🇮🇷#پژوهش_ادملاوند edmolavand@
🔷 فعل های زبان تبری یا تبرستانی( بر اساس گویش منطقه هزارجریب یا تبرستانِ مازندران (قسمت بیست و هفتم)
🔶جِفت هِکاردِن= کنار هم و به موازات هم قرار دادن ، ردیف کردن
🔶چِفته ، چِفت ره دینگِن ، چِفت هِکاردی = بسته است ، بسته بودن در و پنجره
🔶چَفته = مکیدن ( گوگ دَویئِه گُو گیُوم ره چَفته : گوساله داشت پستان گاو مادر را می مکید شیر می خورد )
🔶چِفت دَکِته = باد افتاده ، بیماری ِ وِرَم دست و پا که حرکت را برای انسان کُند و دشوار می کند
🔶دِلا، دِلا بَویئِن = خم و خمیده شدن ، دولایه، دولا، تاشده
🔶کَش ، کَشه ، کَشه بَییتِن ، کَشُ خاش هِکاردِن = بغل، آغوش،، کِنار و پهلو ، در آغوش گرفتن ، بوسهزدن.(اَندِه وَچه ره کَش نَئیر کَشُ خاش نکان عادت کانّه )(وِنِه سهم زمین اَمِه کَش دَره : سهم زمینش در کنار زمین ما قرار گرفت)(مِه کَش چن روزه مِه ره عِذاب دِنه : پهلوی من چند روز هست که درد می کند )
🔶هِکِّلِستِن ،هِکّلِسّنه ، هِکِلینه = همگی بطور ناگهانی و بی خبر یک دفعه آمدن یا وارد شدن ، بطور یک جا روی زمین فرو ریختن( مهمونا هِکِّلینه : مهمان ها بصورت جمعی باهم داخل شدند) ، (دار بار زیاد بِئُورده همه میوه یکجا هِکِلِسته : تمام میوه یک جا و یک دفعه ردی زمین ریخت )(دیفار یا سنگ کارچا هِکِّلیئِه : دیوار یا حصار سنگ چین فرو ریخت )
🔶خادِش ره بَیتِن = خودخواه و مغرور بودن ، پُز دادن،قیافه گرفتن
🔶نَییِر = نگیر ،اجازه نده ، نگذار (باز نییِری باغدلِه هر کس ره بیاری؟ اجازه ندی کسی وارد باغ شود؟)
نِئِل = نگذار ، اجازه نده ، قرار نده . ( آبخُوری ره طاق سَر نِئِل )
🔶تَشوَشه دَکِتِن= آشفته شدن ، مضطرب شدن، دلهره داشتن ، نگران بودن
🔶تَشوُ(تَش اُ) بَزُوئِن = روی آتش آب ریختن . مانند ریختن آب روی آتش که به سرعت باعث نابودی گرما و حرارت می شود با دست خویش مال و اموالش را بصورت یک جا هدر داد مصرف کرد نابود کرد . بر باد دادن ، نابود کردن .
🔶چَنه بَکشیئِن ،چَنه کَشِئنه ، کِتار کَشِنه = چانه زدن ، زیاد حرف زدن، هنگام معامله زیاد کاربرد داره خریدار چانه می زند تا تخفیف بگیرد ( اَندِه چَنه بَزُمه تا دِتا پَرکاله لا و ظرف بَخریمه : اونقدر چانه زدم التماس کردم تا دو تا لباس و ظرف خریدم )، گاهی به معنای زبان درازی کردن می باشد گستاخی و بی ادبی کردن،سر به سر کسی گذاشتن ، عصبانی کردن کسی ( هِرست بُر چَنه نَکِش مِن اعصاب نِدارمه اَ ! )
🔶در ره پیش هِکاردِن هِکان = در را ببند ، بستن در
🔶پیش بَمُوئِن ، پیش بَموئه = نزدیک آمدن ، حادثه ای رخ داد مشکلی یا پیشامدی اتفاق افتاد ( تِه چه چی وِسِّه سَتی دار چِلّه ره بِشکِنی ؟ تِه بِز چِه وِستِه مِه زمین شِل یا نِهال ره بِخارده؟ عُذِر خامّه پیش بَمُوئه چِکار هاکِنِم هِکانِم ؟!)
🔶پیش دِنگُوئِن = بدرقه کردن ، کسی ره به مقصد رساندن ( پارچی بُورده سمچولیِ سِرِه مهمونی . آخِرِ شُو سمچولی ، پارچی ره پیش دِنگُو ، اَیّ پارچی ، سمچولی ره پیش دِنگُو. راستی گومّه واقعیت دارنه دانّه قدیم گادِر که زِمِسّون وَرف زیاد باریئِه کولاک کارده این اتفاق دَکِته )
🔶پیش ره هارِش = جلوی پات را نگاه کن ، مراقب باش احتیاط کن ، حواست باشه، صرفه جویی کن ، زیادی مصرف نکن و اسراف نکن ولخرحی نکن به فکر آینده و روز مبادا و نیاز هم باش آینده نگر باش ، هر چیزی را زیاد و بیش از حد استفاده نکن پیش یا جلوت نگاه کن ببین بعداً لازمت می شود یا نه .
🔶پیش ، پیشتِه = از اصوات برای راندن و دور کردن و فراری دادن گربه( بامشی، پیشی) بکار می رود .
🔶پیش هایتِن = معطلی و درنگ کردن ، جدی نگرفتن، تنبلی کردن، بی خیال بودن ( لِنگ ره تُور بَزُویی پیش هایتی ، سَرخاد خار بونه؟ هِرِست بُر شهر دکتر: پایت را با تبر بریدی چرا معطلی و درنگ و تنبلی می کنی ؟ فکر میکنی خودبخود خوب میشود پاشو برو دکتر . )
🔶کُ بَزُئِن = شاخ زدن ، با سر به کسی ضربه زدن آسیب رساندن یا از خود دفاع کردن ( بِز کَل مِه ره کُ بَزُ : بُز پیش آهنگ گلّه مرا شاخ زد )
🔶خارِش هِکان= قناعت و صرفه جویی کن ، به اندازه مورد نیاز مصرف کن ، قند ره خارِش هِکان ، بیش از حدّ و اندازه مصرف و استفاده نکن
🔶پِش پِشُو هِدائِن = بهم زدن ، جستجو کردن و دنبال چیزی گشتن از طریق بهم زدن و بهم ریختن، جهت گلچین کردن
🔶هِره = راس بَواش = بلند شُو ، برخیز، پا شُو
🔶اِلاج (عِلاج) نَوونه( واو ،او) ، اِلاج نَویئِن=
بسیار زیاد و فراوان و به وفور وجود داشتنِ چیزی در جایی ( هرچه قدر برداریم یا استفاده کنیم کم نمی شود ) .
سمچولِ پِه سَر ، اَندِه زولِنگ،اَلزی، وَنوشه و مِرقی و زرد کیجا دارنه دانّه عِلاج نَوونه! : زمین بالادست روستای سمچول ،خیلی یعنی بسیار فراوان، سبزی صحرایی و گل بنفشه و قارچ موردل مرقی رویید هرچه قدر بچینید کم نمیشود.
📝پژوهش جناب وکیلی هزارجریبی
💥#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand