جمعه دوم تیر ۱۴۰۲ ساعت 9:7 توسط محسن داداش پور باکر و گروه پژوهشی📜 | 

فاطمه چهل امیرانی همسر شهید حمید باکری می‌گوید: مدت‌ها بود دیگر سفیدی چشم حمید را ندیده بودم. همیشه چشمانش سرخ بود. وقتی هم که خبر شهادتش را دادند، گفتم بهتر، الحمدالله! اطرافیان تعجب کردند. گفتم بالاخره خوابید. حمید خستگی‌اش در رفت. وقتی هم پشت بی‌سیم آقا مهدی اعلام می‌کند که بی‌سیم را دست حمید بدهید، اما بچه‌ها برای آنکه دشمن متوجه شهادت آقاحمید نشود، می‌گویند: حمید خوابیده. آقا مهدی با عصبانیت می‌گوید: الان چه وقت خوابیدن است، بیدارش کنید. می‌گویند: آقا حمید راستی راستی خوابیده
•┈〰️✾•☘️ ﷽ ☘️•✾〰️┈•
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
@sayedhmirmaryam
•●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ💚🇮🇷💚჻ᭂ

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M