
🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand
🟪شعر دلگویه ی مهاجر | سیده معصومه حبیب زاده بیژنی
《 ۵۴ بیت در ۵۴ سالگی 》
🍃💥🍃 بنام مهربان مانا 🍃💥🍃
《 دلگویه ی مهاجر 》
دل ِمن سخت، تنگ ِاون روزا ست
تنگ ِاون خونه و نبود ِصفا ست
🍃🍂🍃
خونه ی مهربونی، بوی سنبل
روزهای مهمونی، چهچه ِبلبل
🍃🍂🍃
زیر ِکرسی نشستن و قصّه
روی اون ظرف ِتخمه، بی پسته
🍃🍂🍃
ترش و شیرین، سِتِرکای کوچک ۱
سهم ِهر یک جدا شده تَک تَک
🍃🍂🍃
قُدقد ِکِرچ ِکِرک، در لونه ۲
جیک جیک ِ چِنّیکا، پی ِدونه ۳
🍃🍂🍃
ماهی ِحوض و گربه های جسور
دُم دُمَک کردن از خطرها دور
🍃🍂🍃
ساز ِپرواز ِکفتر ِچاهی
در کمین، گربه از بوی ماهی
🍃🍂🍃
کنج ِانبار و زنبیل ِکالک ۴
دسته ی ریز و دونه ی زردک
🍃🍂🍃
آتش و دیک و آب، ماشِه و رنگ ۵
جامه ها می شده دو باره قشنگ
🍃🍂🍃
طشت و صابون و رخت، ریزش ِبرف
کلِن او، پُر ز برف، داخل ِظرف ۶
🍃🍂🍃
گِل ِسرشوی و روغن ِبادام
از پدر، بَهر ِمادرم، مادام
🍃🍂🍃
خانم ِخونه، همچو یک سالار
سفره ی پهن ِاون توی تالار
🍃🍂🍃
نقش ِسفره، ظریف و گُل مرغی
نقش ِبشقاب، شاد و گُل سرخی
🍃🍂🍃
نون ِخشک ِبِرِشته و چایی
قلیون و تنباکو ، مال ِدایی
🍃🍂🍃
بقچه ی گُل گُلی، کوماج ِخاله ۷
گونه های گُلی، ز سوز ِکالِه ۸
🍃🍂🍃
داروی درد ِمادرم، قنداغ ۹
سحری، میل ِشون به قِه قِنداغ ۱۰
🍃🍂🍃
مژده ی روزه ی سَحَر برخیز ۱۱
با پِلادوری اش همیشه عزیز ۱۲
🍃🍂🍃
وقت ِفطار و کاسه ی فِرنی
چای خوشرنگ و زیر ِاون سینی
🍃🍂🍃
سینی ِوَرشو، با لیته شسته ۱۳
استکانا کمر فرو رفته
🍃🍂🍃
کنجد و دونه پاج، لب ِایوون ۱۴
گِرگِری بِشتِزیک، توی قندون ۱۵ و ۱۶
🍃🍂🍃
سنگک و بَربَری، خریده و گرم
توی دیگ ِمسی، بُریده و نرم
🍃🍂🍃
پنیر ِییلاقی و ظرف ِپنیر
پیچش ِنخ، به برگه ی انجیر
🍃🍂🍃
تیم و تیم، نار و تَک تَک ِکچِه ۱۷ و ۱۸ و ۱۹
کودک ِرفته خواب ِبی کشِه ۲۰
🍃🍂🍃
سه فتیله، چراغ، زیر ِ دِزنون ۲۱
روی اون رُبّ و گوشه ای ناردون
🍃🍂🍃
تای ِآستین، رسیده تا آرنج
کاردها تیز و قاچ ها نارنج
🍃🍂🍃
حلقوی پوست های پیچ به پیچ
تلخی ِتَفت، در دهن ها هیج ۲۲
🍃🍂🍃
دست ها خیس و شُل، گرفتن ِآب
چشم ها چشمکی، گذشتن ِخواب
🍃🍂🍃
مادر و وعده ی بَئودونِه ۲۳
از پدر، صبح ِپول و ماهونه
🍃🍂🍃
نقش ِعيدت مبارک ِباغچه
نرگس و سنبل ِروی طاقچه
🍃🍂🍃
تخم مرغای پخته، رنگارنگ
از ترَک خوردنش شدم دلتنگ
🍃🍂🍃
آب حوضی و میل ِصبحانه ۲۴
سهم اون شد فزون، ز شُکرانه
🍃🍂🍃
سهم من جاروی بلند ِاتاق
دست من می رسیده تا سر ِطاق
🍃🍂🍃
لوله ی کوب، بر زمین شد تخت ۲۵
کرده ریزش، شکوفه های درخت
🍃🍂🍃
بهر ِمهمون، پیاله ای ز تمشک
روغن ِ تازه با برنج و زرشک
🍃🍂🍃
جوجه ی خانگی کنار چلو
کشمش و گوشت در میان پلو
🍃🍂🍃
پرطلایی طِلا کِته، اخته
شده چاق و شکم پُر و پخته
🍃🍂🍃
سیرهای بِنِه بنه و درشت ۲۶
چکّه چکّه، رها ز ضربه ی مشت ۲۷
🍃🍂🍃
مغز گردو و ناردون و زِلنگ ۲۸
سایش ِدسته سنگ بر بِنِه سنگ ۲۹
🍃🍂🍃
بوی گلپرنمک ز تاب ِالک
زیر وزنه، بادمجون ِزالک ۳۰
🍃🍂🍃
اَیّه و سِرسِم و اِناریجِه ۳۱ و ۳۲ و ۳۳
با اوجی، عطرشون که می پیچه ۳۴
🍃🍂🍃
اوتره، آشکِنی، و اَنگیروم ۳۵ و ۳۶ و ۳۷
بر پدر ، لذّت ِهمه معلوم
🍃🍂🍃
دوغ و سیرداغ و جوشش ِآش
چرخش ِکِترا و《 مواظب باش 》۳۸
🍃🍂🍃
ریزش ِ خاکه قند، بر جلّاب ۳۹
سیخ و منقل، نمک به روی کباب
🍃🍂🍃
تَک و تیک های دونه های بلال
اون نوازش، برای مال ِ حلال
🍃🍂🍃
هوس ِاوکِنِس، دِلال و هَلی ۴۰ و ۴۱ و ۴۲
همه باقی ست، اصل نیست ولی
🍃🍂🍃
مَشبِه لَلِه، فرو چو شد در چاه ۴۳
محو گردید نقش ِصورت ِماه
🍃🍂🍃
رفته ها رفت و گفته ها گویا ست
گفته ها ماند و رفته ها رؤيا ست
🍃🍂🍃
مادرا : جای تو عجب خالی ست !
بی تو رؤيای من چه پوشالی ست !
🍃🍂🍃
بی تو دل، باز تنگ ِاون روزا ست
تنگ ِاون خونه و نبود ِصفا ست
🍃🍂🍃
تنگ ِکوی تو و به قربت ِتو
تنگ ِروی پدر، ز غربت ِتو
🍃🍂🍃
دل ِمن، از چه تنگ ِ دیروزه؟
از چه دل، بَهر ِرفته می سوزه؟
🍃🍂🍃
دل ِمن از عبث، داره بونه
جز خدا هیچ و کس نمی مونه
🍃🍂🍃
این سرا ، منزل ِموقّت ِما ست
بازگشت ِهمه به سوی خدا ست
🍃🍂🍃
ا ۰۰🌷۰۰ا
چون گذشتم چهار از پنجاه
بیت، چون سن شد و نشد کوتاه
《 از قم : مهاجر بابلی - بیژنی 》
۱۳۸۷
✍#سیده_معصومه_حبیب_زاده_بیژنی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🍃💥🍃
《 لغت نامه ی کلمات محلّی دلگویه 》
۱ / سِتِرکا = میوه کوچک جنگلی شبیه گلابی
۲ / کِرچِ کِرک = مرغ کرچ
۳ / چِنّیکا = جوجه
۴ / کالِک = خربزه کوچک و نارس
۵ / ماشِه = انبر دو شاخه بلند و آهنی وسیله برداشتن
۶ / کَلِن او = محلول آب و خاکستر ذغال که در شستن رخت مصرف میشد
۷ / کوماج = نان قندی محلی با آرد برنج و شیر و....
۸ / کالِه = آیش ، صحرای بدون کشت روستا
۹ / قنداغ = آب قند
۱۰ / قِه قِنداغ = املت شیرین با شکر سرخ و کره و...
۱۱ / سحر برخیز = شخصی که نیمه شب ماه رمضان برای سحری مردم را بیدار میکرد و هدیه می گرفت
۱۲ / پِلا دوری = بشقاب پلو
۱۳ / لیته = تفاله ته نشین شده آب نارنج و ...که برای برق انداختن ظروف فلزی مصرف میشد
۱۴ / دونه پاج = سینی چوبی گرد برای تمیز و بوجاری کردن برنج و دانه های ریز
۱۵ / گِرگِری = گلوله گلوله
۱۶ / بِشتِزیک = سوهان کنجدی محلی
۱۷ / تیم و تیم = دونه دونه
۱۸ / نار = انار
۱۹ / کَچِه = قاشق چوبی
۲۰ / کَشِه = بغل ، آغوش
۲۱ / دِزنون = وسیله ای ۳ پایه آهنی که برای گذاشتن دیک، بالای چراغ یا آتش قرار می دادند
۲۲ / تفت = گاز یا اسانس پوست نارنج
۲۳ / بَئودونه = نوعی شیرینی ، برنجک شیرین
۲۴ / آب حوضی = شخصی که کارش شستن و عوض کردن آب کثیف حوض بود
۲۵ / کوب = حصیر
۲۶ / بِنِه بِنِه = بوته بوته
۲۷ / چکّه چکّه = حبّه حبّه
۲۸ / زِلِنگ = نوعی سبزي محلی
۲۹ / دسته سنگ و بنه سنگ = سنگ کروی برای دست گرفتن و سنگ مسطح بزرگ زیری ، وسیله ساییدن سبزي و گردو و ....
۳۰ / زالِک = بادمجون ترشی
۳۱ / اَیّه = نوعی سبزي محلی
۳۲ / سِرسِم = نوعی سبزي محلی
۳۳ / اِناریجِه = نوعی سبزي محلی
۳۴ / اوجی = نوعی سبزي محلی
۳۵ / اوتَره = نوعی سبزي محلی
۳۶ / آشکِنی = نوعی سبزي محلی
۳۷ / اَنگیروم = نوعی سبزي محلی
۳۸ / کِترا = قاشق یا کفگیر بزرگ چوبی
۳۹ / جلّاب = نوعی شیرینی نیمه آماده شمال
۴۰ / اوکِنِس = ازگیل جنگلی در آب نمک ، شور
۴۱ / دِلال = سبزي ساییده و نمک
۴۲ / هَلی = آلوچه سبز
۴۳ / مَشبه لَلِه = وسیله کشیدن آب از چاه ، نی بلندی متصل به یک ظرف
✍#سیده_معصومه_حبیب_زاده_بیژنی
🍃💥🍃
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم