پنجشنبه بیست و پنجم آذر ۱۴۰۰ ساعت 12:45 توسط 📝گروه تحریریه آوات قلم | 

* آ *و*ا*ت*http://www.blogfa.com/images/smileys/19.gif *ق*ل*م*

  GOOD DAY. WELCOME IN THE NAME OF THE ALLAH .AVAT GAALAM MOHSENDADASHPOUR MZM22MZMKM13991014

با سلام و آرزوي موفقیت و تشکر از ارتباط شما با وب سایت آوات قلم

میرزا شفیع مازندرانی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

معرفی میرزا محمد شفیع ادملائی :

میرزا محمد شفیع ، فرزند "حاج میرزا احمد" در سال 1159 قمری درقریه اِدمُلّاه بندپی بابل دیده به جهان گشود.


اعتمادالدوله می نویسد که پدر میرزا محمد شفیع (اِدمُلّائی) از چاکران نادر شاه افشار بود. اجداد میرزا محمد شفیع (اِدمُلّائی) از اهالی اصفهان بوده که در عصر سلاطین صفویه به علت طغیان و عصیان توسط پادشاهان صفویه به اجبار از اصفهان کوچ و در (( بندپی )) مازندران سکونت کردند.


میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی جوانی را به کسب علوم دینی در قریه اِدمُلّاه در مکتب ملاه علی  طی کرد تا این که حوادث سال 1195 قمری نقطه ی عطفی در زندگی او به وجود آورد.

(ملاه  علی فرزند میرزا آقا بن جانی سلطان بن حاجی آقا لَر داداش پور از اجداد خانواده های داداش پور، داداش زاده، پورداداش، حسین پور، گل آقاپور،گل علی زاده و اصغری های در ادملاه بوده است. ملاه علی همچون پدربزرگ و عموهایش؛ محمدفاضل باکر و بهرام باکر باسواد و مکتب دار در ادملاه بوده است.

ردپای محمدفاضل باکر و بهرام باکر در سند استشهادیه درویش سهراب بن فیروز درباره ی حُسن انجام کار تولیت مزار حضرت سیدنظام الدین پادشاه امیر در سال 1129 قمری در ایام سلطنت شاه سلطان حسین صفوی که نوشته شد وجود دارد. این دو برادر نوشتند: بیان واقع است و خلافی ندارد. العبد الاقل محمد فاضل باکر و العبد الاقل بهرام باکر)


...حاجی خان جان حاکم بندپی به همراه تفنگ چیان خود، آغامحمدخان و فتحعلی(شاه بعد) و برادرش حسین قلی خان(جهانسوز) و مادرش را با زنجیر مصلحتی به بندپی برد و در قریه اِدمُلّاه جای داد....و ایشان را از بند گرفتاری رهایی داد.


در تاریخ آمده است:

((هنگامی که پیشنهاد و تدبیر حاجی خان جان؛حاکم بندپی و اعیان حلال خور آن جا، اقا محمد خان را از مرگ حتمی رهانده و در بندپی قریه اِدمُلّاه تحت نظارت قرار می دهند،میرزا محمد شفیع از اهالی قریه اِدمُلّاه با خان قاجار آشنا می شود. عهدنامه ای به دست خط میرزا محمد شفیع در خانه ی یکی از اهالی قریه اِدمُلّاه در حضور آقامحمدخان قاجار مکتوب گردیده و با اثر انگشت آغشته به خون امضاء گردید(نسخه ای از این پیمان نامه در ید مرحوم حسین آقاباکر ادملائی بوده است). میرزا محمد شفیع از آقا محمدخان عهد و پیمان گرفت که در وقت استقلال، او را مرجع خدمات قرار دهد. از طرفی تعدادی از اهالی قریه اِدمُلّاه در ذیل پیمان نامه متعهد شدند که در رکاب آقا محمدخان قاجار تا ظفر همراه باشند....)).


همچنین در برخی از منابع تاریخی گفته شده است:

هنگامی که "آقا محمدخان" در اطراف شهر »بابل« به جمع آوری قوا مشغول بود ، شب هنگام به خانه "حاج خان جان" حاکم بندپی رفت و در آنجا یک قرار داد مودت بین این دو به امضاء رسید. این قرارداد توسط میرزا محمد شفیع به رشته تحریر در آمد. سیاق نوشتار میرزا محمد شفیع، مورد پسند آقا محمد خان قرار گرفت و از حاکم خواست که چند مدتی میرزا محمد شفیع در خدمت او باشد. حاکم بندپی نیز با این در خواست موافقت کرد. ترقی میرزا محمد شفیع از این لحظه آغاز و تا آخر عمر خود در دستگاه قاجاریه ادامه داشت.


فرزند میرزا فریدون که از مستوفیان دربار و داماد فتحعلی شاه قاجار بود، درباره ی زندگی اش روایتی در معمرین بندپی رایج است که با نظر تاریخ نویسان تفاوت دارد. از افواه چنین برمی آید که وقتی آغا محمد خان در یکی از دهات بندپی؛قریه اِدمُلّاه به حالت تبعید به سر می برد، سَردودمان طایفه ی حلال خوریه، به نام ((میرزا خانلر)) با او بد رفتاری می کرد. خان قاجار وقتی به سلطنت رسید، درصدد اذیت و آزار این طایفه برآمد.


بر اساس سند مهمی که به تاریخ 1204 قمری به دست آمده است که آقا محمدشخصا، با لحن تندی حلال خوران را به خیانت متهم می کند و آقا سید یوسف شیادهی را به سبب خدمات او هنگام حبسش در بندپی قریه اِدمُلّاه مورد تجلیل قرار می دهد. اصل این سند منتشر نشده نزد سیدمحمد صادق ابراهیمیان شیاده موجود است.

متن نامه ی آغا محمدخان قاجار بدین شکل است:

((هو. حکم والا شد، آن که بنابر مراحم خاقانی درباره سلالۀ السادات آقا سید یوسف بندپی شیادهی که در ایام توقف اقدس شهریاری در قریه اِدمُلّای بندپی و خیانت طایفه ضالّه خلال خوریه.... سید جلیل القدر با پسران و عیال، خدمات شایسته و زحمات زیادی در آن زمان گرفتاری و مابعدها کشیدند. لهذا به.......، در عهده دارند. الامر فی صفرالمظفر 1204 قمری،<سجع مُهر آقامحمدخان> افوض امری الی الله،عبده محمد)).

یاداداشت و سجع مهرهای پشت سند:((قلمی شد، عبده الراجی اسدالله، عبده محمد زکی، نلاحظه شد، لالاله الا الله الملک الحق المبین، عبده محمد شفیع))


دوران صدارت میرزا محمد شفیع ادملائی :

دومین شخصی که پس از قتل "حاج ابراهیم خان کلانتر" عهده دار سمت صدارت عظما در سلسلۀ قاجار گردید "میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی مازندرانی" بود که از سال ۱۲۱۵ه.ق لغایت ۱۲۳۴ه.ق سمت صدارت عظما را به عهده داشت.

 

تحولات دوران میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی را می­توان به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کرد : ۱- تحولات داخلی  |   ۲- تحولات خارجی

۱ – تحولات داخلی

سال های اولیه صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، مقارن بود با از بین رفتن دشمنان داخلی فتحعلی شاه و تحکیم پایه­های قدرت وی، اولین جرقۀ مخالفت با فتحعلی شاه پس از صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی توسط شاهزاده "حسینقلی خان" برادر فتحعلی شاه بود که در کاشان حکومت می­کرد که میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی توانست او را سرکوب کند. از جملۀ کارهای وی، اینکه در این ایام به همراه فتحعلی شاه به خراسان و آذربایجان عزیمت کرد و  به اوضاع آن بلاد سر و سامان داد. در دوران او بود که «وهابیون» به کربلا و نجف حمله کردند و بیش از پنج هزار نفر از شعیان کربلا را کشتند، طغیان "حاجی فیروز" والی هرات و طغیان "یوسف کاشغری" و حمله وهابیون به بحرین و دفع آنها توسط سپاهیان ایران در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی اتفاق افتاد.

از نظر تحولات در تشکیلات اداری و سازمان سیاسی، فتحعلی شاه در سال ۱۲۲۱ه.ق تصمیم به تعیین کابینۀ کوچکی از وزراء گرفت و علت این اقدام از یک سو گسترش دیوان سالاری در دربار و از سوی دیگر ترس از جمع شدن قدرت در دست یک نفر بود. 

۲ – تحولات خارجی

مهمترین رویداد در روابط خاجی ایران در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، رخ دادن جنگهای ایران و روسیه و جدا شدن قسمتهای از اراضی ایران به دنبال انعقاد "عهدنامه گلستان" است.

کشمکشهای داخلی، عدم حمایت کامل فتحعلی شاه از اقدامات "عباس میرزا"، در دست نداشتن سلاح و مهمات کافی در مقابل ارتش مجهز روسیه، سیاستهای ناپایدار انگلیس و فرانسه در قبال ایران از عواملی است که موجب شکست ایران در قبال روسها شد دولت ایران برای جبران کمبود­های خود به دنبال یک متحد می­گشت و چون در این زمان فرانسه کشور قدرتمندی بود و از طرفی با روسیه نیز روابط خوبی نداشت، و در فکر لشکرکشی به «هندوستان» نیز بود، با فرستادن سفیر از این کشور کمک خواست این سبب شد تا  قرار داد «فین کین اشتاین» بین دو دولت بسته شود و "ژنرال کاردن" به منظور کمک به سپاه ایران به ایران بیاید اما نزدیکی روابط فرانسه و روسیه و انعقاد عهدنامه «تیلسیت» بین دو کشور مزبور، موجب سستی ارادۀ فرانسه در حمایت از ایران شد.

 لذا دولت ایران در صدد جلب دوستی مجدد با دولت انگلستان بر آمد و چون پیمان بین ایران و فرانسه موجب هراس انگلیسیها شده بود لذا انگلیسی­ها خود نیز تمایل زیادی به این دوستی داشتند و به این دلیل  "سرهاردفورد جونز" را به ایران فرستادند وی نیز پیمان «مختصر» را با میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی منعقد کرد که ایران در آن متعهد شد که با کلیه کشورهای اروپایی پیمانهای خود را قطع کند.

یکی دیگر از سیاستهای انگلستان در این زمان برانگیختن احساسات مذهبی ایران و عثمانی علیه روسیه و طولانی نمودن جنگ ایران و روسیه بود که نتیجۀ آن در نهایت شکست ایران در قبال روسها و تحمیل قرار داد گلستان شد. انگلستان برای کاستن از قدرت فرانسه، از اختلاف ایجاد شده بین فرانسه و روسیه استفاده کرده با نزدیک شدن به روسیه این کشور را در جنگ با فرانسه کمک کرد، لذا برای رها سازی قوای روسی از جنگ با ایران از در وساطت بین دو دولت وارد شده و بین دو کشور صلح ایجاد کرد.

روابط ایران و عثمانی در زمان صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی بیشتر تحت تأثیر سیاست دولتهای روسیه و انگلستان و تا حدودی فرانسه بود دولت فرانسه برای مقابله با انگلستان و روسیه و لشکرکشی به سمت هندوستان مدتی در صدد نزدیکی ایران و عثمانی بر آمد. اما چون روسیه و انگلستان به هم نزدیک گردیدند سیاست ناپلئون در حمله به هندوستان ناکام ماند به دنبال آن جنگهای ایران و روسیه آغاز گردید دولت انگلستان در صدد بر آمد تا اتحادی بین ایران و عثمانی بر قرار نماید روابط ایران و عثمانی در دورۀ صدارت میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی، فراز و نشیبهایی داشته است و اختلافات دو کشور عمده پیرامون چگونگی انتخاب برخی از حکام ایالات مرزی و رفتار عثمانی­ها در قبال شیعیان در عتبات عالیات بود. در سال ۱۲۲۶ ه.ق هیئتی از رجال عثمانی به تهران آمدند و با میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی مذاکراتی به عمل آوردند که به توافقهایی پیرامون چگونگی انتخاب حاکم شهر بغداد و عدم آزار و اذیت زوار ایرانی در کربلا و نجف رسیدند اما مجددا به دلیل اینکه سلطان عثمانی به هنگام عقد قرار داد صلح با دولت روسیه به هیچ وجه نامی از ایران و منافع ایران منظور نکرده بود، رقابت و زد و خورد بین دو طرف آغاز گردید.


پایان کار میرزا محمد شفیع ادملائی :

از مجموع سالهایی که میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی در خدمت آقا محمدخان و فتحعلی شاه سپری نمود چنین بر می­آید که وی در خدمتگذاری و اطاعت از این دو پادشاه ذره­ای غفلت به خود راه نداده  و کاملا بر طبق خواستۀ این پادشاهان قاجار رفتار کرده است  و متقابلا این دو نیز احترام کامل را نسبت به وی داشتند. وی تا سال ۱۲۳۴ه.ق در این سمت باقی بود تا اینکه در این سال در سن ۷۵ سالگی به هنگام عزیمت فتحعلی شاه از »چمن سلطانیه« به سمت تهران در منزلگاه سلطانیه مریض و به قزوین انتقال یافت و در این شهر وفات یافت و جنازۀ وی جهت دفن در عتبات عالیات به عراق ارسال گردید. تنها وارث میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی به هنگام مرگ دختر وی بود که فتحعلی شاه وی را به عقد ازدواج "همایون میرزا" متخلص به "حشمت" پسر شانزدهم خود در آورد و در واقع کلیه ما یملک میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی در اختیار فرزند فتحعلی شاه قرار گرفت. 


وقف نامه میرزا محمد شفیع ادملائی:

بررسی وقف نامه میرزا محمد شفیع بندپی (صدراعظم) شهرستان بابل

 

سایت بندپی به نقل از مازندنومه :

 صدراعظم فرزند حاج میرزا احمد در سال ۱۱۵۹ .ق در بندپی زاده شد. از طایفه‌ی اصفهانی های آن سامان بود و پدرش  با دربار نادرشاه افشار ارتباط داشت. او دانش رایج را در منطقه فرا گرفت و با شکل گیری حکومت قاجارها بدیشان پیوست. میرزا که از منسوبان حاجی خانجان حلال خور (حاکم وقت بندپی) بود، در سال ۱۱۹۵ از جانب وی به آغامحمدخان شناسانده شد.

پس از قتل آغامحمدخان و به تخت نشستن فتحعلی شاه در ابتدا حاج ابراهیم خان کلانتر مقام صدارت را یافت تا اینکه در سال ۱۲۱۵ در اثر سوءظن شاه  بر حاج ابراهیم کلانتر، او و خویشاوندانش به قتل رسیدند. میرزا شفیع  برجایگاه او تکیه زد و شاه به او لقب «صدراعظم» داد.

میرزا شفیع تا زمان مرگش در نوزدهم رمضان ۱۲۳۴ بر این مقام قرار داشت.میرزا شفیع صدراعظم،گذشته از مقام صدرات و فعالیت در عرصه سیاسی همزمان به امور فرهنگی و مذهبی و آموزشی نیز اهتمام خاصی داشت و در این زمینه موقوفاتی از وی  بر جای مانده است.

مهمترین موقوفات وی در شهر تهران و بارفروش (بابل) یعنی دو شهری که به ترتیب در آنجا متصدی مقام صدارت و زادگاه وی بود صورت گرفت.

در شرح وقفنامه وی در مورد موقوفه شهر تهران به مدرسه محمودیه و مدرسه صدرآباد واقع در دارالخلافه طهران اشاره شده است که این اماکن را این گونه توصیف می کند :

»  که از غایت صفا و حجرات چون غرفات جنات مصداق و مقام ربه جنتان است و  در صحن دلگشاشان از جداول کوثرنشان نمودار فیها عینیان تجریان و من دونهما جنتان. «

میرزا شفیع آن گونه که از متن وقفنامه وی بر می آید علاوه بر دو شهر مذکور در دیگر شهرها نیز موقوفاتی داشته است. بدین منظور قسمتی از وقفنامه وی را که اشاره به موقوفاتش در دیگر شهرها دارد را ذکر می کنیم.

« دستور مکرم صدراعظم دیوان قضا نشان قدر توأم میرزامحمدشفیع شیدالله بنیان دولته که همواره  همت بتشیید مبانی  جناب مصروف و تعمیر مساجد و مدارس و ابنیه خیریه همچو مهمات ملکت و مملکت برای سعادت آئنش موقوف در اکثر از بلاد و امصار از معماری رأی سعادت اقتضایش بناهایی سپهرآسا که هر یک مصدوقه اصلها ثابت و فرعها فی اسماء است آشکار و عیان از جمله آنها مدرسه محمودیه طهران و ….  که معلوم بوده بر عمران و آبادی توجه خاصی  داشته است. »

موقوفه میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی درشهرستان بابل که امروزه به نام مدرسه صدر (خاتم الانبیاء) معروف است اکنون نیز به عنوان مهمترین مرکز اموزشی دینی و مکانی  برای تحصیل طلاب و محصلین علوم دینی می باشد.

 این بنا درسال ۱۲۲۶ .ق وقف گردید و رقبات بسیار زیادی در گوشه و کنار این شهرستان بر آن وقف شده بود.

صدراعظم برای تحصیل در این مدرسه دینیه و حقوق طلاب و مدرسین حد و حدود و شروطی خاص تعیین کرده که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول : هر یک از طلاب که خواسته باشد مسافرتی  کند که زیاد از یک ماه باشد ماذون نیست در حجره خودش را مقفل سازد تا کار مباحثه در آن بماند.

ثانی : اینکه طایفه یا فرقه فلاسفه صرف و معتقدان ایشان که از بی‌اعتقادی ظاهر شرع مطهر باشند در آن مسکن نگیزند.

ثالث : اینکه هرگاه یکی از طلاب فسادانگیز شرارت طلب دور از طریقه صلاح اندیش و ادب وجودش محصلین را موجب آزار و تعب باشد بر متولی است به مصلحت مدرس و ناظر او را  اخراج  نمایند و ….. (که متعاقباً ذکر خواهد شد).

در کتاب از آستارا تا استارباد آمده است که میرزاشفیع در بحث فرزندان بلاعقب بوده و فرزندی از وی نمانده بود تا میرزا نصرالله به عنوان فرزندش، متولی وی بوده باشد.

گذشته از صحت و یا کذب بودن متولی جدید که چه کسی می باشد و آیا از تیره  فرزندان میرزانصرالله است یا خیر ، می‌توان به این نکته اشاره کرد که شرح وقفنامه‌ی  صدراعظم که در سال ۱۳۳۷ .ق در دفتر وقفنامه‌جات به ثبت رسیده و در پلاک ثبتی ۴۰۷ درج گردیده در بحث تولیت و متولی آمده است که واقف تولیت را مادام‌الحیوه خویش، شخصاً عهده‌دار بوده و حق التولیه هشت عشر بوده است و بعد از وی به میرزانصرالله که از احفاد عم جناب واقف است واگذار شده و بعد از وی به  فرزندان اعمام  خویش سپرده است و شرط تولیت را به اکبر اولاد یا فرزندان ارشد ندانسته بلکه هر کسی که در دیانت و تقوی نسبت به دیگری برتر باشد تولیت به او می‌رسد و نظارت این موقوفه را نیز به آقامیرصادق  سادات میرکلا و بعد از او به اولادش که اگر صلاحیت داشته باشد سپرده است.

پس با این توضیح می‌توان گفت که میرزانصرالله به عنوان فرزند میرزا شفیع نبوده است اما همان گونه که در وقفنامه‌ی وی آمده به عنوان احفاد عم وی متولی موقوفات بوده است.

 میرزاشفیع در چندین جا از وقفنامه خود تاکید موکد بر نظارت و تولیت بر مصارف و یا امور موقوفه خود داشته است و در هیچ جایی موقوفه را بدون نظارت و تولیت جایز ندانست و شرط تعیین کرده که اگر متولی در شهر نباشد حتماً می بایست امور مربوط به موقوفات تحت نظر وکیل امین وی به صورت دقیق و به دقایق رسیدگی گردد.

متن کامل وقفنامه‌ی وی بدین شرح است:  

الحمدالله الذی جعل الوقف وسیله لنیل السعاده و الارض بساطاً لوقف العباد بالعباده خالق النور فی النور ومنزل علی الطور الواقف علی ما یخفی الصدور والصلوه والسلام علی شفیع المذنبین و حجه الله علی الخلق اجمعین سید الانبیاء‌ و السبب ایجاد ارض و السماء‌ علی وصیه و ابن عمه المخصوص بمواخانه لیوم الاخاء و هو بمنزله هارون من موسی والمشکور سعیه فی اهل امتی و صل علیها الائمه الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التقی و کهوف و مناعت و جلالت مأب عظمت و حشمت و بنالت اکتساب و وزارت و فخامت و بسالت انتساب موسس اساس نصف و احسان بانی مبانی برو امتنان مهام الانام بالرای الصائب ناظم امور جمهور الخاص والعام بالفکر الثاقب وزیرا ارسطو تدبیر ملک آرای و مشیر مشتری نظیر نکورای اعتماد الدوله البهیه السلطانیه و اعتضاد السلطنه العلمیه الخاقانیه دستور معدلت دستور مکرم صدراعظم دیوان قضا نشان قدرتوأم میرزا محمد شفیع شیدالله بنیان دولته که همواره همت تشبیه مبانی جنات معروف وتعمیر مساجد و مدارس و ابنیه خیریه همچو مهمات مکتب و مملکت برای سعادت آیینش موقوف در اکثری از بلاد و امصار ازمعماری رأی سعادت اقتضایش بناهایی سپهرآسا که هر یک مصدوقه اصلها ثابت و فرعها فی اسماء‌ است آشکار و عیان از جمله آنها مدرسه محمودیه در طهران و مدرسه صدرآباد واقعه در دارالخلوفه طهران است که از غائب صفا و حجرات چون غرفات جنایت مصداق و مقام ربه جنتیان است ودر صحن دلگشاشان از جداول کوثرنشان نمودار فیها عینان تجریان و من دونهما جنتان ومسجد جامع و مدرسه آصفیه واقع در بارفروش مازندران که هر که حیاض و انهار عنبر شمیم چون سلسبیل و تسنیم آنها عینیه گوید فیها عینان نضاحتان لهذا مدرسه مبارکه آصفیه که با غرفات متینه  سمایی است ذات ابراج و سلسال دریاچه‌اش را اگر با فرات و دجله به مقیاس مذاق سنجی هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج فضای سرایش چون ساحت مینو نشاط بخش هر شیخ و شابست و حجراتش مرطلاب ذوالعلوم و الاطباب را جناب عدن مفتحه لهم الاعراب اگر از مسجدش که مساجد اربعه را خامس آمد وضعی خواهند مسجد اسس علی التقوی و آرمیدگان زوایایش که چون مهر روشن است که خورشیدش عنکبوت زوایای روزن است در آن ببیتون لربهم سجداً و قیاماً‌ از شمسه ایوان مدرسش مهرانور چون از روی کمر مستنیر و باکر یاس او  نهمین سپهر که برترین اساس است سرهمسری بودی اگر چون او مزین بدی بزینتهای دلپذیر طلیسان دار چرخ برای استفاده است در جوار جدارش جایی جدید جسته و در جدیدش تازه نهالی از تاریخ و ترنج که فلک البروج از غیرتشان برنج است. رسته چون از معماری رأی رزینش  همو کار لشکر و کشور ساخته و چون مهام جمهور خاص و عام پرداخته آمد. خالصاً توجه الله و طلباً‌ لمرضاته وقف موید نموده‌اند بر طالبان علم و دین و خوانندگان کتب ایمان و یقین که در جرات آن بمفاد و هم فی الغرفات آمنون منزل گزین و به تحصیل علم و دانش با فراغت و آسایش مزین گردند بشروطی چند که مرقوم می گردد اول هر یکی از طلاب خواسته باشد مسافرتی کند که زیاد از یکماه باشد مأذون نیست در حجره خودش را  مقفل سازد  تا کار مباحثه در آن بماند ثانی: اینکه طایفه یا فرقه  فلاسفه صرف و معتقدان ایشان که از بی اعتقادی ظاهر شرع مطهر باشند در آن مسکن نگزیند ثالث اینکه هرگاه یکی از طلاب فسادانگیز و شرارت طلب دور از طریقه صلاح اندیش و ادب وجودش محصلین را موجب آزار و تعب  باشد بر متولی است بمصلحت مدرس و ناظر او را از مدرسه اخراج  نماید اربع  اینکه صحاف و جدول کش و سایر اصناف و فرق و کسانی که مشمول به تحصیل علم نیستند و در آنجا مقام ننمایند. خامس اینکه کسانی که از دوستان و آشنایان طلاب باشند و بدیدن ایشان مأذون و مرخص نیستند که شب در حجره ایشان منزل نمایند که کون ایشان در حجره مانع مطالعه و مذاکر آن  طالب علم خواهد بود مگر اینکه منزلتی دیگر نداشته باشند و ناچار باشند از بودن در آن و  هرکه غیر ایام تعطیل بدیدن طالب علم بیاید مأذون نیست که زیاد از یک ساعت درآن حجره بنشیند مگر آنکه صحبت علمی دارد و تولیت مدرسه مبارکه با سلاله الاعاظم و الاعیان میرزانصرالله که از احفاد عم جناب واقفست مفوض و بعد باولاد احفاد اعمام خویش موکول داشتند که  اکبرش معتبر نبوده و هرکه در سلسله ارشد و کامروان تر و دیانتش از سایر بیشتر باشد خود یا متولی داند شرایط تولیت اینکه هرگاه  خود در آن بلده است  متوجه امورات متعلقه بمدرسه و موقوفات آن باشد چنانچه متولی در بلدی دیگر باشد باید وکیلی امین متدین از جانب خود مشخص کرده که بدقائق امور برسد و نظارت آن را به عالیجناب عزت و سعادت و امانت و دیانت انساب السلاله الاطیاب آقامیرصادق سادات میرکلا و بعد هر گاه  اولادش صلاحیت و قابلیت و شایستگی داشته باشد قدغن نکند چنانچه اولادش غیرقابل باشند باید متولی با مصلحت علما و فضلا بلد از سادات و مومنین شهر که بمصلحت تدین صلاح شهور و معروف باشد بنظارت منصوب سازد (از قرار تفصیل دکاکین و حمام و اراضی که در بلده طیبه).

« پنج‌شنبه بازار »

تمامی سه باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، تمامی دو باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

تمامی سه باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، تمامی دو باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان

« بازار مسگرها »         

ششدانگ از یک باب دکان ، ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان، ششدانگ از یک باب دکان

« چهارسوق » = یک دانگ از یک باب دکان- شش دانگ از یک باب دکان

« بازار بزازها » = شش دانگ از یک باب دکان

« تکیه میرزا آقا » = سه دانگ از کل شش دانگ یک باب دکان، شش دانگ از یک باب دکان- شش دانگاز یک باب دکان

« پشت شهدا » = حس از یک باب دکان، عشر از ششدانگ یک باب دکان

« مزرعه خشت » = تمامی ششدانگ زمین شلتوک زراعی خشت سوار

« پشت مدرسه صدر « = تمامی دوچل زمین باغچه مشجر

که به شروط مقرره که مداخل و منافع موقوفات را به دقت جمع آوری وبعد از حق التولیه که یکعشر و حق النظاره که نیم عشر است تعمیر مدرسه و مستقلات موقوفه مقدم بر سایر مخارج است و بعد از تعمیر باید آنچه بمصرف سوخت و روشنایی مسجد و حجرات می رسد ماه به ماه داده شود و بعد به طلاب آنجا علی قدراستحقاقهم بدهند.

 بدین طریق که باید متولی یا وکیل متولی ملاحظه احوال و اوضاع طلبه را کرده کسانی که راه مداخل از برای ایشان نباشد و پدر و عاقله نداشته باشند دادن تنخواه ایشان را مقدم داشته که به علت عدم وجه معیشت از تحصیل باز نمانند و مواجب دو نفر خادم را بطریق و اقتضای آنان باید بدهند و متهولین و کسانی که پدرولی و صاحب مایه دادند و مکتفی احوال ایشان می شود ضرور نیست چیزی بدهند بغیر از روشنایی که باید داده شود.

 و آنچه زیاد بماند باید متولی و یا وکیل متولی مناظر بصلاح علما و فضلا و کتب تفاسیر و احادیث علوم ادبیه و سایر که در اصول و فروع دین علما تضعیف کرده‌اند ابتیاع و وقف  علما و طلاب مدرسه نموده‌اند قرار نمایند که از آن مدرسه بیرون نبرند و هرگاه برد ازکتب مذکور حتماً داشته باشد متولی و یا وکیل متولی و یا ناظر از مداخل و منافع موقوفات انها را داده که تعمیر نموده اجرت بدهند و نگذارند بزودی ضایع گردد و تا هنگامی متولی در آن بلد نیست وکیل او باید متوجه رتق و فتق امور بشود و حق التولیه باید به وکیل داده بشود.

 سند وقفیت موقوفه میرزا محمد شفیع اِدمُلّائی براساس احکام علما بوده و نیت واقف همان‌گونه که از متن وقفنامه‌ی وی پیداست، تعمیر و لوازمات و تحصیل طلاب و حقوق مدرسین عنوان شده و عایدات سالیانه آن نیز به ۷۶۳۸ قران می رسید و امروز نیز اداره اوقاف شهرستان بابل  متصدی آن می باشد.

منبع: شجره نامه اشاداد

شما می‌توانید سوالات و ابهامات خود را از طریق پل‌های ارتباطی تیم پژوهشی آوات قلم این مجموعه مطرح فرمایید.

AVAT GAALAM MOHSENDADASHPOUR MZM22MZMKM13991014# mohsendadashpour 

دیدگاه تان را ارسال کنید

برای ارسال نظر خودتان لطفا در نوار زیر روی جمله ی ((نظر بدهید)) را تیک بزنید

مشخصات
پژوهشگر محسن داداش پور باکر 📚پژوهشگر اسناد خطی، تبارشناسی و فرهنگ عامه، شاعر و سخنران، مدیر پژوهش ادملاوند و آوات قلم
📲دعوت به سخنرانی و حضور در جلسات
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است.

http://kn7.ir افراد آنلاين: نفر

ابزار حدیث

تبدیل تاریخ

تقویم شمسی

وضعیت آب و هوا

اوقات شرعی


آرشیو کد مداحی دفاع مقدس loop="-1" >

B L O G F A . C O M