📜گیل گَمِش پنجمین شاه اوروک بود که در حدود ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد به مدت ۱۲۵ سال بر سومریان حكومت کرد!! حماسه گیلگمش، قدیمی ترین و اولین حماسه و اثر ادبی جهان شمرده میشود.
حماسهٔ گیل گَمِش (حماسهٔ گیلگامش) (در سومری:𒄑𒉈𒂵𒈩 یا حماسه بیلگمس[۲])[الف] شعری حماسی است که در بینالنهرین باستان شکل گرفت. تاریخ ادبی گیلگمش با پنج شعر سومری دربارهٔ بیلگمس (سومری «گیلگمش»)، پادشاه اوروک آغاز میشود (در زمان سلسله سوم اور - ح. ۲۱۰۰ پیشا دوران مشترک).[۱] این داستانهای مستقل بعداً با هم ترکیب شدند و حماسهای را به زبان اکدی پدیدآوردند.[۳] اولین نسخه بازمانده از این حماسه یکپارچه، که به نسخه «بابِلی قدیم» معروف است، به قرن ۱۸ پیشا دوران مشترک میرسد و بر اساس واژههای آغازینش Shūtur eli sharrī («برتر از همه شاهان») نامگذاری شدهاست. تنها چند لوح از آن به جا ماندهاست. نسخه متاخر، «مرجع بابِلی»، توسط «سین-لقی-اونینی» گردآوری شد، زمانش به قرن ۱۳ تا ۱۰ پیشا دوران مشترک میرسد، و با واژههای Sha naqba īmuru[ب] («او که ژرفا را دید»، به زبان امروزی: «او که ناشناخته را میشناسد») آغاز میشود. تقریباً دو-سوم این نسخه طولانیتر (در دوازده لوح) بازیابی شدهاست. بعضی از بهترین رونوشتها در کتابخانه آشوربانیپال (پادشاه آشوری، آشوربانیپال (قرن ۷ پیشا دوران مشترک)) پیدا شدند.
حماسه گیلگمش
لوح طوفان بزرگ حماسه گیلگمش به زبان اکدی
تاریخ نگارشح. ۲۱۰۰ پیشا دوران مشترک[۱]
کشوربینالنهرین
زبانزبان اکدی
نوع رسانهلوح رسی
بخش اول داستان دربارهٔ گیلگمش، پادشاه اوروک، و انکیدو است، مردی وحشی که خدایان خلق کردند تا جلوی ستم کردن گیلگمش به مردم اوروک را بگیرد. پس از آنکه انکیدو به واسطه رابطه جنسی با یک روسپی متمدن میشود، به اوروک سفر میکند، در آنجا گیلگمش را به مصافی برای سنجش قدرت میطلبد. گیلگمش برنده ستیز است؛ با این وجود، دوست یکدیگر میشوند. آن دو سفری شش-روزه به جنگل سدر افسانهای میکنند، نگاهبان جنگل، «هومبابای مخوف» را میکشند، و درخت سدر مقدس را قطع میکنند.[۴] ایزدبانو ایشتار نرگاو آسمان را برای مجازات گیلگمش میفرستد، گیلگمش خواسته او را رد کردهاست. گیلگمش و انکیدو نرگاو آسمان را میکشند؛ خدایان پس از آن انکیدو را به مرگ محکوم میکنند و او را از بین میبرند.
این حماسه در سال ۱۸۷۰ توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شدهاست.
تاریخچهویرایش
تصویر (۱۸۵۲) اثر آستن هنری لایارد، حفاری در نینوا
به عقیده اندرو جرج، از یک صد سال پیش که نخستین ترجمههای مدرن حماسه گیلگمش منتشر شد، در جایگاه یکی از آثار اصلی ادبیات جهان قرار گرفت.[۵] این حماسه، بارها در قالب نمایش، رمان و اپرا اقتباس و حداقل به شانزده زبان ترجمه شدهاست. یکی از درونمایههای اصلی این حماسه، «ترس از مرگ» است. دو درونمایهٔ جهانشمول دیگر، «راه خردمندی» و وضعیت بشری هستند. علاوه بر این، وظایف شایستهٔ شاهان؛ وظیفه در قبال خانواده؛ تمدن و بربریت؛ دوستی و قهرمان واقعی بودن را شامل میشود. در این میان، داستان سنتی «طوفان» و توصیف جهان مردگان نیز به آن پیوستهاست. مجموع این موضوعات گیلگمش را به قهرمان فرهنگ تبدیل کردهاست.[۶]
نکتهای که حماسه گیلگمش و سایر ادبیات بینالنهرین باستان را مجزا میکند، آن است که هنوز نسخههای گوناگونی از آن پیدا میشود. هفتاد سال پیش، کمتر از چهل نسخه وجود داشت اما اکنون بیش از دو برابر آن پیدا شده و در حال افزایش است.[۷] نسخههای مختلف گیلگمش بر روی لوح گِلی و به خط میخی نوشته و در شهرهای باستانی مختلف در بینالنهرین، شام و آناتولی پیدا شدهاند. خط میخی در هزاره سوم پیشا دوران مشترک در دولتشهرهای جنوب بینالنهرین پدید آمد. لوحهای خط میخی، دربرگیرنده گستره زمانیِ سه هزار ساله هستند و در میان آنان آثار ادبی و علمی دیده میشوند.[۸]
قطعههای ادبی که داستان گیلگمش را روایت میکنند از دورههای مختلف و به زبانهای گوناگون به دست آمدهاند که میتوان بر اساس زمان، مکان و زبان آنان را دستهبندی کرد. گروه اصلی (نسخه معیار)، به زبان اکدی هستند و به تمدن بابل و آشور در هزاره اول پیشا دوران مشترک تعلق دارند. این نسخه در همان زمان خود با واژگان آغازین («او که دریا را دید») شناخته میشدهاست. سایر گروهها، قدیمیتر و به زبان اکدی هستند. گروه دوم، متنهای نیمه اول هزاره دوم پیشا دوران مشترک (دوره بابلی باستان) هستند. گروه سوم تکههایی هستند که به تمدن بابل در نیمه دوم هزاره دوم پیشا دوران مشترک (دوره بابلی میانه) تعلق دارند. گروه چهارم، متعلق به همان زمان گروه سوم هستند اما خارج از تمدن بابل (شام و آناتولی) به دست آمدهاند. گروه پنجم، نسخههایی به زبان سومری هستند که توسط شاگردان کاتبی در تمدن بابل (قرن هجدهم پیشا دوران مشترک) نوشته شدهاند.[۹]
در میان متنهایی که کاتبان آشوربانیپال رونویسی میکردند، حماسه گیلگمش قرار داشت که در کتابخانه آشوربانیپال احتمالاً تا چهار مجموعه کامل از آن بر الواح گلی نقش بسته بود. پس از غارت نینوا توسط اتحاد مادها و بابلیها در ۶۱۲ پیشا دوران مشترک، رونوشتهای این حماسه، همانند سایر الواح، بر کف کاخهای پادشاهی تکهتکه باقی ماندند و تا ۲۵۰۰ سال پس از آن یافت نگشتند.[۱۰]
نخستین بار در سالهای ۱۸۵۰ و ۱۸۵۳، آستن هنری لایارد و دستیارش هرمزد رسام الواح را در کتابخانههای شاهی نینوا کشف کردند. این الواح هسته اصلی مجموعه لوحها را در موزه بریتانیا تشکیل میدهند. آنان همچنین سنگ بنای رشته آشورشناسی هستند و برای اکثر پژوهشها منبع اصلی محسوب میگردند. آن دو حفاری را در کاخ سناخریب (پدربزرگ آشوربانیپال) که نامش «کاخ بیهماورد» بود، آغاز کردند. سه سال پس از آن، رسام از سوی موزه بریتانیا بازگشت و گنجینه دوم را در کاخ خود آشوربانیپال («کاخ شمالی») پیدا کرد.[پ][۱۱] سالها پس از آن (۱۸۷۹ تا ۱۸۸۲)، رسام دهها هزار لوح بابلی را در سایتهایی در جنوب، بابل و سیپار، به دست آورد که در موزه بریتانیا گرد آمدند. هیچیک از آن دو نفر توانایی خواندن الواح را نداشتند.[۱۲]
اهمیت کشف این مجموعه برای اولین بار در سال ۱۸۷۲ شناخته شد. در این سال، جرج اسمیت در حین مرتب کردن لوحها در موزه بریتانیا، لوح «طوفان» را یافت. همکار او در آن زمان، واکنش وی را چنین توصیف کردهاست: «اسمیت لوح را برداشت و شروع به خواندن سطرها کرد؛ هنگامی که دریافت محتوای آن همان بخشی از افسانه است که امیدوارانه به دنبالش بود، گفت «اولین انسانی هستم که پس از دو هزار سال فراموشی میخوانمشان.» لوح را روی میز گذاشت، به هوا پرید و با هیجان بسیار دور اتاق خیز برداشت و در میان حیرت حضار شروع به درآوردن لباسهایش کرد.» او ترجمه لوح طوفان را در «انجمن باستانشناسی کتاب مقدس» (با حضور نخستوزیر) ارائه داد.[۱۲]
کتابخانه آشوربانیپال بزرگترین مجموعه را فراهم کرد که سازماندهیشده مکتوب و جمعآوری شده بودند.[۱۳]
📚منبع: ویکی پیدا
لوح V حماسه گیلگمش
لوح V حماسه گیلگمش که به تازگی پیدا شدهاست. به دوره بابلی باستان برمیگردد، ۲۰۰۳ تا ۱۵۹۵ پیشا دوران مشترک، موزه سلیمانیه، عراق
- پنج شعر سومری اگرچه در مقایسه با حماسه اکدی کوتاه هستند ولی خود نیز حماسه محسوب میشوند. اطلاق عنوان کلی «حماسه بیلگمس» به آنها در کل از این منظر است. هر یک از این پنج شعر نامی جداگانه دارند که به روایت داستانیشان برمیگردد. علاوه بر آن اندرو جرج در کتابهایش با توجه به سنت واژههای نخستین نامی بر این مبنا به آنها دادهاست. چنانکه یکی از شعرهای سومری را علاوه بر «بیلگمس و جهان زیرین» (انکیدو را از عنوان حذف کردهاست)، در آن روزها، در آن روزهای بسیار دور نام دادهاست.
- ↑ در سال ۲۰۰۸ نسخههای خطی بابلی میانهای در اوگاریت پیدا شد، که پیش از نسخه مرجع نوشته شده بودند، و از همان زمان با Sha naqba īmuru آغاز میشدند.[۱]
- ↑ کار او نقش بزرگی در آشورشناسی داشتهاست.
- ↑ در آن زمان، این شهرِ روزگاری بزرگ، با کاهش قدرت و جمعیت مواجه شدهاست اما در سرزمینی که دیگر ساکنانش مدتهای دراز است که به اکدی سخن نمیگویند و زبانشان آرامی و یونانی است، معبد باستانی آن آخرین سنگر به جا مانده از مدرسه خط میخی است.[۱۸]
- ↑ anih (بابِلی)
- ↑ shupshuh (بابِلی)
- ↑ shakin (بابِلی)
- ↑ سرآغاز حماسه، سطرهای ۱ تا ۱۰
- ↑ به گفته اندرو جرج، این بخش بسیار غریب است. به نثر است. شاعران بابلی در شعر خود نثر قرار نمیدادند و اگر این شاعر این کار را انجام دادهاست به دلیل مهمی بودهاست. این بخش، پانویس نیست، اهمیت زیادی دارد که در خاتمه حماسه به آن برخواهیم گشت. در بخش پس از آن نیز که دوباره شعر از سر گرفته میشود، برخلاف معمول شعر بابلی که در بیتهای دوتایی بیان میشود، از پنج سطر (و نه چهار سطر معمول) تشکیل شدهاست. سطر پنجم به همان اندازه بخش نثر در ساختار شعر بابلی غریب است. شاعر میخواهد به این بخشها توجه ویژهای شود.[۲۲]
- ↑ سرآغاز حماسه، سطرهای ۱۸ تا ۲۸
- ↑ اسمیت در اولین سفر تحقیقاتی تنها تعداد بسیار کمی لوح همراه با خود آورد (مجموعه DT)، اما در میانشان واقعاً بخشی از «طوفان» بود (اتفاقی نادر)... در واقع، امروز میدانیم این بخش خاص از داستان «طوفان»، جزئی از نسخهای پسین از شعر «آترام-هاسیس» و اصلاً بخشی از «گیلگمش» نبودهاست. اسمیت در آن زمان هیچ راهی برای دانستن این موضوع نداشت. تشخیص او، بهترینی بود که در آن زمان میتوان انتظار داشت و برای سالها بدون چالش باقی ماند.[۳۸]
- ↑ پایان شعر؛ لوح XI، سطرهای ۳۲۳ تا ۳۲۸
- ↑ ترجمه این متن در بخش شعرهای سومری و در پایان ترجمه «ببیلگمس و جهان زیرین» آمدهاست (ص ۱۹۱).
- ↑ اندرو جرج مجموعههای بسیاری را در خاور نزدیک باستان از این دست میداند: «امثال سلیمان»، «کتاب جامعه»، «تعالیم آمن-اِم-اوپِت» و «تعالیم شوروپاک». علاوه بر آن، حماسه را با گروه کوچکی از متنهای بابلی به نام «حسبِحال سلطنتی تخیلی» مقایسه میکند و از «افسانه کاتی نارام-سین» نام میبرد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─