
🇮🇷#پژوهش_ادملاوند
💥واژه هیربد:
✍واژه ی هیربد به معانی آموزگار، آموزنده، استاد، معلم، داور، پیشوا، موبد، موبدان و روحانی می باشد.
📌هیربُد یا هیربَد یا هیربَذ (پارسی میانه: hērbed، اوستایی: aēθrapaiti) یکی از پیشوایان آئین مزدیسنا است.
📌در اوستا به صورت ائثَرپئتی به معنی آموزگار یا استاد یا آموزنده آمده و در زبان پهلوی ایرپت یا هیرپت و در فارسی هیربد گفته میشود.
📌در نوشتههای پهلوی از واژهٔ هیربد غیر از مفهوم آموزگار، پیشوای دینی نیز اراده میشود.
📌هیربد در جایگاه آموزگار دین مزدیسنا است و در رتبهٔ پایینتری نسبت به موبد (پیشوا) جای دارد. پس از آن موبد موبدان است که در جایگاه پیشوای پیشوایان دینی قرار دارد و تنها یک نفر میتواند چنین جایگاهی داشته باشد.
📜هیربد و تاریخچه آن:
✍آنچه دانسته میشود در روزگاران پیش کار آموزش با پیشوایان دینی بوده و هیربدان که یکی از طبقات روحانیان بودهاند، این وظیفه را به عهده داشتهاند. پائینترین طبقهٔ روحانیان را ((مغان)) مینامیدند.
📌پس از ایشان هیربدان و سپس موبدان بودند. در میانشان کسانی بودند که مأمور خواندن سرودها و نمازهای مذهبی بودهاند. آنها را «زوت» مینامیدند و گروهی بودند که مأمور بودند که آتش را نگاه دارند و ایشان را «راسپی» میخواندند.
📌خوارزمی خادم آتش گفتهاست. 📌طبری حکایت میکند که خسرو پرویز آتشکدههایی بنا کرد و دوازده هزار هیربذ براین زمزمهٔ ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکدهها برگماشت.
👇👇
📌رئیس گروه هیربدها، هیربدان هیربد یا هیربَذان هیربذ نام داشت که بعد از موبد بزرگ یا موبدان موبد در رتبهٔ اول قرار داشتهاست.
✍در روزگار اولیه ساسانیان، هیربد لقب کلی روحانیانی بود که اجازه آموزاندن علوم دینی را داشتند و ((کرتیر))، بلند پایهترین روحانی آن دوره، نیز این لقب را برای خود استفاده میکرد.
📌بعدها در ادبیات فارسی نو واژهٔ هیربد در معانی نادقیق و گوناگونی از جمله پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار آتشکده و قاضی و دادستان زرتشتی کاربرد یافت.
📌امروزه در میان زرتشتیان، به روحانیانی در ردهٔ پایین گفته میشود که مراسم ناوَر را گذراندهاند و اجازه انجام آیینهای سطح پایینتر را دارند.
📜هیربَد در شاهنامه:
✍شاهنامه از اصطلاح ((هیربَد)) یاد میکند و بر خلاف متون اوستایی هیربَد پردهدار شبستان کیکاووس است. 👇
📌البته جنبهٔ روحانی هیربَد با چشم و دل پاک، به منزلهٔ آنست که او یک شخصیت دینی بوده چون اگر غیر از آن بود پاسبان حرمسرای کیکاووس گماشته نمیشد.
📌زمانیکه سیاوش در عنفوان جوانی پس از دوران نسبتاً طولانی از زابل به نزد پدر بازگشت همه درباریان شیفته و عاشق سیما و هیکل سیاوش شدند، در این میان سودابه مادر ناتنی سیاوش با نظر سوء او را میخواست به کاخش دعوت نماید. سیاوش به نیّت او شک کرده بود و میخواست طفره رود امّا نمیشد، لاجرم باید به شبستان پدر سر میزد. او وقتی که برای بار نخست به شبستان پدر آمد از ((هیربَد)) نام برده میشود.
👇
✍هیربَد Hirbad پردهدار (حاجب) شبستان (حرمسرا) کیکاووس بود که به دستور او با سیاوش همراه شد تا او را به شبستان برد. برای فهم بهتر فضای داستان این نکته را باید در نظر داشته باشیم که ساختار شبستانها به این شکل بوده که هر کسی اجازهی ورود به آن را نداشته و اگر به دستور پادشاه یا بانوی اول شبستان اجازهی ورود پیدا میکرد، حاجب با آن فرد همگام میشده و تا درگاه شبستان میآمده و پرده را کنار میزده تا وی وارد شود. همچنین حاجبها به دلیل دسترسیشان به شبستان شاهی همیشه از معتمدین انتخاب میشدهاند و نقش رابط میان بانوان شبستان با دیگر اشخاص دربار را داشتهاند. برای همین است که هر بار در شاهنامه حرف از سیاوش و شبستان میشود ما هیربد را میبینیم.
👇
🖌...چون شب در گذشت,سودابه دختران را پيش خواند
و خود بر تخت نشست و افسري از ياقوت سرخ بر سر نهاد #هيربد را به
دنبال سياوش فرستاد. چون سياوش به شبستان آمد, سودابه برخاست
📚منابع:
دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ (۱۳۸۶). تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی. چاپ اول. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴ .ISBN 964-315-437-8
کریستین سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۷
عفیفی، رحیم، ارداویرافنامهٔ منظومِ زرتشت بهرامِ پَژدو، مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۴۳، ص۱۶۲.
لغتنامه دهخدا، سر واژهٔ هیربد.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم