند محجوب و مرجان مغربی کتابدار دانشگاه تهران و نوه محجوب صورت گرفته است که دست نوشته آن را در میان کاغذهای قدیمی پدرشان یافته‌اند.

📌ماجرای نوشته شدن این کتاب من را یاد تجربه تدریس در دبیرستان انداخت؛ اولین روزی که سر کلاس دخترکان شانزده هفده ساله‌ی دبیرستانی به عنوان معلم حضور پیدا کردم، درست نصف سن مرا داشتند؛ اما گویی از دو سرزمین متفاوت آمده باشیم. زبانِ سخن گفتن مان یکی بود ولی هر کدام از یک جمله یا کلمه واحد، معانی متفاوتی دریافت می‌کردیم. از خودم پرسیدم چطور می‌شود این دخترکان را به ذخیره انبوهی از کلمات و اشعار و مفاهیم میراث گذشتگان متصل کرد؟ چطور باید درک پیچ و خم این رود جاری در بستر زمانه و فضای تاریخ را برایشان ملموس کنم؟

📌نتیجه چه بود؟ خطی کشیدم به طول تقریباً هزار سال. فردوسی و نظامی و سعدی و عطار و مولوی و سنایی و حافظ و خیام تا شب عید، بعد از بیست روز تعطیلی در سال جدید هم ملک الشعرای بهار و ایرج میرزا و دهخدا. راستش بیست ساعت کلاس در یک سال زمان کوتاهی بود برای تمام آنچه در ذهن یک معلم است. چاره این بود که در مسیر تاریخ هزار ساله در سایه سار نخل‌ها و سروها و نارون‌های بلند و پرشاخ و برگ ادب فارسی بایستیم و نفسی تازه کنیم و پیش بیاییم، از گزافه گویی دور باشیم و همان‌قدر که به محاسنِ شاعر اشاره می‌کنیم، معایبش را نیز ببینیم، بخشی از آثارشان را بخوانیم، و تصویری تا حد توان واقعی از آنان و سرزمین و دوره زندگانی شأن به دست بیاوریم.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

ادامه👇👇

📌البته که کار سختی است گفتن داستان‌های طولانی کهن از گذشتگانی که پس از تاریخ هزار ساله‌ای همچنان بر سر ما سایه دارند، برای نوجوانانی که اهل زمانه‌ی گوشی هوشمند پنهان شده در جامیز هستند و هر متنِ بیش از سه جمله را اسکرول می‌کنند. از تاریخ و ادبیات گریزان اند، همانطور که از سختیِ حفظ کردن و نمره‌ها و آزمون‌های معلم. آزمون و خطای ما _من و دخترکان کلاس- نتیجه شیرینی داشت. از هردو سو به سمت هم قدم برمی‌داشتیم و از دیوارهای شکایت و غر و ناله و تنبلی رد می‌شدیم. روز آخر و موقع خداحافظی یکی‌شان بلند شد و با صدای لرزان و خجالت زده پرسید: "خانم… میشه بغلتون کنیم؟ -: بله طفلک کوچک من…"

آمیزه خنده و گریه آن روز خداحافظی میان بازوهای گشاده مان مطمئنم کرد که دیوار این خجالتِ بی‌جا هم فروریخت و حالا می‌توانیم با هم به گفت و گو بنشینیم، حتی اگر کنار هم نباشیم.

📌بازگردیم به کتاب، پس از سخنِ نخستین به ترتیب زمانی به رودکی، ابوشکور بلخی، فرخی، عنصری، منوچهری، فردوسی، قطران، فخرالدین گرگانی، باباطاهر عریان، اسدی طوسی، ناصرخسرو، ابوالفرج رونی، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، سنایی، انوری، خاقانی، رشید الدین وطواط، سوزنی، سید حسن غزنوی، جمال الدین، نظامی، عطار، کمال الدین، مولوی، سعدی، حافظ، جامی، صائب و هاتف پرداخته شده است.
طبعاً میزان مطالب و نمونه‌های اشعار در شاعران ذکر شده برابر نیست، اما روند و نحوه توضیح و معرفی، برای خواننده روشن کننده شرایط و روزگار و ویژگی‌های کلام شاعر است.

📌در پایان #کتاب نیز جدولی است که مآخذ مطالب آورده شده، که برای مراجعه دانشجویان و پژوهشگران و علاقمندان مفید خواهد بود؛ همانطور که این نوشته منتشر نشده دو استاد بزرگِ هرگز ندیده، دیوارهای فاصله زمانی و عدم درک محضر آن دو را برداشت.

در میان خطوط و سطرهای کتاب، طرح درس‌های آینده دخترکانم را می‌دیدم که لازم است با شیرینی و ارزش گنجینه کلام گذشتگان آشنا باشند و بشوند، لازم است از پس دیوار نسل‌ها و هزاره‌ها دست‌های هم را بگیریم، ما چاره‌ای جز پیش رفتن نداریم.

این کتاب در قطع رقعی با جلد شومیز در ۲۸۶ صفحه و با قیمت ۲۲۰ هزار تومان توسط نشر مروارید در بازار نشر عرضه شده است.

📝کد خبر ۶۲۲۵۸۹۶

✍طاهره تهرانی
https://www.mehrnews.com/news/6225896/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%DB%B6%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 10:58 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

♥️#شاعر
📝#نویسنده
🌿#تبارباکر

👤میرزامحمدباکر
🗓متولد: ۱۲۸۲/۰۶/۰۹
🖤وفات: ۱۳۵۰/۰۶/۲۷
🌍محل سکونت: جعفرکلا دودانگه ساری
💠حرفه: عریضه نویس
🌸اشتهار: شاعر، نویسنده و مداح

📜#شجره_نامه:
میرزامحمدباکر جعفرکلایی دودانگه ساری بن میرزاغلامحسین باکر بن علی اصغر بن میرزامحمد باشی باکر بن علی اصغر بن شاه محمدباکر بن شاه بابا باکر بن حاجی آقاجان باکر بن جهاندار باکر بن ملا شاه بابابیک باکر ادملایی

📑چند بیت از اشعار ایشان:

ای باکری در ماتم گلگون قبا بس کن
این دیده گریان کن دل را پُر فغان کن

ای امام تشنه کام و بیمعین و بیسپاه
حق اکبر حق اصغر باکری را ده پناه

حق ذاتت ای قادر سبحان
حق اجساد پاک مقتولان
خواهد از غفلت #باکری نالان
بخشی او را بر ساقی کوثر

یوسف گلگون قبا آه علی اکبرم
گم شده در کربلا آه علی اکبرم
خادم و مداح ما هست به هر دو سرا
هست چو قنبر مرا باکری با وفا

ابلهان صدر نشینند به هر انجمنی
کیمیا خانه ندارد نه شام و سحرت میبینم
باکری چند به هر شام و سحر ناله کنی
عز و ذل جانب حق است نه از هر بشرت میبینم

هر لحظه صدعجز نوا این دم خداحافظ
باشد خدا از ما رضا این دم خداحافظ
هم باکری با وفا این دم آخر خداحافظ
سائل به درگاه خدا این دم خداحافظ

قلم فکن باکری بگوی طرح دیگری
زنظم نامرتبی مکن نشاط و سروری
حصاری هم سخنوری نموده وصف گل بسی
به نظم او چو بنگری فشاند از لبش دُری
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 10:56 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پژوهش اِدمُلّاوَند:
📝۲۷ شهریور روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار

🔹۲۷ شهریور ماه، سالروز درگذشت استاد #شهریار، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی روز شعر و ادب فارسی نام‌گذاری شده است. به همین مناسبت هرساله در کشورمان یاد بزرگان شعر و ادب فارسی گرامی داشته می‌شود.

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🗞ماجرای شعر #شهریار و خواب مرحوم آیت الله مرعشی نجفی

📌مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، درباره داستان سروده شدن #شعر علی‌ای همای رحمت چنین تعریف کرده است:

🔻شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیا خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب دیدم در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و امیر مؤمنان علی علیه السلام با جمعی در آنجا حضور دارند. حضرت فرمودند:
شاعران اهل بیت را بیاورید. چند تن از شعراء عرب را آوردند. فرمودند: شعرای فارسی زبان را نیز بیاورید. آنگاه #محتشم و چند تن از شعراء فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! و شهریار خواند.

🔺آیت الله مرعشی در ادامه فرموند: وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که در قم به نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد، دیدم دقیقاً همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده‌ام.

🔸از او پرسیدم: این شعر «#علی ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام.

🔹آیت الله مرعشی در پاسخ شهریار فرمود: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیر المؤمنین علیه السلام تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت علیهم السلام را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آنگاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری را که مطلع آن را بیاد دارم، خواندید.

شهریار فوق‌العاده منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان طور که قبلاً عرض کردم، تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام.

آیت الله مرعشی نجفی فرمود: وقتی شهریار، تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده بود، من آن خواب را دیده بودم.

📅 27 شهریور روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت سید محمد حسین طباطبایی تبریزی (شهریار)

🗓#انقلاب_۱۹۷۹ |
✍#نوشته‌جات‌ِیوسف_زارع‌پور

🇮🇷#یارحمة_ًللعلمین
#ألـلَّـھُـمَــ_عجِّـلْ_لِوَلـیِـک_ألْـفَـرَج
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#منظومه_پری_شهریار

🖤واپسین معشوقه ایران درگذشت...!

✍ثریا ابراهیمی (#پری) معشوقه معروف استاد #شهریار امروز در آمریکا دارفانی را وداع گفته و به سوی حق شتافت.

📌پری معروف ترین و آخرین معشوقه ی نامدار ایران به لطف شاعر معاصر استاد شهریار که به حق قسمتی از ادبیات ما مدیون ایشان است و گرنه شهریار به جای شاعر شدن باید پزشک میشد و شاید دیگه شاهد شاهکارهای نظیر:

💞"آمدی جانم به قربانت... "
و امثال آن نبودیم.

💔استاد شهریار در پی یک شکست عشقی، ترم آخر پزشکی دانشگاه را رها میکند و ترک تحصیل مینماید، یعنی حدود ۶ ماه قبل از اخذ مدرک دکتری، از دانشگاه به دلیل شکست عشقی انصراف میدهد.

او که به خواستگاری دختری از آشنایان میرود چون وضع مالی مناسبی نداشته و در ابتدا مشهور هم نبوده، جواب رد میشنود.
استاد ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺗﺎ ۴۷ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﺠﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ...
👇
ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﺶ ﺭﻓﺖ، به ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺩ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ بوﺩ !!!
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ در ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺰﺩﻩ بدر، ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ که واقعاً معرکه است:

ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ
ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ، ﭘﺴﺮﻡ

ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﻦِ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ
ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ

ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ، ﭘﺪﺭﻡ

ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ
ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ

ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ

ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ

📌شهریار در یکی از سمینارها و شب شعری که در #شیراز به مناسبت بزرگداشت سعدی و حافظ برگزار میگردد دعوت مییشود.
در آن سمینار شهریار غزل زیبایی میخواند که همه مبهوت میشوند.
یک دختر دانشجوی رشته ادبیات از دانشگاه شیراز بلند میشود و مقاله ای در توصیف شهریار می خواند و او را #شهریار_مسلم_غزل میخواند.
دختر در پایان جلسه نزد شهریار میرود و خیلی زیاد از شهریار تعریف می نماید و می گوید که من عاشق و شیفته شما و این غزلتان شده ام.
شهریار از دختر میپرسد نام شما چیست؟
دختر میگوید #غزاله
شهریار فی البداهه این تک بیت را میگوید:
👇
((شهریار غزلم خواند غزالی وحشی
چه خوش است با غزلی صید غزالی کردم)).

استاد شهریار در اواخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان بستری میگردد و دکتر خانواده او را جواب میکند.
دوستان و آشنایان شهریار برای بهبود روحیه او میروند و با اصرار آن خانم عشق قدیمی شهریار را راضی میکنند که به عیادت شهریار برود.
عشق قدیمی شهریار که حالا یک پیرزن بود قبول میکند که به عیادت شهریار در بیمارستان برود.
وقتی عشق قدیمی شهریار به بیمارستان میرود شهریار روی تخت بیمارستان خواب بوده است اما صدای قدمها و گام عشق قدیمی خود را میشناسد و از خواب بیدار می شود.
وقتی عشق او در اتاق را باز میکند شهریار این شعر مشهور که از مفاخر ادبیات فارسی هست را برای عشق قدیمیش می سراید:
💞💓💗💖💘💞

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا، چرا

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی، حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته و بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خاموشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
زین سفر راه قیامت میرود تنها چرا

روحش شاد و یادش گرامی باد

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:31 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🕌#امامزاده_عبدالله
🛣#چهارراه_شهدا

🌹 به مناسبت یادواره ۱۷۵۵ شهید شهرستان #بابل 🌹

🔹 پیشینه لااقل ۳۷۰ ساله ی #نامگذاری چهارراه شهداء بابل

🌹 شاید تصور شود که نامگذاری #چهارراه_شهداء بابل بدین نام به سال های پس از انقلاب بر می گردد اما جالب است بدانید این نامگذاری لااقل ۳۷۰ سال قدمت دارد.

📜 به استناد #وقفنامه خواجه محمدحسین ولد خواجه منصور روگر بارفروشدهی که تاریخ تحریر آن به سال ۱۰۶۴ قمری برابر با ۱۰۳۳شمسی یعنی ۳۷۰ سال گذشته بر میگردد، وی مقدار زمینی را وقف و شرط نمود که عواید آن صرف #طلاب مدرسه علمیه روحیه #بارفروش واقع در جوار امام زاده عبدالله (ع) مشهور به شهدا شود.

📌 از این وقف نامه ۳ نکته تاریخی بدست می آید.
۱. مدرسه علمیه روحیه واقع در چهارراه شهدا بابل لااقل ۳۷۰ سال قدمت دارد.
۲. در چهارراه شهدا بابل مزار امام زاده ای به نام #امامزاده_عبدالله (ع) وجود داشت که امروزه اثری از آن مزار نیست 👈چون در عصر #رضاشاه_پهلوی به دلیل تعریض خیابان تخریب و در وسط خیابان قرار گرفت.
۳. مکانی که امروزه به آن چهارراه شهدا می گوییم لااقل ۳۷۰ سال گذشته با همین نام یعنی شهدا مشهور بود اما از وجه تسمیه آن تا کنون هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست.

✍ حامد ابراهیم زاده بازگیر

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:43 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#محمد_لطفی_نوایی

"معرفی استاد محمد لطفی‌ نوایی ، نیمای دوم مازندران :: بنیاد تبری"
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🌿#ایل_پریجائی
💌#شعر_مازنی

📝 شعر مازندرانی مرحوم استاد لطفی در مورد ایل پریجائی :

گالش و گیلا و ککّی و بلبل خوندنه ، سو اِنه پرجائیِ دل

#سجرو ته #شیخ_موسی کوه قربون ، ته دریوکی روآر او قربون

شیخ موسی بالا کوهُ سکّه سو ، شیخ موسی پرجائیِ آبروئه

شیخ موسی دشمن شخص دروئه ، دروگو ونه ور کمر فروئه

پرجائی دوس دارنّه شیخ موسی ره ، ونه مهمون اون غریب آقا ره

زیارت دشّوئن #امامِ_رضا ، دل نیّت کننه حاجی شیخ موسی

دل پرجائی خله پاکه ، خواهونِ شیخ موسی سینه چاکه

شیخ موسی پرجائیِ کربلائه ، یا غریبِ آقا امام رضائه

داشتمه گتمه #سجروِ قصّه ، پرجائی سجرو ره دل دوسّه

مه قصّه قصّه ی پرجائی ماره ، هر کی بوشم پرجائی مه براره

جانِ سجروِ او مه مارِ شیره ، مه کچیکِ دل سجروی اسیره

سجرو تو گهروئی دل شیرِخواره ، لالا بخون که دل بر تو نخواره

لالا بخّون ته بخّون خو بورم خو ، انگار نِنا مه گهره ره دنه تو

ته لمّر لمّر مه پیرِ ماره ، بهشت مونّه دایم لاله زاره

ته پیر مه مارِ لینگ ماله ، این خیابون ….. ماه و ساله

ته شی الیم و #خجیروی قربون ، ممرز چشمه و گنّیوی قربون

ته چار ازّار و سمی سنگِ قربون ، ته #کیجابور و کِرِ سنگِ قربون

ته تپّه تپّه مشک و مرواریه ، انگاری بهشتِ نهرِ واریه

جان سجرو نومه لیلی دورون ، سونِ مجنون بهیمه ته غزلخون

سجرو دریو بواش کلّاک هاکن تو ، پلیدی ره شه لِمّر پاک هاکن تو

پرجائی جان درو نئوئی هرگز ، ازّاره جا نروشی پیره ممرز

شیرّه او نکنی او کفنه کار ، پرجائی ره درو نیه سازِگار

ته دل صافِ بسونِ سجروی او ، ته غیرت هنتار تپر قلّه کو

پلنگ پهلوون پرجائی برار ، خدا نکنه غیرت بوره کنار

ته آزادی هارش پلورِ یورِّ ، کوه تِرِ یاد بدائه شه غرورّه

اسا که مه قصّه ره هاکردی گوش ، پیرونِ بوتِ گپ نوّه فِراموش

خجیری خوبشی خوبشترین باش ، سونِ سجروی پاکی بهترین باش

✍ شاعر : #محمد_لطفی_نوایی ، بندپی بابل

📌این شاعر ساکن آمل لاله ۲۸ بود. 👈بنابر وصیت موکّد آن نویسنده و شاعر نام آوازه ی آمل و بندپی، پیکرش توسط جناب آقای #محسن_داداش_پور_باکر غسل و کفن شد.

#شعرمازندرانی
#ایل_پریجایی
#محمدلطفی_نوایی
#بندپی_بابل
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:17 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌍#دهستانهای_خمین

🌍#دهستان_چهارچشمه

📌این دهستان ‌به مركزيت روستاي #جوادیه مشتمل بر ۳۷ #روستا، #مزرعه و #مكان به اسامي زير میباشد :

۱ . قشلاق بيات
۲ . دره
۳ . قشلاق سادات
۴ . مهدي‌آباد خلچان
۵ . قشلاق محمد
۶ . ده ملا
۷ . كمانكش
۸ . امامزاده عبدالله
۹ . جواديه
۱۰ . مأمن‌آباد
۱۱ . سوك #قزقان
۱۲ . قلعه حيدر
۱۳ . قلعه مصطفي
۱۴ . قلعه زكي
۱۵ . قلعه حاج منصور
۱۶ . دره گرم
۱۷ . مكان
۱۸ . قلعه محمدقلي
۱۹ . عرب سفا
۲۰ . مزرعه اروجعلي
۲۱ . قلعه بابو
۲۲ . فرقس
۲۳ . سيف‌الدين
۲۴ . دمنه
۲۵ . چشمه سوخته
۲۶ . پلولی
۲۷ . مزرعه قاسم
۲۸ . برفيان
۲۹ . كاظم‌آباد
۳۰ . لوزدر
۳۱ . مزرعه سفلي
۳۲ . برجك
۳۳ . آشميان
۳۴ . مكان خرابه
۳۵ . خليل‌آباد
۳۶ . مهرآباد
۳۷ . آقداش

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💠فرهنگ اصطلاحات تفرش
📄#واژگان

آغاسته کردن : پر کردن
پتله: گندمپخته و دستاس شده
اسباركردن: بیل زدن
تنده گیره زرد الوی درشت

چقلی : شکایت
خسگول : مدفوع الاغ
گیلیوار : مار مولک
مزگو: هاون سنگی
واج رفتن: سرگرم شدن

ملیچ: گنجشک
سوک : کنج -گوشه
چپوش : بز نر
غلو : زیاد
زءیر : اسهال

رشمه : طناب
دارتک : دارکوب
دانگو : مغز بادام تلخ بو داده
خش خشک : اهسته اهسته
چپال : چپ دست

خسنک : بختک کابوس
پت : پوزه
بوا کور : جغد
#قزقان : دیگ
اسدوم : انبر
اسگلیدن: پاره شدن
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:2 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜کتیبه بقعه درویش عَلَم بازی بازگیرکلا

🌹 به مناسبت یادواره ۱۷۵۵ شهید شهرستان بابل 🌹

🔹 پیشینه لااقل ۶۴۰ ساله ی شهادت در بابل

🌹 شهرستان بابل با تقدیم بیش از ۱۷۵۰ شهید در جریان انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و بعد از آن، پایتخت شهیدان استان های شمالی کشور بشمار می آید.

📜 به استناد قدیمی ترین سند موجود یعنی #کتیبه بقعه #درویش عَلَم بازی بازگیرکلا که قدمت [ احداث بنای ] آن به سال ۸۸۳ قمری برابر با ۸۵۷ شمسی یعنی ۵۴۶ سال گذشته بر می گردد این مکان مشهد (محل شهادت) دو برادر به نام های درویش احمد و درویش حسن پسران فخرالدین بازگیری از فرماندهان سپاه #مرعشیان در مازندران می باشد که با مطالعه منابع تاریخی می توان به این نتیجه رسید که احتمالا این دو برادر در سال ۷۸۴ قمری برابر با ۷۶۱ شمسی یعنی ۶۴۲ سال گذشته در دفاع از خاک مازندران و حکومت سادات مرعشی در برابر تهاجم لشکریان تیمور لنگ در همان مکان به شهادت و به خاک سپرده شدند.

✍ حامد ابراهیم زاده بازگیر

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:29 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#داستان
#مادرانه
#کتول

👌 والدین بهترین ها را برای بچه شان آرزو می کنند

📝نقل روایت:
خانواده ای که بعد از سال های طولانی و مدید خداوند به آن دو زوج عاشق دختری هدیه داده بود ‌‌مادر با بیماری در مدت طولانی پنجه در پنجه بود ...

📌نقل هست که سینه به سینه نقل شده از زبان زنده یاد #هاجر_تجری ....‌

✍رویداد اینکه در یک دوره ای در گذشته های دور خانواده ای در یکی از روستاهای #کتول زندگی می کردند که به مصلحت هایی که خداوند خودش قائل بود بچه دار نمی شدند و سال ها از ازدواجشان گذشته بود بچه ای نداشتند.
خلاصه که بعد از چندین سال خداوند یک فرزند دختر نازی بهشان داد با وجود آمدن این دختر خیلی خوشحال بودند و دیگه هم بچه دار نشدن دوباره نیز صاحب اولادی نشدن همان یک دختر ناز و داشتند؛ کم کم دختر ناز بزرگ شد یک دختر با ادب و با اخلاقی هم تربیت شده و آموزش دیده بود.
مادر دختر کم کم مریض احوال شد بیماری مادر کم کم شدت گرفت آن زمان ها هم وسایل نقلیه ای نبود امکانات کم بود که دسترسی به جایی داشته باشند با همان امکانات خودشان هم دوا و درمانش کردند؛ ولی زیاد در حالش بهبود حاصل نشد.

📌مادر دختر دوست داشت عروسی تنها ناز دخترشو قبل از مرگش برگزار کند دوست داشت #حنابندان دختر شو جشن بگیره و به آرزوهای دیرینه اش دست پیدا کنه خلاصه دخترشان با یک پسر سرمایه دار ازدواج کرد.

چند وقتی که نامزد بودند مریضی مادر وخیم تر شد دیگه دیدند حال مادر مساعد نیست بیماریش وخیم ترشده قرار گذاشتن هر طور شده عروسی برگزار کنند.
عروسی برگزار شد شب حنابندان دختر ناز دُردانه شد طرف پسر مثل خانواد دختر آدمهای خوبی بودن وضع مالیشون هم خوب بود در مراسم عروسی سنگ تمام گذاشتند،
خلاصه مریضی مادر شدت گرفت و حنابندان دختر نازشو دید.

🌙شب حنابندان دخترش کنار دخترهای محل بود وسایلی که آورده بودند را دید آرزو هم داشت چنین روزی رو ببینه با همان اوضاع بیماریش که خیلی خوشحال بود برای دخترش با ذوق، شوق و شادی و خوشی که داشت چند بند ابیاتی خواند به حساب به آرزویش رسیده بود.

تشت طلا بیارین دخترمو حنا دوندین ....
آب طلا بیارین دختر مو حنا دوندین ...
سینی حنا بیارین دخترمو حنا دوندین ...
دستبند طلا بیارین دخترمو حنا دوندین ....
خفتی طلا بیارین دخترم حنا دوندین ...
دخترم حنا دوندین دختر مو حنا دوندین ....
رخت لباس بیارین دخترمو حنا دوندین ...
کجاوره دوندین دختر مو حنا دوندین ...
حنا حنا دوندین به دست پا دوندین ....
حنا حنا دوندین آب طلا دوندین .....

📌دیگه به آرزویش رسید و آرزو هم داشت که چنین روزها رو ببینه برا دخترش کار کنه و بخوانه و رقص کنه اما مریضی خیلی شدت گرفت و افتاده بود فقط چن بند خوند برا دخترش و خوشحال بود که دخترش جای خوبی شوهرکرده آدم های خوبی نصیبش شد.
خیال #مادر از دخترش راحت بود قبل ازدواج دخترش ناراحت بود مي گفت بعد از مرگم چی به سر دخترم می آید خوشبختانه آدم های خوبی بودند و خیالش دیگه راحت بود که دخترش خوب جایی ازدواج کرده دیگه عروسی تمام شد و رفتن سرزندگیشون.
مادر هم با همان مریضی بود و کم کم بیماریش بیشتر و بیشتر شد و کاملا افتاد تو خونه و بعد از مدتی هم از دنیا رفت.
✍️#حسین_اصفهانی
👈 از علی آباد کتول

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 10:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

"تاریخچه آستان مقدس امام زاده قاسم (ع) - آستان مقدس امامزاده قاسم"

🕌امامزاده قاسم رحمه" الله علیه مدفن #محله_بالا_دژ یعنی محله امام زاده قاسم فعلی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد.

🌿نسب ایشان را بنابر اظهارات از سوی مرحوم آیت الله مرعشی چنین ثبت نموده اند :

{{قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام}}

📌حتی مطابق برخی اظهارات نیز دختر امام زاده قاسم که به نام خدیجه بوده است وی را همسر حضرت عبدالعظیم حسنی بر می شمارند. این اظهارات اما در سند مکتوب و مشخص به رویت پژوهش ادملاوند نرسیده است.

📚در #کتاب های اسرار الشهاده ، بحرالانساب ،جواهرالایقان ، سرمایه ایمان ،تذکرالشهدا و بحرالمصائب به این امامزاده اشاراتی دارد.

🕌بناء بقعه ی امامزاده قاسم آمل در قرن ۷ هجری و صندوق مزار مطهر ایشان در سنه ۹۶۳هجری قمری به دستور شاه طهماسب #صفوی طراحی و نصب شد، و اما ساختمان اصلی در دوره فتحعلی شاه توسعه پیدا نمود.

🖊#محسن_داداش_پور_باکر

https://ahlamenalasal.com/history/

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:31 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#هزارسنگرآمل
🕌#امامزاده_قاسم

✍از بناهای دیدنی آمل #بقعهٔ امامزاده قاسم است.

🌍این بقعه در #محله ی چاکسر آمل قرار دارد.

📌این بنا از بناهای دوره قاجاری است.

📌این بقعه یک بنای آجری هشت ضلعی است و بدنه ی خارجی آن مزین به سروهای تزیینی و نقوش هندسی می‌باشد.

📌ورودی بنا در جهت شرقی قرار دارد و کف داخلی آن سنگ.فرش و بام بنا سفال‌پوش است.

📌این بنا هم اکنون در محوطه یک آرامستان است و در این محوطه مسجد و حسینیه‌ای تازه ساز قرار دارد و مورد استفاده عموم اهالی محله قرار دارد.

🌳درختی کهنسال در میان آرامستان واقع شده است. درختی زیبا و چشم‌نواز. در یکی از قبرهای محوطه سه نفر از سه نسل متفاوت در گذر زمان دفن شده‌اند.

📝محتبی سلطان احمدی/ تاریخ‌پژوه، عضو هیات علمی و دانشیار دانشگاه، معاون حقوقی، مجلس و هماهنگی امور استان‌های دانشگاه پیام نور
https://eitaa.com/Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜 نقل داستان مرد چوپان ....
من مرد چوپانم ....
نقل رویداد از زبان زنده یاد حاج علیرضا ابراهیمی #کتولی....فرزند مرحوم الله وردی ....
📌نقل شد که در دوره ای در یکی از مناطق کتول که پسر جوانی بود بنام #بخشعلی که از سنین کودکی کمک بدست پدرو خانواده اش بود شغل اصلی پدرش دامداری بود گله گوسفندی داشتند و این پسر هم از سنین کودکی علاقه مند به دام و گله گوسفند پدرش بود.
همش به همراه پدرش بدنبال گلّه می رفت یه پسر زرنگی بود و خیلی هم علاقه به گوسفند داشت وقتی صبح زود پدرش می رفت بدنبال گله پسر زود از خواب بیدار می شد و به دنبال پدر حرکت می کرد با این که سن کمی هم داشت به دنبال پدر همراه گله می رفت کم کم بزرگ شد و برای خودش جوانی رشید و مردی شد.
خلاصه که کم کم همراه گله پدر که بود چون زرنگ هم بود برای خودش هم چند راس گوسفند جمع آوری کرد و برای خودش هم گوسفند داشت ...

دیگه گوسفندهای بخشعلی زیاد شد تا شد یه دامدار حسابی گله گوسفندهاش زیاد شدند.
گوسفندهاش با گوسفندهای پدرش یک جا بودن دیگه بخشعلی موقع ازدواجش شد و با دختری بنام #فاطمه تلان ازدواج کرد و بعد از مدت کمی از زندگی پدرش جدا شد و برای خودش مستقل شد.
ولی گله گوسفندش همراه گله پدرش یک جا بودند....
خلاصه که یک سری از انسان ها بعد از ازدواج شون تلاش زیادی برای زندگیشون می کنند این آقا هم از همین دسته آدمهای بود که تلاش زیادی می‌کرد برای زندگیش چون که شغلش دامدار بود مجبور بود که همرا گله اش باشه ...
گوسفند هم حیوانی هست که همش همراهش باشی و به صحرا ببریدش آن دوران ها هم رسم بر این بود که شبها ی بهار و تابستان و اوایل پاییز گوسفندارو شبها در بیابان ها داشتند همونجا می‌خوابیدند و همش در صحرا ها و مراتع ها و کوها بودن که البته امروزه هم رسم بر همین کار هست ....

📌خلاصه که این آقا گله اش در روستای خودشو در زمینی بیرون از روستا همراه گله پدر یک جا بودند بخشعلی هم بدلیل شغلی که داشت مجبور بود که بیشتر شبها همراه گله اش باشه ...
بالاخره پدرش چوپانی داشت اما بخشعلی خودش میرفت دنبال گوسفندان و مجبور بود که شبها سرکشی داشته باشه به گله اش ...
دیگه روز می‌آمد خونه شبها می رفت پیش گوسفندان کارش دیگه همین کار بود .‌‌
خلاصه که تو همین روزها که می‌آمد خونه خانومش گفت که شما شبها خونه نیستی همش همراه گله ات هستی خونه نیستی بیشتر با گوسفندهات هستی .
خانومش کمی از این کارهای شوهرش ناراحت بود شوهرش گفت خانوم جان من روزی و درآمدم از این گله گوسفند هست. البته این آقا خیلی دنبال مال جمع کردن هم بود گفت مجبورم همراه گله ام باشم چه کارکنم ..

مرد دید خانومش ناراحت هست باز گفت خانوم جان من بزودی گله رو میارم تو حیات خودمان شما دیگه ناراحت نباش خانوم گفت حالا تا کی بیارید اصلا معلوم نیست که کی گله رو بیارید.
خانومش گفت یه چوپان برای خودت بگیر تا راحت بشی آنقدر سختی نکشی مرد هم علاقه به دام داشت هم نمی‌خواست خرجی کنه هم جمع کن بود.
خلاصه گفت باید از دل خانومم غم رو دربیارم و بگم که من کارم همینه زندگیمو باید با گله داری بسازم.
👈خلاصه که برای خانومش توهمین گیروداد صحبت و درددل شروع کرد بخونه که فلبداعه خوند ‌..‌‌..

البته بخشعلی هم مرد شوخی بود و کم و بیش در مراسمات می خوند ‌..
و خلاصه که برای فاطمه تلان هم چند بند با ریتمی خوند....
#شعر
من مرد چوپانم شوها بیابانم ......
ای ماه تابانم من تره قربانم ....
من مرد چوپانم شوها بیابانم ..
آفتابه سوزانم من تره قربانم ....
من مرد چوپانم شوها بیابانم ......
ای فاطمه تلانم من تره قربانم ......
من مرد چوپانم شوها بیابانم ....
ای نور چشمانم من تره قربانم ...
من مرد چوپانم شوها بیابانم ....
هی نازنین یارم من تره قربانم ....
من مرد چوپانم شوها بیابانم ....
ای نور چشمانم من تره قربانم .....
من مرد چوپانم شوها بیابانم ....
هی شاخه شمشادم من تره قربانم ...
ای امید جانم من تره قربانم .....
من مرد چوپانم شوها بیابانم ....
ای نازنین یارم من تره قربانم .....
من مرد چوپانم شوها بیابانم .....
هی عزیز تر از جانم من تره قربانم ...
من مرد چوپانم من ترقربانم ....

📌خلاصه که این چن بند و برا خانومش اجرا کرد و کم کم بعد از مدت کمی گله رو آورد تو یک حیات و دیگه حرف خانومش و گوش داد یه چوپانی هم برای خودش گرفت که کمک بدستش باشه ...
این ملودی هم مثل دیگر ملودی ها که بدستمان رسید دارای این سرگذشت بود و مدت‌های از یادها فراموش بود البته یک سری از ملودی‌ها که گرد آوری شده بیشتر از یادها وخاطرها پاک شده.....

🖊گرد آوری اثر حسین اصفهانی.....
✍ویراستار پاکزاد.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:54 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#بابل #گتاب #سرست

💠بازدید میدانی از ابنیه تاریخی

📸عکس محسن داداش پور باکر

🛕#گنبد سرست مربوط به سدهٔ ۹ هجری قمری است و در شهرستان بابل، بخش بندپی شرقی، روستای سرست واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۶۴ با شمارهٔ ثبت ۱۶۷۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

📌شوربختانه این اثر ارزشمند، مورد دست‌اندازی سوداگران و حفاران غیرمجاز قرار گرفته و دچار آسیب‌های جدی شده است، بی‌گمان برج آرامگاهی “گنبد سرست” را می‌توان در زمره‌ی یکی از سالم‌ترین و زیباترین و باشکوه‌ترین بناهای تاریخی موجود در بابل و حتی مازندران دانست.

📌گنبد این بنای بسیار ارزشمند، به‌گونه گنبدهای مخروطی “دو پوسته” یا “دو پوش” بوده که از درون بنا، نمای گنبد کمانه یا قوس‌دار و از بیرون بنا، به نمای هرمی و مخروطی هشت‌گوش است، همچنین در بخش نیمروزی بنا و در زیر تاق نورگیرها که نامور به “رَف” نیز هستند، و به بنیان یک باور نادرست و افسانه‌های محلی، که در گذشته زیر “رف”ها آثار تاریخی جاسازی می‌شده...
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:51 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:51 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💠ظهیرالدوله حکمران #مازندران در عصر #قاجاریه

🔹 علیخان ظهیرالدوله، داماد #ناصرالدین_شاه و #مظفرالدین_شاه قاجار بود که در طول حیات خود سه مرحله به حکومت مازندران منصوب شد.

🔹 دارالحکومه ی ظهیرالدوله در #بارفروش (#بابل) بوده و همسر وی توران آغا (فروغ الدوله) نیز در دوران حکومت برادرش مظفرالدین شاه، ملکه ی ایران بود.

📜متنی که بر روی عکس نوشته شده است:
(استدعا دارم از روی این عکس دو برابر بزرگتر بکشید و با پست همین هفته لطف فرمائید.
۱۷ ذیحجه ۱۳۲۸ [ برابر با ۲۸ آذر ۱۲۸۹ش]. از بارفروش مازندران. صفاعلی).

✍ حامد ابراهیم زاده بازگیر

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#قزقانچاه
#قزم_چاهی

🕌#حسینیه ثارالله قزقانچاهی های مقیم چالوس یکی از مراکز فعال و تاثیر گذار فرهنگی شهرستان چالوس می باشد که با همت فیروزکوه های مقیم چالوس و نوشهر که عمدتا بهانی (ویون) و وزنایی ها می باشند تاسیس و مورد بهره برداری قرار می گیرد و مورد توجه مسئولین شهرستان می باشد.

#مهندسی فرهنگی قزقانچای
https://eitaa.com/soltan_mohammadreza
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 5:55 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜 #نسب_نامه امام زاده طاهر علیه السلام

📖برگرفته از کتاب فرهنگ طاهرآباد نوشته ی حسن #اسماعیلی طاهری


📄متن کامل نسب نامه 👇
https://eitaa.com/Taheriha_ir/2898
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#نسب_نامه_امامزاده_طاهرعلیه_السلام

طاهر بن محسن بن علی بن الحسین ( علیهم السلام )

💚🖊بسیار زیبا

📌همه طاهری‌ها و همه کسانی که به نوعی #امامزاده طاهر نوه گرامی #امام_سجاد علیه السلام را ولی نعمت خود میدانیم این مطلب را بخوانیم و بر خود ببالیم👇

🔖 #نسب_نامه شاهزاده طاهر بن شاهزاده محسن بن زین العابدین علیه السلام

👈غرض اصلی و مقصد کلی از نگارش این صفحه مبارکه آن است که این نسب نامه ایست از زبده #سادات عالی درجات چنانچه در بحر المناقب و زینه الواعظین مسطور است که: 👇

#شهادت‌امام‌سجاد #امامت‌امام‌باقر
🌹 در زمان جناب سید الساجدین علیه السلام را شهید نموده‌اند و نوبت خلافت به #امام_باقر علیه السلام منتقل گشت‌

#فرارسادات‌← #بنی‌هاشم #بنی‌عقیل #بنی‌حسنی

💪♨️ پشت امام باقر ، سست و بازوی کفر قوی شد . از ظلم آل مروان ، #سادات بنی هاشم و بنی عقیل و بنی حسنی از ترس و بیم از مدینه طیبه، فرار را برقرار اختیار نموده عازم و روانه هندوستان گردیدند.
👇
#منزل‌کردن‌شاهزاده‌طاهروسادات‌‌درطاهرآباد

🏰 تا اینکه در منزل چهل حصاران (#کاشان) در قلعه قیطوس (طاهرآباد) که در دو فرسنگی کاشان واقع است نزول نمودند.

#شاهزاده_طاهر #زید #ابوحمزه

(( شاهزاده طاهربن محسن امام زین العابدین علیه السلام )) که در آن میان سادات عالی درجات می‌بودند که آن حضرت طاهر و لقب آن حضرت زید و کنیه آن حضرت ابوحمزه بود

#شهادت‌شاهزاده‌طاهرو۲۵نفرازسادات‌و...

🏰 چون در آن #قلعه توطن نمودند والی آن قلعه ، #قیطوس نام داشت و آن قلعه از مالکی آن بدبخت بود ، از احوال آن نوردیده حیدر مطلع گشت وآن حضرت را به مهمانی در منزل خود طلبید و هفت نفر سادات بنی هاشم و سه نفر از آل عقیل و چهارده نفر از بنی حسنی و #شاهزاده طاهر درخانه آن بدبخت به مهمانی تشریف بردند و همان شب بیست و پنج نفر را به ضرب خنجر آبدار آن حرامزاده بدبخت شکم دریده و هلاک نمود.

#تدفین‌وخاکسپاری‌شاهزاده‌طاهرو۲۵تن
#به‌همراه‌دفن‌کشتگان‌قیطوس

⚰🌹 و هفت شبانه روز نعش شریف امام شاهزاده و سادات در آن اطاق افتاده بودند. روز هفتم مذیل با جمعی از لشکر حجاج اهل آن #قلعه را کلا قتل نمودند که تنفس باقی نماند، مگر یک نفر ضعیفه منحنیه که از جمله کنیزان حضرت فاطمه می‌بود ، خود را در زیر نعش کشتگان پنهان نمود. سه روز هم طول کشید تا آن لشکر از آن منزل کوچ نمودند. آن ضعیفه خود را شستشو داد در قلعه اطراف رفته و دوستان اهل بیت اطهار را مطلع نموده به تجهیز آن نعشها پرداختند و نعش شریف شاهزاده طاهر را در درب #قلعه_قیطوس بقعه مختصری ساخته و دفن نموده و سادات را در اطراف و اکناف آن بقعه شریف دفن نمودند و نعش کشتگان اهل قیطوس را در داخل آن قلعه #آتشکده بود که مذهب مسجد باشد و در آن دفن نمودند.

#نامگذاری‌طاهرآبادازطرف‌امام‌صادق

←و چون خلافت به #امام_صادق علیه السلام رسید و دین اسلام را اندک قوتی بهم رسید. آن حضرت امر و مقرر فرمودند تا آن قلعه را مجددا آباد نمودند و آن قلعه را مسمی نمودند به #طاهرآباد و یک شبانه روز از اصل میاه قنوات طاهرآباد از خرید فروش وقف برای آن تربت منور نمودند که هر سال منافع آن صرف روشنایی و تعمیر آن بقعه نمودند.

#خلافت‌مأمون #کشتارجماعت‌چهل‌حصاران

🦹 تا خلافت به مأمون ملعون رسید و بسا امامزاده از فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام را با جماعت سادات در آن بیابان چهل حصاران به قتل رسانیدند.
👥 مردم آن قلعه از ترس و خوف آن ملعون و لشکر آن بی دین آن قلعه را خراب نمودند و چنانچه اثری از آن باقی نبود.

#منزل‌نمودن‌امام‌حسن‌عسگری‌درطاهرآباد
#قاضی_عنایت #ساخت‌مسجدوحمام

📔در #کتاب زبده المناقب و بحرالعیون مسطور است که در زمان #امام_حسن_عسگری علیه السلام که آن حضرت بر زیارت جد بزرگوار خود #امام_رضا علیه السلام تشریف میبردند.
🎴یک شب را درقلعه ی طاهرآباد منزل نمودند و تنخوابی بقاضی عنایت که قاضی آن قلعه بود تسلیم فرمودند که در قلعه مسجدی و حمامی و بقعه ای بجهت شاهزاده طاهر برپا نماید و خود روانه شهر #طوس گردید. پس قاضی عنایت مسجد محقری و حمامی بنا نهاده و آن بقعه شریف در مسجد قاضی عنایت واقع است.

#صاحب_کرامت

🙏 شاهزاده طاهر ، صاحب کشف و کرامت است و مطلب های کلی از آن بقعه شریف ساخته میشود و خوشا بحال سعادتمندان کاشان و شیعیانی که به زیارت چنین بزرگواری شرف یاب می شوند و شب و روز در آن بقعه شریف به سر می برند و حاجات شرعی خود را از آن تربت پاک طلب می نمایند و به مطلب کلی برخوردار می شوند.

الا لعنته الله علی القوم الظالمین
https://t.me/Taheriha_ir/16307
https://t.me/Taheriha_ir/30212
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍ادامه مطلب.....👇

✍ادامه مطلب....

#ولی_بن_موسی #تشرف_امام‌حسن‌عسکری

♾ 🔗 ایضا در #نسب_نامه ولی بن موسی علیه السلام که در حوالی #طاهرآباد مدفون است به نظر رسیده که در زمانی که #امام_حسن_عسگری علیه السلام از این سمت عبور فرمودند به زیارت جد بزرگوار خود شرف یاب می شدند و در چهل حصاران ، هریک از اولاد و جد بزرگوار خود را زیارت می فرمودند. تا به قلعه‌ای که در حوالی #قلعه قیطوس واقع است رسیدند و #مسجد و حمام و #بقعه ای به سمت شاهزاده طاهر در قلعه قیطوس به پا نمودند و به سمت شاهزاده ولی بن موسی مقرر فرمودند و خود مرحله پیمای شهر طوس گردیدند.

#قنات‌مخروبه

📒 و در اواخر تذکره‌ای چنین نوشته که :
👈در زمان جعفر کذاب آن بقعه‌ها را خراب نمودند و آب و املاک #وقف آن بقعه ها را متصرف شدند که المال و جمع خالصه جات محسوب است و بعضی از آن قناتها سد شده مخروبه افتاده است.

#احیاشدن #مرقد‌شاهزاده

🕌 تا در زمان و قرن خود که مرقد این شاهزاده گان ظاهر و این قنوات مجددا احیا خواهد شد. و آن قرن در زمانی که سلطان بسیار بی عدالت و تمیز نباشد و خلق را رحم و مروت و انصاف نباشد و زنان را از نامحرمان اجتناب نباشد و خلق از حلال و حرام اجتناب ننماید

👀 ایضا این مضمون را این حقیر نیز در بعضی از تذکره های دیگر هم دیدم وعلم عندالله ... هذا مطابق نماید
👈طابق الاصل الماخوذ هی ما سمت من الخذ المند السند هو الکتاب السمی به بحرالاثار من مولفات مولانا الاهل مغفور المساکن هی دارالمسرور آقا محمد باقر البزوارنثی محل مهراین محمد حسن عبده الابوالقاسم نماید که حقیر این نسخه شریف را درکاغذهای مرحوم مبرور ابوی طالب نژاد مرحوم حاج میرزا ابوالحسن و سواد آن را برداشتم و از خواننده گان التماس دعا دارم.

🖊کان ذالک تحریرا" فی اواخرشهر ربیع الثانی ۱۲۴۵ میرزا محمد حسین

#بسیارزیبا
#نسب‌نامه
#امامزاده‌طاهر
https://t.me/Taheriha_ir/17348
https://t.me/Taheriha_ir/35365
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:25 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌿#سلمان_فارسی
📜#روزبه #زرتشت

✍در نقویم ایران هشتم صفر سال ۳۵ قمری روز رحلت حضرت سلمان به عنوان روز بزرگداشت مقام سلمان محمدی نام گرفته است.

📌بعضی سن سلمان را ۲۵۰ سال ذکر کرده اند

#امام_صادق(ع) فرمود:
«سلمان علم الاسم الاعظم‏» سلمان اسم اعظم را می‏دانست

📜نه هر کس شد مسلمان میتوان گفتش که سلمان شد
کز اول بایدش سلمان شد و آنگه مسلمان شد

📽🎞پروژه بزرگ تولید سریال سلمان فارسی در حال انجام است.

🎬کارگردان این پروژه :داوود میرباقری

⚙تهیه کننده این پروژه:
حسین طاهری

💗#ایران از سلمان فارسی است نه سلمان فارسی از ایران
🌹الگویی برای جوان ایرانی

🔻#رهبرانقلاب:
نباید گفت #سلمان_فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسی است.

🌹بزرگداشت سلمان فارسی
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🌿#سلمان_فارسی
📜#روزبه #زرتشت

🔻🔺 سلمان فارسی؛ متعلق به همه‌ ایران
□ هشتم صفر سالروز بزرگداشت سلمان فارسی

▪️وفات جناب سلمان فارسی سال ۳۶ هجری در سن ۲۵۰ سالگی در مدائن عراق▪️

‍ 💠 زندگی و شخصیّت سلمان فارسی

▫️روزبه فرزند یک زرتشتی معتقد

▫️تربیت و علم آموزی سلمان فارسی

▫️آشنایی با مسیحیّت و کسب معارف نزد بزرگترین علمای مسیحیّت

▫️جستجو به دنبال وعدۀ حضرت مسیح مبنی بر آمدن روح حقیقت و پیامبر افضل

▫️ماجرای برده شدن سلمان فارسی

▫️اطلاع از بعثت و دعوت پیامبر در مکه

▫️دیدار با #پیامبر در مدینه و اسلام آوردن

▫️تلاش برای کم رنگ کردن سلمان فارسی به جهت همراهی با امیرالمومنین #امام_علی علیه السّلام

▫️حضور در تمام غزوات پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم

▫️روایاتی در مورد افضلیت بر سایر صحابه، منزلت و مقام، علم و درجۀ ایمان سلمان فارسی

▫️شخصیت معیار بودن و آموزه‌هایی از سلمان فارسی ...

▪️رحلت سلمان فارسی در هشتم ماه صفر

• ان‌شاءالله ایرانی تبار بودن سلمان فارسی ما را بر سر غیرت بیاورد و ببینیم که یک ایرانی می‌تواند منّا اهل بیت و محرمِ اسرار و رموز اهل بیت علیهم السّلام شود. •

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

✨#لقمان
(حسب و نسب)

✍متأسّفانه، اطّلاع دقيقى از زندگىِ لقمان حكيم در دست نيست.ولى مى توان گفت كه لقمان، داراى #نسب_نامه معروفى نبوده است، چنان كه در حديثى از #امام_صادق عليه السلام اشاره شده است:
أما وَاللّهِ ما اُوتِيَ لُقمانُ بِحَسَبٍ ولا مالٍ ولا أهلٍ ولا بَسطٍ في جِسمٍ ولا جَمالٍ.

به خدا سوگند، حكمت از رهگذر نژاد و ثروت و بزرگى جسم و زيبايى اندام، به لقمان داده نشد.

👈نژاد و مشخّصات ظاهرى لقمان، از #نژادِ سياه بود.

📌آنچه مسلّم است، وى از جمال ظاهرى، بى بهره بوده است، چنان كه در حديثى كه ملاحظه شد، به اين مطلب اشاره شده است.

📘#طَبرِسى رحمه الله در مجمع البيان آورده است:

قيل للقمان: ما أقبَحَ وَجهَكَ! قالَ: تَعتِبُ عَلَى النَّقشِ أو عَلى فاعِلِ الناقش؟!
به لقمانْ گفته شد: چه صورت زشتى دارى؟ گفت بر نقّاشى ايراد مى گيرى يا بر نقّاش؟!
#لقمان_حکیم
○○●●○○●●○○●●

[روایت ها وحکایت ها]

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

💠میرزا ابوالقاسم قائم مقام و هزاوه

📚منابع و مراجعی که در آنها زادگاه میرزا ابوالقاسم قائم مقام آمده است:

۱ - #کتاب تاریخ اجتماعی اراک، جلد سوم نوشته مرتضی ذبیحی از صفحه ۱۵ الی ۲۵ ، مرحوم ذبیحی در این کتاب خاندان قائم مقام را صریحا از هزاوه معرفی نموده است.
۲ - کتاب تاریخ عراق نوشته رضا وکیلی تبریزی، به کوشش آقای محمد مددی، صفحه ۷۳، این کتاب بیش از یک قرن پیش نوشته شده، در این کتاب موطن میرزا عیسی خان، میرزا ابوالقاسم قائم مقام و #امیر_کبیر به صراحت ، روستای هزاوه ذکر گردیده است.
۳ - کتاب هزاوه زادگاه امیر کبیر، نوشته محمد جواد ضیغمی صفحه ۹، صفحه ۱۳ و صفحه ۲۳۰، در این کتاب نیز زادگاه قائم مقام و اصالت این خاندان به صراحت روستای هزاوه ذکر شده است.
جالب آنکه نویسنده در پاورقی صفحه ۲۳۰ آورده که : روستای مهرآباد زمانی جزیی از #هزاوه بوده است.
۴ - کتاب " منشآت قائم مقام فراهانی " نوشته سید بدر الدین یغمایی صفحه ۲۲ ، در این کتاب صریحا عنوان گردیده که میرزا ابوالقاسم قائم مقام در روستای هزاوه متولد شده است.
۵ - نسب نامه قائم مقام فراهانی، مقاله، #محقق خانم فریناز متشرعی ، این تحقیق که بر اساس #شجره_نامه خاندان قائم مقام در مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی، نوشته شده است نیز صراحتا به هزاوه ای بودن خاندان قائم مقام دلالت دارد.
۶ - کتاب از صبا تا نیما نوشته یحیی آرین پور صفحه ۶۲
میرزا ابوالقاسم فراهانی فرزند میرزا عیسی از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود.
۷ - منشآت قائم مقام فراهانی، گردآوری شده توسط فرهاد میرزا معتمدالدوله، صفحه ۳۶۰ پاورقی با اشاره به اسامی قائم مقام و اجدادش : این #سادات چون عموما در هزاوه ساکن بودند به سادات هزاوه ای معروف هستند.
توضیح آنکه این کتاب در حدود سال ۱۲۹۰ هجری قمری گردآوری شده و در سال ۱۳۲۲ ه ق ( ۱۲۸۰ شمسی ) چاپ شده است، فرهاد میرزا پسر عباس میرزا و نوه #فتحعلی_شاه است و تحت تربیت قائم مقام بوده است.
۸ - خطابه میرزا یحیی دولت آبادی، سال ۱۳۱۰ شمسی، در این خطابه دو بار و با تاکید محل ولادت قائم مقام روستای هزاوه ذکر گردیده است.
۹ - سالنامه معارف عراق ، ۱۳۱۷ شمسی، به قلم سید حسن فرید، در این کتاب صراحتا محل تولد قائم مقام روستای هزاوه ذکر شده است.

📌توضیح آنکه سید حسن فرید با خاندان قائم مقام قرابت نسبی دارد.
۱۰ - مرحوم ابراهیم دهگان، طی نوشته ای که در توصیف روستای هزاوه دارد می نویسد : . . . هزاوه مهد میرزا حسین وفا، قائم مقام تا به میرزا تقی خان امیرکبیر است . . . ۲۷ مهر ۱۳۳۹
۱۱ - سمیناری تحت عنوان " نگاهی به زندگی قائم مقام فراهانی " ، سال ۱۳۵۲، برگزار کننده دانشگاه تهران، در بروشور تهیه شده می خوانیم : " . . . از آن پس این خاندان سادات هزاوه ای خوانده شدند . . . "
۱۲ - خانم انی ( eni ) کاظمی، سال ۱۳۹۵، مقاله، " . . . میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی در سال ۱۱۹۳ در روستای هزاوه به دنیا آمد . . . "
۱۳ - دکتر بهمن کریمی، کتاب میرزا ابوالقاسم قائم مقام ، . . . از اهالی هزاوه
۱۴ - سرتیپ حسین یکرنگیان، کتاب " زندگانی سیاسی و ادبی صدر اعظم شهید قائم مقام فراهانی " ص ۴ ، زادگاه قائم مقام رو روستای هزاوه ذکر کرده
۱۵ - محمد مشیری، در حواشی " سفرنامه آجودان باشی " ، ص ۱۴۵
۱۶ - فصلنامه پیام بهارستان، پاییز و زمستان ۱۳۸۷ ، ص ۳۷۶ الی ۳۸۵ ، شجره نامه خاندان قائم مقام، . . . از سادات شریف هزاوه
۱۷ - دکتر باستانی پاریزی، مجله یغما، شماره ۷ ، . . . میرزا ابوالقاسم قائم مقام در سال ۱۱۹۳ هجری در هزاوه عراق پا به عرصه هستی گذاشت
۱۸ - لغت نامه دهخدا، ذیل عنوان " هزاوه "

📄پی نوشت:
اینها جدای از اشتهار و تواتر موضوع هست، علاوه بر آن اشعار مرحوم حاج ابراهیم رضایی، گفتگوهای مرحوم محتاط و مرحوم حاج شیخ حسین بادکوبه، و تاییدیه بازماندگان خاندان قائم مقام و . . . نیز موید بر آن است که زادگاه قائم مقام روستای هزاوه است

🖊ایرج احمدی هزاوه
@irajahmadihezave
https://eitaa.com/hezavehvillage
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📙#کتاب آیشمن در اورشلیم

درباره این کتاب 👇

✍نظریه آرنت در کتاب آیشمن در اورشلیم این است که شرهای بزرگ در طول تاریخ بشر به‌طور عام، و به‌طور خاص جنایت عظیم هولوکاست، نه توسط متعصبان کور اتفاق افتاده است نه عامل آن بیماران با مشکلات روانی بوده‌اند بلکه به وسیله مردم عادی که استدلال‌های دولت‌مردان و حکومت‌هایشان را پذیرفته‌اند به اجرا درآورده‌اند رخ داده است و به همین دلیل، از نظر این مردم اعمالشان رفتاری طبیعی بوده‌است. ازین رو این کتاب به بررسی کامل این موضوعات می‌پردازد.

📌آدولف آیشمن یکی از فرماندهان اس‌اس آلمان نازی بود که به دلیل جنایات بی‌شمار در اردوگاه‌های کار اجباری و کوره‌های آدم‌سوزی و اتاق‌های گاز در جنگ دوم جهانی «قصاب اروپا» لقب گرفت.
او پس از جنگ به آرژانتین گریخت و سال‌ها در فرار بود. در نهایت در سال ۱۹۶۱ در اورشلیم در دادگاهی محاکمه شد. دادگاهی که هانا آرنت هم به آنجا رفت تا این محاکمه را مستندسازی کند. هانا آرنت در این دادگاه متوجه شد که آیشمن در ذات خود کارهایش را کاملا اخلاقی می‌دانسته و فکر می‌کرده به هم‌وطنانش در حال خدمت‌رسانی است.
همین موضوع باعث شد که آرنت در تحلیل‌های خود در این کتاب مساله «شر» را مطرح کند و بار دیگر به ما گوشزد کند که مفهوم اخلاق چیست.
#آیشمن_در_اورشلیم
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📙برشی از این کتاب👇

✍یعنی آقای هاوزنر واقعاً باور داشت که اگر دادگاه نورنبرگ آیشمن را در جایگاه متهم نشانده بود، توجه بیشتری به سرنوشت یهودیان نشان می‌داد؟ ابداً.
او هم مانند تقریباً هرکسِ دیگری در اسرائیل، باور داشت که فقط یک دادگاه یهودی می‌تواند عدالت را در حق یهودیان جاری کند و این وظیفهٔ یهودیان است که به قضاوت دشمنانشان بنشینند.
به همین دلیل، حتی یک اشارهٔ کوچک به تشکیل دادگاه بین‌المللی برای محاکمهٔ آیشمن، نه بابتِ جنایت «علیه مردم یهود»، بلکه بابتِ جنایت علیه بشریت که بر پیکرهٔ مردم یهود ارتکاب یافته است، در اسرائیل با مخالفت تقریباً همگانی روبه‌رو می‌شد.

📌آن لافِ عجیبِ «ما قائل به هیچ نوع تفکیکِ قومیتی نیستیم» هم از همین‌جا می‌آید، که البته در اسرائیل چندان عجیب به نظر نمی‌رسید، اینجا قواعد شرع خاخامی بر احوال شخصیه {و نسب} شهروندان یهودی حاکم است و در نتیجه هیچ یهودی‌ای نمی‌تواند با یک غیریهودی ازدواج کند؛ ازدواجی که خارج از اسرائیل منعقد شده به رسمیت شناخته می‌شود، اما فرزندان حاصل از ازدواج‌های مختلط، قانوناً حرام‌زاده‌اند (فرزندانِ والدین یهودی که خارج از ازدواج متولد شوند مشروع هستند)، و اگر کسی مادر غیریهودی داشته باشد، نه می‌توان با او ازدواج کرد و نه اجازهٔ دفن او را می‌دهند.
توهین‌آمیزبودنِ این وضع، از ۱۹۵۳ به بعد محسوس‌تر شده است، چون از آن سال، بخش عمدهٔ صلاحیت قضائی در مسائل قانون خانواده را به دادگاه‌های سکولار محول کردند.
زنان حالا می‌توانند مِلک به ارث ببرند و در کل از وضعی برابر با مردان برخوردارند.
ازاین‌رو بعید است که احترام به عقاید یا قدرتِ اقلیت مذهبی متعصب باعث شده باشد که دولت اسرائیل، در مسائل ازدواج و طلاق صلاحیت قضائی سکولار را جایگزین شرع خاخامی نکند.
شهروندان اسرائیل، اعم از مذهبی و غیرمذهبی، ظاهراً در مورد مطلوبیتِ قانونی که ازدواج مختلط را ممنوع می‌کند اتفاق‌نظر دارند، و - همان‌طور که مقامات اسرائیل در خارج از دادگاه هم اذعان می‌کردند - عمدتاً به همین علت است که قانون اساسی مکتوب را (که لاجرم باید این قانون {احوال شخصیه} را به شکلی شرم‌آور بشکافد و بیان کند) نامطلوب می‌دانند.
(فیلیپ گیلون۳۰ اخیراً در نشریهٔ جبههٔ یهود۳۱ نوشت: «استدلالی که علیه ازدواج مدنی وجود دارد این است که در میان خاندان اسرائیل رخنه می‌افکند و یهودیان این کشور را از یهودیان دیاسپورا جدا می‌اندازد»).
حالْ علتش هرچه که بود، بی‌شک ساده‌لوحی دادستان در محکوم‌کردن قانون ننگینِ نورنبرگ (مصوب ۱۹۳۵)، همان قانون نازی که ازدواج مختلط و رابطهٔ جنسی میان یهودیان و آلمانی‌ها را ممنوع می‌کرد، شگفت‌انگیز بود.
خبرنگارانِ آگاه‌تر، کاملاً به این وضع کنایه‌آمیز واقف بودند اما در گزارش‌های خود به آن اشاره نمی‌کردند.
گمان می‌کردند حالا وقتش نیست به یهودیان بگوییم قوانین و نهادهای کشور خودشان چه اشکالاتی دارد.
#آیشمن_در_اورشلیم
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📘#کتاب با بابا

برشی از این کتاب👇

✍محمد از ۴ سالگی در #مکتبخانه ابوتراب در روستا قران آموخت و سپس به دبستان رفت و تا ششم ابتدایی درس خواند. بعد از آن مشغول دامداری و کشاورزی شد، چرا که در روستا امکان ادامه تحصیل نبود. ذهن خلاق و استعداد عجیبی داشت. عاشق نقاشی بود و در مدت کوتاهی توانست فنون نقشه‌کشی و طرح قالی را یاد بگیرد.

طراحی قالی کار هرکسی نبود. یک هوش سرشار و توانایی خاصی احتیاج داشت. او از دامداری و طراحی، درآمد خوبی کسب میکرد. به‌طوری‌که برخی، حسرت شرایط مالی محمد را میخوردند. الشیخ محمد در اوایل دهه ۵۰ راهی سربازی شد و سپس با دختر دایی‌اش ازدواج کرد. ازدواج آنها بسیار ساده و شاد، اما بدون گناه بود. او برای مراسم خودش شعری سرود و مجلس را با شادی و بدون گناه برگزار کرد. ملا غلام‌رضا دایی محمد از قاریان و ملاهای باسواد آن منطقه بود. خداوند به شیخ محمد صدای خوبی عنایت کرد، او هم مداح و قاری مسلط قران شد. مدتی بعد زمزمه‌های #انقلاب را شنید. او به جمع انقلابیون پیوست و با خان و خان بازی مخالفت کرد.

زمانی که فهمید عده‌ای از فقها نقاشی موجودات زنده را جایز نمیدانند، با وجود علاقه بسیار، کشیدن نقاشی را رها کرد. انقلاب پیروز شد. در اولین انتخابات شورای روستا، با اینکه نامزد نشده بود، اما با شناختی که اهالی از او داشتند، به‌عنوان رئیس شورا انتخاب شد! سپس راهی کاشمر شد تا بتواند بهتر به خط امام و انقلاب کمک کند. او در سپاه کاشمر عضو شد که آن هم حکایت جالبی دارد.
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:9 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:9 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜قدیمی ترین نقش برجسته شناخته شده در ایران

📌آنوبانینی قدیمی‌ترین #کتیبۀ شناخته شده ایران‌زمین است که بیش از ۴۳۰۰ سال قدمت دارد.

📌یعنی هزار سال قبل از آنکه زیگورات #چغازنبیل ساخته شود یا ۱۸۰۰ سال قبل از آنکه #هخامنشیان به حکومت برسد.

📌ارتفاع نقش آنوبانینی از زمین ۱۶ متر است.

📌در پایین نقش انوبانینی نقش گودرز شاهنشاه #اشکانی را خواهید دید...

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 22:4 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#کتیبه

📜قديمی ترين آثار درباره کتیبه بیستون ، گفته هاي ديودورسس سيسيلی است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاری را به الهه سميراميس و صد نيزه داری که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف #سريانی نقل کرده اند.

📌#ايزيدور_خاراکسی جغرافي نويس بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است .

📌#ابن_حوقل آن را نقش مکتب خانه ای دانسته که معلم برای تنبيه شاگردانش تسمه ای در دست دارد.

🔸🚪 @tarikhnegar 🚪🔸

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه بیستم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜موقوفات نادر شاه برای حرم امام رضا علیه السلام

#نادر_شاه_افشار یکی از مقتدرترین پادشاهان ایران و مؤسس سلسله افشاریه حدود ۱۲ سال فرمانروایی کرد.

📌او توجه ویژه‌ای به آبادانی داشت و یکی از نقاطی که در آبادانی آن کوشید، #مشهد مقدس است.

📌وی از همان اول تسخیر مشهد ابتدا به زیارت حرم #امام_رضا رفت و برای بزرگداشتِ پیروزیهایش در #هرات ، املاکی را #وقف حرم امام رضا کرد.

📌مُهر شخصی نادر که در سند وقف محفوظ است، نشان‌دهنده ی وفاداری بی‌نظیر شیعی‌اش در آن زمان است:
👇
«لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار/ نادر عصرم ز لطف حق غلام هشت و چار».

📜اصل وقفنامه نادرشاه در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود

🟡نادرشاه در این #وقفنامه، مزارع و دکان‌های مفصلی را در منطقه توس و شهر مشهد برای مصارف سقاخانه حضرت امام ‌رضا (ع) و بر مصارف مقبره خود و مزار والدینش که در صحن مقدس دفن هستند، وقف کرده است.

📌اکنون املاک وقفی نادر به سبب معلوم نبودن حدود آن ناشناخته مانده و تنها #مزرعه_دهشک باقی است.
https://eitaa.com/joinchat/256049900C1eb4ccb5e8
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

✍ گزارش جلسه دفاع رساله دکتری آقای یوسف الهی
🔹استاد راهنما: دکتر محمد رضا نصیری
🔸استاد مشاور: دکتر حسین هژبریان
▪️اساتید داور: دکتر حسن قریشی، دکتر مصطفی گوهری و مجتبی سلطانی احمدی
👇👇👇

✍امروز [۱۴۰۳/۰۶/۱۹] آقا #یوسف_الهی دانشجوی دکتری رشته تاریخ اسلام دانشگاه پیام نور رساله دکتری خود را با عنوان «بررسی نهاد آموزش دینی در مازندران کنونی از آغاز قاجاریه تا انقلاب مشروطه» به خوبی دفاع و تبیین کرد.
ارائه و دفاعی استاد پسند!

📌نو بودگی موضوع #تحقیق، استفاده از #اسناد و منابع دست اول، استفاده از نمودارهای مفید و نقشه‌های ارزشمند از نقاط قوت رساله آقا یوسف بود.

📑با مطالعه این #رساله با مدرسه گته تکیه بندپی بارفروش (بابل) و مدرسه مستقل آقا عباس آمل آشنا شدم.

👈بازدید از این دو مدرسه را در سفر به ولایت در برنامه خودم قرار دادم.
بنده، دکتر حسن قریشی و دکتر مصطفی گوهری داوری رساله را بر عهده داشتیم.
دوست عزیز دکتر حسین هژبریان مشاور رساله بود.
تأثیر استاد راهنمای فاضل و صاحب‌نظر در متن رساله مشهود و گویا بود.

استاد محمدرضا نصیری پایه‌گذار گروه تاریخ دانشگاه پیام نور و #پژوهشنامه تاریخ‌های محلی ایران دانشگاه پیام نور است.
هر نهاد و مؤسسه‌ای برای خود شناسنامه‌ای دارد و دکتر محمدرضا نصیری شناسنامه گروه تاریخ دانشگاه پیام نور است.
اشتهار دانش دکتر نصیری در جامعه تاریخ‌دانان و اساتید ادبیات فارسی از ترکیه تا تاجیکستان و قزاقستان و دیگر کشورهای آسیای میانه تا افغانستان و به خصوص شبه قاره هند و فراتر از آن تا ژاپن گسترده است و این برای دانشگاه پیام نور به‌ویژه گروه #تاریخ این دانشگاه افتخاری بزرگ است و به آن می بالیم.

📌دکتر نصیری #نسخه‌شناس و‌ #نسخه_پژوه و مصحح توانمندی است.
تصحیح تاریخ فرشته در حال حاضر آخرین تصحیح ارزشمند ایشان است. بدون تلاش‌های ایشان بخشی از نسخ خطی فارسی در بوته فراموشی باقی می‌ماند.
در حوزه اجرایی نیز دکتر نصیری خوشنام و کارگشا بود.

بهمن ماه سال ۱۳۸۴ به دستور رئیس وقت دانشگاه پیام نور جهت جذب در دانشگاه به عنوان کارمند و کارشناس امور فرهنگی توسط ایشان مصاحبه شدم.
آن زمان ایشان معاون امور اداری و مالی بود. پرسید رشته شما چیست؟ گفتم دانشجوی ارشد تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران هستم.
پس از بیان توضیحاتی دستور انعقاد قرارداد کاری را در برگه درخواستی من نوشت.
دستخطش را دارم.
خداوند حافظش باد!

🖊مجتبی سلطان احمدی تاریخ‌پژوه، عضو هیات علمی و دانشیار دانشگاه، معاون حقوقی، مجلس و هماهنگی امور استان‌های دانشگاه پیام نور
https://eitaa.com/Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 19:14 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📸جهت تماشای این نمایه به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید

🔎کارشناسان نگارکَند نامدار به «تَنگ قَندیل» را دُردانه #سنگ‌نگاره‌های ساسانی کشور می دانند که یکی از زیباترین پیکره تراشی‌های عاشقانه تاریخ ایران را به تصویر کشیده است.

📌دراین نگارکَند ما با یک صحنه مهرورزانه و عاشقانه رو‌به‌رو هستیم که در واقع، نگاره‌ای (تصویری) از ازدواج را به نمایش گذاشته است و همین جُستار، آن #نگاره را به یکی از بی همتاترین و زیباترین سنگ نگاره های ساسانی تبدیل کرده و چهره یک بانو را سراسر ناهَمسان و ویژه نشان می دهد.

🔸🚪 @tarikhnegar 🚪🔸

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:22 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🪙ذخیره نقدی خزانه #ایران در دوران #ساسانی

🔰 قبل از #خسرو_پرویز مقدار آن معلوم نیست، ولیکن بر حسب نوشته های #مورخین در اواخر سلطنت خسرو پرویز ذخیره نقدی خزانه با صرف نظر از اشیاء نفیسه و اجناس و پارچه های قیمتی به (هزار و ششصد میلیون درهم) می رسید و مخارج عمدۀ دولت عبارت از سه قلم بود:
۱ مخارج دربار
۲ حقوق مستخدمین ادارات و سپاه
٣مخارج جنگ ها.

📌علاوه بر این باید در نظر داشت که بعضی از شاهان ساسانی به کارهایی که امروز مرسوم به قوائد عامه است می پرداختند.
از قبیل ساختن #سدها برای آبیاری و #پلها و راه ها و قلاع و شهرها در حدود و جاهای لازم.

📌ذخیره ی نقدی خزانه را چنانکه از نویسندگان ارمنی رسیده در بدو سلطنت هر شاهی ذوب و از نو به اسم شاه جدید سکه می زدند.

🔸🚪 @tarikhnegar 🚪🔸

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🏛#قلعه صلصال از دیدنی های تاریخی شهر لیسار است و قدمت آن به دوره #سلجوقیان باز می گردد.

📌در کنار این قلعه و طبیعت سرسبز #گیلان امکان تماشای دریای نیلگون خزر و لذت بردن از هوای خوش آن با عطر چوب ها و گیاهان نم خورده، حال و هوایی بینظیر برایتان به ارمغان می آورد.
این قلعه به اسم های سلسال و لیسار نیز شهرت دارد.
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:18 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:17 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:15 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#سنگ_اینگا

✍ادعا شده است👇
📌واقع در برزیل، یک شگفتی #باستان شناسی جهان است.

📌بیش از ۶۰۰۰ سال قدمت دارد و صدها نماد عجیب دارد.

دانشمندان در سراسر جهان سعی کرده اند آن را بدون موفقیت، تنها چیزی که می دانی این است که داری
شخصیت های #مصری، #فنیقی و #سومری نیز شبیه به جزیره عید پاک rongorongo و عمدتاً نمادهای زبان نوستاتیک، قدیمی ترین و کمیاب ترین زبان بشریت است.

📌بر روی سنگ، صورت فلکی شکارچی، جاده ظاهر می شود.

📌شیر، پیام های یک فاجعه جهانی در آینده است. در آینده، روش های باز کردن درهای ذهنی و سفر به جهان های بعدی، فرمول های ریاضی،

📌معادلات و خیلی چیزهای تکان دهنده دیگر. چه کسی ۶۰۰۰ سال پیش چنین دانشی را به صورت مکتوب به جا گذاشته است؟ روی این سنگ؟ چگونه ممکن است که آنها همه اینها را در گذشته می دانستند؟

pedra de ingá یک بنای باستان شناسی است که به عنوان "itacoatiara" شناخته می شود، که از یک زمین صخره ای با کتیبه های سنگی حک شده در صخره تشکیل شده است،

.
🌐 @bedaneid 🌐
اطلاعات عمومی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🕌#مسجد میدان - کاشان

جنوب میدان سنگ قدیمی و کنار بازار کاشان ؛ مسجد میدان قرار دارد و یکی از قدیمی ترین بناهای #کاشان است .

📌بنای اولیه احنمالا” متعلق به دوره #سلجوقیان بوده اما توسط مغول ها طی حمله آنها ویران شد.

📌پس از آن توسط خواجه عماد الدین بازسازی و مرمت شد.

📜یک عبارت برای این موضوع در #کتیبه ای در وسط محراب قدیمی وجود دارد. در جایی که اشاره شده که مسجد در سال ۶۲۳ هجری (۱۲۲۶ میلادی) توسط حسن ابن #عربشاه در کاشان ساخته شده است.

گردشگری مذهبی. کانال آوای فاخته
https://eitaa.com/avayefakhteh
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 18:46 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۰۶۱۶۱۸۴۱

🌿#ایل_سنگسری

✍ایل سَنگسَری همچون قشقایی، بختیاری و شاهسون یکی از #ایل های عشایر کوچ‌روی ایران است که در دامنه ی رشته کوه البرز فعالیت میکنند.
📌مرکز و خاستگاه این ایل شهر #سنگسر (مهدی‌شهر امروزی) در استان سمنان است.

📌منطقه ی زیست این ایل در فصل سردسیر در دامنه‌های جنوبی رشته کوه #البرز از لواسانات، دماوند، سد لار و #فیروزکوه تا شهمیرزاد، چاشم و پشتکوه در شمال مهدی‌شهر (سنگسر سابق) و در فصل گرمسیر به طرف شرق تا روستاها و نقاط علف خیز در دهستان‌های طرود، بیارجمند، خارطوران شاهرود و درونه کاشمر در حاشیۀ شمال دشت کویر مرکزی است.

📘رفیع فر, جلال الدین; چاووشی, سید محمد،"نمادهای اسطوره‌ای در اشیا و دستینه‌های سنگسری". فرهنگ و ادبیات عامه. ۴ (۹): ۱۷۷–۱۹۸

📌عشایر ایل سنگسری محصولات لبنی و گوشتی و صنایع دستی منحصر بفردی را تولید میکنند.

🌍قلمرو ایل سنگسر:
امروزه بخش‌هایی از مراتع استان‌های سمنان، تهران، قزوین، قم، مرکزی، مازندران، گلستان، گیلان، خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی، و اصفهان همچنان در اختیار عشایر ایل سنگسر قرار دارد.

📌سنگسری‌ها شاخص‌ترین کوچندگان دامنه‌های البرز هستند. آن‌ها طولانی‌ترین مسیر کوچ جهان را طی می‌کنند به‌طوری‌که فاصله ی دورترین نقطهٔ ییلاقی و قشلاقی آنان به بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر میرسد.

📝#برنارد_هورکد محقق مشهور اروپایی نیز معتقد است عشایر ایل سنگسری طولانی‌ترین مسیر کوچ رو جهان را دارا هستند.

📌چراگاه های دامداران سنگسری به سه قسمت تقسیم شده:
۱/چراگاه های قشلاقی،
۲/چراگاه های ییلاقی
۳/چراگاه های میان بند.

👈در اصطلاح محلی به ییلاقات هر طایفه ایل سنگسری #خیل (xil) گفته میشود. در هر خیل برای هر یک از خانواده های آن #طایفه یک یا چند خیل مال ( xil mal) شکل میگیرد.

📙رئیسی نافچی, مهدی; طالبی, خاطره; آزاد, میترا _ "گوت‏ کِ‏ مال". دو فصلنامه دانش های بومی ایران. ۷ (۱۴): ۲۵۵–۲۹۶.

📝برنارد هورکد رئیس انجمن ایرانشناسان اروپا:
اردوهای تابستانی (خیل‌های) سنگسری‌ها به لحاظ وسعت و تجمل، از شکوه و جلوه خاصی برخوردار است.

✍دکتر مرتضی فرهادی، #جامعه‌شناس ایرانی:
خط تولید پنیر و روغن در بین عشایر سنگسری به قدری تکامل یافته و متنوع است که لازم است کارخانه‌های نوین لبنیات‌سازی ایران از آن درس بگیرند.

📓کتاب ایل سنگسری، علیرضا شاه حسینی انتشارات حبله رود

📌سیاه چادر عشایر سنگسری که «گوت» نام دارد منحصر به فرد است و در مقایسه با سیاه چادر دیگر عشایر ایران از ساختار ویژه‌ای برخوردار است.

🐏گوسفند سنگسری نوعی نژاد منحصر بفرد از دام سنگسری و از انواع نژاد گوسفند گوشتی در ایران است.
#احمد_نادعلیان:
برخی از نامهای گوسفندان در ایل سنگسری عبارتند از ولتو، نر خالکو، میا خالکو، نر ورا، میا ورا، نر سیلک، میا سیلک، کاوه، کووی، کاوه نر، کووی میش، تاژه نر، جوون میش، چار زِ، پنج زِ، قصر، کهنه نر، کهنه میش و...نوع دیگر تعیین گوسفند رنگ آنهاست که به دام زرد رنگ “شیوا” می گویند. به سیاه “بور گفته می شود. به سفید “سور” به کبود “بنوش” به قهوه ای تیره ” تلخ” سیاه مایل به قهوه ای “برجی” قهوه ای روشن “خروا” و رنگ موشی “قمر” میگویند. در حالیکه به گوسفند سفید سور می گویند برای خر سفید نام “سوزه” را به کار می برند. حال اگر گوسفندی تماما سیاه باشد فقط در ناحیه سر یا پا لکه سفیدی داشته باشد هر کدام نیز نام متفاوتی دارند.

📌"#تیلِم" کیسه ای مانند مشک و از پوست گوساله نر درست میشود و عشایر ایل سنگسر برای تهیه فراورده های لبنی مانند دوغ، ماست، کره و... از آن استفاده میکنند، و از چوب بلندی به نام "تیلِم پَر" برای هم زدن آن استفاده میکنند.

📌عشایر ایل سنگسری از شیر گوسفند و بز، بیش از ۳۲ نوع محصول لبنی تولید می‌کنند که برخی از آن‌ها همچون #وارهون (روغن زرد)، #آریشه و #لورئین، ماست، کره چیکو (نوعی شکلات محلی) و... است، از دیگر فراورده‌های لبنی عشایر سنگسر می‌توان به شیر، ماست، توک، کره، خورش، رهون، درنه، سزمه، دوونه (کشک)، سه جو، تفره و … اشاره کرد.
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

✍احمدنادعلیان:
کافیست بدانیم که سنگسری ها از فراورده های شیری نوعی شیرینی به نام “#چیکو” تولید می نمایند. غذای گرم سنگسری “#دیگی” است. که برای پخت آن گوشت و برنج و به میزان لازم آب در زیر خاکستر و ذغال پنهان می شود. برای طبخ این غذا تجربه و دقت عمل ضروری است. “دیگی” غذایی بوده است که چوپان ها شب پس از افروختن آتش، برنج و گوشت را در دیگ مسی در دار قرار داده، به مقدار لازم آب به آن اضافه می کردند و سپس آن را در دل ذغال و خاکستر باقیمانده از آتش دفن می کردند. آنچه که باید با دقت محاسبه شود میزان حرارت، میزان آب و زمان می باشد. چوپان سنگسری در سپیده دم پس از صرف چنین غذایی گوسفندان را به چراگاه می برد.


💥#جشن_نرون:
این جشن یکی از جشنهای کهن و #اساطیری ایل سنگسر است. نرون یا انیران به معنای روشنایی بی پایان است و در شهریور ماه اجرا میشود که جشن نرون در #مهدیشهر و به خصوص در بین عشایر ایل سنگسر از تاریخ ۶ شهریور شروع شده و به مدت یک هفته ادامه می‌یابد.

💥جشن تیرگان:
این جشن نیز در میان سنگسری‌ها به جشن تیر مُ ای سیزده مشهور است. در سیزدهمین روز از ماه تیر تقویم سنگسری (مصادف با ۷ آبان ماه شمسی)، خانواده‌ها به دیدار بزرگ فامیل می‌روند، اشعاری از فردوسی و حافظ و افسانه‌های کهن منطقه سنگسر می‌خوانند و بدین شکل این جشن باستانی را پاسداری می‌کنند. در این جشن غذای محلی به نام «سیزده تامو» پخت می‌شود.

📜#زبان_سنگسری (ISO/DIS ۶۳۹–۳)، زبانی مخصوص و عضوی از گروه زبان‌های سمنانی شاخهٔ شمال‌غربی، غربی و زبان‌های ایرانی است که خود شاخه‌ای از زبان‌های هندوایرانی و آن نیز به نوبه خود شاخه‌ای از زبان‌های هندواروپایی است.
در برخی منابع زبان سنگسری مستقلاً عضوی از شاخهٔ شمال‌غربی زبان‌های ایرانی قرار گرفته‌ است و با زبان سمنانی، سرخه‌ای و لاسگردی نزدیکی و شباهت خاصی دارد.
همچنین زبان سنگسری در موارد عدیده مشابهت به خوارزمی قدیم دارد برای مثال در گاهنمای سنگسری «نو سال» همان است که در تقویم سغد قدیم به نام نوسرد و در تقویم خوارزم آن روزگار به نام «ناوسارجی» خوانده میشده‌است.

📌دکتر #احمد_صداقتی در کتاب نوجویانه‌ی «#دیپایین_سنگسری» به ابداع شیوه‌ی نگارشی پرداخته است که برپایه و بنیاد دبیره‌ی اوستایی است. روش او راه تازه‌ای برای نگارش واکه‌های(:حروف) هشت‌گانه‌ی زبان سنگسری است. پس او را باید آغازگر و بنیان‌گذار این شیوه‌ی نگارشی دانست.
روش پیشنهادی احمد صداقتی برای نگارش زبان سنگسری در کتاب «دیپایین سنگسری» فراهم آمده و چاپ شده است. صداقتی «دیپایین» را به چم «شیوه‌ی نگارش» به‌کار بُرده است. کتاب «دیپایین سنگسری» خودآموزی برای آشنایی و آموزش زبان سنگسری است. تصویرهای فراوان کتاب، نوآموزان را یاری می‌رساند تا به شیوه‌ی دبیره‌ی اوستایی، به زبان سنگسری بنویسند و از پس ریزه‌کاری‌های این زبان دیرینه برآیند.

📌در زبان سنگسری #واژه‌های بسیاری وجود دارد که با واژه‌های اوستایی همانند می‌باشد که به طور مثال چند واژه ی زیر ذکر می‌گردد:
کَس: کوچک (که)
مَس: بزرگ (مَه)
مونگ: ماه
اِسِه: اکنون
هَپو: آب (کودکانه)
تَ: مال تو
لوژِنگ: هواکش، روزن
شته واش: نوعی گیاه سمی
اِسپِه: سگ
ورف/وفر: برف
دَس: ده
گوت: سراپرده، خیمه
اینو: پیر و ناتوان
وَرک: گرگ
نسوم: زمین پست، دور از تابش آفتاب
گوراسکا: سوراخ و حوش
پیمه: زمین (از پیمودن)
مشتی مچی: به اندازهٔ یک مشت
اَ: من
پَس: گوسفند

📌بسیاری از واژه‌های #پهلوی #اشکانی همانند یا مشابه واژه‌های سنگسری است. مثلاً:
شپ: جهش
گریو: گردن (گریبان)
تر: ناحیه
کرند: کنند
واش: گیاه، علف
از: من
ورگ: برگ
واخت: گفته
واژندم: به من می‌گوید
وَر: حصار، محوطه

📌از دلایل ساکن شدن #سکاها در #سنگسر وجود واژه‌های فراوان زبان سکایی در زبان سنگسری است. مثلاً واژه‌های:
چفت: آغل
زرژ: کبک
پشه: پدر

📌همچنین پاره‌ای از واژه‌های سنگسری حکایت از اعتقادات و اعمال #زرتشتی در قدیم دارد. از جمله:
شوی: پیراهن مقدس
سدره: شپیک
ستره: سدره یا همان پیرهن مقدس
زنافر: مقدار کم اهمیت، تنافور
فتات: کاملاً شسته شده، پاتیات شستشوی همراه با اوراد یا تطهیر مذهبی
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🦺پوشاک #ایل_سنگسری:

📌مردان عشایر ایل سنگسر غالباً از پشم و پوست گوسفند و بز و دام های این عشایر توسط زنان عشایری بافته میشود، کت، جلیقه، شلوار و کلاه مردان عشایر سنگسر اغلب پشمی است و کلاهی که مردان بر سر میگذاشتند «#پَش_کِلاف» نام داشت که از پشم شتر بافته می شد.

📌اما پوشاک زنان از پارچه های پشمینه ظریف بافته میشود که از مهمترین آنها می توان به کژین شوی، سرگیرا(چادر)، مکنه (مقنعه و شال) فراخ شوال (دامن گلدار و چند لایه) و... اشاره کرد.

📌سرگیرا sar gira :
پارچه‌ی پشمینه ‌ی ظریف که زنان سنگسری درگذشته از آن به عنوان چادر استفاده می‌کردند و پارچه‌ی آن را با پشم و با طرح چهارخانه می‌بافتند. متراژ پارچه‌ی مورد نیاز سرگیرا تخته‌های ۱۷ متر و با عرض ۳۵ سانتی‌متر بود که با اتصال تخته‌ها به همدیگر چادر دوخته می‌شد.

📌کژین شوی kajin shevi:
نوعی پارچه‌ی ابریشمین که تن‌پوش زنان سنگسری بوده.

📌مکنه makene یا مقنعه:
که کاربردش مثل مقنعه امروزی بوده‌ با این تفاوت که مکنه معمولا با نوعی سوزن دوزی ظریف و منحصر به فرد همراه است و بهش «ساخته مکنه» گفته می‌شود‌

📌فراخ شوال ferakh sheval:
که دامن گلدار و چند لایه زنان سنگسری بوده‌ است.

📎به گواه بعضی از دانشمندان علم و ادب زبان فارسی و مستشرقین خاصه #آرتور_کریستین_سن دانمارکی، گویش و قواعد زبان #سنگسری نسبت به گویش های دیگر باستانی تر و کاملتر مانده است. یکی از دلایل ماندگاری بیشتر زبان و در کنار آن نام های سنگسری، کوهستانی و تا حدودی صعب العبور بودن منطقه ، در قدیم و واقع نبودن در مسیر اصلی راه ، رود، در نتیجه باعث عدم یا به ندرت ورود مهاجرین به سنگسر و اسکان در آن بوده و کمتر دستخوش تغییرات زبان و نام و القاب گردیده است.

🌍منطقه #ریزسر در فاصله ی ۱۶ کیلومتری روستای #چاشم در شهرستان #مهدیشهر، یکی از مناطق اصلی سکونت عشایر ایل سنگسری است که در این منطقه عمدتاً به دامپروری مشغول هستند و اواخر شهریور این منطقه را به سمت قشلاق ترک می کنند.

📎در سنگسر بسیاری از آدمها بودند، که با زهد، تقوا و غیرت ، تعصب ، جوانمردی، شجاعت، سلحشوری، کسب مدارج علمی یا به دست آوردن ثروت مشروع و … توانستند تنها با اسم خود نامدار و نامیده می شدند، که به ذکر نام اسماعیل طلائی سنگسری، سلطان گو (سلطان پهلوان)، استاد چراغعلی اعظمی، پروفسور نادعلیان، پروفسور سیف علیان بسنده کرده و از نام دیگر افراد مشتهر به دلایلی خودداری می شود؛ ولی باز هم افراد شاخص یا غیرشاخص وجود داشتند که به ذکر نام پدر شناخته می شدند به منظور مثال از چند تن آنان نام برده می شود. حاج شیرعلی غلامرضا (یکی از #پهلوانان سنگسر یعنی غلامرضا پسر حاج شیرعلی بوده است). غلامرضائی حوری ( حوری دختر غلامرضا) ، علی تاجر حسین (حسین متحدین پسر علی که خود علی لقب تاجر را داشته است).امرالله خون صنم (صنم دختر امرالله خان) ، صفدر آقاخون (آقاخان پسر صفدر ) و … در بعضی مواقع عروس شوهر مرده به دلیل شهرت پدرشوهرش از نام پدرشوهر شناخته می شد مثل ملامر بائین فاطیما (فاطمه ملا محمد ابراهیم) گاهی شوهری را از شهرت و مردم داری و سواد علمی زنش اسم می بردند مانند ملا زینب عباس (عباس شوهر ملا زینب).

📌یدالله حاجعلیان یکی از #محققین به نام ایل سنگسری میباشد.
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

📝#القاب سنگسریها در قدیم:

بعضی از القاب #طایفه های #سنگسری تا قبل از صدور سجل معمولا و به طور ناخواسته و به بهانه واهی، توسط مردم یا احدی ازمردم به بزرگ چند خانوار(فامیل) داده می شد. بعضی ازالقاب خوب برای طایفه ای رضایت بخش و برای طایفه دیگر که لقب نه خوب و نه بد اطلاق می شد، بی تفاوت بودند. متاسفانه ترکش یک آدم بذله گو یا دشمن با لقب ناهنجار به گروه دیگر اصابت می کرد، باعث ناراحتی آن طایفه یا به جدال فیزیکی می انجامیده ؛ ولی پاک کردن صورت مسئله کار آسانی نبوده است.

👈یکی از #شعرای سنگسری زبان، به نام مرحوم محمدابراهیم خشنود که پدر شهید نیز بودند در نظر داشتند، القاب سنگسریها ماندگار شود، همه را به نظم درآورده بودند و در نظم متذکر شده هر یک از القاب، مربوط میشود به خویشاوندان من یا خویشان شما و یا همسایه و رفیق و از قوم ماست، که به آنان نسبت ناروا یا خوبی داده اند ،نباید ناراحت شویم، بلکه با این ترانه ای که سروده ام بگوئیم ، بخوانیم و بخندیم و شاد باشیم. (معمولاً در عروسی ها خوانده می شد) نگارنده سعی بر ذکر چند مثال از القاب را دارد که در قدیم باعث شناسایی طایفه یا فردی از طایفه می گردیده و هنوز هم کماکان از القاب ، بعضی طایفه ها فراموش نشده و از آنان نام می برند ، می پردازد .

📌نگارنده از طایفه ی فراموش شده در القاب است. و به منظور اینکه سوء تعبیر نشود از خود شروع کرده است و یادآور می شود که از طایفه #ملا_اکبری است. ملااکبر، همانطور که از نام او پیداست ، ملا و میرزای زمان و دارای شهرتی از نظر شغلی بوده که نسل وی را ملا اکبری نام گذاشتند. البته از سه نسل قبل از #طایفه ملااکبری نامی برده نشده است. شاید به دلیل صدور شناسنامه در سال ۱۳۰۴ ه.ش و انتخاب نام خانوادگی این تبار همچون مصباحیان، صفائیان، صفائی، استعلامی، مزیتی در فراموش شدن لقب این طایفه گردیده باشد.

📌می گویند #سردودمان یکی از طایفه بزرگ #سنگسر به گنج علاقه زیادی داشته. بهمین دلیل نام گنجی را بر او و خویش و فامیل او نهادند. (طایفه گنجی خانواده های زیادی را شامل می شود) در عهد قدیم بیشتر از ظروف چوبی و به زبان #سنگسری لاک استفاده می کردند ولی بزرگِ خاندانی ، ظرف مسی نقش دار را به کار می بردند که به زبان سنگسری باده نامیده می شد . از این رو این #طایفه را باده لقب دادند. که هنوز آوازه طایفه باده #تبار بر سر زبانهاست.

📌گروه زیادی از سنگسریها که چند طایفه غیر فامیل هستند، در سنگسر اسکان داشته و دارند. از آنجائ یکه در منطقه جاش لوبار در نزدیکی چاشم یکی از دهستانهای شهرستان #مهدیشهر دارای مراتع ییلاقی و زراعتی هستند و امرار معاش می نمایند، آنان را از طایفه های جاش لوباری لقب داده اند. اگر به القاب جورواجور ادامه داده شود، ممکن است باعث کدورت برخی از همشهریان گردد ولی از طایفه ای که دارای صفات حسنه و با لنسبه پیشرفته ای هستند و نسبتی نیز با نگارنده دارند، اجازه داده اند که این مطلب نگاشته شود. این طایفه اگر در حین صحبت کردن، کسی بدون منظور، خئته یعنی بد را در جملات خود بیاورند، برای مزاح و خندیدن، هشدار می دهند!. آی فلانی چرا حواست را جمع نمی کنید!. یا ، به القاب ما چکار دارید!. و ….

📌در پایان این قسمت، به القابی چون طایفه های اصغر حسینی، ملا عباسی، چالژ، چارودار، چایی، چکو، چرپن، چَر، چراغی، جافری، جندقی، پلنگی، پوشتنا، دشمّدی، سور، سوستنی، شوپری، غنچه، کلک، کم پته خوار، کلنگ، کلو، کمو، مومن، آروون، استارمضانی، نادعل تبار، وش ، امام زینعلی آدم [طوریان، توریان] اشاره می شود.
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

📎می گویند برخی از #سنگسریها که علاقمند به اخذ شناسنامه بودند، آنانی که در رفت و آمد به تهران بودند و یا مقیم تهران در اخذ شناسنامه تسریع نمودند که مجال گفتن نام آنان نمی باشد.
چندنفر از نامداران شهر که باسواد و #ملا بودند، نظیر شیخ علِمد (شیخ علی محمد) ، ملا صرفعلی (ملاصفرعلی) ملا مربائین (ملا محمدابراهیم) و چند معرف دیگر جهت معرفی اشخاص و کمک در #سجل گرفتن آنان برای مناطق مختلف #سنگسر تعیین گردیدند. مردم سنگسر سجل را به دلیل ۳ برگه بودن آن ، سجلد نام گذاشتند.

📌اولین سجل صادره #سنگسر مربوط به یکی از معرفین و کمک کننده به مردم جهت اخذ شناسنامه با مشخصات ذیل به نام شیخ علی محمد صفایی فرزند ملا محمد علی و گلشا، متولد ۱۲۵۳، در روز ۱۰ حمل (فروردین) با شماره شناسنامه ۱ سنگسر تاریخ صدور سال ۱۳۰۴ ه.ش صادره از سنگسر اختصاص یافت.

📌مرحوم شیخ علی محمد علاوه بر وظایف دینی، مسئولیت شهرداری مهدیشهر را در سال ۱۳۰۷ عهده دار بودند. وی که از دروایش صفی علیشاهی و از ارادتمندان ظهیر الدوله ، ملقب به صفا علیشاه وزیر دربار ، خواهرزاده و داماد ناصرالدین شاه #قاجار بودند. در هنگام دریافت شناسنامه به افتخار نام عرفانی صفا علیشاه، لقب صفایی را اختیار نموده بودند و بسیاری از مریدان شیخ و دراویش نام خانوادگی خود را به صفایی یا صفائیان و … اختیار نمودند. البته بحث انتخاب لقب صفائی یا صفائیان …برای مرکز استان یعنی سمنان و نیز روستای ده صوفیان در شهرستان مهدی شهر صدق می کند.

📌ظیهرالدوله در سفرخود به مرکز #مازندران (ساری) که در سنگسر به عنوان مهمان توقف داشتند، لقب حامد علیشاه را به ملا صفر علی اعطاء نمودند. از این رو زمانیکه ملا صفر علی بعنوان یکی از معرف برای اخذ شناسنامه خود و اطرافیان اقدام می نمودند، نام فامیلی حامدی را برای خود وخاندانش وحامدیان …برای اطرافیان پیشنهاد نمودند.

📌ملا محمد ابراهیم که لقب مصباحیان را برای خود و فرزندان و خویشان انتخاب کردند. برای #اقوام دورتر مصباحی و مصباح ، برای دیگر دوستان و آشنایان ، بینش، صفاخواه و ساکنین امامزاده زینعلی را زینعلیان و … سجلد گرفتند. دیگر معتمدین و معرفین نیز هر کدام به نوبه خود، القاب با معنی و پرمحتوایی همچون ربانی، ربانیان، شهریاری و … را پیشنهاد می کردند.
بسیاری از مردم دانای شهر با رجوع به کتاب آسمانی (قرآن کریم) ، دینی و عرفانی و تاریخی القابی را بدون واسطه اختیار کرده و سجل خود را دریافت می کردند. تردیدی نیست که در نزد #مهدیشهری ها همچون سایر بلاد، اسامی و القاب مذهبی منزلت و جایگاه رفیعی داشته است . خاصه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، به نامگذاری ارزشی ، توجه شایانی گردیده است .

📌اما حسینی ها و خدمتگزاران اباعبدالله الحسین و ائمه اطهار برای خود فامیلی خادم، خادمیان، حسینی، متولی، متولیان، مستخدمین و مستخدمین حسینی، سقا، سقائیان و علمدار را به فامیلی های دیگر ترجیح دادند. گروه زیادی از سنگسریها نام اجداد خود را برای نام خانوادگی خود اختیار کردند؛ هم چون حاج علیان ، حامدیان ، سلطانیان ، ساقیان ، سلمانیان ، شجاعیان ، جوادی، جوادیان، شهریاری، دوستمحمدی، دوستمحمدیان، ذوالفقاریان، ذوالفقارخانیان ، رشیدی، رشیدیان، روشن، غنیان، یزدانی، یزدانیان، عباسعلیان، جمشیدی، مرادعلیان، عباسیان، اسکندریان، اسلامیان ، اصغری، بهروزی، طاهر زاده ، پور طاهری ، پورطاهریان، پورهاشمی، پورهاشمیان ، صمدی، صمدیان ، طالبیان، جعفریان، جمالیان، جلالیان، حیدریان، حیدریه ، خسروی، رضائیان، سلطان علیان، کیپور ، علی اکبر خانی، علیخانیان، مختاری، وردی پناه، نادعلیان، هاشمی، یداللهی و یوسفیان و …..
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📎به تعبیر استاد ارجمند فرزامی نیا ، یکی از مشخصه های گفتاری #سنگسری ها این است :
همانطور که بیشتر آنان تیپ عشایری و سلحشورانه ای دارند ، بالطبع تن صدای آنان بلند و بم و تقریباً با تحکم بودند. شاید به همین دلیل نام فامیلی خود را با اضافه کردن یان در پایان فامیلی نسبت به شهر های دیگر دارای فامیلی طولانی و وزین تر همچون سیف علیان و غیره را انتخاب گردیده اند که در سطور فوق قابل ملاحظه است .

📌برخی از سنگسریها نام محل رابرای فامیلی در نظر داشتند که می توان به سنگسری، دربندی، زیارتی، و … را نام برد.

ولی اهالی محله طالب آباد از نام ذوالفقار خان #حاکم سنگسر، سمنان، شاهرود، دامغان، بسطام تا جندق و خور و بیابانک بودند برگزیدند که می توان به ذوالفقارخانی، ذوالفقارخانیان، ذوالفقاری، ذوالفقاریان، اشاره کرد .

📌گروهی از سنگسریها بدون اینکه اندیشیده باشند که چه لقبی نیکو و برازنده آنان است جهت شناسنامه دارشدن به اداره مربوطه که سجل احوال بود و پس از چندی به اداره احصائیه تغییر یافت و بعدها ثبت احوال نام گرفت مراجعه می کردند و با مشاوره از ثبّات که فردی غریبه اما خوش ذوق و خوشرو بوده اند اداره یکی از فامیلی های برتر را انتخاب می کردند. گفته می شود یکی نام پدرش را که #ملا_ابو بوده است آن یکی که فرد خوش تیپ و خوش لباس را خوش هنجار و یکی دیگر را چهره و بالاخره دیگری می آید که نسبت به شناسنامه گرفتن و انتخاب فامیلی بی اهمیت بوده تعریف از مشخصات ظاهری پدربزرگش را می کند که ریشی بلند و پر داشته و به زبان سنگسری لبریش می شود، اتفاقاً لبریشان را برمی گزینند وشاید بعداً تغییر دادند.

📌بهرحال در همه شهرها تنوع القاب زیاد است از بهتر و بهترین تا عالی و عالی ترین ، امید می رود از واقع گرایی یا کاستی هایی که از سوی نگارنده دیده می شود، موجب کدورت همشهریان ارجمند نگردد.

📌گفته می شود،از سال ۱۳۰۴ لغایت ۱۳۲۹ تعداد شناسنامه های صادره خاص #سنگسر ۱۴۵۰۰ نفر بوده اند و آمار حوزه فرمانداری نظامی سابق سنگسر،نظیر درجزین، #شهمیرزاد ، ده صوفیان ، بخش های #چهاردانگه سنگسر و #دو_دانگه سنگسر در سابق جزء ردیف شماره شناسنامه شهر سنگسر نبوده است.
از این سنه یا جلوتر سیل مهاجرت سنگسری ها به اقصی نقاط کشور و حتی خارج از کشور آغاز گردیده و سنگسر با کاهش جمعیت مواجه گردیده که از دهه ۵۰ نه تنها در مرکز شهرستان #مهدیشهر بلکه دربخشها، جمعیتِ روبه تزاید داشته است. اما بسیاری از مهاجرین که مهاجرت دسته جمعی داشته اند، هم اکنون القاب آنان در مهدیشهر محو شده و به عبارتی در سنگسر زندگی نمی کنند. نظیر #طایفه های وجدانی، میثاقیان، میثاقی ، عجمی، طایف، طایفه، سبحانیان، پناه جوادی، پناهیان، نادی، فنائیان، طلوعی، احسانی، آرو، اصلاحی، اقدسیان، علی نژاد، بشارتی، دیانت، عباسعلیان، شاه نعمت الهی، بهمنی سنگسری، جوشنی، دانشیان، مصباح، فروغی، طغیانیان، فرزین، فرشتیان، ممتازی، مهرمانیان، وحدت، وحدت شعار، پاترن، یزدانی، یزدانیانو …. در عین حال باید گفت ضمن اینکه بسیاری دیگر از خانواده های بزرگ و با فامیلی پر شهرت از مهدیشهر کوچ کرده اند ولی ممکن است یکی دو خانواده ازآنان در مهدیشهر باقی مانده باشند.

📌بر اساس آنچه که بیان شد، به گوشه ای از اهمیت ثبت احوال نیز پی برده می شود. اگر به دیگر خدمات آن همچون ثبت آمار ازدواج وطلاق، صدور شناسنامه تبعه های خارجی که پیچیدگی خاص دارد، خدمات برون مرزی در کنسولگری کشورهای مختلف ،صدور کارت ملی، گواهی فوت و ابطال شناسنامه و غیره از جمله اسناد بایگانی حوزه ها در ۵۲۰ مکان توجه شود، اهمیت این سازمان دو چندان می شود.

📄گفتنی است [بخش هایی از مطالب این پژوهش] این مقاله در اولین همایش نام و فرهنگ نام گزینی در تاریخ دوم اسفند ۹۰ در سمنان از بین ۲۵ مقاله [توسط نگارنده یا نگارندگان] ارائه شده به این همایش برای سخرانی انتخاب و ارائه شد.

📌[نوشتار القاب سنگسریها در قدیم] با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از پایگاه خبری-تحلیلی سنگسر نیوز ، تاریخ انتشار ۲۵ فروردین ۱۳۹۱، کد مطلب: ۲۹۴۸: www.sangesarnews.com
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 9:38 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#تاریخ_دهشیر

بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب محمد رضا دهشیری دبیر علوم اجتماعی در سال ۱۳۹۰ تحقیق در مورد تاریخ دهشیر از کتاب های تاریخی موجود و سالمندان دهشیر که تقریبا تمام سالمندان فوت کرده اند را انجام داده که آگاهی از خلاصه این تحقیقات هر چند مختصر برای شما خوانندگان عزیز خالی از لطف نیست
≈≈==
📜تاریخ دهشیر از نگاه کتاب های تاریخی و سالمندان.
(قسمت اول)
====
✍در مورد تاریخ دهشیر مطالب زیادی در کتاب های تاریخی موجود نیست اما مطالبی به صورت جسته و گریخته وجود دارد که اینجانب بین این مطالب و روایت افراد مسن در دهشیر ارتباط برقرار کرده و تاریخ دهشیر را نوشته ام
در کتب تاریخی تا ۱۰۰۰ سال پیش دهشیر را می توان هر چند کم در کتاب ها مطالبی را پیدا کرد مثلا #اصطخری جغرافیدانان مسلمان که در سال ۳۲۰ هجری می زیسته از دهشیر به عنوان #قریه الاسد (یعنی روستای شیر ) نام می برد البته واقعیت وجود دهشیر با توجه به عبور #امام_رضا از مسیر دهشیرد رسال ۲۰۰ هجری قمری که امام رضا به سرپرستی رجا بن ابی ضحاک با همراهی ۱۴ نفر به دعوت مأمون از مدینه به طرف مرو حرکت کردند و طول مسیر ۳۴۵۰ کیلومتر را طی کردند که دو سوم آن در ایران طی شد از ۱۶ قد مگاه در ایران عبور کردند مانند قدمگاه ابرکوه.دهشیر. مسجد فرط. و خرانق .
این مطلب نشان می دهد که دهشیر بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت دارد.
=====
👈مبارز الدین محمد مظفر با لشکری از یزد حرکت کرده تا فارس را که در دست ابواسحاق بود فتح کند این واقعه بر می گردد به ۶۹۲ سال پیش. چون به قریه شیر می رسد (دهشیر) منزلگاه می سازد و برای استراحت خود و نیروهایش فرود می آید در آن زمان دهشیر کهنه یعنی قسمت شمالی دهشیر فعلی که هنوز #قلعه آن وجود دارد آباد بوده است محمد مظفر با خود عهد می بندد که اگر در یورش به فارس بر ابو اسحاق پیروز شد در دهشیر قنا تی حفر نموده و ده را وسیع سازد در آن موقع در بیابان های دهشیر فقط گیاه حرمان وجود داشته است . اتفاقا محمد مظفر فارس را فتح می کند و با نیروهایش به یزد بر می گردد و نذر خود را ادا می کند افرادی را که در زمینه قنات و حفر قنات در مکان مناسب تجربه داشتند را می فرستد و آنها قنات ده که اکنون وجود دارد را حفر می کنند اگر طول عمر قنات ده را خواسته باشید بدانید ۶۹۲ سال پیش حفر شده. پس محمد مظفر دهشیر را آباد کرده و خانقاه عالی می سازد و این قنات و آب آن و زمین هایی که با این آب آبیاری می شده را #وقف می کند و دهشیر را بر آینده و رونده وقف نموده و چنان مقرر می کندکه تمام در آمد آن صرف اطعام فقیران و مساکین شود .
تقریبا ۳۷۰ سال پیش که #نویسنده این مطالب را می نوشته ذکر می کند که دهشیر رو به خرابی نهاده و سا کنان آن به عسرت و تنگدستی گرفتار گردیده اند و حاصل دهشیر از نقد و جنس قریب ۲۵ تومان می شود که به ناحق به غیر از آنچه واقف مقرر کرده مصرف می گردد.
البته لازم به ذکر است که قبلا وقف #قنات ده را مردم از روی خرمن های گندم می دادند اما متاسفانه در آن دوران به فراموشی سپرده شده بود که کشاورزان وضعیت نا خوشایندی پیدا کرده بودند. وضع به همین منوال گذشت تا شاهزاده جلال الدوله حاکم دهشیر می شود.جلال الدوله از #طایفه قاجار بود که فردی مستبد و زور گو بوده که رعایا ی خود را اذیت می کرده است . تمام خان های روستا های دهشیر مثل اردان. توران پشت. دره زرشک و غیره زیر نظر شاهزاده جلال الدوله بوده اند که از این خان ها سالانه مالیات های سنگین گرفته می شد شاهزاده صحرای دهشیر را خیار فراوان کاشته بود و هر سال موقع برداشت . خیار های فراوان را برای خان های روستا های اطراف می فرستاد البته خان ها به محض دیدن بار خیار ناراحت می شدند چون می دانستند در عوض باید پول زیادی به دهشیر بفرستند. البته جلال الدوله اگر چه حاکمی زور گو بود اما نسبت به نوامیس مردم حساس بوده است .به نحوی که روزی به او خبر می رسد که فردی از روستا های اطراف به نوامیس مردم دست اندازی کرده است دستور می دهد که او را دستگیر و به #قلعه دهشیر بیاورند فردای آن روز همه مردم دهشیر و روستا های اطراف برای دیدن صحنه اعدام درب قلعه دهشیر جمع می شوند شاهزاده به تماشا گران می گوید از بین شما کسی است که این مرد کثیف را سر ببرد یک نفر حاضر شده و با کارد سر فرد خاطی را درب قلعه دهشیر می برد شاهزاده می گوید جسد این مرد ناپاک نباید در خاک دهشیر دفن شود اورا بیرون از دهشیر ببرید و دفن کنید........
⚙اقدامات شاهزاده جلال الدوله در دهشیر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

===
۱_باز سازی قلعه دهشیر ( کنار حسینیه فعلی)
۲_ از بین بردن سنگ #وقفنامه آب و #قنات دهشیر و دیگر موقوفات که روی دیوار قلعه طرف درب ورودی نصب شده بود که یکی از خادمان شاهزاده که سید نیز بود به این کار جلال الدوله اعتراض کرده و مسا ئل شرعی این کار زشت را برای شاهزاده بیان می کند که شاهزاده می گوید اگر سید نبودی سخت مجازات می شدی که گفته اند این سید از ترس مجازات در اینده شبانه از قلعه دهشیر فرار میکند و میرود
۳_ساخت حمام شاهزاده کنار #قلعه که اکنون تغییر کاربری داده شده و به زور خانه تبدیل شده است داستان از این قرار است که قبلا در این مکان باغ پر از توت بوده و مالک ان غلام رضا رفیعی بوده است جلال الدوله می گوید غلام رضا را پیش من بیاورید وقتی غلام رضا می آید شاهزاده می گوید غلام رضا باغ تورا برای ساختن #حمام می خواهم غلام رضا رفیعی سرش را به زیر می اندازد و سکوت می کند شاهزاده ناراحت شده و میگوید این پدر سوخته را به چوب بسته و شلاق بزنید علت تنبیه او آن بوده که چرا نگفته اشکالی ندارد پیش کش حضرت عالی.. و این مرد بی گناه تنبیه میشود. البته ساخت حمام شاهزاده بسیار سخت بوده چون باید گود برداری میشد و با وسایل آن زمان سخت بود میگویند او افراد زیادی را از پشتکوه اورده بود آنها با شال خاک ها را به سطح زمین می آوردند. شاهزاده به خان توران پشت دستور داد تو باید خزینه حمام را درست کرده و به دهشیر بیاوری که این کار انجام شد.وقتی ساخت حمام شاهزاده شروع شد شاهزاده به خان های روستای اطراف دهشیر دستور داد تخم مرغ های زیادی را از مردم روستای خود جمع کرده و با الاغ به دهشیر بفرستند . تخم مرغ هارا با خاکستر و آهک مخلوط کرده و در ساخت دیوار حمام استفاده میکردند.در #سفرنامه محمد جواد افشار آمده است این حمام تقریبا در سال ۱۳۲۵ ه.ق ساخته شده است.
۴_ساخت باغ شاهزاده در محله تل..
این باغ که بسیا ر بزر گ بوده و بعدها توسط حاجی جلال به دوقسمت تقسیم شده که یک قسمت آن باغ مرحوم حاج آقا رضا بها رستان است و قسمت دیگر آن خالی از درخت می باشد دارای ۴ #برج است و یک قنات به نام قنات یافت آباد در قسمت شمالی باغ است که تخریب شده و آب ندارد. در آن زمان این قنات آب این باغ را تامین میکرده است ساخت این باغ یکی از اقدامات شاهزاده بوده که شاهزاده میخواسته از درب قلعه تا باغ شاهزاده جاده زده و مغازه هایی مانند بازار خان در یزد را بسازد که به علت بادهای گرمی که از کفه ابرکوه به طرف صحرای دهشیر می آمده و محصولات را خراب میکرده پشیمان می شود و شاهزاده جلال الدوله به اصفهان میرود و در همان جا فوت کرده و به خاک سپرده می شود.
۵_ اقدام بعدی جلال الدوله حفر قنات قیصریه است که از قسمت پایین مزرعه شریف اباد دهشیر سر چشمه میگرفت و به منزل حاج آقارضا بهارستان میرسید که هنگام باز سازی جاده رو به رو ی مخابرات تخریب شد و اکنون آب ندارد این قنات را شاهزاده جلال الدوله حاکم دهشیر حفر کرد و اسم پسر خود قیصر میرزا را روی آن گذاشت که مردم دهشیر می گویتد قنات قیصریه/
===
📌سر انجام شاهزاده جلال الدوله قسمتی از ده شیر و آب آن را به سالار ابرقویی میفروشد و به اصفهان میرود و در آنجا فوت شده و دفن میشود
===
🕌#قدمگاه دهشیر:::::::::::::::
در مورد قدمگاه دهشیر در کتاب های تاریخی #سند و مدارک زیادی در دست نیست .
گفته شده است ممکن است از سنگ های قرن پنجم یا ششم هجری باشد. اما سالمندان میگویند این #سنگ تقریبا ۶۰ سانتیمتر عرض و ۸۰ سانتیمتر طول داشته است قسمت بالای سنگ حلالی بوده و با #خط کوفی بدست مبارک امام رضا نوشته شده بوده است. #امام_رضا تحت نظر رجا ابن ابی ضحاک با همراهی ۱۴ نفر به دعوت مأمون از مدینه به طرف مرو حرکت می کنند در ابتدای دهشیر به باغ پر از انگور می رسند که هنوز ویرانه های دیوار آن کمی معلوم می شود که به باغ سوخته معروف است . بعد وارد ده شیر می شوند. پیران روستا میگویند در محل قدمگاه بیشه زار بوده و مردم کمی به شکل سنتی زندگی میکردند ولی در این بیشه زار شیرانی بوده اند که گاه گاهی به مردم حمله میکردند بعد از وارد شدن امام رضا مردم از ایشان برای دور کردن این شیران وحشی در آن زمان کمک میخواهند که با آمدن امام شیران از منطقه دور میشوند و از آن زمان این ده به ده شیر نام می گیرد . و بعد بدست مبارک ایشان سنگی درست شده و قدمگاه توسط مردم ساخته می شود البته مطالب فوق در کتاب های تاریخی وجود ندارد فقط نقل قول افراد سالخورده روستا از پدرانشان است...سنگ قدمگاه دو بار به سرقت میرود که دفعه اول پیدا میشود ولی دفعه دوم از کشور خارج شده و اکنون در موزه ای در #انگلستان نگهداری میشود‌.....
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

✍در دفعه نخست که گم می شود در کنار قبر شیخ کرباسی در یزد پیدا می شود و از روی نوشته های آن معلوم می شود که مربوط به قدمگاه دهشیر است. این سنگ را به دهشیر باز می گردانند و در محله میان در درب منزل ابراهیم عسکر توسط چند نفر از زنان روستا که شامل رقیه زینل و فاطمه اسماعیلی و خانم سلطان بوده شسته می شود و بعد به قدمگاه منتقل می گردد.این سنگ سبز رنگ بوده بعضی از گوشه های آن بر اثر کلنگ هایی که سارقان برای کندن سنگ مورد استفاده قرار داده بودند شکسته شده بوده است.
===
🏛#قلعه دهشیر (کنار حسینیه)
این بنای تاریخی در قرن سیزده هجری به فرمان شاهزاده محمد ولی میرزا که در سال ۱۲۳۶ ه.ق به حکومت یزد رسید ساخته شد البته سر کارگر ساخت این بنا محمد خان زنگنه بوده است .محمد ولی میرزا فرزند چهارم فتحعلی شاه قاجار بودکه در تاریخ ۱۲۰۳/۱۰/۱ ه.ق متولد و در سال ۱۲۸۱ ه .ق فوت کرد.این قلعه در دهه ۱۳۴۰ شمسی به عنوان پاسگاه ژاندارمری دهشیر مورد استفاده قرار گرفت و بعد از انقلاب مدتی در اختیار بسیج و مدتی در اختیار اداره برق و اکنون به عنوان اثر تاریخی تحت نظر میراث فرهنگی در اختیار شورای اسلامی و دهیاری دهشیر قرار دارد. این قلعه به شماره ۳۰۸۳۵ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
==
🔵#قنات آقا حسین (اسین)
این قنات را شخصی به نام آقا حسین یزدی حفر کرده است که قبلا دارای دو استخر خاکی بوده است .آقا حسین یزدی آب را‌به شخصی به نام فاضلی می فروشد و بعد از فوت فاضلی چون فرزندی نداشته است به برادر و خواهرش می رسد آنها آب را به مردم دهشیر می فروشند. زمان حفر قنات مشخص نیست ولی عمر چندانی نیز ندارد.
===
📜#سنگ_قبر آقا بیجه
این سنگ در #قبرستان قدیمی دهشیر کنار حسینیه بود که هنگام ساختن حسینیه جدید از زیر خاک بیرون آمد. این سنگ یک سنگ مرمری است به اندازه ۴۳×۱۶۷ با ارتفاع ۳۰ سانتیمتر که بر آن نام صاحب قبر چنین نوشته شده است ( مرحومه آغا بیجه بنت مغفرت پناه خواجه شرف الدین حسن یزدی (۱۰۴۰)ه.ق البته علت دفن این فرد معروف در دهشیر مشخص نیست. این سنگ قدمتی بیشتر از ۴۰۰سال دارد که اکنون توسط شورا نگهداری می شود.
===
📜#سنگ #وقفنامه آب اردونک
در محراب مسجد جدید دهشیر یک سنگ مرمری به ابعاد ۶۵×۱۲۶ سانتیمتر قرار دارد (لازم به ذکر است این سنگ قبلا در مسجد قدیم دهشیر بود که بعد از تخریب مسجد قدیم به مسجد جدید منتقل شد) در اطراف این سنگ آیات قرآن و در وسط آن نقش سرو و قندیل قراردا رد و عبارت فارسی آن این است .بانی این مسجد حاج علی نقی وقف کرد بر #مسجد قدیم ثلث از یک روز و شبان‌از مزرعه اردونک که مدار ان یک روز و شبان می باشد که محصول آن صرف فرش و روغن چراغ و تعمیر مسجد مزبور نمایید (عمل استاد حسین و استاد عباس تحریرا فی سنته ۱۲۳۴ ه. ق ) البته متن روی سنگ کاملا عربی است که به علت طولانی بودن متن آن را نیا ورده ام . این مزرعه فعلا خشک شده و آب ندارد.
===
🏛#کاروانسرا ی دهشیر
کاروانسرا در قسمت مرکزی دهشیر قرار دارد که مربوط به دوران قاجار است و این اثر تاریخی ۱۳۷۸/۶/۱ به شماره ۲۴۲۴ به عنوان یک اثر ملی ایران به ثبت رسیده است و اکنون داخل این کاروانسرا دبیرستان بانک صادرات ساخته شده که از اول یک اشباه بزرگ بوده است.افراد کهنسال می گویند این کاروانسرا را یک دختر هندی ساخته است ولی متا سفانه بعد از مدتی برای پیگیری پیشرفت کار وارد کاروانسرا می شود و با وارد کردن میخ افسار اسب متوجه تغلب در ساخت ستون ها می شود چون سازنده به جای چیدن آجر در کل ستون . دور ستون را آجر چیده بوده و وسط ستون را به جای چیدن اجر خاک ریخته بوده او دهشیر را ترک کرده و از ادامه کار منصرف می شود. افراد مسن دهشیر می گفتند برای بردن خاک به پشت بام ها راه های گاورو درست کرده بودند که دارای شیب ملایمی بوده و با گاو خاک ها را به پشت بام حمل می کرده اند.این کاروانسرا برای مدتی در زمان شاه مدرسه ابتدایی بود و دارای چاهی بود که با تلمبه دستی از آن آب می کشیدند که هنوز نیز این چاه وجود دارد .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

🌿سالار ابر قویی :
بعد از آنکه شاهزاده جلال الدوله دهشیر را میفروشد سالار ابرقویی پنج روز و شبان از آب دهشیر‌را با زمین های آن میخرد . شخصی به نام پنجعلی ابرقویی سر کارگر سالار در دهشیر می شود سالار بعد از مدتی آب خریداری شده را به حاجی جلال می فروشد و از دهشیر می رود.
سالار ابر قویی در نجات جان نایب جعفر دهشیری ( فاتح باغ خان یزد) نقش مهمی داشته است
==============≈=========
🌿نایب جعفر دهشیری:

نایب جعفر از #طایفه مختار بود که در زمان سالار ابرقویی در دهشیر زندگی می کرده است . داستان نایب جعفر در تصرف باغ خان یزد جالب است . میگویند حاکم یزد مشیر الدوله بود که به اشتباه یکی از تفنگ چیان نایب جعفر را در یزد دستگیر کرده و جلو مردم به چوب می بندد وقتی خبر به نایب جعفر میرسد مشیر الدوله را تهدید می کند و سوگند یاد می کند که یزد را با خاک یکسان کند.
نایب جعفر بعد از ورود به #دهشیر به حاکم تفت و ابرکوه و فراغه و دهج #نامه می نویسد و از آنها تقاضای نیرو می کند او ۳۵۰ نفر نیروی تفنگ دار را فراهم کرده و بعد از اینکه نخل دهشیر را زمین گذاشتند با نیروهای خود از دهشیر حرکت می کند آقا حسن نواب بزرگ یزد ( رئیس انجمن یزد ) نامه ای به نایب جعفر دهشیری می نویسد و میگوید باغ خان مال مشیر الدوله است و تو با او جنگ داری برو و آنجا را خراب کن و به شهر #یزد کاری نداشته باش چون در این شهر مردم بی گناه زندگی می کنند و تقصیری ندارند نایب جعفر دهشیری به باع خان حمله کرده و باغ خان را تخریب می کند . در این هنگام مشیر الدوله نامه ای به حکومت مرکزی در تهران می نویسد و آنها را از حمله نایب جعفر با اطلاع میکند و اضافه می کند که نایب می خواهد یزد را هم تصرف کند . نایب جعفر بعد از تصرف باع خان به دهشیر بر می گردد . حکومت مرکزی نیرو های زیادی‌را از کاشان و اصفهان برای دستگیری نایب جعفر و نیرو هایش به دهشیر می فرستد مردم دهشیر از این موضوع با خبر شده و از بیم حمله سربازان . دهشیر را تخلیه و به طرف روستا های اطراف می روند در این زمان سالار ابرقویی ارباب دهشیر بود است . نیروهای دولتی وارد دهشیر می شوند و خانه به خانه دنبال نایب و نیروهای او می گردند اما همه به سوی روستاهای اطراف فرار کرده بودند فقط یک نفر از نیروهای نایب جعفر دهشیری به نام میرزای تفتی را در روستای کرداباد که پنهان شده بود دستگیر می کنند و این بخت برگشته را در میدان خان یزد اعدام می کنند . قبل از ورود نیروهای دولتی سالار ابرقویی ارباب دهشیر به نایب جعفر می گوید خانواده خود را بردار و به ابرقو بیا و پنهان شو تا این مشکل حل شود . به محض ورود فرمانده نیروهای دولتی سالار پیش او می رود و می گوید شما چه کار دارید که فرمانده می گوید آمده ایم دهشیر را تخریب کنیم سالار می گوید مالک و صاحب دهشیر منم . فرمانده می گوید نایب جعفر را تحویل بده سالار می گوید نایب جعفر به ناصر خان #قشقایی در فارس پناهنده شده است بروید و او را آنجا پیدا کنید .از طرفی بعد از اعدام میرزای تفتی نامه ای از تهران آمده بود که دیگر کسی نیاید کشته شود و باید هر چه زودتر این قائله تمام شود . و بدین صورت قائله تمام شد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
ادامه👇👇

📊بافت جمعیتی دهشیر:
===≈====================
مردمی که امروز در #دهشیر زندگی می کنند از شهر های مختلف آمده اند .البته خانواده های صاحب نام که قبلا در دهشیر زندگی می کردند عبارت بودند از خانواده های معصومی و خانواده خان علی وخانواده جان علی و خانواده کوچک علی. و خانواده قدمعلی و خانواده فرج الله و خانواده مختار محمدی وخانواده عزیم و خانواده حاجی مفید و خانواده نادعلی وخانواده گل محمدی و خانواده نصر الله زین العابدین و خانواده اقابیک و غیره البته مردم فعلی دهشیر از سیستان و بلوچستان و عقدا و ده بالا و بیداخوید و جاهای مختلف به دهشیر آمده اند و از طایفه های مختلف هستند.
========================
📜دهشیر در #سفر_نامه ها:
نام دهشیر در سفر نامه های مختلف دیده می شود .
محمد حسین منشی زاده در سفر به دهشیر در سال ۱۲۹۹ شمسی می نویسد تعدادی از #زرتشتی ها علاوه بر نواب مالک دهشیر می باشند از سخنان منشی زاده معلوم می شود زرتشتی ها نیز در دهشیر دارای آب و ملک بوده اند .
========================
#سفرنامه
📕#ابرهام_ولیام_جکسن در سفر نامه جکسن که از دهشیر عبور کرده می نویسد:
در دهشیر بزرگ شهر به استقبال من آمد و من را به پشت بام برد و و منظره واحه ها و بیابان ها و کوه های اطراف را به من نشان داد وبزرگ شهر در مورد آثار باستانی دهشیر به من گفت یک بار در آن حوالی چند تابوت سنگی که در آن اسکلت مردگان بوده پیدا شده است.
========================
📙#سی_ام_کلنل در عبور از دهشیر می نویسد دهشیر ۴۰ خانه است همه از گل ساخته شده و بام آن گنبدی شکل است و در آن یک کاروانسرای جدید و خوب و یک قلعه محکم دیده می شود که مردم به آن قلعه شیر می گویند و بر سردر قلعه خطوط زیبایی روی کاشی های لعاب داده شده دیده می شود و در شرق دهشیر کوهی است که مردم به آن قله شیر می گویند و روی آن صاف و کنار آن بریده بریده است.
@edmolavand

🟦بعد از حفر #قنات ده توسط محمد مظفر خانه ها کم کم در اطراف #جوی آب از محله تل گرفته تا قلعه ساخته شد . مثلا در محله تل کنار خانه حاجی محمد علی معصومی مسجد ی ساخته شده بوده است .یا در باغ حاج عباس حسین محمد در کنار خانه مرحوم حاج مصطفی همتی حمام عمومی بوده که هنوز کاشی های قدیمی از زیر خاک بیرون می آید. خانه جلیل رحیمی و فرزندان او بر روی قبرستان قدیمی دهشیر در محله تل بنا شده . سنگی که روی یکی از این قبرها بود و من خودم یادم است متعلق به سال ۱۲۶۳ ه.ق بود .یعنی ۱۸۳ سال پیش مردم دهشیر مرده های خود را در این #قبرستان دفن می کردند.
@edmolavand
ادامه👇👇

✍در پایان شاید‌ این سوال برای شما پیش بیاید که روستایی که بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت دارد و از نظر موقعیت جغرافیایی وجاده در طول #تاریخ بهترین بوده چرا بافت قدیمی آن کم است و پیشرفتی نداشته است.

📌البته طبق برسی های من در کتاب های تاریخی و با توجه به مدارک و شواهد می توان به برخی عوامل عدم پیشرفت اشاره کرد:

۱_ موقعیت #دهشیر در کنار جاده در زمان های قدیم که محل عبور دزدان بوده به نحوی که دهشیر مرتب مورد تهاجم دزدان بوده است.

۲_وجود کفه ابرکوه و وزش بادهای بسیار گرم که محصولات کشاورزی مردم را از بین می برده است و یکی از علت های عدم توسعه #دهشیر توسط شاهزاده جلال الدوله و رفتن به اصفهان همین هوای گرم تابستان کفه بوده است.

۳_مالیات های سنگین که در طول #تاریخ حاکمان از کشاورزان طلب می کردند و کشاورزان با وجود خشکسالی ها نمی توانستند ار عهده پرداخت آن برآیند.بسیاری از مردم دهشیر برای فرار از خشکسالی و قحطی به صورت گروهی از دهشیر فرار کرده اند که گفته شده در بین راه اکثر آنها فوت شده اند و تعداد کمی جان سالم بدر برده اند که به شهرهای مختلف مثل قم رفته اند.

۴_ وجود نظام ارباب رعیتی در روستا که رعایا مجبور بودند برای ار باب ها کار کرده و خود یک زندگی ساده در حد بخور نمیر داشته باشند.

۵_ #وقف بودن آب #قنات ده و زمین های آن در دهشیر. که پرداخت وقف آن به فراموشی سپرده شده در حالی که قبلا از روی خرمن های گندم پرداخت می شده. و عدم توجه به این مسئله باعث شده با توجه به آب کافی نسبت به روستا های اطراف متا سفانه هیچ وقت کشاورزان در دهشیر وضع مطلوبی نداشته باشند.

۶_عدم توجه دولت ها به #روستا و ایجاد اشتغال در روستاها و فراهم نمودن امکانات رفاهی و بهداشتی و تفریحی و آموزشی و ایجاد فاصله زیاد‌بین شهر و روستا.

۶_ مها جرت روز افزون مردم به شهر ها به علت های مختلفی مانند پیدا نمودن شغل و دسترسی به امکانات رفاهی و پزشکی و آموزشی و غیره.
========================
👈لازم است در پایان یادی کنیم از کسانی که در این تحقیق من را یاری دادند و برای آنها طلب آمرزش کنیم
مرحوم آقای حاج عباس دهشیری فرزند اکبر... مرحوم حاج عباس دهشیری فرزند حسین محمد. مرحوم حاج محمود دهشیری فرزند رسول... مرحوم پرویز دهشیری فرزند رسول.مرحوم نامدار دهشیری .
مرحوم اکبر شمسی فرزند علی جعفر.

@fotros_dehshir
🖊به قلم محمد رضا دهشیری
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:52 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#کتاب

📘کتاب «بررسی ساختار اسناد نظامی دوره قاجار: با تکیه بر اسناد آستان قدس رضوی»

🖊مولف: مهدی خانی‌زاده

⚙انتشارات سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی

📌کتاب حاضر حاصل پژوهشی گسترده و علمی در موضوع #اسناد نظامی موجود در مرکز اسناد کتابخانه آستان قدس است.

👈در اجرای این پژوهش، ابتدا اسناد نظامی موجود در آرشیو مدیریت اسناد این سازمان مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت که طی آن حدود۳۰۰ سند انتخاب و سندخوانی شد.

📜این اسناد از دو منظر سندشناسی و سندپژوهی مورد بررسی قرار گرفته است.

📚مجموعه اسناد در دو فصل قشون و نظمیه تقسیم شده که در فصل اول اسنادی از سرقت، امنیت و انتظام منطقه سیستان و قاینات انتخاب شده، آنگاه به مسائل مالی همچون بودجه، حقوق قشون و مخارج نظامی پرداخته است.....

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:44 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌿شجره شهدا

📡🔴آشنائی و معرفی
🌹 #بیست‌وهشتمین
🌹 #شهيدمالواجردی
✍ #نوشته‌ : حجت‌اله‌صادقی

🌹 #پاسدارشهید
🌺 #بابک‌صادق‌مالواجرد

🌟که در عملیات کربلای۵
🌟 مورخ ۲۶ دی‌ماه ۱۳۶۵
🌟در شلمچه
🌹به درجه‌ رفیع شهادت نائل آمده‌ است

📡🔴مطالبی پیرامون آشنائی با
🌹 #بیست‌وهشتمین
🌹 #شهيدمالواجردی
🌹 #شهیدبابک‌صادق‌مالواجرد
✍نوشته‌ی : حجت‌اله‌صادقی
2⃣ #بخش‌دوم

💫مطالب این قسمت باستناد گفتگوی تلفنی
👈اینجانب حجت‌اله صادقی با
دوتن از برادران پاسدارشهید بابک صادق مالواجرد
درباره پدربزرگ‌شان مرحوم شیخ‌الاسلام بوده
که تقدیم حضورتان می‌گردد
✍بنابه فرمایش آقای فرامرز صادق مالواجرد و ايشان به‌نقل از پدر مرحومش آقامحمد و او
به‌نقل از پدرشان شیخ‌الاسلام
(ملاعباسعلی محمدحسین)
👈نیاکان ایشان در منطقه‌ای که زندگی می‌کردند به طایفه
"مظاهر" معروف بوده‌اند
و آنان نسل‌اندرنسل به
#حبیب‌بن‌مظاهراسدی می‌رسند
✍آقامازيار ۶۰ ساله کوچکترین پسر آقامحمد عباسعلی شیخ‌الاسلام
هم‌اکنون در اصفهان زندگی می‌کنند درباره شیخ‌الاسلام چنين فرمودند :
خانواده ملاعباسعلی در منطقه تیرون و کرون
در آن روزگار بلحاظ اقتصادی در سطح متوسط بوده‌اند
✍محمدحسین پدر عباسعلی دارای زمین‌های زراعی و گله گوسفند بوده و
👈و عباسعلی نوجوان آن گله را برای چَرا به دشت و صحرا می‌برده است
💫روزگاری خانواده عباسعلی متوجه‌ می‌شوند که فرزندشان بلحاظ جسمی ضعيف شده‌
و این جریان را از او پرس‌وجو و پی‌گیری می‌کنند که
👈علی‌رغم خورد و خوراک خوبی که دارد و حتی برای ظهر هم که بدنبال گله گوسفند
به‌ همراه خود غذا می‌برد،
⁉️پس چرا ضعیف و نحیف شده‌ است؟
‼️و عباسعلی از پاسخگوئی طفره می‌رفت
🔆تا اینکه روزی یکی‌ از اعضای خانواده را به صورت مخفیانه در پی او و گوسفندانش راهی دشت می‌کنند و او مشاهده‌ می‌کند؛
عباسعلی نوجوان، گله را به همراه قوت ناهارش، به یکی‌ از جوانان دهات مجاور تحویل می‌دهد
و خودش راهی مکتب‌خانه آن روستا می‌شود
و بدین‌ ترتیب خانواده‌اش علت افول و ضعف جسمانی او را در نخوردن وعده‌ غذائی ناهار بوده‌ در می‌یابند و با توجه به علاقمندی عباسعلی به فراگیری خواندن و نوشتن
وی را راهی مکتب‌خانه ملای منطقه تیرون و کرون می‌کنند
🔰عباسعلی بعد از گذراندن دورهٔ تحصیلات آن مکتب‌خانه به اصفهان آمده‌ و در یکی از مدارس چهارباغ یا صدر بازار تحصیلات دینی را ادامه داده تا اینکه روحانی و معمم می‌شود
آیت‌الله حاج‌شیخ محمدحسن نجفی از علمای به‌نام اصفهان در آن‌ روزگار بوده
و عهده‌دار تولیت مدارس صدر بازار و چهارباغ و همچنین موقوفات امین‌الدوله بوده‌ است
ملاعباسعلی محمدحسین که اکنون‌ بلحاظ علمی به درجه شیخ‌الاسلام رسیده بود به‌عنوان نماینده خود در بلوکات جرقویه ایشان را راهی این دیار می‌کند.

📡🔴مطالبی پیرامون آشنائی با
🌹 #بیست‌وهشتمین
🌹 #شهيدمالواجردی
🌹 #شهیدبابک‌صادق‌مالواجرد
✍نوشته‌ی : حجت‌اله‌صادقی
3⃣ #بخش‌سوم

💫سال گذشته پیرامون موقوفات امین‌الدوله در مالواجرد
از حاج‌محمدحسین خان صدر اصفهانی و فرزندش عبدالله‌خان امین‌الدوله و موقوفات دیگرشان از جمله دکاکین و مدرسه صدر بازار اصفهان
مطالبی را از این رسانه جانمائی کردیم و گفتیم که صدراعظم فتحعلی‌شاه در سال ۱۲۳۴ قمری پس‌ از ملبس شدن به لباس صدرات
👈پسرش حاج‌عبدالله‌خان که آن‌ زمان ملقب به
"امین‌الدوله"
👈و یکی‌از #متصدیان مهم دستگاه حکومتی در #دارالخلافه تهران بود را راهی اصفهان و آبادی مالواجرد کرده و
🌟حاج‌عبدالله‌خان امین‌الدوله به‌ همراه تنی چند از بزرگان دارالسلطنه اصفهان
👈اواسط مهرماه ۱۱۹۸ به روستای تاریخی مالواجرد آمده
💫و بعداز گذشت چند روز از حضورشان در آبادی
👈سرانجام #پنج‌شنبه ۲۱ مهر ۱۱۹۸ برابر با
۲۴ ذی‌الحجة ۱۲۳۴
مصادف با
🔆 #روزمباهله (حدود ۲۱۱ سال پیش)
🔰اولین وقفنامه موقوفات امین‌الدوله در دارالمومنین مالواجرد توسط #حاج‌سیدمحمدباقرحسینی تنطیم و
#کتابت‌ و
#ممهور به مهر
#امین‌الدوله العلیه العالیه
#حاج‌عبدالله‌خان امین‌الدوله
با شرایطی که در آن کتيبه ارزشمند تاریخی آمده
از متولی مدرستین (مدرسه صدربازار و مدرسه چهارباغ)
تا ضابط موقوفات همگی مشخص می‌شود
در سنه ۱۲۹۵ قمری وقفنامه دوم توسط نوادگان عبدالله‌خان امین‌الدوله در نجف تنظیم می‌شود
که در وقفنامه دوم علاوه بر تغییر ضابط موقوفات میزان مال الاجاره نیز تغییر می‌یابد
آن‌زمان آیت‌الله حاج‌شیخ محمدحسن نجفی
مشهور به آقانجفی از علمای به‌نام اصفهان و تولیت مدارس‌ مذکوره و همچنین موقوفات امین‌الدوله با ایشان بوده و ملاعباسعلی محمدحسین به عنوان نماینده آقانجفی به بلوکات جرقویه می‌آمدند و در هر قریه سه‌چهار روزی می‌ماندند و به رفع و فتق امورات دینی و مذهبی مردم می‌پرداختند
بنا به فرموده نوه‌ی ایشان
آقای فرامرز صادق مالواجرد
مرحوم شیخ‌الاسلام دوچرخه لاری انگلیسی داشته و با همان دوچرخه از منطقه خودشان که تیرون بوده به بلوکات جرقویه تا مالواجرد تردد می‌کرد
تیرون شهری است که در مسیر اصفهان به الیگودرز بعد از شهر نجف‌آباد واقع شده است
💫سفرهای ملاعباسعلی محمدحسین شیخ‌الاسلامی به بلوک جرقویه
گاهی تا سه‌چهار ماهی بطول می‌انجامید
در آن روزگار مالواجرد هم بلحاظ آبادانی و هم بلحاظ اجتماعی و اقتصادی سرآمد بلوکات جرقویه بوده
و بنا به فرموده مرحوم آقامحمد عباسعلی شیخ‌الاسلام
آن‌ مرحوم علاقه زیادی به مالواجرد و مردمان آن دیار داشته
و بیشتر در مالواجرد سکونت داشتند
حتی زمانی‌ که برای رتق و فتق امورات دینی سائر بلاد اطراف مالواجرد که می‌رفتند شامگاه به آبادی مالواجرد باز می‌گشت
به‌نقل از نوه‌ی ایشان آقای فرامرز صادق مالواجرد :
پدربزرگ ما نماینده آقانجفی و منصب دار بودن
به‌همین دلیل
به محض ورود به آبادی شما
خان مالواجرد اقامتگاه مناسبی در اختيار ایشان قرار می‌دهد و مدتی بعد دختر برادرش به نام‌ "سکينه‌خانم" را به ازدواج شیخ‌الاسلام در می‌آورد
بنابه گفته آقای مازيار صادق آخرین پسر آقامحمد صادق مالواجرد
همسر مالواجردی مرحوم شیخ‌الاسلام بيوه بوده و تنها پسری از همسر اول خود به‌نام علیرضا داشته است
و بخاطر اینکه پدر بزرگ ما "روحانی" بوده با وی ازدواج کرده است
حاصل ازدواج عباسعلی محمدحسین با سکينه میرزاصادق سه فرزند به نام‌های
محمد، ابوالحسن و سحر بوده که سحرخانم در خردسالی بر اثر بیماری از دنيا رفته‌ است
ملاعباسعلی شیخ‌الاسلام پس‌از تشکیل خانواده در مالواجرد کمتر از آبادی خارج می‌شده
و ایشان علاوه بر امام جماعت مسجد جامع
با حضور در مزارع روستا
به کمک کشاورزان می‌رفت
و در یکی از ماجراهای تعرض دزدان بویراحمدی به آبادی
نقش مهمی ایفاد کرده است
بویراحمدی‌ها احترام زیادی به اهل علم و افراد روحانی می‌گذاشتند
در مقطعی از حملات آنان به آبادی
بخاطر حضور مرحوم شیخ‌الاسلام از یورش به مالواجرد صرف نظر می‌کنند

📡مجموعه‌ فرهنگی‌ هنری‌ پابرج

⚙پابرج‌مالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
⚙پابرج‌مالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

جمعه شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🕌#مسجد

✍ معرفی چهار #مسجد تاریخی تهران که بطور مستقیم، مرتبط با مرجع شهید علامه #شیخ_فضل_الله_نوری، اعلی الله مقامه الشریف بودند

🔰👇👇

#مسجد

🕌 ۱- مسجدمدرسه حاج میرزا زَکی/ تهران در محله سنگلج تهران، پایگاه انقلابیون اسلام خواه (مشروعه خواه)

✍ #مدرسه_میرزا_زَکی از مدارس قدیمی تهران بود که در نقشه‌های تهران قدیم نام آن آمده است.
قرار گرفتن این #مسجد_مدرسه در بخشی از #محله_سنگلج که در دوره پهلوی خائن، تخریب و به #پارک_شهر تبدیل شد، موجب از بین رفتن این بنای ارزشمند گردید. 👇
اکنون محوطه بازی کودکان در این پارک (در قسمت جنوب غربی محوطه آب نمای پارک) همان محل مسجدمدرسه میرزا زَکی است.

👈مسجدمدرسه میرزا زَکی یکی از مساجدی است که مرجع شهید آیت‌الله العظمی علامه #شیخ_فضل_الله_نوری(ره) در آن اقامه جماعت می‌‌کردند و جمعیت انبوهی نیز در نماز ایشان شرکت داشتند.

📷 تصویر کمتر دیده شده بالا، نماز جماعت مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری، اعلی الله مقامه در مسجدمدرسه میرزا زَکی در #ماه_رمضان سال ۱۳۱۰ق را نشان میدهد که از انتهای صفوف عکس‌برداری شده است.
/کانال تاریخ حوزه تهران

📌میرزا محمد رضا کلهر کرمانشاهی، خطاط نامدار و مشهور دوره #قاجار و از مقلدین و مریدان مرجع شهید، در این مکان تدریس خط و خوشنویسی داشت.

🕌 ۲- مسجد مرجع شهید شیخ فضل الله نوری (ره) / تهران
که در دوره ی قاجار مسجد #مدرسه بود و به یونس خان شهرت داشت.

📝خاطره ی آقای ابوذر بیدار از دوستان شهید غفاری/ در مصاحبه با جوان آنلاین:
شهید آيت‌الله غفاری مسجد شهید شيخ فضل‌الله نوری را احيا كرد و پيشنماز آنجا بود.
اوايل كه سر و وضع خاكی و نامرتب شهيد غفاری را میدیدم تعجب می‌كردم، بعد متوجه شدم ايشان دارد (با همکاری معمار معروف، مرحوم حسین لرزاده) مسجد شهيد شيخ فضل‌الله نوری را در پشت وزارت كشور شاه (شهرداری فعلی تهران) در جوار بیت شیخ شهید، بازسازی می ‌كند. شهيد غفاری قصد داشت با اين كار، ياد و خاطره آن شهيد مبارز و مجاهد را زنده نگه دارد. شنيده میشد وزير كشور وقت به بهانه كمبود جا، می‌خواهد اين مسجد تاریخی را خراب كند و به‌جايش برای وزارت كشور پاركينگ بسازد! كه با اين اقدام شهيد غفاری، عملاً به بن‌بست خورد و پروژه تخريب مسجد منتفی شد.(شهید غفاری همچنین قصد داشت بیت در حال تخریب شیخ را که در جوار این مسجد است بازسازی کند که به شهادت رسید و میسر نشد)

📜#تاریخچه، مشخصات و تصاویر مسجد شهید شیخ فضل الله نوری (پس از ۱۸ ماه، جنازه سالم مرجع شهید از محل اختفای منزل، خارج و قبل از انتقال به قم، یک شب در این مسجد قرار گرفت/کتاب سر دار، تندرکیا)👇
http://safarnevis.com/?p=8277

🕌 ۳- مسجدمدرسه مجدالدوله (مجد)/ تهران
توضیح اینکه مرجع شهید علامه شیخ فضل‌اللّه نوری، مردم دیندار را به راه‌اندازی مدارس جدید ترغیب می‌کرد و خود نیز در کمک به این راه پیش‌قدم شده بود.

این"مسجدمدرسه" بزرگ را نیز با ترغیب مجدالدوله که از متدینین معتمد و مورد وثوق مردم و دارای تمکن مالی بود در محله سنگلج (حسن آباد) ساخت و راه اندازی نمود. این مسجدمدرسه که اکنون نیز حوزه ای فعال است به نام "مجد" شهرت دارد. این مسجدمدرسه دارای چهار شبستان بزرگ، ۱۱ #حجره و #کتابخانه و با حیاطی وسیع و زیبا می باشد. مرجع شهید شخصاً در مراسم افتتاح آن شرکت نمود. نماز جماعت به امامتش برگزار گردید و متولی و پیشنماز آنرا تعیین کرد. که یکی ازشاگردان و یارانش به نام ملا محمد آملی (پدر شیخ محمد تقی آملی) بود که در قضایای دستگیری و شهادت مرجع شهید به دست عوامل انگلیس، او را نیز دستگیر و بعد ها به یکی از نقاط مازندران تبعید نمودند./رجا نیوز

🕌 ۴- مسجدمدرسه مشیر (مسجد ساعت)/ تهران
که مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) شخصا" وقف نامه آنرا تنظیم نموده است. نشانی: خیابان مولوی، نرسیده به وحدت اسلامی، نبش خیابان شهید تشکری موحدی

📌نام دیگر مسجد، #مسجد_الاقصی است که ۱۳۷ سال قبل توسط میرزا احمدخان منشی‌باشی ملقب به مشیر بنا شد.
مشیر از رجال متدین و خوشنام عهد قاجار بود در سال ۱۳۲۹ ق هنگامی که وی با کالسکه از خیابان شاهپور (وحدت اسلامی فعلی) عبور می‌کرد، هدف چند گلوله اعضاء انجمن های مخفی وابسته به جریان غربگرای مشروطه قرار گرفت و مجروح شد.

#وقفنامه مسجد- مدرسه در حضور مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری (ره) جاری شد. از جمله ملحقات مهم این بنا می‌توان به ساعت زیبای آن اشاره کرد که در زمان سلطنت مظفرالدین شاه ساخته شد و به‌خاطر وجود این ساعت است که گاهی به این مسجد، مسجد ساعت نیز می‌گفتند.

🔸مدرسه مشیر هشت حجره دارد که طبق وقفنامه بیش از دو نفر در هر حجره نمی‌توانند ساکن شوند.

✳️ @ShahidRabe
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:21 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#وقف #وقفنامه #واقف #موقوفه

📒 عنوان > وقف

📝 واقف > الفقیه الفقید حضرت آیةاللّه
آقای حاج میرزا ســیّد ابوالقاسم لواسانی

▫️مشروحِ وقف 👇
ایشان در تاریخ هجدهم خرداد ۱۳۲۵ شمسی شش دانگ دو نیم بابی بازار واقع در سه راه پاچنار را به ترتیب زیر وقف بر فقـــرا نمود :

▫️وقف بر فقرای #طلاب علوم دینی که از نزدیکان مرحوم آقا سیّد محسن خراسانی (أعم از سببی و نسبی
با تقدّم نسبی بر سببی) باشند .

▫️وقف بر فقرایی که از نزدیکان هستند (با تقدّم زنان بر مردان)
درصورت نبودن طلبه ی فقیر .

▫️وقف بر فقرا درصـورت نبودن فقیری بین نزدیکان .

📜مطابق وقفنامه ، تولیت وقف تا زمان حیات بر عهده ی خود واقف وبعد از آن بر عهده ی موقوف علیه از نزدیکان گذاشـــته شده است.

📌ثلث درآمدِکلّ موقوفه حقّ #متولّی است و دو ثلث باقـی مانده هم باید در ابتداء بِـه مصرف تعمیر و مالیات موقوفه و باقی هم همانطور که گفته شد هزینه گردد.

📌علاوه براین، واقف تمام یک سهم مشاع از بقیّه ی سهم شـش دانگ یک باب دکان دیگر واقع در #بازار پاچنار را برای مصارف روشنائی شـبستان چهل سـتونِ #مسـجد جــــامع بازار #طهران وقف نموده است .
@varesoon_lavasani
📚 منبع : واقفان دارالخلافه
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#معرفی_کتاب

📗#استرآبادنامه
سه سفرنامه، #وقفنامه و سرگذشت

🖊به کوشش مسیح ذبیح
با همکاری ایرج افشار،
محمدتقی دانش‌پژوه

⚙انتشارات امیرکبیر
🗓۱۳۸۶
📖۲۶۰ صفحه
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:35 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:33 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#نویسنده
#عیسی_کیانی_حاجی
#گلیا

📝استاد ایسا کیانی حاجی فرزند علی‌اکبرخان متولد ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۰ در گلیای بندپی بابل

🔺️ سوادِ کودکی را در ییلاق #شیخ‌موسی در مکتب‌خانه‌های مرحومان ((مُلا فاطمه‌جان)) و ((آخوندمُلا علی)) با عَمَّ‌جُزء شروع و با ختم قرآن به پایان رساند.

🔺تحصيلات ابتدایی در #دبستان جامی گلیا و بعد از آن در بابل در دبستان تربیت و دبیرستان شاهپور تا دیپلم را خواند.

📌از آن‌پس به خدمت سربازی رفته با سپری کردن دوره‌ی آموزشی بقیه‌ی دوران خدمت سربازی را به عنوان سپاهیِ عدالت در اداره ثبت اسناد و املاک تربت حیدریه مشغول بود.

📌وی اما بعد از خدمت سربازی و از مهرماه ۱۳۵۳ یک سال را در دبستان نظامی #مقری‌کلای بندپی بعنوان آموزگار گذراند.

📌کیانی حاجی در سال ۱۳۵۴ با امتحان کنکور سراسری در دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه ملی ایران پذیرفته شد. حین تحصیل جذب وزارت امور اقتصاد و دارایی شد و پس از سی سال خدمت بازنشسته شد.

🔺زندگی ایلی و کوچ از بهار به کوهستان شیخ‌موسا و در پاییز از کوهستان شیخ‌موسا [شیخ موسی] به قشلاق گلیا در مسیر #سجرو ایشان را شیفته‌ی زیبایی‌های دشت و جنگل و کوه و فرهنگ مردان و زنان #ایل_فیروزجا [پریجا] کرده است.

🔺ایسا کیانی‌حاجی به زبان مازندرانی و زبان ملی #شعر می‌سراید و داستان می‌نویسد.

📌نه شماره از کتاب «شلاب» در زمینه‌ی شناخت فرهنگ مازندران را با همکاری دوستان آقایان یوسف الهی و شهرام قلی‌پور گودرزی به صورت مجموعه #مقالات و اشعار مازندرانی به چاپ رسانده است.

📌پدرشان هم دست‌به‌قلم بوده که کتاب («حاج شیخ‌موسا» روستای ییلاقی بندپی‌شرقی) در پاییز ۱۳۹۴ به چاپ رسید.
همچنین دو تن از خواهران ایشان هم کتاب شعرشان را به چاپ رساندند.

🔺سجرو «منظومه‌ی مازندرانی» دل‌دادگی‌های ایشان بود با ایل و #تبار خودشان که در قالب مثنوی و به زبان مازندرانی با گویش منطقه بندپی سروده شد که در سال ۱۳۷۵ به چاپ و نشر رسید.

🔺#ضرب‌المثل‌های مازندرانی را گردآوری کرده است.

👈و نیز #وجه‌تسمیه‌ی بسیاری از روستاها و اماکن بخش‌های بابل را آماده‌ی چاپ دارد.

📌ایشان[این فرزند بندپی] برخی شعرهای شاعران فارسی‌سرا را به زبان مازندرانی ترجمه کرده و سال‌هاست روی واژه نامه‌ی مازندرانی به فارسی کار می‌کند.

🔺چند دفتر شعر نیمایی و سپید آماده‌ی چاپ دارند که عبارتند از:
ا- آ، آغازِ آغاز است.
٢- من بهترین بدترینِ جهانم.
٣- دوده‌یْ اَکوان
۴_داستانی به نام «سلوچ اینجاست».

📝گزارش : علی کفایی مهر

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 17:59 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🔴 شکست آقایی پول رومیان
(دلار در زمان ما)

🪙ضرب #سکه ی اسلامی به دستور #امام_باقر علیه السلام

📚منبع : کتاب
باقر(ع) پیشوای پنجم حضرت امام محمد
📌منبع به رویت پژوهش ادملاوند نرسید.

✍در سده ی اول هجری صنعت #کاغذ در انحصار رومیان بود و مسیحیان مصر نیز که کاغذ می ساختند به روش رومیان و بنا بر مسیحیت نشان «اب و ابن و روح » بر آن می زدند، «عبد الملک اموی »مرد زیرکی بود، کاغذی از این گونه را دید و در مارک آن دقیق شد و فرمان داد آن را برای او به عربی ترجمه کنند، و چون معنای آن را دریافت، خشمگین شد که چرا در مصر که کشوری اسلامی است باید مصنوعات چنین نشانی داشته باشد، بی درنگ به فرماندار مصر نوشت که از آن پس بر کاغذها شعار توحید- شهد الله انه لا اله الا هو- بنویسند و نیز به فرمانداران سایر ایالات اسلامی نیز فرمان داد کاغذهایی را که نشان مشرکانه ی مسیحیت دارد از بین ببرند و از کاغذهای جدید استفاده کنند.

📌کاغذهای جدید با نشان توحید اسلامی رواج یافت و به شهرهای روم نیز رسید و خبر به قیصر بردند و او در نامه یی به «عبد الملک »نوشت:

{{صنعت کاغذ هماره با نشان رومی می بود و اگر کار تو درمنع آن درست است پس خلفای گذشته ی اسلام خطا کار بوده اند و اگر آنان به راه درست رفته اند پس تو در خطا هستی، من همراه این #نامه برای تو هدیه ای لایق فرستادم و دوست دارم که اجناس نشان دار را به حال سابق واگذاری و پاسخ مثبت تو موجب سپاسگزاری ما خواهد بود.}}

👈عبد الملک هدیه را نپذیرفت و به قاصد قیصر گفت: این نامه پاسخی ندارد.

📌قیصر دیگر بار هدیه ای دو چندان دفعه ی پیش برای او گسیل داشت و نوشت:

{{گمان می کنم چون هدیه را ناچیز دانستی نپذیرفتی، اینک دو برابر فرستادم و مایلم هدیه را همراه با خواسته ی قبلی من بپذیری. عبد الملک باز هدیه را رد کرد و نامه را نیز بی جواب گذاشت.}}

📌قیصر این بار به عبد الملک نوشت:
{{دو بار هدیه ی مرا رد کردی و خواسته ی مرا بر نیاوردی برای سوم بار هدیه را دو چندان سابق فرستادم و سوگند به مسیح اگر اجناس نشان دار را به حال پیش برنگردانی فرمان می دهم تا زر و سیم را با دشنام به پیامبر اسلام سکه بزنند و تو می دانی که ضرب سکه ویژه ی ما رومیان است، آنگاه چون سکه ها را با دشنام به پیامبرتان ببینی عرق شرم بر پیشانیت می نشیند، پس همان بهتر که هدیه را بپذیری و خواسته ی ما را بر آوری تا روابط دوستانه مان چون گذشته پا بر جا بماند.}}

📌عبد الملک در پاسخ بیچاره ماند و گفت فکر می کنم که ننگین ترین مولودی که در اسلام زاده شده من باشم که سبب این کار شدم که به رسول خدا (ص) دشنام دهند و با مسلمانان به مشورت پرداخت ولی هیچکس نتوانست چاره ای بیندیشد، یکی از حاضران گفت: تو خود راه چاره را می دانی اما به عمد آن را وا می گذاری!

عبد الملک گفت: وای بر تو، چاره ای که من می دانم کدامست؟

گفت: باید از «باقر» اهل بیت چاره ی این مشکل را بجویی.

📌عبد الملک گفتار او را تصدیق کرد و به فرماندار مدینه نوشت «امام باقر» (ع) را با احترام به شام بفرستد، و خود فرستاده ی قیصر را در شام نگهداشت تا امام علیه السلام به شام آمد و داستان را به او عرض کردند، فرمود:

📌«تهدید قیصر در مورد پیامبر (ص) عملی نخواهد شد و خداوند این کار را بر او ممکن نخواهد ساخت و راه چاره نیز آسان است، هم اکنون صنعتگران را گرد آور تا به ضرب سکه بپردازند و بر یک رو سوره ی توحید و بر روی دیگر نام پیامبر (ص) را نقش کنند و بدین ترتیب از مسکوکات رومی بی نیاز می شویم. و توضیحاتی نیز در مورد وزن سکه ها فرمود تا وزن هر ده درهم از سه نوع سکه هفت مثقال باشد (۲۶) و نیز فرمود نام شهری که در آن سکه می زنند و تاریخ سال ضرب را هم بر سکه ها درج کنند.»

عبد الملک دستور امام را عملی ساخت و به همه ی شهرهای اسلامی نوشت که معاملات باید با سکه های جدید انجام شود و هر کس از سابق سکه ای دارد تحویل دهد و سکه ی اسلامی دریافت دارد، آنگاه فرستاده ی قیصر را از آنچه انجام شده بود آگاه ساخت و باز گرداند.

قیصر را از ماجرا خبر دادند و درباریان از او خواستند تا تهدید خود را عملی سازد، قیصر گفت:
من خواستم عبد الملک را به خشم آورم و اینک این کار بیهوده است چون در بلاد اسلام دیگر با پول رومی معامله نمی کنند .

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 9:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

چهارشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 9:23 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون

📜پژوهشی در تاریخ بابل

🌍موقعيت شهرستان بابل🇮🇷

سرزمين سرسبز و خوش آب وهوايي که به صورت يک مجموعه جغرافيايي واحد و نواري باريک در سواحل جنوبي درياي خزر به وسيله ديوار عظيم رشته کوه هاي البرز از بقيه کشور جدا شده است، از نظر تقسيمات کشوري به سه استان گيلان، مازندران و گلستان تقسيم شده است. شهرستان بابل محدودة نسبتاً کوچکي از اين سرزمين سرسبز است که در استان مازندران واقع شده است و از دامنه هاي شمالي ومرطوب کوه هاي سوادکوه، فيروزکوه و کنيون از رشته کوه هاي البرز شروع مي شود و جلگه نسبتاً وسيعي را در بر مي گيرد. رودخانه هاي بابل رود، سجادرود، متالون رود، کلارود و چند رودخانه ديگر نيز از ارتفاعات اين ناحيه سرچشمه
مي گيرند.

شهرستان بابل بين ۳۶ درجه و ۵ دقيقه و ۳۶ درجه و ۳۵ دقيقه عرض شمالي از خط استوا (مدار مبدأ) و ۵۲ درجه و ۳۰ دقيقه و ۵۲ درجه و ۴۵ دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ واقع شده است.

عرض جغرافيايي هر واحد مکاني در نوع آب و هواي مکان مورد نظر مؤثر است . نظر به اين که اين ناحيه در عرض هاي جغرافيايي متوسط واقع شده است، لذا فاقد آب و هواي سردي است که معمولاً در عرض هاي بلند وجود دارد. اگر در بعضي نقاط هواي زمستاني خيلي سرد مشاهده شود، بيشتر به علت ارتفاع زياد از سطح دريا است، نه عرض جغرافيايي.

يکي از عوامل مساعد بودن شرايط آب و هوايي اين ناحيه، عرض جغرافيايي است. شهرستان بابل در ۲۱۰ کيلومتري شمال شرقي تهران واقع است و در شمال به شهرستان بابلسر، از جنوب به خط الرأس کوه هاي البرز، از غرب به شهرستان آمل و از شرق به شهرستان هاي قائمهشر و سواد کوده محدود مي شود.



مساحت اين شهرستان حدود ۱۴۳۰۱ کيلومتر مربع است که تقريباً ۹۴/۵ درصد کل استان را در بر مي گيرد.

به موجب آخرين تقسيمات اداري استان مازندران شهرستان بابل در ۱۳۷۷ شامل سه بخش، ده، دهستان، دو شهر و ۵۵۶ آبادي است.

💠آب و هوا:

آب و هواي بابل به طور کلي، معتدل دريايي (خزري) است و اغلب معتبر و اختلاف شديد دارد. ژان شاردن سياح و بازرگان فرانسوي که در دوره شاه عباس دوم صفوي به ايران آمده بود، در شرح سفر خود به مازندران، مي نويسد: «آب و هواي بد محل به قدري است که اسقف فرح آباد کشيش کهن سال و خوب ارمني که به خصوصيات محيط اين منطقه کاملاً آشنايي داشت، مکرر برايم مي گفت که اگر حاصلخيزي و پرمحصولي اراضي مازندران نبود، اين ناحيه به علت بدي آب و هوا مبدل به صحراي لم يزرعي مي گشت. از اواخر آوريل ]اوايل ارديبهشت ماه[ بايستي به کوهستانها که در فاصله بيست و پنج ياسي فرسنگي است، کوچ کرد و سواحل را به علت حرارت شديد و غيرقابل تحمل، که حتي آبها را نيز خشک مي نمايد، ترک گفت؛ چون طي تابستان موذي ترين آب روي زمين فقط در اينجا پيدا مي شود.» افضل الملک هم مي نويسد: «گرمي بارفروش با رطوبت دريا و لزوجت مرکب شده! طوري سخت است که آدمي را از زندگي سير مي کند... ]و[ طوري است که هر آدمي لطيف و نظيف که عرق مي کند، عرق او طوري بدبو و متعفن مي شود که شخص از خود منزجر و متنفر مي شود.» رطوبت هوا، مخصوصاً در تابستانها زياد وگاهي شرجي است و هر تازه واردي از کثرت بارندگي و رطوبت هوا ناراحت مي شود.

💠کثرت بارندگي:

ابن خرداد در قرن سوم از شدت بارندگي اين نواحي به تنگ آمده بود. تا اين اواخر نيز که هنوز جنگلهاي مازندران دست خوش تطاول نشده بود، بيش تر اوقات باران مي آمد و «بسا اوقات، يک سال تمام بي وقفه باران مي باريد و آفتاب ظاهر نمي شد» و مردم خرافه اي براي «بند آمدن باران»، اسامي چهل کل (چهل کچل) و گاهي چهل قاف را بر روي کاغذي مي نوشتند و به درخت آويزان مي کردند به اين اميد که باران بند بيايد، ولي بند نمي آمد، به نواشته ابودلف: «در زمستان و بيش تر ماه هاي تابستان باران مي بارد». اما، در عصر ما، از شدت بارندگي، بسيار کاسته شده است.

در حال حاضر، پربارانترين فصلها در بابل، فصل پاييز است که تقريباً ۳۵ درصد بارش سالانه را تشکيل مي دهد، و فصل بهار کم بارانترين و خشکترين فصل سال است؛ و به علت کاسته شدن از درختان جنگل، يا به علل ديگر، از مقدار بارندگي کم شده ولي نه به ميزاني که رافع ناراحتي باشد.

علت اين که بام خانه ها در بابل «همه سفال سرخ است از بسياري باران ]مي باشد[ که آنجا آيد تابستان و زمستان». در گذشته، در بيش تر خانه هايي که در بابل مي ساختند، از سفال براي پوشش پشت بام استفاده مي شد ولي «در سالهاي اخير، بيش از ۹۹ درصد واحدهاي جديدساز، از حلب، آلومينيمم و ايرانيت براي پوشش پشت بام استفاده مي کنند در حالي که مي توان با به کار انداختن مجدد کارگاه هاي سفالسازي، باعث توسعه صنعت راکد شده سفالسازي، همچنين، سرعت بخشيدن به امور ساختماني شد به خصوص که حلب، آلومينمم و ايرانيت با آب و هواي منطقه و رطوبت زياد آن، سازگار نيست. علاوه بر اين، با بررسي هايي که توسط کارشناسان به عمل آمده، روشن شد که سفال مناسبترين و بهترين وسيله براي پوشاندن بام خانه در منطقه شمال است و سفال، غير از زيبايي خاص خود، مانع نفوذ گرما و سرما به داخل بام و خانه مي شود واز مقاومت بيشتري نسبت به حلب و ايرانيت برخوردار است و مي تون آن را پس از چند سال، مجدداً در همان جاي خود، زير و رو نمود در حالي که پشت بام حلبي (شيرواني) خانه هاي جديد، با اين که مدت چنداني از ساخت آنها نمي گذرد، اغلب به علت رطوبت و باران منطقه، به مرور زنگ مي زند و مي پوسد و بايد سراسر آن راتعويض نمود.»



💠رطوبت:

ابوريحان بيروني، به روايت از کتاب المسالک الممالک ابن خرداذبه، مي نويسد: »]اين نواحي[ به اندازه اي رطوبت دارد که گفته اند در قله هاي کوه آن اگر سير بکوبند باران مي آيد و از قول نايب آملي اضافه مي کند «ان هواءها رطب متکاثف بخارات راکده فادا انتشرت رائحه الثوم في خلالها حللت بحدتها و عصرت تکاتف الهواء فلذلک بعقبه المطر»:

هر چه شهري به مازندران نزديکتر باشد، هواي آن مرطوبتر است و بارانش بيشتر، و کوه هاي مازندران به اندازه اي رطوبت دارد که گفته اند در قله هاي آن اگر سير بکوبند باران مي آيد و نايب آملي صاحب کتاب غره اين مسئله را چنين تعليل مي کند که هواي مازندران مرطوبي و بخارات راکدي که در آن است متکاثف است و چون بوي سير به بيان آن پراکنده شود، از آنجا که حاد است، تکاثف هوا را فشار مي دهد و تحليل مي کند و باران به دنبال آن مي آيد.

بيهقي هم مي نويسد: «]در سال ۴۱۸ ق[ سلطان مسعود ]غزنوي[ در جرجان بود ... از جانب نيشابور و مرو، نغمه سلجوقيه به گوش او رسيد ... سلطان مسعود في الحال متوجه نيشابور گرديد. اما لشکر او از سفر مازندران کوفته و خسته شده بود، و اسلحه ايشان از هواي مازندران زنگ گرفته و خراب شده بودند». و به نوشته جامع التواريخ: «در سمنان اردوبوقا از پيش گيخاتوخان برسيد با چند خروار چاو و ادوات و آلات آن از کاغذ سپيد و آل و غيره؛ به سبب اجراي آن، به شرف بندگي به خدمت غازان رسيد. به پاسخ بفرمود که در اين حدود، خصوصاً در مازندران، از غايت نمناکي و افراط بارندگي و عفونت هوا، آلات آهن و سلاح حرب را يک سال بيش بقا نمي باشد، کاغذ ضعيف چون تار عنکبوت پوسيده، چگونه پايدار تواند بود و فرمود تا تمامت آن را بسوختند ... سنه اربع و تسعين و ستمائه».

شاردن مي نويسد: «در حدود اقامت خود در مازندران ]هم راه با شاه سليمان[ سرزمين آن جا را بسيار بسيار مرطوب يافتم که طوري که شمدي را که شامگاهان در معرض هوا قرار داده بودم، صبح مشاهده کردم بدون اين که قطره باراني فرود آيد،ل از آن آب مي چکد. براي تعريف و توصيف، علاوه مي کنم: آب و هواي سواحل درياي کاسپين ]مازندران[ به قدري بد و خراب است که مأموريت آنجا را به منزله مغضوبيت مي شمارند و هنگامي که شاهنشاه يک شخصيت عالي مقام و مشهوري را به حکومت آنجا منصوب مي دارد، و يا به سمت ناظر (پيش کار و مباشر) بدان جا گسيل مي نمايد، مردم از يکديگر مي پرسند: مگر قاتل و سارق است که او را بدان جا اعزام مي دارند؟ زنگ خوردن فلزات در اين سرزمين به قدري ناگهاني و شديد است که هنوز چهار ساعت از تنظيف و روغن زدن اسلحه من نگذشته بود که آنها را باز زنگ زده يافتم. سلاحهاي مردم محل فقط تبر است، چون شمشيرها را زنگ به غلاف مي چسباند و کمانها نيز نرم و سست است. در اين موضوع حکايت مي کنند که چاپاري از مازندران به اصفهان رسيد که مسلح به شمشير و کمان و تير بود. يکي از اعيان جوان که در دربار حضور داشت، پس از ورود مشاراليه، براي بيم دادن چاپار، چنان که بسيار متداول است، کمان وي را مي خواست بستاند، ولي آن را سخت سست يافت و به او چنين گفت: جناب چاپار، اين چيست؟ کمان شما را کودکي نيز مي تواند بکشد. چاپار در پاسخ اظهار داشت: قربان صحيح است ولي اگر شما خيلي نيرومند هستيد، شمشير مرا از نيام برکشيد. منظور چاپار آن بود که رطوبت است که زه کمانش را سست و تيغ شمشيرش را در غلاف زنگ زده کرده است».

به نوشته ژاک دمورگان: «در جلگه مازندران، نه مارهاي زهرآگين وجود دارد، و نه عقرب يا ديگر حيوانات موذي از اين تيره. اين امنيت ناشي از رطوبت شديد منطقه است و در اين باره، يک ايراني، روزي اين شوخي را کردند: «به مازندران نرويد، اين يک منطقه ناسالمي است که حتي مارها و عقربها نمي توانند در آنجا زندگي کنند». برعکس، در کوهستان خطرناکترين مارها مسکن دارند و به هنگام عبور پياده از صخره ها، بايد کاملاً احتياط نمود. نادر نيستند بومياني که توسط افعي هاي شاخدار گزيده شده و مرده اند».

حرارت هواي بابل، در فصل تابستان ۳۲ و گاهي ۳۵ درجه سانتيگراد است ولي؛ چند سال اخير که به علت شکافته شدن اوزون، درجه حرارت در سطح زمين بالا رفته، حرارت هواي بابل هم اندکي افزايش يافته و در تابستان گاهي به ۳۹ درجه مي رسد که با توجه به رطوبت زياد، تنفس قدري دشوار است و در مواقع ابري، هوا شرجي مي شود. فصل زمستان بابل، «ملايم و درجه تردد حرارت از ۵ تا ۱۰ درجه مي باشد وگاهي برف هم مي بارد».

باد بيشتر از طرف مغرب و مشرق مي وزد، بادهاي غربي عموماً گرم و سبب بارندگي مي شود ولي بادهاي شمال شرقي غالباً سرد و در تابستان موجب صافي هوا و در زمستان موجب بارش برف است و برف گاهي باعث خرابي درخت مرکبات و يخ زدگي محصول آن مي شود. بادهاي جنوب شرقي، معروف به بادکوه، عموماً از غروب تا صبح مي وزد، در تابستان هوا را معتدل و در زمستان سرد مي کند ولي وقتي که امتداد اين بادها تغيير کند، هوا منقلب و بارندگي مي شود.



🔵آب آشاميدني:

سابقاً آب آشاميدني مردم شهر از چاه هايي تأمين مي شد که هر کس در خانه خود به عمق ۲ تا ۳ متر حفرمي کرد. «اين چاه ها، علاوه بر آن که محل توليد پشه بود، آب آنها نيز قابل شرب نبود و اکثر به واسطه داشتن مواد آهکي و املاح ديگر، شور و براي شرب ناگوار بلکه مضر بود ]صابون هم در آن کف نمي کرد و حل نمي شد[ و با آن که استفاده از آب رودخانه مهم بابل، چندان مخارج واشکالي نداشت، معهذا در اين امر حياتي اقدامي به عمل نمي آمد.»

شايان در سال ۱۳۲۸ ش، مي نويسد «شهر بابل آب جاري ندارد و آب مشروب اهالي از چاه هاي کم عمق منازل که اب ناگوار و شوري دارد، تأمين مي گردد. دو حلقه چاه عميق حفر شد که فقط آب آشاميدني قسمتي از شهر را تأمين مي نمايد». ليکن براي لوله کشي، مخصوصاً تصفيه آب آشاميدني، هيچ اقدامي نشد.

نگارنده در سخنراني خود، به نقل از داعي الاسلام، گفتم:

در تــرقيهــاي شهــري پيشــوايان امم

در شمــار آرنــد آب لــولـه را اول قدم

منزل آخر، عمارتسازي است و قصر جم

ليک در ايران من، وارونه شد اين کار هم

در تمدن نعل وارونه زدن عيب و خطا است

کج مرو، سستي مکن ره عمل صاف است و راست

بيخــردها بيــن، ره بيگــانه را کـــردند باز

دولت ايــران بــه مغرب مـي برد اينک نماز

رفت از کف، آن چه باشد زندگي را برگ و ساز

هست يک تومان بهاي آن چه ارزيدي به قاز

همدگر را خوب مي جاپند فرزنــــدان من

واي بر من، خوان يغمايي شد است ايران من

بعد از آن سخن راني و چاپ متن کامل آن، انتظار مي رفت که يکي از هالي متنکن بابل منفرداً يا به اتفاق چند نفر ديگر، از شادروان حاج محمد نمازي شيرازي درس بگيرند و آنان نيز در شهر زادگاه خود، اقدام به لوله کشي و تصفيه آب آشاميدني نمايند اما: بر نيامد ز کشتگان آواي. تا اين که، «شهرداري بابل همتي کرد و شهر را تا حدودي لوله کشي نمود بدين توضيح که براساس طرح آبرساني، مصوب ۱۳۴۳ ش، چند حلقه چاه کم عمق در کنار رودخانه بابل حفر نمود که آب آنها در دو مخزن هوايي ذخيره، و از آنجا، در شبکه آب رساني سطح شهر توزيع مي شود. بعداً براساس برنامه ريزي سازمان آب منطقه اي شمال، و به منظور تأمين آب کافي براي تعدادي از شهرهاي ساحلي درياي مازندران، طرح شبکه آبرساني بين شهري، به مورد اجرا درآمد ولي فقط مرحله اول آن که عبارت از احداث خط لوله بين شهري و يک دستگاه مخزن آب زيرزميني بود، اجرا گرديد و مراحل بعدي متوقف شد. در حال حاضر، با توجه به افزايش بي رويه جمعيت شهر، کم آبي، مخصوصاً در تابستان يک مشکل اساسي است». اما، بر تقدير آن که ، چاه هاي ديگري حفر کنند و لوله کشي شهري را نيز توسعه دهند، تازه موضوع تصفيه آب که يک امر حياتي است، باقي خواهد ماند. درباره فاضلاب خانه ها و خيابانها، کافي است گفته شود که «شهر فاقد سيستم صحيح جمع آوري فاضلاب در سطح شهر مي باشد. به علت بالا بودن سطح آبهاي تحت الارضي، چاههاي منازل که کم عمق است، سريعاً پر مي شود؛ تنها کانال اصلي فاضلاب شهر، شاخه قديم رودخانه بابل مي باشد که فاضلاب قسمتي از اماکن وارد آن مي شود و در انتها، به آقارو تخليه مي گردد. فاضلابهاي ناقص ديگري در بعضي قسمتهاي شهر وجود دارد که فاضلاب را به صورت خام به روخانه ها تخليه مي کند و منجر به آلودگي آب رودخانه و محيط زيست مي شود.

آب معدني هم به مقدار م، در قسمت کوهستاني جنوب بابل، در بندپي از جمله در روستاي «آري» وجود دارد که گفته مي شود آب آن براي امراض پوستي و درد پا، مفيد است.



↗️بافت شهر:

قدمت بابل و گسترش کمي شهر، و افزايش جمعت آن، سبب شده است که در بافت شهر دو شکل متفاوت پديد آيد:

شکل اول، محلات مرکزي و قديم شهر است که از ويژگيهاي خاصي برخوردار مي باشد. بافت اصلي اين محلات، کوچه هاي پريپچ و خم و طولاني است که هنوز هم اصالت قديم خود را حفظ کرده اند و در ساختمانهاي آن، بيشتر از چوب و آجر و گل استفاده شده است؛ و حتي در ساختمان عمارات دو طبقه نيز الوار به جاي آهن، به کار رفته است. اين اين نوع خانه ها که به خانه هاي سنتي مشهورند، عموماً داراي اطاقهاي بزرگ با ايوانها و حياطي وسيع، و داراي چاه آب و حوض در وسط حياط، با انبوهي از درختان ميوه و مرکبات، و با باغچه هاي گل و گياه هستند. به عنوان نمونه بافت قديم شهر با کوچه هاي پرپيچ و خم و معماري سنتي، مي توان به محلات پيرعلم، سيد جلال، ابومحله، شمشيرگر محله، بي سر تکيه، آهنگرکلا و چاله زمين اشاره کرد.

شکل دوم يعني بافت ديگر شهر، خيابانهاي جديد و عريض و ساختمانهاي مستحکم ساخته شده از آهن اجر و بتون مي باشد که با برخورداري از معماري ايران و خارجي احداث شده است.

بدين ترتيب، بافت امروزي شهر مجموعه هاي پراکنده اي است بدون برنامه ريزي، الحاق روستاهاي مجاور بابل بر اثر گسترش بي رويه شهر (روستاي موزيرج در جنوب غربي، اميرکلا رد شمال شرقي)، و در بعضي نقاط هم در قطعاتي از اراضي شهري، مجموعه سازي شده و بخشهايي در ادامه گسترش شهر، به خصوص در شمال شهر، بنا گرديده است مانند خورشيد کلا. علاوه بر اين دراراضي حومه شهر، شهرکهايي ساخته شده که به تدريج، به شهر وصل گرديده اند، مانند شهرک تنددست، يا فرهنگ شهر؛ و هنوز هم؛ «هر روز بخش تازه اي از زمينهاي اطراف شهر، که بسياري از آنها مزارع و باغات قابل استفاده بودند، براي ساخت خانه هاي مسکوني به کار مي رود به نحوي که شهر در اين چند سال اخير، شاهد گسترش در محورهاي ورودي از طرف آمل، علي آباد و بابلسر مي باشد تا جايي که قصبه اميرکلا در شمال بال، امروزه به شهر بابل متصل شده است. در گوشه و کنار شهر هم، ساخت بناهاي تجاري جديد و در شکل متراکم خود، تحت عنوان «پاساژ»، و آپارتمان سازي در حاشيه خيابانها، با سرعت ادامه دارد وهمين امر باعث متمايل شدن مرکز شهر به طرف اين بخشها شده و مي شود و هر روز بر رونق و تجمل آنها افزوده مي گردد. نتيجه اين که بابل با حرکتي نسبتاً سريع، چهره سنتي خود را، درگذار به شهري با چهره جديد تغيير مي دهد.

بعد از سال ۱۳۴۲ ش و متعاقب اصلاحات ارضي ظاهر فريب، ولي بي محتوا، هيچ گونه برنامه ريزي در شهر بابل، براي آينده و حفظ بافت شهر، جز يک طرح جامع فرهنگي مأب، آن هم فقط بر روي کاغذ، که خود مخرب بافت قديم بود، انجام نگرفت؛ و مديريتي که زير پاي خود را نمي ديد، از آينده نگري ناتوان بود.

نتيجه آن که، اندکي بعد از سال ۱۳۴۲ ش، سيل مهاجرين روستياي به بابل، به خصوص، پس از اصلاحات ارضي ]افسادات عمقي[ که هدف بسيار عالي داشت ولي با روش نابخردانه و نسنجيده، سبب خالي شدن روستاها و هجوم روستاييان به شهر شد ونيز تحت فشار جامعه جديد شهري، حومه ها و شهرکهاي بي قواره، و بي تناسب با بافت قديم شهر، ايجاد گرديد به خصوص که شرط صدور جوازهاي ساختماني، هديه هايي بود و هست که «بساز و بفروش»ها به عنوان «همياري» براي خودکفايي شهرداري نياز مي کردند و مي کنند.

با همه اين نابخردي ها، با وجود تمامي محروميتهايي که به بافت قديم شهر بابل تحميل شده، اين بخش هنوز هم به عنوان از شهر زنده است و امکان رشد و تکامل را دارد و مي توان با برنامه ريزي صحيح و با واگذاري فعاليتهايي جذاب و زنده به قسمت قديم شهر، بخشهاي قديم را دست کم، دوباره کانون رفت و آمد و تبادل فرهنگي شهروندان در بخشهاي تازه ساز نمود و در عين حال مشکلات بخشهاي قديم را حل کرد؛ و به خصوص باتعمق و بررسي هر چه بيشتر از ارزشهاي بافت قديم شهر به عنوان راهنمايي در پيشبرد فرهنگ و هنر و معماري و شهرسازي جديد استفاده نمود. اين کار کاملاً شدني است اما، همت يا به قول قدما غيرت مي خواهد:

گفتا که يافت مي نشود جسته ايم ما گفت آن که يافت مي نشود، آنم آرزو است

📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜

🌍محله هاي شهر بابل:

«محله به عنوان سلول اصلي شهر سنتي، خواستگاه هاي متفاوت مذهبي، نژادي، قومي يا فرقه اي دارد و جامعه شهري از پيوند واتصال اين محله ها شکل مي گيرد. از ابتداي بناي شهر، هر قوم و قبيله اي، تحت شرايط خانوادگي خود، و منافع مشترک و شبکه هاي خويشاوندي محله اي جداگانه دارند. همبستگي داخلي در هر محله، و درکنار آن، لزوم حفظ محله در مقابل گروه هاي اجتماعي ديگر ساکن در شهر (محله هاي ديگر)، شرايط و زمينه هايي را ايجاد نمود که هر محله در زمينه خدمات و تأسيسات، داراي خود کفايي نسبي و استقلال محدود و مشروط باشد. اين همبستگي اجتماعي، سبب ايجاد عامل رواني تعلق به محله و پيروي افراد از آداب و رسوم نسبتاً واحد، و نيز احساس تمايز نسبت به ساکنا ساير محلات مي باشد. در هر محله از فقيرترين تا ثروتمندترين مردمان زندگي مي کنند و بعد فيزيکي، بين محلات فقيرنيشين و محلات مسکوني ثروتمندان وجود ندارد و اساساً، محلات داراي مرزهاي مشخص و نفوذناپذير نيستند بلکه تفکيک محلات هم تنها در ذهن ساکنان هر محله صورت مي گيرد.

روابط عشيرتي حاکم بر جامعه و محله، نقش اجتماعي هر فرد را، به صورت طبيعي در اين خانواده بزرگ (محله) مشخص مي کند. ساکنان محله نسبت به يکديگر و نسبت به محله وظايفي دارند و از حقوق خاص «هم محله بودن» برخوردارند. اين روابط اجتماعي در محله به صورت بسيار ظريفي در شکل گيري و استخوان بندي محله مؤثر است و وجود مسجد، تکيه، سقاخانه، حمام و دکاکين محله را توجيه مي کند. اما، افسوس که هجوم فرهنگ و فنون غرب به کشور، به صورت بسيار ناقص و تقليد کورکورانه، و پيچيده تر شدن روابط اجتماعي، و قرار گرفتن اتومبيل به عنوان جز لاينفک زندگي روزمره، و گسترش روزافزون جمعيت، و بسيار عوامل ديگر، سبب شد که محله، ديگر پيوندهاي اجتماعي خود را نتواند هم چون گذشته حفظ نمايد، و با دگرگون شدن شهر در بخش تازه ساز و تبديل و تغير اساس شهر جديد، از نظام محله اي به خيابان سازي، مفهوم محله، دارد کمرنگ مي شود.

در حال حاضر، شهر بابل داراي تقريبا ۸۰ محله است و به برکت طرح جامع، در نظر است از ۲ تا ۳ محله فعلي، يک محله جديد ايجاد شود و چه بسا، در مراحل بعدي اين کاهش ادامه يابد تا به صفر برسد وديگر از محله نام و نشاني باقي نماند تو گويي که رستم ز مادر نزاد اسامي محلات فعلي از اين قرار است:

۱-در قسمت شرقي خيابان بازار از شمال به جنوب: چهارشنبه پيش، بيدآباد، ميانکت، اجابن، سيدزين العابدين، حصيرفروشان، سر حمام ميرزا يوسف، طوقداربن، باب ناظر، بي سرتکيه، مسجد جامع، سيدجلال، مرادبيک، پيرعلم، پياکلا، ابومحله، شمشيرگر محله، يوري محله، افراداربن، گلشن، کاسگر محله، شاهکلا.

۲- در قسمت غربي خيابان بازار از شمال به جنوب: آهنکرکلا، سنگ پل، چاله زمين، آستانه، قصاب کلا، بي بي آسيه خاتون، زرگرمحله، خيابان حرم، پنج شنبه بازار قديم.

۳- در قسمت غربي خيابان پهلوي از شمال به جنوب: بينجاجي حموم سر، خشت کوره سر، رودگرمحله، چيق حموم سر، لر محله، برج بن، قاضي کتي، سبزه ميدان.

اينها اسامي محله هايي است که درکتاب شهر بابل (متن کامل سخنراني) نوشته شده است. پس از انتشار آن، عده اي از جمله شادوران محمدرضا بدخشان نامه اي به نگارنده نوشته اند و اسامي محله هايي را که از قلم افتاده بود، يادآوري کرده اند بدين قرار (به ترتيب حروف الفبا):

آقارو، اسپيت کلا، استرابادي محله، باغبان محله، پهنا کلا، ترک محله، حمزه کلا، چوباغ محله، دباغخانه پيش، درب شهدا، درزي کتي، درويش تاج الدين، درويش خيل، ديو محله، راضيه کلا، سرحموم ميرزاهادي، سرحموم آقا حسن، شاه زنگي، شعرباف محله، عرب خيل، عطار محله، قادريه محله، قواکلا، کلاچ مشهد، کلاگر محله، کوره سر، گل محله، ليلک محله، ميون دسته، ميون کتي، ميرزا کوچک، ميشکا محله، نفطي محله، نوعلم، هنکلا، هزاربن، همت آباد.

📜📜📜📜📜📜📜

↗️ميدان چه ها:

در بافت قديم شهر، محله ها به عنوان سلول زنده بافت عمل مي کنند. ميدان چه در ميانه محله وجود دارد و محل تجمع اهالي محل، گذران اوقات فراغت و برخوردهاي اجتماعي است. اين ميدان چه ها با گذرهاي نسبتاً عريضي که مراکز محله ها را به هم پيوند مي دهد، محل عبور و مرور اهالي شهر مي باشد و به هر محله، شخصيت و ويژگي منحصر به فرد مي دهد.

اين ميدان چه ها عموماً بدون فضاي سبز مي باشد و فقط در بعضي از ميدان چه ها، که نام آن از اسم درختان گرفته شده، احتمالاً يک يا دو درخت از آن نوع وجود دارد مانند «افراداربن» و گاهي آن درخت، ديگر وجود ندارد مانند «طوقداربن» و «اجابن» يا «پرک داربن» (درخت اقاقيا) بعضي از ميدان چه ها نيز به دلايل مذهبي مانند پيرعلم يا به دلايل اقتصادي، مانند سرحموم ميرزايوسف، فضايي بزرگتر دارند.

اغلب آنها هم، شکل هندسي ندارند و در يک يا چند جبهه توسط فضاهاي متعلق به واحدهاي مسکوني ، احاطقه گرديده است. اين ويژگي ها، مراکز محلات بابل را از محله هاي ساير شهرهاي ايران، به ويژه شهرهاي مرکزي و کويري، متمايز مي سازد.

ميدان چه محله سيدزين العابدين داراي بناهايي باارزش در اطراف خودمي باشد مانند بناي امامزاده سيدزين العابدين و خانه هاي مسکوني خانواده اوصيا، خانه مسکوني شادروان سيداحمد اوصيار ارکه از خانه هاي سنتي بسيار زيبا و بزرگ اين ميدان چه است، فرزندان برومند او، به همت والاي خود، نوسازي نمودند و در سال ۱۳۸۱ ش، آن را به عنوان «فرهنگ سره بابل»، به رايگان براي استفاده عموم اهالي، اختصاصي داده اند.

افزون بر اين محوطه ناهموار ميدان چه امام ز اده سيد زين العابدين را نيز، به کيسه فتوت خويش، تسطيح و گل کاري کرده اند تا محل گردش ساکنان محله باشد. روان پدر شاد و يادش گرامي باد که چنين فرزندان شايسته اي از خود به جاي گذاشته است: تلک آثارنا تدل علينا فانظروا بعدنا الي الآثار.

🕌تکيه ها:

تکيه جاي روضه خواني و حسينيه است. هر محله حداقل داراي يک تکيه است که به نام همان محله معروف است و اغلب، در قسمت اصلي بدنه ميدان چه محله قرار دارند.

تکيه هاي هر محل داراي فضاي بازي است که در ايام مختلف، مورد استفاده هاي متفاوت مي باشند از جمله:

۱- در ايام عزاداري، محل تجمع و تشکل دسته هاي عزاداراي آن محله است و قبل از ماه محرم،آن را با پارچه هاي سياه و شعارهاي مذهبي کتبيه، گاهي هم با لاله و آيينه، تزيين مي کنند. در دو ماه محرم و صفر هر سال، مردم در تکيه ها جمع مي شوند و به عزاداري مي پردازند و بر حسب ميازن درآمد موقوفه، يا به ميزان وجوه جمع آوري شده از اهالي همان محله، ده شب اول ماه محرم، يا بيشتر، اطعام مي کنند.

۲- در روزهاي غيرتعطيل، در ميدان چه جلو تکيه، بازار کوچک روز بر پا مي شود مانند ميدان چه حصيرفروشان، و در بعضي از محله ها، در اطراف ميدان چه تکيه، دکان يا دکانهايي براي خريد مختصر مايحتاج روز اهل محله، وجود دارد (مانند ميدان چه طوقداربن). بعضي از تکيه ها خصوصيات خود را دارند مانند:

الف) تکيه زرگر محله به نحوي طراحي شده که فضاي داخل تکيه، نيمه باز است و با يک رديف ستون، ارتباطي کاملاً باز با ميدان چه دارد و بين تکيه و ميدان چه، ارتباط بصري کامل برقرار است.

ب) در بعضي ديگر، مانند اجابن، شمشيرگر محله و باب ناظر، فضاي دخلي تکيه به وسيله درهاي چوبي که داراي شيشه خور مي باشند، از فضاي ميدان چه جدا مي شوند. در اين تکيه ها، ارتباط بصري محدودتر است.

پ) بعضي هم، مثل تکيه هاي مرادبيک، سرحموم ميرزا يوسف، طوقداربن، سرحموم ميرزاهادي، و نقيب کلا، ارتباط داخل و خارج تکيه به وسيله درهاي چوبي، کاملاً از يک ديگر مجزا است.

ت) تکيه حصيرفروشان در سمت شمالي ميدان چه، اين تيکه از نمونه هاي جالب معماري دوران قاجاريه مي باشد. بدنه هاي شرقي و غربي به واحدهاي تجاري و قديم اختصاص دارند. علاوه بر اين، مرکز محله حصيرفروشان، فضايي تجاري است که در امتداد راسته بازار قديم واقع شده و با آن که فقط طاقي اين مرکز را از مرکز محله سيدزين العابدين جدا مي کند، اين دو مرکز داراي روحيه اي کاملاً متفاوت است. مرکز سيدزين العابدين به دليل ويژگي هاي خود و بناهاي فرهنگي و مذهبي اطرافش، محيطي آرام و ودور از هياهو است ولي مرکز حصيرفروشان فضايي تجاري و در امتداد راسته بازار قديم و پرهياهوي محيطهاي تجاري، زنده و فعال است و با فاصله کمي، از طريق مسير تجاري کوتاه، به محله سرحموم ميرزا يوسف مرتبط مي باشد که اين محله اخير هم، با توجه به فعاليت بازارهاي روز و عمل کردهاي تجاري و مذهبي اطرافش، فضايي پررفت و آمد و پويا است.

اسامي بعضي از تکيه ها ريشه هاي خاصي دارند مثلاً: از نام شخص يا عنصر طبيعي گرفته شده است مانند: مراد بيک، باب ناظر ، افرداربن، اجابن، طوقداربن، يا ازنام بناها و عناصر تشکيل دهنده محله گرفته شده است مانند سرحموم ميرزا يوسف، پيرعلم، سيد زين العابدين، و يا از نام صنف و گروه ساکن يا شاغل گرفته شده است مانند: زرگرمحله، شمشيرگر محله، حصير فروشان، کلاگر محله.

📜تکيه هايي که رابينو در کتاب خود از آنها ياد کرده، به قرار زير است:

ابومحله، آهنگرکلا، آقاسيدربيع، آستانه، باب ناظر، بينجاجي، بي سر تکيه، چهارشنبه پيش، درب شهدا، درويش خيل، اعتماد ديوان، حصيرفروشان، گلشن، ليلک محله، ميرزاهادي، مرادبيک، نقيب کلا، نفطي کلا، نوعلم يا قره کلا، پهنه کلا، قصاب کلا، راضيه کلا، رودگرمحله، سبزه ميدان، سرحمام، سيدجلال، شاه زنگي، شمشيرگرمحله، طوقداربن، اوجابن، زرگرمحله.

📜📜📜📜📜📜📜

🔵رودخانه ها:

بابل به علت قرار داشتن در ناحيه جنگلي و ارتفاعات البرز، از چند رودخانه و نهر استفاده مي کند و آب همه آنها براي کشاورزي در اطراف شهر ودهات به مصرف مي رسد. اين رودخانه ها عبارتند از رودخانه بابل، نهرکاري، کلارو، سجادرو، نهر متالون، آقارو، رودخانه تالار، شازده رو، و شهرو. اغلب آنها، قبل از رسيدن به پل محمدحسن خان، به يک ديگر متصل مي شوند و در بابلسر به دريا مي ريزند. شهرو به مصرف آب آشاميدني مي رسد و به چاه خانه ها متصل مي شوند.

📜📜📜📜📜📜📜📜

🔵رودخانه بابل:

«رودخانه بابل از کوه فيروزکوه جاري است و در مشهدسر، چهار فرسخ از بارفروش دورتر وارد درياي مازندران مي شود. طول آن تقريباً ۲۰ فرسخ است و در فصل طغيان آب، به واسه کشتي هاي کوچک از مشهد سر به بارفروش مي توان عبور کرد.»

مسعود کيهان هم مي نويسد: رودخانه بابل از ارتفاعات جنوبي سوادکوه و بندچي سرچشمه مي گيرد و با ضميم شدن سجادرود، کلارود و نهر کاري، دهستانهاي لپور، گنج افروز، بيشه و پازوار رامشروب مي سازد و در بابلسر به درياي مازندران مي ريزد. طول اين رودخانه ۷۸ کيلومتر و عرض آن، در مصب، ۷۹ متر است».

اين رودخانه در قديم به «باول رود: معروف بود.

📜مؤلف حدودالعالم مي نويسد: «رودي است که ]آن را[ رود باول خواننده از کوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر درياي خزران افتد». و به نوشته ظهيرالدين: ]حسام الدوله اردشير[ فرمود که او را ]فخرالدوله گلپايگاني را[ به خانه او بريد و خانه او، آن طرف رود باول بود وي در جاي ديگر مي نويسد: «چون در سنه اربعين و ثمان مائه ]۸۴۰ ق[ دعوت مردم ساري به اين حقير ]ظهيرالدين مرعشي[ رسيد؛ عزم جزم نموده روان گشته آمد... توجه رفت به کنار باول رود ... به گذرگاه زيار فرود آمده گشت و مردم بار فروش ده ... آمدند و عهده کردند.

درباره ميزان آب اين رودخانه، افضل الملک مي نويسد: «در تابستان اين رودخانه ها ]تالار ـ هراز ـ تجن ـ بابل[ فاضلاب ندارد که به دريا بريزد ولي در بهار و زمستان آب بي اندازه داردک ه اسب و راکب و بار را غرق مي کند و صحراها را انباشته از آب دارند. در بهار رودخانه داراي صدهزار و دويست هزار سنگ آب است».

سابق بر اين، رودخانه بابل قابل قايق راني با کرجي بود کما آن که «آمده ژوبر» سياح فرانسوي هنگام عبور از اين رودخانه ]۱۸۰۷ م [، قايقها و کشتي هايي براي حمل و نقل در آن ديده است. وي مي نويسد: «من در رودخانه ]بابل[، چهارده پانزده قايق ديدم و سه کشتي کوچک که کمي بزرگتري از آنها بود. چندتايي از آنها بر روي رودخانه بابل نزديک چند دهکده سر راه بودند. رودخانه تقريباً ۳۰ «تواز» پهنا و ۱۲ تا ۱۳ «پاگودي» دارد و شيب خود را تقريباً تا مصب حفظ مي کند.» دمورگان هم از عميق بودن اين رودخانه صحبت مي کند و مي گويد «بابل رود بسترش عميق است و جز با گدار نمي توان از آن عبور کرد؛ حيوانات را با شنا عبور مي دهند و با روبنه را به وسيله کشتي رانان ترکمن، به ساحل ديگر حمل مي کنند. به مانند همه رودخانه هاي مازندران، بابل رود در مصب تغيير جا مي دهد. اگر از روي تپه هاي شني ساحلي قضاوت کنيم، اين جابه جايي در حدود ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ متر است. در جنوب تپه ها، باطلاقهايي که منطقه را بسيار ناسالم مي دارند، ديده مي شود». وي در جاي ديگر کتاب خود مي نويسد: «در ابتداي رود بابل در داخل شهر بود. مردم کم کم جمع شدند و خانه ساختند، رود بابل را بيرون شهر بردند.»

امروزه رودخانه بابل عمق زيادي ندارد وجريان آب آ ن کند است و حجمش حداکثر ۲۱۰ متر مکعب ثبت گرديده است. کف رودخانه، مخصوصاً در زير پل محمدحسن خان، خطرناک است چنان که مؤلف تاريخ بيهقي، که در خدمت سلطان مسعود غزنوي از آنجا عبور کرد، مي نويسد: «روز يکشنبه اول جمادي الاول ]۴۲۶ ق) امير ]اميرمسعود غزنوي[ از ساري برفت تا به آمل رود و اين راه ها که آمديم، و ديگر که رفتيم، سخت تنگ بود و ازچپ و راست همه بيشه بود ناهموار، تاکوه و آبهاي روان، چنان که پيل را گذر نبودي، و در اين راه پلي آمد چوبين، بزرگ، ورودي سخت بوالعجب و نادر، چون کماني خماخم، و سخت رنج رسيد لشگر را تا از آن پل بگذشت و آن رود سخت بزرگ نه، اما زمينش چنان بود که هر ستوري بر وي برفتي، فروشدي تا گردن و حصانت آن زمين اين است.»

به همين جهت، با آن که عمق رودخانه بابل زياد نيست، شناگران ناشي، غالباً در اين رودخانه غرق مي شوند. اما همشهري ارجمند: استاد دکتر سيدباقر قائميان رئيس اسبق دانشکده پزشکي دانشگاه کرمان شاهان، براي «نويسنده» نقل کرده است که غرق شدن شناگران در زير پل رودخانه بابل علت ديگري داردکه آن را يکي از ورزشکاران برجسته بابل، به نام مصطفي طهراني، که شناگر ماهري بود، در سال ۱۳۱۲ ش کشف کرده است بدين تفصيل که در آن سال رجب پلنگ هنگام شنا در زير پل، در آب فرو رفت و نتوانست به بالا بيايد. عده اي شناگر به سرپرستي مصطفي طهراني، به جست و جو پرداختند و سرانجام، جنازه او را، که غرق شده بود، از زير پل بيرون آوردند. به گفته مصطفي طهراني، در يکي از پايه هاي درپل در کف آب، بقر اثر فشار آب در طول زمان، يا به علل د يگر، شکاف و دخمه اي پديد آمده است که اگر شناگر ناشي در آن دخمه بيفتد، امکان خروج از دخمه و بالا آمدن از آب را نخواهد داشت. لاجرم، درهمان دخمه گير مي کند وبر اثر صابت سرش به سنگ دخمه، مجروح و بي هوش مي گردد و خفه مي شود.

بدون شک ، آن دل داده روستايي، که در ساحل شمالي رودخانه منزل داشت، اگر از موضوع چسبندگي کف رودخانه با اطلاع بود، هرگز براي نامزد مهربانش پيغام نمي فرستاد که:

بــابـــل اُو تـــا زانـوئــه

تـه گره تــو امشـــو برو

کچک برار مـرگ خوئـــه

گــت برار دشتــــه شوئه

امــه سره کــوچه دلــوئه

گـــت دروازه نشونــوئـه

امــه پرده اطـاق بالا خونه

سـگ کلي، چشت خنوئه

سگ گــردن زنجير بـزوئه

امــه پـــلا آبکش بزوئــه

کــرسي تــش خاک بزوئه

لمپــا امشــو مشت سوئه

تنها خاس کيجا ته نومزوئه

کفتــال مــار مرگ خوئـه

امشــوي شو مهتابه شوئـه

لمپاي نفت تا نصف شوئه



ته گره تو امشو برو





📜نيما يوشيج در سفرنامه بارفروش، شب ۸ آبان ۱۳۰۷، درباره رودخانه بابل مي نويسد: «دفعه اول نيست که به تماشاي منظره قشنگ ]رودخانه[ بابل مي آيم. تاکنون بارها با عاليه ]همسرخودم[ به اين جا آمده ايم و نو نشسته ايم. شبي که ابرهاي سياه آسمان را گرفته بود، از ساحل آن عبور کرديم. گاوها را که از يک طرف آن به طرف ديگر شنا مي کردند، تماشا کرديم... شکوه و رفتار وحشت آميز طبيعت از کوه ها و دره هاي بلند و سراشيب گذشته، سنگلاخ هاي صعبالعبور و عقب گذارده است. به سنگهاي بزرگ بر خورده، با موانع بسيار جنگيده، بارها غضبناک شده، به خروش آمده است، ملتهب شده، کف بسته است. فاتح پيروزمندي است که از ميدان هاي مهيب جنگ خود بازگشت مي کند. کي به آن مي گويد: بابل؟ پهلواني است که اکنون از پيمودن راه هاي دور و دراز خود، بسيار خرد و خسته شده .. اي رودخانه بزرگ، چند قرن است به اين طريق مي روي؟ از کجا مي آيي؟ چه اشخاصي که درکنا تو نشسته؟ تو چه اشخاصي را بي باکانه به خود غرق ساختي؟ ... به من بگو چه قلبهايي تو را دوست داشته اند؟

📜📜📜📜📜📜

↗️بخشهاي اطراف بابل:

شهرستان بابل سابقاً داراي سه بخش بود: بابلسر، بندپي، دهستان

۱- بابلسر: بابلسر پيش بندر بابل و در کنار درياي مازندران واقع است. در زمان حکومت تزارها در روسيه، تجارت مازندران با روسيه و آمدو رفت بازرگانان ازاين بندر انجام مي گرفت. به نوشته دومورگان «مشهدسر (مسجد سررودخانه) بندر به معناي دقيق کلمه ندارد. کشتي هاي شراعي داخل در رودخانه ]رودخانه بابل[ مي شوند، ليکن کشتي هاي تجارتي به علت کمي عمق مجبورند که درو از ساحل بمانند. اين ناراحت کننده است که جز به وسيله کرجي ها ]قايق هاي بزرگ درياچه پيما[ نمي توان کالاها را به ساحل پياده کرد. از آنجا که راه رشت ـقزوين ـ طهران بسيار دورتر از راه مشهدسر ـ آمل ـ دماوند ـ طهران است اين توقفگاه و تدارک گاه کشتي روس، سابقاً براي پياده کردن امتعه، ساخته شده بود.»

در سابق اين شهر را مشهدسر مي گفتند از اين جهت که معتقد بودند سر امامزاده ابراهيم ابوالجواب ملقب به اطهر، برادر امام رضا در آنجا مدفون است.

بناي امامزاده در مشرق شهر واقع و طبق معمول، مشتمل است بر برجي گرد، با بام مخروطي کشل، در محوطه اي که پر از درخت نارنج و پرتقال است. در بناي اصلي، چهار در چوبي منقوش هست که هر کدام کتيبه اي دارد:

الف ـ کتيبه در شرقي که بزرگتر و بهتر از همه درها است: «آمر هذه الباب المزار المتبرک سيد عزيز بن سيد شمس الدين معروف به بابلکاني عمل استاد محمدبن استاد علي النجار الرازي في تاريخ شهر محرم احدي و اربعين و ثمان مائه ]۸۴۰ ق[.

ب ـ کتيبه در جنوبي که نسبت به ساير درها چندان امتياز نجاري ندارد: «صاحب الخيرات هذالباب و العماره المساه به بي بي فضه خاتون بنت امير صاعد عمل استاد حسن بن استاد با يزيد نجار رازي في التاريخ سنه خمسين و تسع مائه ]۸۵۰ ق[». ]رابينو تاريخ اين کتبيه را ۹۰۵ ق، نوشته است، صفحه ۳۷ ترجمه و ۲۰ و ۲۱ متن انگليسي[.

پ ـ کتبيه در شمالي: «آمر هذه العماره الشريفه سيد السادات و الاشراف سيد شمس الدين بن سيد عزيز بابلکاني عمل استاد محمدبن استاد علي نجار رازي في تاريخ ذيحجه سبع وخمسين و ثمان مائه ]۸۵۷ ق[».

ت ـ کتبيه در غربي: «آمر هذه العماره الشريفه سيد السادات و الاشراف سيد شمس الدين بن سيد عزيز بابلکاني رازي في جمادي الاول سنه ثمان وخمسين و ثمان مائه ]۸۵۷ ق[ عمل استاد محمدبن استاد علي نجار رازي».

در بناي وصل به امامزاده، که فعلاً ويرانه است، دري با کتبيه اي به تاريخ محرم سنه ۹۰۶ ق وجود دارد حاکي از آن که بناي مذکور منسوب به سيده بي بي فضه خاتون دختر امير صاعد و زن سلطان امير شمس الدين متوفي است، متن آن کتبيه چنين است: «باني هذه العماره الشريفه عليا حضره سيد بي بي فضه خاتون بنت اميرصاعد حرم سلطان الاعظم سلطان امير شمس الدين طاب ثراه و جعل الجنه مثواه ]مأواه[ـ عمل استاد علي ابن استاد فخرالدين بن استاد علي نجار کتبه احمد بن حسين تمت في شهر محرم الحرام سنه ست و تسعمانه ]۹۰۶[ هجره النبويه عليهم السلام.

در داخل امامزاده، کتبيه اي نيز به خط نقي آملي است که صورت آن چنين است: «صاحب الخيرات هذه الباب سنه خمس و تسعمانه ]۹۰۵[ کتبه نقي الاملي ـ عمل استاد علي بن استاد اسمعيل نجار الاملي المعروف برازي غفرالهه عليهم اجمعين».

در همان منطقه، سربقعه ديگري هست به نام بي بي سکينه، و کتبيه اي دارد به تاريخ ۸۷۳ ق که حاکي است آن بنا بر روي قبر بي بي سکينه دختر امام موسي کاظم ساخته شده در ان، منسوب به «سيد خجسته فرزند فخرالدين بابلکاني» است و شمس الدين نجار پسر استاداحمد، سازنده آن بود، در ديگر هم کتبيه اي دارد که به خواندن آن توفيق حاصل نشد.

📜ناصرالدين شاه در سفر نامه دوم خود (۱۲۹۲ق) مي نويسد: «به چمن احمدکلا الي محاذي امامزاده سلطان سيدابراهيم برادر امام ثامن ضامن امام رضا عليه التحيه و الثنا، رانديم ... در امامزاده پياده شده زيارت کردم. گنبد بلند مخروطي دارد آقا اللهقلي مباشر گمرک مشهد سرمرمت کرد و الا مهدم و خراب شده بود. صحن بزرگ بسيار خوبي دارد. اشجار مرکبات ازهر قبيل در صحن زياد است. بناي اين گنبد قدمي است. چهار پنج در بزرگ و کوچک که از حيث منبت کاري وتجاري کمال امتياز را داشت ديده شد. تاريخ درها و شرحي که نوشته شده و به خط نستعليق خوب بود گفتم امين الملک خواند. ضريح فلزي شبيه به فولاد از قديم دور امامزاده است. خطوطي از آيات قرآن در هر طرف کتيبه ضريح منبت است. خطوطي که در اين ضريح محکوک است، از اين قرار است: «اللهم صل علي محمدو آله و صل علي علي اميرالمومنين»؛ ازاره هاي گنبد، از کاشي هاي معرق بيسار خوب مثل چيني اعلا است. در ديوار غربي خشتي از کاشي ن صب است که تاريخ وفات صدرا نام در آن نقش است، اين کاشي طبيعت چيني دارد با لعاب بسيار شفاف. در متن، ماده تاريخ وفات «صدرا» چنين نوشته شده است:

صدرا چو جهن علم از او يافت به کام

از رتبه چو کرد صدر فردوس مقام

تاريــخ وفاتــش، اين رقم زد يحــيي

گلــزار بهشت جــاي او بـاد مدام

در مدم امامزاده سلطان ابراهيم اختلاف است، اعتقاد جمعي بر اين است که اين نقطه و بقعه مدفن سرامامزاده است و جسدش در قريه ناجر کجور مدفون است. و هر دو ر وايت سهو است.

📜به نوشته اعتماد السلطنه «نادرشاه در سال ۱۱۵۷ ق به محمدخان افشار» امر داد که در بندر مشهدسر مازندران به دستورالعمل جمال بيگ (آلتون انگليسي مستشار دريايي نادرشاه) کشتي بسازند و به ديا اندازند».

📗رابينو هم مي نويسد: «نادر در جنگهاي گرجستان درصدد تهيه ناوگاني در درياي مازندران برآمد. جان آلتون او را ياري نمود و در لنگرود کشتي ساخت. به«فرمان نادر، به او لقب جمال بيک داده شد ووي موفق گرديد يک کشتي جنگي که مي توانست ۲۰ توپ داشته باشد، بسازد که از کشتي روسها در درياي خزر بهتر بود». اما اين کار «پايي نگرفت زيرا نادرشاه اندکي بعد به قتل رسيد و مساله نيروي دريايي ايران فراموش شد». در زمينه نام مشهدسر بعضي از مورخان مي نويسند که همان مشهدسبز است که ظهيرالدين نوشته است: «اين حقير ]ظهيرالدين[ به اتفاق سيدکمال الدين از راه مشهدسبز و بالاتجن عزم ساري کرد». اما به نظر «نگارنده» چنين نيست زيرا مشهد سبز غير از مشهدسر است: رابينو ضمن صورت اسامي دهات جلال از رک، بعد از اسم کارکرد نماور، از «تجري اسب شورپي» نام مي برد و اضافه مي کند که در نزديکي آن، مشهدسبز در سه فرسخي شهر بارفروش، سر راه آمل واقع است. در آن حدود آثار ديوار و خانه هايي پوشيده از علف و بيشه هست که نشانياز شهر تجري سابق است که طول محيط آن يک فرسخ بود.

اين که رابينو از مشهد سبز عليحده صحبت کرد، ظهور در اين دارد که مشهدسر غير از مشهد سبز (سبز مشهد) مي باشد. مؤلف تاريخ خاندان مرعشي در کتاب خود، که تاريخ ختم تأليف آن ۱۰۷۵ است، مشهدسر را جدا از سبزمهشد به شمار آورده است.

🌍مشهدسر:

۱-«]آقامحمد[ به صد حيله خود را به مشهدسر رسانيده و ولد خود ]رستم[ را مدفون ساخت.

۲- «شاه علي سلطان ... ]ميرحسن و ميرعبدالکريم[ را برگردانيده به مشهدسر فرستاده به کشتي نشانديه به فري کنار رسانيدند.»

↗️سبزمشهد:

۱-قلعه ]فيروزجاه[ در تحت تصرف معتمدان ميرعلي خان در آمد سيدنظر سبزه مشهدي را سردار قلعه ساخته اسباب قلعه را ضبط نمود.

۲- در سبزمشهد ملک زر خريد آبا ميرقوام الدين بسيار بود و اکثر آن را متغلبان مالک شدند».

افزون بر اين، در فهرست پايان کتاب مذکور نيز، که توسط مصحح يا ناشر ترتيب يافته است، نام سبز مشهد و شماره هاي صفحات مربوط به آن، از نام مشهد سر و شماره هاي صفحات مربوطه به آن جدا از هم، ثبت گرديده.

بنابراين مي توان گفت که مشهد سر غير از مشهد سبز است و آنها دو محل مختلف ودند. در سال ۱۳۱۳ ش روزنامه اطلاعات خبر داد که «چون اسم مشهد سر براي بندر مزبور مناسب نبود بر حسب تصمم هيأت دولت به «بابلسر» تبديل گرديد و مشهدسر از اين به بعد بابلسر ناميده مي شود. در سال ۱۳۱۶ ش، به دستور رضاشاه که خود را مالک اراضي تما سطح شهر بابلسر مي دانست، خانه هاي قديم را خراب کردند و به جاي آنها، ساختمانهاي جديدي از آجر ساختند و هتل مجليي هم بنا نمودند که به نام هتل بابلسر معروف بود. بعداً، در حدود سال ۱۳۴۷ ش، اين هتل را بنياد پهلوي به دکتر علي رضا عدل طباطبايي صاحب امتياز مدرسه عاي اقتصاد وحقوق کار، براي تأسيس مدرسه مذکور به اقساط ماهانه فروخت اما، بعد از مدتي آن ساختمان را مسترد داشتند و به دانشگاه مازندران اختصاص دادند.

بابلسر، اگر چه در سابق از لحاظ بندري وگمرک، اهميت قابل توجهي داشت ولي، اکنون فعاليت عمده اي در زمينه واردات و صادرات ندارد و فقط محل استراحت و استفاده از دريا براي خسته دلان طهراني است که اغلب آن در «دريا کنار» و خزر شهر و ويلاهاي اختصاصي دارند.

از مدتها پيش، مردم بابلسر درخواست داشتند که با بخش فريکنار متفقاً شهرستان مستقلي مسحوب گردند و در اين خصوص، کوششهاي زيادي به عهمل آورده اند که سرانجام، جامه عمل پوشيد و اينک بابلسر شهرستان مستقل، وجدا از شهرستان بابل مي باشد و ليکن به طور يقين، اين جدايي جنبه شکلي و فيزيکي ارد والا مردم اين دو شهرستان از لحاظ عاطفي آن چنان به هم پيوسته اند که هرگز احساس جدايي نمي کند و اگر امروز بابلسر به علت گسترش کمي، از شهرستان بابل جدا محسوب مي گردد، مانند فرزندي است که به علت رسيدن به سن بالا و تشکيل خانواده، از خانه پدر و مادر جدا مي شود ولي همچنان عضو خانواده به شمار مي آيد.

جانا من و تو، نمونه پرگاريم

سر، گرچه دو کرده ايم، يک تن داريم

بر نقطه روانيم کنون دايره وار

تــا آخــر کــار ســر به هم باز آريم

2-بندپي: بندپي از شمال به بابل، از مشرق به چرات سواد کوه، و از جنوب به فيروزکوه و از مغرب به لاريجان محدود است و در قسمت علياي رودخانه بابل واقع شده و به سه قسمت تقسيم مي گردد:

بندپي غربي، بندپي شرقي، بالاکوه، و جمعاً شامل ۳۴۵ آبادي است.

بخش کوهستاني بندپي به واسطه داشتن کوه هاي عظيم و جنگلهاي انبوه و مراتع زياد، از لحاظ دامداري و محصولات دامي، بسيار قابل توجه و داراي اهميت است. اکثر ساکنين اين مطنقه از راه چشمداري امرار معاش مي کنند.

مرکز بخشداري بندپي در مقريکلا بود. اين قريه از قديم حاکنشين بندپي بود و ساختمان حکومتي در آنجا قرار داشت. اما بزرگترين قريه بندپي «ديوا» يا «آينه ور» است.

🌿طوايف مهم بندپي عبارتند از: ملکشاهي، فيروزجاه، عمران و «آري» [باکر، تهمتن، پاشا، کاسیها، سماکوش، گاوزن و...]. از اين منطقه رجال و معاريف بسياري برخاسته اند از آن جمله: ميرزامحمدشفيع صدراعظم [ادملایی] دوران آقامحمدخان و فتحعلي شاه را مي توان نام برد. شادروان حاج ملارضا ملکشاهي، که مردي شريف و خير و بزرگوار بود، با خرج مبالغ گزاف، بيشتر اسناد تاريخي و بنچاقهاي بندپي را جمع آوري کرده است. [آقای محسن داداش پور باکر نیز در حال جمع بخش قابل توجهی از اسناد بندپی و اطراف است که رویکردی جدیدی به عرصه ی پژوهش و خوانش اسناد نهاده است] اين اسناد گرانبها اکنون در اختيار فرزندان ارجمند او است. اميد است فرزند دانشمند او، دکتر حسن ملکشاهي استاد عالي قدر دانشکده الهيات، با ما يه فضلي که دارند، اسناد تاريخي والد گرامي خود را مورد تفرس و تحقيق قرار دهند و نتيجه را منتشر کنند:

چنين نمايد شمشير خسروان آثار

چنين کنند برگان چو کرد بايد کار

۳. دهستان که شامل ۶ بلوک است: بيشه، ساسي کلوم، گنج افروز، لاله آباد (لاله وا)، بابلکنار ـ جلال ازرک جنوبي. و جمعاً ۲۷۷ آبادي دارد.

الف) بيشه: مرکز آن روستاي سلطان محمدطاهر و شامل ۲۳ روستا و مزرعه است از جمله کپورچال، آغوزبن ]آقوزبن[، موزيگله، پايين لنگور، مرمنت و کبود کلا.

ب) ساسي کلوم در قديم به همين نام يا به «سپاسي کلام» در تاريخ ذکر شده است از جمله:

(۱).«چون سيد علي (فرمانرواي ساري) متوجه ساري شد به برادر خود سيد غياث الدين (پسر کمال الدين پسر مير بزرگ) گفت که ترا پرد الکاي بار فروشده داده بود و بعضي قريه ها را اخراج نمود مثل پازوار که به سيد علاء الدين حسنين داده بود و سپاسي کلام را نيز خارج گردانيده به من داد» حدود سال ۸۱۰ ق

(۲). «سيد کمال الدين آملي .. با لشگر آمل از سر حد آمل گذشته به بلوک «ساسي کلوم» به موضعي که «قاران آباد دشت» مشهور است. لشکرگاه کرده بود» (حدود سال ۸۴۰ ق)

پ) گنج افروز: يا «مشهد گنجورد» همان جا است که در سال ۱۳۴۳ ش، هنگام جاده سازي، اسکلت يک مرده در تابوت و اشياء تاريخي پيدا شد و احتمال قوي مي رود که مامطير قديم در همان اطراف بود. اين دهستان، از جمله شامل: اطاق سره، گتاب، (چناربن، درون کلا، بنگرکلا، روشن وا، کرتيج کلا، مشهد سرا است).

ت) لاله آباد، که به زبان محلي «لاله وا» مي گويند شامل چندين قريه از جمله: آقاملک، گرميج، احمدچاله پي ، متي کلا و خطيب است.

ث) بابل کنار: مشتمل بر ۵۹ روستا از جمله درازکلا، مرزي کلا، درون کلا، بي نماز، قرآن تالار است. از بابل کنار در ازمنه قديم، بسيار صحبت شده است از جمله:

(۱) ملک مازندران (ملک شاه کيخسرو) به اتفاق ملک نصيرالدوله (برادر همسر شاه کيخسرو) به بال کنار رفتند وجمعي از کيايان جلال را که مخالف ملک مازندران بودند، ماليدند و تاختها کردند. (۲) «اصفهبد از آرم به اردل تاخت که از ولايت باول کنار است». (۳) «اصفهبد (شهريار) ... تا باول کنار آمد».

ج) جلال ارزک جنوبي: شامل ۵۵ روستا از جمله: بصرا، بيجي کلا، متکه، درزي کلا، دهک، تجنک، ميان دسته، چمازين و اسب شورپي است. اين بلوک ظاهراً منتسب به جلال ارزرق حاکم بارفروشده در زمان کيايان جلالي است. در اسناد آستانه نياک، نوشته شده است، که مبلغ يک تومان تبريزي عشرده نيم امامزاده کارکيا واقع در جلال ازرک که به توليت .... مقرر است در سنه ۱۱۰۲ سيچقان ئيل ]سال موش[... واصل و عايد.. شد... تحريراً شهر ذي قعده سنه ۱۲۱۲، مهر: «شفيع روزجزامحمد». علاوه بر اين به موجب فرمان محمدشاه قاجار در جمادي الاول سنه ۱۲۵۱، قريه شخ کلا واقع در بلوک جلال ازرک به تيول فغان علي خان قاجار داده شد. بعد از فوت او، جلال ازرک به ميرزا محمدبيک تفنگ دار هزار جريبي اعطا گرديد ولي در فاصله کمي از او پس گرفته شد و به يعقوب علي خان فرزند مرحوم فعان علي خان داده شد.

اينک، ترانه هاي که اهالي، با لطيفه و شوخي، درباره خصوصيات بخشها و قصبات، حتي اطراف دور دست و خارج از حومه بابل، ترنم مي کنند، ذکر مي گردد:

جان مار

جان ننه

جان به قربان ننه

دس به دامانت ننه

مِرِ گُلِ زرد نَدِه ننه

دسِّ پير مرد نَده ننه





مره نده اميرکلا

اميرکلا

قحطي پلا

هفتا يک قبا ...

مره نده تو بهنمير

بهنمير

نون و پنير

دارني بخر ندارني بمير...

مره نده بابلسر

بابلسر

پراخوت انه

همه سر بسر ميرننه ننه..

مره نده فريکنار

فريکنار

مي شي برابر

انه سوار کنه هوار...

مره نده تو سرخ رو

سرخ رو

جنگل لو

ترسمه شو...

مره نده ميربازار

ميربازار

خوار ننه زياد

ماهي آزاد...

مره نده تو تميشون

تميشون همه کيجايون

ديم سرخه خون



مره نده تو نوشهر

نوشهر هوا

همش وارش

بومه ناخش

مره ده تو چالوس

چالوسه دله

کتک خرنه عاروس



«بارفروش محله نده

بارفروشي

تيرتيرگوش ليزا بدا لنگه»



🌍روستاهاي حومه بابل:

شهرستان بابل داراي ۲۷۷ دهکده است که در چندين بلوک متمرکز مي باشند. غير از آن چه قبلاً ذکر شد، مي توان بابلکان، لپور و بالا بلوک را که هر کدام شامل چندين دهکده است ذکر نموده اسامي هر يک از دهکده هاي اطراف بابل در کتاب اسامي دهکده هاي ايران ثبت است. اين اسامي غالباً پسوند «کلا» و گاهي هم پسون «کلاته» دارند. در مورد وجه تسميه کلا، شادوران دکتر غلامحسين صديقي استاد ممتاز دانشگاه تهران، که خانواده پدري او اهل نور مازندران هستند، در حدود سال ۱۳۲۳ ش مشغول تحقيق بودو به احتمال، نتيجه تحقيق ارزنده خود را در مجله اي، به چاپ رسانيده است، ولي نگارنده به آن دسترسي نيافت.

اما، کلاته، مقدسي در فصلي از کتاب خود، کلماتي در ذکر مي کند که اهالي قاليم در نام آنها اختلاف دارند. از جمله کتاب حصن، قلعه، قهندژ (کهندژ) و کلات را مي آورد. کلاته را نيز به معناي ده کوچک ذکر مي نمايد (صحاح الفرس)، و مي گويد به معني مطلق «ده» هم به کار مي رود. فردوسي مي گويد:

بدو گفت خسرو که داناي چنين

يکي خوبتر داستان زد برين

چو ديوار شهر اندر آيــد زپاي

کلاته نبايد که ماند به جاي

روستاييان بابل، به زبان محلي، ترانه اي دارند کهمتن شعر آن در اين جا ذکر مي شود:

بــارفروش هواي خوش دارنـه

بـــوي گـلاب از هر طرف وارنه

بلبــل اونجه، امــه وسه و خونه

لتکا و دشت و صحرا ورود خونه



زرک و صدري دونه ارزونـه



آه بيــل و فيــه و فـــکا و دره

داس و تـــور و هـــم چاقـو اره

گـــرو ورزا و اسب هـــم وره

تب چـــو ره، گنـــن تـــب مره

آه گــرکز و هم کچه و هم کترا

نمـــد و هــم، لاون و هــم متکا

پــرزو و هم لاقليــو آبکــــش

پهلـــو درد ره گنتـــه و رکــش

آه، سموار و قوري و هـم سيني

بشقـــاب و هم ماسخوري چيني

اسفنــاساک و قليــه و فـــرني

فـرت کشني هورت کشني خرنـي

آه، جعفري و هم تـره و اسفنــا

شــويت و هـــم فلفل و امـــزنا

ترشي و هم سير سـرکه و زالک

نـــرسي خـــربزه ره گننه کالـک

آه تموم کمه همينجــه کارها ره

خســـه هکردمـــه شمـــاهــاره



و مه شــه کولـه پشتي بارره

خــداش مــه يار و نگهداره



📜📜📜📜📜

↗️پل محمدحسن خان:

از قديم بر روي رودخانه بابل، که از کنار شهر بابل مي گذرد، پل چوبي بزرگي وجود داشت. نخستين باري ک در تاريخ، از اين پل نام برده شده، در عصر سلطان مسعود غزنوي است که با لشگريانش از اين پل عبور کرد. بيهقي مي نويسد: «روز يکشنبه اول جمادي الاول (۴۲۶ ق) اميرمسعود غزنوي از ساري برفت تا آمل، در اين راه پلي آمد چوبين بزرگ .. و سخت رنج رسيد لشکر را تا از آن پل گذشت. سال ها بعد از ان، اسپهبد رستم شاه غازي... «زر به خروارها ريخته و پارو در ميان زده پلي از خشت و آهک بنا کرد که هنوز ]حدود ۶۰۶ ق زمان تقريبي تأليف کتاب ابن اسفنديار[ پابرجا است».

📜ظهيرالدين مرعشي از پل رودخانه بابل چنين ياد کرده است: «چون فخرالدوله ]حدود سال ۵۷۰ ق[ هواي آن کرد که از شاه اردشير بگريزد و فتنه انگيزد ونزد سلطان تکش خوارزمشاه رود...ملازمان او شاه اردشير را به خفيه معلوم کردند.. تا شبي شراب مي خوردند فخرالدوله مست و لايعقل شد و بيتفاد شاه چند نفر را فرمود که او را به خانه او برند، خانه او آن طرف رودخانه باول بود شاه چند نفرمعتمدان خود را بهميانه پل باول نشاند ه بود که تا او را به آنجا برسانند، دست زده در آب اندازند.»

در قرون بعد، اين پل به همان صورت باقي بود، تا اين که در حدود سال ۱۱۶۴ ق، آقامحمدحسن خان قاجار که مازندران را به تصرف خود در آورد و بارفروش را دارالحکومه قرار داد، با صرف دوازده هزار تومان (سکه نقره به ارزش ۲۵۰ سال پيش) پل عظيمي با ده طاق بنا کرد که به نام خود او، به پل محمدحسن خان معروف گرديد.» اين پل ۱۰۰ متر طول، ۶ متر عرض و ۸ متر ارتفاع دارد»و داراي ده چشمه است. اما، در حال حاضر، به علت کاهش آب رودخانه بابل، آب فقط در سه چهار چشمه (طاق) جاري است.

سياحان خارجي نيز که به مازندران آمده اند،؛ از پل محمدحسن خان ياد کرده اند. از جمله: ژوبر فرانسوي در سفرنامه خود مي نويسد: «در نيم ساعتي شهر (بارفروش) از رودخانه نيرومندي بايد گذشت که بر رويش پل خيلي زيبايي است که ده چشمه دارد و دو ستون چهارگوش بلند، دو سي آن را زيور بخشيده است. نام اين رود بابل است» رابينو هم در سفر به مازندران، اين پل را در ۲۸ نوامبر ۱۹۰۹ (۷ آذر ۱۲۸۸) ديده و درباره آن نوشته است: «به پلي رسيديم که محمدحسن خان قاجار، بر روي رودخانه بابل درست در محلي که آب هارون از مغرب به اين رودخانه مي ريزد، ساخته است، دو تا از طاقهاي آن به واسطه زلزله در حدو سال ۱۸۲۰ م (۱۱۹ ش) خراب شد و بعد از چندي آن راتعمير کردند. در سال ۱۹۰۷ (۱۲۸۶ ش) دو تا از طاق پل راسيل برد و يکي از تجار بارفروش که فرزندي نداشت، قسمت زيادي از دارايي خود را صرف تعمير آن پل کرد ک اکنون]سال ۱۹۰۹ برابر ۱۲۸۸ ش، تاريخ مسافرت رابينو به مازندران [ در کمال درستي است. شادروان محمدصادق شفيع زاده، در زمان حيات خود در اسفند ماه ۱۳۴۳ در محل دفتر شير و خورشيد سرخ بابل، که وي از مؤسسين و رئيس هيأت مديره آن در بابل بود، به نگارنده اظهار داشت: «پل محمدحسن خان حاج مهدي ملک تعمير کرد ليکن ۸ سال بعد خراب شد و ۸ سال خراب مانده بود تا اين که مقارن کودتاي ۱۲۹۹ ش، در زمان حکومت امير اکرم (چراغعلي خان) در بارفروش، پايه هاي پل محمدحسن خان را که، در ۸ سال قبل خراب شده بود من ]محمدصادق شفيع زاده[ از کيسه خود تعمير کردم و ۹۶۷ تومان (دبه ارزش آن زمان) مخارج تعمير را پرداخت نمودم». وي اضافه کرد «۱۶ سال قبل از آن، يعني در سال ۱۲۸۳ ش، پل محمدحسن خان خراب شده بود. در آن موقع ملا محمدحسن حاج مهدي ملک از کيسه خود، و با ياري مردم شهر که به همت شادروان ملا محمدجان علامه مجتهد جمع آوري شده بود، پل راتعمير کرد؛ ليکن ۸ سال بعد يعني در سال ۱۲۹۱ ش، خراب شد و ۸ سال خراب ماند تا اين که در سال ۱۲۹۹ ش، من (محمدصادق شفيع زاده) آن را تعمير کردم»

ميرمحمدرضا بدخشان مدير کتابخانه عمومي شهرداري بابل نيز، بعداز مطالعه متن چاپ شده سخنراني «نگارنده» نامه مفصلي در ۱۴ اسفند ۱۳۴۳ به نگارنده نوشته و نکات زيادي را راهنمايي کرده است. از جمله: نوشته است «پل محمدحسن خان براي سومين بار، در سال ۱۲۹۵ ش، بر اثر سيل مهيبي که آمده بود، چند چشمه آن ويران شد.

در عصر حکومت نظام الدين نوري در مازندران، محمدعلي خان روشن مأمور تعمير خرابي پل شد لکن به نتيجه نرسيد تا اين که در سال ۱۲۹۹ ش تعمير کامل آن به دست ]شادروان[ محمدصادق شفيع زاده انجام گرفت و فعلاً هم پابرجاست.» اکنون، هم او، و هم محمدصادق شفيع زاده، هر دو رخ در نقاب خاک دارند. روانشاد شاد و نامشان گرامي باد. محمدتقي جغتاپور بازرگان بابل (شهدا، پاساژ فرخزاد، فروشگاه صدف)، در نامه اي به «نويسنده» نوشته است: «درباره تعمير پل محمدحسن خان که محمدصادق شفيع زاده با خرج شخصي خود آن را تعمير کرده است. معمار آن، شخصي به نام کربلايي حاج آقا معمار بود که پدربزرگ من بود و بارها پدر من، درباره مشکلات ساخت آن صحبت کرد» (نامه مورخ ۱۸ بهمن سال ۱۳۸۲) پدر و پدربزرگ جغتاپور از معماران برجسته بودند و غيراز تعمير پل محمدحسنخان و ابنيه بسيار، چندين مسجد در بابل ساخته اند از جمله آنها «مسجد رانندگان مي باشد که از نظر فن معماري، طاقهاي آن در اصطلاح معماران، به کليل (هفت و پنج) معروف و بسيار جالب است. جغتاپور نيز به سنت پدر و پدربزرگ خود، چندين ساختمان در بابل ساخته است از جمله، هشت ساختمان براي بستگان دوست چهل ساله خود: مهندس مسرت؛ و افزون بر آنها يکي از کارهاي ساختماني مشخص وي، ساختمان خانه پيش آهنگي بابل مي باشد که اکنون کانون تربيتي شده است».

و اما، پل محمدحسن خان تا سال ۱۳۴۳ ش، تنها پل عبور از رودخانه بابل در منطقه شهر بابل بود و ارتباط عبور و مرور با اتومبيل، بين بابل و آمل را تأمين مي کرد. در سال ۱۳۴۳ ش راه جديدي از بابل به آمل احداث شد که از قريه خطيب مي گذرد و براي عبوراز ردوخانه بابل، پل زيبايي از آهن و بتن ساخته اند. علاوه بر آن، درسالهاي اخير، پل ديگري هم ساخته شده است. در سال ۱۳۷۴ ش، «فيلم مستندي از تاريخچه پل محمدحسن خان و چگونگي ساخت آن« از «سوي چند تن از هنرمندان بابل تهيه گرديد. درا ين فيل مستندخ، زمان ساخت پل محمدحسن خان به دستور آقا محمدحسن خان قاجار، و مسايل بعد از آن، به تصوير کشده شد. نويسندگي اين فيلم را صالح طبري، کارگرداني آن را داوود لطيفي، و تصويربرداري آن را قاسم خدامي به عهده داشتند».

📜📜📜📜📜📜📜

↗️راه هاي ارتباطي بابل:



«هرگاه اقتصاد يک شهر را به جسم انسان تشبيه نماييم، راه هاي ارتباطي، به منزله شريانها و رگهاي اين جسم مي باشد؛ سالم ماندن جسم هم بستگي زياد به سلامت شريان و رگهاي جسم دارد. همين حکم صادق است درباره يک شهر، که اگر امکانات از نظر منابع، صنايع و کشاورزي خوب وجود داشته باشد ولي راه هاي ارتباط، مختل و ناکافي باشد، بدون شک از آن همه مابع و امکانات فايده اي نمي توان برد وهمه آنها به هدر خواهد رفت.»

منطقه بابل اساساً منطقه اي کشاورزي است و «سالانه مقادير زيادي برنج، مرکبات، ميوه جات، سبزيجات، ماهي و بسياري محصول کشاورزي ديگر به ساير نقاط، به خصوص طهران، صادر مي نمايد. بنابراين، وجود راه هاي مناسب و خوب، از ضروريات درجه اول مي باشد تا کشاورزان بتوانند محصولات خود را هر چه سريعتر به بازار فروش برسانند و الا مجبور خواهند شد که محصولات خود راخ، براي آن که فاسد نشودخ، به قيمت ارزان، در روستا، بفروشند. بنابراين، توأم با هر نوع برنامه ريزي در زمينه افزايش کمي و کيفي کشاورزي و صنعتي، بايد توسعه شکبه هاي ارتباطي، مخصوصاً راه هاي روستايي را در درجه اول اهميت و اولويت قرار داد.

در قديم راه هاي ارتباطي سهل العبوري در اين منطقه وجود نداشت زيرا کوه هاي مازندران مانع از آن بود که راهي به آساني از انجا بگذرد. اصطخري، مقدسي، ياقوت حمومي و ديگرانخ، ز راهي اسم برده اند که از ري به سمت شمال مي رفت و از کوه ها مي گذشت وبا عبور از اسک وپلور به آمل منتهي مي شد و از آنجا به مامطير (بابل کنوني) مي رسيد. راه ديگر، از آمل به سمت باختر، در امتداد ساحل مي گذشت و به ناتل و چالوس و ديلم مي رسيد.

راهي که از آمل به سمت مامطير وجود داشت به سمت خاور، يعني به ساري و گرگان مي رفت. اصطخري در مورد اين راه و فاصله هاي آن مي نويسد: «و من ارادان يخرج من آمل اليد مامطير مرحله و منها الي ساريه مرحله و لايجعل طريقه علي برجي فهوا قصر و انما ذکرنا الاطول لان فيه منبرين». عيب برگ اين راه ها، کيفيت آن بود که عبور از آنها، مخصوصاً در منطقه کوهستاني و جنگلي بسيار دشوار بود. بيهقي که در سال ۴۲۶ ق با اردوي سلطان مسعود غزنوي از ساري به آمل رفتخ، در مورداين راه مي نويسد: «... واين راه ها که آمديم و ديگر که رفتيم سخت تنگ بود واز چپ و راست همه بيشه بود ناهموار ... چنان که پيل را گذري نبودي و دو سوار بيش ممکن نشد که بدان راه رفتي ...» هنگام حمله امير تيمور گوراني به مازندران، «امراي لشکر به او گفتند که راه مازندران جنگلي عظيم دارد و عبر لشگر بدين عظمت دشوار خواهد بود. امير تيمور دستور داد که تبر، دهره، و اره بردارند و آهنگران جهت تکيز کردن آلات قطع، همراه ايشان باشند و بر جوي ها پل ببندند تا قشون عبور تواند کرد. (شوال ۷۹۵)

📜فورستر سياح انگليسي که اندکي بعد از قتل نادرشاه، در ژانويه ۱۷۸۴ (حدود سنه ۱۱۶۳ ق) از مازندران عبور کرده است، مي گويد: «از يک نهر قابل عبوري (در دو فرسخ و نيمي ساري) گذشتيم ... وسايل نقليه ما رادر بين راه متوقف مي کردند و به ما مي گفتند که با اسبهاي خود اندکي سنگ همراه ببريم و آن را در قسمتهاي باطلاقي جاده بگذاريم. اين جاده بين ساري و بارفروش بود که مي گفتند اصلاً شاه عباس ساخته بود. ظاهراً از ميان جنگل عبور مي نموده و با آن که چاله هاي عميق در امتداد طرفين آن کنده بودند تا آبهاي اضافي جاده را جذب کند، باز به اشکال فراوان و خطر بسيار عبور مي کرديم. ازکاروان ما در نقاط مختلف خواستار مي شدند که سنگهاي حصه خود را تحويل بدهند و اگر کسي سنگي نمي داد، از طرف مأموران دولتي بازداشت مي شد».

آمده ژوبر، سياح فرانسوي نيز از سه جاده صحبت مي کند:

يکي، جاده از کناره دريا به بارفروش: «فاصله سخت سر (رامسر کنوني) به بارفروش پايتخت مازندران چهل فرسخ است و راه هميشه از کناره مي گذرد. راه شني است و به حاشيه جنگلها و کشتزارها محدود مي شود. اين راه خيلي خسته کننده است زيرا سفت نيست و از ماسه انباشته شده است».

ديگر «بقاياي جاده سنگ فرش که به فرمان شاه عباس بزرگ ساخته شده بود... براي ارتباط بارفروش به رشت».

سه ديگر، جاده بارفروش به طهران است که از بارفروش به آمل و از آنجا، به ليت کوه، لاريجان، مشا، دماوند، رودهن، و جاجرود مي گذرد و به طهران مي رسد. در سه فرسخي جنوب آمل، در يک تنگه باريک و دشوار بايد داخل شد. راه به تناوب از اين کرانه به آن کرانه ديگر هراز، به وسيله پلهاي آجري مي رود که خيلي خوب ساخته شده ولي به طور کلي استحکامش کم است» اما، درباره راه معمولي بارفروش به طهران، دمورگان مي نويسد: در عهد شاه عباس، راه اصلي بين فلات ايران و درياي مازندران، از فيروزکوه مي گذشته است». احسان طبري درباره وجه تسميه فيروزکوه مي نويسد: «گويا اين کوه مرتفع به سبب رنگهاي دل انگيز کبودو نيلي خود، فيروزکوه نام گرفت است و بلافاصله پس از آن، جبال شامخ و افسانه گون سواد کوه آغاز مي گردد که سراپا جنگل پوش و مه آلود است و لذا رنگش به سودا و سياهي مي زند. (اگر چه جاي اين تذکر در زير نويس است، ولي «نويسنده» ترجيح داده است که آن را در متن بنويسد).

📜ناصرالدين شاه در «مسوده مقاله اي که براي درج در روزنامه رسمي ايران درباره مازندران» نوشته (يا براي او نوشته اند) مي گويد: «دو رشته ]راه[ عراده رو ساخته شده است که از عجايب روزگار است يکي به راه هزار چم است که از بلوکات کلارستاق گذشته به کنار دريا منتهي مي شود راهي بود که از سنگ و کوه هاي بزرگ يک بز نمي توانست عبور نمايد، حالا کالسکه مي رود؛ و ديگري راه لاريجان است که از چمنزارهاي دماوند ابتدا شده به شهر آمل ميب رسد. در هر دو راه خرج زياد شده و از کارهاي بزرگ دنياست.

📜ناصرالدين شاه در سفرنامه دوم خود به مازندران (سال ۱۲۹۲ ق)، مي نويسد: «راه تازه آمل به طهران را من ]ناصرالدين شاه[ از دو سال پيش (۱۲۹۰ ق) دستور داده ام که با سرپرستي حسن علي خان وزير بسازند.» مجله يادگار نوشته است: حسن علي خان اميرنظام گروسي ]۱۲۳۶ - ۱۳۱۷ ق[ «در اواخر سال ۱۲۸۹ ق به طهران آمد و رتبه امير توماني و وزارت فوايد عامه يافت؛ و در دوره اين وزارت، مدت دو سال مأمور تسطيح راه مازندران از طريق لاريجان و آمل بود و اين راه با وجود صعوبت بسيار و اشکال فراوان، بالاخره ارابه رو کرد». به نوشته اعتماد السطنه: «حسين علي خان ]کذا[ اين راه را طوري ساخت که دو عراده و کالسکه که بخواهد از پهلوي يکديگر عبور کنند، بدون تصادف و مزاحمت يکديگر از هم مي گذرند».

📜رابينو در مسافرت خود به مازندران از «دو جاده از مازندران به داخله ايران از طريق کوه البرز» نام مي برد: يکي، همين جاده کلاسکه رو هراز: «راه آمل به طهران از دامنه شرقي دماوند عبور مي کند و به وسيله گاستيگر مهندس اطريشي که در خدمت ناصرالدين شاه بود، ساخته شده است؛ و ديگر، راه بارفروش به طهران ازطريق سوادکوه، که در امتداد جاده سنگ فرش قديم است. راه سنگ فرش مذکور در سال ۱۳۰۱ تمام شد و آن جاده اي که شاه عباس به ميرزا محمدتقي وزير مازندران امر داده بود از فرح آباد، در کنار درياي مازندران به خوار ]ورامين[ از طريق ساري ـ علي آبادـ سواد کوه ـ فيروزکوه ـ هبله رود بسازد که مجموع طول آن تخميناً ۴۵ فرسخ بود و ۹ منزل تقسيم مي گرديد». وي اضافه مي کند: «اين جاد سنگ فرش داشت که معمولاً عرضش ۲۰ پا بود و گويا در ساختن آن، دقت بسيار نموده و زخمت زياد کشيده بودند و سراسر آن را با سنگهاي درشتي فرش کردند که از رودخانه هايي که از ميان جلگه هاي پرجنگل جاري است، آورده بودند. براي خشک نگاهداشتن اين راه ها ، گودال عميق در دو طرف آن کنده بودند و با حصار محکمي از شاخه هاي درختان انار صحرايي که خاردار است و قابل نفوذ نيست، پرچين شده بود. ولي اين جاده را به قدر کافي از سطح زمين بلندتر نساخته و براي جريان آب از طريق سنگفرش به يک طرف ديگر، آب رو تيه ننموده بودند. اين وضع، به علاوه بي علاقگي حتمي که ايرانيان نسبت به کار تعميرات دارند، آن راه را به صورتي که اکنون هست، درآورده است و اين جاده که نشانه عقل و درايت سلطان با تدبير ]شاه عباس کبير[ است، در عين حال، نمونه تأسف آوري است از بي قيدي و اهمال جانشينهاي او».

بوهلر يکي از نظاميان فرانسه که در اواخر دوران سلطنت محمدشاه قاجار، داوطلبانه به صورت غيررسمي، به قصد مبارزه با نفوذ انگلستان، به خدمت دولت ايران درآمد، گزارشي تحت عنوان «بررسي و مطالعه جاده طهران به مازندران» تهيه کرد که در آرشي وزارت دفاع فرانسه در پاريس موجود است. بوهلر از مدرسه نظام پلي تکنيک پاريس فارغ التحصيل شده بود و درجه مهندسي در رشته جغرافيا داشت. وي در سال ۱۸۵۳ م ]۱۲۳۲ ش[ در استانبول، طبق قفراردادي به استخدام سپاه ايران درآمد و تا پايان عمر يعني تا سال ۱۸۸۷ ]۱۲۶۶ ش[ به فعاليتهاي مختلف از جمله تعليم رياضي و نقشه کشي در دارالفنون اشتغال داشت و در جنگ هرات شرکت نمود. از وي چند کتاب به فارسي ترجمه شد.

در روز جمعه دهم آذر سال ۱۳۱۲ ش، راه جديدي از چالوس به طهران توسط رضاشاه افتتاح گرديد. با اين راه، که ۱۶۸ کيلومتر طول دارد، بابل از طريق چالوس به طهران راتباط پيدا نمود. چندي بعد هه»، تونل کندوان، در گردنه کندوان، بين راه چالوس ـ گچ سر، حفر گرديد و در روز ۲۷ ارديبهشت ۱۳۱۷ افتتاح شد. اين تونل عبور از، راه چالوس به طهران را آسان و کم خطر نمود. زيرا ، قبل از حفر اين تونل، وسايط نقليه مي بايستي از بالاي کوه کندوان بروند که بسيار خطرناک بود.

در حال حاضر، بابل از نظر راه شوسه و جاده هاي ارتباطي اصلي با ساير نقاط، بسيار غني و از شهرهاي نيک بخت ايران است، راه هاي فعلي بابل بدين قرار است:

الف) راه شمالي که از اميرکلا، پازوار به بابلسر، و از بابلسر بهس متغرب درياي مازندران ادامه دارد و از شهرهاي فريکنار ـ سرخرو ـ محمودآباد ـ تميشان ـ علمده ـ ايزده ـ چالوس ـ شهسوار ـ رامسر ـ لاهيجان مي گذرد و به رشت مي رسد. ضمناً چند سال قبل، راه جديدي از فريکنار احداث رديد که به آمل و بابل متصل مي گردد. اين راه نوع اسفالت درجه يک با عرض ۸/۷ متر مي باشد.

ب) از بابل به علي آباد دو راه وجود دارد:

يکي، جاده قديم که از محله چهارشنبه پيش به طرف دروازه علي آباد شروع مي شود و پس از عبور از پل قديم تالار، به علي آباد مي رسد. در کيلومتر ۱۳ بابل، اين راه انشعاب مي يابد و بهس مت کياکلا و جويبار مي رود. اين راه از لحاظ اقتصادي اهميت بسيار دارد ولي با گستردگي روستاهاي اطراف آن، نامتناسب است. طول اين جاده ۲۴ کيلومتر است و آسفالت آن از نوع آسفالت سرد درجه ۳ مي باشد.

ديگر، راه جديد (راه جنوب شرقي) که از سبزه ميدان بابل پس از عبور ازعلمدار و پل جديد تالار، به طرف علي آباد مي رودواز جاده قديم کوتاهتر است: طول آن ۲۰ کيلومتر و از نوع آسفالت گرم درجه يک مي باشد. از اين جاده راههاي زياد روستايي منشعب مي شود و با آن که عرض آن ۸/۷ متر است ولي با تراکم عبور و مرور وسايط نقليه متناسب نيست. به خصوص که کليه مسافران طهران، آمل و بابل از اين مسير به طرف مشهد مسافرت مي نمايند. اين جاده بعد از رسيدن به علي آباد دو قسمت مي شود:

قسمت اول) به طرف شيرگاه، پل سفيد، زيرآب، عباس آباد، ورسک، فيروزکوه، دليچايي، جابون، رودهن مي رود و به طهران مي رسد.

قسمت دوم) به طرف ساري، نکا، بندرگز، گرگان، گنبد، قوچان مي رود و به مشهد مي رسد.

پ) راه جنوبي که از دهستانهاي گنج افروز و بابلکنار عبور مي کند و به ساسي کلوم مي رسد. حدود ۲۲ کيلومتر از اين جاده آسفالت و بقيه خاکي است. اهميت اين جاده از آن جهت است که ۱۶۰ آبادي بابل را به اين شهر مرتبط مي نمايد.

ت)محور غربي، که بابل را به آمل از دو طريق متصل مي نمايد:

يکي، جاده قديم که از پل محمدحسن خان، ترک کلا، اسبه کلا، پل انصاري، هندوکلا، نظام آباد عبور مي کند و به آمل مي رسد. طول آن ۳۶ کيلومتر است و آسفالت آن از نوع درجه ۲ مي باشد.

ديگر، جاده جديد که از پل بتني جديدالاحداث مي گذرد وبا عبور از خطيب به آمل مي رسد. طول آن ۳۰ کيلومتر و از نوع اسفالت گرم درجه يک مي باشد.

هم شهري جوان و محقق شهر ما، مجيد پوراسماعيل از راه لطف، در نامه اي به تاريخ ۳۰ مهر ۱۳۸۰، به «نويسنده» يادآوري کرده است که: راه ديگري از ميانه جاده جديد بابل ـ آمل (نزديکيهاي روستاي تجنک) منشعب مي شود و پس از گذشتن از چند روستا، بعد از روستاي بابلکان در نقطه اي به نام موسوياني (پانصد متر پايين تر از احمدچاله پي، پل انصاري) به جاده قديم بابل ـ آمل مي پيوندد.»

👈اما، بخش بندپي که حدود نيمي از آبادي هاي شهرستان بابل را شامل است، به علت کوهستاني بودن، راه هاي ارتباطي آن اکثراً «مالرو» مي باشد. اين راه ور اههاي منشعب از آن، راه هاي روستايي است که غيرفني و هم سطح زمين ساخته شده و در زمستان به سبب بارندگي زياد، صعب العبور مي گردد و هر ساله احتياج به تعمير و بازسازي دارد. «هم شهري» جوان و محقق ديگر شهر ما: يوسف الهي نيز از راه لطف به «نويسنده» تذکر داده است که امروزه، وضع جاده هاي بندپي فرق کرده است و با پاي مردي هاي حاج محمدفيروزي (بخشدار اسبق بندپي)، ابتدا جاده خاکي تا گلوگاه مرکز بخش بندپي شرقي کشيده شده، و از طرف غرب بندچي نيز، جاده اي از جاده قديم بابل به آمل جدا شده پس از عبور از روستاي شوبکلا، صلحدارکلا، خشرودپي (مرکز بخش بندپي غربي)، وليک، ديوا، ادملا، به گلوگاه مي رسد. در دهه ۱۳۶۰ ش اين دو رشته جاده اسفالت گرديد و در همان سالها، جاده خاکي تا ييلاقهاي بندپي (قريه شيخ موسي، ورزنه، نشل ...) کشيده شد و بيشتر جاده هاي فرعي بخش جلگه اي بندپي نيز آسفالت مي باشد. همچنين، اين جاده آسفالته تا روستاي فيروزجاه ثابت نيز ادامه دارد.»

به هر حال، بابل با ۵ راه ارتباطي به طهران وصل مي گردد که غير از سه راه ذکر شده (راه چالوس ـ راه فيروزکوه ـ راه هراز)، بايد راه هوايي (با استفاده از فرودگاه ساري) و نيز راه آهن (با استفاده از ايستگاه علي آباد) را نام برد.

با اين همه راه، اخيراً روزنامه خبر داده اندکه راه جديدي طرحريزي و به زودي اجرا خواهد شد که طهران را از طريق شمشک، نور به راه چالوس وصل مي نمايد و از آن جا مي توان با استفاده از راه نوشهر و لاهيجان به رشت رفت؛ و با سافتاده از راه محمود آباد، فريکار، بابلسر به بابل رسيد. مهمتر از اين، به نوشته جرايد، «طرحي» در دست بررسي است که درياي مازندران را به خيلج فارس وصل خواهد کرد و پس از اتمام، بابل را داراي يک راه آبي قابل کشتيراني متصل به آبهاي خليج فارس و اقيانوس هند خواهد نمود.

اي عقل بــرو برو که امشب شادم

از دست حساب غلطت آزادم

بيچارگي من آن زمان گشت شروع

کز جهل، به دام تو اسير افتادم

(خواجه عبدالله انصاري)

📚منبع:

http://www.edugroup.blogfa.com/post/23

+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۴۷ توسط کارشناس تکنولوژى و گروه آموزشی عمومی

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
🟢#مقام_معظم_رهبری:
((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.))
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#پژوهش_تحقیقات_میدانی
#یافته_های_شفاهی
#تبارشناسی_نسب_نامه
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#معرفی_نویسندگان_پژوهشگران
#بازنگری_سنت_های_مازنی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
@Mohsendadashporbaker
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:32 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#آمار #شهدا #جنگ_تحمیلی

🇮🇷 ﺁﻣـــﺎﺭ ﮐــﻠﯽ ﺷــﻬﺪﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ در دوران پر افتخار هشت سال دفاع مقدس( شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷) :

❣ﺗﻌﺪﺍﺩ ۲۱۳۲۵۵ ﻧﻔــﺮ #شهید ﮐﻪ ﺷــﺎﻣﻞ؛
۱۵۵۰۸۱ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ،
۱۶۱۵۴ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺣﻤﻼﺕ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ،
۱۱۸۱۴ ﻧﻔﺮ ﺩﺭﺣﻮﺍﺩﺙ ﻣﺘﻔﺮﻗﻪ
ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ۹۸۸۹ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﺎﺭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۱۵۵۲۵۹ ﻧﻔﺮ ﻣﺠﺮﺩ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۵۵۹۹۶ ﻧﻔﺮ ﻣﺘﺄﻫﻞ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۷۰۵۴ ﻧﻔﺮ ۱۴ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۶۵۵۷۵ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﻦ ۱۵ ﺗﺎ ۱۹ ﺳﺎﻟﻪ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۸۷۱۰۶ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﻦ ۲۰ ﺗﺎ ۲۳ ﺳﺎﻟﻪ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۲۲۷۰۳ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﻦ ۲۴ ﺗﺎ ۲۹ ﺳﺎﻟﻪ،
ﺗﻌﺪﺍﺩ ۳۰۸۱۷ ﻧﻔﺮ ۳۰ ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﻩ
🇮🇷ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ:
ﮐــﺎﺩﺭ: ۲۳۱۹۹ ﻧﻔﺮ
ﺳﺮﺑﺎﺯ: ۱۶۷۳۸ ﻧﻔﺮ
🇮🇷ﺍﺭﺗﺶ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ:
ﮐــﺎﺩﺭ: ۹۰۸۹ ﻧﻔﺮ
ﺳﺮﺑﺎﺯ: ۳۶۹۶۵ ﻧﻔﺮ
🇮🇷ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ:
ﮐــﺎﺩﺭ: ۲۹۲۶ ﻧﻔﺮ
ﺳﺮﺑﺎﺯ: ۵۶۷۲ ﻧﻔﺮ
ﺷﻐﻞ ﺁﺯﺍﺩ: ۳۱۶۷۴ ﻧﻔﺮ
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ: ۳۲۲۷۵ ﻧﻔﺮ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ: ۲۶۰۸ ﻧﻔﺮ
ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ۵۷۴۵ ﻧﻔﺮ
ﺑﯿﮑﺎﺭ: ۶۱۲۸ ﻧﻔﺮ
ﺩﻭﻟﺘﯽ : ۲۶۲۹۳ ﻧﻔﺮ
ﺑﺴﯿﺞ ﻭﯾﮋﻩ: ۲۳۲۹ ﻧﻔﺮ
ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ : ۳۱۳۶ ﻧﻔﺮ
ﮐﻮﺩﮎ : ۲۹۰۶ ﻧﻔﺮ
ﻏﯿﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ: ۴۵۶۴ ﻧﻔﺮ
❣ﺟﻤـــﻊ ﮐــﻞ : ۲۱۳۲۵۵ ﻧــﻔﺮ …
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ
۱۳۵۹/۶/۳۱ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ۱۲ ﻟﺸﮕﺮ ﺯﺭﻫﯽ، ﻣﮑﺎﻧﯿﺰﻩ، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻭ ۳۶ ﺗﯿﭗ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺯ ۳ ﻣﺤﻮﺭ
‏( ﺟﻨﻮﺑﯽ؛ ﻣﯿﺎﻧﯽ؛ ﺷﻤﺎﻟﯽ‏) ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﮕﯽ
۵۴۰۰ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺗﺎﻧﮓ،
۴۰۰ ﻗﺒﻀﻪ ﺗﻮﭖ ﺿﺪﻫﻮﺍﺋﯽ،
۳۶۶ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ،
۴۰۰ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﻫﻠﯽ ﮐﻮﭘﺘﺮ،
ﺑﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ :
ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﭘﺮﻫﺰﯾﻨﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻭﺳﯿﻊ ﺗﺮﯾﻦ
ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ‏( ۵ /۱ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ، ۲ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺑﻮﺩﻩ
ﺍﺳﺖ ‏)
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۸ ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ
۱۹ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ،
۱۹ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻣﺘﻮﺳﻂ،
۱۲۵ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﻮﭼﮏ،
ﺗﻮﺳﻂ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ .
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۲۸۸۷ ﺭﻭﺯ ‏( ۹۶ ﻣﺎﻩ‏) ﻭ ۸ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ
ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ :
ﺩﺭﻃﻮﻝ ﻧﺒﺮﺩ ۸ ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ۱۰۰۰ ﺭﻭﺯ ﻧﺒﺮﺩ ﻓﻌﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۸ ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ:
۲۱۳ ﻫﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ،
۱۴۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ ،
۳۲۰ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺠﺮﻭﺡ ،
۴۰ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺁﺯﺍﺩﻩ
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ :
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۷۲۳۶۳ ﻧﻔﺮ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺍﺳﯿﺮ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ
۳۹۵۱۴۸ ﮐﺸﺘﻪ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۳۶۶ ﻓﺮﻭﻧﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻭ ۹۰ ﻫﻠﯿﮑﻮﭘﺘﺮ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﺷﺪﻩ
ﺍﺳﺖ .
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺩﺭﻃﻮﻝ ۸ ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ:
۷ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎﺭﻣﺰ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ
۱۳ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎ ﺭﻣﺰ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ
۷ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ
۱۳ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺯﻫﺮﺍ
۱۱ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ
ﻭ ۸ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﺎ ﺭﻣﺰ ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۸ ﺳﺎﻝ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ:
۴۵۰۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ
۲۰۰۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﺸﺎﻥ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
۳۰۰۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ
۲۰۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺭﺿﺎ
۱۳۰۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ
۵۴۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﻋﺒﺎﺱ
۴۵۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺍﮐﺒﺮ
۳۵۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺍﺻﻐﺮ
۲۳۰۰ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺎﻣﻬﺎﯼ ﻣﻄﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ …
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ :
ﺍﺯ ۲۱۳ ﻫﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ؛
۱۷۱۲۳۵ ﻫﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺭﺧﻂ ﻣﻘﺪﻡ،
۱۶۸۷۰ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﺛﺮ ﺣﻤﻼﺕ ﻫﻮﺍﺋﯽ ﻭ ﺗﻮﭘﺨﺎﻧﻪ
ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ …
🔹️ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ:
۴۴ ﺩﺭﺻﺪ ﺷﻬﺪﺍ ﺳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ۱۶ ﺗﺎ ۲۰ ﺳﺎﻝ
۳۰ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ۲۱ ﺗﺎ ۲۶ ﺳﺎﻝ
۸ ﺩﺭﺻﺪ ۲۶ ﺗﺎ ۳۰ ﺳﺎﻝ
۱۸ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎﻻﯼ ۳۰ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ …

‍ ❣از قافله های شهدا جاماندیم
❣رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم
❣افسوس که در زمانه دلتنگی
❣مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم

🤲 شادی ارواح طیبه شهدا، صلوات
👇👇

📩مرجع صدور این آمار برای کانال #پژوهش_ادملاوند نامشخص است.

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:24 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📸تصویری نادر از ادب معمارانه

⬅️جهت تماشای این عکس به کانال پژوهشی ادملاوند در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.

🔹 وهابیون، عکس انداختن را شرک می‌دانستند و لذا عکاسان امکان تصویربرداری از #مدینه منوره را نداشتند؛

📍در سال ۱۲۵۹ شمسی، محمد صادق بیگ (نقشه‌بردار ارتش مصر) که به حج رفته بود برای نخستین‌بار در تاریخ عکس‌هایی از مدینه و مکه را تهیه کرد.

🔹او عکس‌های خود را به کنفرانس بین‌المللی جغرافیدانان در ونیز برد و مدال طلای این کنفرانس را به دست آورد.

📍 در پایین تصویر و در سمت چپ، امضای محمد صادق بیگ با عنوان sadiq bey دیده می‌شود.

📍تقریبا در وسط تصویر گنبد حرم مطهر نبوی قرار گرفته و در سمت چپ آن و در میان دو مناره حرم نبوی، حرم مطهر ائمه بقیع است.

📍اما ۴۶ سال بعد از این عکس، در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۰۵، حرم مطهر ائمه بقیع توسط وهابیون تخریب شد.

🔹تواضع معمارانه در تصویر تجلی این آیه بود: "يَا أَيُّهَا الَّذِين آمَنوا لَا تَرفعُوا أَصْوَاتَكُم فَوْقَ صوْتِ النَّبِی: ای مؤمنان، صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر مکنید" (حجرات/۲).

📍این نوع شهرسازی، نتیجه ادب معمارانه نسبت به بقاع متبرکه و بیوت الهی بود که در شهر سنتی، تنها آنها اجازه ارتفاع و رفعت داشتند:

"فی بُيوتٍ أَذنَ اللَّهُ أَن تُرْفعَ وَيُذْكرَ فيهَا اسمُه: خانه‌هايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابند و نامش در آنها ياد شود" (نور/۳۶).

📍ادبی که در شهرهای متراکم و بی‌ادب معاصر، دیگر کمتر نشانی از آن دیده می‌شود.

🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

سه شنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 6:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون
📩شناسه۱۴۰۳۰۶۱۳۰۶۰۷
#ایل_بهتویی

🌿بهتویی:
بهتویی . [ب ِ] (اِخ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران .

📗جغرافیای سیاسی کیهان ص ۶۰
رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص ۲۵۶ شود.

📌بُهتویی درست است. به اشتباه توسط فارس زبانها بِهتویی تلفظ می شود.

✍طایفه ای از کردانِ قدیمی کرمانشاهان.
این طایفه پیش از تشکیل دولت #زندیه (نیمة دوم قرن دوازدهم) در ناحیه ی کاوردان متصل به خاک زُهاب، از نواحی مرزی ایران و عثمانی، سکونت داشتند (📘گلستانه ، ص ۳۰۰ ) و تا اوایل قرن سیزدهم به سه دسته تقسیم شده بودند:
👇👇
🌿گروهی به نام همه وند (صورت کُردی احمدوند)، که ظاهراً در ۱۱۸۰ یا ۱۱۹۰ به شهرزور مهاجرت کرده و در نواحی بازیان و چَمْچَمال * سکونت گزیده بودند (📙عزّاوی ، ج ۲ ، ص ۷۷ ؛ ادموندز، ص ۵۰)؛

🌿گروهی دیگر که به قولی، در زمان آقامحمدخان قاجار ( ۱۲۱۰ ـ ۱۲۱۱ ) به قزوین تبعید شده بودند (📕میرزاابراهیم ، ص ۱۷۶)؛

🌿و گروه سوم، همچنان با نام احمدوند بهتویی در کرمانشاهان باقی مانده اند ( 📔کریمی، ص ۱۶۳).

✍ادامه دارد...
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 23:0 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🏔#کوهنوردی
#قله

✍صعود به دومین قله بلند ایران.
پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ به قصد صعود به قله علم کوه دومین قله بلند ایران با ارتفاع ۴۸۵۰ متر ساعت ۹ صبح از آمل به سمت کلاردشت حرکت کردیم و در ساعت ۱۱/۳۰ در رودبارک #کلاردشت جلو دفنر فدراسیون کوهنوردی پیاده شدیم و از آنجا باید سوار بر پاترول یا نیسان آبی شد که ما به خاطر اینکه تعدادمان زیاد بود با یک نیسان آبی که زنده کننده خاطرات قدیمی ییلاق رفتن خیلی از بچه‌ها بودبه راه ادامه دادیم و پس از دوساعت پیمایش در جاده خاکی و سخت به ابتدا مسیر پیاده‌روی رسیدیم در آنجا هم تعدادی قاطر هستند که میشود کوله و چادر و سایر وسایل را با قاطر تا هسارچال ببری و هم میتوانی کوله بار خودت را بردوش بگیری که بنده و یکی دونفر از دوستان همین کار را انجام دادیم و بقیه بارشان را به قاطرچی سپردند ساعت ۱۶/۲۰ دقیقه پیمایش را در مسیری بسیار زیبا در کنار دره‌ای پرآب شروع کردیم در ابتدا حرکت باید از یک پل برفی که با انباشته شدن برفهای زمستانی داخل دره و عبور آب در زیر آن تشکیل شده بود عبور کردیم و در ادامه از کنار صخره‌ها ی سنگی که در بعضی نقاط صخره‌ها از سنگهای سیاه براق تشکیل شده بود عبور کرده و بعد ازدوساعت به دشت #هسارچال رسیدیم.

📌برای #وجه_تسمیه هسارچال در بعضی نوشته گفتند بنفشه یخ زده که به نظرم اشتباه هست چون هسار به زبان محلی مازندران به شبنم یخ زده گفته میشود در شبهای صاف فصل سرد پاییز و زمستان صبحها روی زمین و علفزارها کاملا سفیدمیشود که حاصل همان شبنم بخ زده هست و چون این مکان اطرافش را کوه فرا گرفته و داخل دره قرار دارد آن را هسار (حصار) چال میگویند که از لحاظ نوشتاری هم با (س) دُرستتر هست خلاصه دم غروب گروه ۱۴ نفره ما شش چادر به صورت دایره برپا کرده و برای استراحت شب آماده شدند اما این منطقه چه شب زیبایی داشت آسمانی پر از ستاره درخشان که به همراه سرما نزدیک به صفر درجه تجربه خوبی را رقم زد.

ساعت سه صبح همگی بیدار شدند و برای حرکت به سمت قله آماده و در ساعت ۳/۵ صبح همگی در یک ستون حرکت و بعد از ساعتی حرکت در تاریکی کم کم سیاهی شب جای خودرا به روشنایی روز داد با آغاز روز رسیدیم به ابتدای مسیر سخت و صخره‌ای با شیب های تند و سنگهای تیز که هر چه به جلو میرفتیم کار سخت تر می شد گامها کوتاه و حرکت آرام ادامه پیدا کرد. باید بگویم که قله #علم_کوه از سختترین و فنی ترین قله های ایران هست اما گروه مصمم بود تا قله را فتح کند و پس از هفت ساعت وساعت ۱۰/۳۰ دقیقه تمام اعضای گروه موفق به صعود شدند و در پای تابلو حاضر شدند و بعد از نیم ساعت راه برگشت را شروع و با چهار ساعت پیمایش به کمپ رسیدند و با استراحتی کوتاه به سمت پایین حرکت و با همان نیسان آبی که با قرار قبلی به محل قرار آمده بود به دفتر فدراسیون در رودبارک بر گشتیم و پس از ثبت صعود در دفتر با ماشین شخصی به #آمل برگشتیم.

🖊سیدقاسم صیادمنش
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:5 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

دوشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 21:1 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

﷽ن و القلم و ما یسطرون

📩شناسه۱۴۰۳۰۶۱۲۲۰۵۹
#مازندران_شناسی
#بابل #رزکنار #روستا

✍روستای رزکنار در دهستان خشکرود، بخش رودبست شهرستان بابلسر استان مازندران قرار دارد و وضع طبیعی این روستا دشتی می باشد.

این روستا بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران سال ۱۳۹۰ دارای جمعیت کل ۸۰۶ و جمعیت مرد ۴۰۳ و جمعیت زن ۴۰۳ می‌باشد. تعداد خانوار این روستا ۲۴۴ خانوار و دارای تعداد واحد مسکونی ۲۴۴ می‌باشد.

🌾میزان اراضی کشاورزی روستای رزکنار اعم از باغی و زراعی بالغ بر ۵/۲۵۰ هکتار می باشد که از این میزان حدود ۲۳۸هکتار اختصاص به زراعت و ۵/۱۲ هکتار نیز زیر کشت درختان میوه قرار دارد .

📊جمعیت روستای مورد مطالعه در دهه ۱۳۵۵ الی ۱۳۶۵ دارای نرخ رشدی به میزان ۶۹/۴ درصد را از خود نشان داده است. اما کاهش نرخ رشد از رقم ۶۹/۴ درصد در سال ۱۳۶۵ به رقم ۳۱/۰- درصد در سال ۱۳۷۵ ثبت شده است.

📚رزکنار در کتب و اسناد:

۱/رزکنار_ raz_kenar ده از دهستان جلال ازرک بخش نور شهرستان بابل. ۱۰/۵ ک شمال باختری بابل.
دشت_ معتدل مرطوب مالاریائی_ سکنه ۲۳۰ نفر_ شیعه_ مازندرانی و فارسی.
آب از رودخانه کاری
محصول برنج صیفی مختصر غلات کنف نیشکر
شغل زراعت
راه مالرو
📘فرهنگ جفرافیایی ایران (آبادیها) جلدسوم، استان دوم، انتشارات ستاد ارتش، ۱۳۲۹ ص ۳۲۳

۲/سرشماری بابل، ۱۳۳۸، مرکز آمار ایران:
🌍رزکنار:
📊آمار مرد و زن: ۲۴۱ نفر
📊مرد ۱۶۰ نفر _ زن ۸۱ نفر

۳/فرهنگ آبادیهای ایران، دکتر لطف اله مفخم پایان، ۱۳۳۹
۳۵۷_رزکنار: ۳۸_۵۲☆۳۷_۳۶ بابل
[شماره ردیف_ نام آبادی_ ط ج ، دق. دج _ ع ج، دج ]

۴/دهستان جلال ارزک ۰۷:
📘فرهنگ آبادیهای کشور،ج۱۱، استان مازندران، کدشماره ۲، سرشماری ۱۳۴۵، چاپ اول مرداد ۱۳۴۸:
رزکنار: کدآبادی ۳۶ _ تعدادجمعیت ۴۴۳ _ تعدادخانوار ۶۸ _ نوع آبادی ۱_ جلگه ای☆_ جیب رو☆_ فاصله تا نزدیکترین جاده به کیلومتر ۱۲_ مسجد☆_ دبستان☆_ انجمن ده ☆_ صندوق پست☆_ تراکتور☆_ رودخانه☆_ گاو گوساله گاوکارگر ۶۰_ گاو کارگر ۲۵_ اسب و الاغ ۲۰_ مساحت اراضی بر حسب استفاده از زمین به هکتار: برنج ۶۳، سایر محصولات زراعی مزروعی سالانه ۱۰، باغ و قلمستان ☆☆☆_ انواع محصولات عمده زراعی سالانه در دهات و مزارع: برنج☆ ، پنبه☆، کنجد☆،

۵/فرهنگ آبادیهای کشور (بر اساس سرشماری آبان ۱۳۵۵) ج ۱۵ ،استان مازندران،....

۶/سایر منابع مکتوب و اسناد

۷/#وجه_تسمیه روستای رزکلا:
به نظر میرسد نام روستا با توجه به فرهنک عامه مازنی اینگونه باشد:

الف)رَزکلا: آبادی رَز: با توجه به جلگه ای بودن این آبادی و کشت رایج برنج، پنبه و قلمستان بویژه غوره و انگور این روستا به این نام شهرت یافته است. (این تصور جامع و متبوع شواهد است).》#رزکنار

ب) رِزکلا: آبادی خُرد از جهت جمعیت و نساب》#رزکنار

ج) زَرکلا: آبادی زر و خشت [که به مرور به رَزکلا تغییر یافت]》#رزکنار

د)و.....{نیاز به تحقیق بیشتر}
🖊#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۶/۱۲ دوشنبه
📙📘📓📗📒📕📔
📄#منشور_پژوهش_ادملاوند

💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی و حتمی است.
🟠 با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
🟢#مقام_معظم_رهبری:
((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.))
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#پژوهش_تحقیقات_میدانی
#یافته_های_شفاهی
#تبارشناسی_نسب_نامه
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#معرفی_نویسندگان_پژوهشگران
#بازنگری_سنت_های_مازنی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
@Mohsendadashporbaker
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

دوشنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 8:45 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

#رودهای_بندپی

۴/رود چادرکا ادملا:

🔷حوزه ی آبخیز درّه چادرکا روستای ادملا؛باکرمحله بندپی شرقی بابل در فاصله ی ۳۲ کیلومتری جنوب شهرستان بابل، به مساحت ۷۵۶ هکتار که از شمال به جاده آسفالته ی گلیا به دیوا است.
🔷از قسمت جنوب به قله آغوزخال
🔷از سمت غرب به یالهای الاشت سی، لتکاک کلهونو، کیمون، میونک، هندوری و اشدکت می رسد.
🔷از ناحیه ی شرق به یالهای ویشگون، چفا، سنگسی، کیمون، رسی، برف چالسی، نارنج پشت و شاهکلا ختم میشود.
🔹پایین ترین نقطه ی ارتفاعی ۱۹۰ متر است.
🔹بالاترین آن ۷۰۵ متر از سطح دریای آزاد می باشد.
🔹متوسط بارندگی سالیانه ۶۴۵_۸۷۷ میلی متر در سال گزارش شده است.
🔹در گزارش ملاآقابابابیک باکر در سال ۱۲۳۰ قمری نام این رود ((جادرکا)) وارد شده و آن را از ((امیرکا ابن ورداسف))؛ از حُکّام مستقل مازندران بر می شمارد.
🔹نهر روآر و چهارشمین ادملا از این رودخانه منشعب شده و پس از اتصال با متالان به سمت لپر و گنجکلا جریان دارد.
🔹چادرکا باکر پس از عبور از کشکا، وِلّیم، قرق یونس، فلکا،خوردیم و میان دره به رودخانه ی کلاروی بندپی غرب متصل میشود.
۵/در گذشته نهر سجرو در محل کرات ادملا به متالان که مشروب از نهر روآر چادرکا گره میخورده است.
🔹پنج آبندان در ادملا از چادرکا مشروب می شدند.
♦️در مسیر چادرکا حمام قاجاری در ادملا احداث شده بود که در دهه ی ۱۳۷۰ تخریب شد.
♦️در حواشی چادرکا شش قبرستان قدیمی مشهود است که از جمله ی آن میتوان به قبرستان آهکی و دسته جمعی کشکا اشاره کرد.
♦️زندان زیرزمینی و تاریخی قرق یونس در ضلع جنوبی چادرکا واقع شده است.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🟦#آبشارچادرکا
🔵#چادرکا

🌍#بندپی
🌍#ادملا

🔹#رودخانه_چادرکا

📖واژه شناسی

محسن داداش پور
١٦:٣٩ - ١٤٠٠/٠٩/٢٩

✍چادرکا نام رودخانه ای شگفت انگیز و جذاب در روستای کهن ادملا واقع در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در استان مازندران می باشد.

📌این رودخانه از ارتفاعات جنوبی روستا شروع و در نهایت به رودخانه کلارود بخش بندپی غربی می پیوندد.

🔵#آبشار_چادرکا:
وجود چند آبشار بر روی این رودخانه ی زلال و شفاف در بالادست، بویژه در مراتع جنگلی #کیمون موجب جذب توریست و زمینه ی حضور گردشگران از راههای دور و نزدیک شده است.

👈چادرکا از دو کلمه ی ((چادر)) و ((کا)) تشکیل می شود.
چادر: به معنی خیمه، کیمه، سرپناه و سایبان است.
کا: به معنی بازی و همچنین نام امیری به نام کا بوده است که روزگاری در ادملا بخش بندپی شرقی زندگی می کرده است.

همچنین متصور لست که " چادرکا " از دو واژه‌ی "چا" و "درکا" ساخته شده:
"چا" به معنی "سرد"
"درکا" به معنی "چشمه" یا "رودخانه‌ی کوچک"
و در کل "چادرکا" یعنی "رودخانه‌ی سرد" و چون آب این رودخانه همواره خنک هست، مخصوصا که امروزه در بالادست این حالت مشهود است.

📜بر اساس یافته های شفاهی ، تحقیقات میدانی و اقتباس از کتاب سفرنامه رابینو، امیرکابن و ورداسف یکی از حکام غیرمستقل طبرستان ( ۳۱۲ هَ . ق . / ۹۲۵ م ) . || ابن امیر کا معاصر قابوس بن وشمگیر بوده است . ( مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص ۱۴۶ ) .

📝منبع: شجره نامه اشاداد جلد دوم محسن داداش پور باکر
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

یکشنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:11 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

یکشنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 11:8 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

❌ عدم اثبات سیادت بواسطه شجره‌نامه
🌿____________📜
● چنانچه از وجود شهرت به سیادت یک فرد و خاندانش - در محلی که آن خاندان را می‌شناسند- گمان قوی به سید بودن او حاصل شود، سیادت ثابت می‌گردد.

● با توجه به اینکه شجره نامه در قدیم جز برای معدودی از خانواده های مهم ثبت نمی‌شده است و اکثر شجره نامه ها یا ساختگی است یا اتصالش به زمان گذشته معلوم نیست، بودن یا نبودن #شجره_نامه هیچ تاثیری در اثبات سیادت ندارد.

📚احکام کاربردی؛ ص۱۴۷

#احکام
🟢______________

📜 از وصایای علامه حلی به فخر المحققین؛ مهربانی با #سادات

... و عليك بصلة الذرّيّة العلوية، فإنّ اللّٰه تعالى قد أكّد الوصيّة فيهم، و جعل مودّتهم أجر الرسالة و الإرشاد، فقال تعالى قُلْ لٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ.
و قال رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله: «إنّي شافع يوم القيامة لأربعة أصناف و لو جاءوا بذنوب أهل الدنيا: رجل نصر ذرّيّتي، و رجل بذل ماله لذرّيّتي عند المضيق، و رجل أحبّ ذرّيّتي باللسان و القلب، و رجل سعى في حوائج ذرّيّتي إذا طردوا أو شرّدوا»

📚 قواعد الأحكام؛ ج۳؛ ص۷۱۵

● علامه حلّی در آخر کتاب فقهی قواعد، وصایایی خطاب به فرزندش فخرالمحققین دارد، از جمله می‌فرماید:

● بر تو است که نسبت به ذرّیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله صله و مهربانی کنی؛ زیرا خدا درباره آنان سفارش مؤکّد کرده و دوستی‌ آنان را مزد رسالت قرار داده و فرموده: قُلْ لٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ.

● پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هم فرموده است: من در قیامت برای چهار دسته شفاعت می‌کنم هر چند مرتکب گناهان تمام مردم دنیا شده باشند:
۱. کسی که به فرزندان من کمک کند
۲. کسی که مالش را در سختی فرزندانم مصرف کند
۳. کسی که فرزندان مرا با زبان و قلب دوست داشته باشد
۴. کسی که در حوائج فرزندانم کوشا باشد هنگامی که به آوارگی مبتلا شوند.
🟢_______________

💠 احترام به #سادات

❖ آیت الله العظمی شبیری زنجانی:

حاج آقا مرتضی حائری، داماد آقای حجّت بود و به لحاظ سیادت همسرش، خیلی حال او را رعایت می‌کرد. وقتی به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرّف می‌شدند، حاج آقا مرتضی با علوّ مقام برای او زیارت‌نامه می‌خواند.

📚جرعه‌ای از دریا؛ ج۳؛ ص۶۳۳

💠 احترام به #سادات

❖ آیت الله العظمی شبیری زنجانی:

● حاج شیخ مرتضی آشتیانی شخص اوّل تهران بود.

● به نظرم از آسیّد فرج الله فقیهی اصفهانی شنیدم: نماز حاج شیخ مرتضی به قدری شلوغ می‌شد که برای مأمومینی که دیر می‌آمدند، جا پیدا نمی‌شد. یکی از اشراف برای اینکه در نماز حاج شیخ مرتضی شرکت کند، به یکی از مأمومین پنج تومان داد تا جایش را به او بدهد. این قضیه مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است و در آن وقت پنج تومان مبلغ زیادی بود.

● حاج شیخ مرتضی مخالفی داشت که سیّد بود. آن سیّد برای اینکه مرحوم آشتیانی را از میدان به در کند، با مقدّماتی در بین مردم شایع کرد که وی با روس‌ها در به توپ بستن حرم حضرت رضا علیه السلام همکاری و تبانی کرده است!

●این شایعه و تهمت بزرگ، وقتی در میان مردم منتشر شد، کار را به جایی رساند که حتّی یک نفر هم در نماز وی شرکت نمی‌کرد و فقط کسی که سجاده را می‌انداخت، همراه او می‌آمد. شرایط به گونه‌ای شد که مرحوم آشتیانی نتوانست در تهران بماند و به مشهد رفت.

● وقتی آن سیّد موفّق شد به این شکل مرحوم آشتیانی را کنار بزند و میدان برای او خالی شد، متوجه شد که چه گناه بزرگی کرده و چه ضربه‌ای به مرحوم آشتیانی زده است. لذا برای استحلال نزد او رفت. آشیخ مرتضی بزرگوارانه گفت: اگر به من وعده بدهی که نزد جدّت از من شفاعت کنی، حاضرم تو را ببخشم!

● وی در احترام به سادات بسیار عجیب بود. آقای حاج آقا رضا صدر می‌گفت: یادم هست وقتی کودک دو سه ساله‌ای بودم، آقای آشتیانی مرا بغل می‌کرد و گاهی پای مرا به ریشش می‌کشید و تبرّک می‌جُست. وی مرد فوق العاده‌ای بود.

📚جرعه‌ای از دریا، ج۳، ص۴۳۳
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

شنبه دهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 17:27 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

🌿#شجره_نامه سلول های خونی:

سلول بنیادی در مغز استخوان؛ مادر همه سلول های خونی است.
که از آن دو سلول بنیادی لنفوئیدی که سلول های لنفوسیت B برای تولید آنتی بادی و لنفوسیت T برای ایمنی سلولی ساخته می شود و سلول میلیوئیدی که گلبول قرمز و سلول های ایمنی نوتروفیل؛ بازوفیل؛ پلاکت و ... را می سازد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

جمعه نهم شهریور ۱۴۰۳ ساعت 20:16 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

📜#سادات_جوشقان

#شجره_نامه_سادات_امامیه به شرح ذیل میباشد:

📗سید محمد امامیه (آقای امام) ابن
📗سید علی ابن
📗سید صدرا ابن
📗ایت الله سید حسن امام ابن
📗ایت الله العظمی سید علی ابن
📗علامه و عارف ربانی سید رضی ابن
📗علامه بزرگ و صاحب کرامات حاج میر عبدالغنی ابن
📗علامه سید حسن ابن
📗علامه سید عبدالغنی ابن
📗علامه سید معزالدین ابن
📗علامه سید شمس الدین ابن
📗علامه سید حسین ابن
📗علامه سید عابدین ابن
📗علامه سید محمد ابن
📗علامه بزرگ ،عارف بالله و صاحب کرامات سید شمس الدین ابن
📗علامه سید علی ابن
📗علامه سید فخرالدین ابن
📗سید سعد الدین ابن
📗سید مرتضی ابن
📗سید فخرالدین ابن
📗سید محمد ابن
📗سید امیر ابن
📗سید عماد الدین ابن
📗سید معین الدین ابن
📗سید شمس الدین ابن
📗سید مرتضی ابن
📗سید علی ابن
📗سید یحیی عزالدین ابن
📗سید محمد شرف الدین ابن
📗سید علی عزالدین ابن
📗سید محمد شرف الدین ابن
📗سید علی الزکی ابن
📗سید جعفر سلطان محمد ابن
📗سید علی ابالقاسم ابن
📗سید محمد ابن
📗سید حمزه ابن
📗سید احمد الرخ ابن
📗سید اسماعیل ابن
📗عبدالله الباهر ابن
📗الامام الهمام السید الساجدین زین العابدین حضرت سجاد علیه السلام ابن
📗الامام الشهید اباعبدالله الحسین ع ابن
📗مولی الموحدین یعسوب الدین اسدالله الغالب حضرت علی بن ابیطالب همسر و کفو حضرت زهرای بتول (س) دخت فخر عالم امکان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص).

💚آقا آسید محمد امام(امامیه)💚

📜#نسب_نامه
#محمد_بن_سیدعلی_بن سید صدراالدین ابن آسید حسن امام.
#نوشره_آیت الله آسید حسن امام

🌿تعداد اولادها: ۶ فرزند پسر ۶ فرزند دختر

📝#اسامی_فرزندان_ذکور:
🔸سید احمد
🔸سید رضا
🔸سید جواد
🔸سید جلال
🔸سید مهدی
🔸سید عباس

📝#اسامی_نوه_های_پسری:
♦️سید علی و سید محمدحسن فرزندان : سید احمد
♦️سیدمحمدجواد و سید محمد مهدی فرزندان:سید رضا
♦️سید محمد حسین و سید امیر مهدی فرزندان: سید جواد
♦️سید حسین فرزند: سید جلال
♦️سید حسین فرزند: سید مهدی

🔷مجموع نوه ها ۲۲ نفر
🔷و تعداد ۸ نبیره

📗#سادات امامیه با حدود ۴۳ نسل منسوب به امام سجاد (ع) میباشند که شجره نامه کامل آن موجود می باشد.

🖊در حال ویرایش.......

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════•❀🌺❀•════
📡 پایگاه خبری جوشقان مرکزی
📲#_رسانه_ی_جوشقان_ما 👇
https:// @josheghanema
https://eitaa.com/josheghanema
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M