🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@
🐏🐐🐂
📜 واژه ها و اصطلاحات مربوط به دامداری در هزارجریب مازندران/
بخش ۳
■اُخاره:
جایی که گوسفندان آب می خورندو گله ها با فاصله از هم و به راحتی سیراب می شوند.
■بَرْه_دُم بَره:
محلِ دوشیدن شیر دام
■پَر، مَنگِل، آرام:
محل نگهداری گوسفندان در دشت ومرتع که اطرافش با چَپَر(پرچیم) محصور شده باشد.
■تَش کِله مال:
مکان و جایگاه روشن کردن آتش
■جِلوکَش:
بز، گوسفند یا گاو هوشیار و زیرکی که در جلوی گله راهنما و رهبر گله است.
■چَفت:
محل نگهداری گوسفندان وبُزها
■رِشه:
شیر بز، گوسفند یا گاوِ تازه زاییده شده را حرارت می دهند، بعد از مدت کوتاهی شیر رفته رفته غلیظ می شود تا کاملا سخت و جامد گردد.
این محصول لذیذ زرد رنگ و سفت می شود که می بایست آنرا با چاقو برید.
■سِوا هاکاردِن:
جدا کردن بره و بزغاله از مادرشان به منظور از شیر گرفتن آنها
■شیر جه بَیتِن:
از شیر گرفتن بزغاله و برّه
■شُوچَر:
چرای دامها در شب به علت خنکی هوا
■کاب چال:
چوپان در زمین نرم با پاشنه ی پا چاله ای ایجاد می کند و گوسفندی که نِر(بره نداشته باشد بره اش بمیرد) را دوشیده و شیرش را در چاله می ریزد که توله ی سگ بخورد و همراه گوسفند بماند و به مرور به نگهبانی گله و گوسفند عادت کند.
■قارِق:
جایی که گوسفند زمان خاصی چرا می کند.
■لِسه:
مکانی که به گوسفندان نمک می دهند.
■لَم چُغا:
پالتوی نمدی چوپان
■مَرِشک:
مگس گوسفند
■وِشِر، وِشِه:
نشخوار کردن
✍️نجما نجار_هزارجریبی
#پژوهش
#ابوالفضل_وکیلی
#مازندران_شناسی
#مازنی
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─