شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ ساعت 12:36 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📍حرف زدن انسانهای اولیه فقط با اشاره نبود/اجداد انسان صوت هم داشتند

📝ایسنا نوشت: گروه سه نفره‌ای از محققان دانشگاه‌های ویسکانسین-مدیسون و دانشگاه کالیفرنیا در مرسد دریافتند که زبان انسان‌های اولیه تنها ایما و شاراه نبوده، بلکه در کنار آن از برخی اصوات نیز برای برقراری ارتباط استفاده می‌کردند.

مارکوس پرلمان، ریک دیل و گری لوپیانبا، بررسی گویش انسانی به نتایج جدیدی دست یافتند و دریافتند که انسان‌ها برای شروع تنها از حرکات دست برای صحبت کردن استفاده نمی‌کردند. این محققان اظهار کردند: انسان برای صحبت کردن، علاوه بر حرکات اشاره از صدا هم استفاده کرده است.

هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید انسان برای اولین‌بار چگونه صحبت کرده است، اما قطعا این فرایند تدریجی بوده و در بین گروه‌ها و افراد با استفاده از تماس چشمی، زبان بدن، اشاره با بازو، دست و انگشتان انجام گرفته است.

🕛محققان در تلاش هستند تا ثابت کنند برخی از صداهای انسان‌ها برای انتقال مفاهیم و معانی مختلف بوده است.

در این بررسی از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا برای انتقال معنی کلمات مختلف فقط از صدا، بدون استفاده از زبان بدن و حالات صورت استفاده کنند. سپس از ۹ زوج داوطلب خواسته شد تا در بازی کلمات شرکت کنند و از ۱۸ کلمه متضاد مثل بالا، پایین، بزرگ، کوچک و کلمات دیگر برای ارتباط با یار خود استفاده کنند. محققان نتایج را ثبت و با نتایج دیگر زوج‌ها مقایسه کردند.

📌این بررسی در محیط غیرآزمایشگاهی انجام شد و 82.2 درصد از کلمات بیان شده برای زوجین قابل فهم بود. این صداها از تلفن برای افراد پخش می‌شد و آنها 35.6 درصد از این صداها را تشخیص دادند.

نتایج بدست آمده نشان داد به احتمال زیاد اجداد ما از هر دو حالت ایما و اشاره و صدا برای برقراری ارتباط استفاده کرده‌اند که در نهایت این فرایند پیشرفت کرده و به حالت صحبت کردن امروزی درآمده است. نتایج این بررسی در Royal Society Open Science منتشر شده است.

💠حضرت آدم به چه زبانی سخن می‌گفتند؟

💠در خصوص زبانی که حضرت آدم(علیه السلام) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما قرآن کریم در اینباره توضیحاتی ارائه کرده است.

✍️ در خصوص زبانی که حضرت آدم(علیه السلام) با آن صحبت می کردند، روایات تاریخی در دست نیست، اما به شکل خداوند هنگام وحی و سخن گفتن با انبیاء قطعا باید به یکی از زبان ها با آنان سخن می گفتند. قرآن نسبت به کیفیت ارسال پیامبران و ابلاغ پیام‏های خویش می فرماید: "و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه لیبین لهم ...؛ (۱)

ما هر فرستاده ای را با زبان مردمش فرستادیم تا بتواند حقایق را برای آنان به روشنی بیان کند".
🔵ممکن است زبان سخن گفتن خداوند با حضرت آدم، همان زبان محاوری آدم و حوا باشد.
با توجه به توضیحات بالا، نظرات گوناگونی در خصوص زبان حضرت آدم(علیه السلام) بیان شده است.

📌نخست اینکه برخی می گویند، خداوند همه زبان ها را به آدم(علیه السلام) آموخت. قرآن مى گوید: «و علّم الادم الأسماء کلّها؛ (۲) خداوند همه نام ها را به او آموخت... » برخى از مفسران در تفسیر آیه گفته اند: "خداوند جمیع لغاتى را که فرزندان آدم تا روز قیامت به آن تکلّم مى کنند، به او آموخت. (۳)

📌دیگر اینکه برخی می گویند: زبان سریانی قدیم، یعنی مادر زبان های سامی و عربی زبان آدم ابو البشر است. (۴)

📌سومین گروه می گویند که احتمال می رود با توجه به این که در برخی روایات عنوان شده که اهل بهشت با زبان عربی سخن می گویند و روایت شده که زبان حضرت آدم(علیه السلام) عربی بوده ..»،(۵) بتوان این احتمال را دادکه ایشان با زبان عربی سخن می گفتند.

📚پی نوشت ها:

۱. ابراهیم (۱۴) آیه ۴.
۲. بقره (۲) آیه ۳۱.
۳. علامة المجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، ج ۱۱، ص ۱۴۶.
۴. عبدالحجت‏ بلاغی، حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر، ناشر: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت، ج ۱، ص ۷.
۵. محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، ج ۱۱، ص ۵۶، روایت ۵۷.


📜هر زبانی در دنیا از انگلیسی گرفته تا ماندارین چینی از یک زبان ماقبل تاریخ که صدها هزار سال پیش در افریقا صحبت می شده است گرفته شده است.

📌به گزارش سرویس علمی خبرگزاری انتخاب Entekhab.ir ، پس از آنالیز کردن بیش از ۵۰ زبان، دکتر کوئنتین اتینکسون شواهدی را پیدا کرد که بر اساس آن منشا تمام زبان ها به یک زبان واحد بر می گردد.


این یافته ها تنها منشا زبان را نشان نمی دهد بلکه نشان می دهد که صحبت کردن خیلی پیش از ان چیزی که فکر می شد یعنی حداقل ۱۰۰ هزار سال پیش تکامل پیدا کرده است.

در حال حاضر شواهدی قوی مبنی بر اینکه اولین انسان مدرن در افریقا در حدود ۲۰۰ تا ۱۵۰ هزار سال پیش تکامل پیدا کرد، وجود دارد.

حدود ۷۰ هزار سال پیش، این انسان های اولیه شروع به مهاجرت به قاره های مختلف کردند و سرانجام در سراسر دنیا پخش شدند.

البته بیشتر دانشمندان با تئوری "بیرون از آفریقا" موافقند، اما انها در مورد اینکه چه زمانی اجداد ما شروع به صحبت کردند، اطمینان کمتری دارند.

📌برخی استدلال کرده اند که زبان ها به صورت مستقل در قسمت های مختلف جهان تکامل پیدا کرده اند، در حالی که برخی می گویند زبان تنها یکبار تکامل پیدا کرد و همه ی زبان ها از یک زبان مادری اجدادی گرفته شده اند.

📌"دکتر اتینکسون" از دانشگاه آکلند، با شواهدی قوی ثابت می کند که تمام زبان های از یک زبان افریقایی ما قبل تاریخ گرفته شده اند.

📌به گزارش سرویس علمی خبرگزاری انتخاب Entekhab.ir ، تعداد "آواها" از زبان به زبانی دیگر به شدت متفاوت است. برای مثال، زبان انگلیسی حدود ۴۶ "آوا" دارد، اما زبان ها در افریقای جنویی کمتر از ۱۵ "آوا" دارند.


این دانشمند می گوید که این تفاوت ها منعکس کننده الگوهای مهاجرت اجدادمان که در ۷۰ هزار سال پیش آفریقا را ترک کرده اند، است.

زبان ها همچنان که از نسل به نسل دیگر انتقال پیدا می کتد تغییر می کنند. دانشمندان دریافته اند که هر زبانی در هر جای دنیا به زبانی که توسط اجدادمان در آفریقا صحبت می شده است، بر می گردد.


📜انسان‌های اولیه ممکن است خیلی زودتر از آنچه که قبلا تصور می‌شد، آموختن را فرا گرفته باشند. یک متخصص زبان ادعا کرده که توانایی انسان‌های راست قامت برای عبور از آب نشان می‌دهد که، آنها قادر به گفت و گو با یکدیگر بودند.

📌پروفسور دانیل اوورت در این خصوص ایدۀ جنجالی خود را در نشست سالانه انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم اعلام نمود.

📌 منشا زبان در هاله‌ای از رمز و راز نهفته است، و بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که این یک ویژگی، ویژگی منحصر به فرد گونۀ ما یعنی انسان خردمند است. اما یافته‌های جدید نشان می دهد که زبان به قبل‌تر از انسان خردمند، یعنی فراتر از ۲۰۰،۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد. در واقع، اولین شواهد از انسان راست قامت، به حدود ۱.۹ میلیون سال پیش می‌رسد، و لذا زمان‌بندی زبان اولیه می‌تواند به شدت تحت تاثیر قرار گیرد.

📌پروفسور اوورت استدلال می‌کند که شکل ِ اولیۀ گفتگو برای انسان‌های راست قامت به منظور دستیابی به آنچه که می‌خواستند، ضروری بود. فرضیه او مخصوصا بر روی عبور آنها از آب و دریا، متمرکز است. پروفسور اوورت، که استاد زبان و زبان‌شناس دانشگاه بنتلی است در، کنفرانس علمی آستین، تگزاس، گفت: «اقیانوس هرگز مانع سفر انسان‌های راست قامت نشد. آنها به جزیره کرت و جزایر مختلفی سفر کردند و برای این کار به ساخت قایق نیاز داشتند و نیاز داشتند تا برای رسیدن به این مکان‌ها، گروه‌هایی حداقل ۲۰ نفری را تشکیل دهند.»

“انسانهای راست قامت”، پس از به وجود آمدن در شرق آفریقا، در سراسر زمین پخش شدند. بقایای آن‌ها که در سراسر اروپا و آسیا کشف شده، حاکی از این امر است. برخی از کارشناسان معتقدند که یک گونه اسرارآمیز مانند “هابیت‌ها”، انسان‌های فلورسی که در جزیره فلورس در اندونزی کشف شدند، از انسان راست قامت به وجود آمده‌اند. لذا هنگامی که انسان‌های راست قامت با قایق‌های خود به سوی جزیرۀ فلورس می‌رفتند برای برقراری ارتباط با یکدیگر به زبان نیاز داشتند. آنها نمی‌توانستند به سادگی سوار بر تخته الواری شوند و از اقیانوس عبور کنند؛ چرا که در این صورت، در برخورد با امواج غرق می‌شدند.

آنها برای گذر از اقیانوس به پارو نیاز داشتند. و اگر پارو می‌زدند پس نیاز داشتند که به هم بگویند هم اکنون پارو بزنید و یا پارو نزنید. در واقع آنها باید عباراتی را به زبان می‌آوردند نه فقط صداهایی مانند صدای خرخر. در حالی که این ایده توسط بعضی از دانشمندان مورد استقبال قرار گرفته، پروفسور اوورت با انتقادهایی از جانب متخصصان سرمنشا انسانی نیز مواجه شده است.

📌پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی در این خصوص اذعان داشته است: “من قبول ندارم که انسان‌های راست قامت باید برای رسیدن به فلورس، قایق می‌ساختند”، بلکه سونامی‌های اولیه می‌توانست این انسان‌های اولیه را بین جزایر و جنگل‌های مختلف، پراکنده کرده باشد. پروفسور اوورت افزود: در حالی که این انسان‌های اولیه می‌توانستند برای خود زبانی داشته باشند، قطعا این زبان پیشرفته‌تر از آنچه که توسط انسان‌های مدرن استفاده می‌شود، نیست. او این تلاش‌های اولیه را به عنوان “مدل زبان تی‌فورد” در مقایسه با “فرم تسلا” که برای انسان خردمند به کار گرفته می‌شده، توصیف کرد.


راسخون

بازدید : 38073

|

تاریخ : چهارشنبه، 21 ارديبهشت 1390

چگونه انسان صحبت کردن را آموخت

چگونه انسان صحبت کردن را آموخت


📜چگونه انسان صحبت کردن را آموخت

✍️زبان بزرگترین دست‌آورد بشر است. اما برخی با این عقیده مخالف‌اند از جمله نوام چامسکی متفکر و زبان‌شناس صاحب‌نام آمریکایی از مؤسسه‌ی تکنولوژی ماساچوست. او زبان‌آموزی را کار خارق‌العاده‌ای نمی‌داند.


📌به عقیده چامسکی، زبان نیز مانند توانایی پرواز که در جوجه‌عقاب به ودیعه گذاشته شده، در نوزاد انسان وجود دارد. از نگاه او کودکان سخن گفتن را نمی‌آموزند بلکه بیشتر، ضرورت پاسخ‌گویی به محرک‌های خارجی است که آنها را مجبور به سخن گفتن می‌کند. بحث چگونگی زبان و زبان‌‌آموزی از دیرباز با انسان همراه بوده و هنوز نیز رازی است نگشوده که تئوری‌های مختلفی را پدید آورده است.

📌ایجاد ارتباط با دیگران، انگیزه‌ی قوی برای سخن گفتن در سال ۱۸۶۶ «انجمن زبان‌شناسی پاریس» بحث در باره‌ی چگونگی پیدایش و تکوین زبان را ممنوع اعلام کرد. اما این ممنوعیت نتوانست، جلوی کنجکاوی انسان در کشف خویشتن را بگیرد. عقاید گوناگونی تکوین یافت و هر کس به فراخور درکش این موضوع را تعریف کرد. از تئوری تقلید گرفته تا تکرار اصوات ساده و کلمات شگفتی، مطرح شد تا به این پرسش پاسخ داده شود: چگونه انسان نخستین، سخن گفتن را آموخت و واژه‌ها و اصواتش قانونمند شد و زبان پدید آمد؟
📌برخی می‌گفتند، انسان‌های اولیه در انجام کارهای گروهی مانند غلتاندن سنگی بزرگ مجبور به ارتباط کلامی بودند، کلماتی بر زبان می‌راندند، مانند همنوایی در یک گروه. این همنوایی سرانجام معنا یافت و به سخن گفتن انجامید.
📌گروهی دیگر، تکرار اصواتی ساده مانند سینگ‌سانگ کودک را پیش ‌می‌کشیدند و می‌گفتند که انسان‌ها برای بیان منظور و احساس خویش انگیزه‌ای قوی برای ایجاد کلمات و ربط دادنشان داشتند.

🔵زبان، حاصل احتمالی تکامل مغز؟

اما هیچ کدام این‌ها این پرسش را که «زبان چرا به وجود آمد» پاسخ نمی‌دهد. Drek Bickerton «درک بیکرتون» از دانشگاه هاوایی در کتابش Language and Spices «زبان و انواع آن» می‌نویسد: زبان حاصل احتمالی تکامل مغز است. وجود ساختارهای نورولوژیک اولیه، انسان نخستین را قادر ساخت،‌ دریافت‌هایش را بیان کند و رفته رفته علائم و اصوات معنی‌دار را به وجود بیاورد. بدین ترتیب زبان نخستین به وجود آمد، زبانی که کلماتی معنادار داشت، اما قانونمند نبود و از قواعد گرامری خاصی تبعیت نمی‌کرد.ا این پاسخ هنوز قادر نیست،‌ سیر پیچیده‌ی جهش از زبانی ابتدایی به زبان صرفی (در این زبا‌ن‌ها کلمات از یک یا چند هجای تغییرپذیر درست شده‌اند. یعنی ریشه‌ی کلمات تغییر می‌کند و به صورت‌های مختلف درمی‌آید. علاوه بر این پیوند پیشوند و پسوند با کلمات در این زبان‌ها فراوان است. زبان‌های مهم دنیا از جمله زبان فارسی از این نوعند) را توضیح دهد.


📌بیکرمن رخدادی ژنتیک را به یاری می‌گیرد و با کمک آن این جهش را تعریف می‌کند. او می‌گوید، همراه با تغییرات ژنتیک، اندازه‌ی مغز نیز تغییر یافت و سیناپس‌ها یا اتصال‌های نورونی جدیدی به وجود آمد و دستگاه صوتی نیز بهبود و تکامل یافت و اینچنین شد که زمینه‌های پیدایش زبان به وجود آمد.

🔵جهش ناگهانی، عامل سخن گفتن

چامسکی نیز بر همین باور است. او نیز جهشی ناگهانی را در سیر تکامل انسان، عاملی می‌داند که باعث شده سخن گفتن در قالب زبان‌های کنونی دنیا برایمان امکان‌پذیر گردد. از نظر او تنها از این راه می‌توان توضیح داد، چرا کودکان می‌توانند هر زبانی را بیاموزند، بی‌آنکه به قواعد گرامریش ‌آگاه باشند. چرا که چنین توانمندی را می‌توان تنها از موجودی برنامه‌ریزی شده انتظار داشت . هفت تیر
در آغاز هیچ نبود!


📌دکتر مریم نوروزیان، متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب و دانشیار نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص چگونگی پیدایی تکلم می‌گوید: «انسان اولیه هنوز سخن گفتن را نمی‌دانست و حرف نمی‌زد. ارتباطات اول با حرکات دست بود و بعد vocal یعنی با تولید صدا و بعد verbal شد یعنی با تولید کلام. انسان اولیه برای انتقال مفاهیم از دست استفاده می‌کرد. اما اینکه چطور شد تکلم بوجود آمد،‌ این بود که وقتی انسان اولیه شروع کرد از دست‌هایش استفاده کند، آن دستی که بیشتر کار می‌کرد، و شروع کرد با دست حرف بزند، مرکز تکلم در مغز طرف مقابل ‌شکفته شد و این مرکز با دست طرف مقابل ارتباط پیدا کرد. ولی اول هم تکلم نبود، یک چیز نامفهوم بود، فقط تولید صدا بود و بعد کم کم لحن کلام، خشم، عشق، نفرت، تهدید و وحشت به آن اضافه شد و کم کم به صورت زبان درآمد.»

🔵مرکز تکلم در مغز در چپ دست‌ها و راست دست‌ها

اما مرکز تکلم انسان، با این سیر پیچیده،‌ در کجای مغز قرار دارد. دکتر نوروزیان در این خصوص می‌افزاید: مرکز تکلم در مغز، بستگی به این دارد که آن فرد راست‌دست یا چپ‌دست است. با توجه به اینکه بین ۹۰ تا ۹۵ درصد افراد جامعه راست‌دست هستند، بنابراین ما الان در مورد افراد راست‌دست می‌توانیم بگوییم که مرکز تکلم در این افراد در نیمکره‌ی چپ مغز قرار دارد، در اکثر موارد، درصد خیلی کمی ممکن است که در نیمکره‌ی راست باشد.


📌به گفته نوروزیان، دو نوع مرکز تکلم وجود دارد: «یکی از آنها برای تولید کلام هست که فرد را قادر می‌سازد، روان صحبت کند که این مرکز حرکتی تکلم هست که در ناحیه‌ی فرونتال یا لب پیشانی قرار دارد. به این ناحیه ناحیه‌ی بروکا می‌گویند. مرکز دیگر، مرکز درک تکلم هست که فرد را قادر می‌‌سازد، درک کند که خودش و دیگران چه می‌گویند. این مرکز درک یا ورنیکال نامیده می‌شود و در قسمت تمپورال مغز (گیجگاهی) قرار دارد و چپ یا راست بودنش بستگی به Handelness و این دارد که آن فرد عمدتا در برخی کارها مانند نوشتن، گرفتن قاشق، پرتاب دارت یا چیزهایی شبیه به آن از چه دستی استفاده می‌کند. اما در افراد چپ‌دست داستان به طرز جالبی متفاوت هست. اینجور نیست که در افراد چپ‌دست هم برای تکلم نیمکره‌ی راست غالب باشد. افراد چپ‌دست، حدود ۵۰ تا ۶۰ درصدشان، در آنها هم نیمکره‌ی چپ،‌ نیمکره‌ی غالب تکلم هست. ولی در ۵۰ درصد موارد دیگر که باقی می‌ماند، تقریبا نیمی از آن یعنی ۲۵ درصد نیمکره‌ی راست غالب است و در نیم دیگر یعنی در ۲۵ درصد دیگر هر دو نیمکره با هم تعامل دارند. می‌توانیم بگوییم، در افراد راست‌دست مغز خیلی lateralize (جانبی‌ یا یک‌طرفه) عمل می‌کند و بیشتر برای تکلم از طرف چپ استفاده می‌کند. ولی در افراد چپ‌دست،‌ مغز دوطرفه کار می‌کند و از هر دو نیمکره‌اش استفاده می‌کند.»
و درباره اینکه آیا این موضوع نقشی هم در زندگی و سلامت انسان دارد، خاطرنشان می‌سازد: «افرادی که سکته‌ی مغزی می‌کنند و راست‌دست هستند، اگر اختلال تکلم دارند و نمی‌توانند بعد از سکته صحبت کنند، ما حتما حدس می‌زنیم که اینها نیمکره‌ی چپشان آسیب دیده. ولی در افراد چپ‌دست، داستان تا حدی برعکس هست. معمولا می‌گویند، افراد چپ‌دست از سکته‌های مغزی زودتر جان سالم به در می‌برند، برای اینکه مغزشان دوطرفه عمل می‌کند و خیلی وابسته به یک نیمکره نیستند.»

🔵سیر تکاملی که ببه تفاوت میان زن و مرد انجامید

سیر تکامل انسان به گونه‌ای پیش رفت که نه تنها به سیستم عصبی مرکزی مختصاتی ویژه بخشید، بلکه میان آناتومی مغز زن و مرد نیز تفاوت‌هایی به وجود آورد. دکتر نوروزیان در زمینه‌ی تفاوت آناتومی مغز زن و مرد می‌‌گوید: «مغز زن و مرد با هم تفاوت‌های آناتومیک دارد، از نظر توانایی‌های کلامی و دیگر توانایی‌ها. مثلا مردها پرتاب دارت را خیلی بهتر انجام می‌دهند. اگر از مردی بخواهیم که ۱۸ کتاب را در یک قفسه جوری قرار بدهد که در طبقه‌ی اول دو برابر طبقه‌ی سوم و در طبقه‌ی سوم یک‌سوم طبقه‌ی دوم باشد این task کار را مردها بهتر انجام می‌دهند. ولی اگر ۲۰ تا ۳۰ تا شیی را روی میز بریزید و به خانم‌ها بگویید که سریع آنهایی را که شبیه به هم هستند، پیدا کنند، آنها خیلی زودتر از مردها اینها را پیدا می‌کنند.


📌نوروزیان درباره علت وجود این تفاوتها می‌گوید: «فرضیه‌های مختلفی داریم. مثلا گفته می‌شود، اگر چه صد در صد نیست، که این یک چیز تکاملی است. مثلا مردها در دوران‌های اولیه‌ مجبور بودند، برای شکار بیشتر پرتاب را تقویت کنند و زنها برای گردآوری غذا و چیزهای دیگر مجبور بودن، این چیزها را پیدا بکنند. مثلا دانه‌های غذایی و چیزهایی شبیه به این، ولی تفاوت‌های مغز زن و مرد به معنای توانایی‌های کمتر یا بیشتر آنان نیست. این کاملا نشان می‌دهد، همانطور که در زنها تفاوت‌های فیزیکال دیگری داریم، در مغز هم همین مسئله وجود دارد.»

📌انسان، تنها موجودی که واژه می‌سازد و دروغ می‌گوید

تطبیق دیگری که انسان را از دیگر موجودات متمایز کرد و او را قادر به بیان کلمات ساخت، توانایی مغز برای تفکیک صداها بود. تنها انسان است که از این توانایی برخوردار است. انسان تنها پستانداری است که نمی‌تواند همزمان بنوشد و نفس بکشد. این نقیصه در سیر تکامل دستگاه صوتی انسان و حنجره پدید آمد. در حالیکه دستگاه صوتی انسان نئاندرتال این خصیصه را نداشت و شبیه به میمون بود. او می‌توانست همزمان تنفس کند و بنوشد. در سیر تکامل، Homo sapiens derthalensis (هومو ساپینس نئاندرتالنسیس) که نمی‌توانست سخن بگوید، منقرض شد و Homo sapiens sapiens (هومو ساپینس ساپینس) یا انسان اندیشه‌ورز بقا یافت و سخن گفت. سگ تنها می‌تواند پارس ‌کند، شامپانزه سعی می‌کند، اصوات بی‌هدف را مهار کند و موفق نمی‌شود،‌ اما انسان، این انسان توانا واژه می‌سازد و دروغ می‌گوی
📚منبع:www.ertebati.persianblog.ir
📝ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh


📜منشأ زبان از دیدگاه قرآن

نوع مقاله : علمی تخصصی

نویسنده

  • قدرت جاودانی

کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

https://doi.org/10.22054/ls.2019.37293.1150

📌چکیده

منشأ زبان راز سربه ­مهری است که ذهن بسیاری از زبان­شناسان را درگیر کرده است. مقالۀ حاضر پس از نقد و بررسی نظریه­های مطروحه در این زمینه، نظریۀ جدیدی بر اساس تفسیر و تحلیل علمی آیات قرآن کریم ارائه می­کند که ترکیب­شدۀ دو مورد از نظریه­های پیشین است. بر مبنای منطق دینیِ این نظریه، ابداع تدریجی زبان و وجود خانواده­های متعدد زبانی رد می­شود. به موجب نظریۀ یادشده زبان به صورت دفعی در دو مرحلۀ صرف و نحو به حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) القا گردید، اما فرزندانشان زبان­ها را به طور تدریجی و با تکیه بر توانش زبانی خود و داده­های زبانی محیط پیرامون فرامی­گیرند. عوامل اجتماعی و جغرافیایی حاصل از مهاجرت انسان­ها به شکل­ گیری گونه­های زبانی مختلف منجر شده است. ارائۀ مصادیق جدید از ابعاد اعجاز بیانی و علمی قرآن، دستاورد مهم این یافته ­ها به شمار می­آید.

📍کلیدواژه‌ها

  • منشأ زبان
  • قرآن
  • اعجاز بیانی
  • اعجاز علمی

📝عنوان مقاله [English]

The Origin of Language from the Quran Perspective

✍️نویسنده [English]

  • Qodrat Javdani

Master of Persian language teaching to non-Persian speakers, Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran

✍️چکیده [English]

The origin of language is veiled in mystery which has been running in many linguists’ minds. Having reviewed and criticized the presented theories in this regard, the current study introduces a new theory based on the interpretation and scientific analysis of the Holy Koran verses that is a combination of two previous theories. According to the religious rationale of this theory, gradual coinage of language and existence of the various language families are rejected. On the basis of the aforementioned theory, a language was received suddenly in two morphological and syntactic steps by Adam and Eve (peace be upon them); however, their children acquired languages gradually relying on their linguistic competence and inputs around them. Social and geographical factors resulted from people’s migration have led to the formation of different linguistic varieties. The present study concludes with introducing new exemplifications of the rhetoric and scientific aspects of the Koranic miracles

📍کلیدواژه‌ها [English]

  • the origin of language
  • the Qur’an
  • rhetoric miracle
  • scientific miracle

📒اصل مقاله

  1. مقدمه

زبان­شناسان همواره به دنبال پاسخ این سؤال بوده­اند که زبان­ها از کجا نشأت گرفته و چگونه به وجود آمده­اند. نظرات متنوعی از جمله تئوری­های منشأ الهی یا آفرینش، اصوات طبیعی و حیوانی، سازگاری جسمانی، ژنتیکی و غیره در این­ باره ایراد شده­اند که در بخش بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت. اگرچه تئوری آفرینش[1] یا منشأ الهی[2] با رویکرد مذهبی به این مقوله پرداخته، اما از مآخذ اسلامی در این راستا استفاده نکرده است. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این مهم از منظر قرآن نگاشته شده است. تصدیق نظریۀ فعلی، مستلزم تبیین اصالت و حقانیت این کتاب آسمانی است.

معرفت (1378) سه مورد از ابعاد اعجازی قرآن را با عناوین اعجاز بیانی، اعجاز علمی و اعجاز تشریعی برمی­شمارد. او اعجاز بیانی قرآن را به پنج بخش تقسیم می­کند: نخست گزینش کلمات، دوم سبک و شیوۀ بیان، سوم نظم­آهنگ قرآن، چهارم وحدت موضوعی یا تناسب معنوی آیات و پنجم، نکته­ها و ظرافت­ها. بنابراین، به­کارگیری صحیح واژه­ها و ترتیب دقیق مطالب از ویژگی­های بارز قرآن به شمار می­روند که بر صحت و دقت نظریۀ حاضر تأثیرگذارند. آیت­الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه به 14 مورد از اعجاز علمی قرآن در حوزه­های فیزیک، کیهان­شناسی، زیست­شناسی و زمین­شناسی اشاره کرده است (رضایی اصفهانی و رضایی آدریانی، 1392). مراد از اعجاز تشریعی قرآن هم مربوط به احکام حقوقی پیچیدۀ مندرج در آن است (بلاغی نجفی، 1420 ق.). قطعاً یک فرد امی در بیش از 1400 سال پیش، قادر به خلق اثری مملو از ظرافت­های ادبی و حقوقی، و همچنین سرشار از اسرار علمی نبوده است.

یکی از اسرار خلقتِ حیوان ناطقی به نام انسان، قوۀ نطق اوست. این نگارنده بر پایۀ واکاوی واژه­ها و بافت متنی چهار آیه از قرآن و نیز استدلال­های دینی به نتایج قابل توجهی در زمینۀ منشأ زبان دست یافته است. کاربرد این نتایج در علوم اسلامی بر اهمیت و ضرورت این مقاله می­افزاید. در ادامه به نقد گفتمانی آیات مورد نظر و نتایج مربوطه پرداخته خواهد شد.

  1. بحث و تحلیل

پیش از پرداختن به نظریۀ این مقاله سایر نظریه­های طرح­شده را مورد نقد و بررسی قرار می­دهیم. یول[3] (2006) به چهار نظریۀ ذیل در باب منشأ زبان اشاره می­کند:

1) منشأ الهی: بیشتر ادیان به یک منشأ الهی برای زبان قائل هستند. کتاب مقدس بیان می­دارد که «خداوند، آدم را آفرید و آدم نام همۀ موجودات زنده را بر زبان جاری ساخت»[4]. هندوها معتقدند زبان از جانب ساراسواتی[5]، همسر برهما که اصطلاحاً خالق هستی است، به انسان اعطا شده است. چنانچه این نظریه درست باشد، هر نوزاد سالم باید پس از یک دورۀ بدون معاشرت زبانی، قادر به تکلم زبان خدادادی باشد. در طول تاریخ، آزمایش­هایی به منظور سنجش این نظریه صورت گرفته است. در حدود 2500 سال پیش، یک فرعون مصری دستور داد تا دو نوزاد در نزد یک چوپان لال و گلۀ بزهای او زندگی کنند. پس از دو سال، کودکان تنها قادر به ادای آوایی بودند که شبیه واژۀ نان در زبان فریقی بود. در سال 1500 میلادی، یکی از پادشاهان اسکاتلند نیز دست به چنین آزمایشی زد که نهایتاً ادعا شد کودکان به زبان عبری سخن می­گفتند. لکن در سایر آزمایش­های تاریخی کودکان نمی­توانستند به هیچ زبانی صحبت کنند (Yule, 2006). بدیهی است که در مورد اول، بیان یک آوای واژه­گونه پس از دو سال به معنای فراگیری زبان نیست و با توجه به نتایج آزمایش­های دیگر نمی­توان صحت و سقم ادعای حاصل از آزمایش شاه اسکاتلندی را تأیید نمود و بر درستی این نظریه صحه گذاشت. شایان ذکر است که نظریۀ مقالۀ پیش رو با این نظریه در خصوص حضرت آدم (ع) اشتراک نظر دارد.

2) منشأ اصوات طبیعی[6]: این نظریه اعتقاد دارد که انسان­ها با تقلید اصوات محیط پیرامون یا اصوات خودشان در هنگام کار گروهی به خلق زبان پرداختند. به­عنوان مثال، برای بیان مفهوم باد صدای آن را تقلید کردند. اگرچه از سویی وجود نام­آواها[7] در زبان­های زندۀ امروز بر اعتبار این نظریه می­افزاید، اما از سوی دیگر، وجود مفاهیم انتزاعی موجب تضعیف این نظریه می­گردد (Yule, 2006).

3) منشأ سازگاری جسمانی[8]: انسان در طول تاریخ متحمل تغییرات جسمانی بسیاری شده است. تکامل جسمانی او در اعضایی همچون دندان­ها، لب­ها، دهان، زبان، حنجره، حلق و مغز، بستر مناسبی برای تکلم فراهم آورده است. گرچه شرایط جسمانی مناسب، شرط لازم برای تکلم محسوب می­شود، اما هرگز کافی نیست (Yule, 2006). گفتنی است خداوند در آیۀ سی­ام سورۀ بقره، تلویحاً به وجود نسل­های پیش از آدم و تکامل آن­ها اشاره کرده است که در تشریح نظریۀ مقاله بیان خواهد شد.

4) منشأ ژنتیکی[9]: به دلیل توانایی کودکان ناشنوا در برقراری ارتباط از طریق زبان اشاره برخی دانشمندان بر این باورند که چیزی فراتر از جنبۀ جسمی بر توانش زبانی انسان تأثیر می­گذارد. به عقیدۀ آنان انسان از یک قابلیت ویژۀ درونی و ذهنی برای یادگیری زبان برخوردار است (Yule, 2006). در نظریۀ این نگارنده نحوۀ فراگیری زبان توسط فرزندان آدم و حوا نیز دقیقاً با این نظریه مطابقت دارد.

فرنچ[10] (2004) نیز به معرفی شش نظریۀ زیر پرداخته است:

1) نظریۀ صوت حیوانی[11]: بعضی دانشمندان معتقدند که زبان حاصل اصوات حیوانی است. انسان­ها پس از تکامل خود صداهای بیشتری تولید کردند که رفته­رفته به واژه ­های معنادار تبدیل شدند. سپس قواعد نحوی را توسعه دادند و این گونه زبان به وجود آمد، اما اصوات حیوانی نه برای بیان ایده ­ها بلکه برای ابراز احساسات به کار می­روند که غیر قابل کنترل هستند، درحالی­ که ارتباط با واژه ­ها قابل کنترل است. بنابراین، احتمال صحت این نظریه بسیار پایین است (French, 2004). در باب تفاوت اصوات حیوانی و زبان، لازم است ذکر گردد که رفتارهای زبانی غیرقابل­کنترل، مانند فحاشی، متأثر از احساسات است که از طریق زبان انتقال می­یابند.

2) نظریۀ هوش انسانی[12]: بسیاری بر این باورند که هوش انسان او را قادر به ایجاد زبان کرده است، اما بیشتر زبان­شناسان و دانشمندان آن را رد می­کنند. از جملۀ آنان دوایت بولینگر[13] است که در مطالعات زبانی با شامپانزه­ ها کار کرده است. شواهدی مبنی بر احتیاج زبان به هوش وجود ندارد و در واقع، مشاهدات زیادی ضد آن موجود است. شامپانزه­های هوشمند، ارتباط با زبان اشاره را می­آموزند، درک می­کنند و حتی به کار می­بر­ند، اما قادر به ابداع زبان و ارتباط کلامی با سایر همنوعان خود نیستند (French, 2004).

3) نظریۀ تقلید[14]: سوزان بلکمور[15] در کتاب ماشین تقلید[16] خود بیان می­کند که انسان به سبب توانایی بی­نظیر خود در تقلید، قادر به ساخت زبان بوده است. مطالعات متعدد نشان داده­اند که میمون­ها از قابلیت بیشتری در این زمینه برخوردار هستند. نیز پرندگانی چون طوطی و کاسکو نه­تنها تقریباً هر صدایی را می­توانند تقلید کنند بلکه حتی قادر به درک معنای آن­ها هستند، اما تمام این حیوانات از تولید زبان عاجزند (French, 2004).

4) نظریۀ پدیدۀ ظهوریافته[17]: برخی می­گویند که زبان بر اثر پدیدة ظهوریافتۀ ناگهانی پا به عرصۀ وجود گذاشته است؛ بدین معنا که پیش­تر در مغز انسان وجود داشته و انسان با تکامل خود آن را کشف کرده و به استفاده از واژه­ها یا نشانه­ها جهت انتقال پیام پرداخته است. حامیان این نظریه معتقدند که همزمان با تکامل انسان تغییراتی شانسی در دی­ان­ای[18] او رخ داده که به توانش ارتباطی او انجامیده است. براساس این نظریه، زبان به صورت اتفاقی و غیرنظام­مند به وجود آمده است، در صورتی که زبان دارای ساختاری بسیار نظام­مند و منطقی است. انتقاد دیگری که به این نظریه وارد شده آن است که چرا تنها انسان از این نعمت بهره­مند بوده یا تنها او قادر به کشف آن بوده است (French, 2004). انتقاد نخست نیازمند این توضیح است که وقوع دفعی یک پدیده با توجیه متافیزیکی یا به تعبیری معجزه، امکان­پذیر است. در شرح آیۀ 30 سورۀ بقره به انتقاد دوم نیز پرداخته خواهد شد.

5) نظریۀ زبان اشاره[19]: مطابق این نظریه انسان ابتدا با زبان اشاره و بدن به برقراری ارتباط با همنوعانش پرداخته و سپس اصوات را به آن اضافه کرده است که چگونگی آن با ایدۀ ماکس مولر[20] در سال 1880 به اسم نام­آواها توجیه می­شود (French, 2004). این ایده همان نظریۀ منشأ اصوات طبیعی است که پیشتر به نقاط ضعف آن اشاره گردید.

6) آفرینش: تنها یک نظریه دربارۀ منشأ زبان انسان وجود دارد که با مخالفت­های شدید مواجه نشده است و آن نظریۀ آفرینش است. برطبق این نظریه، خداوند موهبت زبان را فقط به انسان ارزانی داشته است، زیرا به تعبیر کتاب مقدس، او جلوه­ای از وجود خداوند است[21] (French, 2004). این نظریه همان نظریۀ منشأ الهی است که تا حدودی مورد تأیید نظریۀ این مقاله است. در تصحیح نقد مذکور باید گفت که اتفاقاً افراد بی­دین و به­ویژه ضد دین شدیداً مخالف این نظریه هستند، چون غالباً اعتقادی به خدا و معجزات پیامبران ندارند. در قرآن، تعبیر کتاب مقدس از انسان به جلوه­ای از وجود خدا به شکل دیگری بیان شده است که در آیۀ 30 سورۀ بقره به آن اشاره خواهد شد.

اکنون نوبت به تشریح نظریۀ قرآنی منشأ زبان با استناد به تفاسیر المیزان، اطیب البیان، مجمع البیان، نمونه و نور، و نقدهای علمی این نگارنده می­رسد. خداوند در چهار آیه از کلام ­الله مجید به موضوع زبان انسان پرداخته است. یکی از این موارد، آیۀ چهارم سورۀ الرحمن است:

﴿خَلَقَ الْإِنسَٰنَ: [خداوند] انسان را آفرید﴾ (الرحمن/ 3).

﴿عَلَّمَهُ الْبَیَانَ: و به او بیان را آموخت﴾ (الرحمن/ 4).

دربارۀ فعل «علّم» مفصلاً در توضیح آیۀ 31 سورۀ بقره صحبت خواهد شد. طباطبائی (ره) (1374) و طیب (ره) (1386) مشترکاً بر این باور هستند که بیان به ­معنی پرده­برداری از هر چیز، خاصتاً در اینجا نیات درونی است که از بزرگترین نعمات الهی به انسان محسوب می­گردد. به نقل از این دو، بعضی­ها انسان را به حضرت آدم (ع) و بیان را به اسماء ذکرشده در آیۀ 31 بقره، و عدۀ دیگری انسان را به پیغمبر اسلام (ص) و بیان را به قرآن تفسیر کرده­اند (طیب، 1386). طباطبائی پیچیدگی زبان انسان را از وجوه تمایز او با سایر حیوانات برمی­شمارد. به نقل از او، برخی­ها بیان را خیر و شر و بعضی نیز راه­های هدایت و ضلالت تعبیر نموده­اند که خدا تشخیص آن­ها را به انسان آموخت.

قرائتی (1387) از توان سخنوری به عنوان یک هدیۀ الهی و تجسمی از رحمت خداوند یاد می­کند که با کمک والدین به فعلیت می­رسد. طبرسی (1387) حضرت آدم (ع) را مصداق واژۀ انسان می­داند و بیان را سرنوشت­سازترین موهبت الهی قلمداد می­کند. او آراء سایرین را نیز در این باره نقل می­کند: گروهی معتقد هستند که واژۀ انسان اسم جنس است و کل انسان­ها را شامل می­گردد. از دید جبایی، بیان سخنی است که مبیّن اهداف و مقاصد گوینده، و وجه تمایز انسان از حیوان است. ابن کیسان نبی مکرم اسلام (ص) و دانش گذشته و آینده را به­ترتیب مصادیق انسان و بیان می­داند.

مکارم شیرازی (1374) واژۀ انسان در آیۀ سوم الرحمن به نوع بشر برمی­گردد. او حول آیات بالا دیدگاه دو امام معصوم را نیز نقل می­کند: از دید امام رضا (ع) اولین آیه بر آفرینش امیرالمؤمنین (ع) صدق می­کند، و منظور دومین آیه بیان تمام امور مورد نیاز مردم است. امام صادق (ع) بیان را اسم اعظم می­نامد که به وسیلۀ آن همه چیز دانسته می­شود.

واژۀ بیان در زبان عربی علاوه بر نطق و سخن، به کتابت، خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی دلالت می­کند اما شاخص­ترین معنی آن همان سخن گفتن است، زیرا که انسان بدون این نعمت هرگز قادر به انتقال تجربیات و علوم خود به نسل­های دیگر نبوده و پیشرفت دانش، تمدن، دین و اخلاق مستلزم زبان است (مکارم شیرازی، 1374).

بنا بر آخرین تفسیر، آدم ابوالبشر، نخستین پیامبر الهی، برای هدایت دینی و تربیت اخلاقی همسر، فرزندان و نوادگان خود نیازمند زبان مشترک کامل و جامعی بوده است. طبعاً، شناخت همۀ موجودات محیط پیرامون و مفاهیم انتزاعی و ساخت واژه­ها و قواعد نحوی که شالودۀ زبان مترقی به حساب می­آیند، کار دشواری است و توسط جامعه­ای دو نفره یا چندنفره امکان­پذیر نیست. چه بسا عمر طولانی انسان نیز این فرایند طولانی را کفاف ندهد و همت نسل­های متمادی را می­طلبد. حتی اگر در درازمدت نیز چنین امکانی فراهم می­شد جامعه تا مدت­ها از نعمت هدایت بی­بهره می­بود و چه­ بسا در این بازه بسیاری از مردم بدون بهره­مندی از این نعمت از دنیا می­رفتند که این امر خلاف عدل الهی است. ازاین­رو، به نظر می­رسد که خداوند از بدو خلقت آدم و حوا نعمت بالفعل زبان را به آنان عطا کرد. در آیات 31 و 37 سورۀ بقره به چگونگی این مسأله اشاره شده است.

در خلال آیات 30 تا 38 سورۀ بقره به داستان آفرینش و سرنوشت آدم و حوا پرداخته شده است که آیات 30 تا 37، برای تشریح ادامۀ نظریه کافی هستند. پیش از ارائۀ تفسیر و نقد این آیات، می­بایست تکلم در عالم معنا و دنیا را از یکدیگر متمایز نمود. طباطبائی (1374) و طیب (1386) در تفسیر آیۀ 105 سورۀ هود[22]، بیان می­دارند که تکلم دنیوی به واسطۀ اصوات و ترکیب آن­ها روی می­دهد، زیرا انسان­ها از احاطۀ بر اذهان و قلوب یکدیگر عاجزند، حال ­آنکه در عالم قیامت [یا آخرت] که عاری از غیب است، نیازی به تکلم و نطق [به روش عالم ماده] وجود ندارد. لذا این نگارنده خاطرنشان می­کند که تکلم خدا و فرشتگان در آیات فوق­الذکر به مثابۀ تکلم مرسوم در این دنیا نیست.

﴿وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَٰٓئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَآءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّیٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ: (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: پروردگارا! آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم». پروردگار فرمود: من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید﴾ (البقره/ 30).

در آیۀ بالا به دو موضوع جانشینی، و فساد و خونریزی آدمیان در زمین اشاره شده است. طباطبائی (1374) و طیب (1386) اعتقاد دارند که فرشتگان می­دانستند بشر مادی است و قوای غضبی و شهوی دارد. قرائتی (1387) سه فرضیۀ دریافت اخبار الهی[23]، پیش­بینی و درک انسان­های ماقبل را مطرح می­کند. به نقل از مکارم شیرازی (1374) بعضی از مفسران معتقدند پیش از آدم و حوا (علیهما السلام)، فرشتگانی در زمین ساکن بودند[24] و منظور از موضوع نخست، جانشینی آدم (ع) به جای آن­ها بوده است. برخی دیگر، انسان­های اولیه یا سایر حیوانات را مراد آن می­دانند. مکارم شیرازی و سایر محققان[25] نیز بر خلافت الهی و نمایندگی خدا تأکید دارند.

از نگاه این نگارنده، آخرین تفسیر قرائتی (1387) و دو تفسیر آخر نقل­شده از مکارم شیرازی (1374) منطقی­تر به نظر می­رسند. عنوان جانشینی خدا مشابه تعبیری است که در نظریۀ آفرینش از کتاب مقدس نقل شده است: «انسان [کامل] جلوه­ای از وجود خداوند است»، اما اگر با عینک انتقاد گفتمانی یا زبان­شناختی به تحلیل متن بپردازیم، به انسان­های اولیه خواهیم رسید. با توجه به این که در این آیه با زمان حال ساده به فساد و خونریزی انسان اشاره شده است در حقیقت فرشتگان در حال بیان این عادت دیرباز انسان­های اولیه هستند. در ادامه، خداوند می­فرماید حقیقتی را می­داند که آن­ها نمی­دانند. این حقیقت بایستی خصلتی از انسان نوین باشد که ضد فساد و خونریزی است. به راستی چه خصوصیتی جز منطق و گفتگو مانع بروز جنگ و برقراری صلح می­گردد؟

﴿وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَٰٓئِکَةِ فَقَالَ أَنۢبُِٔونِی بِأَسْمَآءِ هَٰٓؤُلَآءِ إِن کُنتُمْ صَٰدِقِینَ: سپس علم اسماء [= علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات‌] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی این­ها را به من خبر دهید»﴾ (البقره/ 31).

مکارم شیرازی (1374) فعل علّم را به تعلیم استعداد و ویژگی­های فطری برای سخن گفتن تفسیر می­کند. همچنین به گفتۀ او امام صادق (ع) از واژۀ اسماء به نام تمامی موجودات و حتی مصنوعات بشری تعبیر کرده است. بنا بر نظر مکارم شیرازی، تعلیم این اسماء به نام آن­ها منحصر نیست، بلکه دربرگیرندۀ معانی، مفاهیم و مسماهایشان هم هست. او در ادامه بیان می­دارد که:

علم اسماء چیزی شبیه علم لغات نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است[26] ... [خدا] همچنین استعداد نامگذاری اشیاء را به او [آدم (ع)] ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نامگذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام، آن­ها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد (مکارم شیرازی، 1374/1: 176).

طباطبائی (1374) در تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن معتقد است مقصود از تعلیم بیان به انسان، وضع واژه­ها برای او نیست، بلکه خداوند فطرت او را به­گونه­ای آفریده است که بنا به ضرورت زندگی اجتماعی مجبور به وضع واژه­ها شود. طبق نظر او اسماء در آیۀ حاضر، موجوداتی زنده و دارای عقل، علم و شعور هستند که در پس پردۀ غیب قرار دارند. وی زبان را ملاک نادرستی برای برتری انسان بر ملائکه می­داند و ادامه می­دهد «... علمی که برای آدم دست داد حقیقت علم به اسماء بود که فراگرفتن آن برای آدم ممکن بود و برای ملائکه ممکن نبود ...» (طباطبائی، 1374/1: 180)، اما در عین حال از امام صادق (ع) نقل می­کند که این اسماء شامل دواها، گیاهان، درختان و کوه­های زمین، و همچنین دره­ها، تنگه­ ها و بیابان­ها می­شوند. سپس، این گونه نتیجه می­گیرد:

... هیچ فرقی نیست بین این که گفته شود خدا آن­چه در خزائن غیب هست یعنی غیب آسمان­ها و زمین را به آدم تعلیم داد و بین این­که گفته شود خداوند اسم همه­چیز را که باز غیب آسمان­ها و زمین است به آدم بیاموخت، چون روشن است که نتیجۀ هر دو یکی است. (1374/1: 185).

طیب (1386) نیز در این زمینه با طباطبائی (1374) اتفاق نظر دارد. طبرسی (1387) به نقل از برخی مفسران می­آورد خداوند همۀ واژه­ها و اسامی تمام پدیده­ها را به آدم آموخت. او متذکر می­شود حتی پاره­ای بر این باورند که خدا خط و نوشتار را نیز به انسان آموخته است. وی به نقل از سایر مفسرها این امکان را می­دهد که خدا این واژه­ها را به آدم الهام کرده یا او را به آموختن آن­ها وادار کرده است.

طبرسی (1387) چند تفسیر برای اسماء نقل قول کرده است. از دید مفسرانی مانند ابن عباس و سعید بن جبیر، اسماء عبارتند از نام همۀ صنایع و رشته­های علمی مربوط به آنها، رموز کشاورزی و تمام امور دینی و دنیوی فردی و اجتماعی. علی بن عیسی همۀ زبان­ها و فرهنگ ­ها را به عنوان اسماء تلقی می­کند. اعتقاد او بر آن است که پس از گسترش خانواده ­ها و پراکندگی انسان­ها هر گروه به زبانی سخن گفتند. عده­ای دیگر نام همۀ پدیده­ های آفرینش را مصداق این واژه می­دانند. امام صادق نیز نام زمین­ها، کوه­ها، دره­ها، دشت­ها، پدیده­ها، موجودات، فرشتگان، فرزندان آدم و همچنین نام و فواید حیوانات را مصادیق این واژه عنوان کرده است. قرائتی (1387) هم با استناد به فرمایش امام صادق (ع)، کلیۀ موارد فوق، بستر رودخانه­ها و حتی فرش زیر پایمان را از مصداق­های این واژه مثال می­زند و تصریح می­کند که خداوند اسماء و اسرار هستی را مشتمل بر نام اولیای خود و جمادات به آدم تعلیم داد.

تعابیر مکارم شیرازی (1374)، طباطبائی (1374) و طیب (1386) از فعل علّم، به معنای تعلیم بالقوۀ زبان به آدم هستند که با استنتاج به­دست­آمده از تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن توسط مکارم شیرازی و مضمون آیۀ 33 همین سوره در تضاد است. لذا از دید این نگارنده تعلیم بالفعل مدنظر است. در رابطه با واژۀ اسماء، حدیث امام صادق (ع) با روایت کتاب مقدس همخوانی دارد، با این تفاوت که وی اشیائی مثل قالی زیر پای خود را هم به این فهرست می­افزاید. از منظر این نگارنده، واژۀ مذکور مفاهیم ذهنی و انتزاعی را نیز دربرمی­گیرد. عبارت اسماء الله در زبان عربی به معنای صفات و مفاهیمی انتزاعی همانند بخشنده، مهربان، دانا و جز آن است که برازندۀ وجود خداوند هستند. در بخش نتیجه­گیری نیز به این قسمت پرداخته خواهد شد.

﴿قَالُوا۟ سُبْحَٰنَکَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ: فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی»﴾ (البقره/ 32).

فرشتگان در پاسخ خدا برابر این استعداد و قدرت شگرف آدم ابراز عجز می­کنند و به برتری او بر خودشان اعتراف می­نمایند (مکارم شیرازی، 1374).

﴿قَالَ یَٰٓ ادَمُ أَنۢبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّآ أَنۢبَأَهُم بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّیٓ أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَٰوَٰتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ: فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن». هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمان­ها و زمین را می­دانم؟! و نیز می­دانم آنچه را شما آشکار می­کنید، و آنچه را پنهان می­داشتید﴾ (البقره/ 33).

﴿وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِکَةِ اسْجُدُوا۟ لِءَادَمَ فَسَجَدُوٓا۟ إِلَّآ إِبْلِیسَ أَبَیٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَٰفِرِینَ: و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده و خضوع کنید. همگی سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد﴾ (البقره/ 34).

﴿وَ قُلْنَا یََٰٓٔادَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّٰلِمِینَ: و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمت­های) آن از هر جا می‌خواهید، گوارا بخورید، (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد﴾ (البقره/ 35).

﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَٰنُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا۟ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَٰعٌ إِلَیٰ حِینٍ: پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و (در این هنگام) به آن­ها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید. درحالی­که بعضی دشمن دیگری خواهید بود و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیلۀ بهره­برداری خواهد بود»﴾ (البقره/ 36).

طباطبائی (1374) می­نویسد آدم (ع) در نزدیکی کوه صفا و حوا (س) در حوالی کوه مروه که هر دو در محدودۀ شهر مکه واقع هستند، هبوط کردند. طبرسی (1387) نیز به نقل از حضرت محمد (ص) می­گوید که مقصود از ارض، سرزمین مکه بوده است.

﴿فَتَلَقَّیٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَٰتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ: سپس، آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبۀ او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است﴾ (البقره/ 37).

برخی از مفسران معتقدند که منظور از واژۀ کلمات، جملات آیۀ 23 سورۀ اعراف[27] یا سایر ادعیه است. روایاتی نیز مبنی بر توسل به نام پنج تن آل عبا، یعنی محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم السلام) مطرح شده است (طباطبائی، 1374؛ طبرسی، 1387؛ قرائتی، 1387؛ مکارم شیرازی، 1374). طباطبائی (1374) نیز با استناد به آیۀ 45 سورۀ آل عمران[28] اولیاء الهی(علیهم السلام) را مقصود این واژه می­داند. طیب (1386) مانند طباطبائی معتقد است چه ­بسا کلمات با اسماء مرتبط باشند. مطابق با نظر طبرسی (1387) کلمه یا کلام اثری است که بر معنی و مفهوم (اسماء) مد نظر گوینده دلالت می­کند، یعنی به ­تعبیر این نگارنده معانی و مفاهیم ذهنی (واژه­ها) در قالب کلمات متجلی می­شوند.

در نظر مفسران به واژۀ جملات اشاره شده است که این نگارنده هم بر این نکته تأکید دارد. عبارت کلمات قصار نیز در نهج البلاغه به معنای جملات کوتاه امام علی (ع) است که حاوی نکات نغز و پندآموز هستند. تعریف طبرسی (1387) نیز مفهوم جمله را به ذهن متبادر می­سازد. بنابراین، کلمات در سطحی فراتر از اسماء جای دارد و به قواعد قرارگیری واژه­ها در کنار همدیگر اطلاق می­گردد. در بخش نتیجه­گیری نیز به این نکته پرداخته خواهد شد.

در آیات 27 تا 29 سورۀ مائده مکالمه­ای از دو پسر نخست آدم و حوا یعنی هابیل (ع) و قابیل نقل شده است:

﴿وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْءَاخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ: و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آن­ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت. (برادر دیگر) گفت: «(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد﴾ (المائده/ 27).

﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَآ أَنَا۠ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّیٓ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَٰلَمِینَ: اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‌گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‌ترسم﴾ (المائده/ 28).

﴿إِنِّیٓ أُرِیدُ أَن تَبُوٓأَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَٰبِ النَّارِ وَ ذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُا۟ الظَّٰلِمِینَ: من می‌خواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی) و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران﴾ (المائدة/ 29).

این گفت­و­گو نشان می­دهد که نخستین فرزندان آدم و حوا در زمان بزرگسالی از قدرت تکلم برخوردار بوده­اند.

بر اساس یکی دیگر از روایات تاریخی قرآن (آیات 30 تا 33 سورۀ مریم)، حضرت عیسی(ع) در زمان نوزادی به اذن خدا برای اثبات پاکی حضرت مریم (س) لب به سخن گشوده است.

﴿فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا۟ کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا: (مریم) به او اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم»﴾ (مریم/ 29).

﴿قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَیٰنِیَ الْکِتَٰبَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا: (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بندۀ خدایم. او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است﴾ (مریم/ 30).

﴿وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَ أَوْصَٰنِی بِالصَّلَوٰةِ وَ الزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیًّا: و مرا هر جا که باشم، وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است﴾ (مریم/ 31).

﴿وَبَرًّۢا بِوَٰلِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا: و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است﴾ (مریم/ 32).

﴿وَ السَّلَٰمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا: و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم و در آن روز که می‌میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد»﴾ (مریم/ 33).

پاره­ای آورده­اند که حضرت مسیح (ع) پس از آن رخداد، دیگر سخن نگفت و به مانند سایر کودکان در وقت معیّن، تکلم را آغاز نمود (طبرسی، 1387).

در آیۀ 22 از سورۀ مبارکۀ روم نیز به واژۀ زبان اشارتی شده است:

﴿وَ مِنْ ءَایَٰتِهِ خَلْقُ السَّمَٰوَٰتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَٰفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَٰنِکُمْ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَءَایَٰتٍ لِّلْعَٰلِمِینَ: و از آیات او آفرینش آسمان­ها و زمین و تفاوت زبان­ها و رنگ­های شماست. در این نشانه‌هایی است برای عالمان﴾.

فخر رازی زبان­ها را به لحن صدا و رنگ­ها را به ویژگی ­های ظاهری انسان­ها تفسیر کرده است که موجب تمایز آنان از یکدیگر می­شود، اما بعضی دیگر از مفسران این دو واژه را همان زبان­ها و نژادهای گوناگون بشریت قلمداد نموده­اند (مکارم شیرازی، 1374). قرائتی (1387) از جملۀ این مفسرین است. طباطبائی (1374) و طبرسی (1387) لهجه­ها را نیز مصداق تفسیر السنة می­دانند. بنا به تفسیر طیب (1386) گوناگونی زبان­های اقوام مختلف به علت تفاوت­های نژادی یا فردی است.

از نظر این نگارنده موارد اشاره شده بعد از تعبیر فخر رازی به واقعیت نزدیک­تر است. کنار هم قرارگرفتن این دو واژه حاوی نکته­ای لطیف در حوزۀ جامعه­ شناسی زبان است. در تاریخ به کَرات از مهاجرت انسان­ها سخن به میان آمده است. انسان­ها با زاد و ولد و گسترش جمعیت خود یا در پی بهره­ مندی از امکانات بهتر به سرزمین­های جدید سفر می­کرده­اند. دوری مهاجران از سرزمین مادری و سکونت در سرزمینی با آب و هوای متفاوت موجب بروز تغییرات تدریجی در ظاهر آنان از قبیل رنگ پوستشان شده است. همچنین دوری از هموطنان سابقشان و تغییرات زبانی صورت­گرفته توسط خود آنها و نسل­های آتی موجب شکل­گیری لهجه­ها، گویش ­ها و نهایتاً زبان­های دیگر شده است. مدرسی (1391) به دو عامل جغرافیایی و اجتماعی در ایجاد گوناگونی­های زبانی اشاره می­کند. در بخش نتیجه­ گیری نیز به این نکته پرداخته خواهد شد.

  1. نتیجه­­ گیری

همان­گونه که در تفسیر چهارمین آیۀ سورۀ الرحمن گفته شد، لازمۀ هدایت مؤثر قوۀ ناطقه و زبان کامل میسر است که شاید ساخت مصنوعی آن نیازمند تلاش نسل­های متمادی باشد. بر اساس آیات 31 و 37 سورۀ بقره، زبان دفعتاً در دو مرحله به نخستین انسان نسل نوین و همسر وی انتقال یافت؛ در مرحلۀ نخست، واژگان به آنان عرضه شد و در مرحلۀ بعدی، قواعد نحوی در اصطلاح قرآنی به آنان تلقین گردید؛ فرایندی که در روند فراگیری زبان توسط کودکان نیز مشاهده می­شود. ولی فرزندانشان نیازی به فراگیری این گونۀ زبان ندارند، چرا که تا اوایل دوران کودکی از لحاظ فقهی مشمول هدایت و انجام تکالیف دینی نیستند و به­لحاظ زبان­شناختی از توانش زبانی بالقوه برخوردارند که ناخودآگاه در یک دورۀ طلایی[29] فعال می­گردد. بدین­ترتیب، آنان با اتّکا به استعداد زبانی نهفته در ذهنشان به مرور بر داده­های زبانی اطراف خود تسلط می­یابند و زبان اطرافیان خود را می­آموزند. به نظر می­رسد که عیسی مسیح(ع) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تکلم او در زمان طفولیت صرفاً معجزه­ای برای اثبات بی­گناهی مادرش بوده است.

بر اساس آموزه­های اسلام و سایر ادیان الهی، سرمنشأ همۀ انسان­های نوین به آدم و حوا (علیهما السلام) بازمی­گردد و فرضیۀ آدم و حواهای متعدد مردود است (رواسانی، 1377). طباطبائی (1374) نیز در تفسیر آیۀ چهارم سورۀ الرحمن بیان می­دارد که سرمنشأ زبان­های امت­ها و طوایف مختلف از یک امت است و تفاوت­های اقلیمی در اختلاف زبان­ها اثر مستقیم دارد. بنابراین تمام گونه­های زبانی انسان در جهان از ریشۀ یک زبان مادری یعنی همان زبان اعطا شده به این زوج است.

به اعتقاد موریتس و گریفیتس[30] (2014) خانوادۀ زبانی آفریقایی ـ آسیایی یا سامی ـ حامی کهن­ترین خانوادۀ زبانی است. به نقل از مندنهال[31] (2006) برخی اندیشمندان با استناد به تاریخ هرودوت معتقدند که گویشوران زبان­های سامی از سرزمین حجاز به مناطق دیگر هجرت کرده­اند و زبان اجدادشان عربی بوده است. هرچند، نظر دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که عناصر زبانی سامی توسط بومیان سرزمین شام به آن جا منتقل شده است. یاکوب[32] (2014) بر اساس شواهد زبانی به این نتیجه رسید که عربی مادر تمام زبان­های سامی باستانی است.

نظر به این که مفسران معتقدند محل نزول آدم و حوا در سرزمین عربستان کنونی بوده و بنا بر الوا[33] (2004) خاستگاه زبان عربی نیز از آن سرزمین بوده است، می­توان مدعی شد که عربی زبان اعطاشده به آنان و سرچشمۀ سایر زبان­ها است. قرائتی (1387) و طبرسی (1387) در تفسیر آیۀ دوم سورۀ یوسف[34] به استناد روایات، بیان داشته­اند که عربی زبان اهل بهشت (یعنی همان محل آفرینش آدم و حوا (علیهما السلام) و تعلیم اسماء به آنان) است.

[1]. creation

[2]. the divine source

[3]. Yule

[4]. عهد عتیق، سِفر پیدایش 19:2

[5]. Sarasvati

[6]. the natural sound source

[7]. onomatopoeia

[8]. the physical adaptation source

[9]. the genetic source

[10]. French

[11]. the animal sound theory

[12]. the human intelligence theory

[13]. Dwight Bolinger

[14]. the Meme theory

[15]. Susan Blackmore

[16]. the Meme Machine

[17]. the emergent phenomenon theory

[18]. DNA

[19]. the sign language theory

[20]. Max Müller

[21] عهد عتیق، سِفر پیدایش 27:1

[22]. ﴿یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ: آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمی‌گوید؛ گروهی بدبختند و گروهی خوشبخت﴾!

[23]. طبرسی (ره) (1387) نیز به نقل از ابن عباس می­گوید خداوند پیشتر و در ضمن این آیه از سفاکی نسل آدم به فرشتگان خبر داده بود.

[24]. طبرسی (1387) جنیان را نیز در کنار فرشتگان نام برده است. طیب (1386) هم از امام حسن (ع) نقل می­کند پیش از آدم، اجنه در زمین ساکن بودند که فساد و خونریزی می­کردند.

[25]. علامه طباطبائی و طیب اصفهانی نیز جزء این افراد هستند.

[26]. بهتر است این جمله بدین گونه اصلاح شود: «علم اسماء منحصر به علم لغات نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آن­ها نیز بوده است».

[27] ﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَٰسِرِینَ: گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود»﴾.

طباطبائی (1374) ضمن رد این ادعا معتقد است آیۀ مورد نظر مربوط به پیش از هبوط آدم به زمین بوده است.

[28] ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْءَاخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ: (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای [وجود باعظمتی‌] از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است، درحالی­که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان (الهی) است﴾.

[29]. critical period

[30]. Maurits & Griffiths

[31]. Mendenhall

[32]. Yaacob

[33]. Elewa

[34]. ﴿إِنَّآ أَنزَلْنَٰهُ قُرْءَٰنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ: ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید) ﴾.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M