دوشنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 22:30 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand

📜رحمت آباد | فرهنگ عامه | اصطلاحات و اعتقادات | ضرب المثل

بُخچه فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

باآرزوی قبولی طاعات وعبادات شبای قدر یاد ماهم باشید 💛🌙 🌻

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
درخت بید مرد نا امید
موارد استفاده:
زمانیه که کسی از نتایج یه کاری ناامیده دیگران برای تشویقش به اون کار از این ضرب المثل استفاده می کنند
(یکی از درختانی که تکثیرش بسیار راحته درخت بیده، شما شاخه یا یه تکه از چوب درخت بید را اگه بکارید و آبیاری کنید پس از گذشت چند روز خیلی. زود شروع به رشد میکنه وکم کم به یه درخت تبدیل میشه )
🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
زَحیر کن = حسودیت بشه
جوش کن= حسودیت بشه
سِتِلمَه دید= صدمه دید
ستلمه شه =سخته شه
قنچوله = گرد خوابیدن
برقوله=یه زره
کموله=یه کم
جمعوله =جمع کردن
ریزوله= یه زرّه /خیاب ریز
چُکّوله = یه چکه/ یه کم
نیشکوله = خیلی کم
نیشک=خیلی کم
کُرچیدن =پارگی پارچه با دندادن یا براثراصطکاک / گاز زدن ریز ( بیشتر به سوراخ کردن انواع پارچه توسط موش میگن)
کُرچ=خسیس
کُرچَل= ساقه های درشت و خرد نشده کاه
کرچل کو= وسیله ای برای خرد کردن کرچل
ح‍َلُوَه = برف وبارون باهم / برف آبکی
بابا که تونی= خطاب پدر به فرزند درحین خاطره گویی کنایه از عرضم به حضورت که / خلاصه که ( بسته به گوینده ومخاطب جای کلمه بابا با عمو ،دایی، رفیق و...عوض میشه )
🌷🌴🌳🌿
بازی های محلی ( چوق پل بازی ):
قسمت اول
چوق پِل بازی یا بقول شهریا الک‌دولک 😂یکی از بازی های قدیمی رحمت اباد که نه تنها بچه ها بلکه بزرگترهاهم به آن علاقه زیادی دارند البته چند سالی است که بازی های شهری مانند فوتبال و والیبال داره جای این بازی وبازی های دیگه رو دربین مردم می گیره ولی هنوز هم خیلی از اهالی به این بازی علاقه مندن ،
قدیما ، ایام عید اکثر جوونا و دوستان واقوام ، درهر محله ای به این بازی مشغول می شدن ،یه بازی بسیار مفرح و دسته جمعی متشکل از دو تا ده نفر ،
اصطلاحات و ابزار لازم برای چوق پل:
چوق (چوب دستی)= حداقل یک یا دو عدد چوب به طول حدود یک متر یا کمی بیشتر
تعدادی پل= (چوب بریده شده به طول حدود ۲۰ سانت با قطر نهایتا سه سانت)
چار سنگ = دوعددسنگ یا آجر برای قراردادن پِل
سنگ چاله = .یک عدد سنگ یاچاله بافاصله حدود یک الی سه متر به عنوان محدوده قبول بودن پرتاب ها( این فاصله بستگی به مهارت بازیکنا داشت هرچه مهارت بیشتر باشه فاصله رو بیشتر در نظر میگرفتن)
ترتاخشک = نفرات دو تیم میشن وبرای تعیین اینکه چه تیمی داخل زمین باشه تر تاخشک می کنن، یعنی یه تکه سنگ تخت کوچیک رو‌ یه طرفشو خیس میکنن واز تیم مقابل میپرسن تر یا خشک؟(یه چیزی تو مایه های شیر وخط)، بعدسنگ رو میدازن هوا وقتی افتاد زمین اگه سمتی که خیسه بالا بودمیشه تر وتیمی که تر رو انتخاب کرده باید تو زمین بمونه وبازی روشروع کنه واگه خشک بالا بود برعکس
اوسّا= دونفر به عنوان سرتیم مشخص میشن که بهش میگن اوسا
*/نحوه انتخاب نفرات تیم ها**
بجز اوسا ها ، بقیه نفرات دو بدو از اوسّا حدود دوسه متر فاصله میگیرن تا اوسا صداشونو نشنوه وقتی مطمئن شدن کسی متوجه نمیشه باتوافق هم هرکدوم یه اسم برا خودشون قرار میدند مثلا میگن من سنگ باشم تو کلوخ
بعد دستاشونو‌میندازن گردن هم و میان پیش اوسّا و به او ساها می‌گن :
اوسا سَلی مَلی (سلام ) کی سنگ و ور می داره(میخاد) کی کلوخ ؟
اوساها در پاسخ میگن علی کَلی (علیکم)‌ویکی از اوسا ها میگه من سنگ میخام اون یکی میگه من کلوخ میخام واینجور فردی که سنگ بوده میره سمت اوسای اولی و کلوخ سمت اوسای دومی و اینجوری اوسا نفر خودشو انتخاب میکنه ونفرات بعدی هم به همین منوال یا گیری می شن
توجه :
👈هدف از اینگونه یار گیری جلو‌گیری از تقلب وضایع شدن حق تیم هاس چرا که دربین نفرات بعضیا مهارت های بیشتر وخاصی دارن که می تونن سرنوشت بازی رو تغییر بدن
👈معمولا اسامی انتخابی برای یار گیری (یار کشی) اختیاری و اسامی مثل سیب و زرد آلو بیل وکلنگ شیر وپلنگ و.... انتخاب میشه
یارگیری همینجور ادامه پیدا میکنه تا اخرین نفر
👈 قول = اگه مجموع افراد زوج‌نباشن که دو بدو تقسیم بشن (فرد باشن) یه نفر آخری به عنوان قول به یکی از تیم ها واگذار میشه وبجای اون تیم مقابل مجازه یه نوبت بازی اضافه به یکی از بازیکنان خودش بده تا بجای قول تیم مقابل بازی کنن
.
🌸🌸🌸
شما عزیران با ارسال مطالب اموزنده، خاطرات، ضرب المثل ها و چیستان های مختص روستا به آی دی های زیر مارو در بهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Mirzaie2266
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

بُخچه فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری امیرالموئمنین حضرت علی (ع) 🖤، در لیالی قدر ،ما رو‌ از دعای خیرتون فراموش نکنید 🖤🌙 🕊

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈ضرب المثل
ما وِل کردُم خیگ ول کن نی( من بیخیال شدم طرف مقابل ول کن نیس)
موارد استفاده:
زمانیه که دونفر سر یه موضوع باهم اختلاف دارن و درگیرن و یکی شون کوتاه میاد ونفر مقابل برعکس با شدت بیشتری به درگیری و اختلاف دامن میزنه
🌼🌸🌼
👈لغت نامه روستا
دَم = کنار
تِل= کنار
زِوْر= زِبر
ظُوْر= ظهر
پِسّین = عصر
صاحْب = صبح
شوم=شب
بُنگِ صاحب = صبح زود اذون صبح
بُنگ = اذون
داعا= دعا
دَس نُماز= وضو
دَس پیش رو= قنوت (درقدیم بیشتر استفاده میشد)
مَسَلَه= مسأله / سوال شرعی
حاج آقا مَسألةٌ= حاج اقا ببخشید یه سوال شرعی دارم (ممکنه بعضی وقتی حاج آقا رو نگن وفقط بگن مسالة ،که بازهم همون معنی داره )
بی میسوم = بی موقع /بی موسوم
میسوم = موسِم
تِنقَل = تحمل
هَمُدُو=همدیگر
تنقل بیار = تحمل کن
بال نی= قبول نیس
باله= قبوله
جَختی= تازه حالا (زمانی که باتاخیررشروع کنه بکار می برن )
جخت وبِلا= تازه حالا (زمانی که باتاخیررشروع کنه بکار می برن )
🌹🌷
توجه :
طبق برنامه می بایست دراین سری از بخچه درباره قسمت دوم چوق پل بازی توضیح بدیم ، لیکن باتوجه به همزمانی با لیالی قدر وایام شهادت پیشوای اول شیعیان ،ضمن پوزش از همه عزیزان دراین بخچه بیشتر به موضوعی مرتبط با این مناسبت پرداختیم و در مراحل بعد به ادامه بازی ها 🌺

🌷🌴🌳🌿
آداب و روسم به یادماندنی روستا ( روز تیغ ):
روز تیغ:
رحمت آبادی ها به روز شهادت ائمه میگفتن روز تیغ ، خصوصا شهادت سه امام معصوم ( امام علی علیه السلام ،امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام )
از قدیم الایام تا کنون اهالی رحمت اباد که در دیانت وبزرگداشت مراسمات مذهبی در بین مردم شش ده عربستان (روستاهای اطراف) زبانزد بودند توجه ویژه ای به مناسبت های مذهبی داشتندخصوصا روز شهادت این سه امام بزرگوار،
«البته روز تیغ صرفا به ایام شهادت امامان اطلاق می شد نه وفات ایشان »
قبل از هرچیز بیان این نکته ضروریه که: بسیاری از اعمالی که انجام یا عدم انجامش برای حفظ حرمت ایام سوگواری توصیه میشه دلیل بر حرام بودن اون‌کار نیس بلکه بهتره انجام نشه تا بیرحرمتی به صاحبان عزا محسوب نشه مثل خندیدن بلند در مراسم عزاداری عزیزان و....
روز تیغ در رحمت اباد علاوه بر مراسم عمومی سوگواری موارد زیر را نیز سعی میکردن در حد مقدورات رعایت کنن :
✓ معمولا در روز تیغ بعضی کارها مثل بنایی ،کشاورزی وقالی بافی ، خیاطی ،بریدن پارچه برای دوخت لباس،جار‌و‌زدن منزل و.... را تعطیل میکردن و کسی به کارها نمی پرداخت مگر بر حسب ضرورت
✓ دراین روز حنا گذاشتن رو بی حرمتی به امام میدانستن ومیدانن ودرایام سوگواری این کار رو نمی کنن
✓در روز تیغ خوردن آجیل وشکستن تخمه را بد شگون ونحس می دانستن
✓در روز تیغ آواز خوانی وحتی خواندن با سوت (سوت زدن آهنگین) را بد می دانستنظ
✓در روز تیغ ، اغلب مردم به عزاداری وشرکت در مجالس وعظ وسخنرانی در مساجد جمع می شدن
✓نذری دادن خصوصا کاچی ،حلیم رحمت آبادی ،حلوا یا آش رشته در روز تیغ مرسوم بود وهنوز هم هست
✓یکی از مراسم که روز تیغ انجام میشد گرفتن مراسم ختم مرسوم رحمت آباد(ختم سی جزئ قرآن )به همراه دادن افطاری بود
.
🌸🌸🌸
شما عزیران با ارسال مطالب اموزنده، خاطرات، ضرب المثل ها و چیستان های مختص روستا به آی دی های زیر مارو در بهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Mirzaie2266
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

بُخچه فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

با آرزوی قبولی طاعات وعبادات 🌙 🕊

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
خاکشِه به توبره می کشن
موارد استفاده:
زمانیه که یک‌یا چند نفر به زمین کشاورزی تعرض میکنن وتاجایی که می تونن آسیب میزنن ، میگن خاکشه به توبره کشید یعنی علاوه بر همه محصولات حتی خاک باغ رو هم ریخت توی توبره و برد
این ضرب المثل در همه زمینه ها کاربرد داره ولی بیشتر در مورد از بین بردن گیاهان گفته میشه
🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
لیچار= حرف بد وبی راه
چرندوچار= چرت وپرت
تاواری = کج شدن باری که روی چارپا یا موتور یادوچرخه بسته میشه
دولونگی علف= باری از علوفه که با یک طناب به روشی خاص به دوقسمت مساوی بسته میشه تا بتونن با چارپا حمل کنن معمولا این بارها زیاد بزرگ نیستن وتوسط یک نفر قابل بلند کردنه
خِلوار = باری از هیزم که با دو طناب مخصوص (حبل و ریسال ) به روشی خاص به دوقسمت مساوی بسته میشه تا بتوانند با چارپا حمل کنن ، این بارها بزرگتر از دولنگی بوده وتوسط یک نفر قابل بلند کردن نیستن
دَبَران= لبالب/ پر/ مملو
کِپ تاکپ=پر تا پر مملو
کِپ = بسته شدن
شیت شده= بی حس شده /فلج شده بیشتر برای دست وپا استفاده میشه
قیچ= چپ چشم
اُمُختَه= آموخته /رام /,عادت کردن/دست آموز
امخته رفته= عادت کرده
چشمات هم بل= چشماتو ببند
بل= بگذار
بِنْکُل = به هیچ‌وجه
خلاص = تموم
را به را = پشت سرهم
مای رسوای = مایه رسوایی
سر شوم = اول شب
بَلکُم= بلکه
ول = رها
ولی = به حال خود رها شده
گَل هم = له /قاطی هم
تیرتیر خندیدن = خندیدن از روی مسخره گی
قُچّاق = سفت ومحکم
گُرُّگُر = تند تند ، پشت سر هم و سریع انجام دادن کاری( بیشتر برا جابجایی سریع چیزی استفاده میشد )
هُرُّهُر = در توصیف شعله ور بودن شدید آتش یا بخاری بخاری بکار میبرن
ساقی = کسی که در مراسمات مسئول آماده سازی چایی بود
🌷🌴🌳🌿
بازیهای به یادماندنی روستا ( چوق پل بازی ):
قسمت دوم :👇
پس ازمهیا شدن وسایل وتعیین نفرات تیم ها ومشخص شدن تیمی که قراره تو‌میدون بمونه ، دو تکه سنگ یا اجر را به موازات هم با فاصله حدود چهار انگشت یا ده سانت کنار هم می ذاشتن ویک یا چند چوب دستی در امتداد سنگ بیرونی سمت چپ قرار می دادند قبل از شروع، بامشورت اوستا واعضای بازی محل قرار دادن سنگ چاله و همچنین محدوده پرتاب پل و محدوده خارج از میدان بازی هم مشخص میشه
👈باشروع بازی بازیکن پل رو روی این سنگ ها قرار می داد و با چوب دستی از زیر چوب کوتاه‌تر رو بالا پرتاب کرده و با ضربه دوم چوب دستی ، با تمام توان خود پل را باید به مسافت دورتری پرتاب کنه
بازیکنان حریف در بیرون زمین باید با پیداکردن وپرتاب کردن پل با دست به سمت زمین بازی آن را به میدان بازی برگردونن وتلاش کنن با نشانه گیری پل را به چوب های کنار چارسنگ بزنن تا بازیکن از دور بازی حذف بشه
هرپل که به چوب های درکنار سنگ ها برخورد کندیه امتیاز برای تیم بیرونی محسوب شده و بازیکن از صحنه خارج ونفر دیگری جایگزین وی می شه
باهر پلی که پرتاب بشه ودر موقع بازگرداندن به چوب ها نخورد فردی که خارج شده مجددا به بازی برمی گردد وبقولی زنده میشه
ماچ= محدوده خارج از بازی رو ماچ میگن ، درصورت پرتاب پل به این محدوده هرتیمی زود تر آنرا پیداکنه برنده بازی خواهد بود.
چوق تِرغِزی = درصورتیکه حین پرتاب پل چوب هم بهمراه پل از دست بازیکن پرتاب بشه هرتیمی تونست زودتر هردو را بدست بیاره برنده بازی خواهد شد و چنانچه پل دست یکی از تیم ها وچوب بدست تیم مخالف بیفته تریاخشک می کنند
بُل گرفتن= اگر بازیکن حریف بتونه قبل از رسیدن پِل به زمین، در هوا آنرا بگیره کل تیم برنده حساب می شن و جای تیم ها عوض می شه
دُوْ نِوْ= اگه تیمی که درمیدان است موفق به پرتاب به بیرون زمین نشه ویکی از بازیکنان تیم بتونه نزدیک چار سنگ از پرتاب ناموفق هم بازی خود بُل بگیره یعنی پل را در هوا بگیره همه بازیکنانی که بقول معروف مرده اند زنده میشن ومیتونن دوباره بازی کنن
پایان قسمت دوم
ضمن تشکر از عزیزانی که در قسمت اول شروع بازی به اگاهی می رساند:
✓این بازی بسیار گسترده است وحداقل در3 یا 4قسمت تکمیل خواهد
✓بعضی از اصطلاحات طنز درحین انجام این بازی بکار برده می شه که قابل درج دراین بخچه نیست بنابراین پیشاپیش ازاین بابت از همه پیشکسوتان این بازی عذرخواهی می کنیم.
🌸🌸🌸
شما عزیران با ارسال مطالب اموزنده، خاطرات، ضرب المثل ها و چیستان های مختص روستا به آی دی های زیر مارو در بهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Mirzaie2266
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

بُخچه فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

با آرزوی قبولی طاعات وعبادات 🌙 🕊

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈**ضرب المثل**
قدیما میگفتن بفهم جاته و بزار پاته
موارد استفاده:
کنایه از اینه که اونجایی برو که لایق تو باشه بیشتر در مورد خواستگاری ها ویا مواقعی که درخواستی از کسی داشته باشی و رو بزنی ولی بهر دلیل پاسخ درستی دریافت نمیکنی اینو میگن


🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
اُرچین = راه پله منتهی به پشت بام
دوزاغلی/ دوزغلی = دو دغلی/ دغل بازی / کلک زدن در بازی
پِلیز = له
تلوندن = له کردن
تِلید = له شد
چلوندن=فشاردادن
سراَقبه /سر عقبه /عقبه = تعقیب
پِرچوک کردن = پرسه زدن
عَلُو‌ْ= آتیش/آتش
اُمُختَه=
اُمُخته رفته= عادت کرده
چشمات هَم بَل= چشماتو ببند
بَل= بگذار

🌷🌴🌳🌿
بازیهای به یادماندنی روستا ( چوق پل بازی ):
قسمت سوم :👇
وقتی بازی شروع شد بازیکن تازمانی که پل برگردونده از بیرون به چوب ها برخورد نکنه میتونه بازی کنه وبه محض برخورد باچوب از بازی حذف میشه
دو عوض = دربازی به زمین محل بازی تیم برنده می گن دو
مرده = بازیکن تیم چنانچه موفق به پرتاب صحیح نشه از بازی حذف می شه که بهش میگن مرده اگه این روند تا آخرین بازیکن ادامه پیدا کنه دو عوض می شه و زمین بازی ِتیم ها جابجا میشه
زنده شدن = باهرپرتاب موفق که در برگشت به چوب نخوره یه نفر از مرده ها به بازی میگرده که میگن زنده شد
چوق توه= پل هایی که باشتاب حرکت کنن ودرمسیر حرکت چند بار به زمین برخورد کنه میگن چوق توه البته درفرهنگ روستا چوق توه به حرکت دادن چوب دورسر می گویند ولی اینجا استثناس
👈اگه پل پس از پرتاب یک یا چند بار بزمین بخوره و بازیکن بیرون زمین قبل از ایست کامل موفق بشه پل رو تو هوا بگیره بل حساب میشه ولی زمین بازی عوض نمیشه در عوض می تونه هفت قدم بیاد جلو تر وپل را پرتاب کنه داخل زمین اینجور وقتا با توافق طرفین میتونن پل رو به کسی بدن که قدم های بلندتری داره تا نزدیکتر بشن وشانس موفقیت بیشتر بشه بعضی مواقع یه همچین پرتاب هایی مثل پنالتی توی فوتبال اهمیت بالای دارن ومی تونه سرنوشت بازی رو عوض کنه
رسون= به پرتاب کردن پل توسط تیم حریف به زمین رسوندن می گویند مثلا میگن برو برسون یعنی پل رو بنداز بیاد داخل زمین
بُل گرفتن با شاته = شاته در چوق پل با شاته در نانوایی فرق داره اگر بازیکن حریف بتونه قبل از رسیدن پِل به زمین، در هوا آنرا بگیره کل تیم برنده حساب می شن و جای تیم ها عوض می شه بعضی وقت ها برای سهولت در بل گرفتن اوساها اجازه میدن با شاته بند بل بگیرن یعنی تعدادی از بازیکنان یه لباس مثل کافشن یا کت رو برمیدارن و برعکس از سمت داخل لباس دستاشونو میکنن تو آستین و مثل بخچه ای که به کمر می بندن جلو‌خودشون میگیرن تا بتونن پل رو قبل از رسیدن به زمین باهاش بگیرن
دو چوقه = اگه بازیکن با دوضربه متوالی پل رو به بیرون زمین پرتاب کنه ویکی از بازیکنان خودی اون رو بل بگیره کل تیم برنده میشه
پشت دستی= بعضی وقتا یکی از تیما ضعیف تر به نظر میرسه بخاطر همین باتوافق اوسا ها تیم ضعیف مجازه یک دور پشت دستی بازی کنه به این روش که یکی از بازیکنان ماهر باید بجای اینکه روبه میدان بازی قرار بگیره پشت به تیم حریف می ایسته و پل رو از روی چاله باچوب بلند کنه وبه بیرون زمین پرتاب کنه
خطرات بازی
شکستن سر
برخورد پل به اعضای بدن خصوصا صورت وسر
زمین خوردن حین دنبال کردن پل
چوق ترغزی وبرخورد با نفرانت
عدم رعایت نفرات پشت چاله با بازی کن وبرخورد چوب حین بازی
و.....

پایان قسمت سوم
ضمن تشکر از عزیزانی که در قسمت اول شروع بازی به اگاهی می رساند:
✓این بازی بسیار گسترده است وحداقل در3 یا 4قسمت تکمیل خواهد
✓بعضی از اصطلاحات طنز درحین انجام این بازی بکار برده می شه که قابل درج دراین بخچه نیست بنابراین پیشاپیش ازاین بابت از همه پیشکسوتان این بازی عذرخواهی می کنیم.
🌸🌸🌸
شما عزیران با ارسال مطالب اموزنده، خاطرات، ضرب المثل ها و چیستان های مختص روستا به آی دی های زیر مارو در بهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Mirzaie2266
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

# بخچه_فرهنگی

(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

ضمن آرزوی قبولی طاعات وعبادات ‌وتبریک عید سعید فطر 💝💙💝

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈**ضرب المثل**
قدیما میگفتن ازاِلِنگه کُهنه مابشنو
موارد استفاده:
معنی : از آستین کهنه من بشنو
این ضرب المثل رو بیشتر درزمان نصیحت کردن یا راهنمایی کردن طرف مقابل عنوان میکنن و کنایه از اینه که من از تو باتجربه ترم یه چیزی تو مایه های« گوش به حرف من بده ضرر نمیکنی » یا« من یه چیزی میدونم که میگم»
🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
گووَ=گیوه
گُوَه= گُوِه
کِوْش= کفش
عَیدِروزه = عِید فطر
بادبادونک= بادکنک
خاگیجی= خاکشیر
هِلِرمه = نپخته /خام
نونا رو هلرمه کرد= نونا رو نپخته از تنور در آورد
رختاش نگردونده =لباسا شو عوض نکرده
رخت = لباس
رخ شوری= لباس شویی
رخ چِرکا= لباس های کثیف
رخ شور خونه= محلی برای شستن لباس
مِندُمُوری = نه جون میگره نه میره
وِلِّی = پهن /ولو
وِلِی کن = پهن کن
رَ= بشه /بشود مثلا گم رَ یعنی گم‌ بشه
رُ= بشو مثلا ساکت رُ یعنی ساکت شو
ری = بشوی بخور تا سیر ری یعنی بخور تا سیرشز
گم ری = گم بشی
حرف (ر) یکی از زیباترین فعل های تک حرفی است که در کمتر گویشی چنین چیزی به چشم می خوره
💙🩵💚💜💛🧡
میراث در دست فراموشی
انواع نان محلی 🥪
نون شاته = نان محلی معمولی با آرد گندم وکمی زردرنگ
کوله مال= ضایعات نان در زمان پخت را باهم مخلوط میکنن ومجددا میپزن به این نان، نان دو آتیشه هم میگن این نون رو پس اتمام پخت نون به تنور می زنن ودرب تنور ومیذارن تا باگرما وحرارت باقیمانده از ذغال ها به مرور بپزه ویکی دوساعت ممکنه زمان ببره
نون لُک=یه نوع نون شبیه بربری ولی یه کم نازکتر در اندازه حدودا سی تا چهل سال مخصوص سرشیر محلی
نون اول تندوری= درزمان پخت نان اولین نان هایی که از تنور درمیاد یه کم برشته تر از نان های بعدیست به این نان نون اول تندوری می گن
نون قاق بریز= یه نوع نون بسیار تُرد وشکننده
فتیر= نان شیرین که معمولا برا اعیاد پخت می شد
🌷🌴🌳🌿
آداب و رسوم روستا ( عید روزه_ عید فطر ):
✓ جمع شدن تعدادی از معتمدین در بلندی عای روستا برای دیدن هلال ماه نو
✓ مناجات خوانی وشعر خوانی پس از رؤیت هلال ماه نو از پشت بام ها ومساجد برای اگاهی بخشی به اهالی
✓ شروع ناشتایی در اول صبح عید فطر پس از نماز صبح ، با یه عدد خرما یه استکان آب جوش ومقدار خیلی کمی تربت کربلا
✓ گفتن تکبیرات نماز عید فطر از پشت بام منازل.
✓پخش اذان نماز عیدفطر از مساجد
✓ تجمع مردم جلو‌مساجد ‌وحرکت به سمت محل برگزاری نماز عید فطر(رو تل میلا)
✓ پذیرایی باشربت وشیرینی از نمازگذاران
✓ تبریک عید فطر به همدیگه و دیده بوسی (روبوسی _ بقول خودمون ماچ ماچی)
✓مراجعه به خونه وصرف مختصری صبحانه
✓دید و بازدید از بزرگان روستا وبزرگان اقوام
✓ مراجعه به منازل مستمندان وپرداخت زکات فطره وکفاره روزه های سال قبل به آنها
🌹مردم به برپایی نماز عید فطر اهمیت زیادی می دادند وکسانی که بهر دلیل موفق نمیشدن در نماز جماعت عید ش کت کنن، معمولا در محلی خارج از منزل مثل باغ دشت وبیابون به صورت فرادا این نماز را بجا می آوردن
🌹در خلال مراسم‌عمومی ، مراسماتی خاصی نظیر روزه واکنی و.... مربوط به تازه عروس دومادا هم انجام‌می شه که درفرصت مناسب به آن می پردازیم

🌸🌸🌸شماعزیران باارسال مطالب اموزنده خاطرات ، ضرب المثل ها وچیستان های مختص روستا به آی دی زیر مارو دربهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی

(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
قدیما میگفتن داره دورش پابیل می مینه
موارد استفاده:
معنی : داره دورش پابیل میکنه (زمین دورش رو با بیل شخم می زنه)
این ضرب المثل رو بیشتر درزمانی که یه نفرازکسی چیزی میخادبگیره ویه کم سماجت به خرج میده استفاده می کنن

🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
قیژ قیژا /قیج قیجا= ضعف کردن
ضحف = ضعف کردن
دندون قرچه = دندان ساییدن به هم
لُوْگیزه = گازگرفتن لب به نشانه دعوت به سکوت یا بیان اینکه عیبه
چشم قُرَّه= چشم قره
اشترق = بشکن زدن
چَپول /چاپول = کف زدن /دست زدن
تیز قِلیدَه = زبر وزرنگ/ تیز وبز
پُرس= مراسم فاتحه خوانی
ختم= مراسم فاتحه خوانی همراه با جزء خوانی
جَل = سریع /تند
جُل= دستمال کهنه
جِل= کف کردن ماست
جُل دس= دستگیره پارچه ای
جُلُمبر= خنگ/شل و ول/بی عرضه
اُمبُر= انبر( ممکنه جلمبر کنایه ای از ترکیبی جل به معنی دستمال و امبربه معنی انبر یا همون «دستگیره پارچه ای برای گرفتن انبر داغ »باشه )
کی ریز = کاریز /قنات
هوریات = خیلی زیاد
کُلی/ کلی همه = خیلی زیاد
وِلُّ وادِرا = پخش وپلا/ رها به حال خود
بی معنی گیری = بی مزه بازی /مسخره بازی
خُنُکی= شیطنت بچگانه /مسخره بازی
بییَقلی = بی مزه بازی /مسخره بازی
سُبُک بازی = بی مزه بازی /مسخره بازی
سُمباری=یعنی نشتی آب کشاورزی حین آبیاری
بیشتر به کندهایی میگن که خاک سفید داره و همینکه خیس میخوره سریع آب اونا رو میکنه و میبره
اِلِفی / اِرفِ = قاچ میوه هندوانه یاطالبی (مثل حرف الف باریک و دراز)
رِقاشه= هرچیزی روکه ازش تیکه کوچک می بریدن می گن رِقاشِه
چِرَّه= شاخه های خشک درخت
شِرَّه= پارچه پاره پوره شده پارچه ریش ریش شده
شِراله = پارچه ای خیلی پاره پوره شده
همونطور که قبلا هم گفتیم پسوند آله درگویش رحمت اباد زیاد کاربرد داره وبیشتر حاکی از تاکید بیشتر بر موضوع است
💙🩵💚💜💛🧡

🌷🌴🌳🌿
بازی های محلی روستا ( گاوگوسال مندک پنیر یا شادراز):
این بازی بیشتر برا زمستون یا زمانی بود که شرایط آب وهوا زیاد جواب گوی بازی های مهیج دسته جمعی درفضای باز نبود
وسایل مورد نیاز
👈یه عدد کمربند
👈تعداد پنج عدد شی مختلف مثل نخود،کشمش لوبیا.و... ازهرکدوم یکی
👈بازیکن ها هم ازسه تا ده نفر
روش بازی
قبل از شروع بازی همه بازیکن ها برای شی ها یه اسم قرار دادی مشخص می کردن. مثلا برای لوبیا میگفتن گاو نخود گوسفند و...
بعد یه نفر می شد اوسّا
بقیه نفرات کنار هم می نشستن و اوسا بلند میشد و طوری که کسی متوجه نشه یکی از این اشیا رو برمیداشت توی مشتش نگه میداشت وبه ترتیب از نفر اول میپرسید؟ گاو،گوسال ،مندک، پنیر، یا شادراز ؟
واون یکی از این اسامی رو باید می گفت مثلا میگفت پنیر
اگه درست میگفت خودش میشد اوسا واوسا می نشست وبازی از نو شروع می شد ولی اگه اشتباه می گفت اوسا یه کمر بند میزد کف دست اون بازیکن البته یواش واز نفر دوم همین سوال رو می کرد
اوسا تا زمانی که کسی جواب رو درست نمیگفت سوال کردنش رو حتی شده چند دور می پرسیدو بازی ادامه پیدا میکرد🌸
نکته :
اینجا نفرات باید حواسشونو خوب جمع میکردن تا ببینن نفرات دیگه چه اسمی رو گفتن واونو تکرار نکنن تا هم شانس برنده شدنشون زیاد تر بشه و هم مراقب باشن اوسا کلک نزنه و الکی بازی رو به نفع خودش ادامه بده

🌸🌸🌸
باتشکر ویژه از جناب اقای ابراهیم رضایت بابت همکاری برای بستن این بخچه
شماعزیران باارسال مطالب اموزنده خاطرات ، ضرب المثل ها وچیستان های مختص روستا به آی دی زیر مارو دربهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران رو به همه هموطنان خصوصا دوستان ارتشی کانال جامع تبریک عرض میکنیم
به همین مناسبت امروز سعی کردیم بخچه مون رو‌یه کم نظامی وار ببندیم

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
سگِ چه بزنی چه بِتِرسونی
موارد استفاده:
زمانی که با یکی درگیر میشن میگن مهم نیست که باهاش دعوا کنی وکتکش بزنی یا اینکه یه کاری کنی که بترسه در هردو حالت تو به خواسته ات می رسی


🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
بعضی از لغت ها و اصطلاحات زیر علاوه بر معنی واقعی خودشون، در حوزه نظامی هم کاربرد خاص خودشونو دارن ،امروز به چشم نظامی گری به این لغات نگاه کردیم :
امنیه= پلیس
آجان/آژان= پلیس
خومپارنداز =خمپاره انداز
عرابه= تانک
هیژده چر خ= تریلی
خومپاره= خمپاره
بامب = بمب البته الان دیگه همون بمب جا افتاده
طیاره=هواپیما
گرگره هوای= هلی کوپتر
ابو طیاره= ماشین جنگی / ماشین قراضه
هلیکوفتر=هلی کوپتر
چولونگی= چومپاتمه نشستن/نوعی نشستن نظامی
چارچنگولی= نیم خیز شدن
گُوْگوله= سینه خیز
کُپ کُپی = طوری خمیده راه رفتن که کسی متوجه نشده /یواشکی دولا دولا رفتن
کالا خور= چشم بند زده
گولّه= گلوله
نشونه گیری= قلق گیری
قُلبه سنگ= قلاب سنگ
پِرتُو =پرتاب
عَسُوم‌سووار= اسب سوار
چیز خورش کردن = مسمومش کردن/ یا جادوش کردن(بستگی داره چه جایی کلمه استفاده بشه )
رِجّاله= توی یه صف/ به ردیف
میپًاهه=نگهبانی میده /مواظبه
رُک‌ُّراس= خبردار/ صادقانه
سیخ وایس=خبر دار به ایست
یَرَچَّه= پشت سرهم /رگباری
جٓم نخو= بی حرکت/ خبردار😂
راس می گی خو‌ وایس= جرأت داری وایسا
اِگه بگیرُمٌت= اگه دستم بهت برسه
تیغش بِرُم نبُرَّه= زورش به من نرسید / ازمن ضعیف تره
سرکوفت زدن = سرزنش کردن
💙🩵💚💜💛🧡

🌷🌴🌳🌿
بازی های محلی روستا ( تفنگ بازی _ پینت را بال قدیمیا😂):
گاهی اتفاقات وحوادث تلخ وشیرین دریه مقطع زمانی می تونه بر فرهنگ وآداب رسوم مردم تاثیر به سزایی بگذاره و تا مدتها این اثر باقی بمونه وبعضا این تاثیرات ممکنه به یه فرهنگ یا رسم‌جدید تبدیل بشه
در زمان جنگ یکی از بازی هایی که خیلی سریع بین بازی های بچگانه روستا جا باز کرد وبچه هاو نوجوانان به آن میپرداختن تفنگ بازی بود
روش تفنگ بازی 🏹
توی این بازی بچه ها دو تا دسته می شدن و توی یه محلی که امکانات مناسب برای این بازی بود مثل کپه خاک ، پستی بلندی، دیوار کوتاه پشت درخت و....برای سنگر گرفتن بازی رو اجرا می کردند به این روش که :
از چوب به عنوان تفنگ و از سنگ وکلوخ به عنوان فشنگ و خمپاره استفاده میکردند بعضیا هم که یه کم خلاق تر بودن بابرش زدن تخته پاره های صندوق میوه واینجور چیزا تفنگ چوبی درست میکردند🧨⚔
اگه هیچکدوم از این امکانات رو‌نداشت هم از دستش مثل کلت استفاده میکرد😂
یه عده هم پلاستیک یا جوراب زنانه پرخاک می کردن و به سمت تیم حریف پرت میکردن با ترکیدن پلاستیک گردخاک بلند میشد ومیگفتن مثلا بمب زدیم 😂😂🧦💣
نکته جالب توجه اینکه نفرات نبایست توسط نیروهای تیم‌مقابل دیده می شدن چه درحرکت وچه در بدون حرکت وبه محض دیده شدن کسی که نفر رو دیده بود شروع میکرد با دهان صدای تیر بار دربیاره و دادمیکشه فلانی دیدمت تورو کشتم باید بیفتی واون هم دراز میکشید روی زمینه که یعنی کشتن شده باکشته شدن هر نفر وی از تیم حذف می شد ‌و این بازی تا کشته شدن آخرین نیرو از تیم مقابل ادامه می یافت تیم برنده تیمی بود که در طول بازی کمترین کشته را میداد یا میدان بازی خودش رو از تصرف تیم مقابل حفظ می کرد
یه نکته جالب تر اینکه بعضی وقتا از نیروهای مقابل اسیر هم می گرفتن به این روش که وقتی متوجه می شدن یکی از اعضای تیم مقابل در مکانی دور از دید هم تیمی های خود قرار گرفته.، وچند نفر باهم هماهنگ می کردن و بقول معروف یواشکی بهش نزدیک میشدن و یهو دستگیرش می کردن 😂
تصرف میدان حریف توسط تیم مقابل هم از دیگر جاذبه های این بازی بود
💫🌼
بنا به روایت برخی از مورخین طنز نویس ورزش پینت بال الگو گرفته از همین تفنگ بازی رحمت آبادیهاس😂😂
🌸🌸🌸

شماعزیران باارسال مطالب اموزنده خاطرات ، ضرب المثل ها وچیستان های مختص روستا به آی دی زیر مارو دربهتر شدن کیفیت این بخچه فرهنگی یاری کنید

منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━┛

#بخچه_فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
برف بیا وای به کلوق ،بارون بیاد وای به کلوق(کلوخ)
موارد استفاده:
این ضرب المثل بیشتر به قشر ضعیف و آسیب پذیر جامعه اشاره داره که هر اتفاقی میفته چه خوب وچه بد ، اونا ضرر میکنن
🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا( اصطلاحات کشاورزی)
رعیتی = کشاورزی
مَرد مُزّه= کارگر روز مزد
مردامردی= کارکردن نوبتی دونفر برای همدیگر
مرد خشکه= کارگری کردن بدون غذاومیان وعده
جُل کردن= بیل زدن غیر اصولی وسر سری زمین کشاورزی
دوبیله کردن= دوبار بیل زدن وبرگردان کردن دومرحله ای خاک
موخاک کنی = خاک کردن مو انگور در اواخر پاییز برای جلو گیری از یخ زدگی
موبغل گیری یا مو در کنی = در اوردن مو هایی که پاییز خاک کردن با بیل دربهار
مو بری = بریدن شاخه های اضافی وکم بار مو درفصل بهار توسط افراد مجرب جهت بدست اوردن محصول مرغوب تر
اِسبار= شخم زدن زمین اطراف موها با بیل (مدتی پس از مو درکنی )
کُنگاورداری= چاله های بزرگ برای کاشت درخت یا مو انگور
جوق ورداری= تمیزکردن جوی آب مزارع
واره= محل تغییر مسیر آب جو در دوراهی ها
زشت واره =نشتی آب از اطراف جوی آب
باتشکر ویژه از جناب اقایان مصطفی رضایت ومصطفی دمابی

🌷🌴🌳🌿
آشنایی با طوایف = این قسمت خاندان محترم ونداده
ضمن کسب اجازه از خاندان محترم ،بااخلاق ،مردم دار و اصیل ونداده ، چنانچه کاستی در ارئه مطلب یامغایرتی با واقعیت ها، دراین متن مشاهده فرمودید ضمن گذشت از تقصیر ما، امر کنید تابه بهترین نحو اصلاح کنیم
🌹به استناد اظهارات یکی از نوادگان خاندان ونداده ، (درزمان قدیم قریب به جنگ جهانی اول) یکی از نیاکان ما به نام نایب کاشی در روستای ونداده از توابع میمه ساکن بوده، ایشان پسری داشته به اسم حسین که بنا به دلایلی نامعلوم شایید ( قحطی خشکسالی و فقر اقتصادی منطقه ای) ، از روستای ونداده به رحمت اباد که در قدیم یکی از بلاد آباد ومهاجر پذیر منطقه بوده مهاجرت می کنن
👈ایشان پس از ورود به رحمت اباد همانند سایر اهالی مدتی به شغل کشاورزی وسپس به مغازه داری اشتغال داشته است. و درزمانی واگذاری شناسنامه به مردم ایشان نام خانوادگی ونداده را(به لحاظ پیشینه سکونت در روستای ونداده) بر می گزیند
👈از اواخر دهه چهل به بعد نوادگان و فرزندان ایشون کم کم از کشاورزی ومغازه داری به شغل رانندگی اتوبوس ومینی بوس روی آورده و به جرأت میتوان این خاندان را درکنار آقااسدالله و آقای رستگاری و آقای اسلام‌پناه (رانندگان قدیمی روستا) در لیست اولین رانندگان و بانیان اصلی سرویس تردد اهالی خونگرم رحمت آباد و روستاهای مجاور خصوصا به مقصد شهرستان گلپایگان ،خوانسار واصفهان وبالعکس دانست
👈 انجام‌اقداماتی از جمله رساندن پیغام ، قبول سفارشات متعدد اهالی و همچنین تهیه وتحویل مایحتاج برای اهالی خصوصا درحوزه دوا ودرمان و.... مواردیست که از سوی اهالی از رانندگان درخواست میشد
👈داشتن اخلاق حسنه ، و مشتری مداربودن آقایان ونداده وخصوصیات اخلاقی نیکوی این خاندان خصوصا درشرایط خاص دهه چهل وپنجاه و بارش برف های سنگین و....موجب گردیده تا هنوز هم از این خاندان در بین اهالی روستا به نیکی یاد شود
👈رانندگی اتوبوس ومینی بوس در طایفه ونداده تقریبا به صورت مورثی از قدیم الایام تاکنون تداوم داشته وقریب به هفت الی هشت نفر از اعضای این خانواده در این شغل دارای حسن سابقه می باشند
👈برابر تحقیقات به عمل آمده ، در روستای ونداده اغلب بستگان خاندان ونداده بانام خانوادگی کریم اقامت دارند که همگی از نوادگان نایب کاشی می باشند
👈**پیشینه نایب ها درکاشان:**
در زمان نادر شاه افشار (حدودا سال ۱۱۵۲ ه‍.ق) تیره‌ای از لرهای لرستان را به کاشان تبعید کردند و که معروف ترین آنها حسین کاشی بوده ،حسین کاشی فردی عیار مسلک (سرقت از ثروتمندان وتوزیع بین فقرا)وبانفوذ دربین مردم خصوصا فقرا بوده
👈در اواخر حکومت قاجار، به دلیل ضعف حکومت مرکزی، راهزنی و ناامنی کشور را فرا گرفته و حاکم وقت کاشان ، به دلیل ضعف در برقراری امنیت، از حسین کاشی کمک خواسته و ناچار شد، وی را نایب حکومت کاشان کند. از این رو حسین کاشی به نایب حسین کاشی مشهور شد.
نایب حسین کاشی باکمک پسران خود در سرکوب کردن راهزنان موفق گردیده و پس از چندی افراد مختلفی را به دور خود گرد آورد که به «نایبیان کاشان» معروف شدند.
احتمال قریب به یقین انتصاب نایب کاشی (جد پدری خاندان ونداده) به این قشراز جامعه وجود دارد
🌸🌸🌸
منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━

#بخچه_فرهنگی
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿

👈 ضرب المثل
یارو‌مثل نمدِ دَم‌ تیشه می مونه
موارد استفاده:
این ضرب المثل بیشتر برای افرازد مزاحم بکار برده میشه
نمد وقتی جلو تیشه یا کلنگ یا بیل قرار بگیره عملا تیشه و کلنگ. وبیل از کار می افته
🌼🌸🌼
👈 لغت نامه روستا( اصطلاحات کشاورزی)
کل پنجه= وسیله ای دست ساز وسنتی قدیمی که به دست ومچ بسته میشد برای بدست گرفتن ساقه های بیشتر گندم وجو هنگام چیدن وبرداشت محصول با داس
دسقاله= داس کوچک که به صورت نشسته قابل استفاده است
دار= داس بزرگ باتیغه ای از نیم تا حدود یک متر که و با دسته بلند که به صورت ایستاد قابل استفاده است
.مَنجرزدن=چیدن علف ویونجه با داس بزرگ بدون در دست گرفتن علف ها
گُره چینی= دسته دسته چیدن علف یا محصول با داس (واحد کوچک تر از بافه)
بافه= مجموعه ای از چند دسته( یا گره ) از محصولات چیده شده با داس تقریبا یه دسته قابل بلند کردن
کُرکه=یه کپه از مجموعه ای از بافه ها
پُشته= مجموعه ای از بافه های قابل حمل با طناب (تقریبا یه واحد کمتر از کرکه)
ریسال= طنابی بافته شده از موی بُز برای جابجایی علوفه و.....
حبل =طناب
هارچه = وسیله ای حلقه مانند که با شاخه درخت میساختن برای وصل کردن حبل وریسال به هم
ته بافه = باقی مانده بافه هی روی زمین کشاورزی
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با آداب ورسوم ( جارکردن از روقلعه)

🎷قدیم که بلند گو نبود بیشتر اعلان ها واطلاع رسانی های همگانی رحمت آباد از روقلعه انجام میشد .
بدلیل اشراف جارچی به همه محله ها از رو قلعه ، هنوز هم علیرغم پیدایش وسایلی مثل بلندگو وتلفن و..... گاها از این طریق اطلاع رسانی ها انجام میشه
📡 خصوصیات جارچی
جارچی ها علاوه بر داشتن صدای رسا می بایست به شناسایی اصطلاحات محلی هم مسلط باشن تا موضوع مورد اعلام را به خوبی به اطلاع مردم برسانن
مثلا اگه یه دام از کسی گم می شد جارچی برای اعلام این موضوع باید حتما علاوه بر مشخصات ظاهری دام ، از سایر مشخصاتی که به صورت سنتی برای مردم قابل شناساییه نیز اطلاع داشته باشه
مثلا جارچی از رو قلعه باصدای بلند وخیلی شمرده شمرده داد میزد :
یه میش کَری لُپ سرخ و دروشوم داری, ازمیشته علی گم رفته ، هر کی دید بیابگووَه، اوهوووووؤوی🐑🐏
این جمله تمام‌مشخصات محلی یه گوسفندی که گم شده رو که شامل جنس گوسفند، رنگ، نوع گوش ها(بلند یاکوتاه), رنگ صورت یا کله گوسفند، و علامت درفش روی گوش گوسفند و همچنین صاحب گوسفند (مشهدی علی ) رو به مخاطبین انتقال می داد
🍁کلمه اوهووووووی که به صورت کشیده وممتد اعلام‌می شد بیستر جهت جلب توجه بود ‌ویه جورایی مثلا همه رو‌ به گوش دادن دعوت میکرد
اعلام ها حدود ده الی بیست دقیقه چندین بار از رو قلعه تکرار می شد 🍀
زمان اعلام‌ها معمولا عصر ها و دمِ غروب صورت میگرفت به چند دلیل
👈اغلب مردمی که برای کار کشاورزی ودامداری از روستا بیرون رفته بودن عصر به ده برمیگشتن
👈یه عده پیرمردها که وسط آبادی بقول خودمون آفتاب میگرفتن این اعلام را میشنیدن وبدیگران منتقل می کردن
👈مردم باشنیدن اولین اعلام همه گوش به زنگ می شدن تا متوجه موضوع بشن وهرکی زود تر متوجه میشد به بقیه اعلام میکرد واین تا زمانی ادامه پیدا میکرد که تقریبا همه از موضوع مطلع میشدن
👈چون اونزمان لوله کشی آب نبود خانم های روستا برای شستن ظرف ولباس وبرداشتن آب میومدندسر قنات کی ریز وسط روستا این خانمها هم عاملی برا زودتر پخش شدن اعلام‌همگانی جارچی هابود
👈علاوه بر آن عصر ها بچه هایی که برای بازی یا استقبال از گله در سطح روستا پرسه می زدند نیز عاملی برای انعکاس این اعلام‌به دیگران بودن
👈کنجکاوی افراد با شنیدن صدای جارچی و کلمه اُوهووووووی نیز برای اطلاع از خبر جارچی بسیار تاثیر گذار بود
ضمنا خنکی هوانیز در بگوش رسیدن صدا بی تاثیر نبود
بااین روش طی یک اعلام ده تا بیست دقیقه ای کلیه اهالی حاضر وغایب روستا از اخبار واتفاقاتی که توسط جارچی اعلام میشد آگاهی میافتند
🌻🌟
برای همه جا چی های فعلی روستا آرزوی سلامتی وعاقبت به خیری و برای شادی روح همه جارچی های قدیمی روستا طلب رحمت ومغفرت داریم
🌸🌸🌸
منتظر مطالب زیبای شماهستیم

@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━

#نهج_البلاغه

▫️كُلُّ مُقْتَصَر عَلَيْهِ كَاف

🟤به هر مقدار (از دنيا) قناعت كنى همان براى تو كافى است

✍اشاره به اين كه نياز آدمى با نحوه تفكر و روحيات او متفاوت مى شود. انسان قانع مى تواند با زندگى ساده اى بسازد در حالى كه افراد غير قانع فكر مى كنند نياز آن ها با اين گونه زندگى ها تأمين نمى شود و بايد امكانات فراوان در اختيار داشته باشند; منزل وسيع همچون يك قصر، وسايل منزل گسترده و در حد آن، خادمان فراوان، مركب هاى سوارى، سفره هاى رنگين و امثال آن. گاهى تصور مى كنند اين ها همه نيازهاى اصلى زندگى آنهاست و گاه نام آن را زندگى در حد شأن مى گذارند كه همه اين ها فريب نفس اماره است. اگر روح قناعت بر آن ها حاكم باشد مى دانند اين ها فوق نياز بلكه اسراف است.

📘#نامه_31

#**بخچه_فرهنگی**
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )

🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل
یارو‌مث بِرِه چاردُمًَه یَه (مثل بره ایه که چهار تا دنبه داره یعنی خیلی چاقه)
موارد استفاده:
این ضرب المثل برا افرادی بکار می برن که خیلی بیشتر از سایرین مفیدن
🌼🌸
👈 لغت نامه روستا
اُفتو= آفتاب
مافتو= مهتاب
بون = بام
.پشت بون=پشت بام
کِلِه پِِرتٓه= سرگیجه گرفتن/ گیج و واج راه رفتن
کِلِه بادی = بیماری عفونی واگیر دار اُریون که اطراف گردن وبناگوش تا زیر فک ورم میکرد ،قدیم در مدارس زیاد به آن مبتلا می شدن (هرنفر یکبار در عمرش این بیماری رو میگرفت ولی شایع بود که در صورت عدم رسیدگی به عقیم شدن فرد منتهی می شد)
سرهُوای= سرماخوردگی کم وخفیف
سُدَه= سرماخوردگی شدید
سینه پهلو = سرماخوردگی همراه با عفونت ریه
چاییدن = سرماخوردگی با ابریزش بینی شدید وعطسه
سیم کردن زخم = عفونت کردن زخم
مِرکُرکُروم =پودری قرمز فسفری رنگ برای بهبود زخم که توهرخونه ای پیدا میشد
دُوا گلی = مرکورکروم
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با امکانات واماکن :قناتی که هرگز نخشکید
(کی ریز _ رادیو‌کی ریز _ قنات دی_سراُوْ)

در قدیم که لوله کشی نبود ، بعضی از خونه ها چاه آب داشتند ولی بیشتر مردم که آب چاه نداشتند علاوه بر آب مصرفی خود و دام‌وطیور و.... برای شستشوی لباس و ظروف و فرش حتی لحاف تشک خود از آب قنات دی که به سر کی ریز معروفه استفاده می کردن،
👈 سر کی ریز قانون ومقررات خودش را داشت به این صورت که در اطراف دهانه قنات ظرف وظروف شسته می شد ،کمی پایین تر لباس ها ،ودرآخر مواردی مثل کهنه بچه(پارچه های قنداق ) و لباس های کثیف ونجس و... شستشو می شدن ، البته که در اکثراً سعی میکردن در زمان شستن ظروف و لباس های وغیره این امر مهم رو‌ رعایت کنن
👈یکی از خاطرات دوران بچگی اغلب اهالی، در سرکی ریز ، اسلخ بازی( مدل کوچکترکشاورزی بچه گونه) در زمان مراجعه مادران خود خصوصا در فصل های خنک وگرم برای شستشوی لباس و ظروف سرکی ریز بود 🌸
👈آب قنات دی در قدیم بسیار زیاد بود وعلاوه بر موارد بالا بعضا برای حمام و مرده شور خانه‌وغیره هم قابل بهره برداری بود
👈 مرده شور خونه روستا در قدیم داخل مسجد جامع محلی که سرویس بهداشتی قدیم مسجد بود (کنار درب مشرف به قنات ) بود و از آب قنات برای شستشو و غسل اموات استفاده می شد
👈اونزمان فوت نوزاد بدلیل ناکافی بودن امکانات بهداشتی در روستا وبیماری های فراگیر تقریبا زیاد بود وهرخانواده ای یکی دوتا فوتی داشتن و بعضا بچه هایی که در سن نوزادی به هر دلیلی فوت می کردن رو هم در پایین ترین قسمت سرکی ریز ،نزدیک باغچه آسّیو(که در آینده به آن می پردازیم ) روی یه تخته سنگ شستشو وبقول معروف غسل می دادند.
«مرحوم مشهدی رجبعلی زمانی از جمله کسانی بودند که این بچه ها رو شستشو میدادن»(روحشون شاد)
👈علاوه برآن در مجاورت درب حمام قدیمی روستا دریچه ای بود که از آب کی ریز در مواقع خاص برا حموم عمومی استفاده می شد
ناگفته نمونه که آب مصرفی حمام روستا دراصل از چاه آب تامین می شد وصرفا درزمانی که چاه‌جوابگو نبود ازآب کی ریز استفاده می شد البته با اجازه آبیار وقت💫
👈
👈** رادیو‌سر کی ریز**
جمع شدن بانوان روستا برای شستشو وبرداشتن آب مصرفی سرکی ریز را از قدیم الایام محلی برای تجمع بانوان ، و مکانی برای تبادل اخبار و اطلاعات و گاها پخش شایعات هم بود و اغلب اخبار روستا وشایعات یک کلاغ چل کلاغ از این محل پخش می شد
در اوایل انقلاب و زمان جنگ که اهمیت اخبار سراسری برای مردم بیشتر شده بود خیلی از مردم رادیو‌ نداشتن لذت اونایی که رادیو‌داشتن اخبار را علاوه بر سایر محل های تجمع مثل حمام عمومی و مسجد اینجا ردوبدل می کردند به همین دلیل وقتی یه خبربررسی نشده ای می شنیدن، میگفتن رادیو کی ریز اعلام کرده یعنی خبرش زیاد موثق نیست و اصطلاح رادیو‌کی ریز از همین جا بود که در بین مردم فراگیر شد
علاوه بر اخبار روستا مواردی مانند اعلام کوپن ارزاق عمومی ، مجروح یا شهید شدن رزمندگان روستا از مهمترین اخبار رادیو‌کی ریز در اون زمان بود 😂😂
انتظارات از مسئولین
کمتر کسی از خشک شدن قنات دی یا همون کی ریز حتی در سخت ترین خشکسالی ها خبر داره و این قنات از قنات های بسیار قدیمی و تقریبا طولانی ترین قنات ابادیه لذا از مسئولین ودست اندر کاران انتظار داریم برای حفظ وثبت پیشینه تاریخی این قنات پر برکت اقدام عاجل به عمل آورند.
🌻🌟
🌸🌸🌸
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayat
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━

الف زَبَر آ ،ب زَبَر بَ– ت زَبَر تَ–ث زَبَرثَ

الف دو َزَبر اَن -دو پيش اُن - دو زير ِان ، ب دو َزَبر بَن
🌸☘💐🌸❤️🌼
تا که در صورت استاد نظر میکردیم
توشه علم به بیراهه دل می بستیم
خم آن قامت معشوقه صفت پیدا بود
ما ادب در نظر حضرت عشق میکردیم

#روز_استاد_و_معلم تهنیت_باد🌹

❤️عرض تبریک این روز ، به اولین معلمین تاریخ بشیریت انبیا و اولیا ، پدران ومادران ، مکتب داران وملا های تعلیم دهنده در مکتب خانه ها و معلمین عزیز کانال ، وهمه عزیزان اموزش دهنده چه فرهنگی و چه غیر فرهنگی که به نوعی از آنان آموختم و می آموزم❤️*

اجازه هست بنویسم معلمی هنر است

🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛

⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [فیلم و نمایه و اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M