
🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand
📜رحمت آباد | فرهنگ عامه | اصطلاحات و اعتقادات | ضرب المثل
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۳۸)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل
یه حرفای میزنه که نوک هوچ بیلی بند نمی ره
موارد استفاده:
زمانی از این ضرب المثل استفاده میکنن که یه نفر با تاکید کلامی غیر واقعی رو به زبان میاره
🌸🌼🌱
👈** لغت نامه روستا
شِتاح= شر و شور
شتاحگیری= شلوغ بازی یا شر به پاکردن سر یه موضوع کوچک
کولی بازی=بهانه گیری وگریه وزاری بچه برای تامین درخواستش
کولی گیری=بهانه گیری وگریه وزاری بچه برای تامین درخواستش
لنگ و لقه= دست وپا زدن حیوان
بسکوم= از بس که
جخت وبلا= تازه حالا...(زمانی استفاده میشه که یه کاری با تاخیر شروع میشه)
جختی= تازه حالا...
هامو= هنوز
چال گذاشتن= تازیدن اسب و الاغ
بِچال بود = موقع دویدن سریع وسرحال بود
گرت ولولَح= گردخاک زیاد بلند شدن
گَرت = گرد
زُرت زدن = ضربه زدن بره یا بزغاله به پستان مادر در زمان شیر خوردن
ماخونه= پستان گاو یا گوسفند
ورچکی = بالا وپایین بریدن ازخوشحالی
ورتیزونی= لگد پرونی حیوان ازخوشحالی /بالا وپایین بریدن ازخوشحالی
بیصَّحب گیری= کاری که تعجب دیگران رو برانگیزه
خُنُک= خنَک
خُنُک= لوس بی مزه
خُنُکی نکن= شیطونی نکن /
گه /گای گُداری=بعضی وقتها/گاهی اوقات
ماسّینه= ماست کیسه
ماس موسیر= ماست موسیر
کِفَّه= کپک
کفه کرده = کپک زده
لامه= کپک زدن وزرد شدن روی ماست
نون غازی = ساندویچ درست کردن با نان لواش یا تافتون یا نان محلی
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با آداب و رسوم (مشک زنی)**
کِرا= کره
پس از تمام شدن نوبت شیر عوض( که دربخچه قبلی بهش پرداختیم ) و جمع کردن ماست، زمان مشک زدن فرامیرسه، ماست اگه زیاد بمونه کپک میزنه وزود خراب میشه بنابراین :
👈یه بخشی از ماست رو کیسه میکنن برای نگهداری بلند مدت
👈بخش بیشتری از ماست رو هم مشک میزنن برای تهیه دوغ وکشک و کره
برای اینکار :
✓ مشک پوستی رو چند ساعتی خیس میذارن تا کاملا نرم بشه
✓ یه نفر کمکی رو از قبل دعوت می کنن
✓ پس از نرم شدن مشک اونو خوب میشورن و از سه پایه آویزون می کنن وپایه های سه پایه که حدودا دومتره رو محکم میکنن که حین کار سقوط نکنه
✓ باکمک همدیگه ماست ها رو میریزن تو مشک وآب هم به اندازه لازم میریزنتوی مشک. آب وماست نباید زیاد بریزن چون ممکنه سنگین بشه و سه پایه بشکنه یا سقوط کنه
فوت کردن
قبل از بستن درِ مشک وشروع بکار، چند تا فوت میکنن توی مشک تا مثل بادکنک کاملا باد بشه ( اینکارباعث نچسبیدن کره به بدنه مشک درحین مشک زدن می شد)
پس از محکمکردن سه پایه و پرکردن مشک مشک زن ها با گرفتن دسته های مشک( که در اصل دست وپای پوست وتشکیل میده ) شروع به تکان دادن مشک میکنن واین روند تا زمانی ادامه داره که کم کم ماست داخل مشک شروع به کف کردن و ظاهر شدن تکه های کره روی ماست ها بشه
پس از اینکه مطمئن شدن تمام کره جدا شده محتویات مشک رو داخل ظرف دوغ خالی میکنن وکره ها رو به ظرفی که داخلش یخ قرار دادن میندازن
نوازش مشک
بعضی وقتا برای اینکه مطمئن بشن دیگه کره ای توی مشک نمونده مشک رو پهن می کردن توی یه سینی بزرگ و آرام آرام از انتهای مشک به سمت گردن مشک دست نوازش روی مشک میکشیدن تا کم کم کره ها جمع وجدا بشن
از رسوم خوب مشک زنی( مثل نونوایی،) سرزدن همسایه ها حین کار و آوردن چای و آجیل برای مشک زنهاس
پس از خاتمه کار مشکل وظرف وظروف رومیشورن ومشک رو میخابونن داخل نمک تا خشک بشه و آسیب نبینه
گل مشک
معمولا یه شاخه از یه گیاه معروف به گل مشک رو می بستن به سه پایه و اعتقاد داشتن این کار برکت میاره با خودش حتی فصلی که گل مشک نبود یه کیسه ای از گل مشک خشک رو آویزون می کردن به سه پایه
کره دزدی
بعضی مشکها بدلیل دباغی نشدن درست ، پوستش سیقلی نمیشد واین امر موجب میشد کره بچسبه به بدنه مشک دراین مواقع میگفتن مشک ما دزده
شعرمشک
یه شعرم بچه ها موقع مشک زدن میخوندن میگفتن :
مشکُوْ مشکو حلالی
یَه من کِرا بیاری....😂 بقیشوبلد نیستم اگه بلدین بگین
نون وکِرا
یادش بخیر مشک زنی یه عالمی داشت خصوصاّ کرای که هامو نرم بودو تازه از مشک درمیکردن میمبالیدن رو نون تازه، و دوتا قندم پودر میکردن روش و غازی میکردند، عجب می چِسبید لامِصّب
البته الان دیگه مشک روحی ومشک برقی (که مثل لباسشویی ایستاده است) جای مشک پوستی رو گرفته وزحمات مشک زن ها خیلی کم شده، دیگه هم کسی هیار نمیگیره واین رسم ورسوماتم تقریبا فراموش شده
🌼
🌸🌸🌸
تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
. 🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت ۹
این قسمت آشنایی باکَل پِنجه 🌻
یکی از ابزار های دِرو محصولات کشاورزی جو گندم یونجه و.... بود که همیار داس بود
از کل پنجه برای بدست گرفتن مقداری بیشتری از محصول حین چیدن استفاده می شد
کل پنجه از دو قسمت اصلی کل و پنجه تشکیل شده که هر قسمت از دو یا چند قطعه درست میشد که یک استاد نجار و یک استاد آهنگر در ساختن اون نقش داشتن
👈پنجه = از یک تیکه چوب سفت و محکم که کمی حالت فنریت داشته باشه ساخته میشد و جای چهار انگشت با چرم روی اون سوار میشد
👈 کل = سه قسمت داشت
✓یک قسمت هلالی شکل فلزی وکمی فنری بود
✓یک قسمت که انگشت شصت داخلش جا میگرفت
✓یک قسمت که مچ دست داخل آن قرار میگرفت
ضمن اینکه یک تیکه چرم کمر بندی شکل دور مچ دست پیچیده میشد
کل پنجه چینی مهارت خاصی میخواست وکار هر کسی نبود
نکات ایمنی :
درو گر یک شال نخی داشت که دور ساق پا میبست و یک مچ بند نخی که دور مچ دست میپیچید و با داس دسته بلند مخصوص کلپنجه چینی بسمالله دروگری را میگفتن
و در هر مرحله بریدن محصولات کشاورزی می تونستن دسته بزرگتری رو بدست بگیرن وبرش بزنن
روح همه زحمت کش روستامون شاد
کاری از گروه گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
لینک دعوت:👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۳۹)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
هرکی که خوه روزیش تو اوه (کسی که خوابه روزیش توی آبه )
موارد استفاده:
زمانی از این ضرب المثل استفاده میکنن که یه نفر موقع تقسیم یه چیزی دیر برسه ونتونه به سهمش برسه وبقولی سهمش هدر می ره
🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
دل زحفا= ضعف کرده معده
دل بُرّا= ضعف کردن معده
چای زیادی مایه دلبرایه = زیاد چای بخوری معده ات ضعف میکنه
پِناباد = جایی که موقع وزش باد برا پناه گرفتن استفاده می کنن / جای امن در مقابل وزش باد
شورکات = زمین تقریبا شوره زاریا نمک زار
روش نمیا = کمرویی میکنه
خیط شدن= ضایع شدن
خیط رفت = وقتی یکی یکار میکنه که ضایع میشه میگن خیط رفت
کرت = قطعه بندی زمین کشاورزی هرقطعه یه کرت حساب میشه
پارتاق = کرت کوچک قطعه بندی های کوچک برای سبزی کاری در حیاط هر زمین یه پارتاق حساب میشه
مَرز = جالیز بندی مو انگور
کول مرزا = بلند ترین نقطه مرز موها
کول =دوش
سووار کولِش رف= رو دوشش سوار شد
رُباط = حیاط
آسِّکی=یواشکی
بندانگور= انگور به نخ کشیده شده برای تامین کشمش
یَه بارْکی= یه هویی / یکباره
یَناخوَر= یه هو
اِگِنه = وگرنه / اگر نه
کُلْک = کُرک
کُلکاش باد داد= یه چیزی تو مایه های پوستشو کند / پدرشو در آورد
چیزش گفت = دعواش کرد / غُرش زد
چیزُم گفت= دعوام کرد / غُرم زد
هرچوم= چنگکی که از شاخه های نازک درخت انار یا گز به صورت چارشاخه درست می کردن برای استفاده می شد
سِلِمه /سلیمه = رشته های نخ یا طناب مانند که از پوست چرم حیوانات حلال گوشت تهیه می شد برای دوخت غربال وسِرند و یا محکم کردن محل اتصال ادوات کشاورزی مثل داس و هرچوم ...
برز= پارویی که با کمان کردن یه چوب وگذروندن تخته ازبین کمان ودسته پارو درست میشه
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با آداب و رسوم (دوغ جوشونی)
در ادامه شیر عوض و مشک زنی ...
روغن پاک
پس از مشک زنی دوتا کار میکنن اول اینکه کره های بدست آمده رو مقداریشو برای مصرف نگه می دارن ومابقی رو آب میکنن برای تهیه روغن حیونی که بهش میگن روغن پاک
بدنیس بدونید قدیم سه جور روغن تو دهات وجود داشت :
👈**روغن پاک** (روغن حیونی) = از آب کردن کره بدست می امد بهترین روغن هم روغن میش بود که از کره میش بدست می اومد
👈**روغن دنبه**= از آب کردن دنبه گوسفند بدست می اومد برای پخت غذا استفاده می شد
👈**روغن نباتی که اون قدیم معروف ترینش روغن نباتی قو بود
دوغ جوشونی/کف دوراغی
برای تهیه دوراغ وکشک یکی دو روز پس از مشک زدن ، دیگ های مسی بزرگ رو روی اجاق گلی که به همین منظور ساخته شده بود وبهش میگفتن دیگدون میزاشتن دوغ رومیریختن توش و زیرش رو با چوب وکُنده روشن می کردن
دوغ شروع به جوشیدن میکرد ، باید مدام هم میزدن که کف نکنه و سرریز نشه برا همزدن دوغِ درحال جوش ، از یه شاخه چوب درخت کوهی ارجن / ارژن استفاده می کردن.
کف دوراغی
دوغ درحال جوش شروع به کف میکرد این کف روباملاقه ور میداشتن وتوی یه سینی مقداری نان محلی خشک میذاشتن وکف رو میریختن روش با کمی پور نعنا یا همینجوری میل میکرد به این میگفتن کف دوراغی
هرچه چربی دوغ بیشتر بود کف دوغ هم زیاد تر بود( موقع مشک زنی معمولا به این دقت میکردن که زیاد کره دوغ رو نگیرن تا کشکشون چرب باشه)
آجیل دوغ جوشونی**
دراینجا هم دوباره مثل شیر عوض و نونوایی و .... همسایه ها خبر داشتن دوغ جوشونی داریم یا بوی دوغ جوشیده را میشنیدن مقداری آجیل محلی می آوردن سر دیگ و ضمن کمک کردن به همدیگه و دعا برا برکت کردن و.... یه دورهمی با مصرف نون کف دوراغی و مصرف چای تشکیل می دادن چقدر باصفا بود قدیما وچقدقدیمیا باهم مشارکت صمیمانه داشتن در کارها
🌸🌸🌸
تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۰)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
توجه : بعضی از کلمات واصلاحات قدیمیِ رایج در روستا ممکنه به لحاظ اخلاقی در شأن کانال نباشه ولی بالاخره چون جزئی از فرهنگ وگویش ها و آداب روسومه و نمیشه از کنارش براحتی گذشت ، بنابراین به پیشنهاد دوستان جسارتا سعی میکنیم منبعد بخشی از اون کلمات یا اصطلاحات رو با کمی تغییر واصلاح اینجا عنوان کنیم که این نظر از همه عزیزان پوزش می طلبیم
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
مث تف تل طاق خونه میمونه _ یعنی مثل تفی که به سقف اتاق می مونه (معادل ضرب المثل تفِ سربالا )
موارد استفاده:
کنایه از اینه که نتیجه اعمالمون نهایتا به خودمون برمیگرده
🌸🌼🌱
👈** لغت نامه روستا
دارغولی /تارقولی / دانگولی = شکمِ پراز غذا که بر آمده بشه /شکم گرد و قلمبه شده پس از سیر شدن (بیشتر هم برای نوزادان وهم برای دام ها استفاده میشه)
تِلّیدن = له شدن
تُلیدن = سر خوردن برف یا خاک انباشته شده روی هم یه چیزی تومایه های بهمن آمدن البته در مقیاس خیلی کم
سُلیدن = سر خوردن برف یا خاک انباشته شده روی هم یه چیزی تومایه های بهمن آمدن البته کم
سُلیدن= جابجا شدن وکشیدن بدن به یک سمت در حالت نشسته بدون بلند کردن نشیمنگاه از زمین
کون سُرّه= جابجا شدن در حالت نشسته بدون بلند کردن نشیمنگاه از زمین
قُلیدن = قل خوردن
تُنگُلی = تنگ کوچک
تُنگُل= ضربه ای خیلی کم که با انگشت یامشت بکسی میزنن
تُنگل تِلِّش بَلی پدرتِه درمیارُم (یه نوع تهدیده) = کوچکترین بی احترامی بهش بکنی / دست بهش بزنی پدرتو در میارم
تِنقَل = کوچکترین ضربه ای با مشت یا تنه زدن بکسی
تنقل بیار = یه کم صبر کن
یَه یناخوَر= یهویی /خیلی غیر منتظره
قُلبه سنگ =قلاب سنگ
دُگُله = تیرکمان
دُگُله = به چوب یامیله دوشاخه مانند میگن
دوگوله = دیزی
دوگوله = ظرف پخت آبگوشت
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با آداب و رسوم ( دوراغ / کشک )**
.....ادامه دوغ جوشونی
بعد از جوشوندن دوغ ، میریختنش توی کوزه یا تشت یا کشماله و میذاشتن رو پشت بوم یه تور هم مکشیدن درش تا گردوخاک وپشه و اینجور چیزا نره توش وبه مرور با گرمای آفتاب خوب سفت بشه به این دوغ سفت شده که روز به روز سفت تر می شد میگن دوراغ
دوراغِ روی پشت بوم کم کم ته نشین میشد وآبشو برا قره قروت استفاده میکردن ،
،زمانی که خوب آب دوراغ کم می شد واز حالت مایع به حالت نرم تغییر حالت میداد بساط کشک خشک رو مهیا می کردن و
آماده می شد برای کشک شدن
بعد یه سفره نخی نسبتا ضخیم رو روی پشت بوم پهن میکردن و دوراغ رو با مشت کردن و هدایت اون از سمت انگشت کوچیک دست ، در اندازه های معین وخیلی منظم ومرتب ، روی سفره قرار میدادن و در آخر یه توری روش میکشیدن و اطرافشو سنگ میذاشتن که باد بهش آسیب نزنه
این کشک بستگی به دمای هوا حدودا هفت تا ده روز طول مکشه که آماده بشه
نکته :
بعضیا قبل از قالب بندی کشک مقداری سبزی های پودر شده معطر خصوصا پونه محلی ونعنا به دوراغ اضافه می کردن والبته معدود نفراتی هم که دوراغشون بهر دلیلی ممکن بود پشه توش افتاده باشه هم اینکار رو میکردن که پشه ها پیدا نشه 😂😂 بخاطر همین در خرید کشک سبزی دار باید بااحتیاط بیشتری خریداری بشه
خوردن کشک نیمه خشک لذتی دوچندان داشت/ وح دونومون او افتید😂
علاوه بر آدم ها،، کلاغا عاشق کشک تازه بودن بخاطر همین می بایست مدام مراقب کشکا باشنند که کلاغااونا رو نبره
🌸🌸🌸
ضمن تشکر از جناب آقای ابراهیم سعادت ، بابت ارائه ضرالمثل، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت 11
این قسمت :جارونرمه
✓هم قشنگه هم نرمه هم باکیفیت
✓کتک خوردن با این جاروها بسیار دردناکتر از جارو شمالیاس ، اونایی که با کوناله جارو کتک خوردن میدون چی چی میگوم
✓برعکس آدما هرچی از عمرش میگذره قدش کوتا تر می شده
✓قدش دراصل بیشتر از یک متره ولی روز به روز کوتاه وکوتاهتر میشه تاجایی که مجبورن با یه چوبدستی براش دسته بزارن که مجبور نشن خیلی خمبشن
✓**چولوفتاهاش مخصوص خلال دندون بود(عووو)**😂😂😂
سیر صعودی عمر جارونرمه از وقتی نُوِه تا آخر👇
جارو توخونه 👈جارو ایوون👈جارو حیاط👈جارو دم در حیاط ودالونی👈جارو سرویس بهداشتی👈 سوزوندن وتبدیل به خاکستر
🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت 12
این قسمت :دُگُله
تشکیل شده از سه قسمته:
دسته - دوشاخ - بند(که ظاهرا بهش میگفتن آگون)
مورد استفاده:
کارش جابجایی هیزم خصوصا گِوَن و هیزمایی که خیلی خار دارند
دسته ودوشاخش زیاد جذاب نیس ولی اگه دقت کنین بندی که باهاش بسته شده یه دنیا حرف داره
جنس بند از پوست گوسفنده ،قدیما هنر کار با پوست در صنایع روستایی جایگاه ویژه ای داشت طناب،نخ قلبیر و سِرند ، بند اتصالات هِرچوم، دُحُل و.....از جمله فراورده های پوستی بود
ولی خب خودمونیم دُگُله هم عجب اختراعی بوده وا😂😂😂😂
🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۱)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱**گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد**🌿
توجه : بعضی از کلمات واصلاحات قدیمیِ رایج در روستا ممکنه به لحاظ اخلاقی در شأن کانال نباشه ولی بالاخره چون جزئی از فرهنگ وگویش ها و آداب روسومه و نمیشه از کنارش براحتی گذشت ، بنابراین به پیشنهاد دوستان جسارتا سعی میکنیم منبعد بخشی از اون کلمات یا اصطلاحات رو با کمی تغییر واصلاح اینجا عنوان کنیم** که ازاین نظر از همه عزیزان پوزش می طلبیم
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
دشمن به بادی شاده
موارد استفاده:**
کنایه از اینه که دشمن با کمترین ناراحتی که برامون پیش بیاد خوشحال میشه ولو به روی خود نیاره
🌸🌼🌱
👈** لغت نامه روستا**
عولولو = شیر خدا
شِلحوت = له ولَوَرده / درب وداغون
شِلال کردتوگوشش = یه کشیده محکم بهش زد
شلال کردن = ضربه محکم زدن با کف دست
شلالش کرد= یه کتک حسابی بهش زد
ورکشیدن = به زمین کوبیدن
پاشنَه شِه ورکشید = پاشنه کفشش رو کشید بالا
ورکشید= محکم زد
تُون خواستن = تاوان خواستن
تُوْنوم رف= بازخواستم کرد
یارو تُونه= یارو انگار طلبکاره
مُشِلَّقش کرد = تامی خورد کتکش زد (مشلق به معنای کتک زدن باشلاق )
رَ= رأی
دِخیلت = نه تورا خدا/ به جور قسم دادن برا پیشگیری از اتفاق شری که ممکنه بیفته
هلگ= هلو
هلگاله= هلوی خشک شده
تاچه = کیسه بافتنی بسیار محکم وسنگین برای حمل آرد وگندم با چارپا ( معمولا یک جفت بافته واستفاده میشد ویه لنگه ای به ندرت استفاده می شد )
تاچه لُپ= لُپ/ بیشتر شامل لپ از داخل دهان بود
کون زنگیجه = آرنج
کج = دکمه پیراهن
منگنه= دکمه های فلزی نرو ماده
گا= گاهی
گایبارا= گاهی وقت ها
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با بازی های روستا ( گانی بازی )
برای انجام این بازی ، بچه ها جمع میشدن و متناسب با تعدادشون توی یه محوطه صاف، روی زمین یه دایره یا یه مربع بزرگ میکشدن،
اندازه میدون باید بحدی باشه که بچه ها همه توش جا بشن وبتونن اینور اونور بُدُوَن،
.بعد دَبی سی چل میکردن و یه نفر بقول معروف گرگ می شد و بیرون میدون میموند و بقیه میرفتن توی میدون،
اونی که بیرون بود باید یه پاشو مثل لِی لی بازی بالا میگرفت وبا اعلام قبلی وگفتن کلمه کشیده «صــــــــد» یاگفتن « اومد............ م » میومد تو میدون وهمونجور بقول خودمون یه لنگوپا میفتاد دنبال بچه هاو با دست به اونا که درحال فرار بودن میزد هرکیو که گرگ میزد باید از زمین می رفت بیرون,
و اولین کسی که توسط گرگ زده می شد گرگ دور بعدی بازی بود
💫
گرگ در زمان دنبال کردن نفرات نباید پاشو زمین میذاشت همچنین نباید پاشو عوض میکرد یعنی اگه پای راستش بالا بود باید تا زمانی که تومیدونه پای راستش بالا باشه وبالعکس ، مگه اینکه از زمین بره بیرون برا استراحت وپاشو عوض کنه ،
بازی تا زمانی ادامه داشت که همه اونایی که تو میدون بودن توسط گرگ زده میشدن ومیرفتن بیرون
هرچه زمین بازی کوچک تر وتعداد بازی کنان تو میدون بیشتر بودن شانس گرگ برای برنده شدن بیشتر بود 💥
این بازی بسیار مهیج و خنده دار بود چون نفرات توی میدون باید حتما حواسشون به این باشه که گرگ حین دویدن به اونا کلکنزنه و یواشکی پاشو زمین نذاره یا پاعوض نکنه🔥
کسایی که در گام برداشتن بلند در میدون مهارت داشتن یا سرعت عمل بیشتری در حرکت وهمچنین تقلب کردن داشتن معمولا از شانس برنده شدن بیشتری تری نسبت به بقیه دراین بازی برخوردار بودن
حیف که دوران بچگیون مث برق گذشت ، چه روزای خوشی داشتیم بره که ورنگرده😂😂😂😂
🌸🌸🌸
ضمن تشکر از همه کسایی که کمکمون کردند، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۲)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، )
ایام سوگواری اباعبدالله الحسین تسلیت🏴
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
سایه نشین دسقالش تنده / شبیه کنار گود نشسته ومیگه لنگش کن
موارد استفاده:
کنایه از کسیه که تو کارا خودشو کنار میکشه و کار نمیکنه ولی مدام دستور میده
🌸🌼
👈 لغت نامه روستا
روز تیغ = روز عزای امامان
بحر افتو/ افتو بحرَه = آفتاب گرم سرظهر
پیرن= پیراهن
هم در رف= حالش بدشد /گرما زده شد
گل هم رفت = حالش بد شد /حالت تهوع گرفت
گل هم ور میرن = ازسروکول هم میرن بالا
فیس میته = پز میده
فیسوک = کسی که پز میده( تو مایه های همون فیس و افاده )
قِر = پز
قرمیا = ناز میکنه
قرمیته = پز میده
قرّوک= کسی که پز میده
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با آداب و رسوم روستا ( محرم )
قدیما محرم که شروع میشد چند جور مراسم داشتیم که بعضیا شون هنوز تداوم داره
🏴کتیبه
قبل از محرم ضمن جنع کردن خیرات ،مسجد جامع رو نظافت و کتیبه ها رو به در و دیوارش نصب میکردن
کتیبه های قدیمی که هنوزم تعدادیشون به در ودیوار مسجد وصل میشه اغلب تصویری از عاشورا رو نشون میدادن بعضیا تصاویر هم بافتنی بود
غیر از تصاویر ، اشعار محتشم هم بود که الان جدید ترش اومده من که هیچوقت نتونستم متوجه بشم چی نوشته فقط کلمه خورشید و آب و این چه شورش است، زیاد تو ذهنم مونده
روضه مچد
از اول محرم تا پایان ماه صفر هر روز عصر تومسجد جامع روضه خونی با صرف چای استکانی بود
مسجد امام حسین تازه ساخت بود ومسجد پشت قلعه هم زیادفعال نبود
دهه اول محرم مغرب مردم جمع میشدن تو مسجد جامع و اول نماز وبعدشم یه روضه مختصر و در آخر خدابیامرزه مداحای قدیمی رو شروع به نوحه خونی میکردن
نوحه خونی تو صحن و طبقه بالای مسجدجامع معمولی بود ولی کسایی که میخواستن لخت بشن وسینه بزنن اغلب میرفتن توی شبستان خنک و باصفای زیر زمین مسجد جامع
جغله نوحه خون
بچه ها هم اگه کسی نیمچه هنری تونوحه خونی داشت بهش اجازه میدادن تا خودی نشون بده خیلی از مداحای الان روستامون همین بچه های قدیمن
دهه اول محرم تو مسجد جامع هر روز بعد از نماز صبح هم مختصر روضه ای با زیارت عاشورا وصرف صبحانه برگزار میشد
نذری
بعضی از خونه ها برای تاسوعا و عاشورا حلیم ، آش بلغوریا کاچی می پختن
حلیم رحمت آباد با حلیم شهریا فرق داره که در فرصت مناسب به آن می پردازیم
دِسّه
صبح تا سوعا وصبح عاشورا باصدای دُحُل مردم وسط آبادی جمع میشدن و دسته عزاداری شروع به حرکت می کرد(میگفتن دِسّه در رفته) ودور آبادی میچرخید
درجلو دسته علم ها وپرچم ها ، بعد زنجیر زنها بعد سینه زنها و دنبالش هم خانم ها به حرکت در می امدند
پرچم وعلم هاهم ساده وبی ریا بود یه سری علم بلند عمود که سر هر علم هم یه دست وصل بود
بعد از اتمام عزاداری واقامه نماز ظهر وعصر توزیع قیمه نذری ببین عزا داران ومردم انجام می شد
تعزیه
عصر تاسوعا تعزیه حضرت عباس وعصر عاشورا تعزیه امام حسین خونده میشد
حسینیه قدیمی
حسینه هم کنار کنده بزرگ بود ومردم برای تماشای تعزیه از تو حسینیه تا روقلعه می نشستن روی سُبُردا
پیرن حضرت عباس
یکی از کارهایی که خدا رو شکر الان دیگه انجام نمیشه
بریدن تکه هایی از لباس کفن مانندی که با دواگلی به شکل خون آلود در آمده بود از بدن نقش حضرت عباس در خاتمه مراسم تعزیه بود مردم برای بدست اوردن تکه ای نخ مانند از این لباس به سمت نقش حضرت عباس هجوم می آوردن
این پارچه رو بیشتر بچه ها و نوجوانان به عنوان تبرک ودوری از بلا به یه گوشه از لباسشون سنجاق میکردند ویا به مچ دست می بستند
قاهام بازی
در زمان اجرای تعزیه بعضی از بچه های بازیگوش هم هرسال این دو روز رو توغالا نوکل قایم بازی میکردد
شب هم مجددا سینه زنی در مسجد جامع برقرار بود ، بعضی وقتا علاوه بر مساجد ، شبها دسته زنجیر زنی هم در سطح آبادی انجاممیشد منتهاهرکی هرکی نبود بلکه در آخر مراسم زنجیر زنها به عزا داران مسجد جامع می پیوستند
عاشورا
روز عاشورا دسته عزاداری یه کم متفاوت تر بود ، دراین روز علاوه بر علم ها یه مَحمِل (تابوت سیاه پوش ) نمادین توسط چهار نفر که لباس عربی مشکی میپوشیدن و سروصورتشون پوشیده بود همپای عزاداران حمل می شد، دونفر عرب هم اطراف تابوت هرکدام با یه ترکه هم ریتم با نوحه خوانها و زنجیر زنها به تابوت میزدن
🕊یه کفتر سفید هم روی محمل از اول تا آخر مراسم بسته شده بود ،پس از خاتمه مراسم با رسیدن به مسجد جامع تعدادی کفتر از داخل تابوت یا همون محمل به پرواز در میومد
🌸🌸🌸
تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat
💫
━━ °•🍃🌹🖤🪴🍃•°━━
@jameerahmatabad
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۳)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
نوکر ما نوکری داشت نوکر او کلفَتی
موارد استفاده:
وقتی از یکی میخان یه کاری کنه واون بجای انجام اون کارمجددا خودش از یکی دیگه درخواست میکنه تاکار رو انجام بده ، این مثل استفاده میشه
🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
چاخان = بلوف
چاخانش کردن = سرکارش گذاشتن
ماهه = ماده
ماهِه خنده = مایه خنده
ماجه = وقتی میخواستن مرغ رو تخم بخوابه تا جوجه کنه یا به تخم کردن ادامه بده یه تخم مرغ همیشه میذاشتن تولونه باقی بمونه
لٍمّه میندازه= تخم میدازه که تقریبا پوستش هنوز سفت نشده
لُمّه=لمبه/ یه تکه گِل یا خمیر یا چیزی توهمین مایه ها
سولر= زگیل (قدیما میگفتن آب به گربه بپاشی سولر می زنی)
قوّه= باطری
قوه = توان / نا/زور
عَو = اَه
اِشبش= شپش
شاللام = خدا کنه
ایشالام = خداکنه / ان شاالله
توشه خورد = لقمه تو گلوش گیر کرد
جس به خِزّش= چیزی (مثل آب) تو گلوش گیر کرد
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با مراسمات روستا ( پذیرایی عاشورا تاسوعا)
یه پنگی با خادمین گمنام
اون شب نه به قصد وارسی و گزارش وفیلم و اینجور چیزا بلکه فقط خواستم یکی دوساعت یه گوشه ای از آشپز خونه درکنار خادمین آشپز خونه سُک سُک کنم....
ولی همه چی برعکس شد
تعدادی از دوستانِ مطلع ، گفتن کاش میشد از زحمات خادمان آشپز خانه مستندی تهیه ودراختیار همولایتی هامون قرار بدیم تا حداقل گوشه ای از زحمات پشت صحنه تهیه غذای نذری ایام محرم در معرض عموم قرار بگیره خصوصا که بعضی وقت ها ممکنه بهر دلیلی ، کیفیت یا کمیت غذا ان گونه که بایسته و شایسته است مورد پسند مهمانان وعزا داران واقع نشه و این امر زحمات خالصانه و بی ریای گردانندگان این مراسمات را تحت شعاع قرار بده
راستش ، من با عِلم به اینکه تهیه عکس و فیلم در کشاکش فعالیت خادمین ، ممکنه علاوه بر ایجاد مزاحمت ، در عملکرد آنها اثر منفی میذاره ، اولش زیاد راضی به این کار نبودم ولی مشاهده صفا، صمیمیت، همدلی وهمراهی همه اهالی روستا در برپایی مراسمات از یک سو ، وخدمات بی ریایی وخالصانه ودور از نظر عزیزان در پشت صحنه مراسمات ، عاملی شد برای ترغیب بیشتر جهت ثبت گوشه کوچکی از زحمات دوستان
یه نکته مهم اینه که:
اولین کلیپ حدودا ساعت ۲۲ شب تهیه شد در صورتیکه اصل کار از ساعت حدودا ۱۴ ظهر شروع شده بود و بخش زیادی از زحمات عزیزان ، دراین کلیپ ها به نمایش گذاشته نشد لذا از همه این عزیزان پوزش می طلبیم
ضمن اینکه امسال بامساعدت اهالی ونظر خاص سید الشهدا ، قریب به شش روز پذیرایی انجام شده و این کلیپ ها فقط مربوط به یک روز پذیراییه
بد نیس بدونیم که:
برای تهیه هروعده غذایی حداقل بیست وچهار ساعت زمان نیازه و بجز عوامل اجرایی حاشیه مراسم ، بیش از هفت گروه کاری فقط در اشپز خانه برای تهیه غذا مشغول خدمت رسانی هستند
بنابراین بخشی زیادی از خدمات دوستان خصوصا اهدا و جمع آوری نذورات ،خدمات تاسیساتی ،تامین مایحتاج ، خرید و آماده سازی مواد اولیه ، حمل وجابجایی وسایل و مواد مورد نیاز و....... دراین کلیپ ها (که به زودی تقدیم حضورتون خواهد شد) به نمایش گذاشته نشده لذا از همگی این عزیزان نیز تقاضا داریم قصور ما رو به بزرگی خودشون ببخشن
🌸
برابر نظر سنجی به عمل آمده بحمدالله امسال به باعنایات صاحب عزا و همت همه بانیان وزحمت کشان ، هم کیفیت غذا خیلی عالی بود هم کمیت
اجرهمه با سیدالشهدا
مهم تر از همه: 👇
جا داره درکنار تقدیر از همه خادمان و زحمتکشان ، خصوصا کسانی که توی این چند سال ،امکانات لازم جهت تجهیز آشپز خانه را ، فراهم کرده اند وباعث شدن پذیرایی از دو روز ناهار به شش روز ناهار وشام افزایش یافته ، یادی هم کنیم ازتمام کسانی که قبلا بدون گاز و سردخونه وفر و بالابر و دیگ دسته دارو آب لوله کشی وفن و کولر و آشپزخونه نسبتا مجهز و.............
با یه ترکتولی کنده درخت واجاق گلی و دیگ سنگین مسی و آب شیردونی از سر کی ریز و
دم کردن برنج با گل مالی دور دیگ و ریختن زغال رو در دیگ، ظرف یه بار مصرف و .... توی یه جای کوچک پشت مسجد مرحوم حج صادق با دود و دم و گرما و هزار مشقت فراوان ،این مراسمات رو برگزار می کردند
ودرکنار تیم آشپزخانه قدیم یادی هم کنیم از تیم شستشوی ظروف ملامین وقاشق نیکلی و پارچ ولیوان پلاستیکی، سفره های پارچه ای و.....
روح همشون شاد
🌸🌸🌸
تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت ۱۲
این قسمت :ُتُنگُلی
زمان خودش عجب چیزی بود ، خصوصا وقتی یه گونی نخی می بافتن دورش و گونی نخیه رو خیس میکردن و میذاشتنش لا علفای درازجوقه
خیلی وقتا هم که گونی نخی گیر نمی اومد یه لباس کاموایی دورش میدوختن 😂😂
یادش بخیر
می بردنش سر قنات پرش میکردن می آوردنش سر زمین 🌼
یارهمیشگی دشت وبیابون بود
اونزمان که آب لوله کشی نبود و یخچال وکلمن هم گیر نمی اومد تو همه خونه ها ازاینا تنگولیابود
معمولا میرفتن سرکی ریز پُرِش میکردن میاوردن میذاشتنش گوشه ایوون تو سایه تا آبش یخ بمونه 🌺
سفالیاش در نداشتن، یه سنگ تمیز و تخت میذاشتن درش میگفتن مار ومور میره توش بعضیام باچوب براش در درست میکردن وبایه نخ میبستن به گلووَش که گم نشه
هنوزم بعضیا دارن
یادش بخیر چندی سختی کشیدیم /اَی بِره که ور نگرده😂😂😂😂
هرکی از این تنگولیا آب خورده و یادشه نظرشو برامون بفرسته
😂
🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۴)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد/ خوانسار🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
مث خِی نسا میمونه
موارد استفاده:
وقتی میخان بگن فلانی خیلی دهن لقه وراز دار نیست میگن مث خِی نسا میمونه (خی نسا دراصل خلاصه شده نام زنانه خیر النسا است) ولی علیرغم بررسی انجام شده، ارتباطش با این ضرب المثل به صورت دقیق برامون مشخص نشد
🌸🌼🌱
👈 لغت نامه روستا
فیشتیکی= اِ زرنگی ؟؟/ دیدی که نشد/ شرمنده امکان ندارد
فیشتیکی ننه=اِ زرنگی ؟؟/ دیدی که نشد/ شرمنده تونم امکان ندارد
اِهِکی/ اوهوکی = اِ زرنگی ؟؟
*اوهوک= چه جالب/ چه عجب*
خیییط= دیدی انجور که فکر میکردی نشد
خیط شدی= حالت گرفته شد که نتونستی
ترخت= محکم کشیده شد (نخ طناب و...)
کِرخ = بی حس
ترخت وایس= صاف وبدون حرکت وایسا/صاف به ایست
قیچ= چپ چشم
خطی=گربه به زبون بچه گونه
حپو=سگ به زبون بچه گونه
توتو= مرغ وپرنده به زبون بچه گونه
عجی = نوزاد به زبون بچه گونه
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با برخی باور های قدیمی در روستا
قسمت اول:👇
✓ دوتابچه حین بازی اگه سرشون میخورد به هم میگفتن تف کن که شاخ در نیاری (به نظرم برااینکه بچه ها بعد ازاین برخورد عکس العمل منفی نسبت به هم نشون ندن اینو میگفتن چون باگفتن این جمله بچه ها با تف کردن به زمین درد رو فراموش می کردن)
✓درماه محرم وصفر حنا نمیذاشتن حنا یه جور آرایش به حساب میومد پیرمرد پیرزنا که موهاشون سفید میشد قبل از محرم حنا میذاشتن ،خصوصا خانم ها موی سفید رو خوب نمیدونستن
✓در زمان فوت بستگان و اهالی روستا کسی حنا نمیذاشت این کار بی احترامی به صاحب عزا به حساب می اومد
✓ کلاغ جِرّه که صدا میکرد میگفتن خبر آز مهمون آورده
✓ قند میفتاد تو چای میگفتن مهمون میاد
✓ پشت در خونه موقع در آوردن کفش وقتی
✓کفش ها رو هم قرار میگرفتن(بقول معروف روهم سوار می رف) میگفتن مسافری
✓ اگه موقع خوردن وآشامیدن چیزی توگلوت گیر میکرد ومدامسرفه میکردی(توشه می خوردی) میگفتن چی چی دزیدی
(توشه می خورد)
✓ تیغه های قیچی رو هیچوقت باز نمیذاشتن میگفتن دعوا میره (دعوت میشه)
✓ چاقورو هیچ وقت روبه هم نمیگرفتن
دوتا بچه حین باز
✓ کسی که به صورت ناگهانی خیلی میترسید میگفتن اُوْ دم چاقو یا او طلا بدین(یه لیوان آب ور میداشتن یه حلقه طلا مینداختن توش یااگه طلا نبود یه چاقو میذاشتن تو لیوان و اب رو میریختن روی چاقو بعد میدادند به فرد مورد نظر تا ترسش بریزه _ به نظرم یه جور تلقین بود)
✓سوزن و سنجاق پیدا میکردن میگفتن ورندارین درد وبلا میاد سراغتون بندازین دور
✓خواب دم غروب زشتوله یه ، یعنی شگون نداره ،خوب نیست
✓توخونه سوت نزنین بدبختی میاره
✓دودستت رو به چارچوب در نگه ندار
آب رو گربه نپاش زگیل می زنی (سوللر می زنی)
✓رو آتیش آب نریز چون بچه جن داخل آتیشه شب میان بخوابت
✓آب مال کوچکتره زودتر بخوری نُوْسِش میچکه گردنت، اونوقت روز قیامت باید رودوشت سوارش کنی
✓لاک پشت اول انسان بوده و حیوان مسخ شده ای یه (زنی بوده که داشته نونوایی میکرده بچه اش خرابکاری میکنه نعوذ بالله با نون تمیزش میکنه بخاطر همین خدا لاک خمیر و سفره مربوط به نون وایی رو گذاشته روی کمرش قطعه های لاک هم به چونه های خمیر تشبیه میشه )
✓کف دست راست میخارید میگفتن« نمکی میخه برم پول بته» بعد بهش میگفتن بمال به سرت تا حتما اتفاق خوب بیفته
✓کف دست چپ میخارید میگفتن نمکی میخه ازم پول بگیره
✓ خیلی بدشون میومد کسی کفش شونو بپوشه
✓اگه حین تصمیم گیری عطسه میکردن میگفتن صبر اومد فعلا انجام نده
✓پنجشنبه ها خصوصا با شام پیاز نمیخوردن میگفتن مَلَک نمیاد پیشِت اعتقاد داشتن شب جمعه ملک میاد پیش آدم(شایدخوردن پیاز دراین شب مکروه بوده)
✓سگ هفت تا جون داره براحتی نمی میره
✓کشتن گربه و کلاغ رو شوموبد یمن می دونستن میگفتن اهش زود میگیره
✓نان رومقدس میدونن حتی کوچکترین ذره ای از نان رودور نمی ریختن
✓اگه نون توی راه می افتاد ورمیداشتن می بوسیدندومیذاشتن توی سوراخ دیواری جایی که تو دست وپا نباشه
✓خوردن سوخته های نان روحرام میدونستن
✓ دود آتش سمت کسی می رفت میگفتن پولداره که دود میره سمتش
✓بچه به داییش می بره یعنی بچه ها بیشتر خصوصیات اخلاقی شون شبیه دایی شونه
یکی که یه کم ضعیف یا بد اخلاق بود میگفتن بچه بی دای
🌸🌸🌸
ضمن تشکر از مساعدت اعضای محترم ، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
🌹🍃༅࿐✾🍃🌹✾࿐༅🍃
#ازشیر مرغ تا جون آدمیزاد قسمت 13
این قسمت :چراغ بادی
یار شب های تنهایی در اویاری (آبیاری)
چه شبها که در دشت وباغ همراه وهمیار باغبونای زحمتکش بود هرچندبعدها چراغ قوه جایگزینش شد ولی هنوزم میشه بهش اعتماد کرد / البته اگه نفت گیر بیاد
اون زمان که برق نبود علاوه بر آبیاری برا روشن کردن مسیر شب نشینی ها هم استفاده میشد
در کنار چراغ موشی در طویله ها و کاهدون هم قابل استفاده بود البته خطر ناک بود نباید بیفته والا همه جا رو به آتیش میکشه
🔥🔥🔥🔥🔥
از بس در مقابل وزش با مقاوم بود بهش میگفتن چراغ بادی ولی بارون بهش میخورد زود شیشه اش میترکید
واقعا باید به محترعش آفرین گفت
🌸🌺💫
کاری از گردهمایی مجازی اهالی رحمت آباد
بما بپیوندید👇
https://rubika.ir/joing/CIEHGAGH0DAQQNPXDHNQCFAFLPJNJFRO
شاد باشید
🌸💫
┏━━ °•🍃❤️🌸🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🌹🍇🍃•°━━┛
#بخچه_فرهنگی (قسمت ۴۵)
(اصلش بُقچَه است ولی درگویش رحمت آباد میگن بُخچَه، مثل پَشِه که میگن پٕخچَه )
🌱گلچینی از گویش ها وآداب ورسوم رحمت آباد🌿
👈 ضرب المثل و اصطلاحات عامیانه
کَک تو تُمّونش اِفتیده
موارد استفاده:
وقتی میخان بگن فلانی استرس گرفته خصوصا زمانی که قراره مورد مواخذه قرار بگیره میگن کَک تو تمونش(شلوارش) افتیده یعنی هول شده نمیدونه چکارکنه
🌸🌼🌱
👈** لغت نامه روستا**
کِوچ= چوب ناصاف / چوب قناس
کِوْچَک=یه نوع حشره و آفت دامی که میتونه باعث ضغیف شدن شدید وتلف شدن دام بشه
گِوْچ کردن = نشخوار کردن حیوان(حیوانات علفخوار با رسیدن به مرتع شکم خود را از علوفه (جویده نشده )پر میکنند وبعد در حال استراحت مجددا علوفه را از معده به دهان بر میگردونن ومی جُوَن وبرای هضم نهایی قورت میدن به این کار میگن نشخوار کردن یا گوچ کردن
کوره = راه خروج جوی آب از دیوار/ سوراخی در مسیر آب جو از دیوار باغ یا حیاط
وارَه= تقاطع خروجی جوی آب در دو راهی ها (هر ورودی یه واره بحساب میاد)
زشت واره= نشتی آب از اطراف واره (نشتی از محل بسته شدن مسیر آب)
جوق= جوی آب
جوقوله = جوی کوچک
بی را= بی راه / غلط /اشتباه
پُر بی را نمیگی= خیلی هم بیراه نمی گی/ خیلی هم اشتباه نمیگی
🌷🌴🌳🌿
آشنایی با برخی باور های قدیمی در روستا
قسمت دوم:👇
✓خوابیدن عصر دم غروب شگون نداره بهش میگفتن زشتوله
✓کسی که وسط فرق سرش بیش از یه دایره رشد مو بود به تعداد دایره ها میگفتن زن میگیری یعنی اگه دوتا دایره بود میگفتن در آینده تو دوتا زن میگیری
✓ لب کسی براثر خشکی هوا می ترکید میگفتن الاغ باد معده رها کرده شما خندیدی( یعنی نبایدمیخندیدی)
✓ اگه دندون قرچه میکردی(دندونات به هم میسایید وصدا میداد) میگفتن سردیش شده یا یه تیکه نبات یا چای نبات بخور
✓ اگه پلکت میزد میگفتن یکی داره پشت سرت بدگویی می کنه
✓ مرد یا پسر آدامس بجوه سبیلاش کج در میاد
✓ تو ایام سوگواری سوت زدن کراهت داره
✓داخل منزل سوت زدن شگون نداره
✓ سوت زدن از روی تعجب رو یه جور چشم زخم میدونستن
✓کسی که بین دندونای نیشش باز بود میگفتن روزیش فراخه یعنی روزیش زیاده وبرعکس
✓کسی که چشمش چپ بود( قیچ)میگفتن بچه که بوده بالا سرش راه رفتن وبچه مجبور بوده کج کجی نگاه کنه
✓ بزمک یابزمجه از تکه های بدن اسما زن امام حسن به وجود اومده (قدیم معتقد بودن وقتی امام حسن توسط همسرش اسما به هوای ازدواج با یزید شهید شد معاویه نه تنها اون رو به ازدواج یزید در نیاورد بلکه دستور داد اسمارو به دم اسب بستن ودر بیابان رها کردن و هرتکه از بدنش یه بزموک شد) حتی میگفتن اگه کسی بزموک رو بکُشه باید غسل کنه
✓ جغد یا بوف شومه روی هربنایی بشینه و آواز بخونه اونجا خراب میشه یا اگه خرابه باشه آباد میشه
✓ میگفتن اگه جغد سر دیوار نشسته بودنباید اونوفراری بدین چون ویرانی براتون به همراه داره ، اگه هم کسی ناخواسته یه همچین کاری کرد باید برا بی اثر کردنش جغد که رفت یه کم نمک بریزید جایی که نشسته بوده واگه مثلا نوک درخت یا تیر برق بوده و
به محل نشستنن جغد دسترسی ندارید نمک روپای درخت یا تیر برق بریزید
✓کسی که بغل چشمش جوش خاصی به اسم سنده سلوم میزد میگفتن صبح زود برو چفت در حیاط رو بزار روش و بخون سنده سلومت می کنم خودمو غلومت( غلامت )میکنم تا خوب بشه _ البته الان برا این جوش ها میگن یه تکه یخ بزارین خوب میشه واحتمالا چون اون زمان یخچال نبود چفت فلزی درب حیاط صبح زود سر ترین وتمیز ترین شی بوده که میذاشتن
🌸🌸🌸
ضمن تشکر از مساعدت اعضای محترم ، تقاضا داریم با ارائه نظرات وپیشنهادات سازنده تون مارو دراین مسیر تنها نذارید
منتظر مطالب زیبای شماهستیم
@Srezayat111
@MNR5105
@ghasemgorji59
@Ghasemrezayat1
@Mirzaie2266
@Nargesrezayatm
💫
┏━━ °•🍃🌹🌻🪴🍃•°━━┓
@jameerahmatabad
┗━━ °•🍃🪴🌻🌹🍃•°━━
⚠️چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از نگارنده و منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.
🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.
⚠️تمامی آثار [فیلم و نمایه و اسناد و نوشتار] منتشر شده در این صفحه تحت حمایت #نگارخانه_ادملا و یا #پژوهش_اِدمُلّاوَند | زیر مجموعه ی آوات قلمܐܡܝܕ صرفا فقط دارای #ارزش_پژوهشی هستند و ارزش قانونی دیگری ندارند.
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم