سه شنبه هشتم آبان ۱۴۰۳ ساعت 12:27 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@

محسن داداش پور باکر١٤:٣٤ - ١٤٠١/٠٩/١٦نام انند که در متون تاریخی ( ( وننت ) ) آمده، روستایی است در دهستان ولوپی سوادکوه که در حوالی چرات و آلاشت قرار گرفته است.
این روستا سرزمین اجدادی تبار باکر در ایران است که تمامی باکری ها مقیم روستای ادملا بخش بندپی شرقی بابل وباکر های آمل و بامری های دودانگه ساری استان مازندران وباکرهای باکرمحله استان گلستان و باکری های مرحمت آباد آذربایجان غربی برخاسته از خاک پاک انند هستند.


در روستای انند محله ی بسیار قدیمی به نام ( ( باکرده ) ) وجود دارد.
ماجرای پناه دادن سید شریف توسط دهقانان باکر و راجی باکر زردشتی و باکری های مسیحی مهاجر به جورسره باکر محله ادملا متعلق به همین سرزمین است.
منبع: کتاب ادملاوند و شجره نامه اشاداد محسن داداش پور باکر


📜#واژگان #اصطلاحات

📜#واژگان #اصطلاحات | اده ملا | ادملا | انند | باکرمحله | آدمول

💌سلام دوستان
جناب #محسن_دادش_پور_باکر سوالی پرسیدند،
ولی نشانی ایمیل ذکر نکردند، پس همین جا جواب می نویسم.

✍چون زبان مازندرانی را خوب بلد نیستم، در نتیجه باید به هَزارسوی سخن و واژه رجوع نمایم تا بتوانم جوابی منطقی و علمی ارائه دهم؛ در نتیجه به ناچار جوابی نسبتن طولانی خواهد بود.
با این حال این جواب نهایی نیست، گرچه تجربی، علمی و منطقی ست.
چرا نهایی نیست؟
زیرا کار من اثباتی است؛ یعنی اگر نتوانم با فرمولی ریاضیگونه محتوای سَخُن را به اثبات رسانم؛ آن جواب را نهایی نمی دانم.

✍متأسفانه بسیارانی گول شباهت خورده، با حدس تصمیم می گیرند و باعث گمراهی می شوند.
چیلَه شَو = چله شب = شبی که جوجه ی خورشید در فرهنگ زیبای ایرانی تخم افق را می شکند تا زاده شود و جهانی به کودک نور دلداده.
با حدس و آسان خواهی می آیند و آن همه زیبایی در سلیقه ی ایرانی را هیچ می شمارند و آن افسانه ی چو گلخانه را چهله می نامند! این همه "دلیری" از کجا آمده؟!

📌یا شعری را نمی توانند معنی کنند؛ می آیند به اصل شعر با بی مسئولیتی تمام دست می برند؛ و بعد بسیار سال در مدرسه و دانشگاه آن غلط را به دانش آموزان و دانش جویان درس می دهند! شوخی را مانَد، نه؟ ولی این تلخ حقیقت دارد.

📌و وقتی این دستبرد "رسم روزگار" می گردد، حتی دانشمند کبیری چون دهخدا و دیگر واژه نامه نویسان می آیند «کَهکشان» پر از خانه های روشن به هم پیوسته را کاهکشان می سازند تا بتوانند معنی کنند.

کَه = خانه، همینک در زبان مادر (تالشی) بکار می رود؛ و بسیار بار در زبان های اروپای شرق و غرب نیز بکار رفته. باری، آن همه زیبایی را از روی بی دقتی لوس می کنند! همین "کار" را دانشمندان اروپایی با «تَی فُونِ» تالشی (ایرانی) کرده اند؛ و آن را در واژه نامه های معتبر اروپا، واژه ای چینی معرفی کرده اند!*

📌قبل از انقلاب فردی بی دقت آمد و "دیدگاه" را معادل نظر، دید، کامنت، ساخت.
حال وبای آن بی دقتی بکلی همه گیر شده. در حالی که دیدگاه جای دید و نظر است و نه خود نظر.
مثال: لطفن کامنتگاهِ خود را بنویسید - خنده دار است، نه؟ دیدگاه هم همانقدر خنده دار است گر ژرف اندیشی و نیک دریابی.
عزیزی گمنام آمد واژه ی بسیار زیبا و بسیار بسیار بجای «رَوَند» را معادل «پروسه» ی فرانسوی ساخت. بعدها آمدند با واژه ای نکره و ناحق ("فرایند") به آن زیبا تاختند!

🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۰:۴۲
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#واژگان #اصطلاحات

📩پرسش جناب داداش پور باکر:
«درود
ممکنه پیرامون واژه گان آدمول_ آدمل_ اده _ اده ملا_ آدملا_ ده ملا اِدملا
روستای ادملا در بخش بندپی شرقی بابل واقع شده که در اسناد قدیمی نامش به واژگان مختلفی که بیان کردم آمده است. منظورم بیشتر ریشه ی کلمه ((اده)) و ((اده ملا)) و ((ادملا)) است.
برخی معتقدند که این ولژه گان تغییر یافته ((دده)) و یا ((عائدملا)) است؟!!! اما بدانید که اهالی روستا مهاجر از روستای ((اَنند)) سوادکوه هستند که آنجا مرتعی به نام ((باکرده)) مشهور است. خاندان ((باکری)) در ایران از اقوام ایشان هستند. عده ای اما طایفه باکر را مهاجر از ((باکرکوی)) ترکیه بر می شمارند که با این احتساب به نظر می رسد واژه ی ترکی ((دده)) به این روستا سرایت کرده است...
در برخی اسناد نام این روستا (( اَدام الله)) نیز آمده است. از طرفی چون اهالی این روستا از طایفه ((باکر)) هستند به ((باکرمحله)) نیز شهرت داشته و دارند.
ممکنه بررسی بفرمایید. سپاس و مانا باشید.»

📩پاسخ:
سلام بر شما انسان اندیشمند و در جستجوی حقیقت.
به راستی هیچ چیزی بالاتر از در جستجوی حقیقت بودن نیست.
زیرا تنگ نظری و شبه علم و تعصب بیجا + زورگویی و حق کشی، همه چیز را در دوران ما لوث کرده. در همین ناراستا بیرحمی چنان می تازد که حتی به کودکی بی دفاع [صهیونیسم کودک کش] رحم نمی کنند.
در چنین زمانه ای در پی حق و حقیقت بودن، دریچه های روشنی (شاتی = شادی) را بر خود گشودن است و این زیباست؛
«زیبایی جهان را نجات می دهد» (داستایفسکی)

✍بر گردیم به اصل سخن
همانطور که پیشتر نوشتم، زبان #مازندرانی گر چه دارای اصیل ترین واژه های ایرانی است؛
اِشکالی اساسی با خود دارد که ریشه یابی را دشوار می سازد.
مثال: سِمبارِ مازندرانی، هیچ شباهتی به سَمَوَر روسی و سَماوَر ایرانی ندارد. در ضمن تلفظ سَماوَر درست است، زیرا در زبان های ایرانی فراوان اَ به آ بدل شده؛ و این امری پذیرفته شده و عادی است.
حال از همان «سِمبار» عجیب بگیر و برو سر نام زادگاهِ خود.

📝کوتاه:
تلفظ این واژه (#ادملا) بی هیچ تردیدی دِگر شده و مردمان مختلف، هر یک جوری تلفظ اش کرده، و حالا دارای هَزار نام است! - هَزار در فرهنگ ایرانی هم به معنی عدد ۱۰۰۰ است و هم فراوان.

✍آنچه من اینجا می نویسم نظر نهایی من نیست؛ ولی چون تجربی، منطقی و علمی ست؛ پس می نویسم تا شاید برای مردم حقیقت جو بکار آید.
🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۱۰2
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#واژگان #اصطلاحات

🌍#ادملا #اده_ملا

✍اصل آن به احتمال قوی اَدَه مَلَه است؛ اَدَه نامی ست کهن و مردانه.
این نام مردانه را کودکان ماسالی گاه برای پدر خود نیز بکار می برند. یعنی بجای اینکه بگویند پدر یا دَدَه، می گویند اَدَه.

📌دَدَه نیز در تالش برای پدر بکار می رود که ظاهرن ترکی است؛ ولی بعضی می گویند که آن واژه نیز ایرانی ست. این بحثی دیگر است، بمانَد، تا در ادامه به آن نیز برگردم با گواه.
۱👈
در تالش محله را مَلّه تلفظ می کنند. چون در مازندرانی خیلی از واژه ها با سلیقه ی مردم شکل عوض کرده، و چون در تالشی ماسالی واژه ها بسیار روشن و کامل تلفظ می شود، پس برای روشنگری تالشی را اساس قرار می دهم. لطفن هر نکته ای که به ذهن شما می رسد را نیز بنویسید تا اِشکالات برطرف شود.

📌به نظر من، همه ی آن نام های عجیب، دِگر شده اند. ولی محقق مسلط، هرگز فریب زبان چرخانی توده ی مردم را نمی خورَد؛ یعنی نباید بخورَد؛ پس ره تجربه، تحقیق، تدقیق و علم پیشه می کند.

📌آیا مردم مقصرند که واژه ها را دِگر می سازند؟ خیر.
این ویژگی گویش آن هاست و محترم است؛ ولی برای واژه شکاف مشکل می آفریند.
پس به احتمال قوی اصل همان «اَده» ی اصیل ایرانی است. این نام در تالش هم دارد منسوخ می شود؛ ولی تا همین ۵۰ سال پیش هنوز نام پسر بچه های خود را #اَده می گذاشتند. مانند اَدَه پسر زنده یاد میرزای ماسالی. نام تالشی و کلن گیلانی میرزا نیز دارد کم کم منسوخ می شود.

✍به نظرم #اَنَند (امیدوارم درست نوشته باشم) واژه ی مرکب دیگری ست. لطفن توجه داشته باشید که این سخن نهایی من نیست؛ ولی سخن کسی ست که هَزار پیراهن در این خطه پاره کرده. یعنی نظری هوایی نیز نیست؛ استوار است؛ ولی نهایی نیست؛ زیرا ما باید بسیار بسیار تلاش کنیم تا از سوی ما غلطی به دفتر تاریخ نرود.

بگذار مثالی بزنم: واژه ی مرکب تالشی «سُومَه سرا» = خانه ی سُومَه، حالا شده صومعه سرا!

📝زیر نویس ۱ -
در تاتارستان واژه ی مرکب تالشی «لَی سُون» = باران بسیار شدید، را بکار می برند، و می پندارند واژه ای ست تاتاری؛ که نیست.
لَی = ریختن، مثل ریختن آب از ظرفی بر زمین. و سُون = سان، مانند.

در یک ترانه ی قدیمی #ماسالی از جمله آمده: «اَبرِن لَی سُون بُوبُون، دریا پُور آبُو» - ابر ها چنان لَی سان شوند که دریا لبریز گردد.
در تاتارستان «لَی سُون» باران بهاری معنی می شود و نام زن است.

🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۳۲3
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#واژگان #اصطلاحات

✍آیا آن تغییر عجیب (صومعه سرا) به وسیله ی مردم ایجاد شده؟ خیر.

از این دست تغییرات عجیب از آنِ ثبت احوال چی های نا آگاه و کم سواد است - هر کار که دل تنگشان می خواست، می کردند.
به همین خاطر گاه فامیلی بعضی خانواده ها تمسخر آمیز و حتی فحش است که نمی توان اینجا نوشت.

📌یک نمونه از تمسخر در نام فامیلی مردم: کَرگَه پِوَز، بالا رونده از مرغ = خروس.
گذشته از فحش و تمسخر آن مردم کم سواد بسیاری از اصیل ترین واژه های ایرانی را با سلیقه ی کج خود، عوض کردند.
در سیبری در شمال کره ی زمین رودی عظیم است به نام «سِلینگَه» = سه پایه، سه شاخه (سِلینگَه همان دزندن #مازنی است.)
این نام ایرانی که در شمال کره ی زمین نام رودی ست، هم نام رودی در ماسال است. یعنی گذشتگان ما وقتی از سیبری به سوی جنوب سفر کردند، آن نام را نیز با خود به ایران زمین فعلی آوردند. ثبت احوال چی آمده آن را سلیم آباد ساخته!

📌نام #رود عظیم دیگری در سیبری «آب» است. همه ی رود ها آب دارند، چرا این یکی را ایرانیان آب نامیدند؟
زیرا ایرانیان با دیدن ظاهر رود ها، به آن ها نام می دادند.
مثال: سپید رود در کوهستان آن طور نیست که در دشت گیلان دیده می شود؛ در بالادست، وحشی و کف آلود است؛ یعنی بجای آبِ آبی، سپیدی در آن برجسته است.
ولی اگر خَشرود (پهلوی - نیلگون) باشد، آن را نیل یا خَش گویند؛ چنانکه همین نام را در آفریقا (آوریگا = محل رود های بزرگ، محل آب فراوان) ایرانیان بر رود نیل نهادند. خَشرود ها را ایرانیان «سیارود» نیز نامیده اند، مانند «سیادریا» = دریا ی سیاه - نامی به شکل دریای سیاه وجود ندارد.
چُورنایا مَورِه (روسی) = سیادریا (تالشی) که دریای سیاه، برگردان است.

چنانکه در ییلاق ماسال خَشَ خونی کنار سیابیلی (آبگاهِ سیاه) قرار دارد. خونی = چشمه ی پر آب، آن #چشمه که آب فراوان دارد و خونیاگری، آوازخوانی می کند.

📌امروزه خونیاگر را بیشتر برای سازنده ها (نوازنده ها) بکار می برند، ولی در اصل کسی یا کسانی اند که هنگام نوازندگی می خوانند. خونیا = خونی آ = خونی آب = آب خواننده، آب فراوان زمزمه کننده. آ (تالشی) مانند گا (تالشی) = گاو، و چو (تالشی) = چوپ (پهلوی)، واژه ی پایه است. مانند چو در چوگان تالشی، که اگر به فارسی برگردانیم، می شود، چوبگان؛ این همان چوب هایی ست که با آن گُوی زنند.
آر(واژه ی پایه) = می آید؛ خودش بدون اراده ی ما می آید = آب.

🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۴۹4
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📜#واژگان #اصطلاحات

✍بعد از این مقدمات لازم، قبل از بررسی #اَدملا، بگذار چند گواه استوار بیاورم از روستاهایی که زمانی فقط یک خانه در آن بود؛ ‌مانند سُومَه سرا = خانه ی سُومَه.
یعنی زمانی آنجا تک خانه ای بود که نام صاحب آن سُومَه بوده. وَسی کَه = خانه ی خانم وَسی. خوشابَر = دَرِ خانه ی خانم خوشا = خانه ی خوشایند - این نامگذاری در فارسی امروز نیز رواج دارد، مانند یک دَر دکان = یک دکان. ضیابَر = خانه ی ضیا. دَرَه کَه (تالشی - محله ای در تهران.
در ضمن تمامی نام های کهن محله های تهران تالشی است؛ مانند نارمَک، تجریش، لارَک، دَرَه بَند = دَربَند (خلاصه)

📌امروزه آن روستا های یک خانواری، بعضی مانند ضیابَر و دره کَه، شهر شده اند. و باقی روستایی پر جمعیت اند. کَهِ «دَرَه کَه» همان کَهِ کهکشان است، به معنی خانه. دَرَه کَه = تک خانه ای که در دل دره واقع شده.

✍حال برگردیم به #اَدملا.
چنانکه پیشتر نوشتم، در تالش زمین، به محله، مَلَّه گویند. و به احتمال بسیار قوی آنجا👈 «اَدَه ملَّه» = خانه ی اَده، زیستگاهِ #اَده بوده - مانند ضیابَر = خانه ی آقای ضیا. وَسی کَه = خانه ی خانم وسی. خوشابَر = خانه ی خانم خوشا. دَرَه کَه = تک خانه ای که در دل دَرَه واقع است.
طبیعی ست که این بررسی با قاعده ی زبان تالشی صورت گرفته. اگر دوستان صاحب نظر نقدی بر این سَخُن دارند، لطفن لطف خود را دریغ منمایند و بیان کنند تا مقاله آن شود که باید.

📝کوتاه:
آن مکان می توانسته زمانی روستایی تک خانواری باشد که شخصی به نام #اَدَه در آن می زیسته، پس آن را اَدَه ملَّه نامیدند.
مانند نام روستای تالش نشین میرزانغ = زیستگاهِ میرزا، در استان اردبیل، که حالا روستایی پر جمعیت است. واژه های میرزانغ و خُورنغ (آن کاخ شگفت انگیز مهندس ایرانی که خورشید در آن گوناگون دیده می شد) واژه هایی اند مانند یوشیج(یوشج) - این قاعده ی کهن ایرانی با پایانه های ش، ز، ژ، ف، ب و ... نیز بکار می رود. ۵ مثال: رَف = آن مکان که رَه مانند است. گَپ = زینده در گَه = سخن. گَه(تالشی) = دهان. تهرانژ = زینده در تهران. کُوروش = زینده روی کوه (این نام مستعار است تا صاحب نام شناخته نشود). کِج = زینده روی درخت کِه (نمدار - مازنی). این نامگذاری بر می گردد به زمانی که کرم ابریشم هنوز اهلی نشده بود و روی درخت کِه(تالشی) = نمدار، می زسته.

🖊نویسنده:
#لیثی_حبیبی - م. تلگر
دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت: ۱۱:۵۸5
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

#واژگان #اصطلاحات

📄۶ و تمام

✍جالب است که هنوز کرم ابریشم به جز برگ درخت توت، تنها برگی را که می خورَد، برگ درخت کِه (نمدار) است؛ ولی با آن پیله ی ضخیم نمی زند.
پس آدمی حکیمانه خوراک آن را عوض کرد تا پیله ی پُرپشت برداشت کند. کِه = درخت نمدار. کِژ یا کِج(کرم ابریشم) = زینده روی درخت کِه. کِژ یا کِج واژه ای ست مانند یوشج.

با اندکی دقت هم خانواده بودن زبان های ایرانی بخوبی دیده می شود. یعنی قاعده ای که در مازندران سرزمین نیما یوشیج برقرار است، در تالش زمین نیز عمل می کند. یعنی اساس قرار دادن زبان تالشی برای تحقیق روی نامی در مازندران امری ست منطقی و علمی.

🌍چرا در #مازندران به درخت کِه، نمدار گویند؟

✍زیرا وقتی پوستش را می کنند تن بسیار زیبا، سپید و صاف آن خیس است؛ پر از آب دیده می شود؛ گویی شُرشُر می گرید. پوستش مانند پوست درخت کُوچی براحتی کنده می شود.*
هم پوست کلی و تیره، و هم پوست داخلی (شات) آن کنده می شود. پوست شات = شادِ آن بسیار ظریف و نرم است و بهترین رشته است برای بستن درِ انبانه ها و پوست های پنیر شور. متأسفانه بخاطر غارت بیرحمانه ی جنگل ها، نسل آن درخت عروسوار و نجیب دارد می افتد.

کِه (#نمدار) در تالش زمین مقدس است و چوبش مانند چوب درخت مقدس انگور و چوب درخت مقدس شمشاد وحشی (کیش)، در هیچ حالی سوزانده نمی شود.
زیرفُون در واقع اهلی شده ی کِهِ وحشی (جنگلی) است، که خاصیت دارویی بسیار بالایی دارد. گل آن در داروخانه های اروپای شرق و غرب برای چای (دمنوش) فروخته می شود.

زیرفُون در آلمانی لیندِ Linde = آرامش دهنده، معنی می دهد.
کیش = آیین، نیز در نام همین درخت مقدس بُن دارد.
کیش (شمشاد وحشی) در واقع شاخه ی زیتون ایرانیان بوده. تالش ها هنوز در نوروز برایش مراسم ویژه دارند.

واژه ی کیشوَر (تالشی، پهلوی) = سرزمین دارای کیش و آیین نیز در همین کیش مقدس بُن دارد. کشور دِگر شد ه ی کیشوَر(سرزمین دارای کیش و آیین) است.

📄این #مقاله بسیار فشرده و خلاصه است؛ اگر باز شود بیشک باید چند ده صفحه دیگر بر آن افزود. این کوتاهِ به هم پیوسته از فرهنگ ایرانی، برای آن نوشته شد تا وابستگی های زبانی و واژگانی بین زبان های ایرانی (زبان های خواهر) نیک نموده شود. به عبارتی دیگر این خانواده مشترکات فراوان دارد که بر مبنای آن ها می توان در دالان های تاریک تاریخ نور افشانی کرد و گواه یافت برای روشنگری.

─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

📝چکیده ای از پژوهش تبارشناسی #ایل_باکر به قلم محسن داداش پور باکر

✍️رهیافت تبارشناسی در کتاب شجره نامه اشاداد، تبارشناسی باکر در ایران به مثابه چارچوب نظری و روشی است که موضوع تبار،خاندان،تیره و طایفه را با نگاهی تاریخی و اجتماعی در استان های مازندران، گلستان و آذربایجان و... می نگرد.

📌تحلیل تبارشناسانه نقش طایفه ی خردمند #باکر و تحولات آن در طول زمان، نمایانگر فرایند گذار آماری ، معیشت و محل اقامت از وضعی به وضع دیگر، آرایش های گفتمانی و روابط میان گفتمان ها در جامعه و شناسایی احکام و گزاره های گفتمانی در خلق محیط اقامتی جدید با نقش خاص است.

📌یافته های شفاهی و تحقیقات میدانی و تطبیق وضع فعلی با اتکال به بازخوانی اسناد: بررسی ساختار قدرت و ضعف #تبار_باکر در پیوند با فرهنگ و آداب که به گسترش و تکاپوی اراده ی #تبار_باکر در ایران منجر شده است، تحلیل مناسبی از تحولات #تبار_باکر ارائه می دهد.

📌پیش از شناسایی نقاط قوت و ضعف #تبار_باکر در کشور، می بایست درک درستی از ترکیب بندی فکری و فرهنگی حاکمان، نامداران، بزرگان،نخبگان و کدخداها و خوانین منسوب به این طایفه را به دست آورد.

#پژوهش حاضر #تاریخ_تبار_باکر را نه از منظر تاریخی و رخدادها که میل به هدایت مخاطب به سوی شناخت عمومی دارد، بلکه از منظر مستند سازی و بازخوانی اسناد به مثابه ی مجموعه ی یکدست موردبررسی قرار می دهد.

📌بنابراین یافته های این #پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که #تبار_باکر چگونه در وضعیتی متکثر یا اقلیت، تاریخ مازندران و ایران را برساخت؛ چارچوب مفهومی #پژوهش برآمده از مستندات و گفتار در رابطه با اصالت #تبار_باکر در سطح منحصر به فرد خود است.

📌با تکیه بر #تبارشناسی_باکر در ایران در این پژوهش، ابتدا شرایط گذار طایفه از سرزمین نخستین[باکرده انند سوادکوه | باکرسره دودانگه ساری | باکرمحله بندپی | باکر محله گرگان | باکرکوی ترکیه و...] بر اثر دو رخداد مهاجرت و ماجراجویی در بستر ارتباط با ایل و تبارها توضیحاتی ارائه شده است که منجر به صورت بندی کردارها و گزاره هایی حول گفتمان ترقی #تبار_باکر شد و اقامت در سرزمین مازندران، اصالت تبار را به سطح رؤیت پذیری،تحولات حماسی و نقش آفرینی در عرصه ی سیاست برکشاند و سپس به شرایط برآمدن رجال مذهبی، سیاسی،اجتماعی و اقتصادی با روحیه ی اقتدار طلبی در دوره صفوی و قاجار پرداخته شده است؛ #پژوهش فوق با برجسته کردن #تبار_طایفه_باکر به خِردورزی ، پاکدستی و خیراندیشی ، زمینه های همدلی ، اتحاد و بازنگری بزرگان و صاحب نظران #طایفه_ی_باکر را فراهم ساخت و این هدف در نظام #تبار_باکر ذیل یکدست سازی اذهان با محوریت یافته های شفاهی،تحقیقات میدانی،بازخوانی اسناد و تدوین پیمان نامه ها به انجام خواهد رسید.

✍️معتقدم که تبار باکر از اصالت مازنی بوده و زادگاه اینان آبادی باکرده انندسوادکوه استان مازندران می باشد.

گروهی از این تبار به نفلط مختلف در ایران و حتی خارج از کشور به کشورهایی چون اعراق و ترکیه مهاجرت کردند و مقیم شدند.

بر اساس برخی اسناد مکتوب و کتب خطی که به رویت پژوهش ادملاوند نرسیده لکن بر اساس یافته های شفاهی بخشی از این خاندان به مرحوم آخوندملاحسن باکر می رسند.

مرحوم آخوندملاحسن باکر فردی موثر، فقیه و عارف بوده است. رابطه ی خاندان اسپهبد و باوندیان و سادات عمادی افزون بر خویشاوندی دارای فراز و نشیب بوده است.

قلمرو حکمرانی و یا محیط زندگی تبار باکر روزگاری در مازندران قابل تامل و شگفت انگیز بوده است به نحوی که آنان از ارتفاعات شرقی آمل و لندپی و سوادکوه و ساری و سمنان و نکا و بهشهر بصورت پیوسته گزارش می شود.

از جمله خصیصه ی بارز تبار باکر بهره مندی آنان از علوم حقوق ، شعر، ریاضی و همچنین داشتن روحیه ی مستقل و بی طرفی بوده است.

✍️محسن داداش پور باکر
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂
#قرارگاه_فرهنگی_باکر_در_ایران
🌐http://baker1400.blogfa.com
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
@bakershenasi
https://eitaa.com/Bakershenasi
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

🔴 به‌ منظور حفظ حریم شخصی، انتشار نمایه یا اصالت سند و یا نام دارنده ی این اسناد به خودشان واگذار شده است.
📙📘📓📗📒📕📔
📄#منشور_پژوهش_ادملاوند

💌چاپ و نشر مطالب #بدون_نام بردن از منبع#پژوهش_ادملاوند مجاز نبوده و درج منبع الزامی است.

🟠با توجه به نسبی بودن علم تاریخ، این مطالب تا زمانی اعتبار دارد که سند اصیل و متقنی آن را نفی نکند.
در صورتی که اسناد جدید و دارای اصالتی به دست آید که با مطالب موجود در این پژوهش تعارض داشته باشد، نگارنده بدون هیچ گونه تعصبی ، آن را خواهد پذیرفت.

🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_اِدمُلّاوَند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M