سلام آقای محسن داداش پور باکر.
با کسب اجازه از حضرتعالی و خداقوت به شما از تاسیس کانال پژوهشی بی نظیرتان و پر محتوا.
من یه کتاب قدیمی دارم که به نام 《صفی چرکس》هستش ممکنه بفرمایید چرکس یعنی چی؟ نام مکانه؟ قوم و ایل هستند؟
در ضمن اگه فرصت دارین جهت خوانش اسنادم که از پدرم رسیده با شما هماهنگ بشم.
خدا خیرتون بده.
ارادت
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📡پاسخ پژوهش ادملاوند:
📜#چَرْكَس:
💌سلام وقت بخیر
✍چَرْكَس از اقوام قدیم مناطق شمالغربی رشتهكوه قفقاز و حوضه رودهای تِرِك * و كوبان.
📌سه طایفه بزرگ ــ كه از روزگار بسیار قدیم در جنوبغربی قفقاز میزیستهاند ــ مجموعه چركسها را تشكیل میدهند.
🌿این طوایف عبارتاند از:
كابارْدها، ساكنِ جمهوری خودمختار كاباردین ـ بالكار؛ آد یغه/ آدیگه (عنوان قدیم و اصلی چركسها)، ساكن ایالت خودمختار آدیغه در كراسنودار؛ و چركسهای ایالت خودمختار قرهچایغو از نواحی استاورپول روسیه و اَبخازها
👇
(رجوع کنید به لانگ،ص ۲۴؛ هامرـ پورگشتال، ج ۴، ص ۳۱۸۴.۳۱۸۳؛ وصفی زكریا، ج ۲، ص ۶۸۵.۶۸۴؛ آكینر، ص ۲۳۵،۲۵۰، ۲۸۷.۲۸۶).
🟢چركسها، به جز بعضی از كاباردهای ارتدوكس ناحیه موزدوك در آستیا ی شمالی، مسلمان حنفیاند و به زبان چركسی (از گروه زبانهای شمالغربی قفقاز) سخن میگویند.
🟡چركسها فاقد خط بودند تا اینكه از ۱۳۰۲ ش تا ۱۳۱۵ ش/۱۹۳۶.۱۹۲۳ خط لاتینی و در ۱۳۱۵ ش/۱۹۳۶ خط سیریلی را بهكار گرفتند (آكینر، ص ۲۴۳.۲۴۰، .۲۵۴ ۲۵۸، ۲۹۲.۲۸۹)
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
✍️چَرْكَس ، از اقوام قدیم مناطق شمالغربی رشتهكوه قفقاز و حوضه رودهای تِرِك * و كوبان.
سه طایفه بزرگ ــ كه از روزگار بسیار قدیم در جنوبغربی قفقاز میزیستهاند ــ مجموعه چركسها را تشكیل میدهند. این طوایف عبارتاند از: كابارْدها، ساكنِ جمهوری خودمختار كاباردین ـ بالكار؛ آد یغه/ آدیگه (عنوان قدیم و اصلی چركسها)، ساكن ایالت خودمختار آدیغه در كراسنودار؛ و چركسهای ایالت خودمختار قرهچایغو از نواحی استاورپول روسیه و اَبخازها (رجوع کنید به لانگ،ص 24؛ هامرـ پورگشتال، ج 4، ص 3183ـ3184؛ وصفی زكریا، ج2، ص 684ـ685؛ آكینر، ص 235،250، 286ـ287). چركسها، به جز بعضی از كاباردهای ارتدوكس ناحیه موزدوك در آستیا ی شمالی، مسلمان حنفیاند و به زبان چركسی (از گروه زبانهای شمالغربی قفقاز) سخن میگویند. چركسها فاقد خط بودند تا اینكه از 1302 ش تا 1315 ش/1923ـ1936 خط لاتینی و در 1315 ش/1936 خط سیریلی را بهكار گرفتند (آكینر، ص240ـ243، 254ـ 258، 289ـ292).
پیشینه. استرابون ، جغرافیانویس دوره باستان، از چركسها به نام كركت یاد كرده است (ج 5، ص 191، 207).
تاریخنویسان قدیم روس، اَسلاف چركسها را كاسُوك مینامیدند و آسهای قفقاز (اوستها * ) نیز آنان را كاساك میخواندند (باكیخانوف، ص 7).
نام چركس مخصوص مردم جنوب اوكراین بود (كنتارینی ، ص 123). چركسها به پنج طبقه اجتماعی تقسیم میشدند: امیران، نجبا، روستاییان آزاد، كشاورزان وابسته به زمین، و بردگانِ بومی و غیربومی ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ سامی، ج 3، ص1870).
چركسها، پیش از اسلام آوردن، ربالنوعهای كشاورزی مانند خدای حامی كشت و كار، خدای حامی گلههای گوسفند، خدای رعد و طوفان و خدای باغها را پرستش میكردند( د. اسلام، همانجا). مسعودی در قرن چهارم، چركسها را مسیحی و آنها را كَشك نامیده است (ص230). چركسها در عصر امپراتوری روم شرقی با دین مسیح آشنا شدند (آكینر، ص 267).
اجداد چركسهای قفقاز (بهویژه طایفه آدیغه)، به همراه مهاجرانی كه از قِرِم (كریمه) به كوبان آمده بودند، پیش از حمله مغولان در اوایل قرن هفتم، از سواحل دریای آزوف و دریای سیاه تا اعماق قفقاز پیش رفتند و در اراضی سمت راست و چپ بخش علیای رود تِرِك ــ كه بعدها كاباردیای بزرگ و كاباردیای كوچك نام گرفت ــ پراكنده شدند و پس از اختلاط با آلانهایی كه از مقابل مغولان گریخته بودند، قوم كابارد را به وجود آوردند (هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 3183ـ3184؛ آكینر، همانجا). نام چركس تقریباً از همین دوران متداول شد و برای قرون متمادی معرّف اقوامی بود كه از شمال تا مغرب قفقاز و سواحل دریای آزوف و دریای سیاه سكونت داشتند (آكینر، ص 268، 287؛ مینورسكی، ص 187). سرزمین چركسها در 643ـ 645 بخشی از قلمرو اردوی زرین بود و امیران چركس جزو رعایای آنان بهشمار میآمدند (كارپینی، ص 76؛ مقریزی، ج 2، ص 241).
👇
دین اسلام را به احتمال بسیار بعضی از خانات اردوی زرین در روسیه، نظیر باتو *و برادرش بِركِهخان *، با فتح سرزمین چركسها، در میان آنان رواج دادند (رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 669، 720؛ خواندمیر، ج 3، ص 17، 75؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده، ص 585).
چركسهای عثمانی. بعد از اینكه قوای سلطان محمد فاتح در اواخر قرن نهم سرزمین چركسها را اشغال كردند، چركسهای این سرزمینها به اطاعت دولت عثمانی در آمدند (روملو، ج 2، ص 839؛ هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 658ـ659؛ عاشق پاشازاده، ص 183ـ184). مظالم حكومت تاتار ــ نظیر تحمیل نظام مالیاتی اِبلیك (تحویل دختران و پسران چركس به حكومت كریمه)، به بردگی گرفتن مستمر چركسها و تحمیل قاعده تعیین حكام برای چركسها از سوی دولت تاتارهای كریمه ــ بارها موجب شورش مردم چركس علیه دولت كریمه و همراهی با مخالفان دولت عثمانی و استمداد از حكام و دولتهای همجوار شد (ابنرضوان، ص 35، 40 ـ 43، 50ـ 53؛ هامرـ پورگشتال، ج 2، ص 1156، ج 4، ص 2885، 2901، 2933، 2953، 3130ـ3132). چركسهای كابارد، برای دفع مظالم دولتهای تاتارستان و كریمه و عثمانی، از مجاورت با دولت روسیه تزاری ــ كه تا قفقاز پیش آمده بود ــ بهره بردند و در 964/1557 از ایوان مخوف یاری خواستند (هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 3184؛ آكینر، ص 236). این امر به خویشاوندی ایوان مخوف و شاهان كابارد (آكینر، همانجا) و مناسبات نسبتاً دوستانه بعدی آنها انجامید. ضعف دولتهای كریمه و عثمانی از آغاز قرن دوازدهم هجری و توسعه نفوذ روسیه در مرزهای تاتارستان و كوبان و قفقاز، سبب تحولاتی در میان چركسها گردید. دولت روسیه، طبق قرارداد سال 1112/1700، جلوگیری از دستاندازی چركسها به قلمرو روسیه را برعهده دولت عثمانی گذاشت و سپس، با استناد به نسبت تاریخی میان اسلاف چركس و مردم اوكراین، خواهان واگذاری چركسها به دولت روسیه گردید (هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 2871، 3185، ج 5، ص 3285، 3289). بسیاری از چركسهای قفقاز از همان آغاز جنگهای روسیه و عثمانی در 1182، به دولت روسیه پیوستند و پس از خاتمه این جنگها و انعقاد قرارداد كوچكْ قینارْجه در 1188/1774، كوبان و تاتارستان كریمه (بهجز بندر آناپا و توابع آن) و همچنین كابارد بزرگ و كوچك، به دولت روسیه واگذار گردید (علوی شیرازی، ص 59؛ هامر ـ پورگشتال، ج 5، ص 3531، 3562، 3581، 3605ـ 3606؛ ماتیه، ج 5، ص 3677). در دوره تسلط روسها بر قفقاز، هزاران خانوار قزاق و روس به سرزمین چركسها مهاجرت كردند (علوی شیرازی، ص 51، 56، 59). بسیاری از چركسها در نهضتهای بزرگ مسلمانان قفقاز، مثل نهضت شیخ منصور اُشُرمه (از علمای نقشبندیه) و شیخشامل (رئیس نقشبندیه و سركرده مجاهدان)، و در جنگهای معروف كریمه میان روسیه و عثمانی(1269ـ1272/ 1853ـ 1856) شركت كردند (رجوع کنید به منفرد و بیات، ص 18، 44ـ45؛ بنیگسن و براكسآپ، ص 65 ـ 66). دولت روسیه پس از این جنگها، بهویژه پس از خاتمه نهضت شیخشامل در 1279، دهها هزار چركس را به سیبری تبعید كرد و، با تشویق و تهدید، باعث مهاجرت تعداد بیشتری از آنها به قلمرو دولت عثمانی شد و زمینهای آنان را به مهاجران قزاق و روس و اوكراینی واگذار كرد (آكینر، ص 268؛ منفرد و بیات، ص 49؛ بنیگسن و براكسآپ، ص 24؛ سامی، ج 3، ص 1872). مهاجران چركس در بلغارستان، آناطولی، بغداد، شام، مصر، حجاز و یمن و عثمانی پراكنده شدند (نیكیتن، ص23؛ وصفی زكریا،ج2، ص686ـ 688، 692ـ694؛ كرمبیك، ص 68ـ71). اسماعیلپاشا (حك: 1280ـ1296)، خدیو مصر، صدها نفر از این مهاجران را در ارتش خود جای داد (میور، ص200ـ201).
گروههایی از چركسها به سپاه عثمانی پیوستند و در جنگ جهانی اول و همچنین جنگهای دوره آتاتورك شركت كردند (وصفیزكریا، ج 2، ص 688). بر اساس سرشماری رسمی 1344 ش/1965، جمعیت چركسها در تركیه 337 ، 57 تن بود (اسعدی، ج 2، ص 278). به نوشته احمد وصفیزكریا (ج 2، ص 692ـ694)، چركسهای شام در سوریه (حلب، حران، لاذِقیه و قُنِیطَره و جولان)، فلسطین، اردن و بعضی شهركها و روستاهای اطراف اردن و تركیه سكونت داشتند.
👇
غالب زمینداران و بازرگانان و كارخانهداران بزرگ اردن از بازماندگان چركسها هستند و همواره چند وزیر و نماینده دائم در هیئت دولت و مجلس این كشور دارند (اسعدی، ج 1، ص 7؛ تاریخ معاصر كشورهای عربی ، ج 1، ص 175).
چركسهای مصر. غلامان جنگی چركس از دوره ایوبیان و بهخصوص در عصر ملك صالح نجمالدین (حك: 637ـ 647) در مصر ظاهر شدند. سیطره مغولان بر قفقاز و قپچاق، تعداد غلامان جنگی چركس را در مصر افزایش داد (ابنخلدون، ج 5، ص 426ـ427). در 784/1382، مملوكی چركسی به نام برقوق*سلطنت ممالیك بحری را برانداخت و واحد نظامی جداگانه و مخصوصی، عمدتاً از چركسها، تشكیل داد كه به سبب استقرار در قلعه قاهره، ممالیك * برجی (حك: 784ـ922) نامیده شدند (مقریزی، ج 2، ص 241؛ تاریخ اسلام، ص 300ـ 301).
ممالیك چركس، با حمایت از بازرگانان داخلی و خارجی، سبب رونق تجارت مصر شدند و پس از آن با ایجاد انحصارات تجاری دولتی، اسباب سقوط
بازرگانی را فراهم آوردند (تاریخ اسلام، ص 307ـ 308). در طول حكومت ممالیك چركسی، فرزندان آزاد و مسلمان غلامان چركس ــ كه طبق آیین ممالیك از ورود به جرگه انحصاری و غیرارثی غلامان جنگی و حكومتگر محروم بودند ــ تدریجاً در زمره دیوانیان مصر در آمدند و منصب بزرگ دفترداری و نظارت بر دخل و خرج مصر به چركسها رسید (هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 3082). اینان فرقههای شبهنظامی معروف ذوالفقاریه و قاسمیه را به وجود آوردند (همان، ج 4، ص 2988).
ناپلئون، پس از تصرف بندر اسكندریه در محرّم 1213/ ژوئیه 1798، اعلامیهای آراسته به آیات قرآن صادر كرد و مردم را كه از حكومت ممالیك چركس تنفر داشتند، با وعده خلاصی از مظالم چند صدساله اعیان مملوك، به همكاری با ارتش فرانسه فراخواند (لوتسكی ، ص 45ـ 46).
محمدعلی پاشا، هنگام تشكیل ارتش جدید مصر، بار دیگر به چركسها و ممالیك سابق روی آورد و فرماندهی بسیاری از واحدهای نظامی روستایی را به آنان سپرد (میور، ص 198ـ 200؛ تاریخ اسلام ، ص 506).
چركسهای عراق. حسنپاشا ایوبی (حاكم عراق، حك: 1160ـ1136) و پسر خواندهاش احمدپاشا (حاكم بعدی عراق، حك: 1136ـ 1188) ارتش كوچكی از غلامان جنگی چركس و گرجی بهوجود آوردند كه پس از آنان قریب هشتاد سال حكومت خودمختار عراق را در اختیار داشتند ( تاریخ اسلام ، ص 497ـ 498؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ج 1، ص 905). حسنپاشا خانههایی مخصوصِ تربیت فرزندان غلامان چركس و گرجی دایر كرد.سلیمانپاشای كبیر(حك: 1194ـ1217) تعداد این مراكز را افزایش داد؛ از جمله مدرسه بزرگ سلیمانیه را ساخت ( د. اسلام، همانجا).با شكست داوود پاشا (حك: 1232ـ 1247)، آخرین و معروفترین حاكم عراق، حكومت خودمختار ممالیك چركس و گرجی عراق بر افتاد (لوتسكی، ص 169؛ ملكم، ج 2، ص 74ـ75، 126ـ127؛ سپهر، ج 1، ص 189، 192ـ197). 👇
چركسهای ایران. ولایت چركس در جغرافیانویسی عصر مغولان، حدشمالی مملكت ایران بود (حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب، ص 21). مشایخ صفوی، در نیمه دوم قرن نهم، بارها به جنگ با چركسها پرداختند و هزاران برده چركسی را با خود به اردبیل آوردند (فضلاللّهبن روزبهان، ص 268ـ270؛ باربارو، ص 99؛ سفرنامه بازرگان ونیزی در ایران ، ص 401). غلامان و كنیزان چركس مورد توجه شاهان صفوی بودند. مادر پریخان خانم (دختر شاه طهماسب اول) و مادر شاهسلیمان اول از كنیزان چركس بودند (كمپفر، ص 25ـ26، 55، 61؛ تتوی و همكاران، ص700؛ دالساندری ، ص 441). جنگ با چركسها در اواسط سلطنت شاه طهماسب اول، بار دیگر صورت گرفت (نویدی، ص 96؛ باكیخانوف، ص 96). چركسها در رقابت خونین طرفداران حیدرمیرزا و اسماعیلمیرزا (پسران شاهطهماسب اول) و قتل حیدر میرزا نقش اساسی داشتند (اسكندرمنشی، ج 1، ص 208ـ209؛ روملو، ج 3، ص 1507). بعضی از غلامان چركس، نظیر فرهادبیگ چركس و بهبودخان چركس، صاحب مقامات عالی شدند (اسكندرمنشی، ج 2، ص 789، 955، 967). غلامان چركس یكی از گروههای اصلی ارتش شاهعباس اول و جانشینان او بودند. تعداد غلامان مملوك، اعم از چركس و گرجی و ارمنی، در دوره شاهسلیمان اول بین پانزده تا هجده هزار نفر و شمار چركسها و گرجیان و داغستانیهای اصفهان در همان زمان حدود سی هزار نفر بود (دلاواله ، ص 344ـ346؛ كمپفر، ص 89، 197). در عصر صفوی، صدها خانوار چركس در بلوك دِزْكرد فارس اسكان یافتند. روستای چركس در بلوك دِزكرد فارس یادگار همین مردم است (فسائی، ج 2، ص 1318، 1618؛ دومورینی، ص 56). گروهی از چركسها در محله ماهنو و اطراف بقعه مقام حسین در شوشتر سكونت داشتند. حكومت شوشتر در سالهای سلطنت شاهصفی (حك: 1038ـ1052)، مدتی در اختیار شبلی سلطان چركس و خاندان او بود (جزایری، ص 21، 46ـ47). لطفعلیخان چركس یكی از سركردگان غلامان چخماقی در عصر كریمخان زند بود (فسائی، ج 1، ص 615). مناسبات چركسهای قفقاز و دولت ایران پس از سقوط صفویه بهشدت كاهش یافت و به حوادثی نظیر جنگ محمدعلیخان (غلام نادرشاه) با قُل دادخان چركس در 1160، همكاری گروهی از چركسها با طهمورث خان (والی تفلیس) و پسرش هراكلیوس (پادشاه گرجستان) و شركت آنان در جنگ با خانهای آذربایجان و آقامحمدخان قاجار(حك: 1210ـ1211)، محدود شد (هامر ـ پورگشتال، ج 5، ص 3403؛ سپهر، ج 1، ص 42). دولت قاجار در 1219، بهمنظور احیای مناسبات قدیم و جلب همكاری مردم كاباردی و طوایف چركس، برای جنگ با روسها، تلاشهایی كرد (رجوع کنید به اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، ص 167، 195ـ196)، كه البته بیثمر بود. پس از آن، مطالب چندانی در باره چركسها در دست نیست. 👇
منابع:
(1) شیرین آكینر، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه محمدحسین آریا، تهران 1367 ش؛
(2) ابنخلدون؛
(3) ابنرضوان، تواریخ دشت قپچاق، [ تحقیق و ترجمه آنانیاز زاجاچكوفسكی (، ورشو 1966؛
(4) مرتضی اسعدی، جهان اسلام ، تهران 1366ـ1369 ش؛
(5) اسكندرمنشی؛
(6) اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1372 ش؛
(7) جوزوفا باربارو، سفرنامه جوزافا باربارو، در سفرنامههای ونیزیان در ایران: شش سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی، 1349 ش؛
(8) عباسقلی آقا باكیخانوف، گلستان ارم، چاپ عبدالكریم علیزاده و دیگران، باكو 1970؛
(9) تاریخ اسلام: پژوهش دانشگاه كیمبریج، تألیف آ.ج. آربری و دیگران، ترجمه احمد آرام، تهران: امیركبیر، 1380 ش؛
(10) تاریخ معاصر كشورهای عربی: 1917ـ1970 ، تهیه شده در فرهنگستان دانشهای اتحاد شوروی، پژوهشگاه خاورشناسی، ترجمه محمدحسین شهری، ج 1، ) تهران (: آوا، 1360 ش؛
(11) احمدبن نصراللّه تتوی و همكاران، تاریخ الفی: تاریخ ایران و كشورهای همسایه در سالهای 850ـ 984 ه، چاپ علی آلداود، تهران 1378 ش؛
12- عبداللّهبن نورالدین جزایری، كتاب تذكره شوشتر، اهواز: كتابفروشی صافی، )بیتا.(، چاپ افست تهران 1348 ش؛
(13) حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده ؛
(14) همو، نزهه القلوب؛
(15) خواندمیر؛
(16) وینچنتو دالساندری، سفرنامه وینچنتو دالساندری، در سفرنامههای ونیزیان در ایران، همان؛
(17) پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله: قسمت مربوط به ایران، ترجمه شعاعالدین شفا، تهران 1348 ش؛
(18) گوستاو دومورینی، عشایر فارس: اصلاحات اداری، ترجمه جلالالدین رفیعفر، تهران 1375 ش؛
(19) رشیدالدین فضلاللّه؛
(20) حسن روملو، احسن التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1384 ش؛
(21) شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛
(22) محمدتقیبن محمدعلی سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ جهانگیر قائممقامی، تهران 1337 ش؛
(23) سفرنامه بازرگان ونیزی در ایران، در سفرنامههای ونیزیان در ایران، همان؛
(24) درویش احمد عاشق پاشازاده، عاشق پاشازاده تاریخی، چاپ عالیبیگ، استانبول 1332؛
(25) محمدهادی علوی شیرازی، دلیل السفرا: سفرنامه میرزا ابوالحسنخان شیرازی ( ایلچی ) به روسیه، چاپ محمد گلبن، تهران 1363 ش؛
(26) حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367 ش؛
(27) فضلاللّهبن روزبهان، تاریخ عالم آرای امینی: شرح حكمرانی سلاطین آققویونلو و ظهور صفویان ، چاپ محمداكبر عشیق، تهران 1382 ش؛
(28) جووانی د پیانو كارپینی، سفرنامه پلان كارپن: نخستین سفیر واتیكان در دربار مغول در سال 1245 میلادی ، ترجمه ولیاللّه شادان، تهران 1363 ش؛
(29) كرمبیك، قاچاق كَرَم: خاطراتی از دوازده سال طغیان و یاغیگری در قفقاز، چاپ سیروس سعدوندیان، تهران 1380 ش؛
(30) انگلبرت كمپفر، سفرنامه كمپفر، ترجمه كیكاوس جهانداری، تهران 1360 ش؛
(31) آمبروزیو كنتارینی، سفرنامه آمبروزیو كنتارینی، در سفرنامههای ونیزیان در ایران، همان؛
(32) ولادیمیر باریسوویچ لوتسكی، تاریخ عرب در قرون جدید، ترجمه پرویز بابائی، تهران 1349 ش؛
(33) هانری ماتیه، ذیل تاریخ امپراطوری عثمانی ، در یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه میرزا زكی علیآبادی، چاپ جمشید كیانفر، ج 5 ، تهران 1369 ش؛
(34) مسعودی، مروج (بیروت)؛
(35) احمدبن علی مقریزی، كتاب المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیه ، بولاق 1270، چاپ افست قاهره )بیتا.]؛
(36) جان ملكم، تاریخ ایران ، ترجمه اسماعیل حیرت، چاپ افست تهران 1362 ش؛
(37) افسانه منفرد و كاوه بیات، چچنها در گذر تاریخ ، تهران 1374 ش؛
(38) ولادیمیر فئودوروویچ مینورسكی، سازمان اداری حكومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسكی بر تذكره الملوك ، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1334 ش؛
(39) ویلیام میور، تاریخ دوله الممالیك فی مصر: 1260ـ1517 م ، ترجمه الی العربیه محمود عابدین و سلیمحسن، مصر 1342/1924؛
(40) زینالعابدین علیبن عبدالمؤمن نویدی، تكملهالاخبار: تاریخ صفویه از آغاز تا 978هجری قمری، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1369 ش؛
(41) بازیل نیكیتین، خاطرات و سفرنامه، ترجمه علیمحمد فرهوشی، تهران 1356 ش؛
👇
(42) احمد وصفی زكریا، عشائر الشام، دمشق 1403/1983؛
(43) یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی ، ترجمه میرزا زكی علیآبادی، چاپ جمشید كیانفر، تهران 1367ـ1369 ش؛
(44) Alexandre Bennigsen and Marie Broxup, The Islamic threat to the Soviet state, London 1985;
(45) EI 2 , s.vv . "Baghdad" (by A. A. Duri), "Čerkes" (by Ch. Quelquejay);
(46) David Marshall Lang, The Georgians, Bristol 1966;
(47) Strabo, The geography of Strabo , with an English translation by Horace Leonard Jones, vol.5, London 1961.
/ علی پورصفر قصابینژاد /
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📎#کانال_تخصصی_در_ایتا
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📻نظرات کاربران و سایر منابع:
✍️چـِرکِس نام قومی قفقازی همریشه با گرجی هاست. چرکسها به زبان چرکسی از گروه زبانهای قفقازی شمال غربی سخن میگویند و بیشتر آنها مسلمان سنیمذهب و پیرو مکتب حنفی هستند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️چرکس
٠٥:٠١ - ١٤٠٢/٠٩/١٧
چرکس ها درست مثل ایرانی ها و اروپایی ها قفقازی هستند. چرکس ها نه در چهره نه در فرهنگ و نه در زبان هیچ ارتباطی به ترکان و تبتی ها و مغولی ها و تاتارها ندارند. چرکس یک واژه ایرانی پهلوی است و ترکیبی از دو بخش kar ( کوه ) و kās ( منطقه در پهلوی ) به معنی منطقه کوهستانی است. املای چرکس ممکن است مخفف چهار کاس ( "چهار نفر" ) فارسی باشد که به چهار قبیله دلالت می کند. بنابراین چرکس ها مثل ما ایرانیان قفقازی هستند و میراث مشترکی با ما ایرانیان دارند، ثانیا چرکس ها از نظر جغرافیایی اروپایی محسوب میشوند. چرکس ها و گرجی ها و ارمنی ها و اوستایایی ها همه زیرنظر امپراتوری هخامنشی در زمان کمبوجیه و خشایارشا بودند. بهتره تاریخ را بخوانید. به این آزمایشات جعلی دی ان ای هم توجهی نکنید. همش برای اختلاف افکنی هستند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️چرکس
٠٤:٥١ - ١٤٠٢/٠٩/١٧
چرکس ها یک گروه قومی قفقازی ( سفیدپوست ) هستند و به ایرانیان، اوکراینی ها، روسی ها، گرجی ها، یونانی ها، ارمنی ها، چچن ها و اوستایاها نزدیک هستند .
سه نژاد وجود دارد در دنیا
۱ - قفقازی ( سفیدپوستان )
۲ - نگروتیو ( سیاهپوستان )
۳ - مغولوئیدها ( زردپوستان و سرخپوستان )
قفقازی ها سه بخش هستند: آریایی ها، هندی ها و سامی ها ( عرب ها و یهودیان و شمال آفریقا و. . . )
قفقازی ها به معنای واقعی کلمه سفیدپوست هستند و واقعا زیبا هستند، و هیچ ارتباط زبانی یا فرهنگی یا ژنتیکی با ترک و مغول ندارد!
منطقه کنونی چرکس ها ( آدیگه ) بخشی از امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود، همسر من چرکس گیلان هست. ایرانیان مثل چرکس ها و چچن ها و اروپایی ها قفقازی هستند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️چرکس
٠٤:٤٧ - ١٤٠٢/٠٩/١٧
من گیلانی هستم همسرم چرکسیه، چشمان آبی و موهای قهوه ای داره، خودم موهای قهوه ای تیره و پوست خیلی سفیدی دارم، چرکس ها حتی یک هزارم درصد ( 0/0001% ) خون ترک ندارند. چرکس ها بازماندگان هندواروپایی ها ( آریایی در معنای عام ) هستند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️بزرگترین نژادشناسان آلمانی و آمریکایی مانند یوهان فریدریش بلونباخ، ویلیام گاتری، بلیارد تیلور، جان فردریک لوئیس و فرانسیس دیویس میلت معتقد بودند که چرکس ها بیشترین خلوص آریایی را دارند. امروزه آزمایشات دی ان ای نشان داد چرکس ها میراث مشترک ایرانیان ( مدیترانه ای ها ) و اروپایی ها ( اسلاوی - نوردیک ) هستند، بنابراین کاملا آریایی ( هندواروپایی ) هستند. ترک ها چشمان بادامی و پوست سرخ - تیره - زرد و دماغ پهن دارند، مثل چینی ه ت هستند، یعنی میخواید بگین چرکس ها چینی و مغولی هستند؟! این درحالیست که درمیان چرکس ها موهای بلوند، چشمان رنگی و درشت، پوست سفید، چانه برجسته و دماغ کشیده پیدا میشود. پس دوستان عزیز خودتون رو گول نزنید و فریب رسانه های دشمن رو نخورید. چرکس ها خیلی به ایرانیان و اروپایی ها شباهت دارند و نمیدانم چه ارتباطی با مردم ترک و مغول و چینی دارند؟؟!!
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️چرکز اوغلو
٠١:٥٢ - ١٤٠١/٠٤/١٠
چرکس ها قومی از ترک هایی هستند که پیش از اسلام در قفقاز سکونت داشتند
چرکس ها و قبچاق ها و ترکمن ها تحت عنوان حکومت مملوکان که از کوله ترکی به معنی جنگاور و سرباز گرفته شده
در زمان انحلال بیزانیم به سربازان سلجوقیان پیوستند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
✍️چرکس . [ چ َ ک َ ] (اِخ ) ۞ در ترک ، قومی است . (آنندراج ) (غیاث ). مردم چرکسی . (ناظم الاطباء).
مردمی از اهل چرکس . مردمی از سرزمینی بهمین نام که ممالیک مصر نیز به آنان منسوبند. صاحب قاموس الاعلام آرد: یکی از اقوام بلاد قفقاز است که در دامنه ٔ شمالی قسمت غربی سلسله جبال قفقاز و در وادیهای بایری که منتهی به رودخانه های «ترک » و «قوبان » است سکونت دارند. اصل و نسب این قوم مانند سایر اقوام قفقاز مجهول است و مشابهت و قرابت زبان ایشان با هیچیک از زبانهای معروف تحقیق نشده و بنا به ادعای خود ایشان تلفظ زبانشان بعربی نزدیک است ولی این ادعا سست و بی اساس میباشد. مشابهتی که از نظر اخلاق و آداب با مردم آلبانی دارند تصادفی است و دلیل بر قربت جنسی نیست . آنچه به تحقیق پیوسته اینست که چرکسها از زمانهای بسیار قدیم منفرداً در دامنه ٔ سلسله ٔ جبال قفقاز ساکن بوده اند و با اقوام موجود امروزی هیچ قرابت جنسی ندارند، معهذا ایشان از بقایای اقوام وحشی که در اروپا زندگی میکرده اند و یا از اقوام مغول نبوده اند و از نژاد بسیار مکمل قفقاز و قومی نجیب با قیافه ٔ زیبا میباشند. چرکسها هرگز بتشکیل دولتی نائل نشده و از دولتهای بزرگ نیز کاملاً تبعیت نکرده و همواره کمابیش استقلالی داشته اند. قبل از آنکه مغلوب روسیه شوند در حدود یک ملیون تن بوده اند و پس از آن عده ای به ممالک عثمانی هجرت کرده اند و ساکنان چرکسستان بسیار تقلیل یافته است . اگر چه قوانین نوشته شده و مدون نداشته اند ولی یک رشته عادات مخصوص داشته اند و اصول اداره و حکومتهای ایشان بطرز قدیمی بوده است .
چرکسها به پنج طبقه تقسیم میشوند: طبقه ٔ اول «پشه » یا«پشی » که اشراف بودند، طبقه ٔ دوم «وورق » که اکثر در خدمت دسته ٔ اول بودند و خود نیز اعیان محسوب میشدند و درباره ٔ سایر مردم صاحب حکم و نفوذ بودند. طبقه ٔ سوم «آذادلی ها» که خود یا اجدادشان سابقاً برده بودند و بعد آزاد گردیدند و بعضی از ایشان ثروت بسیاری نیز بدست آوردند. طبقه ٔ چهارم برزگران . طبقه ٔ پنجم بردگان و کنیزانی بودند که آنانرا در اثنای جنگ از دشمنان به اسارت میبردند. دختران چرکسها قبل از تأهل آزادند. و از جمله ٔ وظایف ایشان پذیرایی از مسافران است شوهران خود راخود انتخاب میکنند و پس از تأهل حجاب میگیرند. چرکسها بسیار مهمان نواز و شجاعند و بحفظ ناموس و حیثیت بسیار اهمیت میدهند. از قوم چرکس کسانی از طرف خلفای عباسی و پادشاهان سلجوقی و دیگران بمقامات عالی نائل شده خدمات بزرگی هم بعالم اسلام کرده اند. بعضی از ممالیک چراکسه پس از ملوک ایوبی و بنی قلاوون مدت بسیاری در مصر حکومت کرده اند و از ایشان رجالی نیز در حکومت عثمانی به ابراز خدمات بزرگ نایل آمده اند اروپائیان و مخصوصاً انگلیسی ها درباره ٔ زبان چراکسه تحقیقات عمیقی کرده و یک رشته کتابها در این باب نوشته و صرف و لغات این زبان بخط لاتینی انتشار داده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
رجوع به چرکسی و چراکسه شود.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📃عنوان:
چرکس ها؛ بحران خاموش
📝نویسندگان:
زرگری نژاد غلامحسین | کاظم زاده حامد
📚نشریه: مطالعات اوراسیای مرکزی
🔎اطلاعات دوره:
سال: ۱۳۶۷
دوره: ۱
شماره: ۲
صفحات: ۶۷-۸۶
کلیدواژه:
چرکس ها Q3
چرکسستان Q3
کاباردینو – بالکارا Q3
قره چای – چرکسیا Q3
آدیغه Q3
📝چکیده:
✍چرکس ها یکی از اقوام ساکن شمال غرب قفقاز هستند که به زبان چرکسی از شاخه زبان های شمال باختری قفقازی (ایبری - قفقازی) سخن می گویند. این قوم از تبار قفقازی آدیغه ای - آبخازی ست که هم اکنون در سه جمهوری قفقاز شمالی یعنی جمهوری کاباردینو - بالکاریا (قبارطه - بلغار)، جمهوری کاراچای - #چرکسیا (قره چای - #چرکس) و جمهوری آدیغه پراکنده هستند. ناحیه چرکسستان که منظور جغرافیای تاریخی چرکس ها است، در تاریخ 300 ساله اخیر خویش، تبدیل به محل مجادلات منطقه ای سه دولت ایران، روس و عثمانی شده بود. #چرکس ها در طول تاریخ همواره به صورت برده و غلام برای حکومت های گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان آورده می شدند، بدین ترتیب این قوم توانستند در نواحی جنوب و به خصوص در دربار ایران و عثمانی نفوذ کنند و تاثیرات به سزایی در برخی از دوران تاریخی داشته باشند. بعد از فروپاشی شوروی، تمایلات استقلال طلبانه در این ناحیه آغاز شد و #چرکس ها نیز وارد مناقشات قفقاز شدند. از جمله مهم ترین مناقشات، می توان درگیری میان گرجس ها و آبخازها را اشاره کرد که نهادها و نیروهای نظامی #چرکسی با گرجیان به مبارزه پرداختند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📝چکیده:
✍غلامان و کنیزان در عصر قاجار در ایران از نژادها و قومیت های مختلفی چون آفریقایی، قفقازی (ارمنی، گرجی و #چرکس)، ترکمن، بلوچ، کرد و حتی فارس بودند. معمولا اسارت در جنگ ها و تهاجمات ناگهانی منبع اصلی تامین غلام و کنیز، به ویژه از میان ترکان و اهالی منطقه قفقاز و ماورای آن بوده است. با سلب حاکمیت ایران بر منطقه قفقاز توسط روس ها، ورود غلامان و کنیزان از آنجا به ایران بسیار کاهش یافت و در مقابل، ورود غلام و کنیز آفریقایی از طریق جنوب ایران افزایش چشمگیر یافت. این جریان با وجود قراردادهای منع برده فروشی و نظارت جدی کشتی های ضد برده فروشی نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس، تا اواسط قرن 14ق ادامه پیدا کرد. مقاله حاضر پس از مشخص کردن مراکز و منابع اصلی تامین غلام و کنیز، به بررسی و تشریح چگونگی این جریان در مناطق مزبور پرداخته است.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📝چکیده:
✍مرگ زودهنگام شاه اسماعیل اول صفوی سبب شد حکومت نوپای صفویه با چالش جدی در هدایت و تسلط بر قبایل قزلباش و غیرقزلباش روبه رو شود؛ به همین دلیل شاه طهماسب اول در درون مرزهای سیاسی ایران با مطالبات و گاهی با نارضایتی های قومی و خاندانی مواجه بود که اگر نگوییم تمایل به واگرایی داشتند، ولی تقرب به دایره قدرت و نفوذ در دربار سیاسی از آرزوهای این طوایف و گروه ها بود که در کنار شاه اسماعیل و جانشین او شاه طهماسب جنگ و جان فشانی داشتند و یا در نهان آمال خودسری می پروراندند.
نگارندگان پژوهش حاضر با تکیه بر منابع رسمی و مآخذ معتبر، با تبیین ازدواج های سیاسی میان طیف ها و گروه های مختلف، درصدد واکاوی چرایی و چگونگی تاثیر پیوندهای خانوادگی در پیشبرد تثبیت حاکمیت صفویه در دوره شاه طهماسب اول می باشند. در این فرایند مشخص شده است که در این برهه زمانی دربار صفویه و سایر گروه های قومی از ازدواج سیاسی به مثابه روشی کارآمد در مناسبات سیاسی، کسب منافع اقتصادی، توسعه ارضی و کسب مشروعیت سیاسی و مقبولیت اجتماعی استفاده می کردند و در این زمینه شاه طهماسب اول نیز برای تثبیت ساختار قدرت در تعامل با عناصر محلی و منطقه ای که تباین مذهبی نیز داشتنند، از این شیوه در موارد متعدد بهره گرفته است.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📝چکیده:
✍حماسه نارت ها برگرفته از ادبیات فولکلور مردم اوستیا و مایه فخر و غرور آن مردم است. در پژوهش پیش روی به بررسی معادل اسامی و واقعیت های فرهنگی و تاریخی در ترجمه روسی متن به قلم آ. آ. دزانتیف و ت. آ. هامیتسایوا می پردازیم. سیریلیک گشتن الفبای نگارش زبان اوسی به سال 1954 موجب تغییرات آوایی به ویژه در اسامی خاص فرهنگ زبان آسی گشته است. مترجمان که هر دو دارای ملیت اوستیایی هستند و مسلط به زبان روسی، در بسیاری موارد کوشیده اند واقعیت ها را به زبان اصلی نگاه دارند: در متن ترجمه شاهد آنیم که حتی واژگان دارای معادل به دلیل بار فرهنگی و اهمیت سلسله مراتب سنی و اجتماعی در آن فرهنگ به زبان اصلی متن نگاه داشته شده اند. اصوات یکسره در متن ترجمه به زبان آسی هستند. در برگردان ضرب المثل ها هر چند در پاره ای موارد مترجمان بر معادل های روسی تکیه دارند، اما نمونه هایی نیز از ترجمه واژه به واژه نیز مشاهده می شود. در برگردان واحدهای اندازه گیری، مترجمان از واژگان منسوخ روسی بهره برده اند. در ایران مبنایی برای دانش «نارت پژوهی» و یا «نارت شناسی» وجود ندارد. لیک در قفقاز شمار بسیاری نقد در زمینه حماسه نارت ها نگاشته شده است که دو مقاله با عنوان های «برخی ویژگی های گویش شناسی متون حماسه پهلوانان #چرکس نارت نامه» (Б е р с и р о в , Х а з р е т о в н а : 2018) و «بازتاب واژگان اجتماعی و سیاسی در حماسه نارت» (Ж и л е т е ж е в , Б у х у р о в : 2015) با رویکرد بررسی ویژگی های زبانشناختی از آن جمله اند.
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📝چکیده:
✍در این پژوهش فرآیند تحول ماهیت «پیوند نخبگان موسس» و تاثیر آن بر «ساخت دولت» از ابتدای عصر صفوی تا پایان حکومت شاه عباس، با روش تحقیق تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. ساخت دولت صفوی، در دوره شاه اسماعیل، ساختی «دین سالارانه» بود. در چنین ساختاری شاه هم از اقتدار دنیوی برخوردار بود هم از اقتدار دینی، نهادهای دینی بر نهادهای سیاسی و نظامی برتری داشتند و نهادهای سیاسی مهم این دولت نظیر «وکیل نفس همایون» و «خلیفه الخلفا» در پیشینه خانقاهی صفویان ریشه داشتند و به عنوان واسط میان شاه و مردم عمل می کردند. در این دوره حکام ایلات اختیارات گسترده ای داشتند و وجودنهادهای واسط مانع از خود کامگی شاه می شد. با مرگ شاه اسماعیل، پیوندهای صوفیانه رو به ضعف نهاد و «پیوندهای شاهسونی» جایگزین آن گردید. پیدایش پیوند جدید موجب گرایش ساخت دولت به «دیوان سالاری سلطنتی» شد. این ساختار در دوره شاه عباس اول شکل نهایی به خود گرفت. در ساختار جدید، دستگاه دیوان سالاری گسترش پیدا کرد، بسیاری از زمین های دولتی به زمین های سلطنتی تبدیل شدند، ارتش جدیدی متشکل از غلامان گرجی و #چرکس جایگزین ارتش قبیله قزلباش گردید، این ارتش مستقیما زیر نظر شاه خدمت می کرد و از او دستور می گرفت و نهادهای دینی از نهادهای سیاسی و نظامی منفک شدند. در اثر سیاست های شاه عباس اول، دولت ساختاری متمرکز، اقتدارگرا و بوروکراتیک به خود می گرفت.
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─